سفارش تبلیغ
صبا ویژن

نرمش قهرمانانه از نگاه قرآن

نرمش قهرمانانه از نگاه قرآن  از زمانی که رهبر معظم انقلاب اسلامی در دیدار با فرماندهان سپاه واژه «نرمش قهرمانانه» را به کار بردند، بازار تحلیل ها و برداشت ها رونق گرفته است. عده ای، این تعبیر را - بدون توجه به سابقه آن در کلام رهبر معظم انقلاب- ناشی از استیصال تفسیر کردند و عده ای تغییر تاکتیک نظام.
جدای از این تحلیل ها، در ابتدای امر، باید به این سوال پاسخ داده شود که در شرایطی که دشمن دست دوستی دراز می کند، وظیفه رهبر مسلمین در این زمان چه خواهد بود؟
«وَإِن جَنَحُواْ لِلسَّلْمِ فَاجْنَحْ لَهَا وَتَوَکَّلْ عَلَى اللّهِ إِنَّهُ هُوَ السَّمِیعُ الْعَلِیمُ * وَإِن یُرِیدُواْ أَن یَخْدَعُوکَ فَإِنَّ حَسْبَکَ اللّهُ هُوَ الَّذِیَ أَیَّدَکَ بِنَصْرِهِ وَبِالْمُؤْمِنِینَ» (انفال/ 62-61)
بنا به آیات فوق، شاید بتوان این گونه استنباط کرد که اگر یقینی بر وجود خدعه و فریب در پیشنهاد دشمن وجود نداشته باشد، تکلیف رهبر مسلمین، نرمش در مقابل پیشنهاد آنان است. البته اگر به یقین شواهدی دال بر نیرنگ و فریب در این پیشنهاد دیده شد قطعا ماجرا متفاوت خواهد بود. مروری بر صحبتهای رهبر معظم انقلاب نیز موید همین معناست. آنجا که ایشان فرمودند به این گفتگوها خوشبین نیستند اما مخالفتی هم ندارند. و این یعنی که برمبنای تحلیل ایشان، در رفتار آمریکایی ها، نشانه ای از حسن نیت واقعی دیده نمی شود اما تجربه شرایط جدید نیز خالی از فایده نیست.
نکته دیگر این که در همین سوره و در آیه 60 (وَأَعِدُّوا لَهُم مَّا اسْتَطَعْتُم مِّن قُوَّةٍ ...)، قرآن دستور بر تجهیز مسلمین و تقویت ساخت درونی و بنیه دفاعی می¬دهد و پس از آن بر پذیرش درخواست صلح دستور می دهد. شاید تعبیر نرمش قهرمانانه نیز ناظر به همین منطق باشد.
تفسیر شهید مطهری در مورد این آیات نیز قابل توجه است:
این آیه مسئله ی صلح و سَلم با آنها را بیان می کند. صورت مسئله این است... اگر [دشمنان] اعلام صلح کنند یعنی تمایل به صلح نشان بدهند، برای پیغمبر چه وظیفه ای است؟ البته اختصاص به پیغمبر ندارد؛ برای رهبر مسلمین که می خواهد با اصول اسلامی عمل کند چه وظیفه ای است؟ می فرماید اگر آنها تمایلی به صلح و صفا و به اصطلاح امروز به همزیستی و متارکه جنگ نشان دادند تو هم مضایقه نکن، تو هم تمایل نشان بده: وَ اِنْ جَنَحوا لِلسَّلْمِ فَاجْنَحْ لَها؛ اگر تمایل به صلح و صلاح نشان دادند تو هم چنین کن، یعنی تو هم حاضر شو.
اینجا کلمه ی «جَنَحَ» آمده است که لغت «جناح» که به معنی بال مرغ است از همین کلمه است. این لغت به معنی متمایل شدن است. «جَنَحَ» یعنی تمایل نشان داد.
