سفارش تبلیغ
صبا ویژن

“فتنه”افسانه نبود؛“غربال”بود برای چنین روزی!

“فتنه”افسانه نبود؛“غربال”بود برای چنین روزی! 
بله آقایان “فتنه”، صرفا سکوت و حضور نداشتن در راهپیمایی های اعتراضی ملاک نیست، اینکه خودت را «بکشی کنار» مهم نیست، اینکه پرونده ات را سفید نگه داری برای چنین روزی که سوار بر بادِ دولت تدبیر و امید شوی مهم نیست! باید موضع میگرفتی که نگرفتی، باید اعلام برائت می کردی که نکردی، باید محکوم می کردی که بازهم سکوت کردی و امروز مدعی می شوی که در راهپیمایی ها حاضر نشدی؟!

سعید ساداتی در وبلاگ جلبک ستیز نوشت:ضدانقلاب که داخل و خارج ندارد؛ یک روز با چوب و چماق و سطل زباله استدلال می کند و روز دیگر با دروغ و افترا و اتهام تقلب به نظام. ماجرای برای سال 88 هم نیست، از اوایل و حتی قبل از انقلاب هم همین بوده. به ریش هم نیست؛ ریشه اس که باید محکم باشد وگرنه ریش که با یک ماشین موزر محو می شود. فتنه هم مختص 88 نیست، از صدر اسلام بوده و تا روزگار ظهور هم خواهد بود، اصلا این “فتنه” هست که تکلیف آدمها را مشخص می کند که آیا قابلیت بر مسند نشستن را دارا هستند یا نه؛ وگرنه چه غربالی می تواند بهتر از “فتنه” نقاب “ریا” را از چهره بعضی ها بردارد! اما جالب است همانهایی که در شلوغی روزهای فتنه نقاب از چهره شان افتاد امروز سراسیمه به دنبال نقابی نو می گردند و بازهم سهم می خواهند در دولت تدبیر و امید!

آقایان “فتنه”، مگر این همان نظامی نبود که متقلب بود؟ مگر این همان نظامی نبود که رای مردم را خورد؟ مگر نمی گفتید که در جمهوری اسلامی دموکراسی نیست؟ حالا جناب نجفی می گوید: «من در هیچ راهپیمایی اعتراضی شرکت نکردم» بله شاید شما در هیچ راهپیمایی حضور نداشتید اما چه کسی به مراجع نامه نوشت و آن اتهامات را به نظام وارد کرد؟ چه کسی حامی کروبی شد در ماجرای کهریزک؟حالا در همین نظام سهم خواه شده ای و یک شبه دلسوز فرهنگیان؟! آقای نجفی شما اگر نگران شخصیت آیت الله حق شناس بودید ای کاش فقط کمی رهرو ایشان می شدید نه اینکه بهانه تراشی کنید برای ممانعت از نامگذاری میدان حق شناس به 9 دی!
آقایان “فتنه”، دیروز حرفتان مفت و یاوه بود یا امروز؟ دیروز متقلب و دروغگو و ریا کار و منافق و … بودید یا امروز؟! دم آقای هاشمی رفسنجانی گرم که یک روزی گفت غربی ها مثل گاو “تحلیل” می کنند، اما آقای هاشمی اگر گفتید امروز غربی هاکه مثل گاو تحلیل می کنند، از چه کسی “تجلیل” می کنند؟!
… و چه زیبا گفت حضرت “آقـا” که : « بعضی ها در فضای فتنه، این جمله ی «کن فی الفتنة کابن اللّبون لا ظهر فیرکب و لا ضرع فیحلب» را بد میفهمند و خیال میکنند معنایش این است که وقتی فتنه شد و اوضاع مشتبه شد، بکش کنار! اصلا در این جمله این نیست که: «بکش کنار». این معنایش این است که به هیچ وجه فتنه گر نتواند از تو استفاده کند؛ از هیچ راه. «لا ظهر فیرکب و لا ضرع فیحلب»؛ نه بتواند سوار بشود، نه بتواند تو را بدوشد؛ مراقب باید بود»
بله آقایان “فتنه”، صرفا سکوت و حضور نداشتن در راهپیمایی های اعتراضی ملاک نیست، اینکه خودت را «بکشی کنار» مهم نیست، اینکه پرونده ات را سفید نگه داری برای چنین روزی که سوار بر بادِ دولت تدبیر و امید شوی مهم نیست! باید موضع میگرفتی که نگرفتی، باید اعلام برائت می کردی که نکردی، باید محکوم می کردی که بازهم سکوت کردی و امروز مدعی می شوی که در راهپیمایی ها حاضر نشدی؟!
باید بگذاریم و بگذریم و ببینیم مجلس چه نمره ای از این آزمون بزرگ می گیرد…
منتظر خلق حماسه شجاعانه نمایندگان ملت در مجلس شورای اسلامی در سال حماسه سیاسی هستیم.



      

هفت حکایت از عنایات غیبی در جنگ 33 روزه

هفت حکایت از عنایات‌ غیبی در جنگ 33 روزه
مجری رو به سرباز دیگری به نام راقی کرد و گفت: تو در گزارشت گفتی که مبارزانی بدون سر دیده‌ای؟ چطور چنین چیزی ممکن است. راقی گفت: تنها من آنها را ندیده‌ام؛ تمام افراد یگان من این صحنه را رؤیت کرده‌اند.
 
