محمود احمدی نژاد رئیس جمهور سابق قرار است برای اولین بار پس از پایان ریاست جمهوری اش در دانشگاه و جمع دانشجویی به تشریح عملکرد دو دولت خود بپردازد. مردادماه سال گذشته یکی از داغ ترین جلسات دانشجویی محمود احمدی نژاد برگزار شد، جلسه ای که یکی از تیترخورترین جملات رئیس جمهور وقت ایران آرزومندی او برای به دست آوردن یاران سال 84 بود. دلیل طرح آرزویی چنین از سوی احمدی نژاد را می شد از محتوای سوالاتی که دانشجویان در آن جلسه مطرح می کردند پیدا کرد. اگرچه احمدی نژاد به نفی سوالات می پرداخت اما می شد از انتقادهای دانشجویان از از تغییر و تحولات بیش از اندازه در دولت و از دست رفتن نیروهای کارآمد، از انتقادهای دانشجویان از تغییرمفهوم عدالت، از خط قرمزهای دولت، از حلقه تنگ مدیران متوجه شد که چرا بین احمدی نژاد 84 تا 91 و 92 تفاوت قائل می شوند.
نیت عوض شد
سال 1384 و در سالروز شهادت شهیدان رجایی و باهنر اعضای دولت احمدی نژاد به بهانه هفته دولت اولین دیدارشان را با رهبر معظم انقلاب انجام دادند. در آن دیدار رهبر معظم انقلاب توصیه هایی را برای دولت مطرح کردند از جمله آن توصیه ها این بود «خیلى از ماها نیت هایمان خوب است و با نیتِ خوب وارد مى شویم؛ اما نمى توانیم این نیت را نگه داریم؛ این نیت در اثناى راه به موانعى برخورد مى کند؛ سایش پیدا مى کند؛ کمرنگ و ضعیف مى شود و احیاناً یک جاذبه قوىِ معارضى دل را - که جایگاه نیت، دل است - به سوى خودش جذب مى کند؛ یک وقت نگاه مى کنید، مى بینید اصلاً نیت رفت؛ نیت یک چیز دیگر شده؛ آن وقت راه انسان عوض مى شود».
سال 84 محمود احمدی نژاد میهمان محافل روستایی بود، سفرهای استانی او با استقبال های بی سابقه همراه می شد. او میهمان زیلوهای خاکی روستاییان بود اما رفتارهای او در دولت دهم چنان شد که او برنامه خود را برای حضور در استادیوم آزادی به خاطر عدم استقبال مردمی کنسل کرد. در جهت همین تغییر نیت از خدمت به ملت به سمت خدمت به شخص هم بود که حسین شریعتمداری در آستانه انتخابات ریاست جمهوری پرده از نیت رئیس جمهور برای انجام سفرهای استانی جدید رئیس جمهور وقت برداشت و نوشت که « اگرچه آقای رئیس جمهور اعلام کرده است که برای سرعت بخشیدن به پروژه های نیمه تمام و در ادامه خدمت رسانی به مردم، عازم سفرهای استانی شده است ولی آنچه در جریان سفرهای اخیر پررنگ تر از افتتاح این طرح و آن پروژه به چشم می خورد، هزینه کلان و نجومی از بیت المال برای تبلیغ انتخاباتی به نفع نامزد احتمالی حلقه انحرافی و در همان حال، تنش آفرینی و حاشیه سازی با حمله به دشمنان فرضی است و باز هم مثل همیشه، بی آن که برای اثبات ادعاهای خود هیچ سندی ارائه کند و یا از افراد و جریاناتی که مدعی است در مسیر خدمت رسانی ایشان سنگ اندازی می کنند، کمترین نام و نشان و مشخصاتی بر زبان آورد.»
روزها هدر رفت
ادامه همین تغییر مسیر هم بود که رئیس جمهور وقت را که دولت خود را قانونمدارترین دولت می دانست مجاب کرد برخلاف قانون به همراه یکی از نامزدهای انتخابات ریاست جمهوری در ساختمان وزارت کشور حضور پیدا کند و در توجیه کار خود بگوید که آن روز را مرخصی گرفته است. محمود احمدی نژاد توصیه سال 84 و همان دیدار نخستین رهبر معظم انقلاب را فراموش کرده بود که فرموده بودند «از الان به فکر باشید و یک روز را هم غنیمت بشمارید؛ یعنى یک روز هم نباید هدر برود». و این روزهایی که هدر رفت در ماجرای یازده روز خانه نشینی رئیس جمهور که اتفاق بی سابقه ای در تاریخ انقلاب بود ملموس تر بود. ماجرایی که به جریان استعفای اجباری یکی از مدیران نظام حجت الاسلام حیدرمصلحی وزیر اطلاعات و مخالفت رهبر معظم انقلاب با این استعفا گره خورده بود و پاردرمیانی ریش سفیدان سیاست هم نمی توانست رئیس جمهور را برگرداند.
