نگاه محبتآمیز جشنوارههای غربی به همجنسبازی و انتخاب مجری همجنسبا

انتخاب یک مجری همجنس‌باز تلویزیون آمریکا به عنوان مجری مراسم امسال اسکار، شاید به عقیده برخی تصادفی باشد ولی بررسی تاریخچه سینمای غرب مسئله دیگری را عیان می‌کند.

خبرگزاری فارس: نگاه محبت‌آمیز جشنواره‌های غربی به همجنس‌بازی و انتخاب مجری همجنس‌باز برای اسکار

  نرگس محمدی: چند روز پیش خبری مبنی بر انتخاب ««الن دی‌جنرس» به عنوان مجری هشتاد و ششمین مراسم اسکار منتشر شد که بسیار مورد توجه رسانه‌های داخلی و خارجی قرار گرفت.

این خبر گذشته از اهمیت اجرای مراسم اسکار، برای برخی از این نظر جالب بود که «دی‌جنرس» برای دومین بار اجرای اسکار را به عهده می‌گیرد و برای برخی دیگر از این جهت در خور توجه بود که امسال همزمان با انتخاب یک زن به عنوان رئیس آکادمی علوم و هنرهای سینمایی، یک زن نیز به عنوان مجری اسکار انتخاب می‌شود و این مسئله نشان از توجه برگزارکنندگان مراسم اسکار به جامعه زنان است ولی آنچه که در این میان مورد بی‌توجهی قرار گرفت این بود که «الن دی‌جنرس» کسی نیست مگر بازیگر و مجری‌ هم‌جنس‌باز هالیوود.

 

آلن دی‌جنرس

البته شاید به عقیده برخی این تنها یک تصادف باشد ولی اگر نگاهی دقیق‌تر به کارنامه کاری سینمای هالیوود و جشنواره‌های غربی بالاخص طی سال‌های اخیر داشته باشیم، این امکان وجود دارد که بتوانیم انتخاب یک هم‌جنس‌گرا را به عنوان مجری اسکار، گامی دیگر در جهت از بین‌ بردن قبح هم‌جنس‌بازی در جامعه بشریت عنوان کنیم.

هر چند این مسئله در جوامع غربی امروزه تنها به سینما و جشنواره‌های سینمایی محدود نمی‌شود، آنچنان‌که روزنامه لس‌آنجلس تایمز 29 جولای 2013 می‌نویسد: بارهای شهر هالیوود از فروش مشروبات الکلی با مارک «ودکا» خودداری می‌کنند تا به تصویب قانون ضد هم‌جنس بازی در روسیه اعتراض کنند. اخیرا نیز بارهای نیویورک، شیکاگو، سیاتل و سن فرانسیسکو  اقدام به چنین کاری کرده‌اند.

*اعطاء جوایز اسکار و شیر طلای جشنواره ونیز به فیلم هم‌جنس‌بازانه «کوهستان بروکبک»

کوهستان بروکبک محصول سال 2005 میلادی تصویرگر پیچیدگی‌های رابطه? احساسی و جنسی بین دو مرد همجنس‌گرا در آمریکا بین سالهای 1963 میلادی تا 1983 میلادی است.

این فیلم به کارگردانی «انگ لی» و بازی بازیگرانی چون «هیت لجر» و «جیک گیلنهال» که از نظر بسیاری از منتقدان سینمای غرب، به لحاظ ساختاری فیلم ضعیفی است و به هیچ‌وجه در خور توجه نیست در سال 2005 نه تنها برنده شیر طلای جشنواره ونیز می‌شود بلکه می‌تواند جوایز گلدن گلوب، فیلم منتخب منتقدین و جوایز ایندیپندنت اسپریت را در کارنامه خود جای داده و علاوه بر آن جایزه اسکار بهترین فیلم را نیز به خود اختصاص دهد.

انگ لی، کارگردان «کوهستان بروکبک»

 

*انتخاب یک مجری هم‌جنس باز برای اجرای مراسم اسکار (برای دومین بار طی شش سال گذشته)

شاید انتخاب«الن دی‌جنرس»، بازیگر و مجری هم‌جنس‌باز هالیوود به عنوان مجری هشتاد و ششمین مراسم اسکار شاید یکی دیگر از اقدام‌های سینمای هالیوود در جهت از بین رفتن قبح موضوع «هم‌جنس‌گرایی» در جامعه آمریکا و دیگر کشورهای جهان باشد.

 

«دی‌جنرس»، پیش از این نیز در سال 2007 میلادی اجرای مراسم اسکار را به عهده داشته است.

او این باره گفت: از اینکه برای دومین بار مجری اسکار می‌شوم خیلی هیجان‌زده‌ام، اگر این اتفاق برای سومین بار بیافتد که دیگر مسحور خواهم شد.

این بازیگر 60 ساله، آگوست سال 2008 میلادی به «پاتریک هریس»، بازیگر 45 ساله هالیوود، به طور رسمی ازدواج کرد.

 

 

*اعطاء جایزه نخل طلا جشنواره کن به فیلم هم‌جنس‌گرایانه «آبی‌گرمترین رنگ است»

اعطاء جایزه نخل طلای شصت و ششمین جشنواره فیلم کن به فیلمی هم‌جنس‌گرایانه آنهم در شرایطی که 150 هزار نفر از مردم فرانسه به تصویب قانون ازدواج هم‌جنس‌گرایان دست به تظاهرات زده بودند، جنجال آفرید و تعجب بسیاری را برانگیخت.

فیلم «آبی گرمترین رنگ‌ است» به کارگردانی «عبداللطیف کشیش» داستان آشنایی دو دختر 17 ساله در دبیرستان است که این آشنایی در ادامه به روابط غیراخلاقی کشیده می‌شود، «کشیش» در این فیلم سه ساعته به جزئیات روابط این دو می‌پردازد.

 

فیلم «آبی گرمترین رنگ است»

اعطاء نخل طلا به چنین فیلمی، در شرایطی که به عقیده برخی از منتقدان فیلم‌های قوی‌تری نیز در بخش مسابقه جشنواره کن امسال وجود داشت به نظر می‌رسد نه تنها بی‌توجهی به احساسات ده‌ها هزار نفر از مردمی باشد که نگران ارزش‌های بنیاد خانواده در جامعه فرانسه‌اند‌ بلکه کمکی است به قانونی تازه متولد شده در این کشور، که براساس آن در جایی که حجاب منع قانونی دارد ازدواج زن با زن و مرد با مرد امری قانونی محسوب می‌شود.

امسال نیز بیش از 150 هزار نفر طی یک هفته گذشته به تصویب قانون ازدواج همجنس‌گرایان و داشتن حق سرپرستی فرزند آنها، در فرانسه دست به اعتصاب زدند ولی شاید هیچگاه تصور نمی‌کردند که کمی آنطرف‌تر در جشنواره فیلم کن، بی‌توجه به احساسات و نگرانی‌هایشان جایزه نخل طلا، یکی از معتبرترین جوایز سینمایی جهان، به فیلمی همجنس‌گرایانه اعطاء شود، آنجا که «آبی» نه در چهارچوب عشق و خانواده که در سایه ابتذال و بی‌اخلاقی «گرم‌ترین رنگ است».

* اختصاص بخشی تخصصی به فیلم‌های هم‌جنس‌بازانه در جشنواره‌های ونیز و برلین

از 6 سال پیش همزمان با برگزاری شصت و چهارمین دوره از رقابت‌های جشنواره ونیز، بخشی رقابتی به دیگر بخش‌های جشنواره ونیز اضافه شد که هرساله در این بخش بهترین فیلم بلند سینمایی که درباره همجنس بازی ساخته شده باشد، انتخاب و جایزه‌ای ویژه به آن اعطاء خواهد شد.

جایزه این بخش «شیر هم‌جنس‌باز» نام دارد که شامل پلاکی طلایی می‌شود که آرم جشنواره (شیر بالدار) با رنگ مشکی بروی آن به تصویر کشیده شده و بال‌های این شیر رنگ‌هایی به شکل رنگین کمان به نشانه پرچم افتخاری همجنس‌بازان منقش شده است، برگزارکنندگان جشنواره، یک هیئت کوچک داوران بین‌المللی را نیز مسئول انتخاب برنده این بخش کرده‌اند.

 

جایزه «شیر هم‌جنس‌باز»

در همان زمان خبرگزاری رویترز در این باره نوشت: این جایزه به بهترین فیلم بلند سینمایی با چنین موضوعی در بخش رقابتی و حتی دیگر بخش‌های جشنواره تعلق خواهد گرفت، البته اگر حتی فیلمی به چنین موضوع نپرداخته باشد ولی شخصیت‌های اصلی و یا حتی غیر اصلی آن هم‌جنس‌باز باشند می‌توانند یکی از شانس‌های این جایزه محسوب شوند.

البته این موضوع در جشنواره غربی به خیلی پیش از این نیز برمی‌گردد، آنچنان‌که از قریب سه ده پیش تاکنون جشنواره بین‌المللی فیلم برلین نیز جایزه‌ای مشابه با نام جوایز «تدی» دارد که به چنین فیلم‌هایی اعطاء می‌کند. 

 

جایزه تدی (جشنواره برلین)

*از ارائه خدمات بهداشتی به کارمندان هم‌جنس‌باز تا برگزاری جشن سالانه هم‌جنس‌بازان در دیزنی لند

«مایکل آیزنر»، مدیرعامل کمپانی «والت دیزنی» و «مایکل اُویتز»، رئیس این کمپانی هردو از جمله هالیوودی‌هایی هستند که بارها به طور رسمی حمایت خود از گروه‌های هم‌جنس‌باز را اعلام کرده‌اند.

 

مایکل آیزنر، مدیرعامل والت دیزنی

این کمپانی نه تنها فیلم‌های همجنس‌گرایانه و ضد ارزشی چون «در تعقیب امی» و «دراز کشیدن با سگ‌ها» را در کارنامه کاری خود دارد.

این کمپانی هر ساله یک روز را تحت عنوان «روز هم‌جنس‌بازها و هم‌جنس‌گراها در دنیای والت دیزنی» را در پارک موضوعی والت دیزنی کالیفرنیا جشن می‌گیرد و به سازمان و گروه‌های هم‌جنس‌گرا اجازه می‌دهد تا «میکی وس» و «دونالد داک» و همچنین «مینی موس» و «دیزی داک» را به صورت عشاقی هم‌جنس باز در‌بیاورند.

 

جشن و شادی هم‌جنس‌بازان در دیزنی لند کالیفرنیا سال جاری میلادی

این کمپانی همچنین تاکنون چندین سمینار تحت عنوان‌های مختلف درباره هم‌جنس‌گراها و مشکلاتشان برگزار کرده که یکی از این سمینارها چند سال پیش تحت عنوان «تمایلات جنسی در محل‌ کار» برگزار شد.

علاوه بر این موارد کمپانی «والت دیزنی» تسهیلات بهداشتی در اختیار کارمندان هم‌جنس باز خود قرار می‌دهد البته این کمپانی مدعی اخلاق، براساس قوانین خود تنها به زوج‌ هم‌جنس بازی که رسما ازدواجشان را به ثبت رسانده باشند چنین تسهیلاتی می‌دهد.

«مایکل آیزنر» در یکی از مصاحبه‌های خود با رسانه‌های اعلام کرده بود که به نظرش حدود 40 درصد از کارمندان «والت دیزنی» شامل 63 هزار نفر هم‌جنس باز هستند

 

*انتشار کتاب‌هایی با موضوع ‌هم‌جنس‌بازی در سینمای آمریکا

بخشی از کتاب «تاریخچه فیلم‌های هم‌جنس‌بازانه و هم‌جنس‌گرایانه در آمریکا»: از اولین تجربه سینمایی «توماس ادیسون» (رقص دو مرد در کنار هم» تا فیلم‌های اخیر، سینمای آمریکا طی بیش از صد سال همواره با موضوعات هم‌جنس‌بازانه، هم‌جنس گرایانه، دو جنسیتی و سکس سر و کار داشته است.

«ویتو راسو»، نویسنده آمریکایی در کتاب «هم‌جنس بازی در سینما» به بررسی موضوع همجنس‌بازی از دهه 20 تا دهه 80 در فیلم‌های هالیوودی می‌پردازد، از نقش‌های زنانه «ادوارد ایورت هورتون» و «فرانکلین پنگبورن» در فیلم‌های کمدی دهه 30 گرفته تا درام‌های همجنس‌بازانه دهه 50 چون نقش «لورن باکال» در فیلم «مردی جوان با یک شیپور» و نقش «باربارا استنویک» در فیلم «پیاده‌روی بر حاشیه وحشی».

 

لورن باکال در فیلم «مردی جوان با یک شیپور»

اگر چه این کتاب 368 صفحه در سال 1981 منتشر شده است ولی تا به امروز از جمله موثرترین کتاب‌هایی است که تا به امروز در این زمینه نوشته شده است.

روزنامه «شیکاگو تریبون» درباره کتاب «راسو» می‌نویسد: کتاب «هم‌جنس بازی در سینما» تنها یک کتاب نیست بلکه یک تحقیق علمی است. این کتاب یک تحقیق پربار و مؤثر است که با صراحتی هوشمندانه نوشته شده است.

 

ویتو راسو، نویسنده آمریکایی

«ویتو راسو» سال 1990 پیش از مرگش به مسئله رواج موضوع همجنس بازی در سینمای مستقل آمریکا نیز اشاره می‌کند و فیلم‌هایی چون «زمان‌های هاروی میلک»، «قلب‌های بیابانی» و همچنین «رفیق‌ها» را از این دست فیلم‌ها می‌داند.

