حامد طالبی نویسنده وبلاگ نخ تسبیح در آخرین مطلب وبلاگش نوشت: «بنیامین نتانیاهو» در گفتگویی که شنبه شب از تلویزیون بی بی سی فارسی پخش شد، در اظهار نظری عجیب گفت:« من فکر میکنم اگر مردم ایران آزاد بودند، شلوار جین میپوشیدند، به موسیقی غربی گوش میدادند و انتخاباتی آزاد داشتند.» و حالا همین ادعای مضحک چندین روز است که فضای رسانه ها و شبکه های اجتماعی را فرا گرفته است. اما در این میان نکته کلیدی این است که ریشه این ماجرا از کجا آب میخورد. ماجرا از این قرار است که ظاهرا در 29 فروردین ماه سال 92 فردی به نام"مهدی تندرو" به عنوان منتقد فیلم برای شرکت در یک برنامه با موضوع سینمایی به شبکه خبر دعوت میشود و تحلیل های وی نیز به عنوان یکی از صاحبنظران این برنامه ضبط می شود اما کارگردان برنامه با سلیقه خود تصویر او را به دلیل بر تن داشتن شلوار جین از این برنامه حذف کرد. مهدی تندرو نیز بلافاصله دست به قلم شده و به خاطر یک دستمال، قیصریه را به آتش می کشد و می نویسد که ای ملت، از چه نشسته اید که شلوار جین ممنوع التصویر شده است و الی آخر ... خبرگزاری ایسنا هم این مطلب را به نقل از شبکه ایران با این تیتر منتشر کرد: "شلوار جین هم ممنوعالتصویر شد!" و این شد استناد سخنان مضحک نخست وزیر رژیم صهیونیستی که سوژه خنده ایرانی ها شده است ...
متاسفانه برای چندمین بار است که در گوشه و کنار این مرز و بوم، اتفاقات ناگوار و دلخراشی همچون تعرض به آمرین به معروف و ناهیان از منکر رخ می دهد که با مسامحه دستگاه قضایی، نیروی انتظامی و دیگر ارگان ها، این معضل رو به فزونی رفته است.
این برای چندمین بار متوالی و این بار در مرکز شهر سمنان است که شاهد ضرب و شتم یک بانوی محجبه آمر به معروف و ناهی از منکر هستیم.
چند روز پیش بود که در یکی از شهرهای استان سمنان یک طلبه آمر به معرف و ناهی از منکر ،مورد ضرب و شتم زنان بدحجاب قرار گرفت.
در اصل هشتم قانون اساسی کشورمان نیز تاکید بر احیای فریضه امر به معروف به وضوح دیده می شود. اهمیت این اصل در نظر نویسندگان قانون اساسی، علاوه بر فقدان سابقه و پیش نویس از متن مذاکرات، نبودن مخالف جدی و تصویب فوری آن با پنجاه رأی موافق در مقابل سه رأی مخالف و دو رأی ممتنع در شانزدهمین جلسه (22 شهریور ماه 1358) آشکار میشود.
با توجه به تاکیدات قرآن کریم و قانون اساسی بر لزوم تحقق فرضیه "امر به معروف و نهی از منکر"، جای این سوال وجود دارد که چرا اکثر مردم نسبت به انجام این فریضه واجب دینی بیتفاوت و یا کم تفاوت شده و به سادگی از کنار آن عبور میکنند.
ضرب و شتم آمر به معروف و ناهی از منکر!
به تازگی با خبر شدیم روز سه شنبه هفته گذشته و برای چندمین بار متوالی در شهر سمنان شاهد ضرب و شتم یکی از بانوان پرسنل یکی از بیمارستان های سمنان به دلیل امر به معروف و نهی از منکر بودیم.
این بانوی محجبه و دغدغه مند در گفتگوی اختصاصی با خبرنگار پایگاه خبری تحلیلی قم فردا به شرح حادثه پرداخته است؛
"مثل همیشه در محل کارم در بیمارستان ... سمنان مشغول کارم بودم که شاهد حضور دو خانم بسیار بدحجاب بودم. پس از چند دقیقه از حضور آنها در بیمارستان متوجه شدم که کسی به آنها متذکر نمی شود که رعایت حجاب را داشته باشندو لذا برای اجرای فریضه الهی امر به معرف و نهی از منکر به سمت آنها رفتم.