در همان سال 84 رهبر معظم انقلاب از شعار رئیس جمهور برای تحول در ساختار مدیریتی کشور استقبال کرده بودند اما آفت آن را هم گوشزد کرده و فرموده بودند « یکى از حرفهاى خوب آقاى رئیس جمهورمان در تبلیغات انتخاباتى - که به نظر من این حرف، عده ى زیادى را جذب کرد - تحول در مدیریت بود. این تحول در مدیریت را چه کسى باید انجام دهد؟ خود ما باید انجام دهیم. اولین گام در تحول این است که رفتار خودمان، کیفیت کارمان، عزل و نصب خودمان، اِعمال مدیریت خودمان، جذبه اى که به خرج مىدهیم، انعطافى که به خرج مى دهیم، برخوردى که با طبقات مخاطب و مراجع به خودمان انجام مى دهیم، اسلامى باشد.»
این برخورد اسلامی در عزل و نصب مدیران را رهبر معظم انقلاب در شرایطی به دولت وقت گوشزد فرمودند که یک ماه قبل از آن دیدار، ماجرای حکم حکومتی رهبر معظم انقلاب با انتصاب مشایی به معاون اولی رئیس جمهور هم به میان آمده بود و مدتها بعد هم ماجرای عزل منوچهر متکی در حین ماموریت دیپلماتیک هم به میان آمد تا مجلس را مجاب کند که از رئیس جمهور بپرسد دلیل این برکناری چنین که با موازین فرهنگ اسلامی و ایرانی همخوانی نداشت چه بود؟
عدالت ناعادلانه تقسیم شد؟
مقام معظم رهبری در دیدار سال 84 با نیم نگاهی به شعارهای دولت برای برجسته کردن ادبیات دینی علاوه بر اینکه به دولت گوشزد کردند «ادبیات دینى را غلیظ کردن بدون مابازا، یکى از آفتهاست» تاکید فرمودند: «بعضى ها به اسم این که ما اهل ریا نیستیم و نمى خواهیم تظاهر کنیم، شعائر اسلامى و علامتهاى اسلامى و سیماى اسلامى و وجهه اسلامى و رفتار اسلامى و پرچمهاى اسلامى را از زندگىِ خودشان و زندگى مردم جمع مى کنند؛ نخیر، بنده مطلقاً این را توصیه نمى کنم؛ بلکه بعکس، توصیه مى کنم مقید باشید اینها را نگه دارید. منتها اگر بناست جانماز آب بکشیم، واقعاً روى آن جانماز نماز هم بخوانیم؛ والاّ انسان جانماز را آب بکشد و رویش نماز نخواند و کنار بیندازد، فایده اى ندارد»
ایشان مفهوم عدالت را هم برای دولت تشریح کرده و فرمودند: « عدالت یعنى امکاناتى که در کشور هست، عادلانه و عاقلانه تقسیم کنیم - نه عادلانه بى حساب و کتاب - و سعى کنیم همین امکانات را بیشتر کنیم تا به همه بیشتر برسد؛ نه این که به قشر خاص و به دسته خاصى بیشتر برسد».
تقسیم عدالت دولت دهم اما در ماجرای برداشت 16 میلیاردی حلقه نزدیکان احمدی نژاد از حساب ریاست جمهوری به نفع دانشگاه ایرانیان و بازگرداندن آن به ریاست جمهوری پس از فاش شدنش با تعریفی که رهبر معظم انقلاب در آن جلسه به دست داده بودند کاملا متفاوت بود. و البته آن چه که در ماجرای اختلاس سه هزارمیلیاردی و به میان آمدن پای برخی مدیران دولتی نمود یافت هیچ شباهتی با عدالت نداشت اگرچه که احمدی نژاد در همان نشست دانشجویی سال 91 تاکید دارد که پایبندی دولت به عدالت علیرغم همه بداخلاقیها، اگر 50 برابر سال 84 نباشد، کمتر از آن نیست و دولتش یک ریال از پاکدستی دور نشده است.