 

فیلم قلب‌های بیابانی

«هر ام.بنشوف» و «شان گریفین»، دو نویسنده دیگر اکتبر سال 2005 میلادی کتاب دیگری در این باره با نام «تاریخچه فیلم‌های همجنس‌بازانه و همجنس‌گرایانه در آمریکا» را منتشر می‌کنند.

 

کتاب فیلم‌های «هم‌جنس‌بازانه»

در مقدمه کتاب آمده است: از اولین تجربه سینمایی «توماس ادیسون» (رقص دو مرد در کنار هم» تا فیلم‌های اخیر، سینمای آمریکا طی بیش از صد سال همواره با موضوعات هم‌جنس‌بازانه، هم‌جنس گرایانه، دو جنسیتی و سکس سر و کار داشته است.

طی این سال‌ها نه تنها شخصیت‌های هم‌جنس‌باز به تصویر کشیده شده‌اند بلکه فیلم‌های زیادی از فیلمسازان هم‌جنس‌باز برای مخاطبان هم‌جنس‌باز اکران شده است.

منبع:خبرگزاری فرس



      

عکس/ شهید معروف به حسن سرطلا

شهید حسن فتاحی معروف به حسن امریکایی یا حسن سر طلا/ بیسیم چی گردان غواص لشکر 14 امام حسین اصفهان/ در منطقه نهر خین عملیات کربلای چهار به شهادت رسید/ پیکر مطهرش هنوز هم برنگشته ..../ این اخرین عکس حسن هست ...

عکس/ شهید معروف‌ به‌ حسن‌ سرطلا



      

قاعده نفی سبیل چیست و چه فایده ای دارد؟

 

 قاعده نفی سبیل و تاکید بر عزت اسلامی:سبیل در لغت به معنی راه است. اما درمعنای اصطلاحی به معنی قانون و شریعت است. مفهوم قاعده نفی سبیل این است که خداوند در قوانین و شریعت اسلام هیچگونه راه نفوذ و تسلط کفار بر مسلمین را باز نگذارده است و هر گونه راه تسلط کافران بر مسلمانان بسته است.

قاعده نفی سبیل چیست و چه فایده ای دارد؟


 
قاعده نفی سبیل و تاکید بر عزت اسلامی:سبیل در لغت به معنی راه است. اما درمعنای اصطلاحی به معنی قانون و شریعت است. مفهوم قاعده نفی سبیل این است که خداوند در قوانین و شریعت اسلام هیچگونه راه نفوذ و تسلط کفار بر مسلمین را باز نگذارده است و هر گونه راه تسلط کافران بر مسلمانان بسته است. پس در هیچ شرایطی تسلط کفار بر مسلمانان جایز نیست.
 
این اصل یکی از اصول مهم حاکم بر مناسبات اسلامی با دیگر کشورهاست که سابقه تاریخی نیز دارد، از جمله در فتوای تحریم تنباکو توسط میرزای شیرازی و نفی قانون کاپیتولاسیون توسط امام خمینی (ره)، به قاعده نفی سبیل استناد شده است.آیات قرآنی(نساء آیه 141) احادیث و اجماع فقها نیز این اصل را ثابت می کند.
 
قاعده نفی سبیل کافرین بر مسلمین:بر اساس این قاعده خداوند در قوانین و شریعت اسلام هر راه نفوذ و تسلط کفار بر مسلمین را بسته است. «و لن یجعل الله للکافرین علی المؤمنین سبیلاً؛ هرگز خداوند برای کافران نسبت به اهل ایمان راه تسلط را باز نگذاشته و باز نخواهد نمود»، (سوره نساء، آیه 141). بر اساس این اصل حضرت امام(ره) در تحریرالوسیله بیان می دارند:
 
«اگر روابط تجاری با کفار موجب ترس بر حوزه اسلام شود ترک این روابط بر تمام مسلمانان واجب می شود. در اینجا فرقی میان استیلاء سیاسی یا فرهنگی و معنوی دشمن وجود ندارد. اگر روابط سیاسی که بین دولتهای اسلامی و دول بیگانه بسته می شود و برقرار می گردد موجب تسلط کفار بر نفوس و بلاد و اموال مسلمانان شود یا باعث اسارت سیاسی اینها گردد، برقراری روابط حرام است و پیمانهایی که بسته می شود باطل است و بر همه مسلمین واجب است که زمامداران را راهنمایی کنند و وادارشان نمایند بر ترک روابط سیاسی این چنانی هر چند به وسیله مبارزه منفی باشد.»، (تحریرالوسیله، امام خمینی(ره)، ج 1، ص 185).

 

 

منبع: فرهنگ نیوز



      

اعلام جزئیات مدت خدمت سربازی

اعلام جزئیات مدت خدمت سربازی
معاون احضار واعزام سازمان وظیفه عمومی ناجا، جزئیات مربوط به مدت خدمت سربازی را اعلام کرد.

سرهنگ رحمان علیدوست در خصوص جزئیات مربوط به مدت خدمت سربازی، اظهارداشت: مدت خدمت مشمولانی که از ابتدای سال 1391 در نیروهای مسلح و یگان های حفاظتی ، خدمت دوره ضرورت را انجام دهند 21 ماه است.

وی افزود: مدت خدمت دوره ضرورت برای آن دسته از مشمولان که به عنوان امریه در ادارات و سازمان های دولتی مشغول به خدمت هستند 24ماه و مدت خدمت سربازانی که در مناطق عملیاتی خدمت می کنند 18 ماه است.

سرهنگ علیدوست ادامه داد: مدت خدمت کارکنان وظیفه غیر بومی مشغول به خدمت در مناطق امنیتی غیر درگیر، عملیاتی و بد آب و هوا نیز 19 ماه است.ضمن اینکه مدت خدمت آن دسته از مشمولان که درسال 90 و قبل آن به خدمت اعزام شده اند مطابق مقررات سابق (مناطق عادی 18 ماه، مناطق عملیاتی 16 ماه و مناطق محروم و بد آب وهوا 17 ماه ) است.

معاون احضار واعزام سازمان وظیفه عمومی تاکید کرد: آن دسته از مشمولان که در سال 90 و قبل آن مشغول خدمت بوده و به علت قبولی در دانشگاه از خدمت ترخیص شده اند، در صورت اعزام مجدد 21 ماه خدمت می کنند.

منبع: مهر


      

قرائتی: دولت همه را \درو\ نکند

قرائتی: دولت همه را 'درو' نکند 
این استاد اخلاق با بیان اینکه "امیدورایم مسئولان دولت یازدهم همه مدیران سابق را درو نکنند و مسئولان خوب را هم ببینند"، گفت: قرآن حتی درباره شراب می گوید، شراب در کنار ضررهایش خوبی هم دارد. نباید طوری نگاه کنیم که هر کسی قبل از ما مسئول بوده جنایتکار است."
 
حجت الاسلام محسن قرائتی در برنامه امروز سه شنبه "سمت خدا" که به صورت زنده از شبکه سوم سیما پخش شد، به جلسات رای اعتماد مجلس به وزرای پیشنهادی دولت یازدهم اشاره کرد و گفت‌: چون ما پیرو قرآن و اهل بیت(ع) هستیم، ارزش های ما با دنیا فرق دارد.
 
وی افزود: در همین زمینه صدها آیه از قرآن درباره عزل و نصب در اسلام داریم. سواد، تقوا، سابقه خوب، تلاش و کوشش، توان جسمی و امین بودن از جمله ویژگی های لازم برای انتخاب مسئولان صالح است.
 
قرائتی با بیان اینکه قران می گوید افراد صالح وقتی قدرت گرفتند اول به معنویت مردم رسیدگی می کنند، افزود: ما به آقایانی که از مجلس رای اعتماد می گیرند می گوییم کاری برای نماز کنند. من گاهی گریه کردم چرا که از کسانی متلک شنیدم که آنان را قبول نداریم. مثلا از کشوری که او را قبول نداریم نامه می نویسند که فوتبالیست های ما بر روی چمن نماز می خوانند اما فوتبالیست های شما در خفا. لامپ های سبز شما علامت "سیراب شیردون" است اما در کشور ما نماد مسجد! 
 
این استاد قرآن گفت:‌ چه خوب است که فوتبالیست های ما هم به صورت علنی نماز بخوانند. یا اینکه آدم های مشهور اذان بگویند. الان اذان پلاستیکی ثواب دارد اما موج ندارد.
 
وی در عین حال عنوان کرد: الحمدلله الان خیلی نمازخوان داریم و وضع ما در نماز خیلی خوب است. مثلا در آموزش و پرورش 30، 40 هزار نماز جماعت داریم. اما برای ما قابل تحمل نیست که رهبر انقلاب در 2 یا 3 پیام از پیام هایی که برای اجلاس نماز دادند، فرمودند ما هنوز مشکل مسجد داریم. بهتر است مقداری از مصلاهای پرخرج و پول‌خور کم کنیم و مسجد کوچک درست کنیم.
 
این استاد اخلاق تاکید کرد: وزرای دولت آینده حتما به این موضوعات توجه کنند و در عین حال به دنیای مردم و مادیات آنان هم برسند.
 
قرائتی همچنین به عزل و نصب معاونین وزرا، استانداران فرمانداران و... در دولت یازدهم هم اشاره و به وزرای پیشنهادی توصیه کرد که از "فامیل بازی، جناحی و حزبی عمل کردن و... خودداری کنند و در انتخاب مسئولان فقط خدا را در نظر بگیرید."
 
به گفته وی "اگر وزیری، یک مسئول با نمره 17 را سراغ داشت اما به مسئولی با نمره 16 پست داد، به خدا، رسول و مومنین خیانت کرده است".
 
این استاد اخلاق با بیان اینکه "امیدورایم مسئولان دولت یازدهم همه مدیران سابق را درو نکنند و مسئولان خوب را هم ببینند"، گفت: قرآن حتی درباره شراب می گوید، شراب در کنار  ضررهایش خوبی هم دارد. نباید طوری نگاه کنیم که هر کسی قبل از ما مسئول بوده جنایتکار است."
منبع: جهان نیوز


      

عروسک، رسانه ی همراه کودک

 

عروسک، رسانه ی همراه کودک
عروسک، رسانه ی همراه کودک
نویسنده:فاطمه محمد زمانی
می خواهم مطلب را با یک سوال هر چند رایج و کلیشه ای شروع کنم. اما بیایید یک قرار حتمی بگذاریم ، چیزی شبیه قول دادن، قبل از خواندن پاسخ کمی تأمل کرده و خود به سوال پاسخ گویید:چه نوع رسانه هایی را می شناسید؟
رادیو، تلویزیون ، روزنامه ،سینما، اینترنت ، موبایل و... بسیار خوب. اما آیا می دانید رسانه هایی که کودک شما استفاده می کند و در طول دوران کودکی او، شب و روز، همیشه می توانند با یک پیام دایمی همراه او باشند و اتفاقاً خود شما و با انتخاب خودتان آنها را برای او فراهم کرده اید، چه چیزهایی هستند؟
فیلم!تلویزیون! خب اینها هم درست است. اما یک فیلم نمی تواند همیشه همراه کودک شما باشد. یکبار، دوبار، ده بار یا بیشتر آن را می بیند بعد کنارش می گذارد و فیلم بعدی . تلویزیون هم همیشه هست اما نه با یک برنامه و پیام ثابت و دایم.
شاید کمی غیر عادی به نظر برسد اما آنچه مد نظر من است عروسک کودک شماست. بله! عروسک نوعی رسانه است که همراه همیشگی کودک شماست، مادامی که هنوز برای او جذابیت داشته باشد و بیشتر اگر به او دلبسته باشد تا دوران نوجوانی و جوانی. کم نیستند نوجوانانی که هنوز عروسک های خود را به عنوان یادگارهای شیرین دوران کودکی خود نگه داشته و به آن عشق می ورزند.
عروسک را از این جهت رسانه می نامم که پیامی را برای کودک شما به ارمغان می آورد. پیامی که همیشه و در هر لحظه که کودک شما به آن می نگرد، به او یادآوری می شود. مطمئنم که خود پاسخ این پرسش را می دانید که اهمیت و نقش عروسک در زندگی کودک شما چیست؟ و بنابراین می توانید بر اساس آن حدس بزنید که پیامی که رسانه عروسک برای کودک شما می آورد، می تواند چه تأثیری داشته باشد؟
عروسک ها یکی از الگوهای زندگی کودک شما هستند. الگوهایی که با استفاده از عواطف کودک به او نزدیک می شوند و در بازیهای کودکانه اعم از خاله بازی ها، دزد و پلیس ها و... شیوه های زندگی را به آنها می آموزند. امروزه با تنوع عروسک ها و ربات ها و... دیگر عروسک منحصر به دختران نیست و تمام کودکان اعم از دختر یا پسر حداقل یک عروسک دارند که با آن بازی کنند. در طول بازی با آن ، پیام غیر محسوسی که عروسک به همراه خود دارد، مرتب برای او تکرار می شود تا ملکه ذهن او شود و کودک شما تبدیل به وسیله ای در دست صاحبان این رسانه شیرین در راستای منافع شان خواهد شد.
حتماً با خواندن این سطرها با خود خواهید گفت: «وای باز هم موعظه»؛ البته حق دارید، چون اینقدر در این مورد شنیده اید که عروسک باربی فلان، عروسک بتمن بهمان، که دیگر خسته شده اید. اما من قصدم چیز دیگری است. می خواهم به جای دادن ماهی فنون ماهی گیری را به شما یاد دهم. می خواهم به عنوان یک مشاور ارتباطی همراه شما به یک عروسک فروشی بیایم تا هر عروسکی پسند کردید، اعم از باربی ، بِرَت ، مرد عنکبوتی ، دارا و سارا و... برای کودکتان بخریم و به او هدیه دهید. اما نه مثل همیشه ، این دفعه با آگاهی نسبت به پیامی که این عروسک به همراه دارد و توجه به تأثیرات این پیام در نحوه تربیتی که شما می خواهید برای کودک خود برگزینید. کلیت کار این است که شما پیام رسانه عروسک را شناسایی کرده و سپس متناسب با معیارهای خود آن را انتخاب می کنید. انتخابی آگاهانه که اگر در آینده کودک شما جوانی شد با رفتارهای خاص که مورد پسند شما نبود، او را سرزنش نکنید که این بچه ناخلف ، چه کارها که نمی کند، ما کی اینگونه بودیم؟ و... بلکه این انتخاب خود را به یاد آورید و بگویید خود کرده را... . و یا بالعکس از داشتن چنین جوانی به خود ببالید و شاکر باشید آگاهی و انتخابتان را و در نهایت دعاگو باشید مشاورتان را.

