یکی از دست آوردهای دنیای مدرن تغییر و تحولات در نیازها و خواسته های زنان است این تغییرات در بستر زمان برای زنان ره آورد بسیاری داشته است و میتوان گفت که مدرنیته برای زنان تغییرات عمده ای به همراه آورده است.
اما یکی از برهه های مهم در تاریخ مدرن ،همانا واقعه کشف حجاب از سوی پهلوی اول است که بعد از دوران قاجار که زنان با ظاهری کاملاً سنتی مواجه بودند این موقعیت را برای زنان کشور ایجاد نمود تا بتوانند این تغییرات را با سرعت و شدت بیشتری تجربه نمایند.
امروزه زنان در کشور ما به دنبال رسیدن به حقوق خود در مسیر تمدن نوین جهانی پیش رفته و در این طیِّ سریع مسیر، دروازه های تمدن را یکی پس از دیگری میپیمایند! –البته منظور تمام زنان جامعه ما نیست بلکه گروهی که خود را در این مسیر قرار داده اندو تشخیص فراوانیِ تعداد این گروه از زنان، با مخاطبِ متن است-
پوشش زنان یکی از مهمترین لوازم این دوران مدرن بوده و از عمده مصادیق گذر از دوره تحجر و عقبماندگی! و ورود به دروازه های تمدن میباشد. پوششهایی که امروزه در سطح جامعه با آن مواجه هستیم هر چند با استاندارد های! جهانی کمی فاصله دارد اما میتوان در پاره ای از مواقع آن را با همان پوششهای مدرن جوامع غربی مقایسه نمود و به این نتیجه رسید که چیزی از پیشرفته بودن و تطابق با موارد مشابه در غرب کم ندارند.
اما آنچه که در این مقال مورد نظر است طرح انواع مد های لباس در غرب و شرق نبوده! بلکه مقصود پرداختن به نیازی است که زن را به این سمت سوق داده و تحلیل مختصری است از این نیاز و اینکه آیا چنین نیازی در نهادِ زن، امری طبیعی و در نتیجه الهی است -که اگر اینطور باشد پس دیگر نباید بر این افراد خرده گرفت – و یا خیر این نیاز امری غیر طبیعی و در نتیجه قابل جلوگیری است.
خِلقتِ زن بر اموری استوار است که تجلّیِ جمال(اظهار زیبایی) از لوازم این موجود به شمار میرود و زیبایی برای این فرد از انسان، نمود بیشتری دارد و از ان جهت که زیبایی در خفا و نهان نمیتواند باشد میل به تظاهر و جلوه گری در نهان زن نهادینه شده است. بنابراین تمامی این تغییرات در پوشش زنان بر پایه نهاد و ذات این موجود است که همانا خداوند بر او عطا نموده است.
اما اگر این گونه است پس چرا در احکام دینی به زنان توصیه شده است که از ظاهر نمودن زینت خود بپرهیزند و این امر در جوامع مذهبی امری ناپسند و نکوهیده قلمداد میشود؟!
پاسخ این سؤال از پیچیدهترین موضوعات علمی است . اما در حد گنجایش این مقاله باید این چنین گفت:
یکی از آیاتی که در باب حجاب و پوشش زنان بر پیامبر نازل شده است این آیه است که میفرماید:
وَقُل لِّلْمُؤْمِنَاتِ یَغْضُضْنَ مِنْ أَبْصَارِهِنَّ وَیَحْفَظْنَ فُرُوجَهُنَّ وَلَا یُبْدِینَ زِینَتَهُنَّ إِلَّا مَا ظَهَرَ مِنْهَا ( نور آیه 31)
وبه زنان مومن بگو چشم پوشی کنند از محارم و فروج خود را بپوشانند و زینتهایشان را آشکار نکنند. مگر آنچه ظاهر است.
