روزنامه کیهان نوشت : روزی که امام، عزای بر سیدالشهدا(ع) و پرچم سوگواری را به علم مبارزه تبدیل کرد، کسی فکر نمیکرد که این بیرق آسمانی الهامبخش، بتواند چنین تحول شگرفی در ملت ما و دیگر آزادگان جهان پدید آورد. امسال که سیزده آبان با شب اول محرم مصادف است بار دیگر پیوند ناگسستنی استکبارستیزی ما با انقلاب پرشور عاشورا تجلی عینی پیدا میکند آنها که حسینیاند و شور او را در سر دارند به کمالی رسیدهاند که به راحتی از دیگران متمایز میشوند.
یک نمونه این کمال و شعور را میتوان در حرکت مردم ایران در سیو چهار سال پیش سراغ گرفت. مردم ما از روز نخست آمریکا را دشمن اصلی و به فرموده امام راحل(ره) شیطان بزرگ میدانستند اما خیلیها که آن روزها بر مسند موقتی نشسته بودند از این موضع امام خرسند نبودند و پنهانی با آنها مذاکره میکردند اما جوانان ما، با شعور و کمال خود کشف کردند که آمریکا در تهران سفارتخانه ندارد! جاسوسخانهای تمامعیار و به وسعت تحقیر یک ملت دارد پس شجاعانه لانه جاسوسی را تصرف کردند و جاسوسان را به گروگان گرفتند. اما دنیا سی و چهار سال بعد این راز را فهمید! تازه امروز معلوم شده که آمریکا از کشورهای به ظاهر متحد و دوست هم جاسوسی میکند و اتفاقا نشریات برخی کشورهای اروپایی کلمه «لانه جاسوسی» را برای سفارت آمریکا بکار میبرند!
زخم کاری فهم مردم ایران بر هیمنه و هژمونی پوشالی آمریکا، روزبهروز عمیقتر شد و موج بیداری و قیام علیه آمریکا، به سراسر جهان رسید. برای سرکوب ملتی که فقط میخواست خودش باشد و کسی در امورش دخالت نکند، آمریکا از هیچ کوششی فروگذار نکرد. آنها روابطشان را با کشور ما قطع کردند و میلیاردها دلار از داراییهای ما را بلوکه کردند. همه اینها از آنرو بود که ماهیت قیام عاشورایی ما را نمیشناختند و فکر میکردند با تحریم اقتصادی یا تحمیل جنگ، عقبنشینی میکنیم، تصور نمیکردند که ما همچون مقتدایمان حسین(ع) به استقبال شهادت میرویم. آنچه آنها در طول سالهای پس از پیروزی انقلاب با ملت ما کردند، تاریخی مفصل و عبرتآموز است و نشان از آن دارد که آمریکا به معنای واقعی کلمه هر روز توطئهای علیه ما طراحی کرده است. هیچ تفاوتی هم بین جمهوریخواه یا دموکراتشان نبود و نیست. اگر در دهه شصت ریگان جمهوریخواه در اوج جنگ مردم ما را «وحشی» خطاب کرد، امروز هم در دولت دموکراتها وندی شرمن با وقاحت هرچه تمامتر فریب و نیرنگ را جزئی از دیانای مردم ما میداند! آن روز امام در پاسخ ریگان فرمود: «وحشی آن است که نمیگذارد به او تعدی کنند یا آنکه به ملتها تعدی میکند؟ بیحساب نباید حرف زد! شما اگر رفراندم کنید بین ملتهای دنیا که امروز وحشیترین ملتها کیست، گمانم اینست که اگر آمریکا به اتفاقآرا نباشد، اکثریت است».