مرحله اول:

داشتن معیاری برای انتخاب

معیار شما برای انتخاب یک عروسک به عنوان یک رسانه که پیامی به همراه دارد چیست؟
خب! از من زیاد انتظار کمک و همیاری در این زمینه نداشته باشید. من تنها یک مشاور ارتباطی هستم. وظیفه من تنها یاری کردن شما در شناخت پیام آن است. اما می توانم یک راهنمایی کنم تا شما «معیارهای خودتان» را شناسایی کنید. یک معیار مناسب می تواند ارزش ها و اعتقادات و اصول تربیتی باشد که شما برای تربیت کودک خود می پسندید. کودک خود را هنگامی که بزرگ شده، تجسم کنید. می خواهید چگونه باشد؟ برای اینگونه بودن باید چه ارزشها، اعتقادات و اصولی را یاد بگیرد؟

مرحله دوم:

شناسایی پیامی که هر عروسک به همراه دارد

شناخت پیام نیاز به کمی تامل و فعالیت دارد که البته کاری جذاب است. شما باید تشخیص دهید که عروسک انتخابی علی رغم سکوتش ، چه می گوید؟ بدین منظور باید ابتدا بتوانید عناصر و اجزا عروسک را شناسایی کنید.
1-شناسایی شخصیت عروسک:
این عروسک از روی کدام شخصیت داستانی یا فیلمی ساخته شده است؟
سیندرلا، مرد عنکبوتی ، بتمن، گوسفندها یا... در این داستان یا فیلم این شخصیت چه ویژگی هایی دارد. قهرمان است یا ضد قهرمان، فعال است یا منفعل، یک قهرمان خشن است یا یک پرخور، راست گو یا دروغگو و... مطمئن باشید کودک شما خواه ناخواه داستان یا فیلم این شخصیت را خواهد شنید یا دید و از آن الگوبرداری خواهد کرد.
2-توجه به اشارات غیر کلامی
اگر نتوانستید شخصیت داستانی یا فیلمی عروسک را تشخیص دهید، از راهکار دیگری استفاده کنید. می توانید اشارات غیرکلامی عروسک را شناسایی کنید تا بتوانید پیام آن را تشخیص دهید. به خاطر داشته باشید «آن کس است اهل بشارت که اشارت داند». برخی این اشارات عبارتند از:

جنسیت عروسک

عروسک مؤنث است یا مذکر؟ یا اصلاً از نوع حیوانات یا اشیاء تخیلی است؟ جنسیت عروسک در کنار سایر پیام هایش به کودک شما نقش ها و انتظاراتی را که سازندگان عروسک و بعد شما به عنوان انتخاب کننده آن از یک جنسیت مد نظر دارید به کودک تان می آموزد.

سن عروسک

آیا عروسک همسن کودک شما است یا سنین نوجوانی یا جوانی را برای کودک شما به تصویر می کشد؟
این حق شماست که انتخاب کنید شاید دوست داشته باشید عروسکی تهیه کنید که سن جوانی کودک شما را از اکنون برای او مجسم کند. فقط آگاهانه این کار را انجام دهید. توجه کنید که عروسک چه الگوی رفتاری را برای جوانی به کودک شما ارایه می دهد.

قومیت عروسک

رنگ پوست، چشم و موی عروسک و شکل چشم و لب و... نشانه هایی هستند که شما می توانید بر اساس آن قومیت عروسک را شناسایی کنید. قومیت عروسک همراه با سایر نشانه ها در تصورات کودک از قومیت های مختلف تأثیر گذار خواهد بود . عروسک یکی از ابزارهای کلیشه سازی له یا علیه قومیت ها محسوب می شود. من وقتی کودک بودم عروسکی سیاه پوست با گوشواره های بزرگ داشتم که وقتی توی سر او می زدم شروع به حرکت می کرد. این عروسک کلیشه برده بودن و برده ماندن سیاهان را در ذهن من تثبیت کرده بود.

پوشش عروسک

عروسک مدنظر شما چه پوششی دارد؟ مدل لباس آن چگونه است؟ مارک خاصی روی آن هست یا نه؟ فرم مخصوص مربوط به سازمان خاص مثل ارتش یا امدادگران صلیب سرخ یا... را دارد؟ این فرم متعلق به کدام کشور است؟ آیا این پوشش را شما برای کودک خود می پسندید ؟ به خاطر داشته باشید که کودک شما اگر این عروسک را دوست داسته باشد پوشش او را الگوی خود قرار می دهد و در هر لباس فروشی اولین چیزی که می بیند لباس هایی از همین دست است. بعدها وقتی بزرگ شد افرادی با این پوشش ها را به طور ناخودآگاه دوست خواهد داشت.

آرایش عروسک

آرایش عروسک آن قدر امری بدیهی به نظر می رسد که دیگر هیچ کس هنگام خرید به آن توجه نمی کند. عروسک مدنظر شما چه قدر آرایش چهره و بدن دارد؟ موی او چه مدلی است؟ به نظر شما این شیوه و این مقدار آرایش عروسک چه اثراتی برای کودک شما به همراه خواهد داشت؟
مسلم بدانید که کودک شما می تواند تفاوت چهره آراسته به مواد آرایشی یا مدل موی خاص عروسک را از چهره بی آرایش و موهای ساده خود تشخیص دهد. اما هنوز قادر به درک معصومیت کودکانه چهره خود نیست. او زیبایی خیره کننده عروسکش را می شناسد و اگر سن عروسک هم بزرگتر از سن او باشد الگویی قوی برای بزرگسالی خود پیدا خواهد کرد. این دیگر بستگی به انتخاب شما خواهد داشت.
منبع:نشریه کودک، شماره62.

 



      

اسباب بازی ها و فرهنگ غربی

 

اسباب بازی ها و فرهنگ غربی
اسباب بازی ها و فرهنگ غربی
 الک دولک,اتل متل توتوله,هفت سنگ,لی لی ,تیله بازی,نون بیار کباب ببر و…بازیهای نسل ماست.بازیهایی که با ابزاری ساده و به صورت گروهی انجام می شد تا از همان کودکی روح زندگی جمعی و ساده زیستی را به ما بیاموزد.
عروسکها و اسباب بازیهای آن روزها هم اما ساده بود و سرگرم کننده. عروسکهای پارچه‌ای کار دست برای دختران کوچک و ماشینهای چوبی برای پسر بچه ها عروسکها و ماشینهای پلاستیکی رنگارنگ، همه و همه آرامش و سرگرمی را برای کودکان به ارمغان می آورد.
ین روزها اما باربی، مرد عنکبوتی، سوپرمن، لاک پشت‌های نینجا، ربات‌ها و بازیهای رایانه‌ای که همه و همه برگرفته از شخصیتها و قهرمان‌های کارتونی وارداتی از غرب هستند، جایگزین بازیهای سنتی شده است که بعضا به دلیل تفاوتهای فرهنگی بین ما و جامعه غرب ,آثار مخربی در رفتار و شخصیت کودکان بر جای می گذارد.حضور این شخصیتها آنقدر پررنگ شده که حتی روی کیف و لوازم تحریر مدرسه هم جا خشک کرده‌اند و خبری از الگوهای ایرانی و بومی نیست که نیست!

کودک و اسباب بازی

دختر کوچولو دست در دست مادرش به مغازه اسباب بازی فروشی می‌رود. مادر به او قول داده چون در نقاشی پیشرفت کرده،به عنوان جایزه برایش اسباب بازی بخرد. مغازه اسباب‌بازی فروشی پر است از عروسکهای رنگارنگ و ماشینهای پر سر و صدا. فروشنده چند عروسک را برای دخترک می‌آورد .
عروسکهایی زیبا با لباسهای پر زرق و برق که وقتی روشنشان می کنی به زبان عربی یا انگلیسی،می‌خواند و می‌رقصند. دختر کوچولو یک عروسک مو بلوند با لباسهای غربی را می‌پسندد که وقتی روشنش می‌کنی آواز A B C D سر می دهد و مادر چاره‌ای ندارد جز خرید عروسک!
وقتی از مغازه اسباب بازی فروشی بیرون می‌آیند دخترک می‌پرسد:”مامان برای من لباس می خری که شبیه عروسکم باشه؟خوشگل می شم نه؟”و این اولین سوالی است که از دیدن این عروسک در ذهن او جرقه می‌زند و بعدها از خودش می پرسد چرا نباید مثل آن عروسک لباس بپوشد تا زیباتر باشد! این تاثیر پذیری فقط ویژه دختران نیست.
اسباب بازیهای خشن و پر سر و صدا برای پسران،,کودک را با رفتارهای ناپسند اجتماعی مانند قتل، آدم ربایی، دزدی و جنایت آشنا می کند و بر سازگاری و روابط اجتماعی او به شدت تأثیر می گذارد. اسباب بازی جنگی به کودک چنین وانمود می‌کند که جنگ، تفریح و سرگرمی و بازی است و این تاثیر بسیار منفی بر روحیه و شخصیت پسران می‌گذارد و باعث می‌شود در آینده انسانهایی بسیار عصبی و تند خو باشند.

آیا استاندارد سازی کافی است؟

بزرگترین دغدغه والدین این است که اسباب بازیهایی را برای کودکانشان تهیه کنند که سالم و بی خطر باشد و کودک را جذب کند. در واقع به شکل ظاهری اسباب بازی بیشتر توجه می‌شود تا به نقش آن در آموزش و رشد شخصیت کودک.
بسیاری از والدین تصور می‌کنند اسباب بازی هر چقدر رنگارنک تر یا گرانقیمت تر باشد،کودکشان را بیشتر جذب می‌کند ،در حالیکه اینطور نیست. بارها دیده شده که کودک با داشتن اسباب بازیهای رنگارنگ و گران قیمت ,به سراغ یک در پوش پلاستیکی می رود و ساعتها با آن سرگرم است.
دکترفرزانه خمارلو روانشناس کودک در این زمینه می‌گوید:”بهترین اسباب بازی برای کودک آن است که کودک را مجذوب خود کند و او باره به سراغ آن برود و تحریک و لذت بیشتر و بیشتری از آن کسب کند و این اصلا به گران بودن یا ارزان بودن اسباب بازی ارتباطی ندارد. نکته مهم این است که این اسباب بازی بتواند در یادگیری کودک نقش داشته باشد.
از دیدگاه روانشناسان اسباب بازیها باید به گونه ای باشند که بتوانند قوه تخیل کودکان را تحریک کنند پس اسباب بازیها هر چه غیر اختصاصی تر باشند و راه را برای پیشروی تخیل کودک باز بگذارند، بیشتر مفید خواهند بود مثلاً شاید یک تکه چوب که می توان از آن به عنوان شمشیر یا عصا استفاده کرد بیشتر از یک عروسک با لباس‌های گران‌قیمت که فقط می‌تواند یک شخصیت داشته باشد به خلاقیت کودک کمک کند”
خمارلو معتقد است که در انتخاب اسباب بازی برای کودکان ,سن کودک بسیار حایز اهمیت است:” یک اسباب بازی که کودکی دو ماهه را سرگرم می‌کند نمی‌تواند یک کودک دو ساله را سرگرم کند و بالعکس. کودکان همگام با رشد خود به محرک های متفاوتی نیاز دارند و انتخاب اسباب بازی بایستی براساس نیازهای متغیر آنها باشد. تناسب داشتن اسباب بازی انتخاب شده با سن کودک بسیار مهم است. اگر اسباب بازی خیلی پیشرفته باشد کودک نمی داند چگونه با آن بازی کند و لذت زیادی از آن نمی برد ، اگر هم بسیار ابتدایی باشد حوصله کودک زود سر می رود.”
وی دامه می دهد:”البته باید به این که وسیله بازی کودک استاندارد باشد هم توجه کرد یعنی ایمن باشد و از مواد شیمیایی بیماری‌زا ساخته نشده باشد. اما این استانداردها برای کشور ما کافی نیست و باید به جنبه های فرهنگی-اسلامی و آموزشی اسباب بازیها هم توجه شود تا بتوانیم مناسب ترین اسباب بازیها را برای کودکانمان داشته باشیم”
استانداردسازی اسباب بازیها با توجه به نیازهای کودکان یکی از دغدغه های مسولان است.
بر طبق اعلام کارشناسان در حال حاضر ماهانه یک میلیون و 800 هزار دلار اسباب بازی وارد کشور می‌شود که در واقع با توجه به این که غیراز واردات رسمی, واردات غیر رسمی و قاچاق اسباب بازی نیز بسیار رایج است، با حجم زیادی از واردات مواجه هستیم. امروزه استاندارد اسباب بازی‌ها توجه تمامی کشورها را به خود مشغول کرده است. این استانداردها دائما” به روز می‌شود و آزمایش ها و تست‌های زیادی روی آنها انجام می‌شود.
در ایران شش سال پیش موضوع استاندارد اسباب بازی بطور جدی مطرح شد. قبل از آن نیز موسسه استاندارد از آخرین استانداردهای اسباب بازی که کشور استرالیا تهیه کرده بود، استفاده کرد که در نتیجه این قانون ,موسسه استاندارد باید هم اسباب بازیهای داخلی را زیرنظر می‌گرفت که مهر استاندارد دارند یا خیر و هم اسباب بازی‌های وارداتی را زیر نظر می‌گرفت که کنترل کیفی آنها محرز شده باشد.
اما سوال اصلی اینجاست که آیا کنترل کیفی اسباب بازیها وارداتی کافی است؟آیا نباید به تاثیر آنها در روحیه کوکان,نقش آموزشی و فرهنگ سازی برای کودگان توجه کرد؟
دکتر خمارلو در پاسخ به این سوالات می گوید:”متاسفانه بسیار از اسباب بازیهای وارداتی با فرهنک و دین ما سازگار نیست.
به طور مثال عروسکهای نیمه عریان دختر مثل باربی و سندی این ذهنیت را در کودکان دختر ما ایجاد می کند که باید مثل آنها لباس بپوشند و معمولا باعث ذهنیت بد درباره حجاب در بزرگسالی می شودیا عروسکها و وسایل بازی پسرانه مثل عروسک و ابزار و کارتونهای مرد عنکبوتی یا سوپر من باعث ایجاد روحیه خشن در پسران و قهرمان پردازی غربی است در حالی که ما اسطوره ها و پهلوانهایی را داریم که به راحتی می توانند جای این قهرمانهای غربی را بگیرند و از نظر اخلاقی و فرهنگی نیز با معیارهای ما همخوانی دارند”.
با وجود آن که بازی و اسباب بازی در پرورش روانی و تقویت روحیه اجتماعی کودک نقش مهمی دارد ، در صورتی که با ارزش های فرهنگی و اصول روان شناسی سازگار نباشد ، نتیجه مطلوب از آن به دست نمی آید.
در جامعه ما که زیر ساخت های فرهنگی آن را باورهای مذهبی تشکیل می دهد و انتظار می رود دختر و پسر (زنان و مردان آینده) با حفظ عفاف و ایمنی وارد جامعه شوند،که با وجود اسباب بازیهای مروج فرهنگ غرب ,کار سخت می شود.