در این آیه آنچه که نهی شده است ظاهر نمودن زینت زنان است برای نامحرمان واز این میان استثنا شده است آن بخشی که خود ظاهر است و البته روایاتی که در ذیل این آیه آمده است حدود ظاهر بودن را توسط معصومین مشخص نموده است.
(البته توضیح و تحقیق پیرامون این مبحث بسیار گسترده بوده و روزها و ماهها در حوزه و دانشگاه میان اهل آن به درازا می انجامد و ورود به آن در این مجال نمی گنجد)
اما عمده مطلب اینکه آنچه برای زنان حرام دانسته شد و در قرآن به طور مطلق به آن اشاره رفته است –هرچند در ادامه این مطلق با قیودی تخصیص شده است اما حکم اولیه همان حکم مطلق است- عدم آشکار نمودن زینت خود است برای نامحرمان.
اما در بالا اشاره به این معنی شد که برای زن اظهار زینت خود از لوازم ذات اوست پس چطور خداوند در قرآن زن را از این امر ذاتیش منع می کند؟!
باید گفت که نیاز زن به اظهار دارای مراتب است. همانطور که خود زن از آن جهت که فردی از انسان است دارای مراتب بسیار بوده و این جسم و نمود ظاهری آن وجهی از تمام حقیقت اوست که بر روی زمین قرار دارد.
اما آن وجه از این حقیقت انسانی که در قامت فردی از زنان ظاهر شده است، از آن جهت که دارای خصوصیات آن حقیقت عالیه یِ خود می باشد، نیازی را در خود احساس می کند – می یابد- با عنوان؛ "نیاز به اظهار و خود نمایی". که این نیاز منشائی عالی در عمقِ جان و حقیقت او دارد و آنچه که خداوند در قرآن مبنی بر عدم اظهار زینت زنان بیان فرموده، ناظر به ظاهر نمودن زینت های نازله زن است و این امراست که نکوهیده و ناپسندمی باشد .
توضیح این مطلب:
- آشکار نمودن زینت اگر در چارچوب و قالب دنیا و جسم و عوارض آن باشد، انسان –زن- را در همین صورت نگه داشته و اورا از رسیدن به مراتب بالاتر خود باز می دارد به عبارت دیگر: اگر انسانی از جمله زن خود را بخواهد بنمایاند و این نمایاندن مربوط به ظاهر او باشد همانا او خود را در ظاهر خلاصه یافته است و از باطن خود غافل مانده و این غفلت از باطن و حقیقت زن- انسان- است که خداوند زنان را از ان منع نموده است.
اما آنچه امروزه ودر تبعیت از فرهنگ غرب در جامعه ما در حال رواج یافتن است، این امراست که زنان ما رفته رفته خود را و تمام هویت خود را در نمایان نمودنِ ظاهرِ خود، می یابند و از آن جهت از خود و حقیقت خود غافل شده و تمام همّ و غمِّ خود را در همین، ظاهرِ نازل گذارده و خود را در این بدنِ محدود می جویند و این ابتدایِ زوال و نابودی است که انسانی، خود را محدود به این جسم کوچک بداند.
بنابراین آنچه در لسان و زبان دین از ان برای زنان نهی شده است آشکار نمودن زینت ایشان است. چرا که این امر به معنای در ظاهر غوطه ور ماندن و در دنیا گشتن است.
اتحسب انک جرم صغیر و فیک انطوی عالم الکبرِ
آیا پنداری که تو همین جسم کوچک هستی در حالیکه در درون تو عالمی بزرگ قرار دارد.(امام علی )
نهادم پای در عشق که بر عشاق سر باشم
منم فرزند عشق جان ولی پیش از پدر باشم
اگر چه روغن بادام از بادام می زاید
همیگوید که جان داند که من بیش از شجر باشم.
