سفارش تبلیغ
صبا ویژن

نماز هم به گردن ما حق دارد

شایسته است در این محضر مانند بنده حقیر و کوچکی حاضر شوی ...

امام سجاد (علیه‌السلام) در دهمین بخش از رساله حقوق خود و در بیان حقوق افعالی به تشریح حق نماز پرداخته و چنین فرموده‌اند:

«اما حق نماز، بـدان که آن حضور در محضر خداوند متعال است و تـو در برابر پروردگار ایستاده ای؛ پس وقتی متوجه این نکته شدی، شایسته است در این محضر مانند بنده حقیر و کوچکی که آرزومند تقرب به مولایش است حاضر شوی و درحالی‌که از او (به سبب گناهانت) هراس داری به تضرع و زاری بپرداز و بــه لطف و کرم او امیدوار باش. »
 

1476_sunnah.jpg«حضور در محضـر او را بزرگ بدان؛ با توجه کامل و آرامش جسم و جان، نزد پروردگار متعال اظهار تواضع و بیچارگی کرده و نجات از عذاب را از او درخواست کن زیرا که گناهان و خطاها تو را در بند کشیده‌اند؛ و به سوی هلاکت و نیستی برده‌اند و به یقین هیچ نیرویی بالاتر از اراده و خواست خداوند نیست.»
 



      

هاشمی صدای زیباکلام را هم درآورد!؟

-یادداشت مستند و مستدل مدیر مسئول کیهان با عنوان «دور زدن ممنوع» که در نقد مواضع تحریف‌آمیز آقای هاشمی علیه حضرت امام(ره) نوشته شده بود، موجب آشفتگی روزنامه‌های زنجیره‌ای- اجاره‌ای شد.
کیهان
یادداشت مستند و مستدل مدیر مسئول کیهان با عنوان «دور زدن ممنوع» که در نقد مواضع تحریف‌آمیز آقای هاشمی علیه حضرت امام(ره) نوشته شده بود، موجب آشفتگی روزنامه‌های زنجیره‌ای- اجاره‌ای شد.

 این روزنامه‌ها که چند سالی است از آیت‌الله هاشمی به‌عنوان ابزار پیشبرد مطامع ضد انقلابی خود سود می‌برند، با تیترهایی نظیر «حمله به یار امام»، «تندروها هاشمی را برنمی‌تابند»‌،‌«هاشمی به امام نزدیک‌تر بود یا شریعتمداری؟»، طبق معمول سعی کردند صورت مسئله را تحریف و با غوغا و جنجال، بن‌بست خودساخته توسط هاشمی را- به‌ زعم خود- برطرف کنند. در این زمینه روز گذشته روزنامه‌هایی چون شرق، آرمان، اعتماد، بهار و... ضمن قلمفرسایی و حاشیه‌بافی برای ماجرا، به مدیر مسئول کیهان حمله کردند.
روزنامه شرق ضمن اینکه از قول فاطمه هاشمی نوشت: پدرم بنا ندارد پاسخی به چنین اظهارنظرهایی بدهد اما سؤال این است که آقای هاشمی به امام نزدیک‌تر بوده‌اند یا آقای شریعتمداری؟ آقای هاشمی مورد اعتماد و اطمینان امام بودند.

این روزنامه در عین حال برخلاف استدلال فاطمه هاشمی، ضمن مقاله‌ای به قلم صادق زیباکلام به طور ضمنی به حضرت امام حمله کرد و نوشت: «اگر امام همچون جنگ درباره تنش‌زدایی با آمریکا پا پیش گذاشته و خواهان پایان آن می‌شدند امروزه آمریکا برای ما حکم کشوری مثل چین و روسیه و فرانسه و انگلستان را داشت... که متأسفانه با وجود احترامی که برای آقای هاشمی قایل هستم، مجبورم از روش ایشان انتقاد کنم. واضح است که همه تلاش و تقلای آقای هاشمی آن است که گره کور آمریکاستیزی را به نحوی بگشاید تا اینقدر به منافع ملی آسیب نرساند.

اما چرا من با روش ایشان در این فقره مخالفم؟ مشکل من با روش جناب هاشمی در جای دیگری است. من مطمئن نیستم که این کمک گرفتن از امام(ره) در خصوص اثبات یا نفی موضوعی، خیلی شیوه اصولی و درستی باشد. حتی معتقدم این شیوه با مرام خود امام هم خیلی سازگاری ندارد.»
زیباکلام همچنین با ابراز تردید و تشکیک نسبت به اینکه اگر امام امروز بود همچنان مواضع ضد آمریکایی گذشته را ادامه می‌داد، نوشت: جناب آقای هاشمی، این چه روشی است که بگردیم در لابه‌لای هزاران جمله و فراز از امام (ره) که ببینیم ایشان در مورد فلان مسئله سیاسی و عرفی، چه نظری داشته‌اند؟ حضرتعالی که یک عمر با امام(ره) بودید، بهتر از بنده حقیر می‌دانید که امام عنداللزوم حسب شرایط به وجود آمده و اقتضائات زمان، نظرشان تغییر پیدا می‌کرد.

وی مدعی شد: این شیوه ]که ببینیم مواضع امام در موضوعات مختلف چه بوده[ در بلندمدت به نفع نظام و مملکت نیست؟ که سبب می‌شود به جای آنکه به شیوه خود امام(ره) عمل کنیم و خود بیندیشیم که خیر و صلاح مملکت و اقتضائات کشور چه چیزی را می‌طلبد، بگردیم و ببینیم که امام(ره) 30 سال پیش چه گفته‌اند و چه نظری داشته‌اند. من جسارتاً پیشنهاد می‌کنم به جای تمسک به این شیوه، از سلوک خود امام(ره) استفاده کرده و ببینیم که عقل و خرد نخبگان و صاحبنظران ما به اضافه مقتضیات روز، چه چیزی را تجویز می‌کنند. بماند این نکته بدیهی که اگر مسائل امروزمان را حکماً خواسته باشیم با سیره امام(ره) چاره‌جویی کنیم، در آن صورت تکلیف مسائلی که مشارالیه هیچ نظری در مورد آنها نداشته‌اند چه می‌شود؟

البته ادبیات آقای زیباکلام طبق معمول انکار بدیهیات و تجاهل‌العارف به قصد زیر سؤال بردن هر آنچه که نمی‌پسندد است. اما کیهان چند استدلال روشن دارد. اینکه چرا آقای هاشمی دگرگونی در مواضع خویش را به حضرت امام نسبت می‌دهد که سیره سیاسی کاملاً روشن و مضبوطی درباره مبارزه با شیطان بزرگ و رژیم صهیونیستی دارد؟ ثانیاً حضرت امام در دوران حیات خویش از برخی تحریف‌ها نسبت به مواضع خود ابراز نگرانی کرده و فرمول دقیقی برای بازشناسی تحریف‌ها و تحریف‌گران توصیه کردند که شامل صدا و تصویر و تایید کارشناسان خبره است. همین واقعیت باعث شده تا زیباکلام با تلویح و به زیرکی از هاشمی بخواهد این بازی از پیش باخته و ناشیانه را ادامه ندهد. اما مسئله مهم این است که چرا مسئله آمریکا نه 30 سال پیش و نه امروز قابل حل نبود. برخلاف دروغ‌بافی آقای زیباکلام، مسئله واقعی این است که خباثت‌ها و دشمنی‌های آمریکا طی 60 سال تداوم و تصاعد داشته است و همین سند روشنی برای انزجار از سیاست‌های این رژیم استکباری است. آمریکا تا همین امروز علناً از جریان‌های برانداز حمایت می‌کند و برای آنها بودجه‌های هنگفت اختصاص می‌دهد، از تروریست‌های ضدایرانی جانبداری می‌کند و صراحتاً درباره اعمال تحریم‌های جدید اعلام می‌کند که مقصودش به زانو درآوردن ملت ایران است.

بنابراین برخلاف ادعای آقای زیباکلام که ادای مجتهدها را در‌آورده و از هاشمی خواسته این طوری- به جای استناد به مواضع امام- مسئله و اصل (بلکه صورت سند) را پاک کند، واقعیت این است که چون صورت مسئله و موضوع سر جای خود باقی است، حکم آن نیز سر جای خود باقی است. ضمن اینکه سیاست‌های کلی نظام از جمله در زمینه سیاست خارجی طبق قانون اساسی به رهبری اختصاص دارد و در این زمینه تشخیص وجدان و فطرت عمومی با نظر رهبری نظام طی 35 سال گذشته تطابق کامل داشته و برآیند آن در شعار مرگ بر آمریکا که برگرفته از منطق قرآن می‌باشد جلوه کرده است.



      

ترامادول؛ مسکنی اعتیادآور

 


ترامادول مسکنی بسیار قوی است که معمولا برای سرکوب دردهای مزمن و شدید استفاده می شود. افرادی که از دردهای مزمن رنج می برند، ممکن است مدت ها به مصرف دوزهای مداومی از ترامادول توصیه شوند که به آنها کمک می کند این درد مزمن و آزار دهنده را از خود دور کنند.


ترامادول

ترامادول یک داروی نارکوتیک است. این بدین معناست که خیلی افراد با مصرف طولانی مدت آن ممکن است در معرض خطر اعتیاد به آن قرار بگیرند.

 

این اعتیاد با احساس نیاز اجباری به مصرف مداوم و مکرر قرص شناخته می شود. احساسی که به فرد دستور می دهد به مرور مصرف قرص را افزایش دهد، به طوری که فرد بدون مصرف ترامادول هیچ کاری نمی تواند انجام دهد.

 

فراموش نکنید که خطر مصرف مواد مخدر هم در افراد وابسته به مصرف ترامادول به شدت افزایش می یابد، چراکه فرد به مرور نیاز بیشتری به مصرف قرص در خود می بیند و گاهی برای تامین این نیاز از مخدرهای قویتر و البته غیر قانونی کمک می گیرد.

 

تاثیرات کوتاه مدت ترامادول

ترامادول با مهار ارسال پیام درد از اندام ها به مغز، تاثیر خود را به عنوان داروی مسکن بر بدن می گذارد. از این رو بیماران به مرور مصرف آن را خودسرانه افزایش می دهند، با این هدف که به آرامش بیشتری برسند.

 

این افزایش مصرف کوتاه مدت ترامادول، تاثیرات زیر را بر بدن فرد می گذارد:

- احساس شادی: ترامادول تاثیری مشابه داروهای ضد افسردگی بر بدن دارد. بدین معنی که با افزایش سطح سروتونین در مغز، باعث احساس شادی و انرژی بیشتر می گردد.