تاثیر گذاری بازیهای رایانه ای

در عصر تکنولوژی و ارتباطات هر روز شاهد ورود کالایی جدید و جای گرفتن سریع آن در سبد کالای خانواده ها به ویژه در کشورهای در حال توسعه هستیم.زمانی‌ ویدئو، رایانه، ماهواره و … و امروز بازیهای رایانه ای در انواع و اقسام مختلف و در دوره های متعدد به عرصه آمدند تا ذهن خانواده هایی که تبعات مثبت و منفی استفاده از این ابزار توسط فرزندانشان برای آنها حائز اهمیت است، درگیر شود.
بازیهای رایانه ای از اواسط دهه 70 در ایران باب شد و با ورود نمونه ای تحت عنوان “آتاری” وارد خانواده ها شد. آن روزها نه تنها کودکان که بزرگترها نیز برای استفاده از این دستگاه و چشیدن لذت برد و باختها ثانیه شماری می کردند و به عبارتی دسته های آتاری را که در شکلها و ابعاد مختلفی در بازار وجود داشت از یکدیگر می ربودند.
با جدیدتر شدن تکنولوژی و پیشرفت تحقیقات بشر،‌ آتاری کم کم به کالایی از رده خارج تبدیل شد و پلی استیشن وارد عرصه شد. البته این بازی شکل تکامل یافته همان آتاری بود اما نوع فیلمها، گرافیک بازیها و شکل سخت افزاری آن از نظر کیفی ارتقا یافته بود.
با همه گیر شدن رایانه کم کم پلی استیشن نیز جای خود را به انواع سی دی های بازیهای رایانه ای داد و آتاری که به نظر بسیاری از کارشناسان سالمترین نوع بازیهای رایانه ای بود از ذهن همه پاک شد به نحوی که برای بچه های دهه 80 به یک اسباب بازی خنده دار عقب افتاده تبدیل شد و اکنون دیگر هیچ اثری از این بازی در خانه ها و بازارها پیدا نیست انگار که اصلا هیچ وقت چنین چیزی وجود نداشته است.
آنچه در این تغییر و تحولات جالب توجه است، دور شدن محتوای این بازیها از فرهنگ ما، افزایش خشونت در بازیها، استفاده از تصاویر مستهجن و … با جدیدتر شدن آنهاست.بنیه ضعیف,کم تحرکی و چاقی تنها چند نمونه از آثار سوء جسمی است که این بازیها در کودکان بر جای می گذارد و علاوه بر آنها تربیت نسلی خشن و پرخاشکر و بی حوصله حاصل کار این بازیهاست.
مهدی حق وردی کارشناس بازیهای رایانه ای در این باره می گوید:”کشورهای غربی که خود بازیهای رایانه ای مخرب می سازند استفاده از آن را در غرب ممنوع یا محدود کرده اند.
در حالی که این تحفه غرب در کشورهای اسلامی به ویژه خاورمیانه توزیع می شود تا با این شیوه اهداف شوم استعماری خود را در این منطقه به اجرا درآورند و کشورهای اسلامی را به نوعی تروریست یا حامی تروریست ها معرفی کنند. امروزه این بازیها به علت ویژگیهای خاص گرافیکی و جذابیت های ویژه به شوالیه های مجازی، جذاب و قدرتمندی در راستای ناتوی فرهنگی و جنگ صلیبی غرب علیه جهان اسلام تبدیل شده اند”
وی معتقد است هدف این بازیها دور کردن فرزندان ایران از ارزشهای اسلامی است و خانواده ها باید در این زمینه آگاه باشند:” در این شرایط حساس وظیفه نظارتی ما و خانواده ها در استفاده فرزندانمان از این بازیها بیش از گذشته احساس می شود.
آگاه سازی، ایجاد رده بندی بازیهای رایانه ای، فرهنگ سازی استفاده بهینه و مفید از این بازیها می تواند در کاهش صدمات مخرب ناشی از این بازیها موثر باشد. به نظر می رسد بازیهای رایانه ای با این همه طرفدار در کشور ما اگر هم محدود شوند تنها بازار سیاهی برای عده ای سودجو ایجاد کرده و کسانی که علاقمند به این بازیها شده اند و نمی توانند اوقات خود را بدون انجام بازیهای کامپیوتری سپری کنند به هر طریقی که باشد می توانند به آن دسترسی پیدا کنند.
پس در این میان مسئولان فرهنگی کشورمان باید به فکر راهکاری کارسازتر باشند تا نه تنها این بازی ها و استفاده از تکنولوژی محدود نشود بلکه با استفاده بهینه از آن، فرهنگی جدید در چارچوبهای موازین اسلامی، شرعی و عرفی کشورمان شکل گیرد.”
به نظر می رسد تنها راهکار مقابله با این تهاجم شوم دشمن و نجات کودکان از ورطه هنجارشکنی و قانون گریزی، فحشا و فساد، خرافه پرستی و خشونت و …. تولید انبوه بازیهای رایانه ای فاخر، مناسب و جذاب با اهداف اسلامی و جایگزینی آن به جای بازیهای وارداتی است.

چه باید کرد؟

آنچه مسلم است با وجود پیشرفت روز افزون تکنولوژیهای ارتباطی مانند اینترنت ,ماهواره و مبایل ,نمی توان از ورود کارتونها و فیلمهای اسطوره ساز غربی مثل مرد عنکبوتی,باربی,هری پاتر و… جلوگیری کرد و یا جلوی واردات عروسکها و اسباب بازیهای غربی را گرفت بلکه باید اسطوره ها و قهرمانهای بومی و ایرانی را تقویت کرد تا بتوان عروسکها و اسباب بازیهایی ساخت که فرهنگی ایرانی را ترویج دهند.
به عنوان مثال عروسکهای دارا و سارا با لباسهای محلی و ایرانی تولید شد اما موفقیت چندانی کسب نکرد زیرا هیچ شناختی برای کودکان و خانواده های آنها از این عروسکها وجود ندارد.تولید و ساختن کارتون و فیلم برای کودکان از اسطورهای اصیل ایرانی و دینی و قصه سازی و داستان پردازی راجع به عروسکهایی که ساخته می‌شوند می تواند کودکان را به شخصیتهای عروسکی نزدیک کند تا بتواند با آنها ارتباط برقرار کنند.
بنابراین علاوه بر سرمایه گذاری در کارخانه های تولید اسباب بازی و حمایتهایی که باید از کارخانه های اسباب بازی سازی شود نقش آموزش و پرورش و صدا و سیما را نباید نادیده گرفت.
صدا و سیما می تواند با تولید برنامه هایی که اسطوره ها و قهرمانهای اصیل و ایرانی را معرفی میکنند نقش مهمی را در این زمینه ایفا کند و آوزش و پرورش نیز با جای دادن داستانها و افسانه های اصیل ایرانی –دینی در کتابهای درسی گروه سنی کودک می تواند,فرزندان ایران را با این قهرمانها آشنا سازد تا قدمی مثبت در تولید اسباب بازیهای اصیل برداشته شود.
منبع:پایگاه اینترنتی علقمه
ارسال توسط کاربر محترم سایت :kamali75




      

یهود در عرصه رسانه و تبلیغات

 یهود در عرصه رسانه و تبلیغات

نویسنده: سلمان قاسمی
«... برای آنکه توده ها همیشه در گمراهی بمانند، و ندانند در اطرافشان چه می گذرد و با آنها چه می شود، با ایجاد وسایل تفریح و سرگرمی و بازیهای خنده آور و انواع ورزش ها و لذت بردن و شهوترانی و زیاد کردن کاخ های زرق و برق دار و خانه های مجلل، آنها را به خود مشغول خواهیم کرد. مطبوعات نیز مسابقه های هنری، ورزشی و غیره راه خواهند انداخت، و بدین ترتیب اذهان توده (مردم) متوجه این امور و از برنامه های ما منصرف خواهد شد و در نتیجه ما هر کار بخواهیم می کنیم و موضع گیری های ما سالم می ماند، موضع گیری هایی که اگر بدون توسل به این وسائل سرگرم کننده آنها را علنی و آشکار می ساختیم، مطمئناً با توده ها برخورد و تناقض پیدا می کردیم. (با وجود این مطبوعات و اطلاعات داده شده توسط ما) از آنجا که توده ها از نعمت تفکر مستقل بی بهره اند و فاقد قدرت استنباط می باشند، از ما تقلید خواهند کرد و به شیوه ما خواهند اندیشید، زیرا فقط ما هستیم که شیوه های فکری را به آنها می دهیم... (1)»