پس از نزدیک شدن به آنها به یک نفرشان که همراه با یک مرد دیگر بود ، گفتم " خانم خودت را بپوشان این چه وضعیه که برای خودتان درست کرده اید خواهشاً حجابتان را رعایت کنید " این حرف من برای او بسیار سنگین و ناراحت کننده تمام شد به طوری که از جایش بلند شد و شروع به هتاکی و فحاشی کرد.
چند نفر از مردم پس از آنکه صدای بلند این زنان را شنیدند به سمت ما آمدند و ماجرا را پرسیدند که متاسفانه برخی از آنها از آن دو زن بدحجاب حمایت کردند و به من گفتند که به سر کارم بروم و به اعتقادات کسی کاری نداشته باشم.
من هم که خودم از ناصحین آمر به معروف و ناهی از منکر در شهر سمنان هستم ، وظیفه شرعی و اعتقادی خودم دانستم و به آنان گفتم که این وظیفه همه مردم است که امر به معروف و نهی از منکر را در قبال افرادی که به سمت گمراهی می روند انجام دهند.
پس از این جمله ام آن دو خانم بد حجاب من را به حیاط بیمارستان کشیدند و در آنجا من را مورد ضرب و شتم قرار دادند و باعث تاسف است که کسی هم معترض آنها نشد به جز یکی از همکارانم که به کمک آمد و از من دفاع کرد و واقعاً باعث تاسف بود که مردم فقط تماشاگر این اتفاق بودند.
این دو زن بد حجاب به همراه یک نفر مرد که همراهشان بود پس از اینکه بنده را به شدت مورد ضرب و شتم قرار دادند دهان به هتاکی و فحاشی با صدای بلند گشودند و به حجاب و اسلام و ... توهین کردندو پس از آن، یک نفرشان سیلی محکمی به گوش من زد که از آن روز تا به حال از گوشم در ساعت هایی از روز خون می آید و احساس سنگینی و ناشنوایی دارم.
در آن شرایط همکارم کمکم کرد که به داخل بیمارستان برگردم. آن دو زن بدحجاب هنوز در حیاط بیمارستان بودند وقتی به محل کارم رسیدم به سرعت با پلیس 110 تماس گرفتم و خواستار آن شدم که گروهی را به محل بیمارستان اعزام کنند اما متاسفانه دیر آمدند.
ضاربین و هتاکان که از تماس من با پلیس مطلع شده بودند به سرعت از بیمارستان خارج شده و فرار کردند و وقتی پلیس پس از تاخیر بسیار زیاد به محل رسید فقط گزارشی را نوشت و بسیار عادی از کنار مسئله گذشت که حتی از آن روز به بعد هم یک تماس با من نگرفته و موضوع را پیگیری نکرده اند.
بنده از ضرب و شتم از سوی آن زنان بدحجاب ناراحت نیستم اما از توهین ها و فحاشی هایی که به اسلام و زنان چادری کردند بسیار ناراحتم و همچنین از مسئولینی که این موضوع را پیگیری و مورد بررسی قرار نداده اند.
این بانوی آمر به معروف و ناهی از منکر در پایان سخنان خود از مسئولین خواست که با مواردی از این نوع به شدت برخورد کرده و بسترساز احیای فریضه امر به معرف و نهی از منکر در جامعه شوند.
انتقاد از به حاشیه رانده شدن امر به معروف و نهی از منکر
چندی پیش آیتالله آملی لاریجانی رئیس قوه قضائیه پس از مجروح شدن دو طلبه آمر به معروف در تهران با اشاره به اصل هشتم قانون اساسی گفت: "اینکه همه دستگاهها از جمله قوه قضاییه در مسئله امر به معروف و نهی از منکر وظایفی بر عهده دارند، قطعی است اما با اینکه قانون اساسی تصریح داشته که حدود و کیفیت امر به معروف و نهی از منکر را قانون مشخص میکند، متاسفانه قوه مقننه این کار را زمین گذاشته است."
وی افزود: "متاسفانه در طول عمر انقلاب، روسای جمهور آمدهاند و به قوای دیگر تذکر دادهاند اما در مورد این اصل زمین مانده به کسی تذکر ندادهاند، در حالی که این مسئله از مصادیق مهم تذکر قانون اساسی است."
