سفارش تبلیغ
صبا ویژن

ثواب گفتن ذکر سبحان الله چیست؟

ثواب گفتن ذکر سبحان الله چیست؟  
یکی از زیباترین جلوه های ارتباط عاشقانه با خدا و اساسی ترین راه های سیر و سلوک ، ذکر است؛ یعنی مترنّم بودن زبان و قلب انسان به اسماء حُسنای الهی و شاداب نگه داشتن گل روح در زیرباران یاد حق.

ذکر خدا، از یاد بردن هستی محدود خویش در رهگذر یاد اسمای الهی است و تداوم و استمرار آن زنگار گناهان را از روی دل می زداید؛ زیرا غفلت و فراموشی حق تعالی ، ساحت دل را مکدّر می کند.ذکر خداوند آثار و ثمرات اعجاب آور و باشکوهی دارد.

یکی از بهترین اذکار ذکر تسبیح (سبحان الله) است که احادیث مختلفی وجود دارند که برای گفتن ذکر «سبحان الله» به تنهایی ثواب‌هایی قرار داده شده است:

1. پیامبر اسلام(صلی الله علیه و آله) فرمود: «هر که صد مرتبه سُبحانَ‏ اللَّه‏ بگوید، بهتر است از راندن صد شتر [که با خود به حج برد تا آنها را از براى خدا قربانی کند]».[1]

2. مردی از امام علی(علیه السلام) پرسید، اى ابو الحسن! تفسیر «سُبْحانَ‏ اللَّهِ‏» چیست؟ آن حضرت فرمود: «بزرگ‌داشتن عزّت و شکوه خداوند، بزرگ و پاک دانستن او از هر آلایشى که مشرکین به ساحت مقدّسش نسبت دهند، لذا هر وقت بنده‏اى این کلمه را بگوید همه فرشتگان‏ براى او طلب رحمت نمایند».[2]

3. امام باقر(علیه السلام) فرمود: «هر کس در مسجد خیف در منا صد مرتبه سبحان‏ اللَّه‏ بگوید خداوند تعالى ثواب آزاد کردن یک بنده، در نامه عمل او بنویسد».[3]

4. امام باقر(علیه السلام) به نقل از رسول خدا(صلی الله علیه و آله) فرمود: «هر کس که سبحان‏ اللَّه‏ بگوید، خداوند درختى در بهشت برایش مى‏کارد».[4]

5. یونس بن یعقوب نقل مى‏کند که به امام صادق(علیه السلام) عرض کردم: آیا کسى که صد بار ذکر «سبحان اللَّه» را بگوید در زُمره کسانى است که، «ذکر و یاد خدا را بسیار کنند؟!»[5] فرمود: «بلى».[6] 

عایشه گفت: رسول خدا (صلی الله علیه و آله) پیش از رحلت این ذکر را بسیار مى فرمود: (خدایا) تو را تسبیح مى کنم و به ستایش و حمد تو مشغولم، از تو آمرزش ‍مى طلبم و توبه مى کنم

پاداش گوینده سبحان الله

امام صادق (علیه السلام) از پدر و جد بزرگوارش حضرت امام (علیه السلام) روایت مى کند: نبى اکرم (صلی الله علیه و آله) در پاسخ مسائلى که مردى یهودى از آن حضرت پرسیده بود، ضمن حدیث طویلى فرمود: آن گاه که بنده سبحان الله بگوید، آنچه پایین تر از عرش خداست با او سبحان الله مى گویند و به گوینده ده برابر پاداش آنها داده مى شود و چون الحمدلله گوید، خداوند نعمت دنیا را به او کرامت کند تا نعمتهاى آخرت را ببیند، و آن سخنى است که بهشتیان هنگام ورود به بهشت مى گویند و همه سخنها در دنیا قطع مى شود به جز الحمدلله که قطع نمى گردد و آیه کریمه (احزاب ، 44): درود بهشتیان در روزى که به دریافت و دیدار پاداش خدا نایل مى شوند، سلام است به همین حقیقت اشارت دارد.(7)

پاداش در بهشت

رسول خدا (صلی الله علیه و آله) فرمود: هر کس که سبحان الله العظیم و بحمده بگوید درخت خرمایى براى وى در بهشت کاشته مى شود.(8)

مردی از امام علی(علیه السلام) پرسید، اى ابو الحسن! تفسیر «سُبْحانَ‏ اللَّهِ‏» چیست؟ آن حضرت فرمود: «بزرگ‌داشتن عزّت و شکوه خداوند، بزرگ و پاک دانستن او از هر آلایشى که مشرکین به ساحت مقدّسش نسبت دهند، لذا هر وقت بنده‏اى این کلمه را بگوید همه فرشتگان‏ براى او طلب رحمت نمایند»

ترازوى اعمال

امیرالم?منین على(علیه‌السلام) مى‌فرماید: تسبیح و سبحان الله گفتن یک نیمه از ترازوى اعمال را پر کرده و الحمدلله گفتن ترازوى اعمال را سرشار مى‌سازد و الله اکبر گفتن فاصله میان آسمان و زمین را پر مى‌کند.(9)

ذکر پیامبر (صلی الله علیه و آله) قبل از رحلت

عایشه گفت: رسول خدا (صلی الله علیه و آله) پیش از رحلت این ذکر را بسیار مى فرمود: (خدایا) تو را تسبیح مى کنم و به ستایش و حمد تو مشغولم ، از تو آمرزش‍ مى طلبم و توبه مى کنم .(10) 

پی نوشت ها:
[1]. کلینى، محمد بن یعقوب، الکافی، محقق و مصحح: غفارى، على اکبر، آخوندى، محمد، ج 2، ص 505، دار الکتب الإسلامیة، تهران، چاپ چهارم، 1407ق.

[2]. شیخ صدوق، معانی الأخبار، محقق و مصحح: غفارى، على اکبر، ص 9 – 10، دفتر انتشارات اسلامى، قم، چاپ اول، 1403ق.

[3]. شیخ حر عاملى، محمد بن حسن، وسائل الشیعة، ج 5، ص 269 – 270، م?سسة آل البیت(علیه السلام)، قم، چاپ اول، 1409ق.

[4]. شیخ صدوق، ثواب الأعمال و عقاب الأعمال، ص 11، دار الشریف الرضی للنشر، قم، چاپ دوم، 1406ق.

[5]. «ذَکرَ اللَّهَ کثِیراً»؛ احزاب، 21.

[6]. ثواب الأعمال و عقاب الأعمال، ص 12.

[7]تفسیر المیزان ، ج 10، ص 17.

[8]- کنز العمال ، ج 1، ص 459.

[9]- مکارم الاخلاق ، ص 309.

[10]- صحیح مسلم ، ج 1، ص 351.



      

مردی از تبار شیعیان راستین

مردی از تبار شیعیان راستین  
در عظمت شیخ بهایی البته سخن فراوان است و اما همین بس که شاگرد دردانه ای چون صدرالمتالهین شیرازی از مکتب وی برخواسته است.

  به درستی و نیکویی لقب ابوالفضائل را بدو داده اند، بهاءالدین محمد بن‏ حسین جبل عاملی معروف به شیخ بهایی در اصل لبنانی بوده و پدرش از شیعیان مهاجر به ایران در عهد صفویان است.

نسب شیخ به حارث بن عبدالله اعور همدانیِ معروف می رسد همان حارث همدان ( به سکون میم ) که مخاطب حدیث معروف شد: " یا حار همدان من یمت یرنی ".
 
گرچه در بعض منابع به اشتباه شیخ بهایی را شاگرد شهید ثانی نام برده اند لکن صحیح آن است که پدر جناب شیخ که از علمای نامی جبل عامل بوده افتخار شاگردی شهید را دارد.
 
شیخ در حدود نوجوانی به ایران و شهر قزوین آمد و به مدت قریب سی سال در این شهر سکنی گزید، شیخ بهایی به سبب قوت قریحه خود در چهل و سه سالگی به شیخ الاسلامی قزوین و سپس اصفهان رسید.
 
گذشته از بحث فقاهت، وی سرآمد اقران در اصول، تفسیر، ادبیات عرب و فارسی، ریاضیات، نجوم، فلسفه، کلام و غیره بوده است.
 
در عظمت شیخ بهایی البته سخن فراوان است و اما همین بس که شاگرد دردانه ای چون صدرالمتالهین شیرازی از مکتب وی برخواسته است.
 
افسانه و نقل ها از نبوغ او بسیار در افواه گسترش یافته که البته جای تحقیق بیشتر دارد لکن اجمالا باید گفت " افسانه سخن به این درازی نبود " و این سخنان همین قدر که عوام را متوجه نبوغ و عظمت شخصیتی اینچنین بنماید کافی است.
 
تالیفات شیخ بهایی در انواع رشته های علوم و معارف شهرت بسیار دارد نظیر :
 
جامع عباسی
 
شاخص‌ترین اثر شیخ است درفقه و به زبان فارسی که این خود ابتکاری نو در نگارش متون فقهی به شمار می‌رفت تا آن‌جا که برخی از صاحب نظران از آن به عنوان اولین دوره فقه فارسی غیر استدلالی که به صورت رساله عملیه نوشته شده است‌یاد می‌کنند، این کتاب از یک مقدمه و بیست ‏باب از طهارت تا دیات تشکیل شده‌است.
 
الزبده فی الاصول
 
مهم‌ترین اثر شیخ است در فن اصول. تاریخ نگارش آن یعنی سال 1018 ق و به قولی در سال 1005 ق، حکایت از اهمیت آن دارد، زیرا اوایل قرن یازدهم، عصر سیطره اخباریان در حوزه فقه و اصول شیعی بوده‌است.
 
اربعین حدیث
 
تالیف اربعین از سوی محدثان و عالمان شیعی بر اساس حدیث معروفی است که از پیامبر اسلام نقل شده‌است. شیخ بهایی نیز به پیروی از این سنت معمول، به تالیف اربعین حدیث پرداخت، با این امتیاز که شرح کافی و جامع در باره احادیث‌یاد شده دارد و در مجموع، از بهترین و معروف‌ترین اربعین‌ها می‌باشد. این اثر بعد از مثنوی سوانح حجاز، تنها اثری است که شیخ در آن به مباحث ‏سیاسی پرداخته‌است، مؤلف در شرح حدیث پانزدهم (که در باره حرمت اعانت ظالمان و گرایش قلبی به آن‌ها وارد شده‌است) به تفصیل دیدگاه‌های خود را مطرح کرده‌است. شیخ در باره این موضوع به طور صریح و شفاف سخن گفته‌است، از این رو می‌توان دیدگاه و عقیده باطنی او در مورد رفتار با حاکم جور، و نیز علل و عوامل همکاری علما با شاهان صفوی را به دست آورد، همچنین وی در این اثر به بحث از امر به معروف و نهی از منکر، شرایط و مراحل آن پرداخته‌است.
 
مثنوی سوانح الحجاز  (نان و حلوا)
 
این کتاب آمیخته‌ای از مواعظ، طنز، حکایت، تمثیل و لطایف عرفانی و معارف برین است.با زبانی روان و دلنشین. نان و حلوا ترسیمی است از ریاکاری، تلبیس و غرور به مال و منال و عنوان و منصب دنیایی. بهایی در یکی از بخش‌های این مثنوی به دوری از سلاطین که خود آن را از نزدیک تجربه کرده بود اشاره می‌کند، چرا که قرب شاهان غارت دل و دین را در پی دارد در مجموع، مثنوی نان و حلوا از جمله آثار شیخ بهایی است که در تبیین دیدگاه و اندیشه سیاسی او می‌توان بدان استناد کرد.
 
کشکول
 
این کتاب بصورت جُنگی آزاد، شامل شعرها و نثرهای مورد علاقه بهایی است که برخی از خود وی و برخی نیز گردآوری او از دیوان‌ها و کتاب‌های مورد علاقه‌اش بوده‌اند. این مطالب اغلب بی‌هیچ نظم خاصی به دنبال هم آمده‌اند. لیکن بیش از سایر تالیفات وی خواننده را به ضمیر فکری بهایی نزدیک می‌کند.
 
غیر از موارد بالا تالیفات فراوانی مانند : تشریح الافلاک، خلاصه الحساب، تضاریس الارض، تحفه حاتمی و موارد دیگر نیز دارد که هر یک در فن خود نسخه واحد و مرجع معتبرند.
 
گرچه تمامی سروده های شیخ جذاب و خواندنی است لکن برخی از آنها شهرت عام یافته و در السنه دائر می باشد.
 