 پایگاه مقاومت اسلامی لبنان به تازگی داستان‌هایی از عنایت‌های الهی در جنگ 33 روزه که برای عناصر مقاومت اسلامی این کشور اتفاق افتاده را منتشر کرده که هفت داستان کوتاه از آنها را در متن زیر می‌بینید.
* جنود الهی
یکی از رزمندگان حزب‌الله می‌گفت من به همراه چهار نفر از دوستان همرزمم با دشمن مبارزه می‌کردیم. تشنگی بر ما فشار آورده بود و مسافت زیاد و راه ناهموار کوهستانی، توانی برایمان باقی نگذاشته بود. ما باید خود را به پایگاه می‌رساندیم و از آنجا عملیات خود را آغاز می‌کردیم. در نزدیکی پایگاه خانه‌ای وجود نداشت که ما بتوانیم رفع عطش کنیم. در داخل کوهستان غاری بود که زنی سالمند با خانواده کوچک خود در آن زندگی می‌کرد. آنها از ترس حملات وحشیانه رژیم صهیونیستی به منطقه بنت‌جبیل، بدان جا پناه آورده بودند.
به سمت غار مذکور حرکت کردیم و به آن پیرزن سلام کرده و از وی آب طلب کردیم. وی پاسخ سلام ما را داد و برایمان آرزوی توفیق و پیروزی بر دشمن صهیونیستی کرد. افراد این خانواده برایمان آب آوردند و ما مشغول نوشیدن آب شدیم. وی شروع به پر کردن ظروف از آب شد. در این حال یکی از ما پرسید چه نیازی به این همه آب است. این پیرزن با تعجب گفت من عذرخواهی می کنم که آب کافی برای سیراب کردن ارتشی که پشت سرشماست، ندارم.
این زن در پشت سر ما تعداد زیادی نیروهای ملبس به  لباس نظامی مشاهده کرده بود که در حقیقت فرشتگان الهی بودند که خداوند سبحان برای کمک به ما اعزام نموده بود.
با این گفته پیرزن ما با شادی و تعجب و لرزش به همدیگر نگاه می‌کردیم.
* غذای گرم
یکی از جوانان مقاومت لبنان می‌گفت: در هنگام فراگیری آموزش‌های قبل از جنگ، ما می‌توانستیم برای مدتی طولانی گرسنگی را تحمل کرده و غذا را به گونه‌ای تقسیم نماییم که بتوانیم چند روز را بدون غذا سپری کنیم. چنانکه می‌دانید هواپیماهای اسرائیلی از هر روشی استفاده می کردند تا هیچ آذوقه ای به دست ما نرسد. یک روز جنگنده‌های رژیم صهیونیستی به شدت مواضع ما را بمباران کردند و ما چاره ای جز ورود به خانه‌ای که در طی دو سه هفته گذشته خالی از سکنه شده بود، نیافتیم. به محض باز کردن قفل و ورود به آن، با یک سفره غذای گرم که گویی در همان لحظه آماده شده بود، روبرو شدیم. ما فارغ از بمباران دشمن مشغول خوردن شدیم . این غذا آنقدر لذیذ بود که گویا در تمام طول عمرمان چنین غذایی نخورده بودیم.
* معجزه ابراهیم نبی برای عناصر حزب الله
یکی از رزمندگان خط مقدم مقاومت اسلامی می‌گوید: نبرد سختی بین ما و صهیونیست‌ها در جریان بود و دشمن قادر نبود جبهه ما را در هم شکسته و مانع از پرتاب موشک از این جبهه شود. از همین رو با مواد آتش زا محیط پیرامون ما را آتش‌باران کرد. با این اقدام، پایگاه‌های پرتاب موشک در محاصره آتش قرار می‌گرفت و دشمن می‌توانست رزمندگان را شکست دهد.
در چنین شرایطی رزمندگان خود را در حلقه محاصره آتشی بزرگ یافتند، اما خداوندی که آتش را بر ابراهیم خلیل سرد و سالم کرد به رزمندگان کمک کرد. آتش همه چیز را به جز دستگاه‌های پرتاب موشک، مهمات و محل حضور رزمندگان فرا گرفته بود. رزمندگان می دیدند که آتش تا نزدیکی آنها می‌آید و بدون آنکه به آنها آسیبی برساند، از کنارشان عبور کرده و گویی به آنها سلام می‌دهد.
یکی از رزمندگان می‌گوید: آتش مأموریت داشت که به ما آسیبی نرساند. وقتی دشمن دید رزمندگان با وجود این آتش عظیم به مبارزه و پرتاب موشک ادامه می‌دهند، ترس به دلش راه یافت.
* مبارزه مردانی بدون سر
با پایان یافتن تجاوز رژیم صهیونیستی که با شکست نیروهای زبده این رژیم همراه بود و بعد از سؤال و جواب از افسران میدانی، 300 تن از سربازان اسرائیلی شرکت‌کننده در نبردهای بنت جبیل، الخیام، یعترون و مارون الرأس که از نیروهای یگان ایگور و گولانی بودند برای معالجه راهی مراکز درمانی اروپا شدند. این افراد مطالب عجیبی را به روزنامه‌ها گفته بودند و  فرماندهان آنها مورد سرزنش واقع شده بودند، چرا که گفته می شد آنها مسئول دیوانگی و جنون این سربازان شده‌اند. در زیر به گفته‌های عجیب و غریب این سربازان اشاره شده است:
دانی: ما می‌دیدیم اشباحی با ما می‌جنگند.
مجری: چگونه؟ می توانی توضیح بدهی؟
دانی: بارها به فرماندهان گفتم که این مسئله واقعیت دارد ولی آنها ما را به مصرف مواد مخدر و قرص‌های روانگردان محکوم کرده و برای صحت این موضوع، معاینه های پزشکی بسیاری بر روی ما انجام می‌دادند.
مجری: دانی تو می‌دانی که اشباح وجود خارجی ندارد، می‌توانی درباره توان استتار و خیزش رزمندگان حزب‌الله برایمان توضیح بدهی. سخن گفتن از این اشباح غیرمنطقی به نظر می‌رسد.
دانی:من مطمئنم که آنها شبح بودند، چرا که آنها در آسمان پرواز می‌کردند.
با این گفته دانی، مجری و برخی از حاضران می‌خندند و مجری رو به سرباز دیگری به نام راقی کرده و می گوید: تو در گزارشت گفتی که مبارزانی بدون سر دیده‌ای؟ چطور چنین چیزی ممکن است.
راقی: تنها من آنها را ندیده‌ام . تمام افراد یگان من این صحنه را رؤیت کرده‌اند.
مجری: با دیدن آنها چه کار کردید؟
راقی: فرار کردیم.
مجری: آیا این امور به خاطر ترس، اضطراب و پریشانی میدان نبرد نبوده است؟
راقی: باید به شما بگویم نه تنها من که تمامی سربازان دیدند که مبارزانی بدون سر به ما حمله می‌کنند.
دانی، راقی و دیگر افراد مجموعه آنها برای خارج ساختن تصاویر مهاجمان بی سر از اذهانشان راهی درمانگاه‌های فرانسه و سوئیس شدند.
* معجزه الهی در سقوط جنگنده دشمن
رمز قدرت واقعی رزمندگان در نماز و دعا و پاسداری از آن در سخت‌ترین شرایط نبرد نهفته است. یکی از رزمندگان مؤمن و دوستدار پیامبر (ص) و اهل البیت(ع) بعد از پایان نماز، سجده‌ای طولانی انجام می‌دهد. وی در این سجده به خواب می‌رود و در عالم رؤیا، بانو فاطمه زهراء(س) و حضرت زینب(س) را مشاهده می‌کند.
وی با نگرانی عرض می‌کند: بانوی من هواپیماهای دشمن خانه و کاشانه ما را ویران و زنان و کودکانمان را به کام مرگ فرستاده است آیا کاری برایمان انجام نمی‌دهید؟
بانو فاطمه زهراء(س) می‌گویند (صبر کنید، پیروز خواهید شد.)
وی می‌گوید: بانوی من! مگر نه این است که ما از شیعیان و دوستداران و  ادامه دهندگان راهتان هستیم. ما را از شر این جنگنده‌ها نجات نمی دهید؟
ایشان می فرمایند: صبر کنید، پیروز خواهید شد.
این رزمنده می گوید: بانوی من آیا کاری با این جنگنده‌ها نمی‌کنید، اگر شده یکی از آنها را ساقط کنید تا قلبمان آرام و دلمان مطمئن شود.
وی می‌گوید: فاطمه زهراء (س) ردایی سفید را در آسمان چرخاند و گفت: صبر کنید، پیروز خواهید شد.
به گفته این رزمنده در این حالت من از خواب بیدار شده و ناگهان متوجه شدم یک جنگنده اسرائیلی در دره مریمین سقوط کرد. بدین ترتیب آنچه بانو فاطمه زهراء(س) گفته بود با سقوط این هواپیما محقق شد و پیروزی حاصل شد.
* شنا بلد نبودند ولی عبور کردند
یکی از رزمندگان مقاومت درباره خاطرات جبهه نبرد با دشمن صهیونیستی می‌گوید: حوادث زیادی وجود دارد، ولی یکی از عجیب‌ترین آنها این است که ما گروهی بودیم که سعی داشتیم خود را به دشمن رسانده و عملیاتی را بر ضد آن انجام دهیم. در بین ما مبارزانی بودند که شنا بلد بودند، این در حالی بود که ما ناچار بودیم از منطقه‌ای که رودخانه‌ای پر آب در آن جریان داشت، عبور کنیم.
من از جمله افرادی بودم که شنا بلد نبودم. احساس کردم کسی مرا به آن سوی آب رساند، وقتی از دیگر افرادی که به مانند من شنا بلد نبودند پرسیدم چطور از آب عبور کرده‌اند آنها نیز همین را گفتند.
* خشاب ها خود به خود پر می شدند
یکی از رزمندگان مقاومت می‌گوید: ما در حمله زمینی با دشمن صهیونیستی در حال پیکار بودیم و این در حالی بود که هریک از ما دارای چهار تا پنج خشاب بود. واقعاً درگیری شدید بود. یکی از عناصر مبارز نیز خشاب‌هایش را در جیب لباس‌هایی که می‌پوشید در  منطقه‌ای جا گذاشته بود.
این برادر ما وقتی درگیری شدید شد به شدت به سمت دشمن آتش گشود به طوری که تنها یک خشاب برایش باقی ماند با این حال وی از شلیک کردن باز نایستاد تا اینکه فشنگ‌هایش تمام شد ناگهان بدون آنکه بداند چه کسی و چگونه خشاب‌هایش را پر کرده است متوجه شد سلاحش فشنگ پرتاب می کند. گویا اصلاً شلیک نکرده بود.
منبع: مشرق


      

وسواس

 وسواس به عنوان یکی از مبتلا به ترین مسائل پیش روی افراد ، گاهی اوقات آسیب های غیر قابل جبرانی را وارد می نماید.لذا یکی از راه های درمان وسواس مطالعه و عمل کردن به سخنان بزرگان دین می باشد.

این مطلب را وسواسی ها بخوانند!


 

کتاب "زملک تا ملکوت" شامل متن سخنان اخلاقی مرحوم آیت الله حق شناس می باشد که متن پیش رو قسمتی از این کتاب است که حضرت آیت الله حق شناس در مورد وسواس بیانات گوهر باری را بیان می نمایند.

وسواس مانع  از رسیدن به اهداف بلند

بعضی از رفقا را می بینم که قدری از حد متعارف خارج شده اند .یک مساله ی شرعی وجود دارد که آنهایی که در نواحی قطبی زندگی می کنند ، که شش ماه شب و شش ماه روز است باید به منطقه ی معتدله رجوع کنند.

کسی که وسواسی می شود و از حد متعارف خارج می شود، باید رفتارش را با متعارف مردم مقایسه کند. بنده امروز این مسئله را یک مرتبه گفتم. باز دو مرتبه می گویم که شیطان با این وسوسه ها که اینجا نجس است و آنجا پاک است و آنجا ترشح شد و یا وضو درست نشد و غسل درست نشد ، هی با این وسوسه ها ، انسان را از اهداف عالیه باز می دارد.

اکتفا به پایین ترین حد در نجاست و طهارت

شارع مقدس در قسمت نجاست و طهارت به پایین ترین حد کفایت نموده است .مثلا در برخی رستوران ها و مهمان خانه ها مشتری غیر مسلمان هم تردد دارد ، اما صاحبش مسلمان است ، صاحب رستوران هم شاید خیلی پای بند به نجاست و پاکی نباشد ، در اینجا چه کار بکنیم؟

آیا باید احتراز بکنیم ؟آیا غذایشان نجس است ؟ خیر، غذای این رستوران ها پاک است.تا مادامی که علم به نجاست برای شما حاصل نشده است ، اینها پاک است برادر من!