تعرض به زن محجبه آمر به معروف که مدتی پیش توسط اراذل و اوباش در پیش چشم مامورین مورد ضرب و شتم قرار گرفت و حمله گروهی به طلبه ناهی منکر در شرق تهران در چند سال پیش و حمله با آلت قتاله به چند روحانی و پیش نماز مسجد که درصدد مقابله با بداخلاقی ها در محله خود بودند تنها نمونه هایی از حقایق تلخی است که به مدد غفلت برخی از دستگاه ها رقم می خورد و این بار هم نوبت به این بانوی آمر به معروف و نهی از منکر رسیده که خود را فدای دین و ارزش های اعتقادی اش کند تا دست کم او و افرادی چون او، شرمنده امام و شهدا و همه جانبازان انقلاب نباشند.
مراسم رونمایی از تقریظ مقام معظم رهبری بر کتاب «لشکر خوبان» نوشته معصومه سپهری با حضور جمعی از اهالی فرهنگی قلم و شخصیتهای سیاسی و نظامی امروز، 15 مهرماه، در تالار غدیر وزارت کشور برگزار شد.
حسن رحیمپورازغدی، عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی، در این مراسم با بیان اینکه بزرگترین نقطه ضعف انقلاب نپرداختن نویسندگان و هنرمندان به حوادث رخداده در این رویداد فرهنگی است، گفت: سخنان خود را با این اعتراف شروع میکنم که طی 25 سال گذشته هیچ یک از کتابهای نوشته شده در رابطه با خاطرات دفاع مقدس را از اول تا آخر نخواندهام. یکی از دلایل این بود که در برخی از کتابها جاذبه هنری دیده نمیشد و فقط نقل حوادث بود که در بسیاری از آثار وجود داشت و تکرار میشد، اما در سالهای اخیر به دو دلیل تیراژ بسیار بالای این اثار و تقریظهای رهبر معظم انقلاب بر تعدادی از این منابع سبب شد تا برخی از این آثار را مطالعه کنم.
وی ادامه داد: برخلاف تصوری که سالها بر ما القاء میشد مبنی بر اینکه آثار دفاع مقدس مشتری ندارند و دوره آنها سپری شده است، بالا رفتن شمارگان این آثار نشان داد که هنوز ظرفیتهای جدیدی در این حوزه وجود دارد. آمار آثار منتشر شده نشان داد که پرفروشترین آثار مکتوب طی سالهای گذشته کتابهای خاطرات و نیمه خاطرات و پرفروشترین فیلمها علیرغم ساخت ابتدایی آنها، آثار دفاع مقدس هستند که توانستهاند بسیاری از جوانها را به سمت خود جلب کنند. این مقدار تیراژ در تاریخ نشر ایران تجربه نشده بود. البته آثاری که در حوزه دین چاپ شده بود مانند قرآن در مفاتیح بارها تجدید چاپ شدهاند، اما در دیگر حوزهها شاهد این میزان تعدد چاپ و شمارگان نبودیم.
رحیم پورازغدی با بیان اینکه لشکر خوبان نیز تجربه کتابهای «دا» و «نورالدین پسر ایران» را تکرار خواهد کرد، به توجه رهبر انقلاب به تولید آثار هنری در حوزه دفاع مقدس اشاره کرد و افزود: مقام معظم رهبری از زمان ریاست جمهوریشان به آثار هنری دفاع مقدس توجه داشتند و بارها بر تولید این نوع آثار تاکید کرده بودند. رهبر انقلاب بارها به صورت مستقیم و غیرمستقیم تکرار کردند که انقلاب بدون تولید رمان و فیلم خوب، منتقل نمیشود، به همین خاطر باید صدها فیلم و رمان در حوزه دفاع مقدس در رابطه با ترکیب فیزیک و متافیزیک ساخت تابتوان آرمانهای انقلاب و جنگ را به خوبی به دیگران منتقل کرد.