همه روز روزه رفتن، همه شب نماز کردن
 
همه ساله حج نمودن، سفر حجاز کردن
 
ز مدینه تا به مکه، به برهنه پای رفتن
 
دو لب از برای لبیک، به وظیفه بازکردن
 
به معابد و مساجد، همه اعتکاف جستن
 
ز مناهی و ملاهی، همه احتراز کردن
 
شب جمعه‌ها نخفتن، به خدای راز گفتن
 
ز وجود بی‌نیازش، طلب نیاز کردن
 
به خدا قسم که آن‌را، ثمر آن قدر نباشد
 
که به روی ناامیدی در بسته بازکردن
 
 
بنا بر نقل در سال هزار شمسی به لقای دوستِ دیرین شتافته و بنابر توصیه خویش در مشهد رضوی (علی ترابه آلاف التحیه و الثنا) مدفون گشت، قبر شیخ امروزه مزار دلباختگان حقیقت است.


      

حرفهایسعیدحدادیاندربارهترانههایش

حرف‌های‌سعیدحدادیان‌درباره‌ترانه‌هایش
سعید حدادیان گفت: من در قالب مثنوی، دوبیتی، سپید و ترانه هم سروده‌هایی دارم که هنوز ارائه نکرده‌ام و کتاب «همیشه باران» تنها مجموعه کوچکی از اشعار این حقیر است.

به گزارش فرهنگ نیوز، پیش از این در مصاحبه‌ای که سعید حدادیان داشت به اظهار نظر درباره چاپ کتابش توسط انتشارات شهرستان ادب پرداخته بود و عنوان داشته بود که مایل به انتشار این مجموعه اشعارش نبوده است و شهرستان ادب با اجازه او بخش‌هایی از شعرهایش را انتخاب و منتشر کرده است.

انتشار این گفت‌وگو این سوال را به وجود آورد که چگونه ممکن است کتاب شعری منتشر شود و شاعرش تمایلی به انتشار آن نداشته باشد. در همین رابطه این شاعر و مداح اهل بیت در گفت‌وگو با خبرنگار فارس گفت: این موضوع مربوط به شخص بنده  است نه منتشرکنندگان کتاب. چون دوستان خوبم در شهرستان ادب از شاعران بسیار خوب و بزرگواری هستند که نسبت به من لطف و محبت دارند.

وی در پاسخ به این سوال که کتاب «همیشه باران» چه قدر از اشعار شما را در بر می‌گیرد و آیا مجموعه کاملی از اشعارتان در این کتاب ارائه شده است، اظهار داشت: من در قالب مثنوی، دوبیتی، سپید و ترانه هم سروده‌هایی دارم که هنوز ارائه نکرده‌ام و این کتاب تنها مجموعه کوچکی از اشعار این حقیر است که البته سعی شده از بهترین اشعار در آن استفاده شود.

این مداح اهل بیت در پاسخ به این سوال که با توجه به اینکه حجم سروده‌های شما بیش از آن چیزی است که در این کتاب آمده، آیا قصد انتشار بقیه اشعار را نیز دارید یا خیر، گفت: مگر در نظر دوستانی مثل شهرستان ادب به چشم آییم و الا نه...

منبع: فارس


      

مهدکودکها، فاجعه ای در تربیت دینی2

نظارت بر کار مهدکودک ها بیشتر به رعایت بهداشت در محیط و بررسی امکانات عینی و ملموس در مهدکودک هاست و نظارتی بر شیوه  آموزشی و برنامه پرورشی آنان اعمال نمی شود. نبودن یک چهارچوب کلی و مدون منجر به سلیقه ای عمل کردن مهدهای کودک در تربیت فرزندان شده است.
 
در مهدکودکهای مورد بررسی بیشتر به برگزاری جشن ها و اعیاد ملی و نه مذهبی تاکید می‌شود و این جداسازی به مرور ملکه ذهن کودک می‌شود. جشن شب چله، جشن نوروز، جشن مهر ماه، جشن چهارشنبه  سوری از مهمترین جشن های برگزار شده در این مراکز آموزشی هستند.
 
در  مهدکودک خصوصی خورشید شهر برنامه جشن‌های  مهد در طول سال به  قرار ذیل آمده است:
 
 1- جشن اول مهر
2- جشن پاییز (بالماسکه در مورد نمادهای فصل پاییز)
3- جشن ساعت
4- جشن شب یلدا
5- جشن اسباب بازی ها
6- جشن عید نوروز
7- جشن خوراکی ها
8- جشن ضیافت ناهار
9- جشن پدربزرگ و مادربزرگ
10- جشن بادبادک ها
11- مسابقه دوچرخه سواری
12- جشن روز معلم
13- جشن پایان سال
 
برگزاری اعیاد با همراهی موزیک و رقص است و لباس این روزها با روزهای عادی متفاوت است. پوشش دختران شبیه لباس‌های شب زنان است و در بسیاری از مراسم آرایش مو و صورت عادی تلقی می شود؛ ورود  برخی عناوین مانند بال ماسکه  به  مرور باعث ترغیب کودک در سال‌های بعد به برگزاری مراسم این چنینی و انزجار از مراسم ملی و مذهبی ایران است. حتی در برنامه های زنده  تلویزیونی شاهد  ورود دختران 3 تا  6 ساله با شینون و پوشش نامناسب هستیم که حتی با  الزام پوشیدن روسری از سوی عوامل برنامه ، قابل اغماض نیست. خروج از دنیای کودکی نه تنها به برنامه های تفریجی و بی هدف مهد کودک ها مربوط است  بلکه به استفاده خانواده از شبکه های تلویزیونی خارجی،نوع رفتار والدین، میزان دینداری آنها، سبک زندگی و... ارتباط دارد. تجمل گرایی،مصرفی گرایی و  « مد » های  پوششی در بین این کودکان امری شایع و معمول است. برخی از مربیان و والدین برقراری نظام اسلامی و پوشش اسلامی را مبنی بر بسته بودن جامعه دانسته و خود نیز تمایل به تدوام این مراسم در مهد کودک ها دارند.
 
در بسیاری از روزها نیز مربیان تربیتی به هنگام خستگی ادامه برنامه ها  را قطع کرده و کودکان  را تشویق به رقص می‌کنند. در اغلب برنامه‌های جانبی و یا برنامه‌های معمول رقص با عنوان «موسیقی و حرکات موزون» گنجانده شده است. رفتارهای مذهبی و  پرورش  اخلاقی و اسلامی کودک کمترین  اقبال را در  برنامه های  آموزشی دارد و اغلب به صورت سرفصلی با  نام آموزش قرآن در برنامه های هفتگی گنجانده می شود.برای کودک حفظ کردن سوره ها و آیات همانند اشعار دیگر است و تفاوتی بین این دو قائل نیست.
 
جشن تولدها و بسیاری از مراسم باستانی ایرانی با شبیه سازی نقش  زن- شوهری و رفتارهای متناسب با آن‌ها برپا می شود.آشناسازی کودک با نقش های اجتماعی که درآینده خواهد گرفت در تربیت صحیحی او  قطعا ثمربخش خواهد بود اما تاکید بر یک نقش خاص، کودک را به نوع خاصی از روابط ترغیب خواهد کرد.
 
بعد اقتصادی از سوی  دیگر به افزایش برنامه های آموزشی تمایل پیدا کرده است. در بسیاری از مهد های  کودک  استخرهای موقت تعبیه شده است که با  دریافت  ماهانه متوسط 20 تا 50 هزار تومان با هدف آموزش شنا   و   به  طور عملی «آب بازی» و  گذران  وقت کودک در محیط استخر انجام می شود. عدم رعایت موازین  اخلاقی از رویه های معمول در این مراکز است.  همچنان که در عکس شماره 2 آمده است  نوع پوشش زنانه و  برگزای کلاس مختلط  در این  دوره ها به درونی کردن و نقش گرفتن این سبک در ذهن کودک ختم می شود.
مهدکودک‌های واقع در  غرب و شمال  تهران بیشتر  توجه  خود را به  برقراری  ارتباط، موسیقی و  حرکات موزون، سرگرمی و  آموزش زبان های خارجی متمرکز  نموده است.
 
 
 
 در برخی مهدکودک های غرب تهران، کودکان دختر با الگوبرداری از مانکن های غربی و  تقلید از نوع راه رفتن و رقص‌های آنان به مراسم سرگرمی در مجالس و مهدها در آمده اند. آشنایی با لوازم آرایش و داشتن اقلامی از آنان به طور شخصی از سوی خانواده برای کودک به زنانه کردن دنیای کودکان دامن می زند.
 
بررسی در برنامه و اهداف آموزشی سایر کشورها نشان‌دهنده این مطلب است که آنان در مهدکودک ها و مراکز  پیش دبستانی بیشتر به توانمند سازی و تلاش برای مهارت آموزی برای موفقیت در سال های بعدی  تحصیل تعلق دارد.
 
بر خلاف تاکیدات آموزشی و مذهبی در تربیت کودکان، عدم توجه بر کار اجرایی مهدکودک‌ها و تقلیل نظارت بر موارد بهداشتی و امکانات آموزشی و تفریحی موجود در مهدها ،بازدهی به حداقل خود در حال نزول است. اهداف آموزشی از تاسیس مهدکودک در ایران به قرار ذیل است:
 
•    ارتقای سلامت زیستی،روانی و اجتماعی کودکان
•    ارتقای هشیاری اخلاقی و توجه به ارزش های دینی و مذهبی
•    پرورش خلاقیت و شکوفایی استعدادهای کودکان در ابعاد مختلف
•    آموزش مفاهیم اجتماعی نظیر تعاون، نوع دوستی ،گذشت و ارزش های مطلوب زندگی
•    کمک به اولیا در مراقبت،نگهداری و آموزش کودک
•    آماده سازی کودک برای ورود به نظام تحصیلی رسمی کشور
 
اهداف آموزشی مهدکودک ها و مراکز  پیش دبستانی در فرانسه  به  قرار ذیل است:
 
•    بیداری حواس و رشد عاطفی کودکان به ویژه کودکان متعلق به خانواده‌های کارگران و مهاجرین
•    پیشگیری از افت تحصیلی کودکان طی سنوات آموزش پایه
•    توسعه کلیه امکانات بالقوه کودک درجهت شکل‌پذیری شخصیت و فراهم‌سازی فرصت کسب موفقیت در تحصیل، اشتغال و زندگی وی
•    رشد هوشی، حسی– حرکتی و ذهنی کودکان
•    رشد ارتباطات غیرکلامی (بیدارسازی حس زیبایی‌شناسی و درک هنری) و کلامی (کیفیت کلام و تمرین زبان)
•    آگاهی نسبت به زمان و مکان
•    مشارکت درتشخیص نارسایی‌های حسی- حرکتی و ذهنی و فراهم‌سازی امکان درمان به موقع این قبیل نارسایی‌ها
•    آموزش مهارت و تمرینات لازم در جهت مشارکت مثبت کودکان در زندگی اجتماعی
 
تفاوت آموزشی و نوع نگاه به سال های اولیه آموزشی کودک به وضوح در فرانسه و ایران قابل رویت است. اهداف آموزشی مهدکودک ها به دلیل آنکه زیر نظر نظام آموزش و پرورش کل قرار دارد شامل خلاقیت، درک زیباییها و پرورش احساس زیبایی شناسی، پرورش حواس به ویژه شنوایی و بینایی، دقت و تمرکز و کنجکاوی و جستجو گری می شود،در صورتی  که برنامه های اجرا شده تطابق چندانی با موراد ذکر شده ندارد.
 
-مهارت های شناخت رنگ ، شکل، اندازه و جهت رویه تخریبی آموزشی مهد های کودک در ایران نه تنها به افزایش مهارت های فنی، ارتباطی و آموزشی منجر نمی شود بلکه در پیامک ها ، محاورات بین افراد، تعاملات   مادران هنگام خروج از مهد مبنی بر این است  که  فرزندشان از پرتکاپو تر  و  پر توقع تر شده است. در  یوتیوپ بخش هایی از استعمال مواد مخدر توسط  چند کودک ایرانی و تشویق خانواده نمایش  داده می شود؛در  حالی‌که یکی از پربیننده ترین یوتیوپ های دیگر مربوط به پدری بود که با نشان دادن عکس روسای جمهور امریکا از فرزندش می خواست که نام آنها را  بگوید.
 
