سفارش تبلیغ
صبا ویژن

نیش عقرب فاطمه را میکشد یا بیتوجهی مسئولان؟!

- با توجه به ضعیف بودن برق نمی توانستیم کولر روشن کنیم و تا به حال به همین خاطر کولرمان 5 پمپ و یک موتور سوزانده و دیگر توانایی برای تعویض کردن آن نداشتیم و مجبور بودیم شب را بیرون بخوابیم.  
با توجه به ضعیف بودن برق نمی توانستیم کولر روشن کنیم و تا به حال به همین خاطر کولرمان 5 پمپ و یک موتور سوزانده و دیگر توانایی برای تعویض کردن آن نداشتیم و مجبور بودیم شب را بیرون بخوابیم.

 یازده سال پیش هنگامی که از سخنگوی دولت وقت درباره مرگ هاجر نویدی سوال شد، عبدالله رمضان زاده ابتدا با تعجب از موضوع اظهار بی اطلاعی کرد و بعد از اینکه با توضیح خبرنگار قضیه را فهمید پوزخندی زد و چند جمله راجع به مسائل کلان و ساز و کار اداره کشور در دولتهای مدرن و... تحویل داد. اما این جملات هیچکدام دختربچه 15 ساله ای را که در کهکیلویه و بویراحمد بخاطر نداشتن پول دارو و براثر یک بیماری خیلی ساده فوت کرده بود، زنده نمی‌کرد. هرچند پوزخند رمضان زاده در تاریخ ماندگار شد.

رجانیوز، حالا بعد از 11 سال اینبار دختربچه‌ای سه ساله در جنوب کرمان به کما رفته است. اوایل هفته جاری «فاطمه» دچار گزیدگی با نیش عقرب می‌شود و عدم رسیدگی بسیار جزئی موجب می‌گردد تا او اکنون در کما باشد و با مرگ دست و پنجه نرم کند. اوراژنس بیمارستان 12 فروردین کهنوج این دختربچه را روی یکی از تختهایش جا داده است.

مادر فاطمه ماجرا را اینطور برای خبرنگار «سلام جنوب» تعریف کرده است: با توجه به ضعیف بودن برق نمی توانستیم کولر روشن کنیم و تا به حال به همین خاطر کولرمان 5 پمپ و یک موتور سوزانده و دیگر توانایی برای تعویض کردن آن نداشتیم و مجبور بودیم شب را بیرون بخوابیم.

وی ادامه داد نیمه های شب بود که دخترم با صدای جیغ از خواب بیدار شد و فریاد می زد که گلویم درد میکنه و آب میخواست ابتدا فکر کردم مسموم شده اما بعد از مدتی دیدم بدنش شروع کرد به عرق کردن سریع بلند شدیم تا ببریمش دکتر اما چاه بهمن درمانگاه و دکتری ندارد مجبور شدیم او را ببریم چاه دادخدا  آنجا که رسیدیم هر چه در زدیم کسی برای ما دری باز نکرد مجبور شدیم حرکت کنیم سمت قلعه گنج در مسیر هم به درمانگاه سرتک رفتیم  آنجا هم کسی برای ما دری باز نکرد حتی از روی دیوار هم بالا رفتیم و در زدیم ولی فایده ای نداشت حرکت کردیم به سمت قلعه گنج آنجا که رسیدیم بعد از کلی در زدن در را برایمان باز کردند و ابتدا یک آمپولی زدند و سرمی وصل کردند و با یک آمبولانس ما را منتقل کردند کهنوج از قلعه گنج که خارج شدیم رنگ بچه کلا سیاه شد و اصلا حال خوبی نداشت به کهنوج که رسیدیم بعد از مدتی پرستار ها گفتند که قلبش برگشته.

مادر فاطه می‌گوید: الان سه روزه که ما اینجا هستیم  حال بچه ام هیچگونه تغییری نکرده است و به ما می گویند که بچه ات دیگر برنمی گردد اما نشستم به انتظار خدا، ما نمی دانیم دردمان را به که بگویم آیا این انصاف است که به خاطر یک عقرب گزیدگی حال بچه ام اینطوری باشه؟


سوژروایز اوراژنس این بیمارستان در گفتگو با همین سایت می‌گوید: متاسفانه بیمار قبل از اینکه به این بیمارستان برسد دچار مرگ مغزی شده بود و ما در اینجا با تلاش همکاران خود توانستیم ضربان قلب بیمار را بازگردانیم.

وی اظهار داشت با توجه به عدم امکانات این بیمارستان با بیمارستانهای کرمان و بندرعباس جهت انتقال بیمار تماس گرفتیم اما هیچکدام حاضر به پذیرش آن نشدند.

مادر فاطمه روز گذشته هم گفته بود: فقط به ما گفتند عقرب نیشش زده و این دستگاه را که می بینید  وصل کردند و با این سرم و بهم گفتند خودت باید کنارش باشی و با این دستگاه کمکش بکنی.

وی اظهارداشت:هر چه داد و فریاد می زنم تا الآن که ساعت 2 بعد از ظهر هست هیچ کس بالای سرش نیامده است. از شب گذشته تا این لحظه از بس این دستگاه را فشار دادم دستم درد گرفته و کسی هم به دادم نمی رسد.


این در حالی است که بیمارستان 12 فروردین کهنوج از وضعیت بسیار بدی رنج می‌برد. شش ماه از راه اندازی بخش آی سی یو در این بیمارستان می‌گذرد اما هنوز اقدام به خدمات دهی نکرده است. این مسئله و مشکلات فراوان دیگر باعث انتقاد شدید امام جمعه کهنوج هم شده است اما متاسفانه هنوز اتفاق خاصی نیفتاده است. شاید همه منتظر بودند تا فاطمه سه ساله به این وضعیت دچار شود و جلوی چشم پدر و مادرش دست و پا بزند تا مسئولان هم دستی بجنبانند و به داد مردم منطقه برسند.

 

چشمان فاطمه از رمق افتاده است. بالای تختش نوشته بر اثر دل درد بستری است! آنهم در بخش سوختگی اورژانس. حالا باید از نماینده مردم این مطقه، مسئولان استانی، مسئولان وزارت بهداشت و مدیران محلی شبکه بهداشت به جد خواستار پاسخگویی در اینباره بود. آیا جوابی وجود دارد یا مانند یازده سال پیش همه چیز با یک پوزخند فراموش خواهد شد؟!