یا اینکه در کمر شما دملی در آمده است .یک مایعی از پشت شما سرازیر می شود ، شک می کنید که آیا آن مایعی که جریان پیدا کرده است ، خون است ؟یا عفونت جراحت است؟ لزومی ندارد که بررسی کنید یا به کسی بگویید که بیاید و جای زخم را ببیند . نیازی به دیدن نیست ، بلند شوید و نمازتان را بخوانید.

وسواس ، بیماری روانی

به چه کسی وسواسی گفته می شود؟

به کسی که از حد متعارف خارج شده باشد و دائم گرفتار این توهم بشود که آیا این شی نجس است ؟ یا پاک است ؟ دو مرتبه ، سه مرتبه ، هی دستش را بشوید.

پس اینگونه اشخاص باید به حد متعارف بر گردند. این یک نوع بیماری روانی است که انسان بدان مبتلا می شود و ترتیب اثر دادن به آن جایز نمی باشد.

حضرت فرمودند: به آن شخص (وسواسی) بگو که اگر در دین گفته شده است که مثلا یک مرتبه یا دو مرتبه شستن کافی است ، چرا سه مرتبه  یا چهار مرتبه دستت را می شویی ؟آن شخص در جواب این سوال حضرت گفت: بر شیطان لعنت!

فهمیدی داداش جون! پس بنابراین در هنگام وسواس ، ترتیب اثر دادن ،جایز نیست.


 

منبع:فرهنگ نیوز



      

جنگ 33 روزه

جنگ 33 روزه
جنگ 33 روزه
منبع : راسخون

این جنگ که در بین لبنانی ها به «نبرد تموز» شهرت یافته براساس یک «نقشه جامع» که توسط آمریکا، انگلیس، فرانسه، رژیم صهیونیستی، مصر، اردن، عربستان و احزاب شاخص طیف 14 مارس لبنان طراحی شده بود، به اجرا درآمد. در همان حال حزب الله که به فراست دریافته بود توطئه ای درکار است، برای «تست وضعیت» یک عملیات محدود را در مرز بین لبنان و فلسطین اشغالی ( در نزدیکی روستای لبنانی عیتا الشعب) به اجرا گذاشت.
سیدحسن نصرالله دبیرکل حزب الله لبنان از حدود 5 ماه قبل از آغاز جنگ در پاسخ به واکنش گستاخانه مقامات اسرائیلی به درخواست آزادی اسرای باقی مانده لبنانی -برمبنای توافق دو جانبه که دو سال قبل از آن با پادرمیانی آلمان به امضاء رسیده بود- اعلام کرد که «ما به زودی سمیر قنطار- اسیر دروزی لبنان که از سال 1360 تاکنون در زندانهای صهیونیست هاست- را در بیروت دیدار خواهیم کرد. بر این اساس همه منتظر اقدام سیدحسن نصراله بودند. عملیات چریکهای حزب الله در نوار مرزی به انهدام سه دستگاه تانک و نفربر اسرائیلی، کشته شدن 12 نفر از نظامیان صهیونیست و اسارت سه تن انجامید که البته یکی از آنان در بین راه فرار کرد.
اسرائیلی ها که براساس «نقشه جامع» قرار بود اواخر سپتامبر 2006 (اوایل مهر 1385) عملیات هوایی، دریایی و زمینی خود را علیه حزب الله آغاز نمایند ناچار به واکنش شدند و این موضوع سبب شد که- به گفته حسنین هیکل روزنامه نگار سرشناس مصری جهان عرب- بخشی از برنامه نیروهای مختلف با آشفتگی مواجه شود. رژیم صهیونیستی سه ساعت پس از آنکه عملیات مرزی حزب الله در جوار عیتاالشعب به اجرا گذاشته شد، با شدت تمام وارد عمل شد و بمباران بی سابقه یک کشور عربی را به اجرا گذاشت. تصور اولیه رژیم صهیونیستی این بود که با وجود شناسایی نقاط استقراری نیروهای حزب الله و رهبری آن، می تواند در روز اول تحرک نظامی-سیاسی حزب الله را مهار نماید اما ناچار شد در پایان روز چهارم-بخصوص پس از آنکه حزب الله ناوچه مدرن ساعر 5 اسرائیل را در 12 مایلی آب های بیروت غرق کرد- اذعان کند که با بمباران هوایی کار پیش نمی رود. به گل نشستن هواپیماهای بسیار مدرن برای اسرائیل غیرقابل باور بود ولی این واقعیت داشت و آنان را وادار کرد که اعتراف کنند «چهارمین قدرت هوایی جهان» در مواجهه با چریکهای حزب الله زانو زده است. در واقع پدیدار شدن بن بست نظامی اسرائیل در جنگ هوایی و دریایی تنها یک هفته پس از آغاز جنگ اتفاق افتاد و این در حالی بود که نیروی زمینی رژیم صهیونیستی پیش از این در سالهای 1982، 1996 و 2000 شکست در مقابل حزب الله لبنان را تجربه کرده بود. ولی به هر حال برای اسرائیل چاره ای جز تکیه بر نیروی زمینی وجود نداشت. در این میان ژنرالهای آمریکایی برای آنکه شکست فاحش هوایی و دریایی رژیم صهیونیستی را بپوشانند اعلام کردند: «سرنوشت این جنگ در روی زمین تعیین می شود». از هفته دوم عملیات زمینی رژیم صهیونیستی با اعزام 000/30 نیروی نظامی به مرز حدود 20 کیلومتری لبنان و فلسطین آغاز گردید ولی چند روز طول کشید تا مهمترین یگان رزمی اسرائیل- تیپ ویژه گولانی- دیواره میانی مرز لبنان را بشکافد و به یک تپه در مجاورت روستای «مارون الرهس» دست یابد! اسرائیلی ها به تبلیغات فراوان در مورد نفوذ ارتش به منطقه مارون الراس پرداختند و این در حالی بود که تصرف یک روستا با 30 هزار نیروی نظامی اهمیت نداشت با این حال سه روز بعد حزب الله لبنان آنان را وادار کرد به آن سوی مرز بگریزند ؛ آنان این بار به شرقی ترین نقطه مرز کوچ کرده و «الطیبه» روستای دیگر در آنسوی مرز را به محاصره درآوردند ولی بازهم ناچار شدند عقب بنشینند. آنان این بار در نقطه دیگری در مرز روبروی روستای «عیتاالشعب» ظاهر شدند ولی باز هم عقب نشستند. حالا دیگر همه تئوریسین های نظامی و حتی عناصر معمولی هم دریافته بودند ژنرال ها و سایر نظامیان اسرائیلی از اینکه با چریکهای حزب الله مواجه گردند، بشدت هراس دارند. یک بار برای اینکه قفل جنگ شکسته شود یک هلی کوپتر آنان حدود 30 نیروی ویژه از تیپ گولانی را روی تپه مسعود-واقع در سه کیلومتری شهر کوچک «بنت جبیل»- پیاده کرد ولی یک ساعت بعد ناچار شد بازگردد و اجساد نیمه جان و کشته های آنان را به آن طرف مرز حمل کند در همان روز یک خبرنگار اسرائیلی با فرمانده آنان که مجروح شده بود مصاحبه کرد و از علت شکست ارتش اسرائیل پرس و جو نمود او ابهت حزب الله و ترس اسرائیلی ها از چریکهای آن را این گونه تصویر کرد: «ما با اشباح در حال جنگیم».
در همان هفته اول ارتش اسرائیل که توانایی جنگیدن با حزب الله را نداشت، مایل بود پایان جنگ را اعلام کند ولی آمریکایی ها اصرار داشتند که اسرائیل چیزی را به دست آورد و سپس آتش بس را اعلام نماید از این رو سه هفته دیگر با اصرار آمریکایی ها جنگ ادامه پیدا کرد ولی در نهایت آمریکا نیز تسلیم شد و با تصویب قطعنامه 1701 شورای امنیت- که شباهت زیادی به قطعنامه 598 دارد- بر پایان آن مهر تأیید کوبید.
وقتی جنگ تمام شد دو طرف جنگ در دو وضعیت کاملاً متفاوت قرار داشتند. اسرائیلی ها یکی- یکی به شکست سنگین خود اذعان کردند و البته آمریکایی ها نیز اینگونه اعتراف کردند: «هیچ کس پیروز نشده است!»
حالا دیگر شکست ناپذیربودن ارتش صهیونیستی، اقتدار هول انگیز نیروی هوایی آن، قدرت اطلاعاتی موساد، نقش مؤثر حمایت های سیاسی غرب و اعراب از تل آویو در مقابل حزب الله فرو ریخته بودند و موجی از بی اعتمادی تار و پود دولت جعلی، ملت پوشالی و ارتش را به لرزه درآورده بود و ثبات قبل از جنگ جای خود را به بی ثباتی داده بود.
از آن طرف حزب الله لبنان پس از جنگ مورد تحسین فراوان ملت ها قرار گرفت حالا دیگر ملت 3 تا 4 میلیونی لبنان می توانستند خود را در کانون توجهات 300 میلیون عرب و حدود 5/1 میلیارد مسلمان ببینند و رهبر روحانی آنان در صدر شخصیت های خاورمیانه عربی بنشیند.
حزب الله لبنان با حفظ نیروهای خود و با حفظ قدرت آتش خود و نیز با نشانه روی دقیق نقاط حساس رژیم صهیونیستی- شامل قلب قطار شهری حیفا و آشیانه هواپیماهای فوق مدرن در پادگان هوایی صفد- ثابت کرد که به قدرتی اطلاعاتی برتر از قدرت افسانه ای موساد دست پیدا کرده است. حزب الله در این جنگ با حفظ خطوط ارتباطی و حفظ کامل شبکه شبانه روزی المنار و حفظ کامل قدرت شلیک موشک ها نشان داد که به بلوغ کامل رسیده است از این رو در پایان جنگ روزنامه های مختلف غرب، نیروهای حزب الله را «ورزیده و زبده ترین چریک ها» لقب دادند.
مدیریت حزب الله در جنگ هم از هوش بالای سیاسی آنان خبر داد. خیلی ها منتظر بودند تا حزب الله تل آویو را آماج حمله قرار دهد ولی حزب الله با وجود آنکه حتی می توانست جنوبی ترین شهر تحت اشغال صهیونیست ها- بئرسبع در 170 کیلومتری از مرز لبنان- را هدف قرار بدهد اما به تل آویو حمله نکرد. حزب الله عملاً تل آویو را به گروگان گرفته بود و از طریق آن مانع تجاوز اسرائیل به پایتخت لبنان و نیز به حدود 65 درصد از خاک کشور خود شد. از این رو در طول جنگ تنها حدود 350 هزار لبنانی عازم سوریه شدند و نزدیک به یک میلیون آنان به آسانی در نقاط شمالی لبنان و نیز منطقه شرقی و شمالی بیروت اسکان یافته و زندگی کنند. حزب الله لبنان در این جنگ «استفاده از قدرت نظامی» خود را مدیریت کرد به گونه ای که اگر ماهها می جنگید نیازی به وارد کردن جنگ افزار جدید نداشت ولی اسرائیلی ها آنقدر بی مهابا شلیک کردند که در اواسط هفته چهارم جنگ با کمبود شدید تسلیحات مواجه شدند و از این رو فرودگاه هیثرو لندن، پایگاه هوایی آمریکا در اینجرلیک ترکیه و پایتخت قطر به نقطه ترانزیت بمب های جدید تبدیل شدند. در همان حال در پایان جنگ مشخص شد که اگرچه بمب های اسرائیل نزدیک به هزار نفر از مردم لبنان را به شهادت رساند که به چریک ها آسیب چندانی نخورده بود ولی نظامیان اسرائیلی متحمل 400 تلفات نظامی شده بودند در حالیکه تعداد شهدای حزب الله بسیار کمتر از این بود.
وقتی جنگ به پایان رسید، حزب الله برنامه بازسازی لبنان و بازسازی قدرت نظامی خود را شروع کرد. بازسازی نظامی حزب الله نیازمند همکاری دولت بیروت بود از این رو وقتی مشخص شد که «فواد سینیوره» و احزاب تشکیل دهنده دولت او نمی خواهند فرصت لازم را به حزب الله برای بازسازی قدرت خود بدهند، سیدحسن نصرالله تصمیم گرفت با کمک مردم راه را بگشاید. نتیجه اقدامات حزب الله البته استقرار دولتی مطابق با استانداردهای او- داشتن حق دفاع نظامی از لبنان در برابر تهاجم اسرائیل- را در پی نداشت ولی توانست عملاً دست و پای فواد سینیوره و حامیان او را ببندد و آنان را در گوشه ای زیر نظر نگاه دارد. شرایط «بی دولتی لبنان» البته مطلوب نیروی مقاومت نیست ولی در شرایط کنونی این «حداقل»ی از فراهم کردن امکان لازم برای خنثی کردن توطئه های اسرائیلی هاست. امروز اسرائیلی ها اعتراف می کنند که قدرت نظامی حزب الله-از نظر جنگ افزار و نیروی آموزش دیده- 6 برابر زمان آغاز جنگ اخیر شده است و به جایی رسیده است که می تواند با نفوذ هواپیماها و هلی کوپتر های اسرائیلی به آسمان لبنان مقابله کند و البته حکایت حزب الله امروزه به حکایت منطقه عربی تبدیل شده است نام حزب الله لبنان برای سنی های اردن، مصر و عربستان-که دولت های آنان در جریان جنگ دست در دست اسرائیلی ها داشتند- به اندازه نام آن برای کشورها و ملت های شیعی منطقه افتخارآمیز و الهام بخش می باشد.