 

- کاهش استرس و اضطراب: ترامادول به دلیل تاثیر بر عملکرد مغز، باعث احساس آرامش کاذب در فرد می گردد. از این رو امروزه به دارویی تبدیل شده که متاسفانه نوجوانان و جوانان در هنگام رویارویی با مشکلات و شکست ها، آن را تنها راه برای کسب آرامش می دانند.

 

- از بین رفتن درد: همانطور که گفتیم ترامادول یک مسکن قوی است. بدین صورت که با مهار کردن ارسال پیام درد به مغز باعث سرکوب احساس درد می گردد. این تاثیر می تواند از آن جهت خطرناک باشد که فرد در این شرایط هیچ دردی را حتی در زمان جراحت احساس نمی کند و نمی تواند در این شرایط از خود محافظت کند.

 

این علائم و نشانه ها بدون شک برای بسیاری از افراد و مخصوصا جوانان مطلوب است و آنها را به مصرف هرچه بیشتر قرص و در نتیجه اعتیاد به آن وامی دارد. مخصوصا اگر فرد دچار افسردگی و یا اضطراب باشد.

بسیاری از افراد معتاد به ترامادول، در خیابان ها دنبال آن نمی گردند. در واقع بیشتر افراد شروع مصرف خود را با تجویز پزشک گزارش کرده اند، در حالی که خودسرانه مقدار مصرف را افزایش داده و بنابر دستور پزشک، مصرفشان را توقف نکرده اند

 

عوارض

گذشته از تمام اثرات ترامادول که آن را برای بیمار دارویی مطلوب و آرامش دهنده می کند، مصرف ترامادول بیش از یک مدت کوتاه درمانی، عوارض سوء زیادی نیز بر بدن بر جای می گذارد.

 

افرادی که سابقه حملات عصبی مانند صرع و تشنج دارند نباید از ترامادول استفاده کنند، چراکه مصرف این دارو می تواند باعث حمله عصبی مجدد گردد.

 

ترامادول همچنین باعث بی ثباتی، عدم تعادل، سرگیجه و احساس بی خیالی در افراد می شود.

 

اثرات بلند مدت مصرف ترامادول

به دلیل عوارض نامطلوب، این دارو معمولا برای درمان و مصرف طولانی مدت توصیه نمی شود. اثرات سوء مصرف درازمدت ترامادول بسیار متنوع و شدیدند که از میان آنها به برخی موارد اشاره می کنیم:

 

تحمل و عادت کردن به دارو: از آنجایی که ترامادول با تاثیر بر مغز و عملکرد عصبی تاثیرات خود را می گذارد، خطر عادت کردن و تحمل بدن نسبت به این دارو بسیار بالا است. در واقع وقتی بدن به حضور ترامادول عادت می کند، برای رسیدن به تاثیرات اولیه سرکوب درد و سایر تاثیرات مطلوب آن، فرد نیاز دارد مقدار داروی مصرفی را بالا و بالاتر ببرد.

 

وابستگی: همراه با تحمل دارو، خیلی از افراد در اثر مصرف بلندمدت ترامادول به آن عادت کرده و در واقع به آن وابسته می شوند. در این زمان است که از تاثیرات درمانی دارو خبری نیست و در حقیقت بدن فرد ترامادول را به عنوان ماده ضروری و اصلی برای عملکرد طبیعی بدن می شناسد. در این هنگام، توقف مصرف و یا حتی کاهش مقدار مصرف دارو، فرد را به شدت ضعیف و بیمار می کند.

 

همه این عوارض است که منجر به اعتیاد به ترامادول می شود. بسیاری از افراد معتاد به این دارو در خیابان ها دنبال آن نمی گردند. در واقع بیشتر افراد شروع مصرف خود را با تجویز پزشک گزارش کرده اند، در حالی که خودسرانه مقدار مصرف را افزایش داده و بنابر دستور پزشک، مصرفشان را توقف نکرده اند. این افراد پس از دوره درمان، به دنبال راه های غیر قانونی برای پیدا کردن ترامادول هستند.

 

اگر این اتفاق برای شما یا کسی از نزدیکانتان افتاده است، خجالت نکشید. بر اساس تخمین های بین المللی تقریبا 20 درصد افراد، دوره ای از زندگی خود را رفتارهای مخاطره آمیز در مصرف داروها را داشته اند. مهم این است که هرچه سریع تر و با بهترین راه از این دام رهایی یابیم.

 

درمان سوء مصرف ترامادول

اگر شما تصمیم خود را گرفته اید که از مصرف این داور، عوارض سوء آن و البته هزینه های بالایی که در این راه صرف کرده اید رهایی یابید، باید حتما با پزشک مشورت کنید.

 

پزشکان در این شرایط بسته به شرایط شما و نیز اینکه چه مقدار از دارو را برای چه مدت مصرف کرده اید، بهترین راه درمانی را برای شما انتخاب می کنند.

 

در این روش، پزشک داروهای دیگری را جایگزین داروهای کنونی شما کرده و به مرور مقدار ترامادول مصرفی را کم می کنند تا در نهایت مصرف آن به کلی کنار گذاشته شود.

در این شرایط فرد کمترین عوارض را از کنار گذاشتن ترامادول تجربه می کند.

 

روش دیگری به نام سم زدایی سریع وجود دارد که با خارج کردن دارو از بدن، فرد را از شر اعتیاد به ترامادول و سوء مصرف داروهای دیگر رها می کند.

 

با این حال این بیماران نیز نیاز دارند که مورد بررسی و پیگیری قرار گیرند و پزشک برنامه های درمانی خاصی و نیز داروهای مناسبی را برای آنها در نظر می گیرد.

 

منبع:تبیان



      

نرمش قهرمانانه چه نیست؟

 مقام معظم رهبری در دیدار اخیر خود با فرماندهان سپاه به سیاست نرمش قهرمانانه در سیاست خارجی پرداختند که برداشت های نسبتا متفاوتی از آن شد مطلب زیر به تبیین این فرمایش می پردزاد.


 

به نقل ازدیدبان: بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامی در جمع فرماندهان سپاه و نکته‌ای که ایشان در باب «نرمش قهرمانانه» بیان کردند باعث بروز تحلیل‌های مختلفی در میان رسانه‌ها شده است. این در حالی است که بیانات ایشان روشن و واضح بوده است و هر چند تحلیل و تبیین بیانات ایشان در رسانه‌ها کاری ضروری و لازم است اما توضیحات خود ایشان به حدی واضح است که نیاز به تفسیر و تبیین‌های بعضا نادرستی که صورت می‌گیرد نیست. متن حاضر می‌کوشد که اولا با استناد به اصل سخنان ایشان یکبار دیگر به صورت خلاصه مطالب مورد نظر ایشان را بیان کند و د ضمن با نگاهی به برخی از تحلیل‌های صورت گرفته در رسانه‌ها قوت و ضعف تحلیل‌های موجود را مورد بررسی قرار ‌دهد.

بیانات بسیار مهم رهبر معظم انقلاب اسلامی در جمع فرماندهان سپاه و نکات بسیار مهمی که ایشان دراین جمع بیان داشتند موضوعات ومحورهای فراوانی برای بررسی و تحلیل و دقت نظر دارد.

 

خلاصه موضوعات آنچه رهبری بیان داشتند

ایشان در این جلسه هم از تاریخ اسلام و سابقه رفتار سیاسی و حکومتی ائمه معصومین علیهم السلام درس‌هایی را بیان کردند. هم از تاریخ انقلاب و رفتار‌های حکیمانه امام خمینی رحمت الله علیه درس‌هایی را تذکر دادند و هم به تبیین برخی از مسائل در باب سپاه پاسداران انقلاب اسلامی پرداختند و هم به مساله هسته‌ای و سیاست خارجی جمهوری اسلامی وارد شدند و در همین موضع بحث «نرمش قهرمانانه و شرط آن» را مطرح کردند و هم در باب آینده نظام جمهوری اسلامی و آینده روشن انقلاب سخن به میان آوردند و به استدلال پرداختند.

 

آنچه رسانه‌ها پرداختند

رسانه‌های مختلف داخل و خارج نظام در برابر این سخنان حکیمانه و مباحث مختلف مطرح شده در آن غالبا به بحث از همین موضوع نرمش قهرمانانه پرداختند. شدت واکنش‌ها به این موضوع به حدی بود که برخی از رسانه‌ها به جمع آوری واکنش‌های خارجی به این موضوع پرداختند و گزارش‌هایی در این زمینه منتشر کردند. به عنوان مثال می‌توانیداین گزارشمراجعه کنید.

رسانه‌های ضد انقلاب و وابسته به خارج کشور نیز تلاش کردند که نرمش قهرمانانه را همان جام زهری عنوان کنند که امام خمینی رحمت الله علیه پذیرش قطع نامه 598 را به آن تعبیر کردند. این رسانه‌های خارجی و ضد انقلاب تلاش کردند تا بیانات رهبری را به عنوان کوتاه آمدن ایران و پذیرش خواست‌های غرب جلوه دهند. به عنوان مثال صدای آمریکا و رادیو بی‌بی‌سی و سایت‌های ضدانقلاب خارج نشین میان نرمش قهرمانانه و جام زهر مقایسه‌هایی انجام دادند. به عنوان مثال به این گزارش مراجعه کنید:

 گزارش بی بی سی از "نرمش قهرمانانه"/ این تشک تنها یک برنده دارد

اما برخی از رسانه‌ها نیز به تبیین این امر اما به صورت غلط و نصفه و نیمه وارد شدند. این رسانه‌ها تصور کردند که منظور رهبر معظم انقلاب از نرمش قهرمانانه این است که دوران کنونی کشور ما مانند دوران حکومت امام حسن علیه السلام است و استدلالی که بر این امر ارائه نمودند این بود که زیر عنوان کتاب صلح امام حسن علیه السلام که رهبر معظم انقلاب مترجم آن هستند همین عبارت نرمش قهرمانانه را دارد و به انتشار صفحه اول این کتاب یا طرح روی جلد آن پرداختند: به عنوان مثال می‌توانید به گزارش‌های زیر مراجعه کنید:

الف-  چرا "نرمش قهرمانانه"؟

ب- نرمش قهرمانانه؛ اشاره ظریف رهبری به «صلح امام حسن»

ج- عکس کتابی از مقام معظم رهبری با عنوان «نرمش قهرمانانه تاریخ»

در همین راستا برخی دیگر از رسانه‌های داخلی تصور کرده‌اند که این بیان رهبر معظم انقلاب تغییری در استراتژی نظام جمهوری اسلامی است و از این رو نظام اسلامی قرار است استراتژی جدیدی را در پیش گیرد. در حالی که رهبر معظم انقلاب اسلامی صراحتا بیان داشتند که تغییر تاکتیک‌ها به معنی تغییر استراتژی نیست و عوض کردن تاکتیک‌ها به معنی تغییراتی کلان در راهبردهای کلان و دور شدن از اهداف و آرمانها نیست. به عنوان مثالی در این زمینه می‌توان به این گزارش اشاره کرد.