یازده سال پیش هنگامی که از سخنگوی دولت وقت درباره مرگ هاجر نویدی سوال شد، عبدالله رمضان زاده ابتدا با تعجب از موضوع اظهار بی اطلاعی کرد و بعد از اینکه با توضیح خبرنگار قضیه را فهمید پوزخندی زد و چند جمله راجع به مسائل کلان و ساز و کار اداره کشور در دولتهای مدرن و... تحویل داد. اما این جملات هیچکدام دختربچه 15 ساله ای را که در کهکیلویه و بویراحمد بخاطر نداشتن پول دارو و براثر یک بیماری خیلی ساده فوت کرده بود، زنده نمیکرد. هرچند پوزخند رمضان زاده در تاریخ ماندگار شد.
رجانیوز، حالا بعد از 11 سال اینبار دختربچهای سه ساله در جنوب کرمان به کما رفته است. اوایل هفته جاری «فاطمه» دچار گزیدگی با نیش عقرب میشود و عدم رسیدگی بسیار جزئی موجب میگردد تا او اکنون در کما باشد و با مرگ دست و پنجه نرم کند. اوراژنس بیمارستان 12 فروردین کهنوج این دختربچه را روی یکی از تختهایش جا داده است.
مادر فاطمه ماجرا را اینطور برای خبرنگار «سلام جنوب» تعریف کرده است: با توجه به ضعیف بودن برق نمی توانستیم کولر روشن کنیم و تا به حال به همین خاطر کولرمان 5 پمپ و یک موتور سوزانده و دیگر توانایی برای تعویض کردن آن نداشتیم و مجبور بودیم شب را بیرون بخوابیم.
وی ادامه داد نیمه های شب بود که دخترم با صدای جیغ از خواب بیدار شد و فریاد می زد که گلویم درد میکنه و آب میخواست ابتدا فکر کردم مسموم شده اما بعد از مدتی دیدم بدنش شروع کرد به عرق کردن سریع بلند شدیم تا ببریمش دکتر اما چاه بهمن درمانگاه و دکتری ندارد مجبور شدیم او را ببریم چاه دادخدا آنجا که رسیدیم هر چه در زدیم کسی برای ما دری باز نکرد مجبور شدیم حرکت کنیم سمت قلعه گنج در مسیر هم به درمانگاه سرتک رفتیم آنجا هم کسی برای ما دری باز نکرد حتی از روی دیوار هم بالا رفتیم و در زدیم ولی فایده ای نداشت حرکت کردیم به سمت قلعه گنج آنجا که رسیدیم بعد از کلی در زدن در را برایمان باز کردند و ابتدا یک آمپولی زدند و سرمی وصل کردند و با یک آمبولانس ما را منتقل کردند کهنوج از قلعه گنج که خارج شدیم رنگ بچه کلا سیاه شد و اصلا حال خوبی نداشت به کهنوج که رسیدیم بعد از مدتی پرستار ها گفتند که قلبش برگشته.
مادر فاطه میگوید: الان سه روزه که ما اینجا هستیم حال بچه ام هیچگونه تغییری نکرده است و به ما می گویند که بچه ات دیگر برنمی گردد اما نشستم به انتظار خدا، ما نمی دانیم دردمان را به که بگویم آیا این انصاف است که به خاطر یک عقرب گزیدگی حال بچه ام اینطوری باشه؟
سوژروایز اوراژنس این بیمارستان در گفتگو با همین سایت میگوید: متاسفانه بیمار قبل از اینکه به این بیمارستان برسد دچار مرگ مغزی شده بود و ما در اینجا با تلاش همکاران خود توانستیم ضربان قلب بیمار را بازگردانیم.
وی اظهار داشت با توجه به عدم امکانات این بیمارستان با بیمارستانهای کرمان و بندرعباس جهت انتقال بیمار تماس گرفتیم اما هیچکدام حاضر به پذیرش آن نشدند.
مادر فاطمه روز گذشته هم گفته بود: فقط به ما گفتند عقرب نیشش زده و این دستگاه را که می بینید وصل کردند و با این سرم و بهم گفتند خودت باید کنارش باشی و با این دستگاه کمکش بکنی.