وجوه اجتماعی جنگ

جنگ 33 روزه اسرائیل علیه لبنانی‌ها، به دلیل گستردگی و مدت طولانی آن، به جنگ ششم ملقب شد و برخلاف موارد قبلی که اسرائیل همچون سال‌های 1993 و 1996 عملیات بدون هزینه‌ای را انجام داد، این بار هزینه‌ها بسیار سنگین‌تر و قابل ملاحظه‌تر بود.
جنگ ششم نه تنها در ابعاد سیاسی و نظامی، بلکه در بعد اقتصادی و اجتماعی نیز دارای پیامدهایی برای رژیم صهیونیستی بوده است. به بیان دیگر این جنگ، به دلیل ویژگی‌هایش، به لایه‌های زیرین و اجتماعی این رژیم نیز نوذ کرد.
به تبع شرایط فوق‌الذکر، حزب‌الله لبنان و جامعه این کشور نیز از اثرات و پیامدهای این جنگ در بعد اقتصادی - اجتماعی بی‌نصیب نبوده است. تحول در جایگاه اجتماعی حزب‌الله در لبنان، خسارات گسترده در نتیجه حملات کورکورانه اسرائیل و ... از جمله مباحث قابل ذکر در این فصل است.

بخش اول
نگاه افکار عمومی طرفین به تحولات جنگ

اگر چه در ایام جنگ به خاطر وجود شرایط اضطراری، نگاه و قالب فکری افراد یک جامعه (افکار عمومی) نسبت به تداوم، توقف یا تغییر در وضعیت جاری تاثیر قابل توجهی ندارد اما این نکته غیر قابل انکار است که حاکمان، حکومت را با وجود مردم باید حفظ کنند. واکنش مردم و افکارعمومی، در ایام پس از جنگ نسبت به آثار و پیامدهای این پدیده، مهم و تاثیرگذار خواهد بود.
مردم اسرائیل و لبنان، نسبت به جنگ اخیر از مواضعی متفاوت به اظهارنظر پرداختند. همچنین مطبوعات و رسانه‌های طرفین نیز در قالب توجیه عملکرد حاکمان خود به رشته تحریر درآمدند. بالطبع گروه‌ها، احزاب و شخصیت‌ها نیز با توجه به منافع جناحی یا ملی اقدام به اتخاذ مواضع نموده‌اند.

الف) نگاه افکار عمومی رژیم صهیونیستی به جنگ

در داخل جامعه رژیم صهیونیستی، شخصیت‌ها، احزاب و رسانه‌ها مواضع متفاوتی در قبال این جنگ اتخاذ نمودند.
1. جنگ و جامعه اسرائیل
اگر مواضع جامعه اسرائیل در قبال حمله به لبنان طی جنگ 33 روزه به دفت بررسی شود این نتیجه حاصل می‌‌شود که در روزهای آغازین جنگ، سران رژیم اسرائیل با استناد به اسارت دو سرباز خود توسط حزب‌الله، موفق شدند تا موضع افکار عمومی جامعه را با اهداف خود همسو سازند. اما به تدریج و با افزایش کشتار لبنانی‌های غیر نظامی و بی‌دفاع و تخریب گسترده زیرساخت‌های لبنان، جامعه اسرائیل به این نتیجه رسید که این جنگ، بدون هدف در حال توسعه و تطویل است و از این زمان اعتراضات سازمان یافت و مخالفت‌ها در شکل تظاهرات و تجمعات از تعداد چند ده نفره به چند نفره و چند هزار نفره رسید.
اسرائیلی‌ها در تظاهرات خود خواستار اتمام جنگ و پایان وضعیت فوق‌العاده بویژه در اراضی شمالی می‌شدند. آنان اعتماد خود را به سران سیاسی و نظامی از دست داده بودند. طبق یک نظرسنجی پس از جنگ، محبوبیت اولمرت از 78 درصد به 40 درصد کاهش یافت و پرنس نیز اوضاع بدتری داشت. همچنین پایگاه اجتماعی احزاب حاضر در کابینه به شدت کاهش یافت.
2. نگاه رسانه‌های جمعی اسرائیل به جنگ
مطبوعات اسرائیل، با توجه به حامیان آن و وابستگی جناحی، از زاویه خاصی به جنگ می‌نگریستند.
مطبوعاتی چون «جروز لم پست» همواره از توسعه جنگ حمایت نموده و به شدت مواضعی علیه حزب‌الله، ایران و سوریه اتخاذ می‌کرد. در مقابل، هاآرتص و تعدادی دیگر از نشریات خواستار بکارگیری دیپلماسی و روش‌های سیاسی به جای تداوم جنگ و افزایش کشتار لبنانی‌ها، شده بودند.
3. احزاب و شخصیت‌های اسرائیل
بررسی همه جانبه و کلی مواضع و عملکرد احزاب اسرائیلی در قبال جنگ 33 روزه، مبین این واقعیت است که احزاب و گروه‌های اسرائیلی مخالف دولت، در یکی - دو هفته ابتدای جنگ مواضع خود را بر مبنای حمایت از سیاست‌گذاری و تصمیم‌گیری کابینه در قبال جنگ قرار دارند، اما آنان نیز به تدریج و با نمایان شدن ناکامی‌های نظامی، اندک اندک از حمایت به سمت انتقاد و سپس به سوی اختلاف حرکت کردند.
یکی از اخبار قابل توجه در این رابطه، رایزنی نتانیاهو و موفاز برای براندازی کابینه اولمرت بوده است. با توجه به اینکه کابینه اولمرت بر اساس حمایت از طرح عقب‌نشینی دوم یا طرح الحاق شکل گرفت و جنگ 33 روزه نیز این موضوع را از اولویت کابینه خارج نمود، در نتیجه شرایط برای حزب لیکود و نتانیاهو (رهبر این حزب) برای بازگرداندن اعضای لیکودی عضو کادیما فراهم شد.
بدین ترتیب، موفاز از نتانیاهو قول عهده دار شدن سمت وزارت دفاع در کابینه وی (نتانیاهو) را بدست آورد. عبارت فوق این ادعا را تایید می کند که جنگ 33 روزه در اسرائیل، در مرحله اول، انسجام بخش و در مرحله بعد اختلاف‌برانگیز بوده است.
در سطح شخصیت‌های اسرائیلی، فتوای یکی از خاخام‌های صهیونیست‌ مبنی بر حلال بودن ریختن خون فرزندان و زنان فلسطینی و لبنانی، واکنش‌های مختلف و گسترده‌ای را به دنبال داشت.