با این حال هشت سال بعد در دیدار با اعضای دولت یازدهم، توجه به عدالت باز مورد تاکید رهبری قرار گرفت و از پیشرفت توام با عدالت به عنوان یکی از شاخص های دولت اسلامی یاد کردند.
سلامت اعتقادى، سلامت اخلاقى، سلامت عملکردى
در این دیدار ایشان با برشمردن مهمترین شاخصها به دولت توصیه کردند: «اوّلین شاخص، شاخص اعتقادى و اخلاقى است - بخصوص در مسئولان ردههاى بالا - سلامت اعتقادى، سلامت اخلاقى، سلامت عملکردى که از اعتقاد درست و نگاه درست به حقایق جامعه ناشى میشود. این شاخص اوّل است.»
خدمت به خلق
«شاخص دوّم، مسئلهى خدمت به خلق است؛ روحیّهى خدمت، که این گفتمان اصلى دولت اسلامى همین خدمت است؛ اصلاً فلسفهى وجود ما جز این نیست؛ ما آمدهایم خدمت کنیم به مردم و هیچ چیز نباید ما را از این وظیفه غافل کند. و یک نکتهاى که در این زمینهى خدمت هست، این است که وقت محدود است: چهار سال یا به نگاهى هشت سال؛ وقت محدود است، مثل برق هم میگذرد. من در همین اتاق یا آن اتاق با بعضى از دولتهاى قبلى که بعضى از شماها هم در آنها بودید، همین را مکرّراً تکرار کردم: روز اوّلِ دولت به فکر این باشید که این مثل برق میگذرد.»
پیشرفت همراه با عدالت
«شاخص سوّم، مسئلهى عدالت است. بنده بارها عرض کردهام معتقد نیستم به پیشرفتِ بدون عدالت. پیشرفت بدون عدالت همان نتیجهاى را خواهد داد که شما از تمدّن پرجلوهى غرب، امروز دارید مشاهد میکنید. [در غرب] کسانى هستند که از گرسنگى میمیرند، کسانى هستند که در سرماى فرض کنید که ده درجه زیر صفر در فلان کشور میمیرند، یا از گرماى چهل درجه میمیرند! چرا انسان در گرماى چهل درجه به هلاکت بیفتد و بمیرد؟ جز این است که سر پناه ندارد، خانه ندارد، در گوشهى خیابان است، [در] گرماى چهل درجه، آب هم به او نمیرسد، از بین میرود؟ اینها وجود دارد؛ و [ از طرفى] ثروتهاى انبوه افسانهاى هم امروز در غرب وجود دارد. این بىعدالتى است، ما این را نمیخواهیم، اسلام این را از ما نخواسته.»
سلامت اقتصادى و مبارزهى با فساد
«شاخص چهارم سلامت اقتصادى و مبارزهى با فساد است. ببینید منصب حکومتى، جایگاه قدرت و منابع مالى است؛ وسوسهها در اینجا انسان را راحت نمیگذارد. حالا شما به خودتان نگاه نکنید که متدّینید و سطح بالا هستید و مقاومت میکنید در مقابل این وسوسهها؛ در درجات پائین ممکن است در مقابل این وسوسهها نتوانند مقاومت بکنند. شما باید مراقب باشید، شما باید چشم بصیرِ بیناى خودتان را بر سرتاسر این دستگاهى که زیر اشراف شما است و تحت مدیریّت شما است، آنچنان بگسترانید که نگذارید در یک گوشهاى ناسلامتىِ اقتصادى بهوجود بیاید و این وسوسهها کارگر بشود. حتّى قبل از آنکه دستگاههاى نظارتى وارد بشوند.»
قانونگرایى
«شاخص بعدى، مسئلهى قانونگرایى است. قانونگرایى خیلى مهم است. قانون ریل است؛ از این ریل اگر چنانچه خارج شدیم، حتماً آسیب و صدمه است. گاهى قانون ناقص است، گاهى قانون معیوب است؛ امّا همان قانون معیوب هم اگر چنانچه عمل نشود - [ قانونى] که منتهى به بلبشو و هر که هر که خواهد شد - ضرر آن عمل نشدن، بیشتر از ضرر عمل کردن به قانون [ است]. این را باید نهادینه کرد؛ در مجموعهى دستگاهها این باید نهادینه بشود. و جزو رعایت قانون، رعایت اسناد بالادستى است که امروز خوشبختانه در کشور وجود دارد؛ مثل سیاستهاى کلّى، سند چشمانداز، مصوّبات شوراهاى عالى از قبیل شوراى عالى انقلاب فرهنگى، از قبیل شوراى عالى مجازى. این قانونگرایى و قانونمدارى اگر چنانچه جا افتاد، مسلّماً خیلى از آسیبها از بین خواهد رفت.»