وی اظهارداشت:هر چه داد و فریاد می زنم تا الآن که ساعت 2 بعد از ظهر هست هیچ کس بالای سرش نیامده است. از شب گذشته تا این لحظه از بس این دستگاه را فشار دادم دستم درد گرفته و کسی هم به دادم نمی رسد.
این در حالی است که بیمارستان 12 فروردین کهنوج از وضعیت بسیار بدی رنج میبرد. شش ماه از راه اندازی بخش آی سی یو در این بیمارستان میگذرد اما هنوز اقدام به خدمات دهی نکرده است. این مسئله و مشکلات فراوان دیگر باعث انتقاد شدید امام جمعه کهنوج هم شده است اما متاسفانه هنوز اتفاق خاصی نیفتاده است. شاید همه منتظر بودند تا فاطمه سه ساله به این وضعیت دچار شود و جلوی چشم پدر و مادرش دست و پا بزند تا مسئولان هم دستی بجنبانند و به داد مردم منطقه برسند.
چشمان فاطمه از رمق افتاده است. بالای تختش نوشته بر اثر دل درد بستری است! آنهم در بخش سوختگی اورژانس. حالا باید از نماینده مردم این مطقه، مسئولان استانی، مسئولان وزارت بهداشت و مدیران محلی شبکه بهداشت به جد خواستار پاسخگویی در اینباره بود. آیا جوابی وجود دارد یا مانند یازده سال پیش همه چیز با یک پوزخند فراموش خواهد شد؟!

مرضیه حدیدچی که در مراسم بزرگداشت شهدای «محله شالچیلار» تبریز سخن میگفت، اظهار داشت: جوانان این مرز و بوم در دوران جنگ مظلومانه به شهادت رسیدند و بسیاری از آنان حتی نام و نشانی نیز از خود به جای نگذاشتند و باید به فکر شب اول قبر بود که از ما بازخواست خواهد شد برای حراست از خون شهدا چه تلاشهایی کردهایم. متاسفانه ادعا هست ولی خبری از عمل نیست.
وی ادامه داد: در دوران دفاع مقدس و در منطقه کردستان، کوملهها دو نفر از جوانان سپاهی را به اسارت گرفته و وحشیانه جلوی پای عروس و داماد مانند گوسفند سر بریده بودند. ما در قبال خون این شهیدان باید جواب پس بدهیم و باید بدانیم که این شهدا در راستای چه هدفی از جان خود گذشتند. باید با دل و جان از این انقلاب دفاع کرده و نگذاریم خون این شهدا پایمال شود که لازمه این کار تبعیت از شهداست و جوانان امروز باید بدانند که پدران و مادران آنان از جان و مال و همه چیز خود گذشتند تا این انقلاب به ثمر برسد.
حدیدچی یادآور شد: رشادتهای جوانان کشورمان در جبهههای جنگ به گونهای بود که آمریکا گفته بود که این بچه دانشجوها و محصلها چگونه توانستهاند اینگونه بدرخشند در حالی که نیروهای «ساواک» را که ما تعلیم داده بودیم نتوانستند قبل از انقلاب اعتقاد آنان را سست کنند.
حدیدچی اظهار کرد: امیدواریم که بتوانیم به خوبی با رعایت موازین اسلامی و شرعی و با حمایت و پیروی از رهبر معظم انقلاب دین خود را نسبت به شهدای عزیزمان ادا کنیم.
وی در ادامه سخنانش شناخت کامل سیره اهل بیت (ع) را از خصوصیات بارز شیعیان راستین دانست و افزود: هر وقت توانستیم امامان معصوم و یاران حقیقی آنان را خوب بشناسیم در آن صورت می توانیم مدعی باشیم که شیعه راستین هستیم و در مراسم عزای این عزیزان شرکت بکنیم.