شیطنت و بازی در برنامه آموزشی فرانسه و بسیاری از کشورها به گونه ای است که وقت کودک تلف نشود و بیشتر به برنامه آموزشی توجه  می شود. تربیت شهروند و مدیران فردای فرانسه، دولت فرانسه را مجبور به پرداخت هزینه های  این آموزش کرده است (بودجه این مهد کودک ها را تماماً دولت می پردازد(چرا که در مهد کودک های فرانسه کودکان 3 یا 4 ساله بعنوان هم شهری فرانسوی شناخته می شوند ، از ابتدا به  آنان می فهمانند که آنها یک هم وطن هستند بنابراین معلمین با کودکان باید با احترام رفتار کنند و با آنها به زبان  فرانسوی درست صحبت کنند تا آنها بعنوان یک هم وطن مسئول بزرگ شوند .
 
عدم کنترل بر رفتار و شیوه آموزشی مربیان مهد ها ، از سویی باعث بی توجهی مضاعف به چگونگی آموزش و کیفیت آن شده است و از سویی نوع آرایش و پوشش این افراد، کودکان را در معرض مواجه با مدهای رفتاری قرار می دهد.
 
به  طور کل آسیب‌های  موجود در برنامه آموزشی و اعتقادی مهد کودک و روستا مهد ها عبارت اند  از:
1.    تغییر کاربری آموزشی به کاربری تفریحی
2.    عدم وجود برنامه مدون، قانونی و یکسان برای تمامی مهدها
3.    پرخاشگری در کودک
4.    بی اهمیت شدن نقش والدین و ناایمن  شدن  مادر برای  کودک
5.    تقلیل  آموزش دینی به یادگیری و حفظ آیاتی از قرآن
6.    عدم برانگیختگی فکری کودک
7.    عدم رعایت موازین اسلامی در روستا مهدها
8.    ترویج اصول غیر اخلاقی
 
بسیاری از خانواده ها نیز در انتخاب مهد کودک برای فرزندانشان به پاکیزگی محیط،برنامه های متنوع مهد،تغذیه،شهریه متناسب و . . .  توجه دارند. خصوصی شدن مهد کودک ها و عدم نظارت بر برنامه آموزشی، عدم پیگیری والدین درباره آموزش صحیح به فرزندان، عدم تناسب با برنامه آموزشی دبستان به استحاله کارکرد و نقش مهدکودک در سال های اخیر  منجر شده است. برخی از مهد کودک ها بازدیدهایی از مراکز مذهبی مانند مساجد، حسینیه ها و اماکن زیارتی برای آشنا سازی کودک با فضاهای مذهبی ترتیب می‌دهند. در گزارشی در رزونامه مردم سالاری که درباره روند آموزشی مهدکودک ها انجام گرفته بود یکی از مادران علت عدم استفاده از  مهد کودک را برای فرزندش نبود کنترل و نظارت بر کادر آموزشی مهدها بیان کرده است:« تا جایی که بتوانم فرزندم را به مهد نمی فرستم. هر چند دانشمندان می گویند که مهد کودک برای آینده کودکان خوب است و آنها فعالیت گروهی را با رفتن به مهد کودک یاد می گیرند اما من وقتی با خودم سبک و سنگین می کنم می بینم که یاد گرفتن فعالیت گروهی مهم و خوب است اما، اینکه چه فعالیتی و چگونه فعالیتی را یاد می گیرند هم مهم است. من دوست دارم فرزندم فعالیت هایی را یاد بگیرد که این فعالیت ها معمولا در مهد ها یاد داده نمی شود.»
 
نرخ بهره مندی کودکان ایرانی از مهد کودک کمتر از 20 درصد است و بیش از 80 درصد کودکان ایرانی از مهد کودک محروم هستند. نرخ بهره مندی از مهد کودک به این معناست که کل جمعیت کودکانی که می توانند به مهد کودک سپرده شوند در نظر گرفته می شود و با دانستن اینکه سالانه چه تعدادی از این کودکان به مهد می روند نرخی تعیین می شود. بر این اساس  و با توجه به اینکه نرخ رشد جمعیت در ایران در سال های اخیر به طور میانگین 1/5 درصد بوده است،تعداد کودکانی که می توانند به مهد کودک سپرده شوند بیش از 5 میلیون است و استفاده تنها 700 هزار نفر از آنها از مهد کودک نشان دهنده نرخ پایین بهره مندی کودکان ایرانی از مهد کودک است.
 
ترویج   الگوهای غربی همانند باربی، بتمن،اسپایدر من، سیندرلا، جومونگ   و . . . به مرگ  قهرمان های ملی و مذهبی در ایران منجر شده است و کودکان حتی با  آثار مهم  و مشهور  آشنایی در سطح بسیار پایین نیز  ندارند.
 
عدم توجه به فرهنگ کتابخوانی، اختراع و ابداع ، ورزش و فکر کردن به تزلزل افکار سازنده کودک منجر شده و در سال‌های بعد هزینه های سنگینی بر دوش خانواده و کشور قرار خواهد داد.عدم َناسازی با فرهنگ ایرانی،  ورود نا به هنگام فرزندان به دنیای بزرگ سالان و آشنایی با مسائل سیاسی و فرهنگی و مسائل اجتماعی و در به هم ریختگی مرز کودک – بزرگسال به کاهش علاقه های ملی و قهرمانان ایران خواهد شد.
 
در سال تحصیلی 90-89 سرپرست معاونت اجتماعی و پیشگیری از آسیب‌های اجتماعی سازمان بهزیستی بر  روند  برنامه های آموزشی و اعتقادی  مهد کودک ها نظارت خواهد  کرد.ارائه  یک مدل آموزشی و اعتقادی  برای همه مهدکودک ها از برنامه های آتی بهزیستی به شمار می رود.


      

مهدکودکها، فاجعه ای در تربیت دینی

با ظهور زندگی شهری، به مرور تعداد بیشتری از زنان خانه‌دار از خانه به فضای کار سوق یافتند. خروج مادر / همسر از محیط خانه منجر به پدید آمدن مکان‌هایی شد که خدماتی به خانواده ها برای رفع این خلاء ارائه دهند.این خدمات شامل افزایش سالن های غذا خوری، مراکز نگه داری کودکان، تولیدات پوشاک و غیره شد. .

مهدکودک‌ها، فاجعه ای در تربیت دینی


گرایش زن به اشتغال، روابط زن و شوهر و فرزندان را دگرگون می سازد و این امر موجب کاهش روابط عاطفی با فرزندان می شود که بسیار نگران کننده است. نقش زن در خانه گرداگرد سه محور همسرداری، فرزندداری و خانه داری دور می زند که هر یک مدیریت ویژه ای را می طلبد و نیازمند نظم و صرف وقت کافی است. وظایف مادری، بچه داری، خانه داری و رسیدگی به همسر، زن را تا حدودی با هویت و نقشی که در اجتماع دارد، در تضاد قرار می دهد.
 
 
عدم حضور  مادر  در  خانه و الگوپذیری  کودک از سایرین، به  دور شدن  مادر  و نقش  مادر –فرزندی  منجر  می شود  و در سا‌ل‌های بعد  نیز  عواقب آن  خانواده  را در بر  خواهد  گرفت. در سالهای  اخیر، مادران 75درصد از کودکان پیش دبستانی شاغل هستند   واین روند همچنان  رو  به افزایش است؛ ادامه تحصیل و اشتغال  مادران، چاره‌ای جز سپردن کودک خود به مهد کودک برای خانواده باقی نمی‌گذارد، به طوری که رشد ثبت نام نوباوگان در مهد کودک‌ها در این  سال‌ها  افزایش یافته است. در واقع مهدهایی که با هدف آموزش و نگهداری کودکان پا گرفته است این روزها نقش به سزایی در تربیت کودک دارند و عنصر مهمی در مسیر تربیت کودک محسوب می‌شوند.
 
بنا به تعریف بهزیستی کشور « مهد کودک به مرکز یا موسسه یا کانون فرهنگی – تربیتی اطلاق می شود که مسئولیت نگهداری، مراقبت، پرورش و فراهم نمودن زمینه بروز رشد استعدادهای کودکان تا سن قبل از ورود به دبستان را بر عهده دارند که با توجه به مدت فعالیت روزانه، جغرافیای فعالیت و نوع خدمات دارای انواعی است»
 
شرایط خانوادگی بر ایمنی دلبستگی تاثیر دارد. خیلی از مادران شاغل، فشارهای رسیدگی به دو شغل تمام وقت را استرس‌زا می‌دانند. برخی از مادران به دلیل اینکه خسته هستند و به ستوه آمده‌اند، به فرزندانشان با عطوفت کمتری پاسخ می‌دهند و از این رو ، ایمنی آنها را به خطر می‌اندازند. سایر مادران شاغل ، احتمالا برای استقلال نوباوگانشان ارزش قائل‌اند و آن را ترغیب می‌کنند یا اینکه بچه‌های آنها به دلیل عادت داشتن به جدایی از والدینشان، از موقعیت غریبی نمی‌ترسند. در این گونه موارد، حالت و دلبستگی دوری جو می‌تواند بیانگر خودمختاری سالم و نه ناایمنی باشد.
 
 
در مبانی توسعه مدرن، حضور زنان در دانشگاه و بازار کار شاخص مهمی به شمار می‌رفت ؛ بنابراین بعد از انقلاب و در سال‌های سازندگی بسیاری از اندیشه‌های  فمینیستی با  شعار تساوی زن و مرد و یکسان انگاری موفقیت اجتماعی زنان و مردان، به  ورود  زنان در  مشاغل  مختلف  و  بعضاً ناهمسو  با فیزیولوژی زنان دامن زدند.
 
به طور کلی باید اشاره کرد که  تغییرات اجتماعی پس از انقلاب از یک سو موجب گسترش طبقه متوسط جدید و اقشاری که دارای  تحصیلات عالی بودند، شد؛ اینان آرمان ها و تقاضاهای سیاسی اجتماعی و فرهنگی معطوف به آزادی و دموکراسی را در سر می پرورانند. از سوی دیگر و  با  بزرگ  شدن این  قشر و فراهم  شدن زمینه های اجتماعی لازم برای مرجعیت این طبقه و حمایت های سیاسی صورت گرفته  از آرمان های آن‌ها به ویژه در میان جوانان، دانشجویان و زنان  فراهم شد.
 
نکته مهم دیگر درباره رواج مهد کودک ها و مهد روستاها در ایران بعد از  انقلاب اسلامی، دو زبانه بودن کودکان و تکثر فرهنگ بومی در هر یک از مناطق کشور بود. مهدکودک‌ها توانایی آمادگی کودک برای ورود به دبستان را با ارائه آموزش‌های  مقدماتی ارتباطی و آموزشی  مهیا می سازند. اما به دلیل نبود نظارت کافی  و یکسان بودن برنامه در همه سطوح برخی  تخلفات آموزشی  و رواج ارزش های  نامتعارف دیده  می شود. طرح روستا مهد از سال 1380 از سوی سازمان بهزیستی و با همکاری شوراهای روستایی اجرا و تاکنون زمینه اشتغال 10 هزار نفر از بانوان روستایی در 5 هزار و 500 مهدکودک فراهم شده است.در برنامه روستا مهد اهداف این مراکز پرداخت یارانه به روستا مهدها، رفع مشکلات تغذیه ای کودکان، آموزش مربیان و تدوین محتوای آموزشی، با نظارت سازمان بهزیستی انجام می شود.
 
گسترش روز افزون مهدکودک‌ها  نیز در راستای تحقق آرمان‌های دموکراتیک غربی و حفظ آزادی‌های فردی است. نباید چنین پنداشت که وجود  مهدهای کودک مبنی بر زوال اندیشه کودک و نابه‌سامانی خانواده است چرا که آموزش و تربیت کودک در سنین پایین از سوی آموزه‌های باستانی و آموزه‌های دین اسلام  توصیه  شده است. آموزش  در این سال‌ها  بیشتر در جهت تحقق  نقش شهروند  قانونی و دموکراتیک  بوده  تا فردی  در جستجوی  تعالی و حقیقت.
امیرالمؤمنین(علیه ‏السلام) به فرزند خود امام مجتبی(علیه ‏السلام)می‏فرماید: «قلب کودک نورس همانند زمین کاشته نشده، آماده پذیرش هر بذری است که در آن پاشیده شود. ازاین‏رو در تربیت تو شتاب کردم، پیش از آن‏که دل تو سخت شود و اندیشه ‏ات به چیز دیگری مشغول گردد، تا به استقبال کارهایی بشتابی که صاحبان تجربه، زحمت آزمودن آن را کشیده ‏اند و تو را از تلاش و یافتن بی‏ نیاز ساخته ‏اند. در  تعالیم  و  احادیث پیامبر  و امامان معصوم کودک تا  سن  6 تا  7 سالگی  بدون تربیت رسمی زندگی می‌کند اما همواره به الگوهای  مثبت و پرورش  فضائل  اخلاقی سفارش شده است.
 
