نوشت که ستاد اقامه نماز! شیرینترین نمازی که خواندم این است که: در اتوبوس داشتم میرفتم یک مرتبه دیدم خورشید دارد غروب میکند. یادم آمد نماز نخواندم، به بابایم گفتم: نماز نخواندم، گفت: خوب باید بخوانی، اما حالا که اینجا توی جاده است و بیابان، گفت: برویم به راننده بگوییم نگهدار. پدر گفت: راننده که بخاطر یک دختر بچه نگه نمیدارد، گفتم: التماسش میکنیم. گفت: نگه نمیدارد. گفتم: تو به او بگو. گفت: گفتم که نگه نمیدارد، بنشین. حالا بعداً قضا میکنی. دختر دید خورشید غروب نکرده است و گفت بابا خواهش میکنم، پدر عصبانی شد، اما دختر گفت: پدر، امروز اجازه بده من تصمیم بگیرم. میگفت ساکی داشتیم، زیپ ساک را باز کرد، یک شیشه آب درآورد. زیرِ صندلی اتوبوس هم یک سطل بود، آن سطل را هم آورد بیرون. دستِ کوچولو، شیشه کوچولو، سطل کوچولو. شروع کرد وسط اتوبوس وضو گرفت.
قرآن یک آیه دارد میگوید: کسانی که برای خدا حرکت کنند مهرش را در دلها میگذاریم به شرطی که اخلاص داشته باشد، نخواسته باشد خودنمایی کند، شیرینکاری کند، واقعا دلش برای نماز بسوزد، پُز نمیخواهد بدهد. «إِنَّ الَّذِینَ آمَنُوا» مریم/96 یعنی کسی که ایمان دارد، «وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ» کارهایش هم صالح است، کسی که ایمان دارد، کارش هم شایسته است، «سَیَجْعَلُ لَهُمْ الرَّحْمَانُ وُدًّا»، «وُدّ» یعنی مودت، مودتش را در دلها میگذاریم. لازم نیست امام فقط امام خمینی باشد. منِ، بچه یازده ساله هم میتوانم در فضای خودم امام باشم.
شاگرد شوفر نگاه کرد و دید که دختربچه وسط اتوبوس نشسته و دارد وضو میگیرد، پرسید: دختر چه میکنی؟ گفت: آقا من وضو میگیرم، ولی سعی میکنم آب به کف اتوبوس نچکد. بعدش هم میخواهم روی صندلی، نشسته نماز بخوانم. شاگرد شوفر یک کمی نگاهش کرد و چیزی به او نگفت. به راننده گفت: عباس آقا، ببین این دختر بچه دارد وضو میگیرد.
راننده هم همینطور که جاده را میدید، در آینه هم دختر را میدید. مدام جاده را میدید، آینه را میدید، جاده را میدید، آینه را میدید. مهر دختر در دل راننده هم نشست. راننده گفت: دختر عزیزم، میخواهی نماز بخوانی؟ صبر کن، من میایستم. ماشین را کشید کنار جاده و گفت: نمازت را بخوان دخترم، آفرین.
چه شوفرهای خوبی داریم، البته شوفر بد هم داریم که هرچه میگویی: وایسا، گوش نمی دهد. او برای یک سیخ کباب میایستد، اما برای نماز جامعه نمیایستد. در هر قشری همه رقم آدمی هست.
دختر میگفت: وقتی اتوبوس ایستاد، من پیاده شدم و شروع کردم به نماز خواندن. یک مرتبه اتوبوسیها نگاهش کردند. یکی گفت: من هم نخواندم، دیگری گفت: من هم نخواندم. شخص دیگری هم گفت: ببینید چه دختر باهمتی است، چه غیرتی، چه همتی، چه ارادهای، چه صلابتی، آفرین، همین دختر روز قیامت، حجت است. خواهند گفت: این دختر اراده کرد، ماشین ایستاد. یکی یکی آنهایی هم که نماز نخوانده بودند، ایستادند به نماز. دختر می گفت: یک مرتبه دیدم پشت سرم یک عده دارند نماز میخوانند. می گفت: شیرینترین نماز من این بود که دیدم، لازم نیست امام فقط امام خمینی باشد. منِ، بچه یازده ساله هم میتوانم در فضای خودم امام باشم.
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی سپاه عاشورا ، آیتالله محسن مجتهدشبستری ظهرامروز در خطبههای عبادی سیاسی نماز جمعه با اشاره به آغاز هفته نهضت و سواد آموزی، اظهار کرد: از جمله یادگارهای ارزشمند امام راحل تاسیس نهضت سواد آموزی در سال 58 بود.
وی با بیان اینکه دنیا باید بداند که اسلام با علم و سواد مخالف نیست بلکه پایهگذار علم است، افزود: امروز 95 درصد افراد بیسواد کشور سواد خواندن و نوشتن آموختهاند و امیدواریم 5 درصد باقیمانده نیز برای کسب علم و سواد تلاش کنند.
نماینده ولیفقیه در استان آذربایجانشرقی با اشاره به آغاز هفته ثبت احوال و اهمیت ثبت اسناد و آمار در کشور اذعان کرد: عزیزانی که در جمعآوری آمار زحمت میکشند شایسته قدردانی هستند.
وی درآستانه آغاز هفته وقف، با تاکید بر اهمیت وقف در دین اسلام گفت: دین مقدس اسلام مسلمانان را به انجام این سنت حسنه تشویق و اجرای آن را توصیه کرده است.
امام جمعه تبریز ادامه داد: متاسفانه دولت ستمشاهی بسیاری از موقوفات را از بین برد اما بعد از پیروزی انقلاب اسلامی این مسائل و مشکلات وجود ندارد و اگر مسلمانی وقف کند در جای خود مصرف خواهد شد.
وی همچنین در ادامه با اشاره به نزدیک شده به روزهای 8 و 9 دی بیان کرد: این روزها در تاریخ ایران به نام روز بصیرت و میثاق با ولایت ثبت شده و در سراسر کشور روز با عظمتی است به طوری که چنین عظمتی تنها در تشییع جنازه امام مشاهده شده بود، مردم آمدند و از ارزشهای اسلام حمایت کردند.
مجتهدشبستری افزود: در تبریز نیز هشتم دی روز با اهمیتی است، روزی است که توطئه دشمنان با حضور مردم در صحنه برملا شد.
وی افزود: توطئههایی که از قبل برنامهریزی شده بود و یکسری نیز در داخل ابزار دشمنان کشور شده بودند و با مطرح کردن بحث تقلب از 22 خرداد تا 6 دی ماه کشور را دچار آشوب کردند و عدهای غافل و ناآگاه و عدهای دیگر به عنوان مزدور وارد میدان شدند و قصد براندازی نظام جمهوری اسلامی را داشتند.
نماینده ولیفقیه در استان آذربایجانشرقی گفت: اما مردم بیدار شدند، مخصوصا بعد از عاشورا که اعمال زنندهای از سوی آنها سر زد و به عزاداران امام حسین اهانت کردند بصیرت مردم شکوفا شد و تصمیم گرفتند وارد صحنه شوند.
امام جمعه تبریز تاکید کرد: اگر مردم با ایمان دینی و بصیرت در صحنه حاضر باشند بالاترین دشمنیها را نابود و بزرگترین کوهها را که در مقابل دارند میتوانند جابهجا کنند.
وی با اشاره به مذاکرات کارشناسی ایران و 1+5 اظهار داشت: معلوم است که آمریکاییها و غرب از یک طرف لبخند میزنند و از طرف دیگر تحریمها را افزایش میدهند و با این اعمال ملت ایران را تحقیر میکنند.
مجتهدشبستری با اشاره به دیدار هیئت پارلمانی اتحادیه اروپا با دو تن از محکومان فتنه 88 در سفارت یونان، اذعان کرد: برای افراد فهمیده بسیار معنادار است این که از افرادی که مخالف نظام جمهوری اسلامی هستند تقدیر میکنند و جایزه حمایت از حقوق بشر را به آنها میدهند.
وی همچنین با اشاره به وضعیت موجود در ترکیه اظهار کرد: ترکیه وضعیت اسفباری پیدا کرده و همانهایی که تا مدتی قبل از آمریکا و اسرائیل دم میزدند امروز میگویند تمام اتفاقات کار آمریکا است.
