همهجور حاجت را مىشود از خدا خواست و باید خواست
همهجور حاجت را مىشود از خدا خواست و باید خواست؛ حتّى حاجتهاى کوچک. اما این درخواست خود را به این حاجات کوچک منحصر نکنید. حاجات بزرگترى هست؛ آنها را از یاد نبرید. بزرگترین آنها «مغفرت الهى» است. از خدا بخواهید که آثار به جاماندهى از تخلف و گناه را از دل و جان ما برطرف بفرماید؛ از خدا بخواهید که راه توبه را براى شما هموار کند.
حاجت بزرگ دیگر «محبت الهى» است. مقام حُبّ الهى را از خداى متعال طلب کنید. حاجت بزرگ دیگر «اصلاح امور امت اسلامى» است. از خداى متعال هدایت بشریت را به راه راست بخواهید. این دعاها اقبال استجابت زیادى دارد و همین دعاها اثر مىکند.(1)
گاهى حال دعا از انسان گرفته مىشود این علامتِ بدى است
نمىدانم روایت از معصوم علیهالسّلام است یا عبارتى از غیر معصوم؛ هرچه هست، عبارت حکمتآمیزى است. مىگوید: «أنَا مِنْ أنْ أسْلُبَ الدُّعاءَ أخْوَفُ مِنْ أنْ أسْلُبَ الإجابَةَ؛ از اینکه دعا از من گرفته شود، بیشتر مىترسم تا این که اجابت از من گرفته شود.» گاهى حال دعا از انسان گرفته مىشود. این علامتِ بدى است. اگر دیدیم در وقت دعا، در وقت تضرّع و در وقت توجه و تقرّب، هیچ نشاط و حوصلهى دعا نداریم، علامتِ خوبى نیست. البته درستش هم مىشود کرد. انسان مىتواند با توجّه، با التماس و با خواستن، حال دعا را به طور جدّى از خدا بگیرد.(2)
فکر نکردن در لایههاى زیرین ظواهر، عیب بزرگى است
در مراسم مذهبى به روح مراسم توجه کنید. فقط صورتسازى نباشد؛ انسان شعرى بخواند، اشکى بگیرد یا بریزد. روح دعا و نماز عبارت است از ارتباط با خدا، آشنا شدن با خدا، بهره بردن از معنویت، پاکیزه کردن و پیراستن روح و پالایش کردن ذهن از وسوسهها. نماز را با توجه و اول وقت بخوانید. تحجر بد است. فکر نکردن در لایههاى زیرین ظواهر، عیب بزرگى است. مواظب باشید به این عیب دچار نشوید.(3)
این خطاست که کسى خیال کند باید باطن را درست کرد، ظاهر مهم نیست
توصیه مىکنم که به عمقها توجه کنید و آن را بطلبید؛ از ظواهر هم دست نکشید. این خطاست که کسى خیال یا توهم کند که باید باطن را درست کرد، ظاهر مهم نیست؛ نهخیر، همین ظاهر انسان را به وادىهاى گوناگونى مىکشاند. ظاهر دینى، ظاهر اسلامى، پایبندى به تعبد دینى، همین مجالس دعا، همین مجالس توسل به ائمه علیهمالسّلام لازم است، منتها همهى اینها را با دانایى همراه کنید.(4)
قدر جوانی را بدانید
مهمترین مظهر قدردانى از جوانى همین است که از این صفا و نورانیت و از این ناآلودگى و پیراستگى طبیعى انسان جوان استفاده کنید و خود را در زمینههاى تزکیه و اخلاق پیش ببرید. این إنشاءالله ذخیرهى همهى زندگى شما خواهد شد. راهش هم رعایت دو نکته است؛ ذکر و توبه.
ذکر یعنى یاد. یاد در مقابل غفلت است؛ غفلت از خدا، غفلت از وظیفه و مسئولیت، غفلت از هنگام حساس مواجهه با مأموران الهى در عالم ملکوت، عالم بعد از عبور از جسمانیت، و محاسبهى بزرگ انسان در مقابل خدا در قیامت. این یادها تعیینکننده است.
نکته دیگر توبه است. ممکن است کسى بگوید ما که جوانیم و هنوز عمرى از ما نگذشته که مثل شما گناه زیادى کرده باشیم و محتاج توبه باشیم. نه، این درست نیست؛ توبه وظیفهى همیشگى انسان است. پاکترین انسانها هم باید توبه کنند.(5)
پی نوشت ها:
1_(خطبههاى نماز عید سعید فطر 2/8/1385)
2_(خطبه نماز جمعه 28/11/1373)
3_ (در دیدار دانشجویان و اساتید دانشگاههاى استان کرمان 19/2/1384)
4_(دیدار با دانشجویان و اساتید دانشگاههاى استان کرمان 19/2/1384)
5_(دیدار با دانشجویان دانشگاه شهید بهشتى 22/2/1382)

آیت الله محمد ناصری، استاد اخلاق و عرفان حوزه علمیه، امروز در سخنرانی خود در مسجد کمر زرین به بیان نکاتی درباره حقوق پدر و مادر و اهمیت رعایت ادب و احترام والدین پرداخت و گفت: در رساله حقوق امام سجاد(ع) برای بسیاری از چیزهایی که ما حتی فکر آن را هم نمی کنیم حق بیان شده، و ما را ملزم به رعایت حقوق آنها دانسته که مهم ترین و بیشترین حق را که حتی پیامبر اکرم(ص) هم نمی تواند آن را ادا کند برای خداوند متعال ذکر کرده، کسی نمی تواند حق خدا را ادا کند زیرا همه وجود ما از خداست و هرآنچه که بخواهیم با آن حق خداوند را ادا کنیم متعلق به خدا است.
وی با بیان این که پس از حق خداوند باید حق پیامبر و ائمه را ادا کرد، ابراز داشت: حق نفس و عقل را هم باید ادا کرد، در روایات آمده کسی که خودش را نشناسد به یقین هلاک می شود و این بیانگر اهمیت خودشناسی است، انسان باید با تأمل و تفکر در گذشته خود و نگرش به عاقبت و آینده خود به خود شناسی دست پیدا کند ضمن این که این خود شناسی سبب پی بردن به بی نهایت بودن لطف و کرم خداوند نسبت به انسان ها به سبب نعمات بی دریغ و بی شمار می شود.
آیت الله ناصری اعضا و جوارح را هم جزء چیزهایی که بر انسان حق دارند خواند و افزود: اعضای بدن انسان هم بر گردن او حقی دارند که باید رعایت شود و این حق عبارت است از پرهیز از محرمات و انجام واجبات، مثلا با گوش نباید غیبت شنید زیرا شنونده غیبت با کسی که گوینده غیبت است از نظر گناه یکسان است، یا با زبان نباید الفاظ ناشایست یا کلام آلوده به گناه گفت، همچنین حق اعای بدن است که در راه صحیح از آنها استفاده شود زیرا بدن انسان خلق شده برای رسیدن به معارف الهی و قدم برداشتن انسان در راه کمال و سعادت.