اهمیت اطلاعات در عصر امروز

بیان و انتقال اطلاعات همواره نقش بسیار بالایی در زندگی انسان ها داشته و در عصر کنونی این نقش بسیار افزون گشته است، به طوری که قرن حاضر را قرن ارتباطات نام نهاده اند. حتی در عالم سیاست و حکم رانی بر ملت ها نیز نقش اطلاعات و ارتباطات بسیار اهمیت دارد. امروزه اشتیاق به در اختیار داشتن و کنترل اطلاعات در میان حکومت ها کمتر از اشتیاق آنها به داشتن ارتش ها نیست و در بعضی موارد بعضی حکومت ها توانسته اند با در اختیار گرفتن رسانه ها بعضاً نیروهای نظامی سایر کشورها را هم به نفع خود مورد استفاده قرار دهند. رسانه امروزه حتی در نحوه اندیشیدن مردم نیز مؤثر واقع شده و علاوه بر اینکه مردم را امر به اندیشیدن در موضوعات خاص می کند در مواردی حتی چگونه اندیشیدن را هم به آنان می آموزاند، چرا که وقتی مقدمات و زمینه های موضوعی در موقعیتی خاص مورد تبلیغ قرار می گیرد مردم چاره ای جز اندیشیدن هدایت شده ندارند. امروزه این نحوه اندیشیدن را تفکر کنترل شده می نامند و از خواص این نوع تفکر می توان به بی ضرر بودن آن حتی در مواقعی که آزادی اندیشه تبلیغ می شود، اشاره کرد. در میان حکومت ها، امروزه از نظر رسانه و مطبوعات، صهیونیسم سازمان یافته ترین و منسجم ترین قدرت در میان قدرت های جهان محسوب می شود. البته با وجود حکومت های مستقل دیگر نباید در صحت گزاره قبلی شک کرد چرا که از نگاه صهیونیسم جهانی که نوعی حاکمیت جهانی را دنبال می کند هیچ اشکالی ندارد که حکومتهایی دیگر نیز دارای حاکمیت ملی یا دولتهایی با تفکرات ناسیونالیستی باشند، بلکه مهم این است که سیاست های کلی آنان در تضاد با صهیونیسم نباشد. امروزه ابزار قدرت صهیونیسم، پول و تبلیغات است. این مدعی حاکمیت جهانی که ایجاد نوعی دهکده جهانی را تبلیغ می کند به دنبال زمینه سازی برای یک کدخدای واحد هم هست. آنها هیچگاه سرمایه خود را در تشکیل ارتش و سلاح های هسته ای هدر نمی دهند بلکه به گونه ای دیگر به دنبال حکومت بر صاحبان این ارتشها و سلاح های هسته ای هستند و تحقق این هدف با کم هزینه ترین و مؤثرترین راه، فقط و فقط از طریق سرمایه گذاری در تبلیغات و رسانه امکان پذیر می باشد. به همین دلیل بسیاری از سران صهیونیسم به نوعی در ارتباط با رسانه و تبلیغات بوده و هستند. بهترین نمونه آن تئودور هرتزل پدر صهیونیسم، خود روزنامه نگار بود. آنان به خوبی به کارکرد رسانه و تبلیغات واقفند و به خاطر همین هم امروزه بزرگترین خبرگزاری ها، شبکه ها، انتشارات و آنچه در عرصه تبلیغات دخیل است، متعلق به آنان یا تحت نفوذ آنان می باشد. حاکمیت رسانه ای آنان در دنیا عرصه را آنچنان بر افکار منتقد تنگ کرده است که وارد کردن نظرات مخالف و انتقادی در جوامع در بسیاری از کشورها به امری بسیار پر هزینه و حتی پر خطر تبدیل شده است. به گونه ای که برای مثال مرکز پژوهشهای فلسطین و پژوهشکده مسائل فلسطین که در حقیقت دو آکادمی بزرگ هستند و تعدادی از مشهورترین پژوهشگران عرب را در استخدام خود دارند. برای 120 کتاب و جزوه ای که به زبانهای عربی و انگلیسی و... منتشر کرده اند برای عرضه آنها در غرب هیچ کتابفروشی یا مغازه ای را پیدا نکرده اند، حتی کتابخانه های دانشگاه های غرب هم از پذیرفتن کتابهای این دو مرکز امتناع کرده اند. (2)
در پروتکل های دانشوران صهیون در مورد این حربه مؤثر آمده است: امروزه دولتها ابزار بسیار مهمی را در اختیار دارند که در آفریدن حرکتهای فکری و جریانهای ذهنی به کار گرفته می شود، این ابزار همان مطبوعات است. کار مطبوعات که در قبضه ماست این است که نیازهای ضروری و حیاتی ملت را مطرح کند، شکایات و درد دلهای مردم را پخش نماید و با آفریدن عوامل نارضایتی و خشم به آنان دامن بزنند.... (3) باید حکومت های گوییم (غیر یهود) را مجبور کنیم از برنامه های ما که در گسترده ترین سطح طرح ریزی شده و دارد به پایان خود نزدیک می شود، پیروی کنند. راه واداشتن این حکومت ها به تن دادن به خواسته های ما در دست گرفتن افکار عمومی از طریق مطبوعات است. هیچ خبری به جامعه نمی رسد مگر این که ما اجازه داده باشیم، بنابراین، باید خبرگزاری هایی را که خبرهای سراسر جهان را تأمین می کنند در دست بگیریم بدین ترتیب هیچ خبری مگر آنچه ما انتخاب کرده باشیم مخابره نمی شود. (4)

صهیونیسم و حاکمیت رسانه ای

امروزه می توان گفت آنان تا حدود زیادی به اهداف خود رسیده اند. خبرگزاری رویترز یکی از بزرگترین خبرپراکنی های دنیا متعلق به یهودیان است. بنیانگذار این خبرگذاری جولیوس پاول رویتر متولد 12 ژوئیه 1816 در شهر کاسل آلمان یهودی بوده و تا سال 1844 اسرائیل بییر جوزافات (5) نامیده می شده است. هم اینک مهم ترین و پر تیراژترین مطبوعات ایالات متحده از آن یهود و تحت سیطره صهیونیست هاست. نیویورک تایمز از سال 1896 در سیطره صهیونیست هاست، واشنگتن پست که در سال 1933 توسط یوگن مایر یهودی خریداری شد. همچنین بردیلی نیوز، نیویورک پست، استارلد جدوسان تام سلطه کامل دارند. هفته نامه نیوزویک و مجله هفتگی تایم که به ترتیب 3 میلیون و 4/5 میلیون نسخه تیراژ دارند تحت سیطره کامل یهودیان است. مجله مشهور ریدرزدایجست که امروزه به شانزده زبان در تیراژ صد میلیون نسخه در سراسر جهان منتشر می شود وابسته به یهودیان آمریکاست. در دیگر کشورها هم وضع به همین منوال است. در انگلیس روزنامه تایمز متعلق به رابرت مردوخ یهودی استرالیایی صاحب شرکت نیوزانترنشنال می باشد. وی علاوه بر تایمز و ساندی تایمز صاحب سه مجله دیگر انگلیسی می باشد که عبارتند از Sun، مجله بی پروازی جنسی که هر هفته در بیش از 3/7 میلیون نسخه منتشر می شود، این نشریه افکار فاسد و آزادی جنسی را تبلیغ می کند. نیوز اودی ورد (اخیار جهان) مجله ای بی پروا و ضد اخلاقی که هر هفته حدود 4 میلیون نسخه منتشر می شود. مجله شهر (6) و نشریه ای محلی به نام بیروز.
البته فعالیتهای مردوخ به کشور انگلستان محدود نمی شود او چندین نشریه دیگر در کانادا، استرالیا و آمریکا دارد. نشریه نیویورک پست و مجله استارودی نیوزویک مگزین متعلق به اوست. البته وقتی صهیونیست ها روزنامه تایمز لندن را در اختیار دارند به معنای این است که نه تنها قدرت تأثیرگذاری بر نخبگان سیاست و دین انگلستان دارند بلکه تا حدودی بر اذهان مردم دیگر کشورهای اروپایی و حتی امریکا نیز تسلط دارند. علاوه بر این ها روزنامه دیلی تلگراف و مجله انگلیسی زبان اکونومیست تحت سلطه صهیونیست ها است. صهیونیست ها افزون بر این بر بیش از 50 مجله و نشریه داخلی به طور صریح نامهای یهودی گذاشته اند. مانند مجله جویش (یهودی) کرونیکل، جویش وانگارد، جویش اکو، جویش ژورنال، جویش آبزرور، میدل ایست ریویو، جویش کوارتلی، جویش رکورد، جویش ریویو، جویش تلگراف و جویش تریبون.
در فرانسه با آنکه یهودیان در اقلیت (700 هزار نفر) هستند، امّا در زندگی سیاسی اقتصادی فرانسه نفوذ گسترده ای دارند. نفوذ صهیونیست ها در دو نشریه فیگارو و لوکوتیدین بسیار آشکار است.
همچنین نشریه های لومتن، دوپاری، خانواده، کارگر، فرانس سوار و مجلاتی چون نوول ابزرواتور، لارش و... تحت نفوذ و سلطه صهیونیسم هستند. در سایر کشورها هم وضع بدین منوال است به طور مثال در کشورهای عربی امروزه روزنامه هایی چون الوقایع المصریه، الاهرام، الاخبار، الجمهوریه، حدیقه الاخبار، الرائد، النفیر و... همگی تحت کنترل مستقیم یا غیر مستقیم صهیونیست ها هستند.
در عرصه های دیگر تبلیغات مانند سینما و تلویزیون وضع از این هم بدتر است. امروزه طلایه داران سینمای جهان هم شرکت های تولیدی و هم بازیگران غالباً تحت کنترل مستقیم صهیونیست ها هستند.
صهیونیست ها تقریباً به طور کامل شرکت های تولید هالیوود را در دست دارند شرکتهایی مثل فاکس قرن بیستم، یونیور سال، گلدن، مترو، برادران وارنر، پارامونت، یونایتد آرتیست، آر. کی. یو و... در تمام محصولات تولیدی این شرکت ها هدف صهیونیست همانطور که در پروتکل های آنان بیان شده است نابودی اخلاق، گسستن خانواده ها، وارد کردن اعتقادات بی پایه و اساس برای سست کردن اعتقادات دینی، از بین بردن میهن پرستی، رواج نوعی بی بند و باری و آنارشیسم اخلاقی و نهایتاً از بین بردن تمام ادیان و ایجاد نوعی تقدس و برگزیدگی برای یهود و نسبت دادن آن به قضا و قدر الهی است. آنان در تمام محصولات رسانه ای غیر یهودیان خصوصاً اعراب را مردمی وحشی، شهوت پرست و نادان نمایش می دهند که البته با پیوستگی ناگسستنی که بین اعراب و اسلام وجود دارد کاملاً واضح است که مقصود آنان از اعراب ضربه زدن به دین اسلام است، چرا که غالباً در کشورهای آمریکایی و اروپایی اعراب نماینده اسلام هستند.
در عرصه تلویزیون و رادیو نیز صهیونیست ها سرمایه گذاری کلانی را برای همراه کردن مردم دنیا انجام داده اند. برای مثال سه شبکه تلویزیونی ای بی سی EBC، سی بی اس CBS، ان بی سی NBC که مشهورترین شبکه های تلویزیونی جهان به شمار می روند، در دست صهیونیست هاست و 250 میلیون آمریکایی و صدها میلیون نفر دیگر در سایر نقاط جهان از کانادا تا اروپا و بسیاری از نقاط جهان برنامه های این شبکه را می بینند و طبیعتاً تحت تأثیر اندیشه های تبلیغی آنها قرار می گیرند.
سیاست صهیونیست ها در مورد ستاره های سینما اینگونه است که وقتی یک فیلم سینمایی یا سریالی طرفدار پیدا کرده و محبوبیت زیادی را بین مردم به دست می آورد، آنان به سوی قهرمانان و ستاره های این فیلم ها رفته و از آنان برای دیدار با اسرائیل و ملاقات با رهبران صهیونیست دعوت می کنند. سپس دستگاه های تبلیغاتی صهیونیست به کار می افتد و از این دیدارها فیلمهایی تهیه کرده در حالی که آن هنرپیشه ها زبان به ستایش از صهیونیست ها گشوده اند و این فیلم ها در سراسر جهان از طریق ماهواره ها پخش می شود. البته ناگفته نماند که با توضیحاتی که قبلاً در مورد تسخیر رسانه ها و شرکتهای فیلم سازی دادیم آنها خوب می دانند که چه کسانی را در جهان ستاره کنند تا در مسیر رسیدن به اهداف شوم خود بتوانند اذهان عمومی را با خود همراه سازند. (7)