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی سپاه عاشورا ، بسیج دانشجویی دانشگاههای سراسر کشور با صدور بیانیهای، ضمن گرامیداشت سالروز حماسه 9 دی، تأکید کردند: قانونگرایی، یکی دیگر از ادعاهای جریان تجدیدنظر طلب و روشنفکر مسلک بود، اما عدم تمکین به قانون و نهادهای قانونی در سال 88 توسط این جریان، عدم اعتقاد حقیقی این جریان به قانونگرایی را آشکار ساخت. سران فتنه بهفرض پیروزی در انتخابات 88 چگونه میخواستند در جمهوری اسلامی دولت تشکیل دهند؛ وقتی حاضر به تمکین به نظر شورای نگهبان و مجلس و وزارت کشور و مقامات عالی نظام نبودند؟
متن کامل بیانیه بسیج دانشجویی دانشگاههای سراسر کشور بهشرح زیر است:
بسم اللّه الرّحمن الرّحیم
بیانیه تحلیلی شورای تبیین مواضع بسیج دانشجویی پیرامون یومالله 9 دی
«جمهوری» اسلامی نه یک کلمه بیش و نه یک کلمه کم، هنوز این کلام آن امام کبیر(ره) در گوش ما دانشجویان انقلابی طنینانداز است، گویی آن پیر سفرکرده مردم انقلابی ایران را پاسدار اسلامیت و «جمهوریت» نظام قرار داده بود و میدانست این روشنفکران لیبرال که فرموده بود "تا زندهام نخواهم گذاشت مسئولیتها به دست آنان بیفتد" همانطور که بارها علیه اسلامیت این نظام نوپا کودتا کرده بودند، سرانجام روزی علیه جمهوریت و علیه رأی مردم نیز دست به کودتا خواهند زند. سال 88 آن روز فرا رسید و این جریان تجدیدنظر طلب که رأی مردم به نامزدی غیر از نامزد مورد نظر خود را دید، علیه مردم غضب کرده دست به کودتا علیه جمهوریت نظام زد.
این کودتای نیمهسخت روشنفکرانِ لیبرال مسلک که مسبب شهادت چندین تن از هموطنان شد، یک افتضاح سیاسی برای کسانی بود که گاه و بیگاه سخن از مردمسالاری و نام بردن از رأی مردم بهعنوان منبع مشروعیت نظام میزدند، پردهها افتاد و دروغگویی و ماهیت جریان قدرتطلبی که 8 ماه کشور را بهخاطر نرسیدن به قدرت به آشوب کشید، هویدا گشت. اصولاً برای این جریان مردمسالاری فقط تا زمانی خوب است که مردم بهنفع آنان رأی دهند، در غیر این صورت رأی مردم تقلب خوانده میشود و مردم تودههای ناآگاه دانسته میشوند و این امر تا جایی پیش میرود که بهتازگی یکی از فعالین جریان تجدیدنظر طلب طرح انحلال مجلس شورای اسلامی را پیشنهاد میدهد!
قانونگرایی، یکی دیگر از ادعاهای جریان تجدیدنظر طلب و روشنفکر مسلک بود، اما عدم تمکین به قانون و نهادهای قانونی در سال 88 توسط این جریان، عدم اعتقاد حقیقی این جریان به قانونگرایی را آشکار ساخت. سران فتنه بهفرض پیروزی در انتخابات 88 چگونه میخواستند در جمهوری اسلامی دولت تشکیل دهند وقتی حاضر به تمکین به نظر شورای نگهبان و مجلس و وزارت کشور و مقامات عالی نظام نبودند؟!
و سرانجام مستضعفین و تودههای بابصیرت مردم در 9 دی 88 در اعتراض به فتنهگری، قانونگریزی، کودتا علیه رأی ملت، توهین به آموزههای اسلامی و به آشوب کشاندن کشور به خیابانها آمدند و کشور را از لوث وجود فتنهگران پاک ساختند.
حق رأی دادن و مؤثر بودن این رأی در تعیین سرنوشت کشور از اساسیترین حقوق شهروندان هر جامعه است، کودتای فتنهگران علیه رأی مردم در سال 88 بزرگترین نقض حقوق شهروندی بود، دولت محترم اگر در پی استیفای حقوق شهروندان است، ابتدا باید با اصلیترین ناقضان حقوق شهروندی مردم در سال 88 که علیه رأی 40 میلیونی ملت دست به کودتا زدند، برخورد کند و حامیان آنان را طرد کند.
سران فتنه که مطابق اصول فقهی و حقوقی مفسد فی الارض محسوب شده حکم آنان اعدام میباشد، تاکنون با صبر مردم و رأفت نظام اسلامی به پای دار مجازات کشانده نشدهاند، لکن اکنون که پردهدری و جسارت فتنهگران در چند ماه اخیر هویدا گشته و کار بدان جا رسیده است که ادعا میکنند: «از طلب 88 گذشتیم!»، ما دانشجویان انقلابی مطالبه محاکمه هرچه سریعتر فتنهگران و سران فتنه را از دستگاه قضا داریم.
هرچند که معتقدیم فتنهگران و سران آنان پیش از محاکمه در دادگاه رسمی نزد افکار عمومی ملّت بزرگ ایران محاکمه شدند، و طرد اجتماعی و بیتوجهی عموم مردم به آنان نشان از این واقعیت دارد.
هرچند سخنان کابینه پیشنهادی دولت یازدهم در جلسه رأی اعتماد مجلس در محکومیت فتنه و فتنهگران و برائت از آنان شایان توجه و میخ محکم دیگری بر تابوت فتنه بود، لیکن پس از آن شاهد بهکارگیری برخی از عناصر نزدیک به جریان فتنه در لایههای میانی دستگاههای اجرایی هستیم، ما دانشجویان نگران بازگشت حامیان فتنه در لایههای میانی مدیریت اجرایی و یا هر منصب دیگری در جمهوری اسلامی هستیم، و نسبت به آن به دولت هشدار میدهیم.
متأسفانه در چند ماه اخیر شاهدیم از گوشه و کنار کشور مجدداً توهین و تولید تنفر از آموزههای مترقی دینی مردم ایران به گوش میرسد، گویی فضای ارتجاع فکری دورانِ بهاصطلاح اصلاحات که در آن به نابترین اندیشههای اسلامی هجمه صورت گرفت در حال احیاست، جنبش دانشجویی مسلمان چگونه ساکت بنشیند وقتی میبیند یکی از استانداران تازهمنصوب دولت یازدهم عزاداری برای معصومین(ره) را مایه افسردگی میداند؟ مستضعفین انقلابی چگونه خاموش بنشینند وقتی یکی از روزنامههای زنجیرهای به نقد و نفی نص صریح قرآن میپردازد؟
ما دانشجویان بسیجی و مستضعفین انقلابی به فتنهگران و حامیان آنان اخطار میدهیم درصورت تکرار توهین به مقدسات، 9 دی دیگری را رقم خواهیم زد و وطن را از لوث وجود تهمانده فتنهگران عاری خواهیم ساخت، انشاءالله.
شورای تبیین مواضع بسیج دانشجویی دانشگاههای سراسر کشور
دفتر حفظ و نشر آثار آیتالله العظمی خامنهای به مناسبت یومالله 9 دی به روایت و بازخوانی سخنان مقام معظم رهبری در این زمینه پرداخت.
آنچه در ادامه میآید گزیدهای از «روایت تاریخی حماسه 9 دی» در بیانات رهبر انقلاب اسلامی است:
«روز نهم دی در تاریخ ماند.» این جمله رهبر انقلاب اسلامی است. ایشان فتنه 88 را حاصل برنامهریزی چندین سالهی دشمنان و در ادامهی قضایایی چون فتنهی سال 78 تحلیل میکنند و راهحل علاج آن را حرکت عظیم مردمی همانند آنچه در 9 دی سال 88 اتفاق افتاد میدانند. از نگاه رهبر انقلاب روح دیانت حاکم بر دلهای مردم و توجه به فرهنگ عاشورا از خصوصیات مشترک حماسهی 9 دی و حوادث دوران پیروزی انقلاب اسلامی است.