ب. نگاه افکار عمومی لبنان به جنگ

با توجه به بافت ویژه و منحصر به فرد لبنان از نظر وجود تنوع و تعدد طوایف مذهبی که ساختارهای سیاسی، نظامی، امنیتی، اجتماعی، اقتصادی و ... لبنان را متاثر ساخته است. در بررسی افکار عمومی لبنان نسبت به تحولات جنگ و برای درک هرچه بهتر آن، می‌توان افکار عمومی لبنان نسبت به تحولات جنگ و برای درک هرچه بهتر آن، می‌توان بر اساس تقسیم‌بندی‌ مذهبی عمل کرد و در این راستا، نگاه طوایف مسیحی، اهل سنت، شیعه و دروزی را مطرح کرد. در درون جریان مسیحی دو نگرش نسبت به جنگ و مقاومت اسلامی حزب‌الله وجود داشت؛ در نگرش اول، شخصیت‌هائی چون «امیل لحود» (رئیس جمهور لبنان)، «سلیمان فرنجیه» (رئیس جریان المرده) و «میشل عون» (رئیس جریان آزاد ملی) ‌قرار داشتند.
«سلیمان فرنجیه»، مقاومت حزب‌الله را تحقق وعده صادق «سید حسن نصرالله»، دبیر کل حزب‌الله می‌دانست که در برابر خوی ددمنشی اسرائیل توانست به مدت بیش از سی روز از خود مقاومت نشان دهد.
«ژنرال میشل عون» هدف جنگ اسرائیل علیه لبنان را خلع سلاح حزب‌الله و ایجاد جنگ داخلی در این کشور قلمداد می‌کرد و بر این باور بود که حزب‌الله تاکنون به لبنانی‌ها و بویژه مسیحیان اطمینان داده است که سلاح خود را در داخل به کار نمی‌برد بلکه برای آزادسازی مزارع شبعا از آن استفاده می‌کند. میشل عون هرگونه اقدام برای خلع سلاح حزب‌الله را منوط به گفت‌گوهای داخلی و رضایت حزب‌الله اعلام کرد.
«امیل لحود» بارزترین شخصیت مسیحی بود که در خلال جنگ‌ها، حمایت‌ها و پشتیبانی‌های فراوانی از حزب‌الله به عمل آورد. وی معتقد بود که آنچه در لبنان رخ می‌دهد، صددرصد مشکل لبنان است اما از آنجایی که اسرائیلی‌ها نمی‌توانند مقاومت حزب‌الله را در برابر خود ببینند، می‌گویند که ایران و سوریه و شاید دیگر کشورها در پشت این درگیری‌ها باشند. لبنان تنها از طریق مقاومت ملی بازدارنده خود توانست در برابر زیاده‌خواهی‌های اسرائیل ایستاده و این رژیم را متحمل شکست سنگینی کند.
« سمیر جعجع» (رئیس قوات اللبنانیه)، «امین جمیل» (رئیس جمهور اسبق لبنان و رئیس حزب کتائب)‌و «نصرالله صفیر» (کاردینال و اسقف اعظم مسیحی‌های مارونی) از جمله شخصیت‌های شاخص مسیحی محسوب می‌شوند که نگرش متفاوتی را در قبال حزب‌الله و جنگ 33 روزه اتخاذ کردند، عمده این نگرش‌ها را می‌توان چنین دسته‌بندی کرد:
1. همه لبنانی‌ها باید بدانند که امروز بزرگترین خطر از سوی ایران است و این کشور همه نوع سلاح را به همراه مقادیر زیادی پول برای حزب‌الله به لبنان ارسال می‌کند. (صفیر)
2. دولت لبنان نیازمند کمک جامعه بین‌‌المللی به منظور اجرای قطعنامه 1559 شورای امنیت و خلع سلاح حزب‌الله است. (صفیر)
3. حزب‌الله باید راه و روش خود را تغییر دهد و به دولت اجازه دهد که تنها ارتش این کشور بتواند اسلحه داشته باشد (جمیل)
4. مهمترین مشکل در این جنگ، مزارع شبعا است که در صورت آزادسازی آن، هیچ دلیلی برای بقای سلاح حزب‌الله وجود نخواهد داشت. (جمیل)
5. حزب‌الله در این جنگ از حمایت آشکار ایران و حمایت ضمنی سوریه برخوردار است و در میدان جنگ نیروهای حزب‌الله به نیابت از ایران و سوریه با نظامیان اسرائیلی می‌جنگند (جعجع)
6. بهترین راه برای پایان دادن به درگیری‌ها و اجرای قطعنامه 1559 شورای امنیت، حضور نیروهای بین‌المللی در مرز با اسرائیل و همکاری آنها با ارتش لبنان است تا همه سلاح‌های غیرقانونی در این منطقه پرچیده شود. (جعجع)
طایقه اهل سنت لبنان، در طول جنگ 33 روزه برخورد انفعالی و گاها به نفع رژیم صهیونیستی و به ضرر حزب‌الله داشته‌اند که جای تامل دارد. البته احزاب و شخصیت‌های بارز اهل سنت لبنان پیوندهای سنتی و دیرینه‌ای با عربستان سعودی دارند و ارتباطات گسترده و قوی دولت سینوره با سعودی بر میزان نفوذ سعودی‌ها در کابینه دولت و در بین اهل سنت لبنان افزود. «ماجراجویی خواندن اقدامات حزب‌الله در برابر اسرائیل»، توسط سعودی‌ها واکنش اهل سنت لبنان را نیز متاثر ساخت.
با وجود چراغ سبز عربستان سعودی به اسرائیل در تهاجم به لبنان و انتقادهای گسترده از حزب‌الله فؤاد سنیوره، بعد از پایان جنگ به عربستان سعودی سفر کرد و از اقدامات و پشتیبانی‌های آل سعود از لبنان در طول جنگ 33 روزه تشکر کرد.
سنیوره در طول بحران لبنان ضمن اینکه سعی می‌کرد با اعلام حمایت‌های سیاسی خود از مقاومت در برابر تهاجم صهیونیستی، در نزد افکار عمومی وجه قابل قبولی بیابد، تلاش می‌کرد تا به جامعه بین‌المللی بقبولاند که هرگوه طرحی برای خلع سلاح حزب‌الله بدون آزادی مزارع، شبعا، کاری بیهوده است. وی در طول جنگ نیت خود را برای خلع سلاح حزب‌الله پنهان نگه نداشت و با درخواست از کشورهای جهان از جمله اتحادیه اروپا، آمریکا، کشورهای عربی و حتی اسرائیل برای اجرای کامل قطعنامه 1559 که بر خلع سلاح حزب‌الله تاکید می‌کرد، به مخالفت خود با حزب‌الله و کارشکنی‌های داخلی علیه این جنبش در جهت اعمال فشارهای مضاعف، مهر تایید گذاشت.
سعدالدین حریری، فرزند رفیق حریری، نخست وزیر اسبق لبنان و رئیس جریان اکثریت مجلس موسوم به المستقبل، که با بهره‌گیری از فضای روانی حاکم بر فضای سیاسی لبنان (که متاثر از ترور پدرش بود) به قدرت رسید، در طول جنگ به دلیل بسته شدن فرودگان بیروت در خارج از لبنان حضور داشت. وی برخلاف دیگر گروه‌های معارض لبنانی (معروف به 14 آذر)، حزب‌الله را مسئول این درگیری‌ها ندانست و از ورود به این بحث خودداری می‌کرد و بیشترین انتقادهای خود را متوجه نظام سوریه و شخص بشار اسد، رئیس جمهوری این کشور کرد که در صدد بهره‌گیری از فضای حاکم در لبنان در جهت تقویت مواضع خود است.
دیگر شخصیت‌های سنی لبنان همچون عمر کرامی، سلیم الحص و احزاب سنی همچون جماعت اسلامی با وجود اینکه مواضع حزب‌الله را در جنگ 33 روزه تایید می‌کردند، نتوانستند به نحو موثری نقش خود را در جهت تاثیرگذاری بر جریان اهل سنت به نفع حزب‌الله ایفاء کنند.
«طلال ارسلان» رهبر حزب دموکراسی لبنان و «ولید جنبلاط» رهبر حزب سوسیالیست ترقی خواه، از چهره‌های شاخص طایفه دروزی در لبنان محسوب می‌شوند. از میان این دو، ولید جنبلاط دارای قدرت و نفوذ بیشتری نسبت به ارسلان در ساختار سیاسی لبنان و در بین طایفه دروزی می‌باشد.
هرچند ارسلان، در برابر تهاجم اسرائیل به لبنان به دلیل گرایش‌های سیاسی و ملی خود، این حملات را به شدت محکوم کرد اما در حمایت از مقاومت حزب‌الله نوعی سکوت را اختیار کرد. البته شاید دلیل این امر را بتوان در عدم ائتلاف حزب‌الله با وی در جریان انتخابات پارلمانی سال 2005 میلادی و ناخشنودی او از این اقدام حزب‌الله جستجو کرد.
در این میان، بیشترین انتقادها از حزب‌الله از سوی ولید جنبلاط انجام گرفت. مذاکرات پنهانی وی با کاندولیزا رایس، وزیر امور خارجه امریکا در جریان سفر به لبنان در سفارت امریکا در بیروت و همچنین مذاکره با یکی از مقامات اسرائیلی در پاریس چند روز پیش از شروع جنگ، وابستگی‌های شدید وی به غرب در راستای تلاش برای خلع سلاح حزب‌الله را نمایان ساخت.
عمده موضعگیری‌های وی در طول جنگ 33 روزه عبارت‌اند از:
1. ایران و سوریه درصدد هستند تا از طریق حزب‌الله به اهداف خود دست یابند.
2. حزب‌الله به نیابت از ایران و سوریه می جنگد.
2. جنگ لبنان، جنگ حزب‌الله با اسرائیل نیست بلکه جنگ ایران و سوریه با امریکاست.
4. همه باید تلاش کنیم تا قطعنامه 1559 (خلع سلاح حزب‌الله) را اجرا کنیم.
5. در کشور تنها باید یک سلاح وجود داشته باشد و آن سلاح ارتش لبنان است.
6. حزب‌الله به دولتی در درون لبنان تبدیل شده است.
7. حزب‌الله هیچ احترام و ارزشی نسب به نظرات دیگر گروه‌های لبنانی قائل نیست و بدون هماهنگی با دولت وارد جنگ با اسرائیل شد.
شیعیان لبنان، تنها طایفه منسجم و هماهنگ با حزب‌الله بودند. در طول جنگ، شیعیان با وجود اینکه در معرض آسیب‌های اقتصادی، جانی و روحی قرار گرفته و مجبور به ترک خانه و سرپناه خود شده بودند، اما همچنان مقاومت حزب‌الله و شخص سید حسن نصرالله را می‌ستودند و به مقاومت آنان افتخار می‌کردند.
جریان شیعی «امل» به رهبری نبیه بری، رئیس مجلس لبنان نیز بیشترین هماهنگی را با حزب‌الله در طول این جنگ داشت، به طوری که سید حسن نصرالله بعد از پایان جنگ از اقدامات نبیه بری در طول جنگ تشکر کرد.
البته نباید از این نکته غافل شد که حزب‌الله بیشترین نفوذ خود را در لبنان در بین شیعیان داراست و به تبع آن شیعیان لبنان نیز حزب‌الله را مایه عزت، غرور، اقتدار و افتخار می‌دانند.
در بررسی تحلیلی نقش رسانه‌های جمعی لبنان در طول جنگ باید اذعان کرد که خط مشی کلان این رسانه‌ها به تبعیت از فضای ناسیونالیستی حاکم در هر جنگی، در محکومیت تجاوزات اسرائیل و ستایش از رزمندگان حزب‌الله در رویارویی با ارتش صهیونیستی و دفع تجاوزات آنها بود. هرچند باید به این نکته نیز معترف بود که هر از چند گاهی نیز از سوی نشریات و رسانه‌های خبری همچون المستبقل، النهار، الحیات و LBC مطالبی منتشر می‌شد که در تقابل با حزب‌الله قرار می‌گرفت و این جنبش را در معرض فشارهای داخلی قرار می‌داد. برخی از این محورها و مطالب عبارتند از: لزوم اجرای قطعنامه 1559 شورای امنیت و تلاش برای خلع سلاح حزب‌الله، خطرات و تهدیدات سلاح حزب‌الله برای دیگر طوایف غیر شیعی لبنان، حزب‌الله به عنوان آغازگر جنگ و دادن بهانه به اسرائیل برای درهم کوبیدن لبنان در راستای آزادی دو سرباز اسیر خود، قطع درآمدهای دولت از منبع توریست‌هایی که هر ساله به لبنان می‌آمدند، تخریب اقتصاد رو به رشد لبنان، افزایش بیکاری و ...