اما برخی رسانه‌های دیگر تلاش کردند تا با نگاهی جامع به این بیان رهبری معظم توجه کنند و مخاطب خویش را نیز به این نگاه جامع دعوت نمایند. به عنوان مثال به این گزارش مراجعه نمایید:

لزوم فهم صحیح سیاست "نرمش قهرمانانه" و شرط اصلی آن

این تحلیل از آنجا که احصاء‌ خوبی از محورهای اصلی بیانات رهبری و سیر بیان آن انجام داده است قابل مطالعه و مفید است امااشکالی که به تحلیل بالا وارد است این است که مساله شرطی که رهبر معظم انقلاب مطرح کردند را کمرنگ و در حد اشاره‌ای در میان محورهای دیگر سخنان ایشان ذکر کرده است این در حالی است که رهبر معظم انقلاب اسلامی در این بیان خویش به صراحت به بیان شرط اصلی چنین تاکتیکی اشاره و آن را توضیح دادند.

 

بیان رهبر معظم انقلاب چه بود؟

اولا به مخاطبان خود توصیه می‌کنیم که برای درک بهتر سخنان رهبر معظم انقلاب اسلامی به متن اصلی این سخنان که در پایگاه رسانه‌ای دفتر مقام معظم رهبری در خبر «بیانات در دیدار فرماندهان سپاه پاسداران انقلاب اسلامى» موجود است.

علاوه بر این شایسته است که آن بخش از بیانات رهبر معظم انقلاب که در آن این مطلب بیان شده است را با دقت مطالعه کرد. ایشان در آن فراز بیان می‌دارند:

«هیچ کس در چشم این دشمنان منفورتر از چهره‌ى درخشان و آفتاب فروزان امام بزرگوار ما نبود؛ برایش احترام قائل بودند، امّا از ته دل دشمنش بودند؛ به‌خاطر اینکه ایستاده بود، به‌خاطر اینکه امام با دو خصوصیّت بى‌نظیر «بصیرت کامل» و «قاطعیّت تمام» - هم خوب میدید و درست میفهمید، هم قاطع مى‌ایستاد - سدّى بود در مقابل پیشرفت اینها و در مقابل ناخن زدن و نیش زدن و ضربه زدن اینها؛ لذا با او دشمن بودند. البتّه عرض کردیم برایش احترام هم قائل بودند، میفهمیدند عظمت او را، امّا هرچه عظیم‌تر، از چشم آنها مبغوض‌تر؛ امروز هم همین‌جور است؛ هر کسى که در پایبندى به این ارزش اصولى و اصلى، یعنى ارزشى که هویّت سیاسى انقلاب را معیّن میکند - لا تَظلِمونَ وَ لا تُظلَمون - پایبندتر باشد و بفهمد که فهرست مشکلات تولیدشده و ایجادشده‌ى دشمنان علیه نظام اسلامى در این چهارچوب میگنجد - هرکسى با یک چنین بینشى و با ایستادگى در این راه باشد - همان‌قدر براى آنها مبغوض است. البتّه عالَم دیپلماسى، عالَم لبخند زدن است؛ لبخند هم میزنند، مذاکره هم میکنند، درخواست مذاکره هم میکنند، خودشان هم میگویند. به یکى از این سیاستمداران غربى چند روز پیش از این گفته بودند شما که میخواهید مذاکره بکنید با ایران، خب دشمن است ایران؛ گفته بود خب، آدم با دشمن مذاکره میکند دیگر! یعنى اقرار به دشمنى با ایران؛ صریح میگویند. علت دشمنى اشخاص نیستند، علت دشمنى این حقیقت و این هویّت است. همه‌ى آنچه که میگویند در این چهارچوب باید تفسیر و تحلیل بشود، در این چهارچوب باید فهمیده بشود.
 
ما مخالف با حرکتهاى صحیح و منطقى دیپلماسى هم نیستیم؛ چه در عالم دیپلماسى ، چه در عالم سیاستهاى داخلى. بنده معتقد به همان چیزى هستم که سالها پیش اسم‌گذارى شد «نرمش قهرمانانه»؛ نرمش در یک جاهایى بسیار لازم است، بسیار خوب است؛ عیبى ندارد، اما این کشتى‌گیرى که دارد با حریف خودش کشتى میگیرد و یک جاهایى به دلیل فنّى نرمشى نشان میدهد، فراموش نکند که طرفش کیست؛ فراموش نکند که مشغول چه کارى است؛ این شرط اصلى است؛ بفهمند که دارند چه‌کار میکنند، بدانند که با چه کسى مواجهند، با چه کسى طرفند، آماج حمله‌ى طرف آنها کجاى مسئله است؛ این را توجّه داشته باشند.»

اگرمخاطبان گرامی فرصت مطالعه کل متن را نداشته باشند شایسته است که تیترهای اصلی بیانات ایشان در این سخنرانی را مورد توجه قرار دهند. این تیتر‌ها چنان که در آدرس زیر به تفصیل بیان شده است به شرح زیر هستند:

1- تحلیلی از نقش امام رضا علیه السلام در برابر دستگاه ظالم بنی‌عباس

2- درس گرفتن از عمل امام رضا علیه اسلام در برنامه ریزی بلند مدت و وظیفه سپاه و شباهت آن به موضع امام رضا علیه السلام در این بخش

3- نگاهی به کارنامه سپاه در طول دوران پس از انقلاب

4- ضرورت انقلابی زیستن و انقلابی ماندن و مخالفت با این توجیه که دنیا تغییر کرده است

5- تبیین رابطه سپاه و سیاست

6-  تبیین منطق انقلاب اسلامی مبنی بر ظالم و مظلوم نشدن

7- تبیین علت دشمنی دشمنان با انقلاب اسلامی و امام خمینی رحمت الله علیه

8-  برنامه مداوم مستکبرین در گسترش جنگ، فساد و فقر

9- تبیین موضع جمهوری اسلامی در مساله هسته‌اى

10- اعلام موافقت با حرکتهاى صحیح و منطقى دیپلماسى و مساله «نرمش قهرمانانه» و شرط اساسی آن

11- تاکید بر آینده‌ى روشن انقلاب اسلامى

12- استدلال بر این که آینده روشن انقلاب اسلامی امری حقیقی و قطعی است.

 

نرمش قهرمانانه چه نیست؟

حال که متن اصلی و فرازها و محورهای اصلی بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامی مورد توجه قرار گرفت شایسته است که به اصلاح برخی از سوء فهم‌های احتمالی یا مطرح شده در بالا بپردازیم.

 

اولا: نرمش قهرمانانه به معنی دست برداشتن از اصول نیست.

سیر مطالب رهبر معظم انقلاب در سخنرانی‌های سابق و حتی خود این سخنرانی شاهدی بر این ماجراست. ایشان در فراز چهارم که در بالا ذکر شده است به صراحت از لزوم انقلابی بودن و انقلابی ماندن سخن می‌گویند و در فراز ششم منطق مستحکم نظام اسلامی در باب ظالم و مظلوم نشدن را تبیین می‌کنند و در فراز هشتم و نهم مقابله نظام اسلامی با مستکبرین را تکرار می‌کنند ودر فراز نهم منطق جمهوری اسلامی در باب مساله هسته‌ای را با استحکام کامل بیان می‌نمایند و در دو فراز آخر نیز بر آینده روشن انقلاب اسلامی تاکید می‌کنند. همه این‌ها نشان می‌دهد که بیان رهبری حاوی هیچ تجدید نظری در اصول و مبانی و یا اجازه دست برداشتن از آرمان‌هاو اصول نیست. از این رو  باید پذیرفت که نرمش قهرمانانه یعنی اجازه تغییر یک تاکتیک و استفاده از یک روش یا تاکتیک دیگر برای دست‌یابی به هدف بلند مدتی که تغییری در آن هدف ایجاد نمی‌کند.

 

ثانیا: نرمش قهرمانانه بی قید و شرط نیست.

واضح است که رهبری معظم انقلاب شرطی اساسی برای نرمش قهرمانانه ذکر کردند و آن این که نرمش قهرمانانه به شرط آن است که کسی که قرار است این تاکتیک را اجرا کنند، فراموش نکند که طرفش کیست؛ فراموش نکند که مشغول چه کارى است؛ این شرط اصلى است؛ بفهمند که دارند چه‌کار میکنند، بدانند که با چه کسى مواجهند، با چه کسى طرفند، آماج حمله‌ى طرف آنها کجاى مسئله است؛ این را توجّه داشته باشند.

 

ثالثا: اوضاع ایران کنونی اوضاع دوران صلح امام حسن علیه السلام نیست.

نگاهی به متن بیانات رهبر معظم انقلاب و حتی مطالعه فرازهای ذکر شده در بالا نشان می‌دهد که منظور رهبر معظم انقلاب این نیست که اوضاع کنونی ایران اوضاع دوران صلح امام حسن علیه السلام است. اوضاع ایران به گونه‌ای است که رهبر معظم انقلاب در پایان سخنان خود به صراحت و با استدلال از آینده بهتر و روشن ایران اسلامی و آینده روشن انقلاب اسلامی سخن می‌گویند. با چنین اوضاعی نمی‌توان مدعی شد که ایشان اوضاع کشور را تیره و تار می‌بینند و یا به آینده کشور بدبین هستند. اصولا یکی از اموری که مسلم است این است که شخص رهبر معظم انقلاب همواره مرکز و محل امید و انگیزه دادن بوده‌اند و همیشه به همه نیروهای انقلابی امید می دادند و همواره به خوش‌بینی به آینده نظام و انقلاب معروف بوده‌اند. در همین سخنرانی نیز با صراحت و تاکید از آینده روشن انقلاب اسلامی سخن گفته‌اند. پس نمی‌توان چنین تهمتی را به ایشان روا داشت که ایشان اوضاع کشور را اوضاع صلح امام حسن علیه السلام می‌دانند.

