برای کسانی که برای نشانک ها در روابط بین الملل اهمیت قائلاند، قدم زدن رئیس دستگاه سیاست خارجی دو کشور در کنار رودخانه هادسن آمریکا دارای پیام پرمغزی است. این دیدار خبر از شروع مقدماتی برای فصل جدیدی از روابط بین دو کشور را می داد. اگر کمی به عقبتر از این پیاده روی سمبلیک برگردیم، سیگنال های مخفی و آشکار دولت ترکیه برای برقراری ارتباط با دولت یازدهم نشان میدهد، ترکها از اولین دولتهایی بودند که تصمیم گرفته بودند با دولت جدید ایران (فارغ از جهتگیری های خاص سیاست داخلی دولت منتخب) که در تهران روی کار بیاید، روابط خویش را بهبود بخشند؛ ترکیه به عنوان نخستین کشور در تمام سطوح عالی خویش این انتخاب جدید را تبریک گفت و داود اغلو، وزیر امور خارجه ترکیه، در مراسم تحلیف دکتر روحانی شرکت کرد. در این نوشتار دیدبان میکوشد به این مساله پاسخ دهد که «چرا ترکیه با وجود اختلافات مهمش با ایران حاضر شده است که دوباره گسترش همکاریها و روابط را با سیاست ورزان پاستورنشین در پی گیرد»؟
اول: سود کلان ترکیه از تعاملات تجاری مثبت و رو به رشد با ایران
علی رغم اینکه تحریمهای بینالمللی وضع شده اثرات بدی بر حجم مبادلات تجاری ایران و ترکیه به همراه داشته است، اما ترکیه این نوع روابط را با ایران قطع نکرد و روند مبادلات تجاری دو کشور در سال 2012 به 22 میلیلارد دلار رسید. نمودار زیر میزان رو به رشد مبادلات در 12 سال گذشته را به تصویر میکشد:
نمودار: حجم تجارت ایران و ترکیه (بر مبنای میلیون دلار)
منبع: وزارت بازرگانی ترکیه
ترکیه همواره به نفت خام، گاز طبیعی، مواد اولیه پتروشیمی، فلزات غیرآهن و مواد شیمیایی آلی ایران نیاز داشته است. فهم منافع ژئواکونومیکی ترکیه باعث درک بهتر این مساله می شود که ترک ها با وجود جایگزینهایی در منطقه، ایران را ترجیح داده است و ترکیه بنابر ظرفیت های اقتصاد انرژی ایران، نتوانسته است از بازار وسوسهانگیز ایران در مقابل سایر رقبا همچون کردستان عراق بگذرد.
دوم: شکست سیاست منطقهای ترکیه در قبال مصر و سوریه
ترکیه با آغاز تحولات بیداری اسلامی توانست فرصتی برای عرضه الگوی حکومتی خود به کشورهای انقلابی پیدا کند؛ چنان که استقرار حکومت مرسی، رئیس جمهور سابق مصر، تا حدود زیادی مطامع و منافع ترکیه را در مصر تامین می کرد و جایگاه منطقهای ترکیه را به عنوان یک "الهام بخش" بالا میبرد. پس از انجام کودتای نظامی مصر و سرنگونی مرسی از قدرت سیاستمداران ترک همه چیز را از دست رفته در قاهره میدانند و گزینه نزدیک به حزب عدالت و توسعه ترکیه (اخوان المسلمین مصر) را منزوی و منفعل شده در فضای سیاسی روز مصر ارزیابی میکنند.