اغلب روش‌ها و آموزه ها معتقدند که بهترین دوره برای تربیت فرزند، دوران کودکی است؛زیرا در این سنین حس تقلید و نیز حس پذیرش آموزه‏ های تربیتی، در سطح بالایی از توانمندی قرار دارد و کودک به خوبی آن‏چه را که به او آموخته می‏شود، فرا می‏گیرد. کودکان با آمادگی بالای ذهنی برای  تقلید و آموزش در سنین   پایین  امروزه توسط مهدکودک ها و مدارس در  جهت آموزش و پرورش قرار  می‌گیرد. در ایران باستان نیز  روحانیون   مغان  بعد از خانواده ها مسئولیت آموزش و تربیت فرزندان را به عهده داشتند. در ایران پیش از اسلام حفظ صحت از وظایف مهم مذهبی و بیماری منسوب به اهریمن بوده است. در ایران باستان سه منظور عمده از تربیت طفل داشتند:
 
1.     خدمت به اجتماع و کشور
2.    خدمت به خانواده و رفع مسئولیت از پدر و مادر  
3.    بهبودی حال و برتری بر دیگران
 
جمع گرایی ،اجتماع گرایی  و اهمیت  رشد معنوی فرد  در  ایران و  بعد از اسلام(صرف نظر از شیوه های  کاملا متفاوت آن‌ها) از  اهمیتی بالا برخوردار  بوده است. خدمت به خانواده  و پرورش  فرد در  جهت دفاع  از میهن و  افراد دیگر به همنوع پروی  و رشد  ویژگی های  جمعی  و نه  فردی  کمک می  کرد.
 
 در طی تاریخ طولانی قبل از اسلام در  تمام ادوار ،آموزش همواره شبیه دوران‌های قبل نبوده بلکه تابع اوضاع سیاسی -  اجتماعی زمان بوده است ولی به طور کلی می توان گفت در تمام اعصار منظور اصلی این بوده است:
 
•    اولین هدف این بوده است که کودک را معتقد به خدا و متدین بار آورند.
•    دومین منظور این بوده که کودک را دارای اخلاق نیکو کنند.
•    سومین منظور کلی از آموزش و پرورش آموختن پیشه و هنر بوده است.
•    چهارمین منظور کلی بهداشت تن می باشد.
 
اولین و ابتدایی ترین محل برای آموزش دانش به طور عام خانه بود و پدر و مادر عهده دار آموزش و پرورش بوده اند ولی به مرور و پا به پای تحولات اجتماعات و تمرکز خانواده ها مکان آموزشی به خانه ی دومی انتقال یافت که می توان آنرا نخستین محل تدریس گروهی یا مکتب خانه به حساب آورد.
 
« فرزندان تا سن 5 سالگی  به اختیار مادر و از  5 تا 7 سالگی تحت سرپرستی پدر بودند و در این سن به مدرسه می رفتند.» به گفته مورخان، مدارس  دور  از بازار و جای  داد  و ستد ساخته میشد تا  مزاحمتی برای کودکان ایجاد  نشود..  
 
همه‌ آموخته‌ها، عادت‌ها، رفتارها و منش‌های کودکان ناشی از محیطی  است که در آن   تعاملات  روزمره شان  شکل  می‌گیرد ؛ اما آن‌چه در  فرایند رشد شخصیت کودکان و تأثیر‌پذیری آن‌ها از الگوهای رفتاری بسیار حساس است، هماهنگی، همانندی و همراهی الگوها در رشد شخصیت و تثبیت معیارهای اخلاقی کودک می‌باشد.
 
توجه به محیط  اطراف آموزش کودک و الگو گرفتن از  رفتار دیگران اجتماعی از گذشته بر سیطره آموزش و پرورش سایه افکنده بود .خیابان ،بازار، کوچه ، محله و . . . عادات و رسوم و نگرش‌های ساکنان آن شهر و محله را به کودک منتقل می‌کند.پس تحدیدهای صورت گرفته باز هم کودک را  در قرنطینه اجتماعی قرار نمی‌دهد.
 
آموزه های اسلامی به تربیت همه جانبه کودک توجه کرده اند اما  عامل تفاوت زمانی را نیز در نظر گرفته اند. از سوی دیگر ذکر این نکته بسیار با اهمیت است که پیامبر در تربیت اسلامی به الگوهای رفتاری توجه  فراوان نشان داده  اند. هنگامی که پیامبر کودکی را  روزی  از خوردن خرما  منع نکردند و روز دیگر توصیه برای نخوردن آن و ارائه توضیح  به آن  کودک کردند. همین الگوی رفتار  و تقلیدپذیری کودک در سنین پایین  را نشان دادند.  باید خاطر نشان ساخت که در فرایند شکل‌گیری شخصیت کودکان، بیش‌ترین نقش بر عهده‌ الگوهای رفتاری است. یادگیری‌های غیر مستقیم، ضمنی یا مشاهده‌ای، پایدارترین و مؤثرترین یادگیری‌ها محسوب می‌شوند، به وی‍‍‍‍ژه در دوران پیش از دبستان، به دلیل تمایل فراوان کودکان به تقلید، اهمیت این روش‌ها مضاعف می‌شود.
 
بر خلاف آموزه‌های اخلاقی و انسانی مورد تاکید در گذشته، امروز مهدکودک ها بیشتر به رواج  فردگرایی و استقلال فردی پرداخته اند. پیامبر اکرم (ص)درباره  فطرت پاک کودک می‌فرمایند: « هر نوزادی با فطرت خدایی به دنیا می آید و پرورش می یابد ، مگر این که پدر و مادر او را به سوی یهودی گری یا مسیحی گری بکشانند»  {بحار الانوار(ط-بیروت)ج3ص281 }
 
برنامه های تعیین شده در مهد کودک‌ اغلب به برگزاری جشن‌ها و اعیاد  تعلق دارد. برنامه‌های موزیکال و شاد اگر چه در تربیت فرزندان و انتقال بهتر داده‌ها مفید است، اما هنگامی که به کل فضای تربیتی را در  غلبه  خود درآورد، آثار زیان بخشش در سال‌های اولیه ورود کودک به مدرسه نمایان می شود.
 
طبق آخرین آمار در کشور ما 700هزار کودک در 14 هزار مهد کودک بصورت 85% در مهدهای خصوصی تحت نظارت بهزیستی کشور مشغول به آموزش می‌باشند که این تنها 8% از کودکان زیر شش سال کشور را  به خود اختصاص می دهد.بالا نبودن این  آمار مبنی بر  تربیت  فرزند  توسط  مادر در  خانه نیست بلکه  بسیاری از خانواده ها به دلیل عدم تمکن مالی قادر به ثبت نام  فرزندان در مهدهای کودک و تقبل هزینه های سنگین آن نیستند.به  طور  متوسط  ماهانه 80 هزار تومان شهریه مهدهای  کودک است که با توجه به امکاناتی از قبیل آموزش شنا، ژیمناستیک،زبان انگلیسی و غیره افزایش خواهد یافت.
 
مهدهای کودک به عنوان دریچه ای برای ورود کودک به دنیای روابط  اجتماعی گسترده تر و تسریع در روند جامعه پذیری نیز قلمداد می شود و ازاین نظر دارای اهمیت بالایی است. و تربیت باید همه ابعاد وجودی آنها شامل رشد اجتماعی، عاطفی، شخصیتی و هوشی را دربرگیرد. این ابعاد عوامل تعیین کننده اساسی یک انسان هستند که از دوران کودکی پایه گذاری می شوند و شکل می گیرند و مهد کودک می تواند گزینه ای مناسب برای تربیت کودک بعد از خانه و خانواده باشد و اگر آموزش به صورت درست و اصولی صورت گیرد در اینده اجتماعی کودک تاثیر فراوان خواهد گذاشت.
 
 
 

منبع: به نقل از فرهنگ نیوز



      

عکس/ بوسه وداع

 
عکاس این عکس،هنرمند بسیجی "حاج بهزاد پروین قدس" است و افراد موجود در عکس، نیروهای لشکر عاشورا می باشند

 عکسی که می بینید، در زمستان سال 1366 در ارتفاعات غرب کشور گرفته شده است. در آن سال ها، بخش عمده ای از توان رزمی ایرانِ اسلامی، از جبهه های جنوب به جبهه های غرب منتقل شد. در عکس، یکی از رزمندگان لشکر31 عاشورا در حال بوسیدن گونه همرزمان شهیدش دیده می شود.بوسه ای که بی شک حکم بوسه آخرین وداع را دارد.عکاس این عکس،هنرمند بسیجی "حاج بهزاد پروین قدس" است.

عکس/ بوسه وداع

منبع: جهان نیوز


      

ریشه یابی بی حجابی و بدحجابی

ریشه یابی بی حجابی و بدحجابی

وقتی به فلسفه و ریشه ی بی حجابی می نگریم، می بینیم، حجاب از عوامل خوشبختی است و موجب سلامتی روحی و روانی و تکامل فرد و جامعه می گردد و برهنگی و بدحجابی، سقوط و انحطاط معنوی و فکری و پیامدهای شوم بیماری روانی و در نهایت جسمی را به ارمغان می‌آورد.

 به گزارش راسخون به نقل از خبرگزاری مهر، گوهر شرم و حیا در صدف وجود زن نهفته است، لذا زنان نباید از جسم و ظاهر جسمانی خود به عنوان کالایی شهوت انگیز استفاده کنند و چشم های هرزه را به خود متوجه نمایند. علل و عوامل مختلفی در بی حجابی نقش دارند که به مواردی چون پیروی از هوی و هوس های نفسانی، جلب توجه و کسب جایگاه، خودنمایی، بی حیایی و بی عفتی، تهاجم فرهنگی، زیبا جلوه دادن خود نزد دیگران، بی غیرتی مرد در اشاعه ی فحشاء، عملکرد بد دستگاه های ذیربط،  بی توجهی خانواده ها و دوستی های نامطمئن می توان اشاره کرد.

1) پیروی از هوی و هوس های نفسانی

بی شک در وجود انسان، غرائض و امیال گوناگونی است که همه ی آنها برای ادامه ی حیات او ضرورت دارد. هواپرستی سرچشمه غفلت و بی خبری است برخی زنان به خاطر هوی و هوس خویش به فکر تنوع لباس، آرایش و خودنمایی در جامعه می پردازند، تا اینکه خود را به هر مردی ارائه کنند. آنها بجز شیک پوشی، خودنمایی، لذت جویی، خوشگذرانی، به چیز دیگری نمی اندیشند و بهترین اوقات زندگی خود را به قدم زدن در کوچه و خیابان ها و پارک ها و میهمانی های مفسده انگیز می گذرانند، خلاصه آنجا که هواپرستی و بی حجابی است نه پای دین در میان است و نه پای عقل، در آنجا چیزی جز بدبختی و بلا نیست، در آنجا چیزی جز بیچارگی و شقاوت و فساد نخواهد بود.

2) جلب توجه و کسب جایگاه

انسان موقعیت طلب است و همواره می خواهد در میان مردم از جایگاهی خاص و در خور توجه برخوردار باشد. بعضی از افراد با تحصیل علم و دانش و کسب فصائل اخلاقی و معنوی و یا اجتماعی، جایگاهی بدست می آورند و برخی از افراد فاقد این ارزش ها هستند با نمایش زیبایی ها و جاذبه های طبیعی و ساختگی زنانه خود و بی حجابی سعی در جلب توجه دیگران می کنند تا به کمبودهای عاطفی و یا اجتماعی خود پاسخ دهند، اما این خودنمایی ها دلیل بر شخصیت و ارزش آنها نمی باشد.

3) خودنمایی

با توجه به آفرینش زن توأم با زیبایی و لطف ظاهری و با احساسات و عواطف باطنی و تمایل به خودنمایی که در وجود زن به طور محسوس و قوی به چشم می خورد زمینه تحریک پذیری و ایجاد هیجان و تحریک در دیگران توسط او امری طبیعی است و اگر ویژگی های یاد شده را با آرایش و لباس های دلپذیر و حرکات مهیج بیامیزد و در معرض دید نامحرمان قرار دهد چه مفاسد و انحرافاتی را بوجود می آورد که زمینه ساز اضطراب و نگرانی و پریشانی در روح و روان افراد می شود. برخی زنان با بی حجابی به بیماری صیادی دلها گرفتارند. علاقه همسرانش برای ارضای روحیه آنها کافی نیست. محبوبیت عمومی می طلبند. حضرت امام صادق(ع) در مورد آثار گناه می فرماید: شمار کسانیکه که در اثر گناهان و انحرافات جان خود را از دست می دهند بیش از تعداد افرادی است که در اثر مرگ طبیعی می میرند.