تبلیغات صهیونیسم برای کودکان

تبلیغات صهیونیست ها در حوزه کودکان و نوجوانان بسیار تأمل برانگیز است. آنها از هیچ توطئه ای برای فروپاشی بنیان خانواده فروگذار نمی کنند آنچه در فیلمهای آنان برای کودکان نمایش داده می شود درای محتوایی جنسی، خشن، وقایع مالیخولیایی یا پرداختن به داستانهایی تخیلی و غیر واقعی است، که نه تنها هیچ تأثیری بر تربیت و پرورش روحیه لطیف و کنجکاو کودکان ندارد،‌ بلکه آنان را یا به بلوغ زودرس می کشاند و یا از آنها افرادی خشک و بی عاطفه می پروراند. آنان هرچه دارند در مسیر آرمانهای توهمی خود هزینه می کنند تا از همان کودکی افسانه قوم برگزیده ی رنج کشیده را در ذهن کودکان فرو کنند. شاید قصه جوجه اردک زشت را شنیده یا خوانده باشید. هانس کریستین اندرسن خالق این اثر که به پاس این اثر ارزشمند! روز تولدش را روز جهانی کودک نام گذاری کرده اند، یک یهودی است و این قصه در اصل به نوعی تراژدی قوم یهود است.
اجمالاً قصه از این قرار است که در میان یک مشت جوجه اردک، یکی زشت است (یعنی یهودی) و از ابتدا به دلیل نژادش در میان دیگران منفور است و کسی او را دوست ندارد و مورد آزار و اذیت قرار می گیرد (یعنی اسطوره یهودی آزاری) به همین دلیل هم منزوی می شود. امّا کم کم که بزرگ می شود به نژاد برتر و برگزیده خود پی می برد و در نهایت به همراه یک دسته قو به سمت افق و دریا و خورشید که سمبل های یهود برای سلطه و بزرگی اسرائیل است پرواز می کند و فقط خدا می داند که از روی این قصه چند نوع و چند طرح چاپ شده است و تازه بعد از چاپ نوبت می رسد به والت دیسنی تا از روی آن کارتون بسازد و بعد هم تقلیدهای مکرر از کارهای والت دیسنی. (8)
برای نمونه به یکی از نقشه های شوم و تخریبی آنان در امر تربیت کودکان و تبلیغات بر روی کودکان اشاره می کنیم. امروزه عروسک باربی (9) را همه می شناسند و به شهرت جهانی رسیده است. جالب اینکه این تحفه نیز از تراوشات ذهنی یهودیان صهیونیست سرچشمه می گیرد. حتی تجارت و فروش این عروسک به صورت انحصاری در دست فروشگاه زنجیره ای تویز آر اس (10) قرار دارد که متعلق به یهودیان صهیونیست است. بهتر است در مورد این عروسک زیبا اما شیطانی بیشتر بدانیم.
در سال 1959 شرکت متل که توسط زوج هندلر و مت اداره می شد امتیاز عروسک لی لی را که یک عروسک آلمانی و برگرفته از شخصیت، اندام و چهره یک زن خیابانگرد آلمانی به همین اسم بود خریدند. با تغییراتی که در این عروسک داده شد آن را به نژاد آنگلوساکسون (آمریکایی - انگلیسی) تبدیل کردند. عروسک جدید، باربی که برگرفته از اسم باربارا دختر کوچک رئیس شرکت متل بود نام گرفت و در مدت کوتاهی در بازارهای آمریکا توزیع گردید. طراح این عروسک کسی بود که طراحی موشک های اسپارو وهاوک در پنتاگون (وزارت جنگ آمریکا) را برعهده داشت.
جک رایان طراح این عروسک بواسطه تخصص و استعدادش در شناخت فرم و هیکل زنان به استخدام آقای هندلر درآمد. به خاطر فرم طراحی این عروسک که دقیقاً شبیه انسان است، و حتی اندام تناسلی را هم برایش طراحی شده بود، همچنین به واسطه آرایش و ترکیب چهره اش تأثیر خاصی بر دختران داشت. تا آنجا که همه دخترها می خواستند خود را به شکل او درآورند و در سن رشد که احتیاج به تغذیه داشتند برای داشتن کمر باریک و خوش اندام شدن غذا به حد کافی نمی خوردند به همین خاطر دچار سوء تغذیه می شدند. حتی دخترهایی که با باربی بازی می کردند وقتی بزرگ می شدند سعی می کردند در آینده با الگو برداری از آن خود را به شکل آن درآورند در حالی که طراحان این عروسک باربی را متناسب با فرهنگ آمریکایی و نیمه برهنه و آرایش خاص صورت و مو تولید می کردند و این به شدت در تربیت کودکان تأثیر منفی داشت. باربی کاملاً با سیاستهای آمریکا همخوانی داشت و به عنوان یک سرباز ماهر نقش خود را در میان کودکان بازی می کرد.
قبل از حمله نظامی آمریکا به عراق باربی با یونیفرم نظامی عرضه شد که تأثیر زیادی در اذهان عمومی داشت و مقبولیت حمله نظامی آمریکا به عراق را برای عموم ملت آمریکا باعث گردید. باربی بعد از حادثه 11 سپتامبر و برخورد هواپیما با برجهای دوقلو با پوشیدن یونیفرم نظامی به عنوان یک ضد تروریست عرضه شد. البته صهیونیست ها دنیای اسلام را هم از الطاف خود! بی نصیب نگذاشتند و در یکی از طرح های این عروسک، عملیات استشهادی مسلمانان را به سخره گرفتند، به گونه ای که عروسک انتحاری باربی را ساختند که وقتی دکمه آن فشار داده می شد، عروسک شروع به سردادن فریاد الله اکبر می کرد و بعد از آن صدای انفجار و سپس صدای خنده عروسک به گوش می رسید و مطمئناً این نوع بازی در شخصیت آینده کودک و دیدگاه فکری او نسبت به اسلام تأثیر می گذاشت و کمترین تأثیر آن شناساندن اسلام با نماد الله اکبر به عنوان همراه و یکسان بودن آن با خشونت بود. این عروسک آنچنان بر دختران آمریکایی مؤثر بود که حتی بعد از ازدواج سعی می کردند بچه دار نشوند تا اندامشان حفظ شود. طراحان برای از بین بردن این روند تربیتی،‌ عروسک باربی را در سال 1995 با جنینی در شکم عرضه کردند و کاملاً مؤثر واقع شد. البته در سال 1961 دوست پسر باربی هم با نام کن KEN تولید شده بود. بعد از سال 2001 باربی در فیلم های سینمایی و حتی مستهجن شرکت داده شد تا بیش از پیش ساختارهای فکری فطری و سالم کودکان در مورد بعضی مسائل شکسته شود.
امّا به نظر می رسد که قدرت تأثیرگذاری سحرانگیز این عروسک با توجه به تأثیرگذاری آن حتی در بزرگسالان، در نحوه طراحی اندام آن باشد. چرا که اگر باربی به شکل یک انسان واقعی در می آمد دختری می شد با دو متر و پانزده سانتیمتر قد و و با سایز کمر بین 29 تا 33 سانتیمتر با گردنی به اندازه دو برابر گردن یک انسان معمولی و با توجه به آناتومی بدنی نمی توانست راه برود و باید چهار دست و پا راه می رفت. جالب تر اینکه صورت باربی که برای کودکان تولید می شد، ‌مانند عروسک های دیگر صورت یک دختر سه چهارساله نیست بلکه متناسب با یک دختر 20 ساله طراحی شده است. اصولاً ساخت باربی بر اساس نگرش مردان به جنس زن بوده است نه واقعیت و این است راز تأثیر سحرآمیزی که باعث می شد 85 درصد دختران از وزن و ظاهرشان گله مند باشند و خیلی از افرادی که کمبودهای محبتی و عاطفی دارند به سمت این عروسک گرایش پیدا کنند. چرا که باربی بچه نیست بلکه زن است، دختران که سن کودکی را پشت سر گذاشته بودند حتی پسران جوان و بزرگسالان به نگه داشتن باربی علاقه نشان می دادند چرا که باربی 20 ساله می توانست به عنوان مادر، همسر، دوست و... در زندگی آنان حضور داشته باشد. بچه ها به صورت ناخودآگاه هر زنی را که می دیدند با باربی مقایسه می کردند و با این حساب شاید باربی با مسائل زیر بی ارتباط نباشد:
بوجود آمدن عشق های کاذب
آزادی های لجام گسیخته
فرهنگ مصرف گرایی (چرا که باربی دارای وسایل شخصی و لوازم خانه و زندگی هم بود!)
تنوع طلبی جنسی
بلوغ زودرس
تزلزل بنیان خانواده ها
آسیب هایی برای دختران مقلّد آن
غرب گرایی
لذت محوری
زیبایی های دروغین و حذف معنویت از زندگی و... (11)
و این نمونه ها و مصداقهایی است از تحقق نسبی پروتکلهای دانشوران صهیون که به دنبال به دست گرفتن افکار عمومی و ایجاد وابستگی های کاذب بودند. آری آنها برای گسستن بنیان خانواده ها و گسترش فرهنگ وارداتی که تمام جهان را پوشش دهد و کم کم آن را به سوی دهکده جهانی مورد نظر خودشان سوق دهد از هیچ تلاشی فروگذار نمی کنند دهکده ای که یک کدخدا بر آن حکم براند و همه و همه در خدمت یهود باشند. چرا که آنها عقیده دارند دیگران خلق شده اند تا در خدمت یهود باشند. آنان با حربه تبلیغات در واقع به فرهنگ ها حمله می کنند، آنها را تصرف می کنند و از پای درمی آورند و بعد از تسلیم شدن آن را مُثله می کنند به گونه ای که هر آنچه از آن فرهنگ به کارشان می آید تملک کرده و بقیه را نابود می کنند به خاطر همین هم هست که آنان به صورت دزدان فرهنگی در روز روشن و بدون هیچ نقابی تمدن و فرهنگ دیگران را تصاحب کرده و به اسم خود ثبت می کنند در حالی که صاحب اصلی آن فرهنگ و تمدن، با تمدن خود بیگانه است. همان طور که این مطلب در مورد تصاحب ستاره شش پر اسلامی صدق می کند که در جای خود به آن خواهیم پرداخت.

پی نوشت ها :

1. پروتکلهای دانشوران صهیون، پروتکل سیزدهم، ص 319. همانطور که امروزه با وجود سرگرمی های متعدد و بزرگنمایی رشته های خاص ورزشی، بسیاری از جوانان مسلمان آنگونه که تعصب و حساسیت به این رشته ها و بعضاً ستاره های بی هویت ورزشی دارند، نسبت به محاصره قبله اول مسلمین احساس مسئولیت نمی کنند.
2. عملکرد صهیونیسم نسبت به جهان اسلام، ص 71.
3. پروتکلهای دانشوران صهیون، پروتکل دوم، ص 262.
4. پیشین، پروتکل هفتم، ص 284.
5. Israel Beer Josaphat.
6. Magazine city.
7. در این مورد شاید چارلی چاپلین مثال مناسبی باشد. چارلز اسپنسر چاپلین یودی زاده فقیری بود که دوران کودکی را در عسرت و تنگدستی گذراند و در نخستین سالهای شکوفایی سینما در آمریکا با تکیه بر خلاقیت و استعداد فردی خود سرانجام به اوج قله شهرت و افتخار رسید. او به عنوان یک هنرمند یهودی در اکثر نقشهای سینمایی آغازین خود تصویری بدیع و جذاب از یک یهودی سرگردان به تماشا گذاشت و این همان الگوی مطلوب سیاستگذاران یهودی هالیوود محسوب می شد. وی که کمدینی خلاق بود به خوبی توانسته بود چهره زشت و نامطلوب یهود را در جهان تلطیف کند. بتدریج چارلی چاپلین به محبوب ترین هنرمند تاریخ سینما بدل شد و تهیه کنندگی آثارش را برعهده گرفت. اکنون این مجال برایش پدید آمده بود تا پس از سالهای متمادی به دل مشغولیهای خویش بپردازد و فارغ از نظام مافیایی حاکم بر هالیوود حرف دل خود را به زبان تصویر بیان کند. ولی لابی صهیونیستی در هالیوود این روال را نمی پسندید و از همین جا بود که دشمنیها آغاز شد. چارلی چاپلین هنرمند محبوب مردم که پیش از این در اکثر آثار خود به عنوان یک فقیر خانه به دوش تمثیلی از مظلومیت جهانی یهودیان بود، اکنون از قالب یهودی سرگردان بیرون آمده و در نقشهای متفاوت همچون انسان ماشینی، ثروتمندی عیّاش یا دیکتاتوری زورگو، نظام ارزشی غرب را به سخره گفت. لذا ماشین سانسور هالیوود به کار افتاد و چاپلین را نیز همچون بسیاری دیگر از هنرمندان مستقل هالیوود به جرم کمونیست بودن برای همیشه از عرصه بازیگری کنار گذاشت. ناگزیر چاپلین به اروپا رفت و همزمان با ترک هالیوود بازگشت او به آمریکا ممنوع اعلام شد! به این شکل پرونده هنری مشهورترین بازیگر یهودی تاریخ سینما به جرم عدم تمکین از مرام صهیونیسم بین الملل برای همیشه بسته شد. سلطه رسانه ای صهیونیسم در آمریکا، زهرا سماواتی، به نقل از مجید شاه حسینی، مقاله سینما و صهیونیسم، مجله زن روز، ش 1839، 14 اسفند 1380.
8. برای اطلاعات بیشتر در زمینه صهیونیسم و رسانه رجوع کنید به علی جدید بناب، عملکرد صهیونیسم نسبت به جهان اسلام، فصل سوم و زهرا سماواتی، سلطه صهیونیسم بر رسانه های آمریکا و حسین سرو قامت، نفوذ صهیونیسم بر رسانه های خبری.
9. Barbie Dall.
10. Toys RS.
11. برای اطلاعات بیشتر ر.ک کتاب باربی دختر شیطان، سید علیرضا نژاد اکبر،‌ انتشارات منتظران ظهور، چاپ دوم 1386 و پژوهشی در عروسک آمریکایی باربی، اکبر مظفری، قم، انتشارات فرهنگ اهل بیت، چاپ چهارم.

منبع: قاسمی، سلمان، (زمستان 1389)، ردپای سامری، اصفهان، کیاراد، اول.


      

