باربی(2): باربی و هویت زن
تهیه کننده: محمود کریمی
منبع: راسخون
منبع: راسخون
غرب برای رسوخ به فکر و اندیشه و سپس رفتار انسانها به صورت گری و تصویر سازی می پردازد. تصویری که می تواند به خاطر جاذبه هایش زشتی ها را زیبایی جلوه دهد و عیب ها را بپوشاند و دروغها را راست بنمایاند. البته این شگرد کاری شیطان است که هوا و هوس را می پروراند. یکی از مظاهری که فرهنگ غرب برای کودکان آنرا دنبال می کند وسایل اسباب بازی خصوصا عروسک هاست. عروسک باربی که برگرفته از یک زن ولگرد و خیابانی آلمانی به نام لی لی است توانسته جای خوبی در بازار فروش عروسک ها برای خود در سراسر دنیا باز کند. بدین گونه فرهنگ یک زن خیابانی تحت عنوان زیبایی به دختر بچه ها راه پیدا می کند، البته باید برای فهم این فرهنگ توجه کمی را به ویژگی های ذاتی زن و مرد داشته باشیم.
زن معشوق آفریده شده است. از این رو هنرِ دست بازی به دل مرد و در اختیار گرفتن آن را دارد. استاد شهید مرتضی مطهری(ره) در این باره سخنانِ پرنغزی دارد، وی می گوید: طبیعت، مرد را مظهر طلب و عشق و تقاضا آفریده است و زن را مظهر مطلوب بودن و معشوق بودن. طبیعت زن را گُل و مرد را بلبل، زن را شمع و مرد را پروانه قرار داده است. این یکی از تدابیر حکیمانه و شاهکارهای خلقت است که در غریزه مرد نیاز و طلب و در غریزه زن ناز و جلوه قرار داده است... منتهای هنر زن این بوده است، به آستان خود بکشاند.
باربی نماد و سمبل فرهنگ عریان گرا و لذت جوی غرب، مبلغ تفکر تنّازی است؛ چرا که هیچ گاه افسرده و پیر نمی شود و به انحای مختلف به زنان غرب و در دامنه وسیع تری به زنان ملیت های مختلف می آموزد که چگونه جسم خود را در معرض غارت مردان قرار دهند و با استفاده از زیبایی های جنسی خود، برای سحر و شکار دلِ مردان سود جویند. اما آیا باربی به عنوان نمونه کامل یک زنِ آمریکایی قدرت عشق آفرینی دارد؟ به عبارت دیگر، آیا نمونه باربی می تواند شعله های سوزانِ آتش عشق را در دل مردان بیافروزد و در ادوار مختلف زندگی همواره آن را افروخته نگاه دارد؟ پاسخ بدین سئوال البته منفی است؛ چرا که باربی نماد سکس است و سکس برخلاف پندار عمومی زنان غربی، هرگز قادر نیست عشقی ماندگار را در مغاک دلِ مردان پدید آورد؛ بلکه باید گفت که عریان گرایی قربانگاه واقعی عشق می باشد.
به گواه تاریخ شرم، حیا و عفت زنانه همان مقررات اخلاقی و قوانین غریزی است که زنان به واسطه آنها آتش عشق را در دل مردان شعله ور می کنند و شأن و منزلت خویش را تا حد پرستش بالا می برند.
علامه شهید مرتضی مطهری(ره) به نقل از ویل دورانت می گوید: زنان دریافتند که دست و دل بازی مایه طعن و تحقیر است و این امر را به دختران خود یاد دادند... زنان بی شرم جز در موارد زودگذر برای مردان جذاب نیستند. خودداری از انبساط و امساک در بذل و بخشش بهترین سلاح برای شکارمردان است. اگر اعضای نهانی انسان را در معرض عام تشریح می کردند، توجه ما به آن جلب می شد ولی رغبت و قصد به ندرت تحریک می گردید. مرد جوان به دنبال چشمان پُر از حیاست و بدون آن که بداند، حس می کند که این خودداری ظریفانه ازیک لطف و رقت عالی خبر می دهد.