برنامهریزی ده ساله دشمن برای فروپاشی نظام اسلامی در سال 78 و 88
دشمنان ما تصور میکردند با رحلت امام، آغاز فروپاشى این نظام مقدس کلید زده خواهد شد. آنها خیال میکردند امام که رفت، بتدریج این شعله خاموش خواهد شد، این چراغ خاموش خواهد شد. بعد، مراسم تشییع جنازهى امام، آن احساسات مردم، آن حرکت عظیم مردم در حمایت از کارى که خبرگان کردند، اینها را مایوس کرد. یک برنامهریزى ده ساله کردند - این تحلیل من است، این به معناى اطلاع نیست؛ تحلیلى است که قرائن آن را براى ما اثبات میکند - ده سال بعد امیدوار بودند که نتیجه بدهد. سال 78 که آن حوادث پیش آمد، آن کسى که این حوادث را خنثى کرد، مردم بودند. روز بیست و سوم تیر سال 78 مردم آمدند در خیابانها، توطئهى دشمن را که سالها برایش برنامهریزى کرده بودند، در یک روز باطل کردند. آن روز گذشت. موج دوم، باز یک برنامهریزى دهساله بود تا سال 88 . به نظرشان فرصتى به دست مىآمد. به خیال خودشان زمینهها را آماده کرده بودند. مطالباتى هم مردم داشتند - مردمى که وابستهى به نظامند، وفادار به نظامند - فکر کردند از این مطالبات بتوانند استفاده کنند؛ لذا آن قضایاى سال 88 به وجود آمد. دو سه ماه تهران را متلاطم کردند - البته فقط تهران را - دو سه ماه توانستند دلها و ذهنها را به خودشان مشغول کنند. اینجا هم مردم آمدند توى میدان. بعد از آنکه باطنها ظاهر شد، در روز قدس مردم دیدند که اینها حرف دلشان چیست، در روز عاشورا فهمیدند که اینها عمق خواستههاشان تا کجاست، مردم عزیز ما به میدان آمدند و حماسهى نه دى را به راه انداختند. نه فقط در تهران، بلکه در سراسر کشور، میلیونها نفر در روز نهم دى، بعد هم بلافاصله در بیست و دوى بهمن آمدند توى میدان، غائله را ختم کردند. این، هنر مردم است. درود به مردم ایران. درود به ملت مومن و مبارز و بصیر و آگاه ایران. انشاالله به توفیق الهى، مردم همین راه را و همین خط را و همین آرمان را و همین عزم و همت را تا آخر ادامه خواهند داد. 1390/03/14
حضور پرشور مردم؛ عامل شکست فتنه هجدهم تیر و فتنه 88
در فتنهى هجدهم تیر، پنج روز بعد از اینکه فتنهگران فتنهى خود را شروع کردند، مردم آن حرکت عظیم 23 تیر را، نه فقط در تهران، بلکه در سایر شهرها به راه انداختند. در فتنهى 88، دو روز بعد از حوادث عاشورا، آن قضیهى عظیم نهم دى به راه افتاد. همان وقت بعضى از ناظران خارجى که از نزدیک دیده بودند، در مطبوعات غربى نوشتند و ما دیدیم، که گفته بودند آنچه در نهم دى در ایران پیش آمد، جز در تشییع جنازهى امام، چنین اجتماعى، چنین شورى دیده نشده بود. این را مردم کردند. حضور مردم اینجورى است. 1390/07/20
حرکت عظیم مردمی؛ تنها راهحل مقابله با فتنه 88
فتنهى 88 تنها آن چیزى نبود که توى خیابان به وسیلهى تعدادى آدم دیده شد؛ این یک چیز ریشهدارى بود، یک بیمارى عمیقى درست کرده بودند، اهدافى داشتند، زمینهها و مقدمات فراوانى برایش چیده شده بود، کارهاى بزرگى شده بود و هدفهاى بسیار خطرناکى دنبال این کار بود، که با این برخوردهاى گوناگون سیاسى و امنیتى و اینها حل نمیشد؛ یک حرکت عظیم مردمى لازم داشت؛ که این حرکت، حرکت 9 دى بود؛ آمدند بساط فتنه و فتنهگران را در هم پیچیدند. لذا حادثهى 9 دى یک حادثهى ماندنى در تاریخ ماست. من آن سال هم گفتم - پارسال بود یا پیرارسال بود - که این حادثه، حادثهى کوچکى نیست. این حادثه، شبیه حوادث اول انقلاب است. این حادثه بایستى حفظ شود، بایستى گرامى داشته شود. 1390/09/21
روح دیانت حاکم بر مردم؛ نقطه مشترک 9 دی و حضور مردم در سال 57
در قضیهى 9 دى سال 88 یک نکته اساسى است و آن نکته برمیگردد به هویت انقلاب و ماهیت انقلاب. یعنى همان روحى که حاکم بود بر اصل انقلاب ما و آن حضور عظیم بىنظیر تاریخى در سال 57، همان روح در ماجراى 9 دى نشان داده شد؛ کمااینکه در قضایاى گوناگون دیگر هم نشان داده شده، لیکن در 9 دى به شکل بارزى نشان داده شد؛ به طورى که جاى انکار و تردید و تامل براى هیچ کس از بدخواهان و دوستان و دشمنان و دیگران باقى نگذارد. آن روح چه بود؟ روح دیانت حاکم بر دلهاى مردم بود. 1390/09/21
توجه به فرهنگ عاشورا؛ خصوصیت مشترک 9 دی و حوادث اول انقلاب
یکى از خصوصیات دیگرى که در حادثهى 9 دى هست، که باز آن را کاملا به حوادث انقلاب نزدیک میکند، مسئلهى عاشوراست. یعنى در حوادث اول انقلاب هم محرم پیش آمد و امام آن نکتهى عظیم عجیب تاریخى را بیان کردند: «ماهى که خون بر شمشیر پیروز است». این حرف کوچکى نیست: پیروزى خون بر شمشیر. ماها عادت کردهایم، این حرفها را هى تکرار میکنیم؛ کانه عمقش گاهى از یادمان میرود. خون بر شمشیر پیروز میشود، مظلوم بر ظالم فائق مىآید، کشته بر کشنده فائق مىآید؛ این همان چیزى است که در عاشورا پیش آمد. امام این را در محرم سال 57 مطرح کردند، در قضیهى 9 دى هم باز پاى امام حسین در میان بود، پاى عاشورا در میان بود. اگر آن حرکات سخیف و در واقع گریهآور از سوى این گروههاى ایضا سخیف، در عاشورا پیش نمىآمد، این حرکت عظیم و این تحرک عمومى مردم معلوم نبود به این شکل به وجود بیاید. اینجا هم پاى عاشورا در میان بود. 1390/09/21
موضعگیری صریح در مقابل اهانت به امام حسین(ع)؛ نشانه روشنبینی مردم
مىبینید مردم پایبندىشان به مسائل دینى و ارزشهاى معنوى بیشتر شده است. کى در کشور ما این همه جوان در مراسم معنوى شرکت میکردند؛ در مراسم عبادى ماه رمضان، در روز عید فطر؟ این اجتماعات عظیم، این روشنبینى مردم در زمینهى مسائل سیاسى سابقه نداشته است. بعد از اهانتى که در روز عاشوراى سال 88 به وسیلهى یک عده تحریک شده نسبت به امام حسین انجام گرفت، دو روز فاصله نشد که مردم در روز 9 دى توى خیابانها آمدند و موضع صریح خودشان را علنى ابراز کردند. دستهاى دشمن و تبلیغات دشمن نه فقط نتوانسته مردم را از احساسات دینى عقب بنشاند، بلکه روزبهروز این احساسات تندتر و این معرفت عمیقتر شده است. 1389/07/27
فتنه پیچیده 1388، قرار بود ایران را فلج کند. آن گونه که بعدها صاحب نظران امنیتی در غرب فاش کردند لابراتوارهای جاسوسی نظیر سازمان سیا، ام آی سیکس و موساد 10 یا 20 سال برای تدارک فرمول جدید ضربه و حمله به جمهوری اسلامی وقت گذاشته بودند تا بتوانند از داخل به قلب حاکمیت بزنند و آن را فلج کند. درهمآمیزی منافقین قدیم و جدید از طیفهای مختلف کار دامنهداری بود که قریب 20 سال- به تصریح مایکل لدین مشاور اسبق امنیت ملی آمریکا- زمان برد و حتی به برخی ارتباطات آمریکاییها با دفتر نخستوزیری در اواسط دهه 60 برمیگشت. اینکه کشور به مدت 8 ماه در تب و التهاب فرو رفت، از یک سو به پیچیدگی و دوز بالای سم جدید بازمیگشت و از دیگر سو نشانه سلامت پیکره ملت ایران بود که در مصاف سخت با این تزریق، پادزهر آن را یافت. روز نهم دی- سه روز پس از ماجرای پرغصه عاشورای آن سال- معلوم شد ملت ایران عفونت را پس زده و به شکلی غیرمترقبه، به جای فلج شدن، واکسینه شده است. این چنین وقتی ملت ما سرزنده و با نشاط از متن آن کارزار سخت برخاست، لاجرم آنها که هنوز در جبهه مقابل ایستاده بودند، تداعی تعفن و عفونت کردند.
این فرمایش بلند از رسول اکرم(ص) است که فرمودند «خود را با توبه و استغفار معطر کنید، مبادا بوی بد گناهان شما را مفتضح و رسوا کند». برخی دلالان و طراحان فتنه آن قدر در جبران جرمهای خود کوتاهی کردند که دوست و دشمن درباره آنها شهادت مرگ و دفن دادند. در طول این سالها فراوان از فتنهگران بازداشتی- نظیر یاشار دارالشفایی- بودند که نوشتند و گفتند «اصلاحطلبان قبل از هر کار دیگری باید زحمت بکشند و اول لاشه بو گرفته مرحوم جنبش سبز را دفن کنند». 15 دی ماه 89 یک سال پس از افول فتنه، در حالی که خاتمی میخواست بی سر و صدا و بدون پس دادن حساب، خود را از جنبش سبز کنار بکشد، وبسایت جرس ارگان حلقه لندن (اتاق فکر جنبش سبز در خارج!) صراحتا نوشت «خاتمی سعی در باز کردن راه دیگری دارد که لاجرم پیشنیاز آن، خواندن نماز میت بر جسد جنبش سبز است». این قبیل تعابیر اما به شدت گمراهکننده است. گویا فتنه سبز یک چیز است و سران آن یک چیز دیگر، و آن که دچار عفونت و مرگ شده فتنه است. حقیقت آن است که عفونت پیش از آن که جنبش سبز را دربر گرفته باشد، عوامل آن را طی چند دهه اخیر آلوده کرده و طعمه نیمه جان قرار داده بود. به تعبیر شریف امیر مومنان(ع) «هرکس زشت شمردن و انکار منکر با قلب و دست و زبان را ترک کند، مردهای بین زندگان است». نفاق جدیدی که ردای غلطانداز تجدیدنظرخواهی و اصلاحطلبی را بر تن کرد، نه تنها سودای ایستادن در مقابل منکرها را نداشت بلکه به تدریج پرچمدار و حاشیه امنیتساز جریان حمله به معروفهای انقلاب و اسلام شد.