دخترها عروسک کودکی هایشان هستند

دخترها عروسک کودکی هایشان هستند
دخترها عروسک کودکی هایشان هستند
نویسنده:سیده عذرا موسوی
در یکی از مسافرت ها دختری را دیدم که چهره اش نشان می داد از ساکنان شهرهای شمال شرقی کشور است، اما با چشمان آبی! رنگ چشم های دختر جوان نه به دلیل دو نژاده بودن که به خاطر لنزی بود که به چشم هایش زده بود. دوستی گفت: «این خانم دیگر باید خودش بداند که قیافه اش زیادی آسیایی و شرقی است و با این رنگ چشم همخوانی ندارد.» و من مبهوت مانده بودم که علت این اتفاق چه می تواند باشد؟
روزی یکی از دوستانم که در منزل ما مهمان بود، عروسک دخترم را در دست گرفت و بعد از مدتی که به آن خیره شد، رو کرد به من و گفت : «کجای این عروسک شبیه دختر توست؟»
من که جا خورده بودم پرسیدم:«چه طور مگه؟» او گفت: «دختر تو چقدر شبیه این عروسک با موهای طلایی و چشمان آبی است؟»
گفتم: «برای بچه ها نمی توان مرز تعیین کرد. رنگ پوست و مو و چشم مهم نیست. همه ی بچه های دنیا شبیه همند؛ همه پاک و معصوم و دوست داشتنی اند. هیچ دو تا بچه ای از هر جای دنیا که باشند، با هم جنگ ندارند. همه با هم دوستند.»
بیشتر از هر کسی خود من به بی اساس بودن گفته ام واقف بودم. حتماً شما هم این جمله معروف را شنیده اید: «تربیت کودک از پنج سال قبل از تولد وی آغاز می شود.» پس کودکان از همان بدو تولد با هم متفاوتند؛ چون شیوه های تربیتی متفاوت است، هر چند این تفاوت ها به چشم نمی آید و رفته رفته با بزرگ شدن کودک آشکار می شود. ناخود آگاه به یاد همان دختر با چشم های آبی افتادم. شاید روزی دختر من هم بخواهد رنگ چشم هایش را عوض کند. بنابراین تصمیم گرفتم آگاهی خود را افزایش دهم؛ زیرا پدران و مادرانی موفق ترند که یک گام از فرزندانشان جلوتر باشند.
برخی والدین اسباب بازی کودکان را صرفا برای رهایی تن و روح خود از هیاهوی آنان فراهم می کنند و چندان توجهی به میزان اثرگذاری آنچه اسباب بازی نامیده می شوند، ندارند، در حالی که کودکان در بازی هایشان تفکر، تعامل با محیط، روابط اجتماعی و درس های زندگی را یاد می گیرند و با آن تجربیات بزرگ می شوند. تأثیری که اسباب بازی بر ذهن کودک می گذارد، حتی در جهان بینی او مؤثر است. عروسک ها خصوصاً در دنیای دختر بچه ها گاهی فراتر از یک دوست عمل کرده و بچه ها با آنها هم ذات پنداری می کنند، به طوری که همواره بین کودکان و عروسک ها ارتباط تنگاتنگ و عمیقی برقرار بوده است. همان طوری که یک اسباب بازی مناسب زمینه رشد و شکوفایی آنها را فراهم می سازد یک اسباب بازی نامناسب تأثیرات منفی و زیان باری را بر روی کودکان خواهد داشت. اکنون در میان عروسک دختر بچه ها «باربی» یکه تازی می کند.
آمار نوزادان و فرهنگ خانواده هایشان را داریم
این جمله «براندا آندولینا» بازاریاب کمپانی متل تولید کننده باربی، تکان دهنده است: «ما همواره به دقت آمار نوزادان متولد شده را بررسی می کنیم و ترکیب والدین و فرهنگ و زبان آنها را کاملا در نظر می گیریم».
باربی برگرفته از شخصیت یک زن ولگرد آلمانی به نام لی لی است. کمپانی متل در سال 1959 . م امتیاز عروسک لی لی را که یک قطعه کلکسیونی بود و فقط به بزرگسالان به ویژه کلکسیونرهای اسباب بازی فروخته می شد، خرید و پس از تغییراتی صورت بندی آن را با نژاد آنگلوساکسونی همانند کرد که به باربی لقب گرفت. باربی اسم خلاصه شده باربارا دختر کوچک کمپانی متل یعنی آقای هندلر است.
باربی نماد یک زن 20-19 ساله با پاهای بلند و فیزیک بدنی لاغر و نمایشگر یک قد 195 سانتی، موهای بور و چشمان آبی، گردن باریک، گونه برآمده، دماغ و دهان کوچک، پوست روشن و چهره ای شاداب است.
باربی در طول 40 سال گذشته بیش از 500 بار در نقش های متفاوت عرضه شده. از جمله به شکل معلم، دندان پزشک، خلبان، افسر پلیس، ژیمناست، باغبان، گدا و ... ساخته شده تا پاسخگوی علایق و سلایق مختلف باشد.
قیمت هر عروسک باربی اصل کمپانی که در ابتدا تنها 3 دلار بود، اکنون در برخی مدل ها به 4500 دلار رسیده است.

عروسک های دینی و قومی

برای نفوذ این مهمان ناخوانده در میان تمام اقوام و ملیت ها، باربی رنگ پوست و چهره اش را با حفظ همان استیل بدنی تغییر داد. مثلاً عروسک دو رگه آفریقایی - آمریکایی برای کودکان سیاه پوست در آمریکا و آفریقا معروف به باربی سیاهان به نام «کریستین» توسط کمپانی متل به بازار آمد. در سال 1988.م «ترزا»ی آمریکای لاتین متولد شد و در سال 1990.م «کی یرا» معروف به باربی ژاپنی ها و چینی ها روانه بازار شد.
باید در میان مسلمانان که در حدود یک پنجم جمعیت جهان را تشکیل می دهند نیز رخنه کرد. پس باید عروسک های محجبه و جذابی تولید شود تا اسباب بازی دختران مسلمان و الگوی مخفی شان شود.
فیولا عروسکی که یک روسری به سر و لباسی تمام قد به تن دارد، همراه با جانماز صورتی رنگش برای اولین بار در سال 2003 وارد بازار سوریه شد و با استقبال خانواده های عرب روبه رو شد.

فیولا، باربی با حجاب

اخیرا در کشورهای عربی خاورمیانه عروسکی به نام «فیولا» یا «فولا» (1) که تولید همان کمپانی متل است ، فروش قابل توجهی داشته است . فیولا عروسکی است که چشمان سیاه دارد و از فیزیکی مانند فیزیک باربی منتها با کمی تفاوت برخوردار است . اما تفاوت اصلی آن در محجبه بودن این عروسک است .
فیولا عروسکی که یک روسری به سر و لباسی تمام قد به تن دارد ، همراه با جانماز صورتی رنگش برای اولین بار در سال 2003 وارد بازار سوریه شد و با استقبال خانواده های عرب روبه رو شد .
فیولا اکنون با انواع مانتو و روسری های زیبا و ظریف به بازار عرضه می شود. برای بازار مصر علاوه بر انبوه پوشش های اصلی این عروسک، لباس های غربی همچون شلوار جین و مدل های روز کشور مصر مانند روسری های رنگارنگ در کمد لباس فیولا گنجانده شده است.

باربی انتحاری

باربی این بار در نقش سیاسی ظاهر شده و می کوشد با تمسخر ارزش های والای اسلامی، شهادت طلبی را به مثابه امری غیرمنطقی و منفور جلوه دهد. باربی انتحاری و شهادت طلب که پس از فریاد الله اکبر با فشردن ضامن کمربند انفجاریش منفجر می شود و سپس با صدای بلندی شروع به خندیدن می کند، به طور غیر مستقیم تلاش می کند تا فرهنگ شهادت طلبی را در میان کودکان به تمسخر گیرد.
در اوت 2004.م مدیران شرکت متل در حرکتی نه چندان عجیب از عرضه باربی انتحاری به بازار جلوگیری کردند. به گفته «جون کابرینی» مدیر شرکت متل «عرضه چنین محصولی مطمئناً جنجال سیاسی به دنبال خواهد داشت و شرکت متل هیچ علاقه ای به درگیر شدن در این مسائل ندارد».

تأثیرات مخرب باربی

بلوغ زودرس

وجود چند دست لباس در کنار عروسک و امکان تعویض لباس ها این انگیزه را در کودک تقویت می کند که به تعویض حتی لباس های زیر عروسک اقدام نماید و به تعبیر برخی فعالان ضد باربی: «آموزگار سکس است، در حالی که توان عشق آفرینی ندارد».

سوء تغذیه

اگر چه فرم بدنی باربی به گونه ای طراحی شده که بعید به نظر می رسد هیچ زنی بتواند با ویژگی های فیزیکی آن به حیات خویش ادامه دهد، اما در اثر تبلیغات، بسیاری از زنان و دختران به باربی شدن روی آورده اند، به طوری که در دام بیماری های سوء تغذیه گرفتار شده اند.

مصرف گرایی و تجمل

لباس های ظریف، خوش رنگ و خوش دوخت باربی، عریان گرایی، اشراف گرایی و مصرف گرایی را با زرق و برق خیره کننده خود به ارمغان آورده که حاصل دست بزرگ ترین طراحان لباس دنیاست.
جالب است بدانید که اگر باربی زنده می شد، قدش 195 سانتی متر، گردنی دو برابر بلندتر از گردن یک انسان نرمال، سایزش 33-29 و 46 کیلوگرم وزن داشت. آناتومی باربی قادر به راه رفتن نیست و بایستی چهار دست و پا راه برود. آمارها نشان می دهد که متوسط قد و وزن زن آمریکایی به ترتیب 163 سانتی متر و 66 کیلوگرم است.

عروسکی برای بزرگ تر ها

امروزه بزرگسالان هم اسیر عروسک هایی با طرح پدر بزرگ و مادربزرگ شده اند؛ عروسک هایی که علاوه بر طراحان، خوانندگان و موسیقی دانان هم روی آنها کار کرده اند و شعرها و موسیقی های قدیمی کوبایی، اسپانیایی، کلمبیایی، مکزیکی و بسیاری از کشورها را روی آن گذاشته اند.
خوب است بدانید که بیشتر خریداران، بزرگسالان و حتی قدیمی ترها هستند نه بچه ها؛ یعنی دیگر پدربزرگ ها و مادربزرگ ها هم عروسک باز شده اند.

برتز نسلی جدید

مدل اصل برتز (2) یک عروسک 29 سانتی متری با مجموعه ای از لباس ها و وسایل متنوع است که چینی ها آن را تحت لیسانس شرکت آمریکایی M.G.I می سازند.
عروسک های برتز خیلی هم بلوند و چشم آبی نیستند، بلکه بر اساس الگوهای چند فرهنگی و جمعیت های غالب طراحی شده اند و بیش از 300 مدل دارد. علاوه بر برتزهای دخترانه و پسرانه، برتزهای نوزاد هم به بازار عرضه شده اند که فقط یک پوشک به پا دارند.
برتز صدای خیلی ها را درآورده، به طوری که یک مقاله بسیار تند و اعتراضی در سایت رسمی مایکروسافت با عنوان «آیا عروسک های برتز بیش از حد عریان نیستند؟» از تولید این عروسک ها برای کودکان ابراز نارضایتی کرده و آثار مخرب آن را در آینده گوشزد کرده است و حتی خواستار برخورد با آن شده؛ چرا که در بزرگسالان هم تأثیر مخربی دارد.
پایه گذاران مؤسسه مبارزه با تبلیغات آزار کودکان معتقدند: «این عروسک ها دختران را تشویق می کند تا به خودشان به عنوان یک کالای جنسی که قدرتش در پوشیدن لباس های تحریک کننده است، نگاه کنند.»

لطفا کمی کنار بروید!

رزانه(3) محصول جدیدی از یک مسلمان مقیم امریکاست که در تمام مدل های خویش از شیوه لباس پوشیدن زنان و دختران مسلمان تقلید کرده و همواره روسری به سر دارد. رزانه در زبان عربی به معنای بردباری است و اندام یک کودک یازده دوازده ساله را دارد که در سه نوع به بازار عرضه شده است: سفید پوست با موهای طلایی، سبزه با موهای مشکی و سیاه پوست با موهای مشکی.
آقای سعاده که شرکت تولید کننده رزانه یعنی Noor Art را به کمک همسرش و چند سرمایه گذار دیگر راه اندازی کرده، معتقد است: «این عروسک هم جای خالی چنین عروسک هایی را در بازار پر کرده و هم به دختران مسلمان چیزی را عرضه می کند که بتوانند با آن ارتباط برقرار کنند. عروسک این پیام را ارائه می دهد که آنچه در درون شماست، اهمیت دارد نه آن گونه که به نظر می رسید و زیبایی واقعی از آن روح شماست.»
گفته می شود عروسک رزانه تقلیدی از عروسک های دارا و سارای ایرانی است که برای جلب توجه دختران مسلمان ساخته شده و با اینکه جذابیت ها و زیبایی های باربی را ندارد توانسته مخاطبان زیادی را جذب کند و برخی نیز معتقدند ساخت و فروش عروسک هایی چون رزانه، خوردن نان از قبَل ارزش های اسلامی است.

دارا و سارا، عروسک های ملی

آشنایی کودکان با فرهنگ، تمدن، مذهب، لباس و حالت چهره اقوام مختلف، یکی از راه های شناساندن فرهنگ ایرانی به کودکان است و این امر جز با قرار گرفتن آنها در قالب و وسایل بازی فراهم نمی شود.
پس از بررسی های مختلف درباره اثرات و آسیب های استفاده از انواع اسباب بازی های خارجی که هیچ تشابهی با فرهنگ ما ندارند، تصمیم به ساخت و طراحی عروسک های دارا و سارا گرفته شد.
«راس پیتر» در سایت آسیا تایمز می نویسد: «چه کسی می توانست پیش بینی کند که این عروسک های چشم قهوه ای گام بعدی ایران برای صدور انقلاب باشد.... گر چه این اولین جنگ نیست، ولی شاید مهم ترین آن باشد؛ چون گویا سارای ایرانی به همراه برادرش دارا سخت امپراتوری باربی پلاستیکی را به خطر انداخته اند».
این دو عروسک که گفته شده مدلی از دو کودک 8 ساله کاملاً ایرانی و اسلامی اند، حجابشان کامل است و لباس محلی به تن دارند.
ولی اینکه چه شد که دارا و سارا نتوانستند آن طور که باید جای خود را در دل کودکان ایرانی باز کنند، چیزی است که باید درباره آن تأمل شود. بزرگ ترین دلیل این بی رغبتی، گرانی و قیمت بالای عروسک هاست، به طوری که خانواده ها ترجیح می دهند باربی بخرند، ولی دارا و سارای ایرانی را نخرند.
دلیل دیگر اینکه لباس هایی که بر تن دارا و سارا دیده می شود، از زندگی معمولی ما ایرانی ها دور است، در صورتی که بر تن عروسک های باربی، لباس هایی دیده می شود که در غرب رایج است و اصلاً جزء فرهنگ آنها است. در ایران به ندرت کسانی را پیدا می کنیم که در زندگی روزانه شان، لباس های محلی به تن کنند و با آن به سر کار و بیرون بروند. انعطاف کم و قدرت حرکت پایین آنها و نیز عدم امکان تغییر مد آنها از دلایل دیگر برای کم ربایی این عروسک هاست.
در پایان باید گفت وقتی در و دیوار اتاق کودکانمان پر می شود از عکس های شرک، سرویس خواب کودکانمان مدل برتز به خود گرفته و لوازم التحریرش مدل باربی می شود، بهترین ابزار برای دور کردن تدریجی او از فرهنگ خودی و تحریک پذیری او در سال های جوانی علیه فرهنگ و باورهای ملی و دینی کشورمان فراهم شده است.
اگر روزی دختری را دیدید که با یک روسری که نه موهای جلو و نه پشت سر را پوشانده و مانتوی تنگ و شلوار کوتاه، جلوتر از مادری که ساده و بی آلایش چادر به دندان گرفته، راه می رود، همه چیز را نگذارید به حساب جوانی و جاهلی دختر؛ حسابی هم برای غفلت و بی توجهی پدر و مادر باز کنید.

