سفارش تبلیغ
صبا ویژن

چرا شیعیان نماز تراویح نمیخوانند؟

  چرا شیعیان نماز تراویح نمی‌خوانند؟
در کتب فقهی و حدیثی شیعه و سنّی برای ماه مبارک رمضان نمازهای مستحبی بسیاری نقل شده که برخی از آن‌ها به هزار رکعت می رسد. نماز تراویح نیز از جمله نمازهایی است که اهل سنّت آن را مستحب دانسته و در هر شب از ماه مبارک رمضان نزدیک به 20 رکعت آن را به جماعت اقامه می‌نمایند.

به گزارش فرهنگ نیوز به نقل از پایگاه اطلاع رسانی بعثه مقام معظم رهبری، سایر مذاهب اسلامی که توجه ویژه‌ای به این نماز در ماه مبارک رمضان دارند، به پیروان مکتب اهل بیت علیهم السلام خرده می‌گیرند که چرا شیعیان به این سنت (!) عمل نکرده و این نماز را نمی‌خوانند؟

در ادامه به کیفیت نماز تراویح و نظر رسول خدا(ص) و ائمه(ع) درباره این نماز مستحبی اشاره می‌کنیم.

نماز تراویح چگونه است؟

«تراویح» جمع «ترویحه» و در اصل اسم است برای مطلق نشستن که در اصطلاح به معنای نشستن برای استراحت پس از خواندن چهار رکعت از نمازهای مستحبی در شب‌های ماه رمضان است.

(1) اهل سنت نماز تراویح را با آن‌که مستحب است به جماعت بجا می‌آورند، اصل نوافل شب‌های ماه رمضان علاوه بر نوافل نماز شب 20رکعت (در بیست شب اول) یا 30 رکعت (در 10 شب دیگر) است که آن را همه قبول دارند، ولی به جماعت خواندن آن محل اختلاف است.

شیعه امامیه، این شکل نماز خواندن را جزء شریعت نمی‌داند. بلکه از بدعت‌های برخی صحابه می‌شمارد زیرا مسلم این است که پیامبر اکرم (ص) از به جای آوردن نماز مستحبی در مسجد دوری می‌کرد. عبدالله بن سعد از پیامبر اعظم (ص) پرسید: نماز مستحبی را در خانه به جای آوردن بهتر است یا در مسجد؟ حضرت فرمود: آیا نمی‌بینی که خان? من چقدر به مسجد نزدیک است؟ با این وصف من دوست دارم که نمازهایم را در خانه‌ام به جای آورم مگر این که نمازهای واجب باشد. (2)

همچنین آن بزرگوار فرمود: بر شما باد به نماز در خانه‌هایتان؛ زیرا بهترین نماز انسان نمازی است که در خانه خوانده شود مگر نمازهای واجب. (3)

نماز تراویح جزو سنت پیامبر نیست

از جانب دیگر پیامبر (ص) این نوع از نماز‌های مستحبی را به جماعت بجا نیاورده است. و حتی در زمان ابی بکر هم سابقه نداشته است. روایتی از کتاب «بخاری» (از منابع اصلی حدیثی نزد اهل سنت) به صراحت بیان می‌کند که اقامه آن به جماعت از بدعت‌های خلیفه دوم بوده است. وی از ابن شهاب و او از عبدالرحمن بن عبد القاری نقل می‌کند که: «در یکی از شب‌های رمضان با عمر به مسجد رفتیم. دیدم مردم دسته دسته پراکنده هستند و هر کسی برای خود یا با گروه خود نماز می‌خواند. عمر گفت: به نظر من اگر اینان به یک امام اقتدا کنند بهتر است پس دستور داد ابی بن کعب پیش نماز همه باشد. شبی دیگر با وی به مسجد رفتیم و دیدیم مردم نمازهای مستحبی شب‌های رمضان را به جماعت می‌خوانند. آن گاه عمر گفت: این بدعت خوبی است» (4)

از این رو مسلمانان همواره این نماز را فرادا بجای می‌آوردند تا اینکه عمر جماعت را بدعت نهاد اما این سخن که گفته شود بدعت نیکو و حسنی است با ادله شرعی که تمام بدعت‌ها را نکوهش می‌کند ناسازگار است. رسول خدا (ص) فرموده: هر بدعتی گمراهی است.

(5) با این حال اهل سنت به این بدعت گذاری تصریح نیز می‌کنند چنان که قلقشندی می‌گوید: عمر اولین کسی است که جماعت رمضان را تشریع کرد و آن در سال 14 هجری بود.

(6) ابن عبدالبر درالاستیعاب می‌گوید: اوست که ماه رمضان را با نماز مستحبی دسته جمعی نورانی کرد! (7)

آراء علمای اهل سنت درباره اقدام عمر به گونه‌ای است که گویی خدا و رسولش از حکمت جماعت در نوافل غافل بوده‌اند و شخصی دیگر توانسته آن را احیا کند؟

نظر اهل بیت درباره نماز تراویح

در حقیقت در این زمینه نه تنها دلیلی وجود ندارد بلکه به جماعت خواندن نماز تراویح از دیدگاه پیامبر اکرم (ص) و اهل بیت (ع) پذیرفته نیست. برای نمونه:

امام صادق (ع) می‌فرماید: به پا داشتن تراویح به جماعت جایز نیست. (8)

در روایتی دیگر آمده است: زمانی که امیرمؤمنان علی (ع) در کوفه بود مردم کوفه به خدمت حضرت آمدند و امام جماعت برای نماز تراویح درخواست کردند. حضرت جواب منفی داد و آنان را از اقامه نوافل شب‌های ماه رمضان به جماعت نهی کرد. (9)

سلیم بن قیس هم از امیرالمؤمنین (ع) نقل می‌کند که فرمود: به خدا سوگند! دستور دادم که مردم در ماه رمضان جز بر نمازهای واجب جماعتی را بر پا نسازند و به ایشان گفتم که ادای نافله‌ها به جماعت بدعت است. برخی از لشکریانم فریاد برآوردند که ای اهل اسلام! سنت عمر تغییر کرد. او ما را از نمازهای نافل? ماه رمضان باز می‌دارد. تا آن جا که ترسیدم در لشکرگاه سر به شورش نهند. (10)

منابع:

1. فتح الباری، ج4ص217

2 –. مسند احمد، ج4، ص342.

3. همان، ج 5، ص 184

4- صحیح بخاری، ج2ص308کتاب صلاه التراویح ح2010.

5- صحیح مسلم، کتاب الجمعه، باب تخفیف الصلاه والخطبه، ص393ح1889.

6- - ماثر الانافة فی معالم الخلافه، ج 2، ص 337. بیروت، عالم الکتب.

7- ابن عبدالبر، الاستیعاب ج3ص1145.

8 -بحار الانوار ج10ص363.

9- وسائل الشیعه، ج 8، ص 47ح10066.

10-. همان، ص 46 ح 10065.