 

رابعا: نرمش قهرمانانه کار ناصحیحی نیست.

این نکته را نیز در پایان باید خاطر نشان کرد که نرمش قهرمانانه کاری از سر ناچاری و یک اقدام غلط که مجبور به انجام آن شدیم نیست. نرمش قهرمانانه تاکتیکی است که رهبر معظم انقلاب از آن چنین تعبیر می‌کنند: «ما مخالف با حرکتهاى صحیح و منطقى دیپلماسى هم نیستیم؛ چه در عالم دیپلماسى ، چه در عالم سیاستهاى داخلى.» از این رو این یک تصمیم کاملا صحیح و منطقی و با لحاظ شرایط خود است. کاری غلط و نادرست نیست که بخواهیم از سر مجبوری و زور انجامش دهیم و از انجام آن ناراحت و نگران و پریشان باشیم.

نکته پایانی این متن آن است که چنین دقت نظرهایی در بیانات رهبر معظم انقلاب حاکی از آن است که همه ما نیازمند توجه بیشتر و دقت نظر بیشتر در بیانات رهبر معظم انقلاب هستیم تا از سوء برداشت از بیانات ایشان مصون بمانیم و نیز اجازه ندهیم که دشمنان برای ما سخنان رهبرمان را تفسیر کنند.



      

گلایه حاج قاسم سلیمانی از رسانه های جبهه مقاومت

 از آنجا که سوریه محور مقاومت است عملا اطلاع رسانی پیرامون سوریه جایگاه کلیدی در تقویت خط مقاومت در منطقه دارد.


 

به نقل از  دیدبان، حاج قاسم سلیمانی از انعکاس ضعیف موفقیت های ارتش سوریه و جبهه مردمی آن در رسانه های داخلی گلایه کرده است. از آنجا که سوریه نقش محوری در جبهه مقاومت دارد هرگونه تحولات آن بر کل این محور از جمله ایران اثرگذار است و هم اکنون که نوار پیروزی های ارتش سوریه پیوسته ادامه دارد هیچ یک از رسانه ها آنگونه که باید این موفقیت ها را به تصویر نمی کشند. 

گفتنی است گرچه خبرنگار شبکه پرس تی وی به نام مایا ناصر در سوریه از ناحیه گردن مورد اصابت تک تیرانداز قرار گرفت و شهید شد اما خبرنگاران بخش های داخلی اخبار صدا و سیما کمتر خود را به خطر می انداخته و تصاویر ناب از میدان نبرد تهیه می کردند. از این میان عملکرد حسن شمشادی، سید محمدرضا حسینی بای و کامران نجف زاده یک نوع تحرک و جذابیت را به اخبار مربوط به سوریه بخشید. 

به هر حال دیدبان به عنوان یک رسانه مجازی افتخار دارد علاوه بر تولید و انتشار مطالب تحلیلی، اقدام به انتشار اینفوگرافی های مختلفی در این زمینه نمود که می توان به "نقشه درگیری های شهری در سوریه" و "جنگ نیابتی در شام" و همچنین جزوه دوزبانه تحولات سوریه (به زبان فارسی و عربی) اشاره نمود. امیدواریم در ادامه این روند همه رسانه ها اعم از تصویری، شنیداری، مکتوب و مجازی به وظیفه انقلابی و دینی خود عمل کنند.



      

کیمیای محبت

کیمیای محبت
دل مردم ایران زمین آکنده از مهر و محبت و عشق به پیامبر و فرزندان پاک و مطهر ایشان است. باید قدر این محبت و علاقه را دانست .محبتی که سدی محکم در برابر گسترش فساد و فحشا است.

آفریدگار مهربان از سر لطف و رحمت، محبت و علاقه آل الله علیهم السلام را در دل ما مردم ایران زمین نهاد. این نعمتی بزرگ و بی بدیل است که بسیاری از مردم دنیا از آن بی بهره اند.

 

نباید مهر و محبت به چهارده نور مقدس علیهم السلام را دست کم گرفت. حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها درباره محبت به حضرت علی علیه السلام می فرماید:

ان السعید کل السعید حق السعید ، من احب علیا فی حیاته و بعد موته. به درستی، خوشبخت به تمام معنا و واقعی کسی است که علی را در حال حیات و بعد مرگش، دوست بدارد . (1)

 

هم چنین امیرالمومنین علی علیه السلام درباره اثر محبت به اهل بیت علیهم السلام می فرماید :

لمحبینا افواج من رحمة الله و لمبغضینا افواج من سخط الله. برای دوستان ما فوج هایی از رحمت خداست و برای دشمنان ما، فوج هایی از خشم خداست .(2)

 

محبت به عزیزان الهی، چون گوهری تابناک و درخشنده در سینه است که هرگز نورش از میان نمی رود و این نور فرد را به راه مستقیم هدایت خواهد نمود و از گناه و فساد و فحشا دور خواهد ساخت .

محبت و مهر مردم مسلمان ایران زمین به آل الله علیهم السلام بهترین و استوارترین سد در برابر تهاجم فرهنگی دشمنان قسم خورده اسلام و شیعه است به شرط آن که از این محبت و عشق مردم به درستی بهره برداری شود.

 

وظیفه ما طلاب است که محبت مردم به پیامبر و فرزندانش را طوری هدایت کنیم تا آنان گرد گناه و فساد نگردند و از گناه و فساد و فحشا بیزار شوند. می توان باکمی تفکر و تدبیر جوانان این مرز و بوم را از راه محبت به آل الله علیه السلام ، مجذوب فرامین و دستورات اسلام نمود و کاری کرد که آنان با جان و دل گوش به فرمان خدا و رسولش باشند و از شیاطین بیزاری جویند.

بسیاری از جوانانی که در انقلاب و دفاع مقدس شرکت فعال داشتند، به واسطه این محبت و علاقه شدید به آل الله علیهم السلام بود که این چنین شیدای خدا شدند و حتی از بذل جان هم در راه دوست دریغ نورزیدند .

شایسته است که طلاب و روحانیون با بهره گیری از محبت مردم به انوار مقدس الهی، جامعه را از گناه و فساد پاک سازند.

 

ما طلاب باید در برخورد با محبین آل الله 2 کار مهم را انجام دهیم :

1. باز نگه داشتن راه :

محبت اهل بیت به ویژه امام حسین علیه السلام از چنان کششی برخوردار است که همه کس حتی مسیحیان ، یهودیان ، زرتشتیان و آنانی که اعتقادی به هیچ دین و مذهبی ندارند، جذب خود می کند .

حال که اهل بیت علیهم السلام ، مردم را به سمت خود جذب نموده اند ما حق نداریم راه را بر روی کسی ببندیم .

این معجزه عشق اهل بیت است که جوانانی که حتی حرمت پدر و مادران خود را نگه نمی دارند، مجذوب انوار آسمانی شده و در جلسه هایی که به نام و یاد ایشان برپا می شود شرکت می کنند.

 

نباید جوانانی که با سر و وضع آن چنانی و با تیپ و قیافه های غربی وارد محافل مذهبی می شوند، به جرم قیافه ظاهرشیان از جلسه و خودمان طرد کنیم .

درست است که ظاهر آنان ظاهری اسلامی نیست اما دل آنان سر شار از محبت به پیامبر و فرزندانش است و بهتر است کمی هم به دل آنان نظاره کنیم !

ما درون را بنگریم و حال را               نی برون را بنگریم وقال را
 

باید چون پیامبر و اهل بیتش رحمة للعالمین باشیم. امام حسین علیه السلام حر بن یزید ریاحی که راه را به روی ایشان بست را از در خانه خودش برنگرداند. این که چنین جوانانی پا به جلسه های اهل بیت می گذارند، جای بسی شکر دارد. این نشانه فطرت پاک ایشان است. باید روحانی و سخنران جلسه، نفس حقی داشته باشد تا گرد و غبار از آینه دلشان بزدارید.

خداوند هرگز بندگانش را از درگاه خود نمی راند حتی اگر آنان چون فرعون غرق گناه باشند. ما که از خدا بالا تر نیستیم که بخواهیم سد ورود جوانان به محافل اهل بیت شویم. باید چون خدا با مهربانی با این گونه جوانان بر خورد کنیم.

 

بازآ بازآ هر آن چه هستی بازآ            گر گبر و کافر و بت پرستی بازآ

 این درگه ما، درگه نومیدی نیست           صد بار اگر توبه شکستی بازآ

  

 

2.هدایت :

کم نبودند جوانانی که در باتلاق گناه و فساد دست و پا می زدند اما محبت ایشان به پیامبر و فرزندانش، بالاخره کار خودش را کرد و ایشان پا به راه هدایت گذاردند.

بی تردید شما دوست عزیز نام شیدایی امام حسین علیه السلام، حاج رسول ترک را شنیده ید. وی در جوانی انسانی مذهبی و مومن نبود اما نام و یاد امام حسین علیه السلام او را به راه مستقیم رهنمون ساخت. محبت امام حسین علیه السلام کاری با حاج رسول ترک کرد که وی را به یکی از مردان صالح و عابد روزگار بدل ساخت!

طلاب و روحانیون باید با همراه ساختن سعه صدر و محبت، به دستگیری معنوی جوانان مجذوب شده به محافل و جلسه های آل الله علیهم السلام بپردازند.

 

بسیاری از این جوانان در خانواده هایی غیر مذهبی بزرگ شده اند. خانواده هایی که پایبندی به فرامین الهی را جدی نمی گیرند و حتی برخی از این خانواده ها جوانشان را به فساد و فحشا تشویق و سوق می دهند!

این ما طلاب هستیم که باید چون اربابان حسین بن علی علیهما السلام، دست این گونه جوانان را بگیریم و آنان را از ورطه نابودی نجات بخشیم.

 

پس از آن که با مهربانی و سعه صدر با این جوانان بر خورد کردیم و توانستیم اعتماد آنان را به خود جلب نماییم، حال وقت هدایتگری است. باید به این جوانان پاک سرشت این نکته مهم را گوشزد نماییم که محبت باید در رفتار و گفتار هم نمایان شود. عاشقی که حاضر نباشد به خاطر محبوبش از برخی کارهای خود دست بکشد و برخی کارها را انجام دهد نشاید که عاشق و محب نامیدش.