19 اسفند ماه سال گذشته احمد پورنجاتی از اعضای فراکسیون مشارکت در مجلس ششم ضمن مصاحبه با روزنامه بهار در عباراتی قابل تامل گفت «آقای عبدالله نوری زمانی که دفاعیاتش را برای روزنامه خرداد مینوشت به من گفت این دفاعیات را بخوان. به آقای نوری گفتم شما باید الان تصمیم بگیرید. این چیزی که شما نوشتهاید به عنوان دفاعیات، مفهومش این است که خداحافظ حاکمیت و اگر یک مقدار بخواهیم بدبینانهتر برخورد کنیم خداحافظ انقلاب! نمیشود آن طور تصمیم بگیریم و قبلش در بازنگری قانون اساسی از ولایت مطلقه دفاع کنیم و بعدها گارد اصلاحطلبی ویژه بگیریم». این نغمه شوم جدایی از انقلاب و اسلام نه در سال 88 که از اواسط دهه 70 از سوی طیفی از همین جماعت افراط و تفریطی- اما قدرتمحور- آغاز شده بود. وقتی جریانهای ضد انقلاب و ضد اسلام دیدند در سالهای پایانی دهه 70 هیچ اعتراضی از سوی اصلاحطلبان حاکم در قبال برخی حرمتشکنیها و عقدهگشاییها علیه مقدسات اسلام صورت نمیگیرد، آنها نیز به میدان آمدند و نطفه ائتلاف شومی بسته شد که میزان انحطاط آن در 2 خیانت بزرگ 78 و 88 شبهاصلاحطلبان به نمایش درآمد. بیخود نبود یکی از اعضای فراری همین حلقه نفاق جدید- مجید محمدی- اواخر مهرماه 1388 در وبسایت فردا نوشت «اعضای جنبش سبز اهل ریاضت نیستند. میخواهند با شورت کوتاه و تاپ بیرون بیایند. میخواهند سینه بزنند و اگر هوس کردند، شرابی بنوشند. آنها در ملأ عام روزهخواری میکنند و نصر من الله و فتح قریب سر میدهند. در نماز جمعه با کفش و به صورتی مختلط پشت سر هاشمی نماز میخوانند و جای صلوات، سوت و کف میزنند»!!
البته این مهره فراری بیسر و پا (عضو حلقه کیان) مدتی بعد که فهمید با الواتیگری نمیشود با ملت مومن ایران درافتاد، به صراحت در همان وبسایت نوشت «اسلامگرایی جدیترین مانع و مخاطرهانگیزترین مشکلها در برابر جنبش سبز است. ریشههای فرهنگی و اجتماعی اسلامگرایی که به تاسیس و تداوم جمهوری اسلامی منجر شدند، هنوز در جامعه ایران زندهاند. آنچه خطر جدی در برابر جنبش سبز است، نام جمهوری اسلامی نیست بلکه اسلامگرایی است. اسلامگرایی در ایران قوی است. در ضرورت جدی گرفتن اسلامگرایی و اهمیت آن همین بس که بیش از سه دهه حکومت را سر پا نگاه داشته است. این ایدئولوژی از نفس نیفتاده و بر زمین زدن و ضربه فنی کردن آن کاری است بس دشوار». در چنین شرایطی موضع دوست و دشمن انقلاب روشن بود. آشوبگران در همان آشوبها بود که شعار دادند «انتخابات بهانه است- اصل نظام نشانه است» و پس از آن نیز با خط کشیدن روی نام مبارک اسلام در عبارت جمهوری اسلامی و حذف شعار «مرگ بر آمریکا و اسرائیل» معلوم کردند بغض چه چیزی را در دل دارند و ستاد لجستیک و اتاق فرماندهیشان کجاست. و بالاخره به جنگ امام حسین(ع) که رفتند و از سوی یکی از سران فتنه به عنوان «مردمان خداجو» لقب داده شدند، آشکار گردید تبارشان به کدام اردوگاه برمیگردد؛ حسین علیهالسلام یا یزید علیهاللعنه؟
اگر این همه فرومایگی و انحطاط نبود، قصاب جنایتکاری مانند پل ولفوویتز (معاون وزارت دفاع دولت بوش) که از متهمان اصلی قتل عام میلیونها شهروند عراقی و افغانی است، سوم تیر 88 اعلام نمیکرد «موسوی مرد بسیار شجاعی است و دارد مقاومت میکند. لازم است آمریکا با او تماس بگیرد. بهتر است او بداند میتواند یک خط ارتباطی مستقیم با ما داشته باشد... من این نگرانی را میفهمم که ما نباید به گونهای عمل کنیم که مخالفان جمهوری اسلامی، انگ عوامل داخلی آمریکا را بخورند اما به نظر من آنها کاملا نشان دادهاند که خواهان حمایت غرب هستند». دو روز بعد- پنجم تیر88- سایت وزارت خارجه اسرائیل لابد از چیزهایی خبر داشت که نوشت «آنها دنبال سرنگونی رژیم اسلامی هستند نه اعتراض به انتخابات یا ابطال آن. چه قدر دردناک و توهینآمیز که خواسته آنها را در حد ابطال انتخابات تقلیل میدهند. پایان مسیر این قطار، عبور از جمهوری اسلامی است. ای کاش آقای موسوی بتواند تا ایستگاه آخر که همانا سرنگونی است، همراه شود». و دقیقا به همین دلیل است که کنت تیمرمن رئیس تندروی بنیاد دفاع از دموکراسی در ایران ضمن مقالهای در واشنگتنتایمز (4 خرداد 92) اعلام کرد «وزارت خارجه آمریکا در انتخابات سال 2009 ایران به بخش فارسی VOA دستور داده بود از میرحسین موسوی حمایت کند».
آیا عجیب نبود که آشوبگران میدانی خواستار حذف شعار مرگ بر آمریکا در روزهای 13 آبان و 16 آذر 88 شدند و به تعبیر حضرت امام برای منسی کردن و به فراموشی بردن این شعار، شعار مرگ بر روسیه سر دادند و یکی دو سال بعد، یکی از سران فتنه دست به انتحار زد و با جعل برخی دروغهای شاخدار اعلام کرد نامهای سری در این باره به امام نوشته و امام هم موافق حذف شعار مرگ بر آمریکا بوده است؟! آیا فرزند همین چهره سیاسی آن گونه که برخی روزنامهنگاران اصلاحطلب فراری اذعان کردهاند در خارج کشور دنبال داغ کردن آتش تحریمهای فلج کننده علیه ملت ایران- پس از شکست فتنه سبز در قیام الهی نهم دی 88- برای انتقام از ملت ایران نبوده و سراغ محافل آمریکایی دستاندرکار تحریمها را نگرفته است؟
سران فتنه آن هنگام که به اختیار گفتند«ولایت فقیه جلوی دیکتاتوری و کودتا و انحراف در کشور را میگیرد»، علیه فتنهانگیزیهای بعدی خود حکم پیشاپیش صادر کردهاند. همچنان که وقتی به اختیار اعلام میکردند آیتالله خامنهای بر ما ولایت دارند و شرعا و قانونا باید اطاعت کنیم زیرا غیر از این حجت نداریم. اما وقتی بیماری فتنه در جانشان افتاد، با بیعت خودخواسته همان معامله را کردند که جناب زبیر و طلحه با امیر مومنان(ع) کردند. و البته آن که با حق گلاویز شود، گردنش شکسته میشود. (به گمانم زبیر بسیار مردتر از برخی از سران فتنه بود که سرانجام راه ندامت در پیش گرفت و اینها بر توسن کور لجاجت تا نهایت سقوط پیش رفتند).
این نوشته ناتمام میماند اگر به نقش مخلصانه و حکیمانه ولی امر مسلمین در مهار هجوم سنگین جبهه استکبار اشاره نشود. یک سال پس از فتنه 88 (8 آذر 89) سایت ضد انقلابی روز آنلاین در مطلبی به قلم یکی از همکاران فراری نشریات اصلاحطلب (محمدرضا-ی) نوشت «چه مخالف و دشمن خونی رهبر جمهوری اسلامی و چه هوادار سینهچاک او و چه در این میانه نظری بینابینی داشته باشی، نمیتوانی منکر تواناییها و تیزهوشی آیتالله خامنهای شوی، حضور حداقل 40 ساله در سطوح بالای سیاست ایران، او را به رهبری سیاسی با اشرافی قابل قبول در حوزههای مختلف داخلی و خارجی تبدیل کرده است. همین تجربه گرانبها باعث شده تا او بتواند جایگزین چهره کاریزماتیک و به ظاهر بیجانشینی چون روحالله خمینی در مقام رهبری جمهوری اسلامی شود و نظام سیاسی به جای مانده از او را بیش از دو دهه حفظ کند».
این البته ثمره رفتار از سر «صبر و احتساب» مردان الهی است. «ان الذین آمنوا و عملوا الصالحات سیجعل لهم الرحمن وُدّا». یک سال پس از فروکش کردن شعله فتنه، فرید زکریا تحلیلگر ارشد تایم و سیانان نوشت «بپسندیم یا نه، آیتالله خامنهای محبوبترین چهره در میان مردم ایران است».