4) بی حیایی

یکی از خلقیات پسندیده و صفات عالیه انسانی عفت است. ملکه عفت آدمی را در اعمال و تمایلات جنسی تعدیل می کند و انسان را از پلیدی های شهوت مصون نگاه می دارد. بی عفتی و بی حجابی بعضی از دختران و زنان جوان غالبا از دوستان ناباب سرچشمه می گیرد. در نتیجه خانواده ها و دختران باید در انتخاب دوست دقت کنند.

5) تهاجم فرهنگی

تهاجم فرهنگی عبارت است از تلاش مستمر و حیله گرانه استکبار برای سلب کردن فرهنگ‌های اصیل و الهی از ملت ها و جایگزین کردن فرهنگ مبتذل و مبتنی بر فساد و عیاشی و بی‌بهره ساختن ملت ها از هویت مستقل ملی و دینی خودشان و سلب اتکا به اراده خود. یکی از مهمترین عوامل درونی که باعث انحطاط فرهنگ یک جامعه می شود رواج فساد اخلاقی و بی حجابی است. وقتی فساد بر روی جامعه تاثیر گذاشت، غالبا آن جامعه قادر به ادامه حیات نیست.

6) زیبا جلوه دادن خود نزد دیگران

موضوع زیبایی و جمال طبیعی انسان نیز یکی از مسائلی است که در روایات مذهبی مورد کمال توجه قرار گرفته است. جمال در مورد خداوند بزرگ به معنی زیبایی طبیعی یا تجمل مصنوعی نیست، بلکه مراد ا ز جمال الهی صفات جمالیه و کمالات معنوی است. اما عده ای از زنان و دختران که معنی و مفهوم اصل زیبایی را درک نکرده اند تمام هم و غم خود را بر این می گذارند که شکل ظاهری خود را آراسته و آرایش نمایند و به صورتی زیباتر در نزد دیگران حضور یابند و از زیبایی خدادادی خود در جهت خلاف دستورات الهی استفاده کنند. امام علی(ع) در حدیثی می فرماید: پوشیدگی برای زن سودمندترین و زیبایی او را پایدارتر می سازد.

7) بی غیرتی مرد در اشاعه ی فحشاء

تاثیر متقابل زن و مرد در روابط خانوادگی و سرنوشت فرزندانشان، از اصول غیرقابل انکار در تربیت اجتماعی اسلام است. مرد باید همچون حصاری زن را در حمایت و مراقبت قرار دهد این حالت باید هم در مراقبت نسبت به عفاف و پاکدامنی زن باشد و هم در توجه به نیازهای عاطفی و جنسی او. توجه مرد به عفاف همسر خویش شرط اولیه حفظ حریم خانواده و حفظ سلامت اخلاقی آن است و در افزایش عشق و محبت وی به شوهر موثر است.

8) عملکرد دستگاه های ذیربط

وظیفه ی مهم مسئولین، نظارت لازم بر موسسات تولیدی است که بسیاری از آنها به مراکز مدسازی و دوخت لباس های بی حجاب تبدیل شده اند. آنها به دوخت لباس های غیرشرعی مبادرت می ورزند. اگر کسی بخواهد مانتو و یا شلوار ساده و یا لباس مناسب و در شأنی خریداری کند موفق نخواهد شد. برخی از بی حجابی های زنان و دختران، ناشی از لباس های تحمیلی مانتوسراهای سودجویی است که به فرهنگ بد لباسی و شهوترانی دامن می زنند.

9) بی توجهی خانواده ها

یکی از مهمترین نهادهای موثر در رشد، تربیت و رفتار آدمی نهاد خانواده است. اگر پدران و مادران بی توجه باشند نسبت به مسائل و معیارهای دینی و اخلاقی، از شر مفاسد، فرزندان شان در امان نمی باشند. از این رو خانواده مهمترین قسمت می باشد که باید در امر حجاب به دختران خود آموزش لازم را بدهد.

10) دوستی های نامطمئن

در حقیقت یکی از ریشه های بی حجابی، دوستی های نامطمئن معاشرت های آلوده و مشکوک، گرایش به فرهنگ غرب، شخصیت زدگی، انتخاب الگوهای نامطلوب، احساس پوچی، از درون تهی شدن، بی اعتمادی به فرهنگ خودی و فقر معنویت و نظایر آنها. دختران چون از نظر روحی، عاطفی و احساسی تر هستند از دریچه ی احساسات به دنیا و مسائل آن می نگرند به همین دلیل بیشتر در معرض خطر آسیب های اخلاقی و اجتماعی قرار دارند./7432/

راسخون



      

پاسخ استاد پناهیان به یک نماینده مجلس2

 

ائمه هدی نیز در اجتجاج‌ها و گفتگوهای خود از مثال‌های  تاریخی استفاده می‌کردند/ امیرالمؤمنین به ابن عباس: با خوارج بر اساس سنت بحث کن، نه قرآن
 
  • حتی ائم? هدی(ع) در خیلی موارد در بحث‌ها و گفتگوها از مثال‌های تاریخی انبیاء گذشته استفاده می‌کردند. رسول خدا(ص)، امیرالمؤمنین(ع)، و دیگر ائمه و حتی خود قرآن، بارها برای پاسخ دادن به سوالات و شبهات، به بخش‌هایی از تاریخ انبیاء گذشته یا به تاریخ صدر اسلام اشاره می‌کردند.
  • خود امیرالمؤمنین(ع) نیز پس از آنکه تعدادی از یاران حضرت با خوارج بر اساس قرآن بحث کردند و موفق نشدند، خود شخصاً برای گفتگو به نزدشان رفتند و در پاسخ شبهات و ایرادهای متعدد خوارج که مربوط به تصمیم‌گیری‌های پس از جنگ صفین بود، تمام ایرادهایشان را با اشاره و استناد به بخش‌هایی از تاریخ صدر اسلام و سیر? رسول خدا(ص) پاسخ دادند و همین‌گونه بود که از 12 هزار نفر، 8 هزار نفر متقاعد شدند و از حضرت امان گرفتند.(کشف الغمه/1/265)
  • اتفاقاً وقتی حضرت می‌خواستند ابن عباس را برای گفتگو با خوارج گسیل کنند، به او سفارش کردند بر اساس سنت رسول خدا(ص)-که لااقل بخشی از آن همان تاریخ و سیره حضرت رسول(ص) است- بحث کنند. حضرت به ابن عباس فرمودند: «با آنان با قرآن به مناظره برنخیز، چرا که قرآن وجوه مختلفی دارد و قرآن را می‌توان بر معانی مختلف حمل و تفسیر کرد؛ تو چیزى از قرآن مى‏گویى و آنان چیز دیگر، ولى با کمک سنّت پیامبر (ص) با آنان احتجاج کن، که در برابر آن جز پذیرش گزیرى ندارند؛ لَا تُخَاصِمْهُمْ بِالْقُرْآنِ فَإِنَّ الْقُرْآنَ حَمَّالٌ‏ ذُو وُجُوهٍ تَقُولُ وَ یَقُولُونَ وَ لَکِنْ حَاجِجْهُمْ بِالسُّنَّةِ فَإِنَّهُمْ لَنْ یَجِدُوا عَنْهَا مَحِیصاً»(نهج البلاغه/نامه77)
  • از امام صادق(ع) می‌پرسیدند: وقتی احبار و رهبان و رهبران دین یهود گمراه شدند و انحرافاتی در دین یهود ایجاد کردند از جمله اینکه نشانه‌های آخرین پیامبر را برعکس آنچه در تورات بود به مردم اعلام کردند، آیا مردمی که دنبال آنها گمراه شدند مقصر بودند یا نه؟ حضرت می‌فرمود: بله مردم هم مقصر بودند چون می‌توانستند به رفتار آن عالم دینی نگاه کنند و تشخیص دهند که عالِم سالمی است یا نه. لذا کسانی که به تبعیت از علماء ناسالم، رسالت رسول خدا(ص) را نپذیرفتند هم مقصر بودند، چرا که دلائل رسالت ایشان برای همه آشکار بود و خودشان می‌توانستند بفهمند. لذا وقتی دیدند که آن عالمان سالم نیستند،. باید خودشان به دنبال تشخیص می‌رفتند. و سپس حضرت فرمودند: در زمان ما نیز اگر کسی از چنین علما و فقهایی که ناسالم بودن و دنبال دنیا بودنشان برای همه روشن است، تبعیت و پیروی کند، مانند عوام یهود خواهد بود که خدا تبیعیت آنها را مذمت کرده است. و اما هر کدام از فقها که مراقب نفسش بوده و با نفس خود مخالف و مطیع امر مولایش باشد، بر عوام است که از چنین فقیهى تقلید کنند.این یک تحلیل دقیق تاریخ و بهره گری از آن برای هر زمان دیگر است.
  • (... قَالَ رَجُلٌ لِلصَّادِقِ ع: فَإِذَا کَانَ هَؤُلَاءِ الْقَوْمُ مِنَ الْیَهُودِ لَا یَعْرِفُونَ الْکِتَابَ إِلَّا بِمَا یَسْمَعُونَهُ مِنْ عُلَمَائِهِمْ لَا سَبِیلَ لَهُمْ إِلَى غَیْرِهِ فَکَیْفَ ذَمَّهُمْ بِتَقْلِیدِهِمْ وَ الْقَبُولِ مِنْ عُلَمَائِهِمْ؟ وَ هَلْ عَوَامُّ الْیَهُودِ إِلَّا کَعَوَامِّنَا یُقَلِّدُونَ عُلَمَاءَهُمْ؟ فَقَالَ ع بَیْنَ عَوَامِّنَا وَ عُلَمَائِنَا وَ عَوَامِّ الْیَهُودِ وَ عُلَمَائِهِمْ فَرْقٌ مِنْ جِهَةٍ وَ تَسْوِیَةٌ مِنْ جِهَةٍ ... إِنَّ عَوَامَّ الْیَهُودِ کَانُوا قَدْ عَرَفُوا عُلَمَاءَهُمْ بِالْکَذِبِ الصِّرَاحِ وَ بِأَکْلِ الْحَرَامِ وَ الرِّشَاءِ وَ بِتَغْیِیرِ الْأَحْکَامِ عَنْ وَاجِبِهَا بِالشَّفَاعَاتِ وَ الْعِنَایَاتِ وَ الْمُصَانَعَاتِ وَ عَرَفُوهُمْ بِالتَّعَصُّبِ الشَّدِیدِ الَّذِی یُفَارِقُونَ بِهِ أَدْیَانَهُمْ وَ أَنَّهُمْ إِذَا تَعَصَّبُوا أَزَالُوا حُقُوقَ مَنْ تَعَصَّبُوا عَلَیْهِ وَ أَعْطَوْا مَا لَا یَسْتَحِقُّهُ مَنْ تَعَصَّبُوا لَهُ مِنْ أَمْوَالِ غَیْرِهِمْ وَ ظَلَمُوهُمْ مِنْ أَجْلِهِمْ وَ عَرَفُوهُمْ یُقَارِفُونَ الْمُحَرَّمَاتِ وَ اضْطُرُّوا بِمَعَارِفِ قُلُوبِهِمْ  إِلَى أَنَّ مَنْ فَعَلَ مَا یَفْعَلُونَهُ فَهُوَ فَاسِقٌ لَا یَجُوزُ أَنْ یُصَدَّقَ عَلَى اللَّهِ وَ لَا عَلَى الْوَسَائِطِ بَیْنَ الْخَلْقِ وَ بَیْنَ اللَّهِ. فَلِذَلِکَ ذَمَّهُمْ لَمَّا قَلَّدُوا مَنْ قَدْ عَرَفُوهُ وَ مَنْ قَدْ عَلِمُوا أَنَّهُ لَا یَجُوزُ قَبُولُ خَبَرِهِ وَ لَا تَصْدِیقُهُ فِی حِکَایَتِهِ وَ لَا الْعَمَلُ بِمَا یُؤَدِّیهِ إِلَیْهِمْ عَمَّنْ لَمْ یُشَاهِدُوهُ وَ وَجَبَ عَلَیْهِمُ النَّظَرُ بِأَنْفُسِهِمْ فِی أَمْرِ رَسُولِ اللَّهِ ص إِذْ کَانَتْ دَلَائِلُهُ أَوْضَحَ مِنْ أَنْ تَخْفَى وَ أَشْهَرَ مِنْ أَنْ لَا تَظْهَرَ لَهُمْ. وَ کَذَلِکَ عَوَامُّ أُمَّتِنَا إِذَا عَرَفُوا مِنْ فُقَهَائِهِمُ الْفِسْقَ الظَّاهِرَ وَ الْعَصَبِیَّةَ الشَّدِیدَةَ وَ التَّکَالُبَ عَلَى حُطَامِ الدُّنْیَا وَ حَرَامِهَا وَ إِهْلَاکَ مَنْ یَتَعَصَّبُونَ عَلَیْهِ وَ إِنْ کَانَ لِإِصْلَاحِ أَمْرِهِ مُسْتَحِقّاً وَ بِالتَّرَفْرُفِ بِالْبِرِّ وَ الْإِحْسَانِ عَلَى مَنْ تَعَصَّبُوا لَهُ وَ إِنْ کَانَ لِلْإِذْلَالِ وَ الْإِهَانَةِ مُسْتَحِقّاً فَمَنْ قَلَّدَ مِنْ عَوَامِّنَا مِثْلَ هَؤُلَاءِ الْفُقَهَاءِ فَهُمْ مِثْلُ الْیَهُودِ الَّذِینَ ذَمَّهُمُ اللَّهُ بِالتَّقْلِیدِ لِفَسَقَةِ فُقَهَائِهِمْ. فَأَمَّا مَنْ کَانَ مِنَ الْفُقَهَاءِ صَائِناً لِنَفْسِهِ حَافِظاً لِدِینِهِ مُخَالِفاً عَلَى هَوَاهُ مُطِیعاً لِأَمْرِ مَوْلَاهُ فَلِلْعَوَامِّ أَنْ یُقَلِّدُوهُ وَ ذَلِکَ لَا یَکُونُ إِلَّا بَعْضَ فُقَهَاءِ الشِّیعَةِ لَا جَمِیعَهُمْ...؛ احتجاج طبرسی/2/458 و وسائل الشیعه/27/131)
در خصوص وضعیت خراب دوران جاهلیت عرب، خیلی مبالغه شده
 