همچنین شهید مطهری(ره) از برتراند راسل نقل می کند: اصل اساسی عشق رمانتیک آن است که معشوق خود را بسیار گران بها و به دست آوردنش را بسیار دشوار بدانیم... بهای زیادی که برای زن قایل می شدند نتیجه روانشناسی اشکال تصرف وی بود... از لحاظ هنرها مایه تأسف است که به آسانی به زنان بتوان دست یافت و خیلی بهتر است که وصال زنان دشوار باشد، بدون آن که غیر ممکن گردد... اگر مردی هیچ گونه رداع اخلاقی در برابر خود نبیند یک باره تسلیم تمایلات جنسی شده و عشق را از کلیه احساسات جدی و عواطف عمیق جدا سا خته و حتی آن را با کینه همراه می سازد.
چشمان پُر از آزرم، استغنای ظریفانه و عدم دسترسی آسان به زنان، همان مقررات غریزی است که موجب خیال پردازی های شاعرانه و به وجود آمدن عشق در مردان می شود. باربی از این حیث قادر نیست عشقی شورانگیز را خلق کند؛ چرا که بی شرم و سهل الوصول است. هیچ نقطه پنهانی ندارد و به هیچ خیالِ عاشقانه ای دامن نمی زند. نهایت چیزی که مدل باربی به مردان هدیه می دهد، اقناع شهوت و کام جویی های جنسی است. بنابراین الگوی باربی به دلیل بی شرمی، بی حیایی و بی عفتی هرگز نمی تواند مولد عشق باشد.اما بدون تردید این توانایی را دارد که مجالس کام جویی های مردان را رونق بخشد و بر متاع بازار شهوات جنسی بیفزاید. چهره و اندام باربی به عنوان ارزشمندترین اجزای این عروسک تنها حامل این نوع تفکر است.
وقتی کار بدین جا می کشد که دیگر از زن نه به عنوان یک موجود دارای شخصیت و هویت، بلکه از اجزای بدن او صحبت به میان می آید و از سکسی بودن سر و سینه و پای زن چنان بحث می شود که از زمره گوشت گردن و قلوه گاه و ران گوسفند، بزرگترین لطمه به خود زن وارد شده است. او که همواره با حفظ شرم، از موضع قدرت و ناز با جنس مخالف روبرو می شده، اکنون از موضع ضعف و نیاز خود را عرضه می کند. اکنون در غرب دیگر آن غرور زنانه که جزءلاینفک زنانگی اوست، به کلی شکسته شده است و دیگر از آن عزت نفس و مناعت طبع که او را محبوب و معشوق می ساخت، خبری نیست.
باربی به کودکان می آموزد که چگونه با آرامش ،کالای جسم خود را در معرض چشمان گرسنه مردان قرار دهند و از تن خود به مثابه سلاحی زنانه برای شکار دل های شهوانی سود جویند. باربی آموزگار سکس است و به همین دلیل توانایی عشق آفرینی را ندارد. او زاده شهوت است و لذا نمی تواند آنچه را که خود ندارد به دیگران هدیه دهد. /س
زن معشوق آفریده شده است. از این رو هنرِ دست بازی به دل مرد و در اختیار گرفتن آن را دارد. استاد شهید مرتضی مطهری(ره) در این باره سخنانِ پرنغزی دارد، وی می گوید: طبیعت، مرد را مظهر طلب و عشق و تقاضا آفریده است و زن را مظهر مطلوب بودن و معشوق بودن. طبیعت زن را گُل و مرد را بلبل، زن را شمع و مرد را پروانه قرار داده است. این یکی از تدابیر حکیمانه و شاهکارهای خلقت است که در غریزه مرد نیاز و طلب و در غریزه زن ناز و جلوه قرار داده است... منتهای هنر زن این بوده است، به آستان خود بکشاند.
باربی نماد و سمبل فرهنگ عریان گرا و لذت جوی غرب، مبلغ تفکر تنّازی است؛ چرا که هیچ گاه افسرده و پیر نمی شود و به انحای مختلف به زنان غرب و در دامنه وسیع تری به زنان ملیت های مختلف می آموزد که چگونه جسم خود را در معرض غارت مردان قرار دهند و با استفاده از زیبایی های جنسی خود، برای سحر و شکار دلِ مردان سود جویند. اما آیا باربی به عنوان نمونه کامل یک زنِ آمریکایی قدرت عشق آفرینی دارد؟ به عبارت دیگر، آیا نمونه باربی می تواند شعله های سوزانِ آتش عشق را در دل مردان بیافروزد و در ادوار مختلف زندگی همواره آن را افروخته نگاه دارد؟ پاسخ بدین سئوال البته منفی است؛ چرا که باربی نماد سکس است و سکس برخلاف پندار عمومی زنان غربی، هرگز قادر نیست عشقی ماندگار را در مغاک دلِ مردان پدید آورد؛ بلکه باید گفت که عریان گرایی قربانگاه واقعی عشق می باشد.