اصل اساسی تمام فتنهها
حیله شیطانی فتنه گران
ائتلاف برای آشوب؟
فقط همین یک تکلیف مانده؟
حیلهها را نقش بر آب کنید
به اسلام برگردید
هوای نفس نمیگذارد
نصیحت به بنی صدر
فهمیدیم شما فتنهگر هستید
همان طور که با محمدرضا عمل شد
امروز و فردا روز شکست فتنه گران است
امروز و روزهای آینده روز شکست جریان دشمنان قسم خورده اسلام است. روز شکست فرد یا افراد نیست، روز شکست جریانی است که به اسلام معتقد نیستند و اگر هم باشند، مسلماً تا حدودی است که با قوانین غرب برنخورد و مخالفتی نداشته باشد؛ روز شکست جریانی است که همیشه قلب مرا میآزارد، شکست جریانی است که بسیار خطرناکتر از تمامی جنایتها و خیانتهای رژیم پهلوی در طول حکومت ننگینشان بود؛ روز شکست جریانی است انحرافی که حضور به موقع شما، پایههای آن را لرزاند و فرو ریخت. دوستان عزیزم! بسیار دقت کنید و کاملاً بهوش باشید و هوشیارانه با آرامش کامل ولی با تمام توان در صحنه باشید که بیشما هیچکس، هیچ نمیتواند کند و با شما همه دشمنان رسول اکرم و ائمه اطهار نابود خواهند شد.11
"... آرای همه باید با جمهوری اسلامی باشد.اگر چنانچه سایر اقشار مملکت حتی منحرفین از اسلام هم بدانند که اسلام چیست، بدانندکه برنامههای اسلام چه هست، همه شان به اسلام روی میآورند مگر آنهایی که دست نشانده آمریکا یا سایر ابرقدرتها هستند. اینهایی که الان در ایران مشغول فتنه هستنداینها از اسلام هیچ اطلاع ندارند، و به حسب آنطوری که من میفهمم، اینها مرتبط باامریکا هستند ولو اینکه اسمشان برخلاف است ! و ملت ما باید اینها را رد بکنند و اعتنایی به آنها نکنند، و خودشان در همین سیل جمعیت ایران منحل خواهند شد.... "
(صحیفه امام ج6-ص471)
"....این منطق، منطق آدم ناآگاه است، نگویید ما ولایت فقیه را قبول داریم لکن با ولایت فقیه اسلام تباه میشود! این معنایش تکذیب ائمه است. تکذیب اسلام است و شما من حیث لایشعر این حرف را میزنید.... "
(صحیفه امام ج10-ص59)
"....آقایان بعضی شان میگویند مسئله ولایت فقیه یک مسئله "تشریفاتی " باشد مضایقه نداریم. اما اگر بخواهد ولی، دخالت بکند در امور، نه، ما آن را قبول نداریم- حتما باید یک کسی از غرب بیاید دخالت بکند؟ ما قبول نداریم که یک کسی اسلام تعیین کرده او دخالت بکند، اگر متوجه به لوازم این معنا باشند، مرتد میشوند! لکن متوجه نیستند.... "
(صحیفه امام ج10-ص223)
"...اینها میخواستند که این منافقین هم آزاد بیایند توی مردم و بعد از یک سال دیگر بسیاری ازجوانهای ما را منحرف کنند آزادانه و بسیاری از کارهایی که میخواهند مخفیانه انجام بدهند، آزادانه انجام بدهند، برای اینکه، آزادی است! بیجهت نیست که در آن نطقهای با اجتماع زیاد روز عاشورا سوت میزنند و کف میزنند. امام مظلوم ما به شهادت رسیده، روز شهادت امام مظلوم ما، پای نطق و سخنرانی یک نفر آدمی که با آنها دوست است کف میزنند و سوت میکشند و آمریکا را از یاد میبرند. خط این بود که اصلا آمریکا منسی بشود.... "
(صحیفه امام ج15-ص29)
"...باید مردم را آشنا کنید به وظایف خودشان. و از مردم هم تقاضا میشود که راهپیماییها به عنوان راهپیمایی نباشد، به عنوان دستجات باشد. همان دستجات سنتی باحفظ جهات شرعی اسلامی. و عاشورا را زنده نگه دارید که با نگه داشتن عاشورا کشورشما آسیب نخواهد دید. شما گویندگان نقش مهمی در این باب دارید و مسئولیت بزرگی هم دارید؛ چنانچه تمام علما، هم نقش بزرگ دارند، هم مسئولیت بزرگ. هر کس به اندازه خودش مسئولیت دارد.... "
(صحیفه امام ج15-ص333)
پینوشتها:
1. صحیفه امام، ج20، ص 155.
2. صحیفه امام، ج9، ص 107.
3. صحیفه امام، ج14، ص 454.
4. صحیفه امام، ج14، ص 451.
5. صحیفه امام، ج7، ص 161.
6. صحیفه امام، ج14، ص 418.
7. صحیفه امام، ج14، ص 493.
8. صحیفه امام، ج14، ص 493.
9. صحیفه امام، ج9، ص 338.
10. صحیفه امام، ج14، ص 418.
11. صحیفه امام، ج14، ص 474.
/ج
بیانات مقام معظم رهبرى در دیدار جمع کثیرى از سپاهیان و بسیجیان در مشهد، 10/6/78 امنیت سیاسى معنایش این است که تفکرات و معارف سیاسى در جامعه، معارف واضح و دور از نفاق و دوگونهگویى و دوگونهاندیشى باشد. معنایش این است که کسانى که متصدى بیان مسائل سیاسى براى مردم هستند،نسبت به مردم امانت بهخرج دهند. معنایش این است که کسانى که متصدى نوشتن و پخش کردن و منتشر کردن معارف فکرى جامعه هستند، دروغ نگویند، فریب ندهند، تقلب نکنند و در طعامى که علىالظاهر شیرین هم هست، زهر مخلوط نکنند؛ این امنیت سیاسى است. آن قلمى که برمىدارد بیست سال تلاش و مجاهدت مظلومانه و فداکارانهى این ملت را در مقابلهى با قدرتهاى زورگوى چپاولگر دشمن ظالم انکار مىکند، این امنیت سیاسى کشور را به هم مىزند و ناامنى فکرى ایجاد مىکند. آن کسى که در داخل کشور، با استفاده از امکاناتى که قانون و بیتالمال این مردم در اختیار او گذاشته است، برمىدارد خواستههاى دولتمردان و سیاستمداران فلان کشور دشمن را توجیه مىکند و با قالبهاى علىالظاهر پسندیده، به خورد یک عده مىدهد، این ناامنى سیاسى و فکرى ایجاد مىکند. این هم مثل همان دزد سرگردنه است - فرقى نمىکند - مثل همان اشرار لب مرز است. آنها مگر چه کار مىکنند؟ آنها هم جنس قاچاق مىآورند و جوانان مردم را دچار انواع بدبختیها و بیماریها و اعتیاد مىکنند. آنکه این کار را مىکند، از او که کمتر نیست؛ اگر خطرناکتر نباشد! اینها ذهنها را منحرف و گمراه مىکنند. بنده دربارهى مطبوعات و نوشتنها، صحبتهاى زیادى کردهام. هیچکس هم نمىتواند منکر این بشود که بنده طرفدار فکر آزاد، قلم آزاد، بیان آزاد و معارف منتشر شدهى گونهگون در این کشورم؛ اعتقاد من این است. من مىگویم بایستى افکار و آراء و سلایق مختلف در کشور، به صورت صحیح و درست مطرح شود؛ اما گفتن معارف گوناگون یک حرف است، دروغ گفتن به مردم و دروغ نوشتن و تحریف کردن حقایق و بلندگوى دشمن شدن، حرف دیگرى است؛ آنچه که من درباب مطبوعات نمىتوانم قبول کنم و بپذیرم، این دومى است.
بیانات مقام معظم رهبرى در اجتماع بزرگ زائران در حرم امام رضا(علیه السلام)، 6/1/79
بیانات مقام معظم رهبرى در دیدار جمع کثیرى از بسیجیان کشور، 4/9/88
بیانات مقام معظم رهبرى در دیدار مردم قم در سالگرد قیام 19 دى، 9/10/88
بله، یک عدهاى دشمنى میکنند، یک عدهاى خباثت به خرج میدهند، یک عده اى از خباثتکنندگان پشتیبانى میکنند - اینها هست - اما باید مراقب بود. اگر بدون دقت، بدون حزم، انسان وارد برخى از قضایا بشود، بىگناهانى که از آنها بیزار هم هستند، لگدمال میشوند؛ این نباید اتفاق بیفتد. من برحذر میدارم جوانهاى عزیز را، فرزندان عزیز انقلابىِ خودم را از اینکه یک حرکتى را خودسرانه انجام بدهند؛ نه، همه چیز بر روال قانون.