در اینجا وقتی می فرماید: جَنَحوا لِلسَّلْمِ کأنّه این جور تشبیه شده است که مرغ وقتی پرواز می کند اگر بخواهد به طرفی گردش کند قهراً بالش به آن طرف کج می شود.
همین طور است هواپیما. پس کأنّه اِنْ جَنَحوا لِلسَّلْمِ یعنی اگر اینها بال خودشان را به سوی صلح و سلامت کج کردند تو هم همین کار را بکن. سپس می فرماید: وَ تَوَکَّلْ عَلَی اللّهِ اِنَّهُ هُوَ السَّمیعُ الْعَلیمُ، چون مردمی که ایمان ندارند فرض این است که به قول و پیمانشان اعتمادی نیست. آنها اعلام صلح کرده اند، ما هم می خواهیم صلح و سلامت باشد، اما از کجا بشود به اینها اعتماد کرد؟ تکلیف چیست؟ در اینجا قرآن می فرماید: نترس و به خدا توکل کن؛ به خدا اعتماد کن اِنَّهُ هُوَ السَّمیعُ الْعَلیمُ که خدا هم شنوا و هم داناست؛ یعنی تو کارت را بر اساس حق و بر مُرّ حق قرار بده، خدا خودش با اسباب و وسائلی که دارد شما را حفظ می کند؛ شما مطابق اصول رفتار بکنید دیگر باقی اش را به خدا توکل کنید.
آیه ی بعد مربوط به همین قسمت است که به خدا توکل کن و از مکر و خدیعه هم نترس وَ اِنْ یُریدوا اَنْ یَخْدَعوکَ فَاِنَّ حَسْبَکَ اللّهُ اگر بخواهند تو را بفریبند یعنی اگر این اظهار صلح و سلامشان خدعه و فریب باشد خدا تو را کافی است. اینها همه برای این گفته می شود که نمی شود به قول دشمن اعتماد کرد هر چند انسان جستجو و تحقیق کند. البته اینها معنایش این نیست که لازم نیست در این زمینه تحقیق کنی که آیا دشمن قصد خدعه دارد یا ندارد؛ نه، سخن این است که یک چیزهایی مخفی می ماند، ولی تو به خاطر این احتمال که نکند خدعه و نیرنگ باشد، اگر دست صلح و سلام به سوی تو دراز شد این دست را رد نکن. این جمله که به خدا توکل کن، اگر بخواهند تو را بفریبند تو خدا را داری، نترس، همه برای این است که می خواهد به پیغمبر (و نه تنها به پیغمبر بلکه پیغمبر مخاطب است؛ بیشتر، مقصود دیگران هستند که زمامدار مسلمین می شوند) بگوید اگر دشمن دست صلح و سلام به سوی تو دراز کرد تو تحت تأثیر این افکار و اندیشه ها که نکند دروغ باشد، نکند خدعه و مکر باشد، امتناع نکن، تو هم دست صلح و سلام به سوی او دراز کن. در این نگرانیها که برای هرکسی پیدا می شود که هیچ کس نمی تواند صد درصد مطمئن بشود که دشمن راست می گوید، تو به خدا توجه کن، به خدا اعتماد کن. فَاِنَّ حَسْبَکَ اللّهُ خدا تو را بس است.
هُوَ الَّذی اَیَّدَکَ بِنَصْرِهِ وَ بِالْمُؤْمِنینَ ؛ خدا همان است که تو را با آن نصرتی که از آسمان نازل کرد (ظاهراً مقصود از نصرت آسمانی، نزول فرشتگان [در جنگ بدر] است) و به وسیله ی نیروهای زمینی که مؤمنین بودند یاری کرد، یعنی خدا تو را از آسمان و زمین یاری کرد؛ بنابراین جای این نیست که ترس و بیمی در کار باشد.( شهید مطهری، آشنایی با قرآن، ج 3. صص 165-163)
منبع: مشرق