اعتقاد به توحید در اعضا و جوارح چگونه است؟

چرا انسان باخدا، غصه بخورد؟ انسان خدایی که با خدا زندگی کرده است، هیچ چیز را از دست نمی‌دهد که غصه بخورد؛ غصه و اندوه برای از دست دادن چیزها است.
چرا انسان باخدا، غصه بخورد؟ انسان خدایی که با خدا زندگی کرده است، هیچ چیز را از دست نمی‌دهد که غصه بخورد؛ غصه و اندوه برای از دست دادن چیزها است.
 چرا انسان باخدا، غصه بخورد؟ انسان خدایی که با خدا زندگی کرده است، هیچ چیز را از دست نمی‌دهد که غصه بخورد؛ غصه و اندوه برای از دست دادن چیزها است.
 
گمان نکنید انسان الاهی‌ای که پیر می‌شود،‌ نسبت به خودش غصه دارد؛ غصة این‌که چرا چشمم رفت، گوشم رفت، قدرت بازو و زانوی من رفت! انسان الاهی وقتی با آیات قرآن، آینده‌اش را می‌بیند، می‌بیند چشم، گوش، زبان، دست، قدم، شکم و شهوت از این‌جا خودش را جمع کرده است و به صورت اعضایی نو و دائمی در جای دیگری رخ نشان می‌دهد.
 
می‌بیند پروندة چشم در این دنیا خاتمه یافته، اما قرار است پروندة جدیدی برایش در آخرت شروع شود؛ چنان که پروردگار می‌فرماید:
(وَ تَلَذُّ الْأَعْیُن)
 
چشمی به شما در بهشت می‌دهم که از دیدن مناظر ابدی بهشت، لذت ببرید. این چشم پرونده خود را در این دنیا جمع کرد و نوبت دیدنی‌های محدود آن تمام می‌شود؛ حالا نوبت دیدن نعمت‌های آخرت است که با یک چشم ابدی شروع می‌شود.
نوبت یک شکمی است که:
(وَ فِیهَا مَا تَشْتَهیهِ الْأَنْفُس)
هرچیزی که دلتان بخواهد، در آن‌جا برای خوردن شما فراهم است.
 
او چیزی را از دست نداده است. ارزیابی انسانی که با خدا زندگی می‌کند، نسبت به همه چیز، ارزیابی مثبت است. در دل ترس و غصه‌ای به وجود نمی‌آید.
یک بار دیگر این آیه را با چشم عقل ببینید:
(قُلْنَا اهْبِطُوا مِنْها جَمیعاً)
 
این یک مصداق، ویژة انبیا نیست. انبیا و ائمه: به اجبار به آن مقام‌ها نرسیدند؛ بلکه آگاهانه و آزادانه به آن‌جا رسیدند. خداوند در هیچ خیر و عبادتی، جلوی انبیا را نگرفته که به اجبار او را عبادت کنند. ‌اگر این کار را می‌کرد، دیگر برای انبیا و ائمه: پاداشی نمی‌بود. آن‌گاه در قیامت همة مردم به خدا ایراد می‌گیرند که اگر دست ما را هم می‌گرفتی و در عبادت و خدمت به خلق قرار می‌دادی، ما هم چنین زندگی‌ای پیدا می‌کردیم.