پی نوشت :

1. Fulla
2. Bratz
3. Razanne

منبع:ماهنامه دیدار آشنا شماره 93


      

شوالیه ی فرهنگی

شوالیه ی فرهنگی
شوالیه ی فرهنگی
نویسنده: معصومه طاهری
نگاهی به پدیده ی باربی
برای این که مدل رفتاری در جامعه ای پایدار و ماندنی شود باید در قالب و طرح یک مدل فرهنگی درآید به صورتی که تقریبا خود به خود توسط هر یک از اعضای آن اجتماع پذیرفته و اجرا شود. کورت لوین در این خصوص می نویسد: «مدل فرهنگی تعامل بین فرد، جامعه و فرهنگ است که شکل گیری اغلب مدل های رفتاری او را موجب می شود و حتی عمیق ترین و ژرف ترین پاسخ های عاطفی او را تعیین می کنند. » یکی از مدیران ارشد مؤسسه ی بین المللی مطالعات استراتژیک لندن در مقاله ای که اخیرا در مجله آمریکایی نیوزویک منتشر شده است به صراحت عنوان نموده «برای این که جهان غرب دشمنانش را شبیه خود کند و آن ها را از پای درآورد باید با استراتژی دو گانه مهار و آلوده سازی فرهنگی وارد عمل شود. » در واقع از این حربه نرم به صورت غیر مستقیم و نامرئی به تغییر و استحاله ی فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و سیاسی ملت ها می پردازند. ابزاری که به زعم پروفسور مولانا، زنجیره های بردگی فرهنگی بر پای ملت هاست. یکی از این ابزارها که به وفور در اشکال و صور مختلف در دسترس همگان به خصوص کودکان و نونهالان است عروسک باربی نام دارد؛ عروسکی زیبا و شکیل که نماد و شاخص زندگی و سبک غربی به ویژه آمریکاست. مانکن سرباز ناتوی فرهنگی که به عنوان بهترین و مؤثرترین وسیله اشاعه فرهنگ اومانیستی و سوداگرانه آمریکایی و آلوده سازی فرهنگ بومی کشورهاست، و در عین حال به راحتی در اختیار کودکان قرار می گیرد، زیرا از منظر روان شناسی در این سن به دلیل شکل نگرفتن شخصیت کودک و سادگی طرحواره های ذهنی او الگوپذیری بسیار بالاست. در این دوران آموخته ها بادوام تر و پایدارترند و بیشترین اثر را در زندگی آتی کودکان دارند. از طرفی عروسک برای دختر بچه ها دارای نقشی تربیتی است و از طریق آن می توان مدل لباس و سایر وسایل مورد نیاز دختران و حتی زنان را به صور مختلف تولید و به فروش رساند. بنابراین هر آن چه در تمدن غرب به ویژه آمریکا تولید و عرضه شوند قبلا ذائقه و احساس آن در مصرف کنندگان به وجود آمده است.
این چیزی است که شاید بتوان از آن به عنوان مهندسی فرهنگی در عرصه مصرف گرایی تعبیر کرد.
آنچه که امروز در اکثر خیابان های شهرهای بزرگی چون تهران، اصفهان و شیراز ... می بینیم باربی هایی متحرک و شبیه به هم هستند. آنان برای این که از قطار مد روز عقب نمانند به هر قیمتی خود را به شکل این عروسک آمریکایی درآورده اند و وقتی کسی به آن ها می گوید باربی! آن قدر ذوق زده و خوشحال می شوند که گویی به انتهای آرزوی خود رسیده اند و همان باربی معروف شده اند. متأسفانه در این قضیه هر چند باربی را به نام عروسک بچه ها می شناسیم اما زنان و مادرانی هم وجود دارند که به دنبال خودنمایی در این ماراتن مد هستند، البته نه فقط لاغری، چشمان آبی و صورت بلوند باربی، که وسایل جانبی او هم در اشکال گوناگون استفاده می شود. باربی عروسکی که به راحتی تمام دنیا از شرق تا غرب و از شمال تا جنوب را با چهره دوست داشتنی و زیبای خود مطابق با سلایق و علایق مردم آن کشور فتح کرده و بدون هیچ گونه زحمت و دردسری به تخلیه فرهنگ بومی و آلوده سازی آن می پردازد، متأسفانه در کشور ما نیز در اشکال مختلف به فروش می رسد. در واقع از زمانی که به فرمان امام خمینی (ره) درها را به روی آمریکای جنایتکار بستیم تا جامعه آزادی خواه ایران را از تعرض و تعدی فرهنگی سامری هزاره خودمان مصون نگاه داریم او جسورانه از پنجره وارد شد و مینی گوساله خود را به هر ترتیب که بود روانه جامعه اسلامی ما کرد. اما به راستی منشأ این ویروس مهلک و خطرناک فرهنگی از کجاست؟ ! الگوی دختران جوان و نوجوان ما و دیگر ملل دنیا چگونه شکل گرفت و فلسفه موجودیتش چه بود؟

باربی چگونه پدید آمد؟

کمپانی «متل» در سال 1945 توسط زوج هندلرومت، در ایالت کالیفرنیای جنوبی آمریکا تأسیس شد. این شرکت که به دنبال سودآوری بود، ابتدا به تولید قاب عکس، بعد مبلمان منزل و اسباب بازی روی آوردند. با همکاری کلوپ میکی موس تبلیغات تلویزیونی وسیع و گسترده ای در این زمینه داشتند. به دلیل این که دخترشان باربارا به عروسک علاقه زیادی داشت بر آن شدند تا با کمپانی آلمانی تولید عروسک «لی لی» قراردادی ببندند و بعد از مدتی امتیاز این عروسک را از آلمان خریده و از روی اسم دخترشان نام آن را «باربی» گذاشتند و به این طریق باربی متولد شد و در واقع سناریوی تسخیر فرهنگی شکل گرفت. در ابتدا باربی با قیمت دو دلار فروخته می شد اما در حال حاضر با قیمت تقریبی چهار هزار و پانصد دلار است. طرح تغییرات باربی به عهده جک رایان است که در پنتاگون طراح موشک های اسپارو و هاوک است. او به خاطر تخصص و استعداد فوق العاده اش در شناخت فرم و هیکل زنان در کمپانی متل استخدام شد. بعد از مدتی عروسک پسرانه با موهای قهوه ای و لباس های شیک به نام «کن» برگرفته از اسم پسر آقای هندلر، رئیس کمپانی، تولید و به عنوان دوست پسر باربی معرفی شد، اما این کافی نبود باربی باید به جاهای دیگری نیز نفوذ می کرد، لذا باربی با رنگ پوست قهوه ای به نام «کریستین» برای بچه های سیاه پوست و «کی یرا» باربی ژاپنی و چینی برای تسخیر فرهنگ بیش از یک میلیارد زرد پوست و یا «ترزا» برای بچه های آمریکای لاتین و انواع دیگر و نژادهای مختلف به جمع دوستان باربی اضافه شد. در راستای تبلیغ و ترویج عروسک باربی، فروش اقلام گوناگون اسباب بازی های جانبی و تکمیلی، با سرعت روزافزونی بالا گرفت. از پازل ها، اسباب بازی های الکترونیکی، لوازم التحریر، مواد آرایشی و تزیینی ... تا خوردنی های فانتزی چون شکلات، آدامس و ...
در سال 2001 عروسک باربی با ورود در اولین فیلم کامپیوتری خود به نام «فندق شکن» وارد مرحله تازه ای شد. از آن به بعد بیش از پانصد بار در نقش ها و شخصیت های مختلفی اعم از انیمیشن، مستهجن و سکسی عرض اندام نمود. باربی پرستار، باربی پزشک، باربی معلم، باربی ارتشی با وسایل مربوط به حرفه مربوطه هر روز در بازارهای جهانی به فروش می رسید. البته هر بار به فراخور زمان و تنوع مدها، باربی نیز به روزتر می شد. در طی چهل سال گذشته باربی حتی وارد عرصه سیاسی شده است. در انتخابات ایالتی، جنگ ویتنام، گرانادا، پاناما در انتهای جنگ سرد باربی چون سربازی حضور همه جانبه داشته است در طی سال های اخیر - به دنبال تهاجم آمریکا به عراق و یا پس از واقعه یازدهم سپتامبر - باربی با پوشیدن لباس نظامی به تحریص افکار عمومی ضد تروریسم وارد عرصه اجتماعی و سیاسی شد. باربی به روح آمریکایی بدل شده است. مهم ترین نقش فرهنگی باربی تأثیرگذاری و ارائه خط مشی به دختران و زنان در تمام دنیای تحت سیطره خود است تا با او همذات پنداری کنند. اندام باربی، آرایش باربی، مدل موی باربی، کفش باربی و حتی وقیحانه تر آموزش مسائل جنسی و غیراخلاقی توسط این عروسک آمریکایی که دیگر نقش یک عروسک ساده را ایفا نمی کند؛ حتی به قدری دختران متشبه به باربی شده بودند که برای این که اندامشان خراب نشود تمایل به ازدواج و بارداری نداشتند، برای همین منظور باربی باردار وارد بازار شد تا خود بچه ها او را زایمان کنند و در نهایت همه چیز با برنامه ریزی و استراتژی کامل و جامع صورت گرفته است. این شوالیه ی فرهنگی به راحتی شیوه های تربیتی و مهار دختران سراسر دنیا را به دست گرفته تا مطابق با گزاره های آمریکایی آن ها را پرورش دهد. باربی برخلاف سایر عروسک ها تداعی گر عروسکی برای بچه ها نیست و چهره بچگانه ندارد بلکه یک زن جوان با فاکتورهای آمریکایی است. این سرباز فرهنگی به گونه ای نرم و نامحسوس به تخریب فرهنگ ها می پردازد، لذا می بایست برای مقابله با آن تمهیداتی بنیادین و عملیاتی اندیشید.

آنتی باربی

اخیرا جوامع مختلف برای دفاع و مقابله با هژمونی باربی و صیانت از فرهنگ بومی و ملی خود اقدام به ساخت و تولید آنتی باربی هایی کرده و با وجود صرف هزینه های زیاد نتوانسته اند این ابرعروسک فرهنگی را از پای درآورند و متحمل شکست شدند. از جمله عروسک انگلیسی به نام «سیندی» که در این نبرد فرهنگی نابود شد. در کشور خودمان «دارا و سارا» به عنوان عروسک های ملی با نژاد آریایی و اسلامی نمونه دیگری از آنتی باربی های تولیدی هستند که متأسفانه به دلایل متعددی موفق به مقابله با این سرباز ناتوی فرهنگی نشدند، بلکه هزینه سنگینی را نیز به سپاهیان فرهنگی مان تحمیل کردند. به محض این که دارا و سارا در بازارهای داخلی و کشورهای همسایه با استقبال خوبی مواجه شدند. اربابان زر و زور که در صدر این جنگ فرهنگی هستند، سرباز خود را با بیش از هشتاد نوع لباس محلی و قومی به وفور وارد بازار کردند و با کمک شهرت و تبلیغات پر رنگ و لعاب رسانه ای باز هم پیروز میدان لقب گرفتند، اما چرا دارا و سارا شکست خوردند؟ چهره فیزیکی بچگانه و غیر قابل ملموس دارا و سارا در برابر جذابیت و طبیعی بودن باربی و قیمت بسیار بالا حیطه عملکرد این سربازان ایرانی را محدود کرده بود. از طرفی، رسانه ملی در فیلم های مقبول عامه مردم تبلیغ مستقیم یا غیر مستقیم از آن ها نمی کرد در صورتی که باید این نبرد که مواجهه با ناتوی فرهنگی است را جدی بگیریم و با اجماع فکری نخبگان و کارشناسان فرهنگی خود را مجهز کنیم. لزوم ایجاد مهندسی فرهنگی در این عرصه امری مهم و ضروری است. در پروسه فرهنگی باید فراملی و بین المللی اندیشید، بازارهای جهانی را هدف قرار داد و با برنامه و استراتژی وارد میدان شد و دشمن را حتی در مقوله اسباب بازی کودکان، کوچک نشمرد. فراموش نکنیم استعمارگران هر بار در لباسی متفاوت عمل می کنند و ایران و همسایگانش، متشکل از قومیت ها و هویت های متفاوت اند که گاه در یک چارچوب ملی قرار گرفته اند. اما این دیوار مرزها خود، آبستن تنش و اصطکاک هایی است که دشمن آن را هدف قرار داده است و با اصطلاحات اصلی و فرعی ناسیونالیسم و غیره جدایی آن ها را پر رنگ تر می سازد. این مهم است که پاشنه آشیل دشمن را بشناسیم و آگاهانه عمل کنیم، زیرا عروسک پرجذبه و زیبای باربی که تاریخچه بیش از نیم قرن را در عقبه خود دارد توسط غول های رسانه ای دنیا و کارخانجات فرهنگ سازی حمایت می شود، پس ما نیز باید عروسکی با پشتوانه یک میلیارد و نیم مسلمان بسازیم تا توان مقابله در این نبرد فرهنگی را داشته باشد.
منبع: برگرفته از ماهنامه سوره، شماره 35
منبع:


      
<   <<   36   37   38   39   40   >>   >