در مورد سوریه نیز ترک ها با عدول از سیاستهای سابقشان نسبت به بشار اسد در هنگام شروع ناآرامیها، قدم در تونلی گذاشتند که معلوم نبود چه چیزی در آن سوی تونل مخوف سوریه منتظرش هستند. جدیترین چالشی که ترکیه در مساله سوریه با آن مواجه شده است، رشد نیروهای وابسته به سلفیها، خصوصا القاعده است. روزنامه نیویورک تایمز به درستی پیام سفر ظریف به ترکیه را در نیمه اول آبان ماه تحلیل نمود: «سفر وزیر خارجه ایران به ترکیه، یک واقعیت دشوار را برای آنکارا روشن کرده است؛ اینکه حمایت ترکیه از معارضان سوریه به سقوط دولت اسد منجر نمیشود اما در عین حال تهدید ناشی از تندرویهای گروههایی مانند القاعده در سوریه را برای تمامی منطقه افزایش میدهد. » ترکیه اخیرا از مقامات آمریکایی و دیگران به دلیل قادرساختن گروههای تندرو برای دسترسی به تسلیحات، انتقاد کرده بود (1).
تضعیف موضع مستقل ترکیه در قبال سوریه باعث شده است که آنها با رویکردهای جامعه بینالمللی برای سوریه همراه شوند. ترکیه به این علت قصد نزدیک شدن به ایران را دارد که زمینههای اشتراکی در مورد آینده سوریه را با ایران افزایش دهد تا در کنفرانس های بینالمللی چون ژنو 2، شرکت کرده و بتواند در به نتیجه مطلوب رسانیدن توافق طرفین (مخالفین و موافقین بشار) نقش موثری را ایفا کند.
سوم: اقدامات مقتدرانه ایران در منطقه خصوصا سوریه
مقاومت کم سابقه کشورمان در عملیاتی کردن صحیح و دقیق استراتژیهای منطقهای خود، ترکیه را مجاب کرد که در قبال سیاستهای منطقهای خویش، منافع ایران را هم در نظر بگیرد. داود اوغلو در نشست مشترک خبری که با ظریف در 10 آبان این موضوع را پنهان نمیکند و برای اولین بار به نقش پویای ایران در سوریه به صورت تلویحی اشاره میکند: «ترکیه و ایران در مورد مساله سوریه در سه اصل اساسی با یکدیگر به رغم برخی اختلاف دیدگاهها توافق دارند. اولین اصل مورد توافق دو کشور فراهم آوردن هر چه سریعتر اتخاذ تدابیر در زمینه کمکهای انسانی به مردم سوریه است، دومین اصل همانند کل خاورمیانه، تعیین آینده سوریه از سوی مردم این کشور و به جای آورده شدن خواسته های به حق آنان با اجرای انتخابات دمکراتیک همانند ایران و ترکیه است. سومین اصل نیز صلح آمیز بودن دوران گذر و کمک به راه های صلح آمیز در سوریه است و ایران و ترکیه در انجام مشورتهای سیاسی در زمینه این کشور عزم راسخ دارند»(2).
چهارم: سرخوردگی از دوندگی پنج دههای برای عضویت در اتحادیه اروپا
ترکیه از سال 1963 میلادی عزم خود را برای پیوستن به اتحادیه اروپا جزم کرده است و هنوز هم موفق به عضویت در اتحادیه قاره سبز نشده است. طبق نظر سنجیهای اخیر بیش از 60 درصد مردم ترکیه مخالف ادامه تلاش کشورشان برای پیوستن به اتحادیه اروپا هستند و این تلاش را مثل 50 سال گذشته بی ثمر ارزیابی مینمایند. این سرخوردگی افکار عمومی منجر به محتاطتر شدن پیگیری ترکیه برای پیوستن به اتحادیه اروپا شده است؛ تا جایی که نخست وزیر این کشور در سخنرانی گفته بود که در صورت عدم پیوستن ترکیه به اتحادیه اروپا تا سال 2023، کشورش دیگر این روند را پیگیری نخواهد کرد. ترکیه با روی آوری به سیاستهای جنوب غرب آسیایی (خاورمیانهای) در حال ترمیم گسستهای تجاری- اقتصادی است که در اثر انتظار بیش از اندازه برای ورود به اتحادیه اروپا به وجود آمده است. در وضعیت موجود هم، به دلیل تنشهای فرقهای ایجاد شده پیگیری سیاست جدید تجاری- اقتصادی نتوانسته است خلا به وجود آمده را پر کند.