استاد اخلاق و عرفان حوزه علمیه حق والدین را از مهم ترین حقوق خواند و خاطرنشان کرد: سبب وجود ما در عالم پدر و مادر هستند و با زحمات والدین است که ما رشد کرده ایم و البته آشنایی ما با ولایت امیرمؤمنان(ع) و قرار گرفتن زیر پرچم ولایت به سبب زحمات والدین ما است و این نعمتی است که باید بسیار شاکر آن باشیم، خداوند حق پدر و مادر را در امتداد حقوق ائمه طاهرین ذکر کرده و خدا در قرآن تأکید بسیار زیادی بر وجوب نیکی و احسان و احترام نسبت به پدر و مادر دارد.
آیت الله ناصری در ادامه تصریح کرد: خداوند در قرآن پس از امر به پرستش و عبادت خود و لزوم پرهیز از شرک و کفر حکم به نیکی و احسان به والدین کرده که نشان از اهمیت جایگاه ادب و احترام نسبت به والدین در نزد خدا دارد ضمن این که در روایات و احادیث متعددی ذکر شده که رضای الهی در رضای پدر و مادر است و اگر کسی می داند والدین او از او رضایتمند نیستند حتی اگر کافر باشند باید بداند که خداوند متعال هم از او رضایت ندارد و شخصی که خدا از او راضی نباشد هلاک خواهد شد و باید منتظر عقوبت این مسأله باشد اما از طرف دیگر اگر کسی جلب رضایت و خشنودی والدین خود را بکند و آنها را از خود راضی نگه دارد مورد الطاف الهی واقع می شود زیرا خداوند از خشنودیوالدین ما از دست ما راضی می شود.
مدیر حوزه علمیه حضرت ولی عصر افزون شدن روزی و محبوبیت بین مردم را از آثار احترام گذاشتن و نیکی به پدر و مادر ذکر کرد و گفت: احسان به پدر و مادر و محبت به آنان آنقدر نزد خداوند و ائمه جایگاه دارد و مهم است که در روایات آمده حتی نگاه محبت آمیز به والدین ثواب یک حج مقبول را دارد، و حتی خداوند دو ملک را قرار داده که یکی دائم در حال دعا کردن برای کسانی است که به والدین خود محبت می کنند و احترام می گذارند و دیگری مدام در حال نفرین کردن است بر کسانی که احترام پدر و مادر خود را نگه نمی دارند.
آیت الله ناصری در پایان خاطرنشان کرد: اگر کسی از گناهان خود قصد توبه دارد باید پیش از هرچیز رضایت والدین خود را جلب کند زیرا مهم ترین چیزی که سبب پذیرش و قبولی توبه شخص گناهکار به درگاه خداوند میشود دعای خیر والدین است به خصوص دعای مادر، انسان باید در صحبت کردن خود مواظب باشد در حضور پدر و مادر صدای خود را بالا نبرد و در انجام کارها و امور خود هرچند مهم و واجب باشد اما نباید پدر و مادر خود را به زحمت بیاندازد ضمن این که اگر کسی پدر و مادر ظالم و ستمگری داشت حق ترک رابطه با آنها و یا تندی و شماتت با والدین خود را ندارد هرچند که مسلمان نباشند و به او ظلم کنند.

حسین دین شعاری؛ برادر شهید محسن دین شعاری فرمانده گردان تخریب لشکر 27 محمد رسول الله(ص)، اکنون از پیشکسوتان بازار تهران است و حجره عرضه پوشاک دارد. وی با لهجه آذری در گفتگو با خبرنگار خبرگزاری فارس روایتی از جانبازی برادر فرمانده و شهید خود را بازگو کرد.
* عزیز کرده خانواده
تازه از تبریز به تهران آمده بودیم که برادر بزرگم، حاج اصغر آقا من و برادرهایم را به کارخانه بافندگی برد. خانواده ما 13 نفره بود و 8 برادر و 3 خواهر بودیم که دوستانه و صمیمی در کنار هم درس میخواندیم و هم کار میکردیم. پدرم مداح بود و من به ذوق راه پدر و شوق اهل بیت مداحی میکردم. محسن فرزند آخر خانواده و عزیز کرده اهل خانه بود اما از بُعد معنوی از همه ما بزرگتر بود.
* سرباز امام
شهید محسن دین شعاری جزء اولین سربازانی بود که به فرمان امام خمینی(ره) به پادگانها برگشتند و خودشان را معرفی کردند. او همواره فریضه مقدس امر به معروف و نهی از منکر را انجام میداد و برای سربازان پادگان به خصوص آنهایی که در انجام فرائض تعلل میکردند برنامه شناخت ایدئولوژی گذاشته بود.
حدود 5/1 سال در سالهای 57 و 1358 خدمت مقدس سربازی را انجام داد و پس از آن در سال 1360 به خیل سبزپوشان سپاه پاسداران پیوست. با شروع جنگ تحمیلی عاشقانه به جبهههای نبرد شتافت و به عنوان مسئول گردان تخریب لشگر 27 محمد رسولالله (ص) مشغول به خدمت شد و در سال 1363 به سفر حج رفت. در عملیاتهای طریقالقدس و کربلای 1 یادآور دلاوریها و رشادتهای خالصانه او در راه دفاع از میهن است.
*از نوجوانی کربلایی بود
برادر شهید با بیان اینکه محسن متولد خونگاه تهران است میگوید: محسن پنجم مرداد ماه 1338 متولد شد و پس از انقلاب و در اوایل جنگ فرمانده گردان تخریب لشکر 27 محمد رسول الله (ص) شد و زمانی که قرار بود برای بار دوم به سفر حج مشرف شود و به خاطر مسئولیتهایی که در جبهه داشت از تشرف به حج منصرف شد اما در همان سال در روز پانزدهم مردادماه سال 1366 درست مصادف با روز عید قربان به مسلخ عشق رفت و اسماعیلوار جان خویش را در حین خنثیسازی مین ضد تانک در قربانگاه ارتفاعات دوپازای سردشت فدای معبود ساخت و نام خویش را برای همیشه در قلب تاریخ زنده نگه داشت.
محسن از نوجوانی به اهل بیت (ع) علاقه زیادی داشت، 14 ساله بود که هیئت شهدای کربلا را ایجاد کرد و با سن کمش مسئولیت اجرایی آن را به عهده گرفت. سال 57 با اوج گیری مبارزات و افزایش چشمگیر شهدا از شهریور ماه به پزشکی قانونی رفت. حدود شش ماه در جابهجایی کسانی که در درگیریهای خیابانی به شهادت رسیده بودند، کمک میکرد.
*او کلنگ خورده!
حسین، آلبومی از عکسهای برادر شهیدش در قفسه مغازه نگهداری میکند، دست چپش را به پشت سر دراز میکند و میگوید: هر عکس محسن یک خاطره و یک لبخند است.