امروز در پاسخ وندی شرمن، بیلبوردهای تبلیغی علیه آمریکا را از سطح شهر جمعآوری میکنند! به راستی چه چیزی عوض شده که عدهای چنین میکنند؟! چرا عدهای از راهپیمایی سیزده آبان امسال ناراحتند و مستقیم و غیرمستقیم تلاش دارند از برپایی پرشکوه آن جلوگیری کنند؟! آیا بیش از نیم قرن دشمنی آمریکا با ما به پایان رسیده است؟! آیا حمله آمریکا به طبس را فراموش کردید؟! آیا حمله مستقیم به هواپیمای مسافربری در آسمان خلیجفارس- که حملهای بیسابقه در تاریخ جنگهای جهانی است- فراموش شده است؟! آیا بوش پدر به فرمانده همان ناوی که هواپیمای مسافربری ما را ساقط کرد نشان افتخار نداد؟! نشان افتخار برای کشتن 290 زن و مرد و کودک مسافر! آیا این آمریکا نبود که در زمان کلینتون با تصویب طرح داماتو، سرمایهگذاری در ایران را ممنوع کرد؟ آیا جرجبوش، ایران را محور شرارت و حامی و صادرکننده تروریسم معرفی نکرد و ما را در صف حمله بعد از عراق و افغانستان قرار نداد؟ اگر همه اینها را فراموش کردهاید این را هم فراموش کردهاید که اوباما تنها چهار روز پس از مکالمه تلفنی با رئیسجمهور محترم کشورمان، در دیدار با نتانیاهو از تشدید تحریمها سخن گفت و اعلام کرد که حتی گزینه نظامی هم روی میز است تا به وسیله آن به ایران فشار بیاوریم!؟ آیا همین دیروز در کنگره آمریکا بحث بر سر وضع جدیدترین تحریمها علیه ایران نبود؟! آیا همین دیروز سناتورها بر افزودن فشارها و تصویب تحریمهای جدید در صنایع و معادن تأکید نکردند!؟
یا باید بگوئیم همه اینها دروغ و افسانه است و یا واقعی بودن آنها را بپذیریم. اگر دروغ نیست- که نیست- چه اصراری بر عقبنشینی در برابر گردنکشی وقیحانه آنها دارید؟! پس از آن همه دشمنی، تشخیص دست چدنی از دستکش مخملی دشوار است؟! میدانیم که دنیای استکبار برای ایجاد انسجام بین مردم خود، دشمنان موهوم و خیالی درست میکند و بعد با تبلیغ وسیع و گسترده و صرف میلیاردها دلار سعی در هراساندن مردم از آن و ایجاد نوعی وفاق اجتماعی در برابر آن میکند. از حمله موجودات فضایی تا وجود سلاحهای کشتارجمعی در عراق و... نمونههایی از این ترفند است. ملت ما که نیازی به سناریوسازی ندارد اما به واقع دشمنی آمریکا با مردم ما، عنصر اتحاد و وحدت کلمه یک ملت نیست؟! و آیا حذف این عنصر از جامعه، فرجام خوشی خواهد داشت!؟ یقینا غریو و فریاد مرگ بر آمریکا، مذاکرهکنندگان ما را پشت هر میز مذاکرهای به مراتب قدرتمندتر از آن نشان میدهد که قابل بیان باشد! وقتی دشمن به اقتدار و انسجام مردم و مسئولینش پی ببرد، جرأت رجزخوانی و تمسخر مقامات و مسئولانش را به خود نخواهد داد. آیا این تمسخر مقامات دیپلمات ما نیست که آنها ساعتی پس از مذاکره، با لحنی گزنده بگویند تا ایران چنین و چنان نکند و عملا گامهایی برای اعتمادسازی! برندارد ما هیچ اقدامی نمیکنیم!؟ به راستی فرجام این سخنان چیست و اعتمادسازی چه مفهومی دارد؟ به نظر میرسد بهترین راه اعتمادسازی است اما اعتمادسازی در داخل و برای مردمی که به شما اعتماد کردهاند.
اگر مردم ببینند که هم و غم مسئولینشان، تلاش در راه ساخت ایرانی آباد و مستقل و عزتمند است از جان و دل مایه میگذارند و همه سختیهای این راه پرافتخار را به جان میخرند. این برگ برنده ارزشمندی است که در مذاکرات به کارتان خواهد آمد. مردم فراموش نمیکنند که تنها چهار سال پیش بود که آمریکاییها برای براندازی رسمی نظام ما مستقیما وارد میدان شدند و فتنه آمریکایی- اسرائیلی 88 را طراحی کرده و به صحنه آوردند. شما هم فراموش نکنید! مردم فراموش نمیکنند که هفته پیش عدهای از بهترین فرزندان این مرز و بوم به دست آنها که از سوی آمریکا حمایت و سازماندهی میشوند در مرز سراوان به خاک و خون غلتیدند، شما هم فراموش نکنید! فراموش نکنیم که عباسابن علی «علیهم السلام» چون اماننامه شمر را نپذیرفت، سربلند شد و ستارهاش بر تارک شهیدان کربلا درخشید وگرنه راه وادادگی و تسلیم هرگز بسته نبوده است اما امام ما فرمود: «اگر بند بند استخوانهایمان را جدا سازند، اگر سرمان را بالای دار برند، اگر زنده زنده در شعلههای آتشمان بسوزانند، اگر زن و فرزند و هستیمان را در جلوی دیدگانمان به اسارت و غارت برند، هرگز اماننامه کفر و شرک را امضا نمیکنیم».
حسین شمسیان