خاطرهنویسان؛ مقتلخوانان دفاع مقدس
عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی یادآور شد: معظمله 30 سال است که بر تولید آثار هنری برپایه وقایع انقلاب و دفاع مقدس تاکید دارند، اما با وجود اینکه انقلاب ایران از نظر حضور مردم قابل مقایسه با دیگر انقلابها نیست، هنوز اثر خوبی در این راستا تولید نشده است. اگر آثاری مانند «لشکر خوبان» نوشته نشوند، وقایع جنگ و حقایق آن از بین میرود و نسلهای بعدی مجبور هستند که از صفر شروع کنند. نسل بعدی به دلیل فقدان منبع مجبور میشوند که خاطرات و روایات کسانی را از جنگ بخواند که د ر عمرشان در بیشتر از دو عملیات شرکت نکردهاند یا به سمت کتابهای ضدجنگ میرود. خاطره نویسان جنگ مقتلخوانان دفاع مقدس هستند که صحنههای جنگ را دیدند و نوشتند. اگر این دسته از نویسندگان این کار را انجام ندهند شاید نسلهای بعدی حقایق را باور نکنند و کارهای بزرگ در زمان خود خفه شوند.
وی ادامه داد: ترسها، امیدها و فداکاریهای گمنامی در تاریکی جبههها اتفاق افتاد که جز خدا هیچ کس از آن خبر ندارد. هیچ کس این حقایق و بهجتهایی که رزمندگان هنگام عملیاتها داشتند را نمیبیند؛ مگر اینکه جهاد بزرگی رخ دهد و آن ثبت خاطرات برای دیگران است.
رحیمپوازغدی با بیان اینکه ما دچار فقر فیلم و رمان و حتی تبدیل خاطرات شفاهی به کتبی در حوزه دفاع مقدس هستیم، افزود: در عین حال تاسف میخورم برای هزاران کتابی که به این سبک میتوانست منتشر شود و نشد. بیش از 30 سال است که از انقلاب میگذرد، ا ما ما هنوز فیلم خوبی از وقایع آن نداریم. هنوز رمانی که به معنای واقعی کلمه دارای ادبیات جهانی باشد و محتوای لطیف اسلامی را در خود داشته باشد تولید نکردهایم. انقلاب ما از این جهت بدشانسی آورده است. این در حالی است که تا 10 سال دیگر بچههایی که از جنگ ماندند و میتوانند ماده خام تولید یک اثر هنری باشند از بین میروند.
این کارشناس امور فرهنگی افزود: همانطور که دفاع مقدس و انقلاب اسلامی زمینهساز پیشرفتهای نظامی و پزشکی را ایجاد کرد، میتواند مایه رشد هنر و ادبیات ما هم باشد؛ به طوری که رکورد جهانی را بشکند و مخاطبی از فراسوی مرزها برای خود جلب کند.
روشنفکران میخواستند پایان دوره امام امت را اعلام کنند
وی در بخش دیگر صحبتهای خود به تلاش دشمنان انقلاب برای تصویرسازی نادرست از وقایع جنگ و انقلاب اسلامی اشاره کرد و گفت: کسانی میخواستند بعد از جنگ از مجاهدان و شهدا تصویری متفاوت ارائه کنند. برخی از دشمنان داخلی و خارجی اعم از متجران و عافیتطلبان تا روشنفکران که اعتقاد داشتند انقلاب امری بیمعنا و انقلابیون فرسوده هستند تلاش کردند تا بعد از قطعنامه فضایی متفاوت از جبهه و جنگ ارائه دهند. در این میان برخی از انقلابیون خسته نیز به آنها کمک کردند تا اینکه در دهه گذشته این نوع تصویرسازی را علنا در رسانهها مطرح کردند فضای ساخته شده به گونهای بود که نشان میداد بچههای فداکار در جنگ باید از فداکاریشان عذرخواهی کنند. این دسته از افراد دوست داشتند که جنگ به یک نوستالژی تبدیل شود نه یک سیره؛ به همین خاطر رزمندگان را آدمهای طلبکار نامتعادل و خیالباف تصویر کردند که مانع پیشرفت جامعه هستند. در این میان انتشار کتابهایی از جنس «لشکر خوبان» پادزهری از این نوع تصورات بود.