حدیدچی اظهار کرد: برای این که درجه شناخت خود با سیره اهل بیت (ع) را بسنجیم باید به زندگی خصوصی خود اعم از مهمانیها، گردشها و جمعهای خودمانی خود مراجعه کرده و ببینیم که آیا مطابق دستورات خداوند و سیره اهل بیت (ع) عمل میکنیم یا خیر. در این صورت است که میتوانیم ادعای شناخت معصومین را داشته باشیم.
وی تاکید کرد: تنها ادعای شیعه بودن کافی نیست بلکه باید در جنبههای مختلف دین اعم از صله رحم، نماز، حجاب و برخورد با نامحرم شیعه بودن خود را به اثبات برسانیم.
حدیدچی در پایان گفت: امام صادق(ع) در واپسین لحظات زندگی خود به یاران نزدیکشان چنین سفارش میکنند که کسانی که نماز را سبک بشمارند از شفاعت ما محروم خواهند شد و این سخن امام اهمیت والای نماز را به ما گوشزد میکند که باید نماز را بر هر کاری مقدم بشماریم چرا که اولین سوالی که شب اول قبر پرسیده میشود در رابطه با نماز است.
منبع: خبرگزاری دفاع مقدس
متن سوال و پاسخ این مرجع تقلید به شرح زیر است:
سوال
معمولاً مسلمانان و به ویژه شیعیان، به غیر خدا سوگند یاد میکنند، آیا چنین سوگندی جایز است؟
در مقام فصل خصومت و قضاوت، جز سوگند به خدا، چیزی کارساز نیست. فقط سوگند به خدا و اسمای حسنای او میتواند منکر را تبرئه کند، و اما در غیر این مقام، قرآن مجید، قریب 40 سوگند به غیر خدا دارد، و هدف از سوگندهای قرآن یکی از دو چیز است:
1. سوگند به خورشید و ماه و شب و روز در سوره«الشمس» برای راهنمایی انسان به رموز آفرینش و عظمت آن در این دو موجود است. خدا با این سوگندهای متوالی در انسان، ایجاد انگیزه کرده که با پی گیری با عظمت خلقت، آشنا شود. به همین سبب، در جای دیگر میفرماید:
( الذین یذکرون الله قیاماً وقعوداً وعلی جنوبهم ویتفکرون فی خلق السموات والأرض... ). 205
«همانها که خدا را در حال ایستاده و نشسته، و آنگاه که بر پهلو خوابیدهاند، یاد میکنند؛ و در اسرار آفرینش آسمانها و زمین میاندیشند...».
2. سوگند به موجودی غیر خدا به خاطر تکریم و تقدیس او، چنان که میفرماید:
( لعمرک إنّهم لفی سکرتهم یعمهون ). 206
«به جان تو سوگند، اینها در مستی خود سرگردانند!»
خدا در این آیه، به جان پیامبر، سوگند میخورد، اگر واقعاً سوگند به غیر خدا آن هم به منظور اظهار قداست و کرامت چیزی، حرام یا قبیح و زشت بود، چرا خدا خود به این کار دست میزند؟ قرآن کتاب هدایت است نه ضلالت. بنابراین، سوگند خوردن به امامان و انبیا، نوعی اظهار کرامت و قداست و پاکی آنهاست، علاوه بر این، یک نوع اظهار علاقه به این انسانهای کامل است.
شگفت اینجاست که وهابیان که سوگند به غیر خدا را تجویز نمیکنند، ولی در صحیح مسلم میخوانند که پیامبر بارها به جان پدر کسی سوگند خورده است، اینک متن روایات:
1. مسلم در صحیح خود نقل میکند که:
«جاء رجل إلی النبی فقال: یا رسول الله، أیّ الصدقة أعظم أجراً؟
فقال: أما وأبیک لتنبأنّه، أن تصدِّق وأنت صحیح شحیح، تَخشی الفقر وتأمل البقاء». ( 207)
«مردی حضور پیامبر(صلی الله علیه وآله) آمد و گفت: ای پیامبر خدا، پاداش کدام صدقه بزرگتر است؟
فرمود: سوگند به پدرت از آن آگاه میشوی و آن این که، صدقه دهی در حالی که سالم هستی و به آن حرص داری، از فقر میترسی و به فکر زیستن در آینده هستی».