به گواه تاریخ شرم، حیا و عفت زنانه همان مقررات اخلاقی و قوانین غریزی است که زنان به واسطه آنها آتش عشق را در دل مردان شعله ور می کنند و شأن و منزلت خویش را تا حد پرستش بالا می برند.
علامه شهید مرتضی مطهری(ره) به نقل از ویل دورانت می گوید: زنان دریافتند که دست و دل بازی مایه طعن و تحقیر است و این امر را به دختران خود یاد دادند... زنان بی شرم جز در موارد زودگذر برای مردان جذاب نیستند. خودداری از انبساط و امساک در بذل و بخشش بهترین سلاح برای شکارمردان است. اگر اعضای نهانی انسان را در معرض عام تشریح می کردند، توجه ما به آن جلب می شد ولی رغبت و قصد به ندرت تحریک می گردید. مرد جوان به دنبال چشمان پُر از حیاست و بدون آن که بداند، حس می کند که این خودداری ظریفانه ازیک لطف و رقت عالی خبر می دهد.
همچنین شهید مطهری(ره) از برتراند راسل نقل می کند: اصل اساسی عشق رمانتیک آن است که معشوق خود را بسیار گران بها و به دست آوردنش را بسیار دشوار بدانیم... بهای زیادی که برای زن قایل می شدند نتیجه روانشناسی اشکال تصرف وی بود... از لحاظ هنرها مایه تأسف است که به آسانی به زنان بتوان دست یافت و خیلی بهتر است که وصال زنان دشوار باشد، بدون آن که غیر ممکن گردد... اگر مردی هیچ گونه رداع اخلاقی در برابر خود نبیند یک باره تسلیم تمایلات جنسی شده و عشق را از کلیه احساسات جدی و عواطف عمیق جدا سا خته و حتی آن را با کینه همراه می سازد.
چشمان پُر از آزرم، استغنای ظریفانه و عدم دسترسی آسان به زنان، همان مقررات غریزی است که موجب خیال پردازی های شاعرانه و به وجود آمدن عشق در مردان می شود. باربی از این حیث قادر نیست عشقی شورانگیز را خلق کند؛ چرا که بی شرم و سهل الوصول است. هیچ نقطه پنهانی ندارد و به هیچ خیالِ عاشقانه ای دامن نمی زند. نهایت چیزی که مدل باربی به مردان هدیه می دهد، اقناع شهوت و کام جویی های جنسی است. بنابراین الگوی باربی به دلیل بی شرمی، بی حیایی و بی عفتی هرگز نمی تواند مولد عشق باشد.اما بدون تردید این توانایی را دارد که مجالس کام جویی های مردان را رونق بخشد و بر متاع بازار شهوات جنسی بیفزاید. چهره و اندام باربی به عنوان ارزشمندترین اجزای این عروسک تنها حامل این نوع تفکر است.
وقتی کار بدین جا می کشد که دیگر از زن نه به عنوان یک موجود دارای شخصیت و هویت، بلکه از اجزای بدن او صحبت به میان می آید و از سکسی بودن سر و سینه و پای زن چنان بحث می شود که از زمره گوشت گردن و قلوه گاه و ران گوسفند، بزرگترین لطمه به خود زن وارد شده است. او که همواره با حفظ شرم، از موضع قدرت و ناز با جنس مخالف روبرو می شده، اکنون از موضع ضعف و نیاز خود را عرضه می کند. اکنون در غرب دیگر آن غرور زنانه که جزءلاینفک زنانگی اوست، به کلی شکسته شده است و دیگر از آن عزت نفس و مناعت طبع که او را محبوب و معشوق می ساخت، خبری نیست.
باربی به کودکان می آموزد که چگونه با آرامش ،کالای جسم خود را در معرض چشمان گرسنه مردان قرار دهند و از تن خود به مثابه سلاحی زنانه برای شکار دل های شهوانی سود جویند. باربی آموزگار سکس است و به همین دلیل توانایی عشق آفرینی را ندارد. او زاده شهوت است و لذا نمی تواند آنچه را که خود ندارد به دیگران هدیه دهد. /س