آلبوم را ورق میزند، عکسها همراه یک یادداشت چیده شدهاند و صاحب عکس با لبخندی در گوشه لب سخنی فراتر از توضیحات آلبوم برای گفتن دارد، به عکسی میرسد که امام خامنهای در جمع رزمندگان لشکر 27 رسول ا... به یادگار گرفتهاند، با اشاره دست عکس یکی از رزمندهها را که محاسنی بلند و همان لبخند آشنای تصاویر قبلی را داشت نشان میدهد و با ذوقی در صدا و شکفتن لبخندی روی لب، اشک در چشمانش حلقه میزند و میگوید: او جانباز نیست، کلنگ خورده! محسن در جبهه خیلی مجروح میشد، یک بار همان طور که خم شده بود تا از تیررس ترکشها در امان باشد، از کمر به پایین مورد اصابت قرار گرفته بود. به مجروحیتهای عجیب و غریب محسن عادت کرده بودیم اما آن رو عصر پنجشنبه که با عصا به خانه آمده بود، در پاسخ چه شده است اهالی خانه گفت: «این دفعه ترکش کلنگی خوردهام!» همه خندیدند و گفتند: ترکش کلنگی دیگر چیست؟ تیر خوردی؟ ترکش خوردی؟ گفت: چطوری بگویم؟ میگویم ترکش کلنگی خوردم! گفتیم: همه رقم شنیده بودیم؛ تیر کالیبر 50، کالیبر 45، ترکش خمپاره 60، 80 اما ترکش کلنگی نشنیده بودیم.
*عکس یادگاری با رییس جمهور
آن روز این عکس را درآورد و تعریف کرد: «در عملیات والفجر 8 آقای خامنهای به قرارگاه ما آمدند. بعد از عملیات اعلام کردند فرماندهان جمع شوند، با ریاست جمهوری دیدار داریم، ایشان میخواهند از بچهها تقدیر و تشکر کنند. شب جمعه ماه رمضان، کادر لشکر، افطار مهمان رئیس جمهور بود و با ایشان صحبتهای دوستانه و خودمانی داشتیم. نماز جماعت را که خواندیم و در کنار ایشان افطار کردیم. آقای خامنهای گفتند: آماده شوید با هم عکس یادگاری بگیریم. بچهها جمع شدند. ایشان گفتند: اول جانبازها بیایند. با بچههای جانباز کنار آقا رفتیم، یکی از دوستانم بلافاصله گفت: آقا، این برادر جانباز نیست، کلنگ خورده میگه جانبازم! آقا گفتند: کلنگ برای خدا خورده؟ گفت: بله، شب بود، رفته بود کانال بکند. ایشان گفتند: پس جانباز است، بیا کنار من!» و محسن کنار آقا ایستاد و عکس ماندگار گرفت. از آن جراحت به بعد زانوی او دیگر 90 درجه خم نمیشد.
*پل صدام
وی واقعه مجروحیت برادر اینگونه شروع میکند: در عملیات والفجر 8 نیروهای لشکر 27 روی جادهای تا 200 متری پلی معروف به «پل صدام» پیشروی کردند که آب زیر آن پل از خور عبدالله میآمد و به سمت کارخانه نمک میرفت. بعد منطقه را به تیپ امام حسن (ع) خوزستان واگذار کردند. عراقیها خیلی مقاومت میکردند که پل را از دست ندهند، چون برای پدافند جای خوبی بود. آنها شب پاتک زدند که تا فردا ظهر آن شب ادامه داشت. دشمن خط را شکست و در حال پیشروی بود، سمت چپ و راست نیروهای باتلاق بود و نمیتوانستند کاری کنند، سنگر و جان پناهی به رای تردد در محل نداشتند. محمد کوثری، فرمانده لشکر 27 محمد رسول الله(ص) به محسن گفته بود: «2 کیلومتر عقب تر روی همان جاده کانال بزنید. مینهای ضد تانک با قدرت انفجار بالا کار گذاشتهایم.»
*آسفالت جاده؛ 50 متر روی هوا!
این برادر شهید روایت میکند: همرزمهای محسن گفتند نیروهای تیپ عقب نشینی کرده بودند اما این باعث نشد که روحیه گردان تخریب ضعیف شد، دشمن هم در حال پیشروی بود اما محسن سریع مینها را به هم وصل میکرد، انفجار عظیمی رخ داد که آسفالت جاده در حدود یک مترمربع به عمق یک متر و نیم گود شد و تکههای آسفالت حدود 50 متر به هوا رفت. کار محسن و گردان تخریب همراه با ابتکار و خلاقیت بود اما جواب نداد. رژیم بعث هم به سمت گردان پیش میآمد، باید کانال حفر میشد تا لشکر از داخل آن حرکت کنند چرا که عبور از روی جاده تلفات زیادی داشت.
*یک کامیون لوله پولیکا بخر
وی به نقل از کوثری بیان کرد: «شهید دین شعاری به من گفت: برو اهواز، یک کامیون» لوله پولیکا بخر تهیه کردم و برگشتم، 12 لوله شش متری را از پودر آذر پر کردیم؛ پودر آذر مواد منفجرهای شبیه به گندم است. همراه فرمانده و چند نفر از گردان تخریب وسایل را به خط بردیم، لولهها را به هم وصل کردیم و روی زمین قرار دادیم. فتیله 50 سانتی متر بود و توانستیم 100 متر از محل انهدام دور شویم، در محل انفجار آزمایشی زمین حدود نیم متری گودبرداری شد، پیش بینی میکردیم که با دو یا سه انفجار به اندازه کافی کانال گود شود، نوع خاک و بستر زمین متفاوت بود و باعث شد که در منطقه مورد نظر بیش از 10 سانتی متر تخریب ایجاد نشود.
*با کلنگ بکنید
دین شعاری ادامه میدهد: نوری که از این انفجار به وجود آمد منظره را روشن کرد و عراق 4 ساعت بر سر رزمندگان گلولههای توپ، تانک و خمپاره بارید. پناهگاهی هم نبود، کوثری به بچههای گردان تخریب گفت: باید کاری کنیم، بروید با کلنگ بکنید، بالاخره باید کاری کنیم، اگر هم بخواهید خودم بروم...؟ با این حرف رفتند و شروع به کندن با کلنگ کردند.
لشکر 27 محمد رسول الله(ص) بیشتر تهرانی و دانشجو یا دانش آموز بودند و در بین آنها کمتر میشد کشاورز یا حتی کارگر دید، دستهایشان بر اثر کلنگ زدن اول میزد.
*کلنگ نشکست!
وی تعریف میکند: ناگهان کلنگی در بین سوسوی ستارگان بالا رفت و بر زانوی حاجی فرود آمد. هم زمان با صدای فریاد آخ! حاج محسن، صداها در هم پیچید که وای! فرمانده گردان را زدی! بلایی به سرت میآورند که کارت به کرم الکاتبین میافتد! حاجی وقتی ترس رزمنده را دید، بدون آه و ناله، چفیهاش را از گردن باز کرد و بر زانویش بست و شب در بیمارستان صحرایی اروندکنار پانسمان شد. وقتی صبح آمد، فردی که کلنگ زده بود، با دیدن حاجی زیر گریه زد و محسن او را در آغوش گرفت و بر سرش دسی کشید، او را بوسید وبا لبخند گفت: «بابا! چیزی نشده، کلنگ از آسمان افتاد و نشکست!»
*تیر و رکش میخوریم، کانال نمیکنیم!