2. مسلم در صحیح خود نقل میکند که:
«جاء رجل إلی رسول الله من نجد یسأل عن الإسلام، فقال رسول الله (صلی الله علیه وآله): خمس صلوات فی الیوم واللیل.
فقال: هل علیّ غیرهنّ؟ قال:لا... إلاّ أن تطوع، وصیام شهر رمضان.
فقال: هل علیّ غیره؟
قال: لا... إلاّ أن تطوع، وذکر له رسول الله الزکاة.
فقال الرجل: هل علیّ غیره؟ قال: لا... إلاّ أن تُطوّع. فأدبر الرجل وهو یقول: والله لا أزید علی هذا ولا أنقص منه. فقال رسول الله (صلی الله علیه وآله) : أفلح و أبیه إن صدق. أو قال: دخل الجنة وأبیه إن صدق. ( 208)
«مردی از اهل نجد به حضور پیامبر(صلی الله علیه وآله) رسید و از اسلام سؤالاتی نمود، پیامبر(صلی الله علیه وآله) فرمود پایههای اسلام امور زیر است:
الف. پنج نماز در روز و شب، مرد نجدی گفت: آیا غیر از اینها باز نمازهایی هست؟
فرمود: بلی! به طور مستحب.
ب. روزه ماه رمضان، آن مرد پرسید، غیر از آن باز روزهای هست؟
فرمود: به طور مستحب.
ج. زکات، آن شخص پرسید آیا زکات دیگری هست؟
فرمود: به طور مستحب.
آن مرد حضور پیامبر را ترک کرد در حالی که میگفت نه کم میکنم و نه زیاد.
پیامبر(صلی الله علیه وآله) بر پدر وی سوگند یاد کرد و گفت: سوگند به پدرش رستگار میشود، اگر راست بگوید.
یا فرمود: به پدرش سوگند که اگر راست بگوید وارد بهشت میشود».
205 . آل عمران/ 191.
206 . حجر/ 72.
207 . صحیح مسلم، ج3، ص 94، باب أفضل الصدقة از کتاب زکات.
208 . صحیح مسلم، ج1، ص 32، باب ما هو الإسلام./حوزه

پس از روزها بگو مگوهای رسانهای بر سر ابقا و عزل رئیس بزرگترین دانشگاه علوم انسانی کشور (علامه طباطبایی) سرانجام دکتر توفیقی سرپرست وزارت علوم، تحقیقات و فناوری، حجتالاسلام دکتر صدرالدین شریعتی را عزل و دکتر حسین سلیمی را به جای وی منصوب کرد.
عزل دکتر شریعتی از آن رو حائز اهمیت است که ایشان در طول ریاست خود بر این مرکز بزرگ علمی توانسته بود برای نخستین بار طرح تفکیک جنسیتی را با موفقیت اجرا نماید؛ طرحی که به مذاق بسیاری از جریانات سکولار چندان خوش نیامده است. اما چندی پیش آیتالله مکارم شیرازی از اقدامات رئیس دانشگاه علامه طباطبایی به خاطر تشکیل کلاسهای تک جنسیتی در این دانشگاه قدردانی کرد و دکتر کامران دانشجو، وزیر علوم، تحقیقات و فناوری دولت قبل نیز در پایان مسئولیت وزارتی خود در نامهای از فعالیتها و تلاشهای دکتر سید صدرالدین شریعتی رئیس دانشگاه علامه طباطبایی تقدیر و تشکر کرده بود. دکتر شریعتی در زمان ریاست خود بردانشگاه علامه طباطبایی علاوه بر اجرای تفکیک جنسیتی توانسته بود فضای حاکم بر این دانشگاه را آرام نگه دارد و اجازه ندهد جریانات خارج از دانشگاه فضای علمی این مرکز بزرگ آموزش علوم انسانی را تحت تاثیر التهابات سیاسی قرار دهد.