خسارات اسرائیل در جنگ 33 روزه

به روایت اسناد محرمانه و رسمی فرانسه ابعاد گسترده خسارات اسرائیل در جنگ 33روزه مشخص شد
یک مرکز فرانسوی با انتشار گزارشی رسمی از دولت فرانسه که در 300 صفحه منتشر شد ابعاد جدید و محرمانه‌ای از اسرار جنگ 33روزه و خسارات خیره‌کننده رژیم صهیونیستی در این جنگ را فاش کرد.
به گزارش فارس به نقل از پایگاه خبری الانتقادنت، مرکز فرانسوی "محور منطق" «axis of logic» که در ایالت ماساچوست آمریکا فعالیت می‌کند، خلاصه نسخه‌ای از گزارش سری خود درباره جنگ 33روزه را به همراه تصاویر و نقشه‌های رسمی روی خروجی پایگاه اینترنتی خود قرار داده است.
این گزارش به آمار خیره‌کننده تلفات و خسارات رژیم صهیونیستی در جریان این جنگ اشاره می‌کند و سانسور خبری شدید این رژیم را در انتشار اخبار تلفات نیروهای خودی برملا می‌نماید.

بر اساس این گزارش، رسمی در این جنگ دوهزار و 300صهیونیست به هلاکت رسیده و بیش از 700 نفر زخمی شده‌اند، این در حالی است که اسرائیل آمار تلفات این جنگ را 119 نفر ذکر کرده‌ است.
همچنین تعداد 160 تانک متعلق به اسرائیل منهدم شده‌اند که 65 دستگاه از آنها به طور کامل از بین رفته است، 38 دستگاه از این تانکها نیز از نوع "مرکاوا" بودند که اسرائیل ادعا می‌کرد این تانکها غیر قابل انهدام هستند.
تنها در ناوشکن ساعر که توسط نیروهای حزب‌الله منهدم شد بیش از 24 صهیونیست به هلاکت رسیده‌اند که اسرائیل این رقم را چهار تن اعلام کرده بود.
این گزارش می‌افزاید: منابع اطلاعاتی روسیه، اطلاعات اشتباه و گمراه کننده از مواضع حزب‌الله و نیروهای آنان به اسرائیل ارائه کرده است.
بر اساس این گزارش همانگونه که گزارشهای بسیاری پیش از این اشاره کرده‌اند جنگ 33روزه نتیجه ربوده شدن دو صهیونیست از سوی افراد حزب‌الله لبنان نبود بلکه برنامه‌ای از پیش تعیین شده بر اساس توافقات آمریکا و اسرائیل برای آغاز این جنگ تهیه شده بود.

خسارت‌های اقتصادی جنگ در اسرائیل

اسرائیلی‌ها طی این جنگ یکی از خسارت‌بارترین و بدترین روزها و هفته‌های خود را پشت سر گذاشتند. در این جنگ 83 سرباز و افسر نظامی و 39 شهرک‌نشین کشته و بیش از 1187 شهرک‌نشین و نظامی مجروح شدند. علاوه بر این 20 هزار نفر نیز دچار آسیب‌‌های روانی شدند. حدود 5000 موشک کاتیوشا به سوی اسرائیل شلیک شد که 5 درصد این موشک‌ها با برخورد مستقیم به اهداف اسرائیلی موجب خسارات هفتگی در 11 هزار منزل، 50 موسسه صنعتی، 550 مکان تجاری و 1200 خودرو شد. در زمینه کشاورزی نیز، پرتاب موشک‌های کاتیوشا مانع برداشت محصولات کشاورزی در مساحتی به وسعت 180 هزار دونم در شمال اسرائیل شده است.
اسرائیل در این جنگ روزانه 110 میلیون دلار متضرر شده است. اتحادیه صنعتگران، خسارت اقتصادی این رژیم را بین 68 تا 90 میلیون دلار اعلام کرد، زیرا 90 درصد تاسیسات اقتصادی کریات شمونه و 80 درصد تاسیسات اقتصادی منطقه کرمیل واقع در الجلیل و 45 درصد این تاسیسات در منطقه حیفا تعطیل شد.
پیامدهای اقتصادی این جنگ برای اسرائیل، در تصویب بودجه سال 2007 این رژیم نمود داشته است. چرا که وقوع این جنگ به درخواست‌های وزارت دفاع برای افزایش بودجه دامن زد. به طوری که در بودجه سال 2007، دو میلیارد شیکل (حدود 450 میلیون دلار) به بازسازی مناطق شمالی اختصاص داده شده است. همچنین این جنگ، بطور متوسط 3/3 درصد، هزینه‌های تمامی وزارتخانه‌ها را در مقایسه با بودجه سال 2006 افزایش داده است.