 

باید در هنگام شور جلسه های عزاداری به جوانان گوشزد نماییم که باید محبت خود به اهل بیت را در رفتار هم ثابت کنید. همان گونه که همسر با رفتار شایسته محبتش را به همسرش ثابت می کند، پدر با رفتارش عشق خویش را به فرزندش به اثبات می رساند، شما هم باید با رفتارتان عشق و محبت خود را به پیامبر و فرزندان پاک و معصومش ثابت کنید، اگر دوست دارید که واقعا محب آنان باشید !

 


پی نوشت ها:

1-تحف العقول /ص962

2-تحف العقول/ص188

منابع:

تحف العقول/ترجمه حسن زاده/آل علی/قم/88

منبع: تبیان


      

آیا امام زمان(عج) دو ظهور اصغر دارد؟!

ظهور

همان طور که غیبت امام مهدی (علیه السلام) به دو بخش «غیبت صغری» و «غیبت کبری» تقسیم می‌شود و غیبت طولانی حضرت مهدی (علیه السلام) بدون مقدمه چینی یک دوره غیبت کوتاه‏تر آغاز نشد، روایات درباره آخرالزمان و تاریخ پیش از ظهور نیز ترسیم‏کننده یک دوره زمانی مقدماتی، پیش از ظهور حضرت مهدی (علیه السلام) است که در آن جامعه جهانی برای ظهور و انقلاب جهانی ایشان آماده می‌شود. صاحب نظران به این دوره عنوان «ظهور اصغر» را اختصاص داده‏اند.

این دوره در واقع بخش ابتدایی ظهور است که از ماه رمضان سال ظهور تا ماه محرم را در بر می‌گیرد. علمایی که در روایات علائم الظهور تتبع و تحقیق کرده‏اند، حوادث این چند ماه را به طور مفصل در کتاب‌هایشان (1) آورده‏اند، بنابراین تعریف از فرارسیدن صیحه آسمانی در ماه رمضان تا ماه محرم که حضرت مهدی (علیه السلام) به طور علنی و رسمی‌ظهور می‌کند، دوره ظهور اصغر است و مقارن زمانی که 313 نفر از یاران حضرت مهدی (علیه السلام) از سراسر دنیا به سوی آن حضرت، در مکه می‌آیند و به ایشان ملحق می‌شوند و بین رکن و مقام با ایشان بیعت می‌کنند، ظهور ایشان علنی و کامل می‌شود، این دوره را با عنوان «ظهور اکبر» تعبیر می‌کنند.

ظهور اصغر در واقع به مثابه ظهور سری و غیر علنی حضرت مهدی (علیه السلام) و زمینه‏سازی برای ظهور فراگیر و اکبر ایشان است، از روایات برمی‌آید که در این دوره، عده‏ای محدود از یاران و اطرافیان حضرت مهدی (علیه السلام) از موضوع ظهور باخبرند و نام و یاد ایشان بر زبآن‌ها جاری شده و مردم درباره این موضوع با هم گفتگو می‌کنند (2). از حضرت علی (علیه السلام) در این باره رسیده است: «موقعى که منادى از آسمان ندا کرد، حقا که حق با آل محمّد (صلى اللَّه علیه و آله) است، مهدى (علیه‏السّلام ) بر سر زبان‌ها ظهور می کند و نام او در دهان مردم خواهد بود، مردم مسرور می‏شوند و ذکرى غیر از ذکر آن حضرت ندارند.» (3)

یکی از صاحب‏نظران درباره این دوره می‌گوید:

«به هر حال آن چه از روایات بر می‌آید این است که دوره شش ماهه، یعنی از خروج سفیانی و ندای آسمانی تا ظهور حضرت مهدی(علیه السلام) در ماه محرم، سرشار از تلاش و فعالیت امام(علیه السلام) و یارانش می‌باشد و کرامات و معجزاتی به دست یاران و پیوستگان به آن‌ها به وقوع می‌پیوندد و آن رویدادی جهانی خواهد بود که ذهن مردم و دولت‌ها را به طور یکسان مشغول می‌دارد. اما ملت‌های مسلمان و مستضعف پیوسته درباره مهدی(علیه السلام) وکرامات وی و نزدیک شدن زمان ظهور آن حضرت سخن می‌گویند. واین موج مقدماتی مردمی‌و مناسب با ظهور امام(علیه السلام) می‌باشد.»(4)

سفیانى لشکر دیگرى به مدینه می‏فرستد مردى در آنجا کشته مى‏شود و مهدى و منصور فرار می‏کنند، سفیانى هم بزرگ و کوچک سادات و ذریه پیغمبر را گرفته و حبس می‏کند. آنگاه لشکرى براى پیدا کردن مهدى و منصور از مدینه بیرون می‌رود. مهدى همچون موسى بن عمران (که هراسان از مصر خارج شد) هراسان و نگران از مدینه بیرون می‏رود، و بدین گونه وارد مکه مى‏شود»

البته ما در این نوشتار به طور مشخص از زمان فرا رسیدن صیحه آسمانی تا ماه محرمی‌که به ظهور علنی حضرت مهدی (علیه السلام) منجر می‌شود، سخن می‌گوییم. بنابراین به عنوان بررسی اولین رخداد شاخص این دوره روایتی را درباره «ندای آسمانی» از حضرت امام محمدباقر(علیه السلام) مرور می‌کنیم: «اول روز آوازى از آسمان بلند شود: آگاه باشید که همانا حق با على و شیعیان او است، و در آخر روز شیطان از روى زمین فریاد سر دهد: آگاه باشید که حق با عثمان و شیعیان او است و آن گاه اهل باطل به شک مى افتند.» (5)

در واقع سرآغاز ظهور اصغر را باید مصادف فرا رسیدن «صیحه آسمانی» در تاریخ 23 ماه رمضان سال ظهور بدانیم. این ندا را همگان به زبان خویش می‌شنوند و با شنیدن این صدا خواب‌ها بیدار و نشسته‌ها ایستاده می‌شوند. (6)

یکی دیگر از شاخص‏ترین رویدادهای این دوره را می‌توان کشته شدن «نفس زکیه» دانست، در این باره از امام محمد باقر (علیه السلام) رسیده است:

« قائم به یاران خود می‌گوید: اى مردم! اهل مکه مرا نمی‌خواهند ولى من براى هدایت فرستاده شدم تا آن‏چه شایسته است که شخصى مثل من به آن‌ها بگوید، گفته و با آن‌ها اتمام حجت کرده‏ باشم. آن‏گاه مردى از یاران خود را می‌طلبد و به وى می‏گوید: برو نزد اهل مکه و بگو اى اهل مکه من فرستاده فلانى هستم او به شما می‌گوید: ما خانواده رحمت و معدن رسالت و خلافت می‌باشیم. ما ذریه محمد و سلاله پیغمبران هستیم. مردم به ما ستم نمودند و ما را مقهور کردند، و از هنگام رحلت پیغمبر تا کنون حق ما غصب شده است. اکنون ما از شما چشم یارى داریم؛ ما را یارى کنید. وقتى آن جوان این سخنان را می‌گوید مردم به وى هجوم می‌آورند و در بین رکن و مقام او را می‌کشند و او همان مرد پاکدل (نفس زکیه) است.» (7)

دوران غیبت

در این باره در کتاب «عصر ظهور» می‌خوانیم:

«بارزترین حادثه‌ای که روایات بیان می‌کند این است که حضرت مهدی (علیه السلام) در 24 و یا 23 ذیحجه یعنی پانزده شب پیش از ظهور خویش، جوانی از یاران و خویشان خود را جهت ایراد بیانیه خود به سوی اهل مکه اعزام می‌دارد، اما طولی نمی‌کشد بعد از نماز در حالی که پیام حضرت مهدی (علیه السلام) و یا فراز‌هایی از آن را برای مردم می‌خوانده است، دشمنان به او حمله ور شده و به طرز وحشیانه ای او را در داخل مسجد الحرام بین رکن و مقام به قتل می‌رسانند و این شهادت فجیع در آسمان و زمین اثر می‌گذارد. این حادثه تلخ، زمینه را برای نهضت حضرت مهدی (علیه السلام) که بیش از دو هفته بعد از آن حادثه طوی نخواهد کشید فراهم می‌سازد.» (8)

درباره محل سکونت حضرت مهدی (علیه السلام) در این دوره، با توجه به حمله سفیانی به شهر مدینه برای یافتن امام، می‌توان نتیجه گرفت که ایشان در این مدت به طور مخفیانه در آن‏ شهر به سر می‏برد. در واقع بازتاب تحولات این دوره را می‌توان در واکنش نیروهای مخالف با نهضت مهدوی جستجو کرد، به روایتی در این باره اشاره می‌کنیم:

« سپس سفیانى لشکر دیگرى به مدینه می‏فرستد مردى در آنجا کشته مى‏شود و مهدى و منصور (9) فرار می‏کنند، سفیانى هم بزرگ و کوچک سادات و ذریه پیغمبر را گرفته و حبس می‏کند. آنگاه لشکرى براى پیدا کردن مهدى و منصور از مدینه بیرون می‌رود. مهدى همچون موسى بن عمران (که هراسان از مصر خارج شد) هراسان و نگران از مدینه بیرون می‏رود، و بدین گونه وارد مکه مى‏شود.» (10)

ظهور اصغر در واقع به مثابه ظهور سری و غیر علنی حضرت مهدی (علیه السلام) و زمینه‏سازی برای ظهور فراگیر و اکبر ایشان است، از روایات برمی‌آید که در این دوره، عده‏ای محدود از یاران و اطرافیان حضرت مهدی (علیه السلام) از موضوع ظهور باخبرند و نام و یاد ایشان بر زبآن‌ها جاری شده و مردم درباره این موضوع با هم گفتگو می‌کنند

در این زمینه گفته شده است:

آن چه از روایات و از ظاهر امور بر می‌آید واکنش سیاسی مهمی‌که در برابر موج انقلاب مردمی، به خاطر حضرت مهدی (علیه السلام) به وجود می‌آید. از سوی دشمنان او یعنی سردمداران کفر جهانی و سفیانی است که رهبر آن‌هاست و همان طور که روایات می‌گویند: آن‌ها عملیات خود را در سر و سامان دادن به وضع عراق و حجاز متمرکز می‌سازند، به لحاظ آن که این دو کشور کانون ضعف منطقه به شمار می‌آیند، زیرا عراق مرکز نفوذ زمینه‏سازان ایرانی و ضعف حکومت مرکزی و حجاز نیز دارای خلا سیاسی و درگیری قبیله‏ای در برابر حکومت آن و نفوذ زمینه‏سازان یمنی می‌باشد و مساله مهم در حجاز این است که مسلمانان چشم بدان جا دوخته و در انتظار ظهور حضرت مهدی (علیه السلام) هستند زیرا خبر سکونت امام (علیه السلام) در شهر مدینه و این که نهضت آن حضرت از مکه آغاز خواهد شد، در بین مردم منتشر می‌شود. از این رو فعالیت سیاسی و نظامی‌آن‌ها علیه مهدی (علیه السلام) در حرم مکه و مدینه متمرکز خواهد شد و سفیانی با حمله نظامی‌خود به شهر مدینه، به دستگیری و بازداشت گسترده‏ای از بنی‌هاشم می‌پردازد به این امید که حضرت مهدی (علیه السلام) در میان آن‌هاست و بسیاری از آن‌ها را به شهادت می‌رساند. (11)

بنابراین از مهم‏ترین شاخصه‌ها و ویژگی‌های این دوره زمانی می‌توان به صیحه آسمانی، کشته شدن نفس زکیه، حمله نیروهای سفیانی به مدینه و قتل و کشتار ایشان در آن جا اشاره کرد. آشوب‌ها و حوادث مهم دیگری نیز در این دوره رخ می‌دهد که در این جا مجال بررسی مفصل‏تری نیست.