اما با روی کار آمدن دولت تدبیر و امید! و انتصاب دکتر توفیقی به سرپرستی وزارت علوم، برخی فعالان فتنه با راه اندازی یک کمپین در شبکه اجتماعی فیسبوک اقدام به عقدهگشایی کرده و خواستار برکناری شریعتی شدند. از آنجا که دکتر روحانی ریاست محترم جمهوری در نخستین نشست خبری خود با اصحاب رسانه در پاسخ به سؤال خبرنگاری که از او پرسیده بود، آیا مدیران شایسته دولت دهم را درو خواهد کرد یا از آنها استفاده میکند، پاسخ داد: « ما گفتیم کلید داریم داس نداریم»، اکنون این پرسش مطرح میشود که با توجه به سوابق ارزنده دکتر شریعتی عزل وی مصداق درو کردن نیست؟
البته این اقدام، اولین رفتار عجولانه دولتمردان « تدبیر و امید » نیست، چنانکه اسحاق جهانگیری در نخستین بخشنامهای که به امضا رساند، دستور ابطال مصوبات هیئت وزیران دولت احمدی نژاد را صادر کرد؛ حال آنکه مصوبات هر دولتی اگر در چارچوب مقررات قانونی تهیه و ابلاغ شده با بخشنامه معاون اول نمیتوان جلوی آن را گرفت.
مصوبه دولتی وقتی فرآیند قانونی را برای تصویب طی کرده باشد یا باید رئیس مجلس مغایرت آن با قانون را اعلام کند یا برای توقف آن شکایتی به دیوان عدالت اداری ارائه شود در غیر این صورت نمیتوان مصوبات دولت را از اعتبار انداخت، چنانکه منتظری رئیس دیوان عدالت اداری در واکنش به این اقدام گفت: موضوعی که آقای جهانگیری بهصورت بخشنامه صادر کرده قطعاً مغایر قانون است و رئیسجمهور یا معاون اول وی حق جلوگیری از اجرای آن را ندارند.
البته عزل و نصبها و اصلاح بخشنامهها و مصوبات دولتهای گذشته جزو اختیارات قانونی هر دولتی است، اما قلم کشیدن بر مصوبات هیئت وزیران و عزل مدیری که منشأ خدمات فراوانی در حوزه مدیریتی خود بوده است، چگونه میتواند نشانه تدبیر باشد؟ به قول رندی با کلید است که میتوان قفلها را گشود و خطاها را اصلاح کرد، بنابراین دولتمردان اگر کلید ندارند، حداقل داس هم به دست نگیرند.
درباره عزل رئیس دانشگاه علامه طباطبایی این همه ماجرا نیست، چراکه دکتر توفیقی سرپرست وزارت علوم سابقه روشنی در ماجرای فتنه 88 ندارد و از شانس چندانی برای گرفتن رأی اعتماد از مجلس ندارد، خصوصاً آنکه انتشار فایلی صوتی تصویری از ایشان در جمع متحصنین دانشگاه تهران که در سخنانی از سران فتنه حمایت کرده بود، کمترین امیدی را برای تکیه زدن بر صندلی وزارت باقی نگذاشته است؛ بنابراین برخی آگاهان سیاسی این قبیل عزل و نصبها را اقدامی پیشدستانه و تلافیجویانه در مقابل رأی نمایندگان ملت ارزیابی میکنند، چنانکه پیش از این صادق زیباکلام درگفت و گو با خبرگزاری آریا، گفته بود: فکر میکنم مجلس به هیچ وجه به وی رأی اعتماد ندهد. بنده به دکتر روحانی پیشنهاد میکنم آقای توفیقی را فعلاً برای اخذ رأی اعتماد به مجلس معرفی نکند و از سه ماه مهلت قانونی که دارد استفاده کند و دکتر توفیقی به عنوان سرپرست به وظایف خود عمل کند و اساتید اخراج شده و دانشجویان ستارهدار به دانشگاهها بازگردانده شوند و پس از سه ماه فردی که کمتر در مظان اتهام فتنه قرار دارد به مجلس معرفی شود تا بتواند رأی اعتماد را به دست آورد.