حکمت و خردگرایى در کارها
«یک شاخص دیگر، مسئلهى حکمت و خردگرایى در کارها است؛ کار کارشناسى، مطالعهى درست، ملاحظهى جوانب و آثار و تبعات یک اقدام، و حتّى گاهى ملاحظهى تبعات یک اظهارنظر. گاهى یک اظهارنظر از سوى یک مسئولِ داراى جایگاه و به اصطلاح داراى تریبون، داراى منبر، یک تأثیرات سوئى میگذارد که این تأثیرات را اگر انسان بخواهد برطرف کند، مبالغى بایستى کار کند؛ همان قضیّهى سنگِ توى چاه است؛ واقعاً مشکلات ایجاد میکند. بایستى سنجیده اظهارنظر کرد؛ اینجور نباشد که ما حالا یک مدیرى هستیم، یک مسئولى هستیم، دربارهى یک مسئلهاى یک مطلبى به ذهنمان میرسد، کارشناسى نشده، بررسى نشده، جوانبْ دیده نشده، این را نباید پرتاب کرد در فضاى افکار عمومى؛ گاهى اوقات جمع کردنش کار سخت و مشکلى است. این خردگرایى و حکمت در مدیریّتها و در کارها است. و از جملهى شقوق همین حکمت، استفاده از ظرفیّت بالاى کارشناسى است در مسائل کشور که خوشبختانه ما در زمینهى کارشناسى، امروز ظرفیّت خیلى خوبى در کشور داریم؛ انصافاً انسان نگاه میکند، در بخشهاى مختلف، ظرفیّت کارشناسى کشور بالا است، ما اگر از این ظرفیّت و [ از] این نیروهاى فراوانى که بعد از انقلاب پرورش پیدا کردند و به عرصهى خدمت و کار وارد شدند استفاده کنیم، حتماً سود خواهیم برد.»
تکیه به ظرفیّت درونزاى کشور؛ نگاهمان به بیرون نباشد
«یک شاخص دیگر هم تکیه به ظرفیّت درونزاى کشور است؛ نگاهمان به بیرون نباشد. این، توصیهى ما است؛ این معنایش این نیست که از امکاناتى که در بیرون هست استفاده نکنیم؛ این دو حرف با هم اشتباه نشود. امیدمان را به بیرون از ظرفیّت داخلى کشور ندوزیم. در بیرون از مجموعهى کشور و نظام جمهورى اسلامى، جبههى بزرگى وجود دارد که با همهى توان از سى و چند سال پیش به این طرف کوشیده نگذارد که این انقلاب ریشهدار بشود، نگذارد که این نظام جمهورى اسلامى پایدار بماند، نگذارد که پیشرفت کند، نگذارد که در زمینههاى گوناگون الگو بشود. نمیشود از دشمن و روشهاى خصمانهاى که کرده، انتظار دوستى و محبّت و صمیمیّت داشت. نمیگوییم از اینها استفاده نکنید، امّا میگوییم اطمینان نکنید، اعتماد نکنید، چشم به آنجا ندوزید، چشم به داخل بدوزید. در داخل کشور خیلى امکانات وجود دارد که اگر چنانچه نگاه ما - چه در زمینههاى اقتصادى، چه در زمینههاى فرهنگى، چه در زمینههاى گوناگون دیگر - [ به آنها باشد و] اگر بتوانیم از این نیروهاى داخلى استفاده کنیم، کلید حلّ مشکلات اینجا است؛ یعنى در درون کشور و امکانات داخلى کشور است که از اینها میشود خردمندانه بهرهبردارى کرد. اینها باید شناسایى بشوند. و این است که رتبهى ما را در دنیا بالا میبرد. در مناسبات بینالمللى سهم هر کشورى به قدر قدرت درونى او است؛ هر مقدارى که واقعاً در درون اقتدار داشته باشد، سهمش از مجموعهى مناسبات بینالمللى به همان نسبت بالاتر است»