 

پی نوشت:

1)      مانند کتاب «عصر ظهور» اثر علی کورانی و کتاب «شش ماه پایانی» اثر مجتبی الساده که توسط  محمود مطهری نیا ترجمه و توضیح شده است.

2)      ر.ک: مطهری نیا، محمود، از ظهور تا قیامت، ماهنامه موعود، اسفند 87، ش 97  و همچنین مطهری نیا، محمود، عربستان، کانون تحولات عصر ظهور، ماهنامه موعود، آذر 88، ش 106.

3)      ابن طاووس، سید علی بن موسی، الملاحم و الفتن فی ظهور الغائب المنتظر( عج)، چاپ اول، قم، شریف رضی، 1370، باب 112، ص 59.

4)      کورانی، علی، عصر ظهور، ترجمه: عباس جلالی، چاپ پنجم: تهران، موسسه چاپ و نشر بین الملل، زمستان 1381، ص290.

5)      مفید، الإرشاد فی معرفة حجج الله على العباد، چاپ اول: قم، کنگره شیخ مفید، 1413 ق، ج2، ص 371.

6)      همان

7)      مجلسی، محمد باقر،  بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار، تهران، انتشارات اسلامیه، ج52، ص307، ش 81.

8)      کورانی، عصر ظهور، ص311.

9)      منصور یا منتصر یکی از یاران حضرت مهدی (ع) است.

10)   مجلسی، بحارالانوار، ج52، ص223.

11)   کورانی، عصر ظهور، ص291.

 

بخش مهدویت تبیان



      

ازدواج برترین مخلوقات عالم

 

چهره رسول خدا با شادمانى رو به على خندید و گفت آیا چیزى دارى که مهریه دخترم باشد؟ على گفت: حال من بر تو پنهان نیست.جز شمشیر و یک شتر چیزى ندارم. پیغمبر گفت:شمشیر را براى جهاد و شتر را براى آب دادن خرما بنان خود و بارکشى در سفر مى‏ خواهى همان زره را مهر قرار بده.

 چهره رسول خدا با شادمانى رو به على خندید و گفت آیا چیزى دارى که مهریه دخترم باشد؟ على گفت: حال من بر تو پنهان نیست.جز شمشیر و یک شتر چیزى ندارم. پیغمبر گفت:شمشیر را براى جهاد و شتر را براى آب دادن خرما بنان خود و بارکشى در سفر مى‏خواهى همان زره را مهر قرار مى‏ده.

 

دو سال، یا اندکى بیشتر از اقامت مهاجران در مدینه مى گذشت که تغییر چشم گیرى در وضع سیاسى و اجتماعى مسلمانان پدید گردید. بعضی از گروه های جهاد نیز با پیروزى برگشتند.و نتیجه پیروزى آنان گشایشى اندک در کار مسلمانان،و تثبیت موقعیت ایشان در دیده قبیله‏هاى مخالف بود.نیز قبیله‏هایى چند که پس از درگیرى مسلمانان با یهودیان،و منافقان مدینه در حالت دو دلى بسر مى‏بردند،کم و بیش بى طرف ماندند و یا به مسلمانان پیوستند. 
 
مهاجرت به مدینه و خواستگاران بسیار دختر نبی اکرم (ص)
در زندگانى داخلى رسول خدا (ص) نیز تغییرى رخ داد. سوده دختر زمعة بن قیس و عایشه دختر ابو بکر، در خانه او بسر مى‏بردند. عروسى سوده چند ماه پیش از هجرت و عروسى عایشه در شوال سال نخستین هجرت صورت گرفت.هر چند هیچ یک از این دو زن-چه در نظر او و چه در نظر پدرش،جاى خالى خدیجه را پر نمی کردند اما بهر حال هر یک از جهتى مراقب حال پیغمبر بودند و فاطمه (ع) از این نظر دیگر براى پدر نگرانى نداشت.عایشه دخترى نه ساله و سوده بیوه سکران بن عمرو بن عبد شمس بود.
 
سکران با مهاجران دسته دوم به حبشه رفت و در این سفر سوده را نیز همراه خود برد وى پس از بازگشت‏ به مکه در گذشت و پیغمبر آن بیوه را خواستگارى کرد.حال اگر فاطمه (ع) به خانه شوى برود،در خانه پدرش کسانى هستند که نگاهبان حال او باشند. 
 
مسلم است که فاطمه (ع) خواهان بسیارى داشته است.در این باره نیازى بذکر روایات نداریم.پدرش پیش از آنکه به پیغمبرى رسد در دیده همشهریان مقامى ارجمند داشت.دو خواهر فاطمه (ع) پیش از ظهور اسلام زن دو پسر مرد سرشناس خاندان هاشم،عبد العزى بن عبد المطلب (ابو لهب) شدند،و نزد شوهران گرامى بودند.اگر سوره تبت در نکوهش پدر شوى آنان نازل نمى‏شد،و اگر آن مرد لجوج و یا زن او با سرسختى تمام از فرزندانشان نمى‏خواستند زنان خود را رها کنند،آنان از این پیوند خشنود و شادمان بودند.لیکن باصرار ابو لهب بین آنان جدائى صورت گرفت. 
 
این زنان پس از آنکه از همسران خود جدا شدند و اسلام آوردند،یکى پس از دیگرى به عثمان بن عفان مرد مالدار و ارجمند قریش شوهر کردند.زینب خواهر دیگر او زن پسر خاله خود ابو العاص بن ربیع بود چون محمد (ص) به پیغمبرى مبعوث شد،و خدیجه و دخترانش بدو گرویدند،ابو العاص بر دین قریش باقى ماند.
 
بزرگان طائفه وى از او خواستند زن خود را طلاق گوید و آنان هر دخترى را که دوست میدارد بزنى بدو دهند.ابو العاص نپذیرفت و گفت او بهترین همسر است.ابو العاص در جنگ بدر اسیر شد،و پیغمبر دستور آزادى او را داد،بدان شرط که زینب را بمدینه بفرستد.این چند تن همگى مردانى بنام بودند،و نزد کسان خود و دیگران حرمت داشتند.اکنون که محمد (ص) به پیغمبرى رسیده و یثرب در اطاعت اوست و مکه از او در حالت‏بیم و احتیاط بسر مى‏برد،طبیعى است که کسانى با موقعیت‏بهتر آماده خواستگارى فاطمه (ع) باشند.
 
و اگر زینب و ام کلثوم و رقیه پیش از اسلام به شوى رفتند، تربیت زهرا (ع) چنانکه نوشتیم در خانه وحى و مرکز نزول قرآن بود. چنانکه در صفحات این کتاب خواهید دید و سند آن ماخذ دست اول تاریخ اسلام است،عمر و ابو بکر هر یک خواهان فاطمه بودند،لیکن چون خواست ‏خود را با پیغمبر در میان نهادند، وى گفت منتظر قضاء الهى هستم. 
 
نسائى که از محدثان بزرگ اهل سنت است در سنن گوید:پیغمبر (ص) در پاسخ آنان گفت:«فاطمه خردسال است». بارى از میان خواستگاران نام این دو تن را از آن جهت نوشته‏ اند که از لحاظ شخصیت‏ سرشناس‏تر از دیگران‏ند، نه آنکه خواستگاران دختر پیغمبر تنها این دو مرد سالخورده بودند.یعقوبى نوشته است گروهى از مهاجران فاطمه را از پدرش خواستگارى کردند. 
 
 
 
چنانکه نوشتیم و آنچنانکه کتاب‏هاى محدثان و مؤرخان طبقه اول و سندهاى اصلى شیعه و سنى به صراحت تمام نوشته‏اند،و آنچنانکه قرینه‏هاى خارجى نوشته این مورخان را تایید مى‏کند،دختر پیغمبر خواستگارانى داشت،لیکن پدرش از میان همه پسر عموهاى خود على بن ابى طالب را براى شوهرى او برگزید.و بدخترش گفت ترا به کسى بزنى مى‏دهم که از همه نیکو خوى‏تر و در مسلمانى پیش قدم‏تر است.  
 
خواستگاری دختر پیامبر اکرم (ص) توسط امام علی (ع) 
ابن سعد نویسد: چون ابو بکر و عمر از پیغمبر پاسخ موافق نشنیدند على را گفتند تو به خواستگارى او برو !و هم او نویسد: تنى چند از انصار على را گفتند: فاطمه را خواستگارى کن! وى بخانه پیغمبر رفت و نزد او نشست، پیغمبر پرسید:
 
-پسر ابو طالب براى چه آمده است؟ 
-براى خواستگارى فاطمه! 
مرحبا و اهلا!و جز این جمله چیزى نفرمود. 
چون على نزد آن چند تن آمد پرسیدند: 
-چه شد؟ 
-در پاسخ من گفت،مرحبا و اهلا. 
-همین جمله بس است.به تو اهل و رحب بخشید گویا این اختصاص که نصیب على (ع) گردید و امتیاز قبول که در خواستگارى فاطمه یافت‏ بر تنى چند گران افتاده است.
 
