سفارش تبلیغ
صبا ویژن

کار کوتاهی که خیر دنیا و آخرت در آن است

-جنس جلسات اخلاق مرجع فقد و استاد عظیم‌الشأن اخلاق تهران با همه سخنرانی‌هایشان متفاوت بود؛ به بهانه سالروز شهادت امام ششم شیعیان، شرح دو حدیث این امام همام از لسان آیت‌الله تهرانی منتشر می‌شود. 
جنس جلسات اخلاق مرجع فقد و استاد عظیم‌الشأن اخلاق تهران با همه سخنرانی‌هایشان متفاوت بود؛ به بهانه سالروز شهادت امام ششم شیعیان، شرح دو حدیث این امام همام از لسان آیت‌الله تهرانی منتشر می‌شود.

 آیت‌الله تهرانی تجسم علم و تقوا بود و جنس جلسات اخلاقشان با همه سخنرانی‌های ایشان متفاوت بود و یکی از بارزترین ویژگی‌های آن، شرح احادیث اهل‌بیت(ع) با زبانی ساده و همه‌فهم بود. به بهانه سالروز شهادت حضرت صادق آل محمد(ص)، شرح دو حدیث نورانی آن حضرت، از زبان مرجع فقد و  استاد عظیم‌الشأن اخلاق تهران منتشر می‌شود، امامی که صیت علوم حضرتش بلاد و مجامع علمی اسلامی را فرا گرفته و علمای عراق و حجاز و خراسان و شام و نقاط دیگر اسلام از محضرشان فیض می‌بردند:


رُوِیَ اَنَّهُ سَئَلَ رَجُلٌ عَنِ الصّادِقِ عَلَیهِ السَّلامُ اَن یُعَلِّمَهُ مایَنالُ بِهِ خَیرَالدُّنیا وَ الاخِرَةِ وَ لایُطَوِّلُ عَلَیهِ فَقالَ عَلَیهِ السَّلامُ: لاتَکذِب[1]؛ شخصی خدمت امام صادق علیه­السلام رسید و از حضرت درخواست کرد که به او کاری بیاموزد که به خاطر آن کار، به خیر دنیا و آخرت برسد و طولانی هم نباشد. امام صادق علیه السلام فرمودند: دروغ نگو.

شرح حدیث: در زمان ائمه معصومین علیهم السلام مرسوم بوده است که خدمتشان می­رسیدند و تحفه­ای می­گرفتند و می­رفتند. این شخص انسان باصفایی است که از حضرت علیه السلام چنین درخواستی می­کند. دراین روایت خیلی ظرافت است. درخواست انجام کاری را می­کند ولی حضرت نمی­فرمایند فلان عمل را انجام بده؛ بلکه می­فرمایند دروغ نگو و بدان که در آن خیر دنیا و آخرت است.
در روایتی امام باقر علیه السلام، در بیان زشتی دروغ و مقایسه آن با دیگر پلیدی­ها می­فرماید: «إنَّ اللهَ عَزَّ وَ جَلَّ جَعَلَ لِلشَّرِ اَقفَالاً وَ جَعَلَ مَفَاتِیحَ تِلکَ الاَقفَالِ الشَّرابَ وَ الکِذبُ شَرٌّ مِنَ الشَّرابِ[2] » خداوند برای بدی­ها قفل­هایی قرار داد که کلید آن همانا شراب است و دروغ از شراب بدتر است.

مبداء بسیاری از فسادها و شرور، چه فردی و چه اجتماعی دروغ است. منشاء تمامی ادیان فاسده و منحرفه دروغ است. بعضی برای برطرف شدن مشکلات و یا برآورده شدن حاجات و یا رسیدن به مقامی معنوی چهل روز اعمالی را انجام می­دهند و از انجام بعضی کارها خودداری می­کنند. انسان بداند اگر چهل روز دروغ نگوید، کارش درست می شود و هر گره­ای که دارد باز می­شود، چون بزرگ­ترین گره و بدترین شرور دروغ است؛ زیرا دروغ توفیق انجام بسیاری از اعمال خوب را از انسان می­گیرد و پرهیز از آن، توفیق اعمال صالح را به انسان می­دهد. اگر انسان­ها صادق بودند، دیگر خیانت، غلّ و غشّ، نفاق، تکبّر، تهمت و ریا وجود نداشت.

[1] بحار الانوار، جلد 75، صفحه 241
[2]اصول کافی، جلد2، صفحه 338پ


*** *** ***


رُوِیَ عَن الصّادِقِ عَلَیهِ السَّلامُ قالَ: اَدَّبَنی أبی بِثَلاثٍ؛ قالَ لی: یابُنَیَّ مَن یَصحَب صاحِبَ السُّوءِ لایَسلَم وَ مَن لایُقَیَّد اَلفاظَهُ یَندَمُ وَ مَن یَدخُل مَداخِلَ السُّوءِ یُتَّهَمُ[1]

ترجمه حدیث: امام صادق علیه السلام فرمودند: پدر بزرگوارم امام محمدباقر علیه السلام مرا به سه چیز ادب کردند و فرمودند: «ای پسرم! هرکس رفت و آمد و نشست و برخاستش با انسان­های بدی باشد که آن افراد روش­های بدی دارند، این را بداند که به سلامت نخواهد رسید. و کسی که زبان خود را مهار نکند و جلوی سخنان خود را نگیرد، بالاخره پشیمان خواهد شد. و کسی که در مکان­های بدنام و جلساتی که اعمال بد و گناه در آنها انجام می­شود، وارد شود به کاری بد متهم می­شود.»

شرح حدیث: اوّل: حضرت علیه السلام روابط با انسان­های دیگر را می­فرماید که مصاحبت، معاشرت و مجالست و رفاقت با افرادی که از بدکارانند، هرچند هم که انسان خوب باشد روی او اثر می­گذارد و بی­برو برگرد، انسان خراب خواهد شد.

دوّم: مراقبت و مواظبت از زبان است که هر چیزی از آن بیرون نیاید. اولین گام در سیر و سلوک الهی در باب مراقبت، مراقبتِ زبانی می­باشد و بداند که بسیاری از انسان ها روز قیامت به خاطر مراقبت نکردن از زبان خود وارد جهنم می­شوند. اثر روابط و رفاقت با انسان­های ناسالم و مراقبت نکردن از زبان فقط در قیامت نمی­باشد، بلکه در همین دنیا و در روابط بد، بد می­شود. اگر زبان مقیّد نباشد، انسان پشیمان می­شود.
سوّم: اگر انسان به مکان­ها و مجالس و جاهایی برود که در آنجا افراد بدکار و بی سروپا می­روند و گناه و معصیت، لهو و لعب، غیبت، تهمت، بدگویی، بدزبانی و ... انجام بشود، حتّی اگر خود او هم کار بد انجام ندهد، متّهم به آن اعمال می­شود که باعث پیدایش این اتهام هم خود او می­باشد.
[1]بحار الانوار، جلد75،  صفحه 261