حرکت ضد انقلاب از تعریف دشمن به عنوان یک رقیب تا متحد
وی ادامه داد: روشنفکران و دشمنان سعی داشتند که جنگ را یک به عنوان یک سوءتفاهم معرفی کنند و بگویند یک بسیجی خوب بسیجی مرده است. این در حالی بود که امام در وصیتنامه خود از دفاع مقدس تعبیری خلاف تصور این گروه داشتند. دشمنان داخلی و خارجی در سالهای پس ازجنگ دشمن را ابتدا به عنوان رقیب و سپس به عنوان یک متحد معرفی کردند و سعی داشتند بیان کنند که دوره امام امت به پایان رسیده است.
رحیمپورازغدی در ادامه به حساسیت رهبر معظم انقلاب به تولید آثار هنری از دفاع مقدس و انقلاب اشاره کرد و گفت: ایشان تنها آخوند و تنها مسئول در انقلاب بودند که به تولید این نوع آثار تاکید داشتند. الان هم رویه ایشان همین طور است ایشان با مطالعه آثار نوشته شده در این زمینه و نوشتن تقریظهای مختلف بر این منابع میخواهند بگویند که خاکریز هنر انقلاب اعم از رمان و سینما سوراخ است و باید ترمیم شود. برخی از هنرمندان بعد از انقلاب به این سمت رفتند تا این خاکریز را فتح کنند اما به دلیل فقدان بنمایههای قوی، خود اسیر شدند و در نهایت این خاکریزی به دست انقلابیها نیفتاد.
وی ادامه داد: انقلاب اسلامی ایران با همه موفقیتهایی که داشت یکی از کمکارترین انقلابهای دنیا از نظر تولید آثار هنری است. این نقص را نمیتوان با پول و بخشنامه اصلاح کرد. الان 30 سال است که از انقلاب میگذرد اما ما هنوز نیروی انسانی متعهد در این زمینه به خوبی پرورش ندادهایم. این مشکل تنها محدود به حوزه دفاع مقدس و انقلاب نمیشود. بلکه اثار حوزه دین را نیز دربر میگیرد که نمیتواند پاسخگوی نیاز امروز مخاطب باشد. امروز نوبت نهادهای فرهنگی و هنرمندان ماست که به فکر تولید این نوع آثار بیفتند.
رسانههای اسرائیلی از مرگ «عوادیا یوسف» خاخام عالیرتبه صهیونیست و رهبر معنوی حزب ارتودوکس «شاس» اسرائیل (اصلیترین شاخه سیاسی هاردیمهای اسرائیل) در سن 93 سالگی خبر دادند.
وی از حدود یک ماه قبل در بیمارستان «هداش» منطقه «عین کرم» بستری بود و نهایتا امروز بعد از وخیم شدن اوضاع جسمانیاش، جان داد.
«عوادیا یوسف» که بین سالهای 1973 تا 1983 مقام خاخام ارشدی سفاردیهای اسرائیل (عموما نژاد شرقی) را نیز بر عهده داشت، بیش از هرچیز به دلیل اظهارات جنجالی و به شدت نژادپرستانهاش مشهور شده است.
یوسف در سال 2001 نابودی اعراب را خواستار شده و گفته بود باید آنها را با موشک از روی زمین محو کرد. وی پیشتر هم اعراب را «مار» توصیف کرده بود.
او در سال 2010 در مصاحبهای که در روزنامه «جروزالمپست» به چاپ رسید، غیریهودیان را «نوکر» اسرائیلیها توصیف کرد و گفت این موجودات تنها برای خدمت به اسرائیلیها به دنیا آمدهاند.
وی در سال 2012 نیز در مراسم دعای روز شنبه، نابودی ایرانیها را خواستار شد و از پیروانش خواست برای نابودی دشمنان پارسی دعا کنند.
از آیت الله العظمی بهجت(ره) علت اینکه چرا انسان در راه ترک گناه عاجز و درمانده می شود و از ایشان راهکار خواسته شد.
ایشان در جواب این پرسش فرمودند: « ترک معصیت، حاصل نمی شود به طوری که ملکه شخص بشود، مگر با دوام مراقبه و یاد خدا در هر حال و زمان و مکان و در میان مردم و در خلوت " و لا أقول سبحان الله و الحمد لله، لکنه ذکر الله عند حلاله و حرامه » ...
دیگر توضیح نخواهید و آن که عرض شد، ضبط نمایید و در قلب ثبت کنید، خودش توضیح خود را می دهد.