به گفته برادر شهید، چون حاجی روحیه و تکیه گاه گردان محسوب میشد، عقب نرفت و پای لنگ کلنگ خورده در خط ماند. محسن لنگان اما بی عصا راه میرفت و بچهها میگفتند: «حاضریم تیر و ترکش بخوریم اما کانال نکنیم! دین شعاری یک کلنگ به پایش زده تا مجروح شود و بگوید شرعاً نمیتواند کاری کند.» حاج محمد تعریف میکرد وقتی کانال به نتیجه نرسید به محسن گفتم: حالا که این اتفاق افتاد باید تا آخر عملیات در منطقه بمانی. تصور دوکوهه رفتن را از ذهنت پاک کن چون من نمی فرستمت. او هم با لبخند همیشگیاش پاسخ داد: من که هستم اما یادت باشد که من وظیفهام را انجام دادهام، حالا هرچه میخواهی، بگو.
*کانال به دست پدر شهدا به سرانجام رسید
وی اظهار میکند: برادرم دیگر نمیدانست چه کار کند، کوثری مسئولیت منطقه را به او داده بود و گفته بود بالاخره باید خودت قضیه راحل کنی و تا پایان کار جلو بروی. محسن هم پاسخ داده بود: «بابا چی کار کنم نمی شه» تا اینکه «هادی عبادیان» مسئول لجستیک به یاد پدر شهید معصومی و دو پدر از شهدای دیگر لشکر که مقنی بودند افتاد و یک نفر را به همدان فرستاد و این سه پدر شهید باجان و دل قبول کردند و 18 نفر دیگر هم همراه خود کرده بودند.
*تونل را عمیق حفر کردند
دین شعاری در ادامه میگوید: به گفته فرمانده لشکر، شب اول هماهنگ شد تا مقنیها جلو بروند. از آنها خواستیم تا کانال را 50 تا 70 متر عقب تر از پیشانی دفاعی خودمان بزنند تا حالت پوششی هم داشته باشد. به خوبی میدانستند که در خط، آتش بر سرشان میریزد، اما احداث تونل را آغاز کردند، طبق اصول کاری خودشان تونل را عمیق حفر کردند طوری که صبح داخل تونل ایستادیم محور روبه رو دیده نمیشد. به آنها گفتم ارتفاع نباید از یک متر و 10 سانتیمتر بیشتر باشد. اینگونه کانال زده شد و شهید دین شعاری همراه گردان تخریب جلوی آن را مین گذاری کردند تا مانع هجوم عراقیها بشود.
وی از آخرین روزهای حیات دنیوی فرمانده تخریب میگوید: چند هفته قبل از شهادت حاج محسن، با برادرم به مزار پاک پدر و مادرمان رفته بود، محسن حال و هوای دیگری داشت از او خواست که با هم بر سر مزار شهدا نیز بروند، وقتی وارد قطعه شهدا شدند. برادرم تعریف میکند: حاجی انگار دنبال چیزی میگشت علت سرگردانیاش را پرسیدم گفت میخواهم مزار شهید نوری در قطعه 29 را پیدا کنم پس از کمی جستجو مزار شهید علیرضا نوری را پیدا کردیم در کنار مزار او یک قبر خالی بود حاج محسن با دیدن آن آرام نشست، دستش را بر روی مزار خالی گذاشت و گفت مرا اینجا دفن کنید، با تعجب پرسیدم، اشتباه نمیکنی اما محسن آرام گفت اینجا قبر من است، بعد از شهادت حاجی با اینکه ما در دفن او سهمی نداشتیم اما نمیدانم برنامهها چطور ردیف شده بود که بچههای تخریب هماهنگ کردند و محسن را در همان جایی که پیشبینی کرده بود به خاک سپردند، محسن خانه آخرت خود را پیدا کرده بود.

15 مرداد ماه سالروز شهادت روحانی محبوب جبهههای نبرد است. شهید مصطفی ردانی پور که از موسسین لشکر 14 امام حسین(ع) و فرمانده قرارگاه فتح نیز بود، توانایی بسیاری در میدان جهاد از خود نشان داد و در کمتر از 3 سال سطوح فرماندهی رزمی را تا سطح قرارگاه طی کرد. در استانه سالگرد شهادتش، خاطرهای از این شهید والامقام را به روایت "یاران ناب 19" روایت میشود.
همه آماده شروع عملیات بودند، اما پشت یک میدان مین گیر افتاده و مانده بودند. جالب اینکه بچههای شناسایی سه ماه تمام روی این معبر کار کرده بودند و همه چیز شناسایی شده بود، اما معلوم نبود چرا آن شب همه چیز قفل شده بود.
شهید مصطفی ردانی پور به حضرت زهرا(س) متوسل شد و لحظاتی بعد قرآن را باز کرد و به آیات آن نگاه کرد. پس از اینکه قرآن را بست گفت: «از این معبر نمیرویم، باید از معبر دست راستی، گرای باغ شماره هفت برویم و آنجا به دشمن بزنیم.» به قدری با قدرت این حرف را زد، که حتی حاج حسین خرازی هم چون و چرایی نیاورد و روی حرف او حرف نزد.
گردانها از همان مسیری که او گفته بود، به طرف دشمن حمله کردند و ساعاتی بعد، منطقه مورد نظر فتح شد. بعدا در بررسیها متوجه شدیم که با انتخاب مسیر، عراقیها را دور زده بودیم.
شهید مصطفی ردانی پور، متولد اصفهان بود. او با شروع جنگ تحمیلی، به همراه عدهای از همرزمان خود از«کردستان» وارد جنوب شد و با نیروهای اعزامی از اصفهان (سپاه منطقه 2) که در نزدیکی آبادان «جبههی دارخوین» مستقر بودند، شروع به فعالیت کرد.
ایشان با تجربهای که از کار در جبهههای کردستان داشت، سلاح بر دوش، به تبلیغ و تقویت روحی رزمندگان میپرداخت و با برگزاری جلسات دعا و مجالس وعظ و ارشاد، نقش مؤثری در افزایش سطح آگاهی و رشد معنوی رزمندگان ایفا مینمود و در واقع وی را میتوان یکی از منادیان به حق و توجه به حالات معنوی در جبههها نامید.
در عملیات شکست محاصره آبادان و طریقالقدس فرمانده گردان بود. در عملیات فتحالمبین در کنار شهید خرازی ـ فرماندهی تیپ امام حسین (ع) ـ بود. در همین عملیات برادر کوچکترش به درجهی رفیع شهادت نایل آمد و خود او نیز بشدت مجروح و در اثر همین جراحت نیز یک دستش معلول شد. پس از آن در عملیات بیتالمقدس و عملیات رمضان فرماندهی قرارگاه فتح سپاه را به عهده داشت، که چند یگان رزمی سپاه را اداره میکرد، به طوری که شگفتی فرماندهان نظامی ـ اعم از ارتش و سپاهی ـ را از اینکه یک روحانی فرماندهی سه لشکر را عهدهدار است و با لباس روحانی وارد جلسات نظامی میشود و به طرح و توجیه نقشهها میپردازد را برمیانگیخت. او در عملیات محرم، والفجر 1 و والفجر 2 نیز شرکت داشت. دو هفته پس از ازدواج، در 15 مرداد سال 1362 و در عملیات والفجر 2 به شهادت رسید و جسم پاکش در منطقه حاج عمران بر زمین ماند و در زمره شهدای مفقودالجسد محسوب شد.