بیانات مقام معظم رهبرى در دیدار مردم قم در سالگرد قیام 19 دى، 19/10/88
مهم این است که انسان این مجاهدت را بکند. این مجاهدت به نفع خود انسان است؛ خداى متعال هم در این مجاهدت به او کمک میکند. نوزده دىِ مردم قم در سال 56 از این قبیل بود، نهم دىِ امسالِ آحاد مردم کشور - که حقیقتاً این حرکت میلیونى فوقالعاده ى مردم حرکت عظیمى بود - از همین قبیل است، و قضایاى گوناگونى که ما در طول انقلاب از این چیزها کم نداشتیم. این مجاهدت، راه را به ما نشان میدهد.
بیانات مقام معظم رهبرى در دیدار با اعضای شوراى هماهنگى تبلیغات اسلامى، 29/10/88
خوب، حالا در مقابل یک چنین پدیدهاى، علاج چیست؟ عقل سالم حکم میکند و شرع هم همین را قاطعاً بیان میکند: علاج عبارت است از صراحت در تبیین حق، صراحت در بیان حق. وقتى شما مىبینید یک حرکتى به بهانهى انتخابات شروع میشود، بعد یک عامل «دشمن»ى در این فضاى غبارآلوده وارد میدان شد، وقتى مىبینید عامل دشمن - که حرف او، شعار او حاکى از مافىالضمیر اوست - آمد توى میدان، اینجا باید خط را مشخص کنید، اینجا باید مرز را روشن کنید. همه وظیفه دارند؛ بیشتر از همه، خواص؛ و در میان خواص، بیشتر از همه، آن کسانى که مستمعین بیشترى دارند، شنوندگان بیشترى دارند. این وظیفه است دیگر: مرزها روشن بشود و معلوم بشود که کى چى میگوید. اینجور نباشد که باطل، خودش را در لابهلاى گرد و غبارِ برخاستهى در میدان مخفى کند، ضربه بزند و جبههى حق نداند از کجا دارد ضربه میخورد. این است که حرف دو پهلو زدن، از خواص، مطلوب نیست. خواص باید حرف را روشن بزنند و مطلب را واضح بیان کنند. این، مخصوص یک گرایش سیاسى خاص هم نیست. در داخل نظام اسلامى، همهى گرایشهائى که در مجموعهى نظام قرار دارند، اینها باید صریح مشخص کنند که بالاخره آن حمایتى که مستکبرین عالم میکنند، مورد قبول است یا مورد قبول نیست. وقتى که سران استکبار، سران ظلم، اشغالگران کشورهاى اسلامى، کُشندگان انسانهاى مظلوم در فلسطین و در عراق و افغانستان و خیلى جاهاى دیگر، مىآیند وارد میدان میشوند، حرف میزنند، موضع میگیرند، خوب، باید معلوم بشود این کسى که در نظام جمهورى اسلامى است، در مقابل این چه موضعى دارد؛ حاضر است تبرّى بجوید، بگوید من دشمن شمایم؟ من مخالف شمایم؟
... فتنهگر و دشمن همیشه هست؛ امروز یک دشمن است، فردا یک دشمن دیگر است، پسفردا یک کس دیگر است، یک جور دیگر است. یک ملت وقتى بیدار بود، آگاه بود، عازم بود، ایمان خودش را حفظ کرد، زنده بود، رویش داشت، با همهى این معارضهها با آسانى - که روزبهروز آسانتر هم خواهد شد - ایستادگى میکند، دست و پنجه نرم میکند، بر همهى این معارضهها هم فائق مىآید.
بیانات مقام معظم رهبرى در دیدار فرمانده و پرسنل نیروى هوائى ارتش، 19/11/88
بیانات مقام معظم رهبرى در دیدار جمعی از مردم آذربایجان، 28/11/88
امروز هم همین جور است. جوانهاى عزیزى که امام را ندیدند، دوران دفاع هشت ساله را ندیدند، «باکرى»ها را ندیدند، شخصیتهاى فداکار آن روز را که شهید شدند، ندیدند، اما با همان قدرت، با همان استقامت و با همان بصیرتى در صحنه حاضر میشوند که آن روز جوان تبریزى در بیست و نهم بهمن وارد میدان شد و در طول دوران جنگ تحمیلىِ هشت ساله، در جبهههاى مختلف از خود دلاورى و فداکارى نشان داد. امروز جوانهاى ما همین جورند. این معنایش چیست؟ چرا؟ قضیه چیست؟ قضیه را در حقانیت این سخن باید جستجو کرد: «سخن انقلاب، سخن حق». این، خاصیت حق است. «مثلا کلمة طیّبة کشجرة طیّبه»؛ این یک درخت پاکیزه و سالم و خوشنهادى است که در زمین سالم رشد میکند. «اصلها ثابت و فرعها فى السّماء»؛ ریشهاش محکم است، شاخ و برگش هم رفته بالا. «تؤتى اکلها کلّ حین باذن ربّها» (سوره ابراهیم، آیه 25) میوهى او هم همیشگى است و در هر فصلى میوهى خود را میدهد. یعنى یک بار مصرف نیست، مثل خیلى از این حرکاتى که در دنیا انجام میگیرد؛ به اسم انقلاب یا کودتا یا غیر ذلک حکومتها را تغییر میدهند، اما یک بار مصرفند؛ بعد در یک دورهى کوتاهى، قضیه به شکل قبل از آن حرکت و نهضت یا گاهى بدتر برمیگردد. کلمهى حق اینجور نیست؛ کلمهى حق ماندگار است.
بیانات مقام معظم رهبرى در دیدار اعضاى مجلس خبرگان رهبرى، 6/12/88
بیانات مقام معظم رهبرى در اجتماع زائران و مجاوران حرم مطهر رضوی، 1/1/90
بیانات مقام معظم رهبرى در دیدار مسئولان نظام جمهورى اسلامى ایران، 16/5/90
بیانات مقام معظم رهبرى در اجتماع بزرگ مردم کرمانشاه، 20/7/90
گناه آتشافروزان فتنهى 88 همین بود که به قانون تمکین نکردند، به رأى مردم تمکین نکردند. ممکن است کسى بعد از انتخابات اعتراض داشته باشد؛ خیلى خوب، این اعتراض ایرادى ندارد؛ اما راهِ قانونى دارد که چگونه باید این اعتراض را بیان و دنبال کرد. اگر قانون را قبول داریم، باید از آن راه برویم. این هم نکتهى اصلى است.
... یکى دیگر از چالشها - که البته این چالش پیچیدهترى بود - چالشهاى فتنهانگیزى بود که در فتنهاى مثل هجدهم تیر سال 78 و فتنهى سال 88، با فاصلهى ده سال، اینها در تهران راه انداختند. امیدوار بودند که بتوانند با این فتنه، نظام را شکست بدهند؛ ضربه وارد کنند؛ اما بعکس شد. در فتنهى هجدهم تیر، پنج روز بعد از اینکه فتنهگران فتنهى خود را شروع کردند، مردم آن حرکت عظیمِ 23 تیر را، نه فقط در تهران، بلکه در سایر شهرها به راه انداختند. در فتنهى 88، دو روز بعد از حوادث عاشورا، آن قضیهى عظیم نهم دى به راه افتاد. همان وقت بعضى از ناظران خارجى که از نزدیک دیده بودند، در مطبوعات غربى نوشتند و ما دیدیم، که گفته بودند آنچه در نهم دى در ایران پیش آمد، جز در تشییع جنازهى امام، چنین اجتماعى، چنین شورى دیده نشده بود. این را مردم کردند. حضور مردم اینجورى است.
منبع: www.khamenei.ir
/ج
روز نهم دی روز حضور گسترده مردم ایران در دفاع از کیان ولایت و خروشی در جهت پاسداشت امامت ائمه هدا علیهمالسلام بود؛ چرا که مردم جسارتِ خائنین را به عاشورا و امام حسین دیده و مظلومیت ولی امر خود را ماهها شاهد بودند.
باید توجه داشت این حرکت عظیم یک روزه و یک ماهه و یک ساله شکل نگرفت بلکه زیر بنیادهای آن در خون و جان مردم ایران وجود داشت که چنین خروشی صورت گرفت که در این مقال به بیان یکی از زیر بنیادهای اصلی این حرکت میپردازم:
مردم ایران اعتقاد دارند، حبل الله رشتهای است که بشر را به خدا میرساند و این رشته که از آسمان به سوی زمین کشیده و آویخته است قرآن، رسالت و ولایت است، و میتوان گفت همه اینها مصادیق حبل الله است1 و تنها فرد یا جامعههای از حیات معنوی بهرهمند و در مقاطع مختلف نجات یافتهاند که پیوند والایی با ادامه اطهار و اولیای خدا داشته باشند و از معرفت ایشان متنعم و از محبت آنان بهرهمند گردند تا علاوه بر آن که سخنان آنها را در زندگی فردی و اجتماعی به کار گیرند، سیرت آن بزرگواران سازنده سنت حسنه در آنها گردد.2
در نظام ولایی ولایت پذیری مرادف با نفی سلطه زورگویان و تجاوزگران است و هیچ قدرت و قدرتمندی، فوق قدرت و حاکمیت خداوند نیست3 و انبیا و امامان معصوم اولیای الهی و مأموران اجرا احکام خداوند هستند.4 در اسلام سرپرستی تمامی امور مسلمین پس از پیامبر خاتم به امامان معصوم علیهم السلام سپرده شده است و در زمان غیبت نیز به عهده نایب و جانشینان امامان معصوم یعنی ولی فقیه است.5
در زمان غیبت ولی عصر عجل الله تعالی فرجه، ولایت امر و امامت امت بر عهده فقیه عادل،با تقوا، آگاه به زمان، مدیر و مدبر است. 6 همان کسی که ولایتمداری را با بهره بردن از ولایت اولیا و انبیای الهی آموخته است و راهش راه قرآن است، و کلیه اصول و روشهای تربیتیاش برگرفته از معارف ارزشمند اسلام و سیره و روش پیشوایان معصوم است.7 سیرهای که منجر به بصیرت و بیداری انسانها و تجدید بیعت آنان با ولی فقیه میگردد.