اگر بگویید چرا خودت عامل نیستی؟! می گویم:«اگر بنا بود که باید بگوییم ما عاملیم به هر چه عالمیم، شاید حاضر به این حضور و بیان نمی شدیم»؛ لکن دستور، بذل نعمت است، شاید به مقصود برساند؛ « ما أخذ الله علی العباد أن یتعلّموا حتی أخذ علی العلماء أن یعلّموا»
پایگاه اطلاعرسانی دفتر حفظ و نشر آثار رهبر معظم انقلاب، متن بیانات ایشان را در دیدار راوی، نویسنده و برخی از دستاندرکاران کتاب «لشکر خوبان» منتشر کرد. متن بیانات معظمله به شرح ذیل است:
...خداوند انشاءالله، هم به شما برادران عزیزى که در دوران دفاع مقدّس این زحمات را کشیدید اجر بدهد و انشاءالله عزّت شما را - هم در دنیا، هم در آخرت - روزافزون کند، هم به آقاى رضایى که این کتاب(1) را روایت کردند و همچنین به خانم سپهرى که این کتاب را تحریر کردند اجر بدهد؛ هم روایت روایت بسیار خوبى است، هم نگارش نگارش بسیار ممتازى است. این خانم قبلاً هم کتاب نورالدّین(2) را نوشته بودند؛ خیلى واقعاً ارزش دارد این قلمها. بنده خدا را شکر میکنم وقتى که برخورد میکنم به این پدیدههاى بسیار برجسته و شیواى ادبیّات انقلاب اسلامى؛ واقعاً جاى این دارد که انسان خدا را شکر کند.
هر تکتک و قسمتقسمت قضایاى دفاع مقدّس برجسته است؛ یعنى واقعاً هرچه انسان بیشتر غور میکند، بیشتر دقّت میکند، بیشتر اطّلاع پیدا میکند، عظمت این پدیده عجیب و حادثه مهمّ هشتساله در چشم انسان بیشتر روشن میشود. ما که حالا آنوقت در جریان مسائل قرار میگرفتیم، فرماندهان مىآمدند به ما گزارش میدادند، خیال میکردیم که همه چیز را میدانیم؛ وقتى انسان این کتابها را میخوانَد، معلوم میشود که ما یک چیز خیلى مختصرى را از آن اقیانوس عظیم فعّالیّت و تلاش و جهاد و ارزش اطّلاع داشتیم؛ واقعاً خیلى فوقالعاده است.
خب، قبلاً چند کتاب دیگر هم بود که خواندیم؛ این کتاب «لشکر خوبان» هم که این خانم نوشتند که مربوط به لشکر عاشورا است، بسیار کتاب خوبى است، بسیار؛ از این جهت هم اهمّیّت دارد بهطور ویژه که درباره نیروهاى اطّلاعاتى و نیروهاى غوّاص است. چون اطّلاعاتىها حرف که نمیزنند با آدم - همان «گفتند نگویید» [را رعایت میکنند] - لذا خیلى از مطالبى که اینها دارند و اطّلاعاتى که دارند، معمولاً در طول این سالها مکتوم مانده؛ اینها باز بشود، روشن بشود. ماجراى غوّاصها هم که واقعاً یک ماجراى عجیب و غریبى است، یک ماجراى بسیار برجستهاى است؛ در این کتاب، خوب تشریح شده. یکى از بزرگترین هنرهاى نویسندهها - یعنى کسانى که روایت مینویسند، چه رماننویس، چه داستان کوتاه، چه خاطره - و یکى از مهمترین بخشهاى کارشان این است که بتوانند لحظات حسّاس را ترسیم کنند. بعضى از کتابها را انسان نگاه میکند، داستان مفصّلى است، وقتى به آن لحظه حسّاسى که یک حادثه درونى در وجود یک شخصیّتى از شخصیّتهاى این داستان دارد شکل میگیرد یا یک اتّفاق مهمّى دارد در بیرون مىافتد، چون نمیتوانند تصویر کنند، از اینجاها میگذرند؛ مثل کسى که نقطهچین کند یک بخشى را، نقطهچین میکنند، میگذرند.