ملا محمدعلی مجتهد، معروف به مرحوم آیتالله احمد مجتهدی تهرانی از علمای بنام تهران بود که سال 86 بدرود حیات گفت، اما سخنرانیها و پندهای عرفانی و اخلاقی وی به یادگار مانده است و میتوانیم هر چند به صورت مجازی هم که شده پای درس این استاد اخلاق تلمذ کنیم.
آیتالله مجتهدی رابطه خوبی با طلاب داشت، طوری که فضای گرم و صمیمی بر حوزه علمیهشان حاکم بود. این استاد برجسته اخلاقی، مباحث را چنان رسا ارائه میداد که بر دل مینشست؛ به طوری که حتی هم اکنون نیز نشستن پای صحبت و کلاس اخلاق ایشان خالی از لطف نیست.
فلسفه روزه
در یکی از دعاهای ماه مبارک رمضان از خداوند میخواهیم که ما را از کثافات گناهان پاک گردان. در ماه رمضان این شست و شوی از گناهان انجام میشود. استاد ما شیخ اکبر برهان، شصت یا پنجاه سال پیش بر روی منبر میفرمودند: آب حوض را که میکشند، همان لحظه حوض را پر از آب نمی کنند، بلکه چند روز آن را خالی می گذارند تا بوی تعفنش برود.
ما هم همینطور یک سال هر چه خواستهایم خوردهایم، غذاهای شبههناک و غذاهای حرام، به همین خاطر میبایست روزه بگیریم و چند روزی معدهمان خالی بماند تا بوی تعفن این غذاها از وجودمان برود.
البته ما غذای حرام نمی خوریم، ولی حلال واقعی هم نمی خوریم، غذاهای ما شبههناک است، چون نمیدانیم که آیا این مرغ یا گوسفند را رو به قبله و با گفتن بسم الله میکشند یا نه؟ ظاهراً حلال است. شخصی میگفت: در چهارراه مولوی دیدم که گوسفندی را رو به میدان اعدام سر میبرند، جلو رفتم و گفتم: آقا، قبله این طرف است، قصاب گفت: اگر ما گوسفند را رو به قبله ذبح کنیم، خونش داخل جوی آب نمیرود و شهرداری ایراد می گیرد، پس ما هم مجبوریم که گوسفند را اینگونه سر ببریم.
«طهرنی» که در این بخش از دعا آمده صیغه امر است، اما چون امر را بزرگتر به کوچکتر می کند و این جمله هم سخن ما به خداست، پس در اینجا طهرنی، صیغه دعایی میباشد نه امری، پس واقعاً در ماه رمضان از خداوند بخواهیم که ما را از دنس و اقذار پاک گرداند، دنس و اقذار یعنی کثافات گناه، چون گناه هم انسان را کثیف می کند و کثافت گناه بدتر از کثافت جسم است. بدن اگر کثیف شود با رفتن به حمام تمیز میشود، اما پاک کردن کثافت دل سخت است.
جلای قلبها با چیست؟
چند سال پیش شخصی در مشهد به من گفت: اگر لباسی چرب شود یا آهنی زنگ بزند، با موادی آن لباس را میشویند یا زنگ آهن را برطرف میکنند، حال سئوال من این است که اگر قلبمان زنگ بزند، با چه چیز آن را اصلاح کنیم؟
من به او گفتم: سحرها برخیز و قرآن بخوان و نیز غیر از هفتاد استغفاری که در نماز وتر میکنی، مرتب استغفار کن که اگر این دو کار را بکنی، زنگ قلبت از بین میرود، زیرا در روایت آمده است که قلبهای خودتان را با طول استغفار و قرائت قرآن جلا بدهید.
البته روایت دیگری هم دیدهام که در آن آمده: قلبهای خود را با دست نوازش بر سر یتیم کشیدن جلا دهید، منظور از دست بر سر یتیم کشیدن این است که اگر وضع مالی خوبی دارید، به کودکان یتیم کمک کنید.
اهمیت صبر بر مصایب روزگار
در این دعای ماه مبارک رمضان از خداوند میخواهیم که «صَبّرنی فیهِ على کائِناتِ الأقْدارِ» خدایا به من صبر برقضا و قدرت را بده. یعنی خدایا، اگر من مبتلا به داغ اولاد میشوم و پنج فرزندم در یک روز و در یک تصادف از بین میروند، یا خانهام خراب میشود، یا ورشکست میشوم، یا همسایهها اذیتم می کنند، یا در مقابل هر گرفتاری که در دنیا به من میرسد به من صبر بده.
«کائِناتِ الأقْدار»؛ یعنی قضا و قدر الهی که حتمی است. ما در لوح محفوظ قضا و قدری داریم که خودمان هم از آن آگاه نیستیم و نمیدانیم که صلاح ما در این است که به این بلا مبتلا شویم.
استاد ما آشیخ اکبر برهان (رحمه الله) میفرمودند: فرزند دو-سه سالهای به نام علیاصغر داشتم که از دنیا رفت. من خیلی از فوت او ناراحت بودم تا اینکه یک شب در عالم خواب دیدم که بچهام زنده است و بزرگ شده و پسری نا اهل گردیده و همه می گویند: این پسر، فرزند آشیخ اکبر برهان میباشد! و خلاصه در خواب میدیدم که این پسر، آبرویم را برده، وقتی از خواب برخاستم، ذوق کردم و دیگر به خاطر از دست دادن فرزندم ناراحت نشدم؛ چرا که فهمیدم قضا و قدر الهی اینگونه بوده که این فرزند در جوانی نااهل گردد و آبروی مرا بریزد.
بنابراین، هر اتفاق و پیشامدی که برایتان رخ داد، بدانید که از جانب خداست و صلاحتان در آن بوده، صبر کنید. همه مردم گرفتاری دارند و گرفتار هستند. دل بیغم در این عالم نباشد/ اگر باشد، بنی آدم نباشد.
باید حتماً یک غصهای داشته باشیم، استاد من همیشه این روایت را میفرمودند که: اگر روزی گفتی که من دیگر غصهای ندارم، بدان که اجلت رسیده و امروز و فردا میروی! همین که بگویی من فرزندان را سر و سامان دادهام و بدهکاریهایم را دادهام و دیگر غصهای ندارم، غصه چیه، بدان که رفتنی هستی، سیدبن طاووس (رحمه الله) به پسرش میگفت: پسرجان، خانه هم که میسازی یک گوشه از آن را بگذار که خراب باشد تا غصه ساختنش را داشته باشی.