اکنون سؤال اساسی این است که آیا اساتید اخراج شده و دانشجویان ستاره دار همان کسانی هستند که به تعبیر زیبا کلام باد فتنه به آنها خورده و از دانشگاه اخراج شدهاند و کسی جز توفیقی نمیتواند آنها را بازگرداند؟ اگر اینگونه است آیا نباید منتظر فتنههای دیگری در دانشگاهها بود؟ اگر این آوردن و بردنها سیاسی نیست چرا نباید اجازه داد وزیر بعدی درباره آنها با تدبیر عمل کند؟
این عزل و نصبهای مشکوک در حالی است که به گفته محمد مهدی زاهدی، رئیس کمیسیون آموزش مجلس، نمایندگان ملت امروز طرحی دو فوریتی را بررسی میکنند که براساس آن از 20 مردادماه تمامی عزل و نصبهای سرپرستان وزارتخانهها ملغی میشود.

رمزهای عبور در صورتی که هوشمندانه انتخاب شده و به درستی مدیریت شوند، میتوانند بسیار کارآمد باشند اما قطعا در این زمینه باید دقت ویژهای صورت بگیرد.
رمزهای عبور یکبارمصرف قویترین نوع رمزعبور محسوب میشوند و از آنجا که انسان توانایی به خاطر آوردن یک سری نامتناهی از رشته کاراکترهای تصادفی را ندارد، بنابراین رمزهای عبور یکبارمصرف اغلب به عنوان عاملهای نوع دو شناخته میشوند که از دستگاههای پردازشی مانند token استفاده میکنند.
در برخی از محیطها، رمزهای عبور اولیه برای حسابهای کاربری کاربران به طور خودکار تولید میشوند. اغلب رمزهای عبور تولید شده به صورت رمز عبور ترکیبی است. رمز عبور ترکیبی، رمز عبوری است که از ترکیب دو یا چند کلمه نامرتبط به همراه عدد و نشانه در بین آنها ساخته میشود. بنا بر اعلام مرکز مدیریت امداد و هماهنگی عملیات رخدادهای رایانهیی، تولید رمزهای عبور ترکیبی برای کامپیوتر آسان است اما نباید برای مدت زمان طولانی از آنها استفاده کرد زیرا نسبت به حملات حدس زدن رمز عبور آسیبپذیر میشوند. اگر الگوریتم تولید رمزهای عبور کشف شود، تمامی رمزهای عبور ایجاد شده توسط سیستم در معرض خطر قرار میگیرند.
یک روش رمز عبور که کمی موثرتر از رمز عبور اولیه است، عبارت عبور است. عبارت عبور رشتهای از کارکترها است که معمولا طولانیتر از رمز عبور است. استفاده از عبارت عبور فوایدی دارد از جمله آنکه توسط ابزار brute force به سختی شکسته میشوند و همچنین کاربر را تشویق میکند تا از رمز عبورهایی با کارکترهای متعدد استفاده کند که در عین حال به خاطر سپردن آنها هم آسان است.
با این حال در این میان بسیاری از سیستمها، سیاستهایی برای رمز عبور اتخاذ میکنند تا ویژگیها و املای رمز عبور را محدود کنند و بدین ترتیب امنیت بیشتری را برای شبکه خود به ارمغان آورند. تعیین حداقل طول رمز عبور، حداقل عمر رمز عبور، حداکثر عمر رمز عبور، استفاده از سه یا چهار نوع کاراکتر در رمز عبور (حروف کوچک، حروف بزرگ، اعداد و نشانهها) و ممانعت از استفاده مجدد برخی از رایجترین محدودیتهایی رمزهای عبور به شمار میروند.