این خاطراتى که نوشته میشود، من حالا دارم میخوانم - یعنى سالها است که من با این خاطرات بحمدالله مأنوسم و میخوانم - یکى از محسنات این نگارشهاى خوب و برجسته این است که این لحظههاى حسّاس را توانستهاند تصویر کنند، توانستهاند تشریح کنند، توانستهاند بیان کنند. بعضى از لحظهها هست که جز با تصویر جسمانى و نمایشى قابل فهمیدن نیست؛ [اگر] این را کسى بتواند در نگارش، خوب بیان کند، خوب تصویر کند، واقعاً هنر بسیار بزرگى است؛ حس را منتقل میکند به خواننده از هر زبانى؛ یعنى به هر زبانى این جور نوشتهها ترجمه بشود، بسیار مفید خواهد بود، یعنى میتواند پیام را برساند؛ چون واقعاً هنرمندى به کار رفته در بیان - هم بیان راوى، هم نگارش نویسنده - و خیلى خوب تشریح شده. خب، لحظات حسّاس هم که در این کتابها کم نیست؛ بخصوص در این قضیّه غوّاصها و آن تشریح و تصویرى که از غوّاصها و از کار آنها شده و آن شعر «غوّاصلار» حاج صمد. ... یعنى [براى] کسى که میفهمد این مضمون را، واقعاً اینها تکاندهنده است. هم گوینده خیلى خوب گفته، هم این حاج اصغر آقاى مدّاح زنجانى که ظاهراً این را خیلى خوب میخوانده: لاى لاى اى جبهه لرین یورغونى / اى خسته جوان لار ... لاى لاى اروندکناریندا/ قیزیل قانه باتانلار.
بله، خیلى شعرهاى فوقالعادهاى است، کتاب هم کتاب بسیار خوبى است. آنچه من توصیه میکنم به همه - هم به خود شماها که این صحنهها را با جسم و روح خودتان آزمودید و لحظه لحظه این ساعات دشوار را درک کردید و حس کردید، و هم به دیگران - [این است که] نگذارید [اینها] به دست فراموشى سپرده بشود. از اوّلى که این دفاع مقدّس شروع شد و آن حماسه عظیم با نفَس گرم امام بزرگوار خلق شد و این جوانها سرازپانشناخته رفتند، همه دستهاى شیطانى در صدد بودند که نگذارند زیبایىها و شکوه این حادثه منعکس بشود، همه؛ سعىشان این بود که نگذارند آن عظمتى که در این کار بود، منعکس بشود. بعلاوه بر اینکه خیلى از عظمتها را انسانها تا نزدیک نباشند، تا لمس نکنند، یا لااقل با یک شیوه هنرى از آن مطّلع نشوند، نمیتوانند هم آن قضایا را بفهمند. بعدها هم همینجور؛ در طول این سالهاى بعد از جنگ - این بیست و پنج سالى که از خاتمه جنگ تا امروز گذشته - خیلىها تلاش کردند که نگذارند این حماسهها زنده بشود. شماها عکس این عمل کنید؛ نقطه مقابل این عمل کنید.
شما هم که خودتان آنجاها بودید، بگویید؛ بگذارید این نوشتهها همدیگر را تقویت کند. من در کتاب آقاى نورالدّین، اسم این آقاى مهدىقلى رضایى را دیدم؛ ایشان در همین قضیّه غوّاصها، یک جا میگوید که «مهدىقلى رضایى که از نیروهاى باسابقه جبهه است»؛ اینها همدیگر را کاملاً تأیید میکند؛ یعنى ابعاد گوناگون قضایا را روشن میکند. [باید] هر چه بیشتر گفته بشود، هر چه بیشتر نوشته بشود، هر چه صادقانهتر منعکس بشود آن جزئیّات؛ بدون کم و زیاد، بدون مبالغه؛ یعنى آن حوادث به مبالغه احتیاج ندارد؛ اینقدر عظمت دارد که خود حادثه را که نقل کنند، شکوهِ خودش و عظمتى را که در دل خودش هست نشان میدهد. هیچ نبایستى مبالغه به کار برد. نباید هم کم گذاشت؛ باید همه جزئیّات مهم و تأثیرگذار را بیان کرد که همهاش هم موثّر است.