معنی تقوا و پرهیزگاری
در دعای ماه مبارک رمضان از خداوند می خواهیم که «وَ وَفِّقْنِی فِیهِ لِلتُّقَى»؛ خدایا، مرا به موفق به تقوا بگردان. تقوا هم یعنی اینکه اگر زمانی فهمیدیم که مردم بر تمامی اعمال یک هفته یا یک روز ما مطلع و آگاه شدهاند، هرگز ناراحت نشویم و با خود نگوییم که کاش فلان کار را نمیکردم یا این کار را میکردم.
تقوا، یعنی اینکه در مقابل حرام بایستیم و حلال را انجام دهیم، اصلاً فلسفه روزه این است که ما تقوا پیدا کنیم: «یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُواْ کُتِبَ عَلَیْکُمُ الصِّیَامُ کَمَا کُتِبَ عَلَى الَّذِینَ مِن قَبْلِکُمْ لَعَلَّکُمْ تَتَّقُونَ» سوره بقره- آیه 183
یک ماه در مقابل حرام میایستیم، به زن نامحرم نگاه نمیکنیم، غیبت نمیکنیم، دروغ نمیگوییم و حتی از خوردنیهای حلال به این خاطر که خوردنشان در ماه رمضان حرام است چشم میپوشیم، تا تقوا به دست آوریم.
تأثیر دوست در زندگی
یکی دیگر از چیزهایی که در دعای ماه مبارک رمضان از خداوند درخواست میکنیم این است که «وَ صُحْبَةِ الْأَبْرَارِ»، خدایا توفیق دوستی با نیکان و خوبها را به من بده، طلبهها حتی با افراد سیگاری هم رفیق نشوید. خانمها به دخترانتان که به مدرسه میروند بگویید با دخترانی که چادری نیستند دوست نشوند چون آنها دختران شما را هم بیحجاب میکنند.
همنشین تو از تو به باید/ تا تو را عقل و دین بیفزاید/ با بدان کم نشین که صبحت بد/ گرچه پاکی تو را پلید کند/ آفتاب به این بزرگی را/ لکه ابر ناپدید کند/ مار بد تنها همی بر جان زند/ یار بد بر جان و بر ایمان زند
کسانی که اینک می بینید معتاد شدهاند به خاطر دوست بد بوده، در انتخاب دوست و رفیق دقت کنید. طلبهای با شخصی هم مباحثه شده بود روزی هم مباحثهایش میخواست وارد مسجد شود طلبه دقت کرد دید که او با پای چپ وارد مسجد شد. دوستیش را قطع کرد و به او گفت: «چون به مستحبات عمل نکرده و با پای راست وارد مسجد نشدی، من با تو قطع رابطه میکنم.» دوست خیلی تأثیر دارد. شما هم مراقب باشید که هم حجرهایتان اهل نماز شب باشد. اگر دیدی که اهل نماز شب نیست، حجرهتان را عوض کنید.
«بعونک یا قره عین المساکین»؛ به یاری تو، ای کسی که روشنی چشم فقرایی، روشنی چشم فقیران خداست، آنها مرتب میگویند: خدا.
خدایا، در این ماه رمضان این چهار دعا را درباره ما مستجاب کن.
اول: ما را از کثافات گناه پاک گردان.
دوم: صبر در مقابل قضا و قدر به ما بده.
سوم: به تقوا و پرهیزگاری موفقمان بدار.
چهارم: همنشینی با نیکان را نصیبمان کن.
آیت الله خوانساری در ایام محرم در منزلشان روضه داشتند، اما وسط روضه آقازادهشان را صدا میکردند و میگفتند: «بیا با هم به چهارراه مولوی، روضه آسید نقی برویم.» ایشان به همین علمشان امید داشتند که برای امام حسین (ع) گریه کردهاند.

عربستان سعودی در طرحی دست به توسعه مطاف در مسجدالحرام زده است و برای زائران ناتوان و مسن خانه خدا محلی برای طواف در ارتفاع 13 متری ایجاد کرده است.
اینکه طواف در طبقه فوقانی کعبه به لحاظ شرعی چه حکمی دارد را در استفتایی از دفتر آیت الله العظمی نوری همدانی جویا شده که در ادامه از نظر میگذرد.
پرسش: همانگونه که مستحضر هستید مکانی جدید برای طواف خانه خدا برای افراد دارای ناتوانی جسمی و مسن در ارتفاع 13 متری از سطح زمین در خانه خدا ساخته شده و هدف آن فراهم کردن مکانی امن و راحت برای طواف افراد ناتوان و مسن است. طواف در این سطح آیا جایز است یا خیر؟
پاسخ: طواف در طبقه فوقانی صحیح نیست و افراد نا توان باید نائب بگیرند.

«زن مدرن»؛ کلفتی برای سرمایه داری
زنانی که نخواستند تماشاچی بمانند
حسن رحیم پور ازغدی در سخنان خود با اشاره به پیام استراتژیک رهبر انقلاب در کنگره 7 هزار شهید زن گفت: مخاطب این پیام نه فقط جامعه زنان بلکه کل جامعه ما و حتی کل جامعه جهانی است تا با توجه به آن بتوانند از حقوق و کرامت خود دفاع کنند. در آن پیام از ارتش چندهزار نفری زنان شهید سخن به میان آمده بود که مسیر تاریخ جهان را در دراز مدت تغییر دادند. این زنان مجاهد از جان مقدس خود برای دفاع از مکتب مایه گذاشتند و نخواستند تماشاچی بمانند و در عرصه سخت افزاری و نرم افزاری حضور مجاهدانه داشتند و معنای تام و تمام زن نه شرقی نه غربی را به منصه ظهور رساندند.
نه زن بی نقش شرقی و نه زن برهنه غربی
استاد حوزه و دانشگاه تصریح کرد: زن در تعریف شرقی عنصری در حاشیه تاریخ و بی نقش در تاریخ سازی است و در تعریف غربی که حدود 150 تا 200 سال از بروز آن می گذرد موجودی است که جنسیت او بر انسانیتش می چربد و ابزار جنسی در اختیار سرمایه داری غربی شده است. زن در غرب به شرط برهنگی پذیرفته شده و نقش آلی در خدمت مردان سفیدپوست اروپایی دارد.
زن مسلمان ایرانی دوقطبی جهان جدید را شکست
رحیم پور ازغدی تصریح کرد: زن در جهان جدید در یک دو قطبی گیر کرده بود که اگر بخواهد شرافت خود را حفظ کند باید عرصه عمومی را ترک کند و اگر بخواهد نقش اجتماعی، علمی و سیاسی ایفا کند باید از عفت و طهارت خود صرفنظر کند. زن مسلمان انقلابی در ایران معاصر ظهور کرد و این دو قطبی را شکست و نشان داد که زن برای ایفای نقش تاریخی خود لازم نیست ادای مردانه درآورد و در مجاهدت اجتماعی خود مجبور نیست از هیچ کدام از دو شرافت خود صرفنظر کند.
فتح عرصه عمومی بدون صدمه به عرصه خصوصی
وی خاطرنشان کرد: زن مسلمان ایرانی بهترین الگوی زن کمال یافته نه شرقی ـ نه غربی است و افق جدیدی در زنان جهان گشوده است. او نشان داد که می توان عفیف و محجبه بود و در عین حال در متن جامعه و تاریخ حضور داشت. او توانست در سنگر خانواده و در عین حال در عرصه سیاسی و اجتماعی فعالیت کند و فتوحات بزرگی در عرصه عمومی به ارمغان آورد، بدون اینکه عرصه خصوصی او آسیب ببیند.