مجلسى بنقل از عیون اخبار الرضا چنین نوشته است: 
پیغمبر (ص) على (ع) را گفت مردانى از قریش از من رنجیدند که چرا دخترم را بآنان ندادم. من در پاسخ آنان گفتم:این کار به اراده خدا بوده است. کسى جز على شایستگى همسرى فاطمه را نداشت
 
بارى مجلسى به نقل از امالى شیخ طوسى چنین نویسد: 
 
على (ع) گفت، ابو بکر و عمر نزد من آمدند و گفتند چرا فاطمه را از پیغمبر خواستگارى نمى‏کنى؟من نزد پیغمبر رفتم.چون مرا دید خندان شد.پرسید ابو الحسن،براى چه آمده‏اى؟ من پیوندم را با او، و سبقت‏ خود را در اسلام، و جهادم را در راه دین بر شمردم.
 
رضایت حضرت فاطمه زهرا (س) 
فرمود راست میگوئى!تو فاضلتر از آنى که بر مى‏شمارى!گفتم براى خواستگارى فاطمه آمده‏ام.گفت على! پیش از تو کسانى بخواستگارى او آمده بودند اما دخترم نپذیرفت.بگذار ببینم وى چه مى‏گوید.
 
پیامبر اکرم (ص) سپس به خانه رفت و بدخترش گفت على تو را از من خواستگارى کرده است.تو پیوند او را با ما و پیشى او را در اسلام مى‏دانى و از فضیلت او آگاهى. زهرا (ع) بى آنکه چهره خود را برگرداند خاموش ماند.
پیغمبر چون آثار خشنودى در آن دید گفت الله اکبر.خاموشى او علامت رضاى اوست.
 
شیخ طوسى در امالى آورده است که:چون پیغمبر به زناشوئى على و فاطمه رضایت داد،فاطمه (ع) گریان شد پیغمبر گفت ‏بخدا اگر در اهل بیت من بهتر از او کسى بود ترا بدو میدادم.
 
و نیز مؤلف کشف الغمه و بنقل از او مجلسى نوشته است:على (ع) به پیغمبر گفت:
 
- پدر و مادرم فداى تو باد تو میدانى که مرا در کودکى از پدرم ابو طالب و مادرم فاطمه بنت اسد گرفتى،و در سایه تربیت‏ خود پروردى،و در این پرورش از پدر و مادر بر من مهربانتر بودى، و از سرگردانى و شک که پدران من دچار آن بودند رهانیدى.تو در دنیا و آخرت تنها مایه و اندوخته من هستى اکنون که خدا مرا به تو نیرومند ساخته است،مى‏خواهم براى خود سامانى ترتیب دهم و زنى بگیرم.من براى خواستگارى فاطمه آمده‏ام.آیا دخترت را به من خواهى داد؟ 
 
مهریه ای از سنت پیامبر (ص)
ام سلمه گوید چهره رسول خدا از شادمانى بر افروخت و در روى على خندید و گفت آیا چیزى دارى که مهریه دخترم باشد على گفت:حال من بر تو پنهان نیست.جز شمشیر و شترى آبکش چیزى ندارم.پیغمبر گفت:شمشیر را براى جهاد،و شتر را براى آب دادن خرما بنان خود و بارکشى در سفر مى‏خواهى همان زره را مهر قرار مى‏دهیم. ولى چنانکه نوشتیم اگر ام سلمه در این ماجرا حاضر بوده حضورش بر حسب اتفاق است چه او در این هنگام زن پیغمبر (ص) نبوده است. 
 
زبیر بکار که کتاب او الموفقیات از مصادر قدیمى بشمار میرود از گفته على (ع) چنین آورده است: 
 
-نزد رسول خدا رفتم و در پیش روى او خاموش نشستم. چرا که حشمت و حرمت او را کسى نداشت.چون خاموشى مرا دید پرسید: -ابو الحسن! (16) چه مى‏خواهى؟من همچنان خاموش ماندم تا پیغمبر سه بار پرسش خود را مکرر فرمود سپس گفت: 
-گویا فاطمه را مى‏خواهى؟ 
-آرى! 
-آن زره که بتو دادم چه شد؟ 
-دارم! 
-همان زره را کابین فاطمه قرار بده.
 
ابن سعد در یکى از روایات خود بهاى زره را چهار درهم  نوشته است،که گمان دارم تصحیفى از چهار صد است.یعنى رقم اربعماة را اربع ضبط کرده است.و ابن قتیبه بهاى زره را سیصد و بروایتى چهار صد و هشتاد درهم مى‏نویسد. 
 
بارى کابین دختر پیغمبر چهار صد درهم یا اندکى بیشتر و یا کمتر بود همین و همین، و بدین سادگى نیز پیوند برقرار گردید.پیوندى مقدس است که باید دو تن شریک غم و شادى زندگانى یکدیگر باشند. کالائى بفروش نمى‏رفت تا خریدار و فروشنده بر سر بهاى آن با یکدیگر گفتگو کنند. زره،پوست گوسفند یا پیراهن یمانى هر چه بوده است، بفروش رسید و بهاى آنرا نزد پیغمبر آوردند.
 
 
رسول خدا بى آنکه آنرا بشمارد، اندکى از پول را به بلال داد و گفت‏ با این پول براى دخترم بوى خوش بخر! سپس مانده را به ابو بکر داد و گفت ‏با این پول آنچه را دخترم بدان نیازمند است آماده ساز. عمار یاسر و چند تن از یاران خود را با ابو بکر همراه کرد تا با صواب دید او جهاز زهرا را آماده سازند.فهرستى که شیخ طوسى براى جهاز نوشته چنین است: 
 
صورت جهیزیّه به این شرح مى باشد:
 
1 پیراهن عروس ، به قیمت هفت درهم .
2 عبا چادر قُطوانى کوفه اى .
3 پوشیه ، براى پوشش صورت از دید نامحرمان.
4 رو انداز سیاه رنگ .
5 تخت خواب ، جهت ایمنى از حیوانات گزنده .
6 دو عدد گلیم کتانى مصرى .
7 چهار عدد بالش و متکّا، که درون آن ها از گیاهان خشک و خوشبو پر شده بود.
8 یک عدد پرده نازک از جنس پشم .
9 یک قطعه حصیر، از اطراف بَحرین قَطَر .
10 دستاس ، جهت آرد کردن گندم و.... از سنگ ساخته شده بود.
11 قدح و طشت مِسّى ، براى خمیر کردن آرد و شستن لباس .
12 ظرف آب مشگ ، که از پوست بزغاله بود.
13 قدحى چوبى براى شیر و دوغ .
14 مشگ کهنه ، جهت سرد شدن آب .
15 آفتابه و لگن .
16 بستو سبز رنگ ، جهت روغن و ... .
17 کترى سفالى ، شبیه آفتابه .
18 فرش از پوست حیوان ، جهت نشستن .
19 مشک آب ، براى کارهاى متفرقه .
 
چون جهاز را نزد پیغمبر آوردند آنرا بررسى کرد و گفت:خدا به اهل بیت ‏برکت دهد. 
 
هنگام خواندن خطبه زناشوئى رسید.ابن شهر آشوب در مناقب و مجلسى در بحار و جمعى از علما و محدثان شیعه این خطبه را با عبارت‏هاى مختلف و بصورت‏هاى گوناگون نوشته‏اند. از میان آنها این صورت که بیشتر محدثان آنرا ضبط کرده‏اند:
 
سپاس خدائى که او را به نعمتش ستایش کنند،و بقدرتش پرستش،حکومتش را گوش به فرمان‏اند،و از عقوبتش ترسان،و عطائى را که نزد اوست ‏خواهان،و فرمان او در زمین و آسمان روان. 
خدائى که آفریدگان را بقدرت خود بیافرید،و هر یک را تکلیفى فرمود که در خود او مى‏دید و بر دین خود ارجمند ساخت،و به پیغمبرش محمد گرامى فرمود و بنواخت.خداى تعالى زناشوئى را پیوندى دیگر کرد و آنرا واجب فرمود.بدین پیوند،خویشاوندى را در هم پیوست،و این سنت را در گردن مردمان بست.
 
مى‏فرماید:«اوست که آفرید از آب بشرى را،پس گردانیدش نسبى و پیوندى و پروردگار تو تواناست‏».  همانا خداى تعالى مرا فرموده است که فاطمه را بزنى به على بدهم و من او را به چهار صد مثقال نقره بدو بزنى دادم. 
-على! راضى هستى. 
-آرى یا رسول الله. 
 
 
مراسم جشن حضرت فاطمه زهرا (س) و حضرت علی (ع)
چون جشن عروسى حضرت فاطمه زهراء سلام اللّه علیها برگزار شد و خواستند که آن عروس بى همتا را به خانه سعادت و بخت ببرند، جبرئیل ، میکائیل و اسرافیل علیهم السلام به همراه هفتاد هزار فرشته در مشایعت آن عروس شرکت کردند. پس مرکب حضرت رسول صلّلى اللّه علیه و آله را که به نام دُلدُل معروف بود آوردند و عروس را برآن سوار نمودند.
 
و لِجام آن را جبرئیل علیه السلام در دست گرفت و اسرافیل کنار مرکب مواظب عروس بود و میکائیل نیز مُشک و عنبر دود مى کرد.
 
هنگام حرکت عروس از منزل پدر به سوى منزل سعادت یعنى خانه شوهر جبرئیل تکبیر مى گفت و دیگر همراهان و مشایعت کنندگان نیز مى گفتند: ((اللّه اکبر)). و از همان زمان بود که شعار تکبیر و صلوات در مجالس عروسى و جشن هاى مذهبى مرسوم گردید.
 
صبح عروسى ، پیامبر اکرم (ص) جهت دیدار داماد و عروس به منزل ایشان تشریف آورد و ضمن تبریک و تهنیت و بیان تذکّراتى به هر دو نفر، فرمود:
فاطمه جان ! تو را به شخصى شوهر دادم ، که سرور تمام صالحان و نیکان دنیا و آخرت مى باشد.
 
و سپس خطاب به امام علی (ع) کردند و فرمودند: این دخترم بسیار عزیز است ، پس هر که او را گرامى دارد، مرا گرامى داشته و هر که به او توهین نماید، مرا توهین کرده است . و نیز فرمود: خداوند، زمین را مهریّه و صداق دخترم فاطمه قرار داد؛ پس هر که روى زمین راه رود و مخالف وى باشد، همانا غاصب خواهد بود.


 

منبع: فرهنگ نیوز



      

رهبریت واحد، حلقه مفقوده خیزشهای مردمی در منطقه است

- پژوهشگر مذاهب اسلامی، رهبریت واحد را حلقه مفقوده خیزش‌های مردمی در منطقه خاورمیانه خواند و تصریح کرد: نبود رهبریت واحد همان چیزی است که مناطق اهل سنت خاورمیانه از آن به شدت رنج می‌برند.
پژوهشگر مذاهب اسلامی، رهبریت واحد را حلقه مفقوده خیزش‌های مردمی در منطقه خاورمیانه خواند و تصریح کرد: نبود رهبریت واحد همان چیزی است که مناطق اهل سنت خاورمیانه از آن به شدت رنج می‌برند.