استانهای جنوبی ترکیه تا حد زیادی درآمدهای تجاری مرزی خود را از دست داده و حتی میزبان نیم میلیون آواره سوری نیز شدهاند. به علاوه افزایش تهدید القاعده در مناطق مرزی نزدیک سوریه هزینه های اقتصادی و سیاسی جدیدی برای ترکیه ایجاد کرده است. از طرف دیگر تحریمهای آمریکا بر ضد ایران موجب آسیب به ترکیه نیز شده و به کسری تجاری این کشور و به جلوگیری از گسترش تجارت ترکیه و ایران کمک کرده است (3).
با گسترش نگاههای مثبت به ایران در فضای جامعه بینالملل، ترکیه- که آسیبهای اقتصادی بر پیکره اقتصادیاش وارد شده است- علاقمند به افزایش سطح مبادلات تجاری است؛ موید این امر هم اظهار علاقه وزیر امور خارجه ترکیه در نشست مشترک با وزیر خارجه کشورمان بود. داود اغلو اظهار امیدواری کرد که با گسترش همکاریهای بین دو کشور در افق چند ساله حجم مبادلات تجاری بین دو کشور به 100 میلیلارد دلار برسد.
نتیجه گیری
اختلاف ایران و ترکیه بر سر بحران سوریه، دامنه روابط را به سیاست عالی (امور نظامی، امنیتی و اطلاعاتی) نکشاند و به مثابه شراره آتشی آن را سوزاند. به دیگر بیان ایران و ترکیه رقبای قابل اعتمادی برای یکدیگر بودند، ولی ترکیه از تئوری سیاست «تنش صفر» با همسایگانش فاصله گرفت و مداخله آشکارش در منافع حیاتی جمهوری اسلامی ایران، روابط این دو کشور اسلامی را به کُما برد. به نظر دیدبان حال پس از دو سال و نیم تلخی در روابط، ترکیه با رفتارهای حساب شدهاش؛ همچون رسانهای کردن دستگیری جاسوسهای اسرائیلی که مشغول اقدامات خرابکارانه علیه ایران بودند، نه تنها نشان داد علاقمند است به سرعت پلهای شکسته شده را ترمیم کند بلکه قصد دارد پلهای جدیدی نیز ایجاد نماید.
ترکیه به چهار دلیل ذکر شده در بالا، تصمیم به این گرفته است که مقدمات ائتلاف نانوشتهای را برای بهره برداری متقابل در امور سیاسی در میان مدت یا بلند مدت با ایران ایجاد نماید. احمد داوداغلو، در نشست مشترکش با دکتر ظریف خبر از سفر دوبارهاش به تهران در 4 و 5 آذر (25 و 26 نوامبر) و همچنین سفر دوباره دکتر ظریف به ترکیه در سالگرد بزرگداشت مولانا خبر داد. او خواهان این بود که دکتر روحانی در ماه دسامبر به ترکیه سفر کند تا ماه بعد اردوغان هم (ژانویه 2014) بتواند سفری به ایران داشته باشد.
پیام مهم اینگونه سفرهای پی در پی بررسی "طراحی چهارچوبی استراتژیک" برای رخدادهای منطقهای است. طرفین مصمم هستند خروجی این چهارچوب استراتژیک منافع و امنیت ملی ایران و ترکیه را در منطقه حفظ، تثبیت و بسط نماید. لغو سفر رئیس جمهور کشورمان به عربستان و پس از آن مطرح شدن سفر ایشان به ترکیه، میتواند خطراتی را در آینده متوجه عربستان سعودی کند که فرصتهای زیادی را در بحث برقراری رابطه دوستانه با ایران از دست داد.