فتح مردانه ترین میدان ها، اما با روشی زنانه
استاد حوزه و دانشگاه ادامه داد: زن مسلمان ایرانی نشان داد که در اوج احساسات و لطف و رحمت زنانه در عین حال می تواند روح جهاد، شهادت و مقاومت را حفظ و این دو روح را ترکیب کند. او توانست مردانه ترین میدانها را با شجاعت و اخلاص و فداکاری، اما به روشی زنانه فتح کند.
بزرگترین صدمه ای که به نام فمنیسم به زن زدند
رحیم پورازغدی اضافه کرد: تمام کسانی که به دنبال وظایف و امتیازات مردانه برای زن هستند پذیرفته اند که مرد اصل و زن فرع است و با توجه به همین تفکر است که کم کم زن در مرد و تیپ مردانه جلوه می کند و این بزرگترین صدمه ای است که با عنوان فمنیسم و دفاع از حقوق زن به زن زده اند. در این دیدگاه مرد معیار و زن تابع است اما اسلام نشان داد که الگوی زن مرد نیست و الگوی زن هم مرد نیست و هیچ کدام از دو وجه تشبه زن به مرد یا بالعکس را نمی پذیرد؛ چرا که این امر برابر با متلاشی کردن نظام خانواده است.
اولین تظاهرات انقلاب اسلامی؛ 17 دی مشهد یا 19 دی قم
وی در بخش دیگری از سخنان خود با اشاره به حضور زنان در عرصه انقلاب عنوان کرد: گفته می شود که اولین تظاهرات برای انقلاب در 17 دی 56 در قم اتفاق افتاد اما واقعیت آن است که نخستین تظاهرات را در حمایت از انقلاب و دفاع از ساحت امام و زندانیان سیاسی، زنان مشهد در تاریخ 19 دی ماه ثبت کردند و از همین رو می توان گفت که زنان مجاهد جزو پیشگامان انقلاب اسلامی محسوب می شوند.
استاد حوزه و دانشگاه گفت: زن الگوی اسلامی معاصر نه شرقی و نه غربی در عین حفظ عفت و طهارت زنانه خود در همه صحنه های اجتماعی، سیاسی، جهاد و... و حتی اقتصاد حضور دارد. کسی که بخواهد جامعه را اصلاح کند اول باید خانه خود را اصلاح کند. جمع این دو ممکن اما جهاد است و باید در این مسیر اولویت ها را شناخت و دانست که زن می تواند میدان های مردانه را فتح کند، اما این فتح باید با روش زنانه انجام پذیرد.
چرا امام سفیر اسلام را به همراه یک زن به جهان کمونیسم فرستاد؟
وی خاطرنشان کرد: امام سفیر اسلام را به همراه یک زن به جهان کمونیسم فرستاد و این نشان از اهمیت مقام زن در نگاه امام دارد. در انقلاب ما زنانی ظهور کردند که تعریف زن را تغییر دادند و حضور زن را در دو عرصه خانواده و اجتماع به ثبت رسانده اند.
زن تکیه گاه روحی مرد و مرد تکیه گاه جسمی زن؛ ترکیبی که امروز به هم خورده است؟
رحیم پور ازغدی خانواده را مرکز اعتدال و پرهیز و افراط و تفریط برشمرد و گفت: زن تکیه گاه روحی مرد و مرد تکیه گاه جسمی زن است که به اقتدار اقتصادی و اجتماعی مردم تکیه می کند. آرامش خاص روحی را فقط زن می تواند به مرد بدهد و مرد اگر آرامش داشته باشد سخت ترین مشکلات را تحمل می کند. خداوند زن را محور عاطفی خانواده و مرد را عامل قوام بر زن قرار داده است و با این ترکیب است که کارها سامان می یابد، اما متاسفانه امروز این ترکیب در جهان به هم خورده است.
پروژه های ضد زن امروز؛ از تحجر تا ژست روشنفکری
وی در بخش دیگری از سخنان خود با اشاره به انواع پروژه های ضد زن اظهار کرد: امروز گاهی با رویکرد متحجرانه یعنی با بیان مذهبی و معنوی و گاهی با نگاه روشنفکرانه آکادمیک ادعای دفاع از حقوق زن می شود اما واقعیت آن است که طرح های کهنه و نو ضدزن هر یک به بعدی از ابعاد او لطمه می زند و تا وقتی که الگوی خدیجه، فاطمه و زینب است این طرح های ضدزن برای زن مسلمان هرگز قابل قبول نخواهد بود.
کسانی که «کلفتی مدرن» را تئوریزه کردند
استاد حوزه و دانشگاه تصریح کرد: عده ای با نگاه روشنفکرانه و با این بیان که زن سنتی «کلفت» است که برای همسر خود کار می کند، برای زن فریبی و عوامفریبی کلفتی مدرن را تئوریزه کردند و زن را به عنوان ابزاری در دست سرمایه داران قرار دادند. در جمهوری اسلامی الگویی از زن مطرح شد که خطوط سیاه تحجر و خطوط قرمز نگاه ابزاری به زن در دنیای مدرن را شکست.
زن مجاهد مسلمان ایرانی؛ معلم ثانی برای زنان جهان
وی ادامه داد: امروز در مسئله سبک زندگی و اصلاح آن در مسائلی چون اصلاح الگوی مصرف، ازدواج و طلاق و... سهم زنان به مراتب بیشتر از مردان است و اگر این الگو جهانی شود به تعبیر مقام معظم رهبری زن مجاهد مسلمان ایرانی معلم ثانی برای زنان جهان خواهد بود؛ پس از معلم اول که زنان صدر اسلامی بودند.
تفاوت انقلاب اسلامی با ولایت فقیه و انقلاب منهای آن را در نهضت های امروز ببینید
رحیم پور ازغدی در بخش دیگری از سخنان خود با اشاره به نهضت های بیداری اسلامی در منطقه گفت: امروز این نهضت ها با موانع نرم افزاری و سخت افزاری بسیار مواجهند و ما تفاوت انقلاب اسلامی با ولایت فقیه و انقلاب منهای آن را در نهضت های بیداری امروز مشاهده می کنیم. انقلاب ما با وجود تهدید ها و تحریم ها هنوز ادامه دارد و اگر کسی انقلابی اصیل باشد، می داند که دشمنی هنوز تمام نشده و اگر بخواهد انقلاب را حفظ کند و آزاد ببالد باید هزینه بدهد.
خطوط انحرافی اعتدال و اصولگرایی
وی ادامه داد: انقلاب های منطقه اگر مسیر واقعی خود را طی کنند و بحران فکری و ایدئولوژیک و مسئله رهبری خود را حل کنند و دچار توطئه نشوند خواهند دید که تازه در گام نخست هستند. امروز یکی به اسم اعتدال به سمت غربزدگی و سازش می رود و یکی به اسم اصولگرایی به سمت سلفی گری و افراط روی می آورد که هر دو خط انحرافی است و بدون ولایت فقیه عبور از این خطرات سخت است.