 "محمد ذیب البلبیسی" از روحانیان سنی مذهب اردن هاشمی، عضو انجمن علمای شام و پژوهشگر مذاهب هشتگانه اسلامی با بیان اینکه مناطق اهل سنت از وجود شخصیت‌هایی با توان و شایستگی رهبریت یک ملت بی‌بهره هستند تاکید کرد: به دلیل نبود چنین شخصیت‌هایی برای رهبری واحد جوامع اهل سنت است که آمریکا، رژیم صهیونیستی، هم‌پیمانان اروپایی آنها و مزدورانشان در منطقه توانسته‌اند بر موج خیزش‌های مردمی سوار شده و اهداف آنها را به نفع خود به سرقت ببرند.

وی از انقلاب مصر به عنوان یک نمونه بارز در میان خیزش‌های مردمی منطقه نام برد و اظهار داشت: انقلاب ملت مصر یک انقلاب تمام عیار است که حول محور جوانان می‌چرخد، زیرا نسل جوان مصر در این انقلاب نقشی اساسی از خود بر جای گذاشتند؛ اما در خصوص این انقلاب ورق در جایی برگشت که نظامیان مصر وارد عمل شده و بر آن شدند تا ابتکار عمل و اداره امور کشور را به دست بگیرند.

پژوهشگر مذاهب هشتگانه اسلامی، روی کار آمدن محمد مرسی را حاصل مذاکرات شورای نظامی مصر با آمریکا توصیف کرد و توضیح داد: نظامیان مصر پس از آنکه حسنی مبارک را در آستانه سرنگونی یافتند وارد عمل شده و با اعزام 24 تن از افسران عالیرتبه مصری به آمریکا نسبت به عزل حسنی مبارک، دیکتاتور مصر و روی کار آوردن محمد مرسی اقدام کردند.

البلبیسی از محمد مرسی به عنوان یکی از حافظان قرآن کریم نام برد و گفت: حافظ قرآن بودن محمد مرسی دلیلی بر توانایی وی برای استنباط قواعد شرعی نیست؛ به عبارت دیگر هر چند که ظاهر امر اسلامی است اما باطن آن منافی اسلام بوده و با اسلام ناب محمدی در تضاد است.

وی با بیان اینکه اقشاری مانند محمد مرسی با سلوکیاتشان در حال ویران کردن امت اسلامی هستند تصریح کرد: همه مصیبت‌هایی که بر سر امت اسلامی آمده از سوی سلفی‌های وهابی یا آنانی است که خود را اخوان المسلمین می‌نامند.

پژوهشگر مذاهب هشتگانه اسلامی در ادامه به برخی از اقدامات محمد مرسی در آغاز ریاست جمهوری‌اش اشاره می‌کند و این پرسش‌ها را مطرح می‌کند که این چه رئیس جمهوری است که با وجود اینکه از سوی ملت خود انتخاب شده است اما برای حمایت خود نیروهای حماس را به یاری می‌طلبد و چرا از ابتدای روی کار آمدنش به عنوان رئیس جمهور مصر نسبت به عادی‌سازی روابط با رژیم صهیونیستی اقدام می‌کند؟

البلبیسی با تاکید بر اینکه انتخاب محمد مرسی به ریاست جمهوری مصر یک انتخاب حقیقی نبوده است خاطر نشان کرد: اگر وی همچنان که ادعا می‌کند که یک مسلمان واقعی است و از سوی ملت مصر برگزیده شده به سمت عادی سازی روابط با دشمن صهیونیستی و وفای به عهد با این رژیم پیش نمی‌رفت.

وی وضعیت حاکم بر تونس را مشابه وضعیت مصر توصیف کرد و گفت: در تونس نیز دست‌های زیادی وجود دارد که انقلاب ملت تونس را با چالش مواجه کرده و در تلاش است تا به هر شکل ممکن به این انقلاب مردمی ضربه بزند.

پژوهشگر مذاهب هشتگانه اسلامی همچنین به تشریح نقش عربستان سعودی در ضربه زدن به انقلاب‌های منطقه پرداخت و توضیح داد: عربستان سعودی یکی از کشورهایی است که با کمک هم‌پیمانانش تلاش کرده است تا هر انقلاب اسلامی و غیراسلامی در منطقه را هدف قرار داده و از به ثمر رسیدن انقلاب‌ها در منطقه خاورمیانه جلوگیری کند.

البلبیسی در بخش دیگری از سخنان خود به تاثیر پذیری کشور اردن از بیداری اسلامی در منطقه اشاره کرد و گفت:  در کشور اردن نسبت به اسلام یک بیداری اخوانی (اخوان المسلمین) پدید آمده است و این با بیداری اسلامی تفاوت دارد.

وی با تاکید بر اینکه در اردن بیداری نسبت به مفهوم حقیقی اسلام وجود ندارد خاطر نشان کرد: آنچه که تحت عنوان بیداری در جامعه اردن پدید آمده است بیش از آنکه شبیه بیداری اسلامی باشد شبیه به انقلاب مصر و در حقیقت اظهار تمایل و گرایش به سوی جماعت حماس، جهاد اسلامی و سایر گروه‌های اسلامی است.

پژوهشگر مذاهب هشتگانه اسلامی با بیان اینکه تنها بیداری که در اردن دیده نمی‌شود همان بیداری نسبت به مفهوم حقیقی و جوهری دین اسلام است تاکید کرد: جای بسی تاسف است که عده تکفیری‌ها در اردن فزونی یافته و بسیاری از مساجد این کشور به دست این جماعت تکفیری افتاده است که این مساله به نوبه خود خطری برای اردن و ملت آن به شمار می‌رود.

البلبیسی در ادامه به شرایط ویژه کشور اردن کرد و اظهار داشت: اردن از نظر اقتصادی و مالی وابسته به کشورهای حاشیه خلیج فارس و در راس آنها عربستان سعودی است و با حمایت همین کشورها شیوخ تکفیری بسیاری در اردن پدیدار شده و به میدان‌داری در این کشور پرداخته‌اند.

وی میدان‌داری شیوخ تکفیری را یک فتنه عمومی خواند و گفت: میدان‌داری شیوخ تکفیری فتنه‌ای است که دامن سایر کشورهای همجوار با اردن مانند عراق، سوریه و سایر کشورهای منطقه از جمله افغانستان را گرفته و موجب شده است شیوخ تکفیری در این کشورها به یکه تازی بپردازند.

پژوهشگر مذاهب هشتگانه اسلامی از میان شیوخ تکفیری به شیخ یوسف القرضاوی اشاره کرد و گفت: این شیخ که برای قتل علما و جاهلان و تحصیل‌کرده‌ها فراخوان داده بود در اظهارات خود به صراحت اعلام می‌کرد که از فتنه‌انگیزی دست بر نمی‌دارد.

البلبیسی از شیخ محمد رمضان البوطی به عنوان یکی از شیوخ تکفیری و قربانی فتنه‌های شیخ یوسف القرضاوی نام برد و افزود: با وجود اینکه البطوطی از اندیشه‌هایی نزدیک به اندیشه‌های القرضاوی برخوردار بود اما تنها به جرم انتقاد از القرضاوی و پیروانش قربانی شد.

وی با بیان اینکه حتی اماکن متبرکه مسلمانان و علمای مسیحیان وفادار به میهنشان نیز از فتنه تکفیریون در امان نبودند تاکید کرد: ویران کردن آرامگاه حجر بن عدی، صحابه جلیل‌ القدر پیامبر اکرم (ص) و خارج کردن جسد شریف و مطهر وی از قبر و همچنین تلاش برای ویران کردن مزار حضرت زینب (س) و مسجد الاموی در حلب و به سرقت بردن تارهای موی مبارک پیامبر اکرم از این مسجد از جمله اقداماتی است که تکفیریون در سوریه به انجام رسانده و تلاش کرده‌اند تا با حجت تکفیر و قتل نسبت به از بین بردن اسلام حقیقی اقدام کنند.

منبع: تسنیم



      

ابتکار جالب برای مبارزه با قلیان +تصاویر

-بر اساس طرح تازه مقابله با مصرف دخانیات، تصاویر هشداردهنده باید در هر دو طرف شیشه درج شوند به طوری که 65 درصد آن را در بر بگیرند. 
بر اساس طرح تازه مقابله با مصرف دخانیات، تصاویر هشداردهنده باید در هر دو طرف شیشه درج شوند به طوری که 65 درصد آن را در بر بگیرند.

 براساس مصوبه قانونی مجلس ترکیه، مضرات مصرف دخانیات علاوه بر پاکت‌های سیگار بر روی شیشه‌های قلیان نیز به صورت نوشته و تصویر منعکس می‌شود.
گردشگرانی که در ماه‌های اخیر به ترکیه سفر می‌کنند در مراجعه به مراکز عرضه قلیان با صحنه ای تازه مواجه می شوند. قلیان‌هایی که در قوطی‌هایی زیبا قرار گرفته که تصاویر و نوشته هایی به زبان ترکی بر روی آنها نقش بسته است. اگرچه برخی تصاویر برای گردشگرانی که قادر به خواندن نوشته های درج شده در کنار آنها نیستند، چندان گویا نیست و در نگاه اول پیام‌های تبلیغاتی تلقی می‌شوند ولی با کمی دقت می توان تصاویری شبیه تصاویر درج شده روی پاکت‌های سیگار را در بین آنها تشخیص داد.

همچنین استفاده از نوشته‌ها و یا تصاویری که ممکن است مصرف کننده را تشویق و یا دچار اشتباه کرده و محصول دخانیاتی را به شکل جذاب درآورد، ممنوع است.
قانون پیشنهادی، فراتر از درج پیام‌ها و تصاویر هشداردهنده بر روی قلیان استفاده از نام، مارک، نشان و لوگوی تولیدکنندگان، واردکنندگان و توزیع کنندگان دخانیات را از سوی تمام شرکتها به جز شرکت‌های دخانیاتی ممنوع کرده است. همچنین استفاده از لوگوی این محصولات در مراسم‌ها، برنامه‌ها و مسابقات ورزشی ممنوع است.



      
<   <<   11   12   13   14   15   >>   >