این اعتقاد مردم ایران به آنها چنین بصیرتی را میدهد که به امر ولی فقیه انقلاب مینمایند و هشت سال در دفاع مقدس جان فشانی میکنند و به امر او بزرگترین حماسهها را میآفرینند و در روز نهم دی چنان حرکتی را از خود نشان میدهند.
بر این مردم با چنین باورهایی، بایستی آفرین گفت.
سید احمد سجادی
پینوشتها:
1) معارف قرآن، جمعی از نویسندگان، جلد 1، ص 109
2) سرچشمه اندیشه، حضرت آیت الله جوادی آملی، جلد 2، ص 165
3) ولایت در قرآن، جمعی از نویسندگان، جلد 1، ص 113
4) جهاد در آیینه آیات، جمعی از نویسندگان، جلد 1، ص 258
5) احکام اقتصادی، نعمت الله یوسفیان، جلد 1، ص 34
6) آشنایی با انقلاب و نظام جمهوری اسلامی، جمعی از نویسندگان، ص 68
7) سیره اخلاقی و تربیتی امام خمینی، علی اصغر الهامی نیا، ص
راهکار همان است که رهبر معظم انقلاب بارها تأکید کردهاند که: «شما در جبههى جنگ اگر راه را بلد نباشید، اگر نقشهخوانى بلد نباشید، اگر قطبنما در اختیار نداشته باشید، یک وقت نگاه میکنید مىبینید در محاصرهى دشمن قرار گرفتهاید؛ راه را عوضى آمدهاید، دشمن بر شما مسلط میشود. این قطبنما همان بصیرت است».1
ولی آیا بصیرت برای اشخاص خاصی لازم است یا مسئلهای عمومی است؟ آیا بر همگان لازم است که بینش والایی داشته باشند؟ رهبر معظم انقلاب میفرمایند: «اگر همهی تعاریفی که در خصوص بصیرت آورده شده را در یک جمله خلاصه کنیم میتوان گفت: بصیرت یعنی وجود چشمان تیزبینی در انسان که بتواند پشت صحنهی مسائل پیچیدهی سیاسی را بهخوبی تشخیص دهد. این مهم در طول دوران تاریخ معاصر ایران و حوادث بعد از انقلاب، خط کش جدا شدن افراد هوشیار از غافل بوده است».2
اهمیت و جایگاه بصیرت
اهمیت و جایگاه بصیرت، روشنبینی و درک درست از شرایط و فضاها است، به گونهای است که قرآن کریم یکی از ویژگىهای فرستادگان الهی را داشتن بینش صحیح از رفتارها و کردارها دانسته و جامعهی اسلامی و پیروان دین را نیازمند این ویژگی معرفی کرده: «قُلْ هذِهِ سَبیلی أَدْعُوا إِلَى اللّهِ عَلى بَصیرَةٍ أَنَا وَ مَنِ اتَّبَعَنی؛ بگو این راه من است. من و پیروانم با بصیرت کامل، همهی مردم را به سوى خدا دعوت مىکنیم» کسی که بصیرت لازم را به همراه یک سری دیگر از شرایط - که اشاره خواهیم کرد - داشته باشد، در روزهای فتنه و فضاهای غبارآلود، مسیر را اشتباه نخواهد پیمود و از توانمندی و جسارت برخورد با دیگران و اظهار حق و حقیقت برخوردار میشود.
این جاست که هر جامعهای با داشتن رهبری بصیر و نیروهایی این چنین، بهراحتی میتواند نقشههای دشمنان و فتنهگران را نقش برآب نموده، جامعه را از وجود آنان پاکسازی نماید.
حضرت علی(ع) در این مورد میفرماید: «وَ لَکِنِّی اَضْرِبُ بِالْامُقْبِل اِلَی الْحَقِّ الْمُدْبِرَ عَنْهُ وَ بِاالسَّامِعِ الْمُطِیعِ الْعَاصِی الْمُریبَ اَبَداً حَتّی یَأْتِی عَلی یَوْمِی؛ من با نیروهای گرویده به حق، فراریان را سرکوب میکنم و با سربازان آماده به فرمان، دودلان وسوسهگر را درهممیکوبم».3
در اهمیت و جایگاه بصیرت همین بس که در آموزههای دینی ما، انسان بیبصیرت همانند فردی کور دانسته شده است.
واکاوی برخی علل نبود بصیرت
1- دنیاخواهی
یکی از عوامل اصلی کمبود بینش، حب دنیا و تعلّق بیش از اندازه به امور دنیوی است. این امر باعث میشود برخی افراد دانسته یا نادانسته، برای حفظ مقام و مسئولیت دنیایی، ثروت و دارایی و... دنیا را بر آخرت مقدم دارند؛ و این آفت باعث کور و کر شدن حقیقی و باطنی آنان نسبت به حقایق میشود. رسول خدا(ص) فرمود: «هر که به دنیا گراید و آرزوهای دنیویش دور و دراز گردد، خداوند به اندازهی گرایش او به دنیا، دلش را کور میگرداند».4
2- کمخردی
اگر افراد، دارای مبانی و افکار مشخص- که برگرفته از مطالعه و تفکر و تعمق در مسائل است- نباشند، درک و بینش درستی از حوادث و اتفاقات پیرامونی نخواهند داشت و پیوسته با ارائهی نظرات نادرست و تحلیلهای اشتباه، افکار منفی و اقدامات خرابکارانه را به افراد جامعه منتقل میکنند. همچنین با ادعای فهم و درک فوق العادهای - که گویا کس دیگری بدان دست نیافته و نخواهد یافت - ایجاد موج منفی در جامعه ایجاد میکنند. حضرت امیر(ع) با اشاره به همین نکته میفرمایند: «لا بَصیِرََةَ لِمَنْ لا فِکْرَ لَهُ؛ کسی که اهل فکر و اندیشه نیست، بصیرت و بینش هم نخواهد داشت».5 آن حضرت با اشاره به پیامدهای وجود چنین افراد - فاقد فکر و تحلیل و بینش صحیح – ی در صفوف جامعه میفرماید: «فَاقِدُ الْبَصَرِ فَاسِدُ النَّظَرِ؛ آن که بصیرت و بینش را از دست بدهد، نظرش هم، نادرست و بیارزش است».6
3- هوا و هوس
هر انسانی در حالت تعادل و نبود میدانهای آزمایش، با مشکل خاصی مواجه نمیشود. مشکل جایی نمایان میگردد که هواهای نفسانی و وسوسههای شیطانی این تعادل را از انسان بگیرد و با تابلو قرار دادن منافع و خواستههای نفسانی، فردی، جناحی و مانند آن در پیش چشم انسان، قدرت انتخاب را متزلزل نموده، او را در دو راهی حق و باطل قرار دهد. در چنین میدانی، کسانی که بر نفس خود مدیریت نداشته باشند، بهراحتی در دام خواهشهای نفسانی افتاده، بصیرت و بینش لازم را برای خروج از این فضاها نخواهند یافت. حضرت علی(ع) میفرماید: «الهَوَی شَرِیکُ الْعَمَی؛ هوا و هوس، شریک کوردلی است».7
4- غفلت و لجاجت
غفلت و لجاجت، دو عامل آفتزای پرخطر در مسیر زندگی است که همواره انسان را با تهدید مواجه ساخته، چه بسا باعث میشود ثمرهی یک عمر زحمت و تلاش و خدمت انسان، پوچ و نابود گردد. نمونههای تاریخی فراوانی همانند «بلعم بن باعورا» و... هستند که با غفلتزدگی و خیرهسری، زحمات و تلاشهایشان را نیست و نابود کردند. قرآن و روایات نیز به انسان هشدار میدهد که همه باید مراقب باشند تا اعمال نیکشان را با اعمال ناروا حَبْط و نابود نکنند.8
امیر بیان، علی(ع) میفرماید: «دَوَامُ الْغَفْلَه یُعْمِی الْبَصِیرَه؛ ادامه یافتن غفلت، دیدهی بصیرت را کور میسازد».9
از پیامدهای غفلتزدگی این است که چنین افرادی به گمان این که تشخیصشان آنان برترین تشخیص و درک و فهمشان، بالاترین درک و فهم است، دچار خودبینی و وهمگرایی میگردند و بر این باورهای نادرست خود، پافشاری و لجاجت هم می ورزند. در چنین فضایی است که زمینههای کج فهمی، بیبصیرتی و کوری دل فراهم میشود و بستر فتنه و آشوب، مهیّا.