استاد حوزه و دانشگاه تصریح کرد: ملت های منطقه بیداری اسلامی باید بفهمند که چگونه یک عمر عقب افتادگی و وابستگی را با رعایت عقلانیت در کوتاه ترین زمان ممکن طی کنند، چگونه به آزادی منهای لیبرالیسم غربی برسند، چگونه به عدالت منهای مارکسیسم برسند، چگونه مستقل شوند اما منزوی نشوند و چگونه مدیریت علمی کنند اما سکولاریزه نشوند.
امروز دلارهای نفتی دو الگوی اسلام تکفیری و لائیک را تقویت می کنند
وی تصریح کرد: امروز دلارهای نفتی دو الگوی اسلام سلفی تکفیری و اسلام لائیک غربزده را تقویت می کنند تا اسلام ارزشی عقلانی انقلاب اسلامی ایران در انقلاب های منطقه رسوخ نکند. تکفیری های جهان اسلام زمینه را برای جریان سکولار آماده می کنند بدین معنا که می خواهند همه را از اسلام و نهضت و مبارزه متنفر و پشیمان کنند. اسلامی که غرب می خواهد (چه اسلام لائیک و چه اسلام متحجر) دو ویژگی مهم دارد نخست آنکه در هیچ کدام دشمنی با اسرائیل وجود ندارد و دوم اینکه دشمن درجه یک مسلمانان را حزب الله، شیعه و انقلاب اسلامی معرفی می کند.
هزینه ای که رهبران نهضت های بیداری اسلامی می پردازند
رحیم پورازغدی در پایان سخنان خود با اشاره به بخشی از سخنان رهبر انقلاب عنوان کرد: از همین رو بود که ایشان تاکید کردند که به اسلام آمریکایی و انگلیسی بدبین باشید. غرب می خواهد از دنیای اسلام انتقام همه جانبه بگیرد و اگر رهبران نهضت های حوزه بیداری اسلامی درست عمل کنند از این موانع سخت عبور خواهند کرد و اگر به جهان غرب باج دهند، هزینه این خیانت را خواهند پرداخت.

همه ساله جمعیت زیادی از مسلمانان برای ادای نماز عید فطر گرد هم می آیند تا شکرانه یک ماه روزه داری را در کنار هم جشن بگیرند. نمازی که حمد و سپاس های زیبای آن در قنوت، دل و جان را طراوتی ویژه می بخشد. نماز عید سعید فطر، نمازی مستحب است که در زمان ظهور امام زمان (عج) واجب می شود. سوالی که در این باره مطرح می شود این است که خواندن نماز عید سعید فطر به صورت جماعت با وجود مستحب بودن چه حکمی دارد؟ در ادامه نگاهی به فتاوی مراجع می اندازیم:
حضرت امام خمینی (رحمه الله ) فرمودهاند: نماز عید فطر و قربان در زمان غیبت حضرت ولی عصر (علیه السلام ) مستحب است و احوط این است که آنها را به صورت فرادا بخوانند، ولی خواندن آن دو به صورت جماعت به قصد رجا و امید ثواب اشکالی ندارد.
خواندن این دو نماز در زمان حضور ائمه معصومان واجب بوده است. در زمان غیبت اگر ولی فقیه (مرجع تقلید) یا مأذون از طرف او اقامه جماعت نماید اشکال ندارد.(1)
بقیه مراجع معظم تقلید به همین مضمون فتوا دادهاند. اما این که چرا در این مورد نماز مستحبی را میتوان به جماعت خواند، دلیل آن روایاتی است که مضمون آنها این است: “لا صلاة فی العیدین الا مع الامام أو مع امام عادل؛ نماز عید فطر و عید قربان باید با امام عادل انجام شود(2)
فقهای عظام از این روایات استفاده کردهاند که این دو نماز با حضور امام عادل معصوم یعنی در زمان حضور امام به صورت جماعت واجب است و در زمان غیبت واجب نیست بلکه مستحب است و چون در برخی از روایات آمده “فان صلیت وحدک فلا بأس؛ اگر به تنهایی یعنی فرادا نماز عید را خواندی، اشکالی ندارد” استحباب آن را در زمان غیبت استفاده کردهاند.
مرحوم سید یزدی در عروه فرموده است: “لا تشرع الجماعة فی شیء من النوافل؛ در هیچ یک از نمازهای نافله و مستحبی جماعت مشروع نیست، چون بدعت است” و امام صادق و کاظمعلیهماالسلام از پیامبرصلی الله وعلیه وآله نقل کردهاند: “واعلموا أنه لا جماعة فی نافلة؛ بدانید در نافله، جماعت مشروع و جائز نیست”.(3)
در توضیح المسائل مراجع آمده است: احتیاط واجب آن است که نماز عید فطر و قربان را در زمان غیبت با جماعت نخوانند، ولی به قصد رجا مانع ندارد و نمازهای مستحبی را هم میشود به جماعت خواند، مگر نماز استسقا را که برای آمدن باران میخوانند.(4)
در حقیقت باید گفت استحباب خواندن بعضی از نمازهای مستحبی به جماعت دلیل خاص دارد.
پی نوشت:
1.تحریرالوسیله، ج 1، ص 241؛ توضیحالمسائل مراجع، ج 1، مسئله 1516؛ آیت اله خامنهای اجوبة الاستفتاءات، س 644.
2.وسائل الشیعه، ج 5، ص 95.
3.مستمسک العروة الوثقی، ج 7، ص 170.
4.توضیح المسائل مراجع، ج 1، مسئله 1407.

برتری انسان بر غیرانسان به نعمت عقل است. عقل یکی از بزرگترین نعمتهای خداوند است و نزد پروردگار از ارزش و مقامی بالا برخوردار است تا جایی که خداوند خطاب به عقل میفرماید: «تنها تو را در میان کسانی که دوست دارم کامل می کنم» و تنها عقل این ارزش و این قابلیت را دارد که مورد خطاب خداوند قرار گیرد و باری تعالی خطاب به عقل فرمود: «أَمَا إِنِّی إِیَّاکَ آمُرُ وَ إِیَّاکَ أَنْهَى وَ إِیَّاکَ أُعَاقِبُ وَ إِیَّاکَ أُثِیبُ»(1)؛ ای عقل آگاه باش که تنها تو را امر میکنم و تنها تو را نهی میکنم تنها تو را عقاب میکنم و تنها تو را ثواب میدهم؛ لذا انسان به خودی خود ارزش امر و نهی ندارد چیزی که به انسان ارزش و بها میدهد عقل است از این رو است که خداوند میفرماید تنها تو را عقاب میکنم؛ زیرا عقل است که شرافت مخاطب واقع شدن اوامر و نواهی خداوند را دارا است. حیوانات و جانوران دیگر مورد خطاب امر و نهی خداوند نیستند؛ چراکه عقل ندارند و انسانهای مجنون و فاقد عقل نیز مورد خطاب دستورات خداوند قرار نمیگیرند و تکلیف ندارند.
عقل حجت الهی است