همچنین به این آقایان محترم حوزه هنرى و بقیّه دستگاههاى نشر هم توصیه میکنم: این نوشتجات را قدر بدانید. این پدیدهها و این فراوردههاى تاریخ انقلاب را، تاریخ دفاع مقدّس را قدر بدانید؛ اینها را باید خیلى قدر دانست. بین مردم هم منتشر بشود. این جوانهاى ما، نه جنگ را دیدهاند، نه روایت درست و حسابى از جنگ شنیدهاند؛ روایت درست، اینها است؛ این کتابها است؛ هر چه میتوانید کارى کنید که در دسترس جوانها قرار بگیرد [تا] جنگ را بشناسند، بفهمند چه بود، چه اتّفاقى افتاد، و جمهورى اسلامى چیست؛ ملّت ایران چه کسانى هستند. این طاقت عظیمى که در ملّت ایران وجود دارد براى مواجهه با این امتحانهاى بزرگ را دست کم نگیرند. یکى از چیزهایى که ملّتها را همیشه زبون میکند و تحت سلطه دیگران قرار میدهد، این است که نقاط قوّت ملّتها از چشم خودشان پوشیده بماند؛ نفهمند چه ارزشهایى، چه توانایىهایى، چه نقاط قوّتى در آنها وجود دارد؛ این را نفهمند.
باید ببینند جوانها، بفهمند حادثه جنگ چه بود و چگونه جوانهاى ما بدون سازوبرگ حسابى، بدون توانایىها و پیشآمادگىهایى که معمولاً براى اینجور کارها لازم است، رفتند و چه کردند. ترجمه هم باید بشود. البتّه در ترجمه اینها، به گمان من باید مترجم کسى باشد که زبانى که به آن ترجمه میکند، زبان مادریش باشد؛ بدون این نمیشود؛ هم نویسنده باشد، هم زبان مادریش باشد. حالا [در] بعضى از زبانها، پیدا کردن اینجور آدمى ممکن است آسان نباشد، امّا [در] بعضى از زبانها نه، آسان است؛ میتوانید کسانى را پیدا کنید که مثلاً زبان مادریشان یا زبانى که در دوره کودکى با آن پرورش پیدا کردند ولو زبان مادریشان هم نیست؛ مثلاً انگلیسى، من باب مثال. اگر اهل ذوق باشند، اهل نویسندگى باشند، قلم به دست بگیرند، این کتاب را ترجمه کنند، هر چه صرف کنید، مىارزد. البتّه به شرطى که بتوانید منتشر کنید. دستگاههاى استکبار یکى از کارهایشان این است - برخلاف ماها که گاهى خیلى روشنفکر میشویم و میگوییم که همهچیز دست همهکس برسد، آنها نه، آنها بسیار متعصّب و در این زمینه سختگیرند - بهآسانى هم نمیگذارند آن چیزى که شما ترجمه کردید، به دست مخاطبانش برسد؛ ولى خب باید راه پیدا کنید، بتوانید بکنید بنابراین ترجمه خیلى کار مهمّى است.
به هرحال انشاءالله که همهتان موفّق و مؤیّد باشید. امروز خوشحال شدیم شماها را ملاقات کردیم؛ همچنین آقاى مهدىقلى رضایى را، همچنین یک بار دیگر آقاى نورالدّین را. انشاءالله که همهتان موفّق باشید، مؤیّد باشید، انشاءالله همیشه سربازان ثابت قدمِ انقلاب باشید همهتان. همچنین خانم سپهرى که واقعاً زحمت کشیدند، کار ایشان، خیلى با ارزش است، خیلى؛ خداوند انشاءالله به ایشان توفیق بدهد. و بدانید خانم سپهرى که این کارى که شما کردید - این دو کتابى که حالا بنده دیدم درآوردید - تحقیقاً مصداق جهاد فىسبیلالله است، براى خاطر اینکه دشمنان این انقلاب و دشمنان سبیلالله سعى دارند که نگذارند این راه روشن مقابل چشمها قرار بگیرد؛ شما درست عکس آنها، نقطه مقابل آنها عمل کردید؛ بنابراین، این مجاهدت در راه خدا است، انشاءالله که خدا از شما قبول کند و انشاءالله خداوند نیّتهاى همه ما را خالص کند، کار ما را، فکر ما را، حرف ما را، عمل ما را براى خودش و در راه خودش قرار بدهد.
والسّلام علیکم و رحمةالله و برکاته
1) کتاب «لشکر خوبان»
2) کتاب «نورالدّین پسر ایران»