خسارت‌های اقتصادی جنگ در لبنان

تهاجم رژیم صهیونیستی به لبنان خسارت‌های فراوانی را بر اقتصاد لبنان در بخش‌های صنعت، خدمات و کشاورزی وارد ساخت. تا قبل از آغاز جنگ‌های داخلی در سال 1975، لبنان یکی از قوی‌ترین اقتصادهای خاورمیانه محسوب می‌شد. اقتصاد لبنان، شامل بخش بزرگ خدمات، بخش صنعتی در حال رشد و بخش کوچک کشاورزی بود. در آن زمان بیروت به مرکز بانکی و تجاری منطقه تبدیل شده بود و با تحولات نفتی در سال 1973 اقتصاد این کشور شاهد پیشرفت بیش از پیش در بخش های مختلف شد. در این مقطع، افزایش سرمایه‌گذاری‌های خارجی در لبنان، اقتصاد این کشور را وارد دوره جدیدی از پیشرفت و توسعه قرار داده بود اما آغاز جنگ‌های داخلی و حمله رژیم صهیونیستی، نقطه پایان اوج قدرت اقتصادی لبنان شد. بین سال‌های 1975 تا 1990 میلادی، اقتصاد این کشور متحمل صدمات زیادی از سوی اسرائیل شد و اشغال جنوب این کشور بین سال‌های 1982 تا 2000 میلادی تضعیف لبنان را دو چندان ساخت. تهاجم اسرائیل به لبنان در مقطع مذکور موجب شد که تولید ملی لبنان به نصف کاهش یافته و بخش عمده‌ای از فعالیت‌های خدماتی لبنان به خارج از مرزهای این کشور منتقل شوند و خسارت‌‌های فراوانی بر بخش‌های کشاورزی و صنعتی لبنان وارد آمد.
جنگ 33 روزه خسارت‌های گسترده‌ای را به تاسیسات زیربنایی لبنان وارد کرد. این جنگ باعث فرار هزاران جهانگرد عرب و اروپایی از این کشور و موجب بیکاری هزاران نفر در لبنان شد. دولت لبنان پیش‌بینی کرده بود که در سال جاری 6/1 میلیون گردشگر از لبنان دیدن کنند. جهانگردی حدود 15 درصد از درآمد اقتصادی لبنان را به خود اختصاص می‌دهد و درآمد پیش‌بینی شده دولت از این بخش 52 میلیارد دلار برای سال 2006 اعلام شده بود که به دلیل وقوع جنگ محقق نشد.
در بخش صنعت نیز انهدام یا از کار افتادن بیش از 95 درصد کارخانجات لبنان، ضربه بزرگی به صنعتگران لبنانی وارد کرد. این کارخانجات عمدتا شامل کارخانه‌های تولید فرش، وسایل و مواد پزشکی، پارچه بافی، کاغذسازی و لبنیات بودند.
بخش تجارت لبنان به دلیل تهاجم گسترده هوایی اسرائیل، با رکود جدی مواجه شد. هر چند که بانک مرکزی لبنان توانست در طول جنگ، با کمک یک میلیارد دلاری عریستان و نیز کمک 500 میلیون دلاری کویت ارزش نرخ ارز خود را ثابت نگه دارد اما به دلیل بدهی‌های زیاد این کشور که مبلغی بالغ بر 737 میلیارد دلار تخمین زده می‌شود، این کمک‌ها هرچند به صورت بلاعوض باشد، نخواهد توانست چشم‌انداز روشنی را برای اقتصاد این کشور در آینده نزدیک ترسیم کند.
در بخش کشاورزی، تولیدات کشاورزی لبنان به علت بمباران‌های مستمر اسرائیل از بین رفته و خسارت‌های جبران‌ناپذیری به بخش کشاورزی به ویژه در منطقه حاصلخیز بقاع وارد شده است.
بسیاری از مزارع و تاسیسات کشاورزی لبنان به شدت آسیب دیده و حدود 85 درصد از کشاورزان لبنانی، از این جنگ متضرر شده‌اند. «آگسفام» که یک موسسه خیریه است، هزینه کمک به ترمیم خسارت جنگ به بخش کشاورزی لبنان را حدود 130 میلیارد دلار تخمین زده است.
- 1084 کشته غیر نظامی که حدود یک سوم آنها کودک بوده‌اند.
- 400 سرباز یا پلیس، 61 مبارز حزب‌الله‌، 7 مبارز وابسته به جنبش امل و یک نفر وابسته به جبهه آزادیبهش فلسطین (فرماندهی کل)‌ شهید شدند.
چهار ناظر صلح و یک نیروی حافظ صلح سازمان ملل کشته شدند.
- 963 هزار و 334 نفر آواره شدند و 220 هزار نفر از لبنان گریختند.
- 3700 نفر زخمی شدند.
- 145 پل و روگذر، 32 پمپ بنزین، 7 هزار خانه و آپارتمان و 29 مراکز خدماتی مانند بندر، فرودگاه و کارخانه برق و آب تخریب شده یا صدمه یافته است.
علاوه بر موارد فوق، اسرائیل،‌ «خطوط تلویزیونی و رادیویی»،‌ «آنتن‌های تلفن‌های همراه»، اماکن مذهبی، «اماکن مربوط به حزب‌الله»، «دفاتر و منازل اعضاء حزب‌الله»، پایگاه‌ها و تجهیزات نظامی لبنان را نابود ساخت و شهرها و روستاهای بسیاری از جمله صور، بنت جبیل، الخیام، النبطیه، قانا، صبدا، ضاحیه (بخش اعظم جنوب بیروت)، المصنع، دشت بقاع، بعلبک و ... را مورد هجوم شدید هوایی خود قرار داد.
منابع:
خبرگزاری فارس
روزنامه کیهان
مرکز اسناد انقلاب اسلامیwww.irdc.ir
www.baraye-farda.persianblog.ir



      

مهریه جالب یک تازه مسلمان

در استان خوزستان معلم ابتدایی اسکاتلندی با حضور در حوزه علمیه امام صادق(ع) شهرستان آبادان به دین اسلام گروید. مهریه جالب یک تازه مسلمان

 این معلم مقطع ابتدایی به نام جنیفر مشیل با حضور در حوزه علمیه آبادان و جاری کردن شهادتین بر زبان به دین میبن اسلام گروید و رسما مسلمانی خود را اعلام کرد.
بر اساس این گزارش، جنیفر مشیل متولد سال 1980 میلادی در کشور اسکاتلند است.
جنیفرمشیل پس از مسلمان شدن با جوانی از اهالی شهرستان آبادان پیمان ازدواج بست و در همان مکان در حوزه علمیه آبادان صیغه ازدواج دائم این زوج جاری شد.
مهریه جنیفر مشیل یک جلد کلام‌الله مجید و اموزش احکام دین مبین اسلام به ویژه برپایی نماز است و در بندهای بعدی پنج عدد سکه تمام بهار آزادی و یک سفر زیارتی به مشهد مقدس است.



      

تحولات منطقه و علائم عام ظهور

حجت الاسلام مجتبی کلباسی، رئیس مرکز تخصصی مهدویت بااشاره به حوادث اخیر در منطقه و تطبیق آن با نشانه های ظهور، گفت: این حوادث بارها و بارها اتفاق افتاده است، شاید این اتفاقات از علائم عام باشد ولی از نشانه های حتمی ظهور نیست.
تحولات منطقه و علائم عام ظهور

 

امام رضا(ع) در روایتی می فرماید:"مثال ظهور مثل قیامت است، جز خداوند آن را نمی داند و جز او بر آن زمان واقف نیست."

 نشانه های غیرحتمی که اگر اتفاق بیفتد، به معنای نزدیکی ظهور نیست بلکه در بستر زمان اتفاق می افتد و حادث شدن آنها زمان ظهور را مشخص نمی کند.
 عمده نشانه های ظهور در این بخش جای می گیرند؛ حوادث، تغییرات آب و هوا، تغییرات اعتقادی و اخلاقی از این نوع می باشند. این نشانه ها هیچ تلازمی با نزدیک بودن ظهور ندراند و علائم قرب ظهور نیستند.

بنابر نظر جامع روایات 5 علامت از نشانه ای حتمی ظهور هستند که اگر اتفاق بیفتند، ظهور واقع می شود
 صیحه آسمانی در ماه رمضان که همه مردم آن را می شنوند، خروج سفیانی و خروج یمانی که این دو اتفاق در یک ماه و در یک روز باشد؛ سفیانی پرچمدار تفکر اموی و ادامه دهنده مسیر آنهاست و یمانی که از طرفداران امام عصر(ع) است.