  • در آغاز بحث تاریخ اسلام معمولاً موضوعی به نام «جاهلیت عرب» مورد بحث قرار می‌گیرد و در مورد وضعیت خراب دوران جاهلیت عرب به صورت خیلی مبالغه‌آمیز سخن رانده می‌شود. البته عبارت «دوران جاهلیت» عبارت درستی است ولی توسط کسانی که به آنها «مستشرقین» گفته می‌شود، یک تحریفی در تحلیل دوران جاهلیت اتفاق افتاده است و آن اینکه القاء می‌کنند: «قبل از اینکه پیامبر(ص) در مکه ظهور کنند، آنجا وضع جامعه خیلی خیلی خراب بود! هم? مردم دختران خود را زنده‌ به گور می‌کردند، ملخ می‌خوردند، همدیگر را می‌کشتند و ...»
آثار سوء مبالغه دربار? وضعیت خراب دوران جاهلیت
 
  • بله اوضاع جهان عرب قبل از اسلام خراب بود ولی نه به این شدّتی که اینها (مستشرقین) می‌گویند و بین ما هم رایج شده است.
  • اگر معتقد شویم که مک? قبل از پیامبر(ص) وضعش خیلی خراب بوده، غیر از اینکه بر اساس واقعیت‌های تاریخی دچار اشتباه شده‌ایم، آثار سوئ دیگری هم در پی دارد. اولین اثر سوء آن این است که شأن پیامبر(ص) و ارزش کار ایشان در بنیان‌گذاری تمدن اسلامی و هدایت آن جامعه پایین می‌آید، عمق پیام‌های دین اسلام کاهش می‌یابد، و زمان مصرف دین محدود به همان زمان برای نجات مردم از جاهلیت می‌شود.
  • زیرا وقتی وضع یک جامعه خیلی خراب باشد، یک انسانِ «کمی خوب» هم می‌تواند در میان آن مردم وحشی و عقب‌مانده، خودش را نشان دهد و به عنوان یک منجی مطرح شود و در آن جامعه تحولی ایجاد کند. پس نتیجه می‌گیرند: دین و مکتبی که ایشان آورده است برای آن مردم بدبخت و بیچاره مفید بوده ولی مردم فرهیخت? امروز ما دیگر به آن دین نیازی ندارند.
غرب و شرق کنونی، بدون برخورداری از اکثرخوبیهای عرب جاهلی، اغلب بدیهای آن و بیشتر از آن را دارد
 
  • واقعیت این است که مردم مشرکی که در مکه زندگی می‌کردند، در اوج بربریت و وحشی‌گری به سر نمی‌بردند، بلکه خوبی‌ها و فضیلت‌هایی هم داشتند که نادیده گرفته شده و در مورد بدی‌های آنها مبالغه شده است. اولاً اکثر بدی‌های عرب جاهلی و بلکه شدیدتر از آن در جهان امروز وجود دارد و ثانیاً مازاد بر آن بدیها، امروز بدیهایی وجود دارد که در جاهلیت نبوده است. ضمن اینکه عرب جاهلی خوبی‌هایی داشته که بسیاری از آنها در جهان امروز غرب یا نیستند یا در سطحی بسیار نازلتری به سر می‌برند.
1. پایبندی به عهد و پیمان/امروز کدام‌یک از کشورهای وحشی غربی، مانند اعراب جاهلی به عهد و پیمان خود پایبند هستند؟
 
  • یکی از خوبی‌های عرب جاهلی، پایبندی به عهد و پیمان بود. درست است که درگیری و جنگ بین اقوام مختلف عرب وجود داشت ولی آنها به شدت بر عهد و پیمان خودشان وفادار بودند. امروز کدام‌یک از کشورهای وحشی غربی، مانند اعراب جاهلی به عهد و پیمان خودشان پایبند هستند؟!
  • تاریخ نویسان می‌نویسند: شهر مکه نه حکومتى داشت، و نه ماموران رسمى که انتظامات شهر را به عهده گیرد. در عوض عهد و پیمان و سوگند، و حق جوار(پناهدگى و بست نشینى) که قریش سخت پاى‏بند آن بود، این نقیصه را جبران مى‏کرد.(علی دوانی، تاریخ اسلام از آغاز تا هجرت، ص14-روحیات عرب و صفات عمومی قریش)
2. قواعد ازدواج/ وضعیت جاهلیت قبل از اسلام در موضوع ازدواج ، بدتر از وضعیت امروز غرب نیست
 
  • در دوران جاهلیت قواعد غلطی برای ازدواج داشتند، ولی حداقل یک قواعدی داشتند نه این وضعی که الان در غرب به وجود آمده است. وضعیت جاهلیت قبل از اسلام در امر ازدواج و مسائل پیرامون آن، اگر از وضعیت غرب بهتر نباشد، بدتر نبوده.
3. وضعیت غذاها/ امروز در شرق و غرب جهان غذاهای آلوده‌ای می‌خورند که اعراب جاهلی هم نمی‌خوردند
 
  • در دوران جاهلی، برخی اعراب غذاهای آلوده، یا جانورانی مانند ملخ و ... را می‌خوردند و شاید اغلب این غذاها را در زمان قحطی و امثال آن مصرف می‌کردند.  اما امروزه همین غذاها و بدتر از آن در فروشگا‌ه‌های برخی کشورهای به اصطلاح پیشرفته شرقی و غربی رسماً عرضه می‌شود و از خوردن آن شرمی ندارند.
4. فرهنگ احترام به خوبان و نیکان جامعه /فرهنگ اخلاق و شایسته سالاری
 
  • اگر وضع فرهنگ جامعه‌ای خیلی بد باشد، و از فرهنگ خیلی منحط و پَستی برخوردار باشد، یکی از اولین ثمراتش این است که جامعه افراد خوب و نیکش را احترام نمی‌کند و حتی مسخره هم می‌کند، اما در عوض به بدها احترام می‌گذارند. در حالی که جامع? مکه حضرت عبدالمطلب را به عنوان رئیس مکه احترام می‌کردند و بنی‌هاشم نسل اندر نسل در آن منطقه سیادت داشتند و مورد اکرام تمام قبایل عرب بودند. یعنی با وجود تمام عیوب بزرگی که داشتند، اما همواره کسانی که از جهت تدبیر و اخلاق برتر بودند، به عنوان راس و رئیس جامعه پذیرفته می‌شدند؛ و این پذیرش از طریق زورگویی و شمشیر بنی‌هاشم به وجود نیامده، بلکه بر اساس اتفاق نظر همان قبایل عرب به وجود آمده.
  • پیامبر گرامی اسلام چهل سال در میان آنها زندگی کرد. آن هم یک زندگی پاک. مردم هم پاکی او را می دیدند و برای پاکی اش احترام قائل بودند. پیامبر(ص) قبل از بعثت در مکه به «محمد امین» مشهور بودند. یعنی هم امانت داری او شهرت داشت، هم او را به این عنوان می‌شناختند و ستایش می‌کردند و هم در بسیاری از منازعات، داوری چنین شخص نازنینی را فراتر از روابط قبیله‌ای، می‌پذیرفتند. آیا چنین جامعه‌ای می‌تواند از نظر فرهنگی در آن حدی که برخی مستشرقین ادعا می‌کنند، عقب‌مانده باشند؟
5. مک? قبل از اسلام، یکی از معنوی‌ترین شهرهای جهان بود
 
  • از ویژگی‌های دیگر مردم مکه این بود که اهل دین و دیانت بودند؛ گرچه در دینداری آنها اشتباهات مهمی بوده است. مثلاً با وجود اینکه خدا را قبول داشتند(وَ لَئِنْ سَأَلْتَهُمْ مَنْ خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ لَیَقُولُنَّ اللَّهُ؛ لقمان/25) اما در خان? کعبه بت‌هایی قرار داده بودند. البته همین بتها را هم خالق و خدا نمی‌دانستند، بلکه می‌گفتند: اینها شفعاء و واسط? بین ما و خدا هستند.(یَقُولُونَ هؤُلاءِ شُفَعاؤُنا عِنْدَ اللَّهِ؛ یونس/18) اشکال این بود که در دین انحراف ایجاد کرده بودند. آنها برای همین بتهایی که در خان? کعبه بودند، و آنها را واسطه و شفیع پیش خدا می‌دانستند، قربانی می‌کردند و این قربانی را جزء عبادات و دین خود می‌دانستند، اما اشتباهشان این بود که بدون اینکه خدا گفته باشد، این بدعتها را وارد دین کرده بودند.
  • البته صورت‌هایی از عبادت هم در شهر مکه بوده که سالم بوده و بعد از ظهور اسلام هم حفظ شده، مثل سعی بین صفا و مروه نیز قبل از اسلام هم بوده است. لذا شهر مکه یک شهر بدون هیچگونه معنویت نبوده.
  • اتفاقاً یکی از مشکلات پیامبر(ص) این بود که با کسانی که ادعای دین و معنویت داشتند، مواجه بود. شبه جزیر? عرب و به‌ویژه شهر مکه و مدینه، محل سکونت کسانی بود که خود را از منتظران آخرین پیامبر(ص) می‌دانستند.
  • مکه یک شهر مذهبی و معنوی بود. شهری نبود که با معرفت و فرهنگ بیگانه باشد. شهری بود که محل دفن بسیاری از پیامبران الهی بود. آثار ابراهیم خلیل الرحمان درآن هویدا و مورد احترام هم بود. حجرالاسود را به قدری محترم و مقدس می‌شمردند که برای کسب افتخار گذاشتن آن در سرجایش، میان قبایل اختلاف به وجود آمد. مقام حضرت ابراهیم خلیل الرحمان(ع) نیز همواره در کنار خان? خدا مورد احترام همگان بوده است.
  • بعد مذهبی و مرکزیت مذهبی شهر مکه به قدری مورد توجه بود که سپاه ابرهه به دلیل همین اهمیت، تقدس و مرکزیت مذهبی شهر مکه به آن حمله کرد. به خاطر رونق عبادت در کنار خان? کعبه، آنجا مرکز تجارت هم شده بود. شاید بتوان گفت مک? قبل از اسلام، از جهاتی، معنوی‌ترین شهر جهان محسوب می‌شد.
6. ادبیات قوی یکی از شاخصه‌های رشد فرهنگی یک جامعه
 