رهبر معظم انقلاب در این باره می فرمایند: «بعضى اشخاص، لجبازند و هر چه انسان حقیقت را در مقابلشان قرار مىدهد، روى موضع لجوجانهی خود اصرار مىکنند. چنین رویّهاى، انسان را از حقیقت دور مىکند. فرد لجوج، در ابتداى لجبازى، هنوز اندکى نور حقیقت را مىفهمد و احساس مىکند که کارش براساس لجبازى است اما وقتى لجاجت وى تکرار شد، دیگر آن اندک نورِ حقیقت را هم نمىفهمد. در او، باطن و اعتقاد و عقیدهاى دروغین به وجود مىآید که اگر به خود برگردد و تعمق کند، مىبیند این که در ذهن اوست، عقیده نیست، «عَنْ ظَهْرِ الْقَلْب» و از باطنِ جان، نیست.
اما لجاجت نمىگذارد که او سروش حقیقت و پیام معنویت و حق را به گوشِ جان بشنود. دیدید کسانى که در مقابل اسلام و انقلاب اسلامى و فرمایشات امام و حقّانیت واضح و مظلومانهی ملت ایران ایستادند و لجاجت کردند، چگونه این لجاجت به گمراهىشان انجامید!10 ... عزیزان من! تمام مشکلاتى که براى افراد یا اجتماعات بشر پیش مىآید، بر اثر یکى از این دو است؛ یا عدم بصیرت، یا عدم صبر. یا دچار غفلت مىشوند، واقعیتها را تشخیص نمىدهند، حقایقها را نمىفهمند، یا با وجود فهمیدن واقعیات، از ایستادگى خسته مىشوند. لذاست که به خاطر یکى از این دو - یا هر دو - تاریخ بشر پُر از محنتهاى بزرگ ملتهاست؛ پُر از غلبهى زورگویان عالم بر ملتهاى ضعیف النفس و غافل است».11
5- آرزوهای ب یپایان
آرزوهای دور و دراز، از مهمترین رذایل اخلاقی است که در کتابهای بزرگان و آیات و روایات فراوانی از آن یاد شده است. پیامبر اکرم(ص) در روایت مشهوری «طول اَمَل» را یکی از دو دشمن بسیار خطرناک برای انسانها برشمرده و فرموده است: «شدیدترین چیزی که از آن بر شما میترسم دو خصلت است: یکی پیروی از هوا و هوس و دیگری آرزوی طول و دراز. هواپرستی، شما را از حق باز میدارد و آرزوی دور و دراز، شما را بر دنیا حریص میکند».12
بصیرت از نگاه رهبر معظم انقلاب
ایشان در سخنرانی های مختلفی به بررسی ابعاد این مسئله پرداختهاند و در آن به نقش محوری خواص در تبیین حقایق و روشنگری ها تأکید کردهاند. به تناسب بحث، برخی از بیانات ایشان را با ذکر عنوان نقل میکنیم؛ باشد که چراغ راهی برای آیندگان شود و همگان با پیروی از بیانات ایشان، به وظیفهی دینی و انقلابی خویش عمل نماییم.
اهمیت بصیرت
«این که من در طول چند سال گذشته همیشه بر روى بصیرت تأکید کردهام، به خاطر این است که یک ملتى که بصیرت دارد، مجموعهى جوانان یک کشور وقتى بصیرت دارند، آگاهانه حرکت میکنند و قدم برمیدارند. همهى تیغهاى دشمن در مقابل آنها کند می شود. بصیرت این است. بصیرت وقتى بود، غبارآلودگى فتنه نمیتواند آنها را گمراه کند، آنها را به اشتباه بیندازد. اگر بصیرت نبود، انسان ولو با نیت خوب، گاهى در راه بد قدم میگذارد».13
ضرورت بصیرت برای اقشار تحصیلکرده
«در زندگىِ پیچیدهى اجتماعىِ امروز، بدون بصیرت نمیشود حرکت کرد. جوانها باید فکر کنند، بیندیشند، بصیرت خودشان را افزایش بدهند. معلمان روحانى، متعهدان موجود در جامعهى ما از اهل سواد و فرهنگ، از دانشگاهى و حوزوى، باید به مسئلهى بصیرت اهمیت بدهند؛ بصیرت در هدف، بصیرت در وسیله، بصیرت در شناخت دشمن، بصیرت در شناخت موانع راه، بصیرت در شناخت راههاى جلوگیرى از این موانع و برداشتن این موانع؛ این بصیرتها لازم است... بصیرت یعنى این که بدانید چه میخواهید، تا بدانید چه باید با خودتان داشته باشید».14
بصیرت، ابزار مبارزه با جنگ نرم
«باید همیشه هشیارى نسبت به همهى جوانب باشد. اما این، اولویت استکبار در مواجههى با نظام اسلامى نیست. اولویت، آن چیزى است که امروز به آن میگویند جنگ نرم؛ یعنى جنگ بهوسیلهى ابزارهاى فرهنگى، به وسیلهى نفوذ، به وسیلهى دروغ، به وسیلهى شایعهپراکنى؛ با ابزارهاى پیشرفتهاى که امروز وجود دارد. ابزارهاى ارتباطىاى که ده سال قبل و پانزده سال قبل و سى سال قبل نبود، امروز گسترش پیدا کرده. جنگ نرم یعنى ایجاد تردید در دلها و ذهنهاى مردم. خوب، شما ببینید در یک چنین وضعیتى چه چیزى بیش از همه براى انسان مهم است؟ بصیرت».
بصیرت در شناخت خائنان
«بنده بارها بر روى بصیرت تکیه میکنم، به خاطر همین. مردم بدانند چه اتفاقى دارد مىافتد؛ ببینند آن دستى را که دارد صحنهگردانى میکند، صحنه را شلوغ میکند تا در خلال شلوغىهاى مردم، یک عنصر خائنى، یک عنصر دستنشانده و دستآموزى بیاید کارى را که آنها میخواهند، انجام بدهد و نشود او را توى مردم پیدا کرد؛ این کارى است که دشمن میخواهد انجام بدهد. هر اقدامى که به بصیرت منتهى بشود، بتواند عنصر خائن را، عنصر بدخواه را از آحاد مردم و تودهى مردم جدا کند، او را مشخص کند، این خوب است. هر اقدامى که فضا را مغشوش کند، مشوّش کند، انسانها را نسبت به یکدیگر مردد کند، فضاى تهمتآلود باشد، مجرم و غیرمجرم در آن مخلوط بشوند، این فضا مضر است، مخالف است».15
ب یبصیرتی و بلاها
«اگر من بخواهم یک توصیه به شما بکنم، آن توصیه این خواهد بود که بصیرت خودتان را زیاد کنید؛ بصیرت. بلاهایى که بر ملتها وارد میشود، در بسیارى از موارد بر اثر بىبصیرتى است. خطاهایى که بعضى از افراد میکنند - مىبینید در جامعهى خودمان هم گاهى بعضى از عامهى مردم و بیشتر از نخبگان، خطاهایى می کنند. نخبگان که حالا انتظار هست که کمتر خطا کنند، گاهى خطاهایشان اگر کمّاً هم بیشتر نباشد، کیفاً بیشتر از خطاهاى عامهى مردم است - بر اثر بىبصیرتى است؛ خیلىهایش، نمی گوییم همهاش. بصیرت خودتان را بالا ببرید، آگاهى خودتان را بالا ببرید. من مکرر این جملهى امیرالمؤمنین(ع) را - به نظرم در جنگ صفین - در گفتارها بیان کردم که فرمود: اَلَا وَ لَا یَحْمِلُ هَذا الْعَلَمَ اِلّا اَهْلُ الْبَصَرِ وَالصَّبْر».16
پینوشتها:
1. بیانات در دیدار عمومى مردم چالوس و نوشهر، 15/7/1388.
2.رهبر معظم انقلاب در دیدار اعضای دفتر رهبری و سپاه حفاظت ولى امر، 5/5/1388.
3.نهج البلاغه، خطبهی6.
4.تحف العقول، ص60.
5.غرر الحکم، ص647، ح7937.
6.میزان الحکمه، ج2،ص504 .
7.نهج البلاغه، نامهی31.
8. حبط اعمال یعنی از بین رفتن پاداش عمل نیک، به دنبال گناهی که در پی آن عمل، انجام گرفته است. در قرآن نیز به همین معنی اشاره شده است. زمر، آیهی65.
9. عیون الحکم و المواعظ، ص250. غرر الحکم، ح5146.
10. بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامى در دیدار رئیس جمهور و هیئت وزیران 8/6/1384.
11. دیدار با گروه کثیرى از دانشجویان و دانشآموزان به مناسبت سیزدهم آبان، سالروز میلاد امام على(ع)، 12/ 8/ 1377 .
12. محجه البیضاء، ج8، ص245.
13. بیانات در دیدار عمومى مردم چالوس و نوشهر، 15/7/1388.
14. بیانات در دیدار عمومى مردم چالوس و نوشهر، 15/7/1388.
15. بیانات رهبری در دیدار جمع کثیرى از بسیجیان کشور 4/ 9/ 1388.
16. نهج البلاغه، خطبهى 173.
منبع:ماهنامه پیام زن -
ارسال توسط کاربر محترم سایت :