فرو رفتن لشکر سفیانی در زمینی در منطقه بیداء که میان مکه و مدینه است و قتل نفس زکیه که جوانی از بنی هاشم و نماینده امام زمان(عج) است نیز از نشانه های حتمی ظهور است.


ا
ین نشانه ها شروع مرحله اساسی در تاریخ را اعلام می کند
 در این زمان است که می توانیم منتظر وقوع امر ظهور باشیم.

 لازمه مشخص شدن علائم قطعی و غیرقطعی را مطالعه و شناخت امر ظهور و عصر غیبت
شناخت جزئیات نشانه های ظهور و مطالعه در این زمینه نیاز به تحقیق و معرفت عالمانه دارد و از عهده مردم عادی برنمی آید.

 کتاب های "نشانه های ظهور و علائم ظهور" و "تا ظهور" می تواند تا اندازه ای این مسیر را روشن کند.

حوادث اخیر  منطقه و تطبیق آن با نشانه های ظهور
 حوادث در این منطقه بارها و بارها اتفاق افتاده و این کشتارها و تغییر حکومت ها در این مناطق امر عادی است. شاید این اتفاقات از علائم عام باشد ولی جز نشانه های حتمی ظهور نیست و تطبیق آنها نابه جاست.


 

منبع: به نقل از فرهنگ نیوز



      

توسل به حضرت زهرا(س) در میانه میدان

 همه آماده شروع عملیات بودند، اما پشت یک میدان مین گیر افتاده و مانده بودند. شهید مصطفی ردانی پور به حضرت زهرا(س) متوسل شد و لحظاتی بعد قرآن را باز کرد و به آیات آن نگاه کرد. توسل به حضرت زهرا(س) در میانه میدان

 

15 مرداد ماه سالروز شهادت روحانی محبوب جبهه‌های نبرد است. شهید مصطفی ردانی پور که از موسسین لشکر 14 امام حسین(ع) و فرمانده قرارگاه فتح نیز بود، توانایی بسیاری در میدان جهاد از خود نشان داد و در کمتر از 3 سال سطوح فرماندهی رزمی را تا سطح قرارگاه طی کرد. در استانه سالگرد شهادتش، خاطره‌ای از این شهید والامقام را به روایت "یاران ناب 19" روایت می‌شود.
همه آماده شروع عملیات بودند، اما پشت یک میدان مین گیر افتاده و مانده بودند. جالب اینکه بچه‌های شناسایی سه ماه تمام روی این معبر کار کرده بودند و همه چیز شناسایی شده بود، اما معلوم نبود چرا آن شب همه چیز قفل شده بود.

شهید مصطفی ردانی پور به حضرت زهرا(س) متوسل شد و لحظاتی بعد قرآن را باز کرد و به آیات آن نگاه کرد. پس از اینکه قرآن را بست گفت: «از این معبر نمی‌رویم، باید از معبر دست راستی، گرای باغ شماره هفت برویم و آنجا به دشمن بزنیم.» به قدری با قدرت این حرف را زد، که حتی حاج حسین خرازی هم چون و چرایی نیاورد و روی حرف او حرف نزد.


گردان‌ها از همان مسیری که او گفته بود، به طرف دشمن حمله کردند و ساعاتی بعد، منطقه مورد نظر فتح شد. بعدا در بررسی‌ها متوجه شدیم که با انتخاب مسیر، عراقی‌ها را دور زده بودیم.


شهید مصطفی ردانی پور، متولد اصفهان بود. او با شروع جنگ تحمیلی، به همراه عده‌ای از همرزمان خود از«کردستان» وارد جنوب شد و با نیروهای اعزامی از اصفهان (سپاه منطقه‌ 2) که در نزدیکی آبادان «جبهه‌ی دارخوین» مستقر بودند، شروع به فعالیت کرد.


ایشان با تجربه‌ای که از کار در جبهه‌های کردستان داشت، سلاح بر دوش، به تبلیغ و تقویت روحی رزمندگان می‌پرداخت و با برگزاری جلسات دعا و مجالس وعظ و ارشاد، نقش مؤثری در افزایش سطح آگاهی و رشد معنوی رزمندگان ایفا می‌نمود و در واقع وی را می‌توان یکی از منادیان به حق و توجه به حالات معنوی در جبهه‌ها نامید.


در عملیات شکست محاصره‌ آبادان و طریق‌القدس فرمانده گردان بود. در عملیات فتح‌المبین در کنار شهید خرازی ـ فرمانده‌ی تیپ امام حسین (ع) ـ بود. در همین عملیات برادر کوچکترش به درجه‌ی رفیع شهادت نایل آمد و خود او نیز بشدت مجروح و در اثر همین جراحت نیز یک دستش معلول شد. پس از آن در عملیات بیت‌المقدس و عملیات رمضان فرماندهی قرارگاه فتح سپاه را به عهده داشت، که چند یگان رزمی سپاه را اداره می‌کرد، به طوری که شگفتی فرماندهان نظامی ـ اعم از ارتش و سپاهی ـ را از اینکه یک روحانی فرماندهی سه لشکر را عهده‌دار است و با لباس روحانی وارد جلسات نظامی می‌شود و به طرح و توجیه نقشه‌ها می‌پردازد را برمی‌انگیخت. او در عملیات محرم، والفجر 1 و والفجر 2 نیز شرکت داشت. دو هفته پس از ازدواج، در 15 مرداد سال 1362 و در عملیات والفجر 2 به شهادت رسید و جسم پاکش در منطقه‌ حاج عمران بر زمین ماند و در زمره‌ شهدای مفقود‌الجسد محسوب شد.

 

منبع: به نقل از فرهنگ نیوز



      

نظر قرائتی درباره علت مشخص نشدن شب قدر

 

نظر قرائتی درباره علت مشخص نشدن شب قدر
سمت خدا
انسانها بعد از ماه رمضان به دنبال این هستند که بفهمند اعمال و نمازها و روزه هایی که گرفته شده آیا مورد قبول خداوند متعال قرار گرفته است ؟
 
 در عبادات خیلی اوقات خیلی مطالب را نمی دانیم. مثلا اینکه الان در چه مرحله و جایگاهی در نزد خداوند برخورداریم یا این عملی که انجام دادیم آیا مقبول هست یا خیر و موضوعات دیگری که از آنها بی اطلاعیم. آیا بهتر نبود می دانستیم که در چه جایگاهی نزد خداوند هستیم.
حجت الاسلام قرائتی دیروز در برنامه سمت خدا به این مطلب اشاره نمود و ضمن مطرح کردن این پرسش گفت: هر فهمیدنی خوب نیست. چون ممکن است انسان بعضی چیزها را بفهمد و او را غرور بگیرد. گاهی هم اگر انسان بداند که اعمالش مورد قبول واقع نشده مأیوس می شود. پس آدم اگر خیلی چیزها را نداند بهتر است.
برای اینکه پیغمبر(ص) را از پا دربیاورند قرار شد از هر قبیله ای یک تروریست بیاید و دسته جمعی شب به خانه پیغمبر بروند و او را بکشند. آن وقت قاتل یک نفر نمی شد و با کل مکه نمیتوانستند بجنگند. پیغمبر(ص) مطلع شد و حضرت علی(ع) جای او خوابید.
آیا حضرت علی(ع) می دانست دارد چه کاری را انجام می دهد یا نه ؟
اینجا ارزش علی به این است که نداند. چون اگر بداند آنها می خواهند پیغمبر(ص) را بکشند و با او کاری ندارند هرکسی جای پیغمبر(ص) می خوابد.
روایتی هست که چرا انسان نمیداند شب قدر کدام یک از شب های 19 ، 21 ، 23 است؟ چون اگر بداند که کدام شب ، شب قدر است یک عده ای غرور پیدا میکنند و عده ای دیگر  فکر میکند که بدبخت شده اند. همه جا علم مفید نیست.
ولی برای هر کاری یک سری علامات وجود دارد.
1- اگر در خانواده زن و شوهر با یکدیگر مشکل داشته باشند نمازشان قبول نیست.
2- اگر کسی غیبت کسی را بکند عبادتش قبول نیست.
3- اگر کسی از شخصی بدخواهی کند و نیت ضرر رساندن داشته باشد (اذیت و آزار رساندن به مسلمانان) کارهایش قبول نمی شود.
4- اگر کسی درآمدی حرام داشته باشد زندگیش باطل است.


      

سوم قاتل دنیا را بشناسید! (اینفوگرافی)

در این طرح سعی شده براساس شعار سال 2013 بهداشت جهانی ضمن بارز نشان دادن خطرات فشارخون در زندگی امروز، راهکارهای آسان، طبیعی و بدون عارضه طبق طب سنتی و گیاهان داروئی برای کنترل آن ارائه شود.

سوم قاتل دنیا را بشناسید! (اینفوگرافی)



      

اینفوگرافی/ اوباماسوسی

یک روز آمریکا در مظان اتهام جاسوسی قرار می‌گیرد و متحدانش اقدامات آن را نکوهش می‌کنند، روز دیگر یکی از همین سرزنش‌کنندگان به تجسس علیه سایرین متهم می‌شود.



      
<   <<   6   7   8   9   10   >>   >