  • یکی دیگر از شاخصه‌های رشد فرهنگی هر جامعه را سطح ادبیات آن می‌دانند. ادبیاتی که در آن منطقه وجود داشت، یک ادبیات بسیار قدرتمند و غنی بود و قرآن کریم از غنای این ادبیات برای انتقال مفاهیم عمیق دین استفاده کرد و البته بر غنای آن افزود.
فرهنگ مک? پیش از اسلام از بسیاری از کشورهای امروز جهان که مدعی فرهنگ و تمدن هستند بالاتر بود
 
  • البته مک? قبل از اسلام به لحاظ فرهنگ و تمدن و دیانت، نسبت به جامع? بعد از اسلام و معرفت، مکارم اخلاق و شکوه بالای بعد از اسلام، سطح پایین‌تری داشت ولی یقیناً از بسیاری از کشورهای امروز جهان که مدعی فرهنگ و تمدن هستند بالاتر بود.
  • بسیاری از بدیهایی هم که برای آن دوران ذکر می‌شود، مربوط به عرب اصیل شهر مکه مربوط نمی‌شود، بلکه مربوط به اعراب و بادیه‌نشین‌هایی بود که حتی بعد از اسلام نیز خداوند دربار? آنها فرمود: «بادیه‏نشینان کفر و نفاقشان بیشتر است؛ الْأَعْرابُ أَشَدُّ کُفْراً وَ نِفاقاً»(توبه/97). طایفه اصیل بنی هاشم هم یکی از طایفه‌های اصلی ساکن در شهر مکه بودند، که اتفاقا جایگاه و اعتبار بسیار بالایی در میان اعراب داشتند، و باید حساب آنها را از عموم مردم جدا کرد.
  • برخی از بدیها هم مانند زنده به گور کردن دختران، به صورت محدود گزارش شده، نه اینکه حالت یک رسم عمومی و فراگیر را داشته باشد؛ وانگهی اگر چنین بود، نسلشان منقرض می‌شد.
مشرکین مکه حاضر بودند از جانب خود به پیامبر(ص) ریاست بدهند ولی حاضر نبودند از جانب خدا ریاست کند
  •  
  • باید دید چرا بعد از بعثت پیامبر گرامی ص دشمنی را با او آغاز کردند و آن ادب و احترام سابق را به مرور تبدیل به دشمنی و نزاع کردند؟
  • نکت? قابل توجه در مورد مخالفت با پیامبران الهی، مشکل کفار با «اطاعت» از پیامبران بوده است. مثلاً قبل از اینکه پیامبر(ص) به رسالت مبعوث شود، به عنوان یک انسان «امین» و پاک و راستگو در بین مردم شناخته می‌شدند، و بعضاً در نزاع‌های سخت داوری او را می‌پذیرفتند و ستایش می‌کردند. ولی بسیاری از همین افراد که حضرت را به عنوان یک انسان خیلی خوب قبول داشتند، بعد از بعثت حاضر به پذیرش دعوت ایشان نشدند.
  • جالب‌تر اینکه حاضر بودند به پیامبر(ص) ریاست و حکمرانی شهر مکه را بدهند، ولی حاضر نبودند که ایشان از جانب «خدا» حکمرانی کند! حاضر بودند که ایشان به واسط? چیزی شبیه دموکراسی(اجماع نظر قبایل) ریاست کند، اما حاضر نبودند از جانب خداوند حکمرانی کند. برایشان سخت بود کسی از طرف خدا به آنها دستور بدهد ولی حاضر بودند از جانب خودشان رئیس آنها شود! تحلیل این بحث خیلی جالب است. یعنی حاضر بودند ریاست و خوبی پیامبر(ص) را بپذیرند ولی نه اینکه از جانب خدا قدرت مطلقه داشته باشد و به آسمان وصل باشد.  («... از اینرو،بطور دستجمعى به سوى خانه‏«ابو طالب‏»روانه شدند،در حالى که برادرزاده او کنار وى نشسته بود. سخنگوى جمعیت ‏سخن را آغاز نمود و گفت: «اى ابو طالب، «محمد» صفوف فشرده و متحد ما را متفرق ساخت، و سنگ تفرقه در میان ما افکند، و به عقل ما خندید، و ما و بتان ما را مسخره نمود، هر گاه محرک او بر این کار نیازمندى و تهى دستى او است، ما ثروت هنگفتى در اختیار او مى‏گذاریم، هر گاه طالب منصب است، ما او را فرمانرواى خود قرار مى‏دهیم، و سخن او را مى‏شنویم»؛ جعفر سبحانی، فروغ ابدیت، ج1، ص265 | عتبه بن ربیعه از طرف قریش به رسول خدا(ص) گفت: «اگر منظورت از این سخنان که میگوئى اندوختن ثروت و بدست آوردن مال است، ما حاضریم آنقدر براى تو مال و ثروت جمع‏آورى کنیم تا آنجا که ثروت تو بدارائى تمامى ما بچربد! و اگر مقصودت آن است که کسب شخصیتى کنى ما حاضریم (بدون این سخنان) تو را بزرگ خود قرار داده و هیچکارى را بدون اذن تو انجام ندهیم! و اگر هدفت‏سلطنت و ریاست است ما تو را سلطان و رئیس خود قرار مى‏دهیم»؛ جعفر سبحانی، فروغ ابدیت، ج1، ص265)
برخی می‌خواهند ولایت فقیه جایگاهی تشریفاتی مثل شیخ الازهر داشته باشد
 
  • چند روز پیش شیخ الازهر مردم مصر را به آرامش دعوت کردند، و البته همه می‌دانند که این دعوت او تأثیری نداشت. بعضی‌ها دوست دارند در کشور ما ولایت فقیه هم جایگاهی تشریفاتی مثل شیخ الازهر داشته باشد؛ یعنی به نصیحت کردن اکتفا کند و احترام خودش را حفظ کند! برخی که با ولایت فقیه مشکل دارند، علتش این است که وقتی شلوغ‌کاری می‌کنند، ولی فقیه در مقابل آنها می‌ایستد و جلوی فتنه‌ها را می‌گیرد. لذا دوست دارند قدرتش تشریفاتی و ضعیف باشد و فقط نصیحت کند و برای توجیه نظر خود می‌گویند: این‌طوری احترامش حفظ می‌ماند!
برای برخی، پیامبر(ص) تا وقتی احترام دارد که به سیاست کاری نداشته باشد/همان اقوامی که قبل از بعثت، به حکمیت پیامبر(ص) راضی شدند، بعد از بعثت برای قتل او هم قسم شدند
 
  • در صدر اسلام هم مشرکین مکه می‌خواستند همین نوع احترام و قدرت تشریفاتی را برای پیامبر(ص) نگه دارند. گویا همان موقع هم این مسأله بوده است که وقتی یک شخصیت معنوی در سیاست دخالت می‌کردند، احترامش از بین می‌رفت! یعنی از نظر بعضی‌ها پیامبر(ص) تا وقتی خوب بود و احترام داشت که به سیاست کاری نداشت باشد و عارفانه کار خود را انجام دهد و به دنبال اقام? حق کاری نباشد. در حالی که خداوند وقتی پیامبری می‌فرستد، اطاعت از او را واجب می‌کند و می‌فرماید: «وَ ما أَرْسَلْنا مِنْ رَسُولٍ إِلاَّ لِیُطاعَ بِإِذْنِ اللَّهِ»(نساء/64) یعنی او فقط پیامبر نیست بلکه فرماند? کل قوا نیز هست؛ هم? دعواها از این به بعد شروع می‌شود.
  • همان اقوامی که قبل از بعثت بر سر جابه‌جا کردن حجرالاسود اختلاف داشتند و به حکمیت پیامبر(ص) به عنوان یک شخص امین و مورد اعتماد رضایت دادند و داوری او را ستایش کردند، همان‌ اقوام بعد از بعثت جمع شدند و گفتند از هر قبیله یک نفر برود و با همدیگر پیامبر(ص) را به قتل برسانند تا خونش بین قبایل تقسیم شود و قبیل? بنی‌هاشم نتواند در مقابل هم? قبایل خونخواهی کند!
اگر پیامبر(ص) بر مردم ولایت پیدا نمی‌کردند، احترام خودش و فرزندانش باقی می‌ماند ولی...
 
  • اگر پیامبر(ص) بر مردم ولایت پیدا نمی‌کردند و اطاعت از ایشان لازم نبود و فقط یک‌سری توصیه‌های اخلاقی و نکاتی برای رابط? خصوص با خدا را مطرح می‌کرد و کاری به جامعه نداشت، نه تنها در بین مشرکین محترم باقی می‌ماند (مثل قبل از بعثت که به ایشان لقب امین دادند) بلکه فرزندان ایشان هم در بین مردم محترم باقی می‌ماندند. ولی این‌طور نبود و کار تا جایی پیش رفت که اباعبدالله(ع) به دست کسانی که توسط پیامبر(ص) مسلمان شدند، به شهادت رسید ...



      

پاسخ استاد پناهیان به یک نماینده مجلس

 


 

پاسخ استاد پناهیان به یک نماینده مجلس
در هیئت شهدای گمنام مطرح شد؛
 
در مجلس شورای اسلامی، برادر بزرگواری به برخورد پیامبر(ص) در عفو مشرکین مکه و بخشیدن قاتلین حمز? سیدالشهداء اشاره کردند و گفتند که باید در برخورد با فتنه‌گران 88 به این رفتار پیامبر(ص) تأسی کنیم. آیا در فضای کنونی باید از برخورد پیامبر(ص) با مشرکین مکه سخن گفت، یا باید از نحو? برخورد امیرالمؤمنین(ع) با برخی از متمردین زمان خودش سخن گفت؟!
 
 موضوع سخنرانی حجت الاسلام و المسلمین پناهیان، در جلسات هفتگی هیئت شهدای گمنام که شبهای جمعه در حسینیه قهرودیها واقع در خیابان فرهنگ برگزار می‌شود، تاریخ تحلیلی اسلام است. در ادامه گزیده‌ای از مباحث مطرح شده در اولین جلسه را می‌خوانید:
 
امروز بیش از هرزمانی به تاریخ اسلام نیاز داریم / نباید به نکات مشهور تاریخ اسلام اکتفا کنیم
 
  • ما الان در زمانه‌ای به سر می‌بریم که بیش از هر زمان دیگر به تاریخ اسلام نیاز داریم. چون ما هم اکنون در وضعیتی هستیم به درک عمیق دین نیازمندتر از گذشته‌ایم. امروزه بسیاری از اختلاف‌نظرها، دیگر بر سر حقانیت دین نیست بلکه برداشت‌های سطحی از دین توسط برخی از افراد موجب ایجاد مشکلات شده است.
  • امروز نیاز ما به تاریخ اسلام فراتر از این است که صرفاً به نکات مشهور تاریخ اسلام اکتفا کنیم. بلکه نکات و جزئیات قطعی و مسلّم زیادی در تاریخ اسلام هست که مشهور نیستند و معمولاً به آنها پرداخته نمی‌شود، ولی در درک بهتر ما از تاریخ اسلام خیلی کمک می‌کنند.
  • ما برای درک عمیق و صحیح دین نیازمند این هستیم که تاریخ اسلام را دقیق‌تر مطالعه کنیم. مطالبی که از تاریخ اسلام در دسترس همگان قرار گرفته و مشهور است، لزوماً کلیدی‌ترین مطالب تاریخ اسلام نیست و به‌ویژه لزوماً متناسب با نیاز امروز جامع? ما نیست. جامع? ما خیلی پیشرفت کرده است و در این شرایط جدید باید بیش از پیش به زوایای غریب تاریخ اسلام مراجعه کنیم.
  • اکتفا به مطالب مشهور تاریخی، گاهی از اوقات ما را در برداشت نهایی تاریخ به اشتباه می‌اندازد. طبیعتاً برداشت ناصواب از تاریخ اسلام موجب برداشت ناصحیح از اسلام نیز خواهد شد.
  • نگاه و تحلیل آیت الله بهجت در مورد قیام امام حسین(ع) که بر اساس برخی از همین واقعیات غیر مشهور است، یکی از همین موارد است. (در محضر بهجت/ج1/ شماره 208 و ج3/ شماره1429). ایشان بر اساس اسناد تاریخی می‌گوید: امام حسین(ع) مانند برادرش امام حسن(ع) وقتی دید یاور ندارد، حاضر شد با شرایطی از معارض? با یزید کنار بکشد و از قیام و اقدام بر علیه حکومت او صرفنظر کند – شبیه آنچه برادرش با معاویه توافق کرد. امام حسین(ع) در کربلا در جلسه‌ای با عمر سعد این پیشنهاد را داد، ولیکن عمر سعد که قبلاً دو راه به حضرت پیشنهاد داده بود: اول «السلّ?» یعنی جنگ و شمشیر، و دوم «الذّل?» یعنی ذلت و خواری و تسلیم حکم یزید شدن، این پیشنهاد حضرت را قبول نکرد و از حضرت تسلیم بدون قید و شرط خواست. یعنی دست‌بسته تسلیم عمر بن سعد شده و او را نزد یزید ببرد و او هر چه خواست با حضرت بکند: بکشد و یا رها کند؛ یعنی تسلیم ذلیلانه و بی قید و شرط. این بود که حضرت فرمود: «ألا! و إنّ الدّعیّ بن الدّعیّ قد رکز بین اثنتین: بین السّلّ? والذّلّ?، و هیهات منّا الذّل?، یأبی اللهُ لنا ذلک و رسوله والمؤمنون.»(لهوف/97-احتجاج/2/300)
غیر از «آگاهی» از تاریخ اسلام نیاز به «تحلیل» آن داریم/ نداشتن تحلیل برای یک حادث? اجتماعی به معنای نفهمیدن آن است/تاریخ هم مانند قرآن منبع شناخت دین ماست
 
  • غیر از لزوم آگاهی از تاریخ اسلام، ضرورت دیگر «تحلیل» تاریخ اسلام است. ما باید به تحلیل وقایع تاریخ اسلام بپردازیم، نه از این تحلیل گریزی هست و نه به سادگی می‌توان به تحلیل درستی رسید. زیرا اولاً اگر آن واقع? اجتماعی را نتوانیم تحلیل نکنیم، یعنی آن را نفهمیده‌ایم. ثانیاً اگر تحلیل کنیم، ولی غلط تحلیل کنیم، باز معنایش آن خواهد بود که اشتباه فهمیده‌ایم.
  • تحلیل غلط و نابجا برای تاریخ اسلام داشتن مانند آن است که کسی از قرآن برداشت اشتباهی داشته باشد و آن را غلط ترجمه و تفسیر کند. همانطور که قرآن منبع شناخت دین است، تاریخ اسلام هم منبع شناخت دین ماست.  
در پیچیدگی‌های فتنه‌های آخرالزمان به کجا پناه ببریم؟ / تاریخ اسلام قواعد مهم‌ترین رخداد‌های جامع? اسلامی را تا آخر مشخص کرده
 
  • هر چه به آخرالزمان نزدیک‌تر می‌شویم به پیچیدگی‌های بیشتری می‌رسیم که خیلی از تحلیل‌گرها از درک زمان? خود عاجز می‌شوند و در روایات ذکر شده که مردم دیگر مؤمن و منافق را تشخیص نمی‌دهند.(امام رضا(ع): ... إِنَّهُ إِذَا کَانَ کَذَلِکَ اخْتَلَطَ الْحَقُّ بِالْبَاطِلِ وَ اشْتَبَهَ الْأَمْرُ فَلَمْ یُعْرَفْ مُؤْمِنٌ مِنْ مُنَافِق‏؛ صفات الشیعه شیخ صدوق/8) بسیاری از کسانی که تاگذشته تکیه‌گاه دیگران به شمار می‌رفتند، نظر و تحلیلشان بی‌اثر می‌شود.(رسول خدا(ص): وَ سَتَکُونُ بَعْدِی فِتْنَةٌ صَمَّاءُ صَیْلَمٌ یَسْقُطُ فِیهَا کُلُّ وَلِیجَةٍ وَ بِطَانَةٍ وَ ذَلِکَ عِنْدَ فِقْدَانِ شِیعَتِکَ الْخَامِسَ مِنْ وُلْدِ السَّابِعِ مِنْ وُلْدِکَ؛ کفایة الأثر/156) واقعاً در فتنه‌های آخرالزمان، بحران افزایش پیدا می‌کند و اوضاع بسیار پیچیده می‌شود. البته هنوز اوضاع ما خیلی پیچیده نشده است ولی ما انتظار داریم با پیچیدگی‌های بیشتری مواجه بشویم؛ این یک روند طبیعی است که هرچه جلوتر می‌رویم با پیچیدگی‌های بیشتری مواجه شویم.
  • در این پیچیدگی‌ها به کجا باید پناه ببریم؟ واقعاً اگر کسی تحلیل درستی از تاریخ اسلام نداشته باشد، آیا می‌تواند درک و تحلیل سیاسی درستی از زمان? خودش داشته باشد؟! این یک خیال واهی است که درک زمان? فعلی بدون تاریخ اسلام برای اهل سیاست ممکن باشد. تاریخ اسلام قواعد مهم‌ترین رخداد‌های جامع? اسلامی را تا آخر مشخص کرده‌اند.
  • بعد از تحلیل صحیح تاریخ اسلام، مسئل? مهم انطباق قواعد کلی آن بر زمان‌ها و موقعیت‌های مختلف است. نباید درک تاریخی خود را بدون مصرف بگذاریم و نباید با مصرف غلط آن تاریخ شناسی خود را بی‌اثر و بلکه مضر قرار دهیم.
نحو? برخورد با متمردین سال 88 را باید با برخورد پیامبر(ص) و امیرالمؤمنین(ع) با «مؤمنینِ متمرد» مقایسه کرد نه با «عفو» مشرکین مکه توسط پیامبر
 
  • تطبیق اشتباه و نابه‌جای قواعد کلی تاریخ اسلام بر زمان‌ها و موقعیت‌ها بر اثر عدم توجه به شرایط و فضای حاکم بر وقایع تاریخی، ما را به درک اشتباه از قواعد کلی تاریخ اسلام و تحلیل‌های سیاسی اشتباه می‌رساند. در مجلس شورای اسلامی، برادر بزرگواری به برخورد پیامبر(ص) در عفو مشرکین مکه و بخشیدن قاتلین حمز? سیدالشهداء اشاره کردند و گفتند که باید در برخورد با فتنه‌گران 88 به این رفتار پیامبر(ص) تأسی کنیم.
  • آیا در فضای کنونی باید از برخورد پیامبر(ص) با مشرکین مکه سخن گفت، یا باید از نحو? برخورد امیرالمؤمنین(ع) با برخی از متمردین زمان خودش سخن گفت؟! متمردین و معارضین دو گروه هستند: 1. یک گروه در بیرون جامعه اسلامی و 2. یک گروه در داخل جامعه اسلامی هستند. مثالی که آن نمایند? محترم مجلس مطرح کرد، عفو پیامبر(ص) نسبت به کسانی بود که بیرون جامع? اسلامی بودند، ولی وضعیت فعلی ما مربوط به آن گروه از متمردین است که در درون جامع? اسلامی قرار دارند. در اینجا باید از مواردی در تاریخ اسلام مثال زد که گروهی از مؤمنین در داخل جامع? اسلامی، متمردانه عمل کردند و بعد برخورد پیامبر(ص) یا امیرالمؤمنین(ع) با آنها را مطرح نمود و مقایسه کرد. این‌گونه تحلیل‌ها ناشی از برخورد سطحی با تاریخ اسلام است. وقتی می‌خواهیم تشابه یک حادثه در زمان? خود با یک حادثه در تاریخ اسلام را درک کنیم، باید عمیقاً دقت کنیم.
بدون درک صحیح از تاریخ اسلام، نمی‌توان درک صحیحی از فضای سیاسی داشت /جایگاه ویژ? تاریخ در نامه امیرالمؤمنین(ع) به جوان
 
  • هم تاریخ اسلام و هم تحلیل تاریخ اسلام از اهمیت فوق‌العاده‌ای برخوردار است، به‌گونه‌ای که حتی درصورت آشنایی با دیگر معارف دینی، بدون داشتن یک درک صحیح از تاریخ اسلام، نمی‌توان درک صحیحی از فضای سیاسی جامعه داشت.
  • امیرالمؤمنین(ع) در نام? سی و یکم نهج البلاغه ارزش کلام خود را مستند به درک عمیق تاریخ حیات بشر می‌فرماید و خطاب به هم? جوانان امت اسلامی می‌فرماید: «اگرچه من عمر کسانی که قبل از من بودند را نداشته‌ام ولی در اعمال گذشتگان نگاه کرده‌ام (به تعبیر ما یعنی تاریخ آنها را خوانده‌ام) و در اخبار آنها فکر کرده‌ام در آثار باقیمانده از پیشینیان سیر کرده‌ام. آن‌قدر بررسی من نسبت به تاریخ پیشینیان عمیق بوده است که گویا یکی از آنان بوده‌ام بلکه گویا با آنها عمر کرده‌ام! ؛ أَیْ‏ بُنَیَ‏ إِنِّی‏ وَ إِنْ‏ لَمْ‏ أَکُنْ‏ عُمِّرْتُ‏ عُمُرَ مَنْ کَانَ قَبْلِی فَقَدْ نَظَرْتُ‏ فِی أَعْمَالِهِمْ وَ فَکَّرْتُ فِی أَخْبَارِهِمْ وَ سِرْتُ فِی آثَارِهِمْ حَتَّى عُدْتُ کَأَحَدِهِمْ بَلْ کَأَنِّی بِمَا انْتَهَى إِلَیَّ مِنْ أُمُورِهِمْ قَدْ عُمِّرْتُ مَعَ أَوَّلِهِمْ إِلَى آخِرِهِمْ»(نهج البلاغه/نام? 31)
  • البته نام? 31 نهج البلاغه یک نام? تاریخی نیست، ولی مواعظ و معارف دینی را عصار? نگاه عمیق و دقیق به تاریخ حیات بشر اعلام می‌فرماید.
واقعیات تاریخی خیلی بهتر انسان را متقاعد می‌کند تا یک‌سلسله مفاهیم نظری صرف
 
  • یکی از ارزش‌های مطالع? تاریخ این است که واقعیات تاریخی خیلی بهتر انسان را مجاب و متقاعد می‌کند تا یک‌سلسله مفاهیم نظری صرف؛ هرچند مبتنی بر استدلال‌های عقلی باشند. وقایع تاریخی، انسان را به سهولت و سرعت بیشتری تسلیم و انگیزه‌مند می‌کند.
  • کسی می‌پرسید «آیا می‌شود در حکومت اسلامی، کسی منصوب شود که جنایت کند؟» پاسخ دادم: «بله، پیامبر گرامی اسلام(ص) که عصمت ایشان مسلم است، یک کسی را منصوب و مأمور کرد، ولی او مرتکب جنایت شد».(داستان کشتار ناجوانمردان? عده‌ای از مسلمانان توسط خالدبن ولید؛ آیت الله جعفر سبحانی، فروغ ابدیت،ج1،ص824) وقتی این پاسخ را شنید به سرعت آرام شد و به خود فرصت تفکر داد. حالا اگر این نمون? تاریخی را کنار بگذاریم، با هزار استدلال عقلی و نقلی به این راحتی نمی‌توان او را مجاب کرد. (البته این روش برای کسانی موثر است که پیامبر(ص) را واقعاً قبول دارند.)
تاریخ دموکراسی نشان داده که دموکراسی بیشتر در جهان تولید «جنایت» می‌کند
 
  • قدرت متقاعدکنندگی تاریخ فقط مربوط به مسائل دینی نیست. به عنوان مثال امروز تاریخ دموکراسی نشان داده است که دموکراسی، بیشتر در جهان تولید جنایت می‌کند و برای اثبات این واقعیت دیگر نیاز به مباحث نظری پیچیده نیست. اگر 50 سال پیش می‌خواستیم حقیقت دموکراسی را برای کسی بگوییم با بحث‌های مفصل عقلی و نظری هم نمی‌توانستیم او را متقاعد کنیم. ولی امروز دمکراسی غربی چهر? پلید خود را نشان داده است.
  • چه کسی نمی‌داند همین کشورهای به اصطلاح دمکراتیک هستند که تروریست‌های جنایتکار را برای آدم‌کشی در کشورهای اسلامی تجهیز می‌کنند؟! اینها همه از نتایج دموکراسی است.
ادامه دارد...


      

کودتایی به کام آمریکا

http://www.farhangnews.ir/sites/default/files/content/images/story/92-05/28/big%2811%29.jpg



      
<      1   2   3   4   5   >>   >