سفارش تبلیغ
صبا ویژن

شرایط امر به معروف و نهی از منکر

شرایط امر به معروف و نهی از منکر:

1. امرکننده و نهى‌کننده بداند آنچه را که شخص مکلّف ترک کرده یا انجام داده، معروف یا منکر است.

2. امر یا نهی برای آمر به معروف یا ناهی از منکر مفسده ای نداشته باشد.

3. گناهکار قصد تکرار گناه را داشته باشد.

4. احتمال تاثیر امر یا نهی را بدهد.

 

احکام فقهی

1. اگر احتمال دهد که هدف با موعظه و ارشاد و سخن نرم برآورده می شود واجب است به همین صورت عمل کند و به بیش از آن تعدی نکند .

2. اگر بداند که موعظه ارشاد و سخن نرم تاثیر نمیکند امر و نهی زبانی کند و در صورت احتمال تاثیر از آسان ترین مرتبه آن شروع نماید و به بیش از آن تعدی نکند به ویژه اگر گنهکار از امر و نهی او مورد هتک قرار می گیرد.

3. اگر بر طرف شدن منکر و اقامه معروف متوقف بر سخن تند و شدت بخشیدن در امر و تهدید و مخالفت با گنهکار باشد جایز و بلکه با پرهیز از دروغ واجب است.

4. جایز نیست در انجام نهی از منکر، از حرام و منکر مثل فحش و دروغ و اهانت کمک گرفته شود بله اگر منکر از جمله چیزهایی باشد که اسلام به آن اهمیت می دهد و به هیچ وجه به انجام آن راضی نباشد نظیر قتل انسان محترم یا ارتکاب گناهان قبیح  و بزرگ که وعده ی عذاب بر آن داده شده است جایز و بلکه واجب است ممانعت شود اگر چه لازم شود از آنچه گفته شد کمک گرفته شود.

5. اگر بعضی از مراتب امر و نهی زبانی آزار و اهانت کمتری از بعضی از آنچه در مرتبه ی اول ذکر شد داشته باشد باید به آنها اکتفا شود. پس اگر موعظه و ارشاد با سخن نرم و چهره ای باز موثر باشد یا احتمال تاثیر آن برود آزار کمتری از دوری اعراض و امثال آن داشته باشد جایز نیست دوری و اعراض شود. انسان ها در بیان و شنیدن امر و نهی متفاوتند چه بسا دوری و رو گردانی از شخصی از امر و نهی او شدیدتر و سنگین تر و اهانتآمیزتر باشد و از همین رو امر و نهی کننده باید مراتب اشخاص و عمل به مرتبه آسان تر و راحت تر را مورد توجه قرار دهد.

6. اگر تاثیر امر و نهی به استفاده از مرتبه اول و دوم باشد باید ضمن امر و نهی زبانی از او دوری و اعراض شود.

 

گستره ی امر و نهی زبانی

امر و نهی زبانی گسترده ترین مرتبه از مراتب امر به معروف است به گونه ای که بخش اعظم این وظیفه الهی با زبان عملی می شود زیرا امر و نهی دینی چهار قسم کلی دارد که یا تنها به وسیله زبان جامه عمل می پوشند و یا زبان نقش بیشتری را در انجام آنها دارد و ما برای وضوح بیشتر بحث این اقسام چهار گانه را مورد بررسی قرار می دهیم .

 

1- امر به مستحبات

امر به مستحبات تنها با رتبه دوم یعنی به وسیله زبان انجام می گیرد  و رتبه اول و سوم ندارد زیرا مرتبه اول که اظهار تنفر قلبی است و همچنین مرتبه سوم که اعمال قدرت برای انجام معروف است درآن مطرح نیست چه اینکه امر به مستحبات مستحب می باشد .   

 

2- نهی از مکروهات

در نهی از مکروهات نیز مانند امر به مستحبات مراتب سه گانه امر به معروف و نهی از منکر وجود ندارد و تنها نهی از منکر زبانی انجام می گیرد زیرا اگر چه مکروهات مورد نهی قرارگرفتهاند اما با توجه به اینکه اسلام به نوعی مردم را در انجام آنها آزاد گذارده است اظهار تنفر قلبی که مرتبه اول است و اعمال قدرت که مرتبه سوم می باشد در مکروهات مطرح نیست چه این که نهی از مکروهات مستحب می باشد .

 

3- امر به واجبات

در امر به واجبات مراتب سه گانه امر به معروف وجود دارد اما مرتبه دوم که مرتبه زبانی است از همه گسترده تراست زیرا غالباً اظهار تنفر قلبی نظیر ترشرویی ، سرد برخورد کردن و روگردانی که مرتبه اول است برای گنهکار سنگین تر از سخن ملایم و نصیحت به اوست و به فتوای فقهای اسلام اگر مرتبه دوم برای گنهکار آسان تر از مرتبه اول باشد واجب است به مرتبه دوم عمل عمل شود در نتیجه مرتبه دوم که مرتبه زبانی است  گسترده تر از مرتبه اول می باشد .

مرتبه زبانی امر به واجبات از مرتبه سوم که توسل به زور است هم گستردهتر می باشد زیرا امر به بسیاری از واجبات به واسطه زبان انجام می گیرد و نوبت به مرحله ی اعمال قدرت نمیرسد و مواردی هم که انجام آنها با توسل به زور صورت می گیرد به عهده ی نظام اسلامی است و اگر نظام هم در انجام وظیفه ی خود کوتاهی کند بسیاری از ترک واجبات که انجام آنها نیازمند اعمال قدرت است به خاطر ضرری که برای آمران به معروف دارند واجب نخواهند بود نتیجه این که غالب امر به واجب ها به صورت امر به معروف زبانی انجام می گیرد

 

4- نهی از محرمات

در این قسم از نهی از منکر هم مراتب سه گانه امر و نهی دینی وجود دارد اما نهی از منکر زبانی از دو مرتبه اول و سوم گسترده تر است و دلایل آن دقیقا همان دلایلی است که در امر به واجبات مطرح گردید .



      

معنای جامعه از دید قرآن/ امر به معروف و نهی از منکر بیانگر نگاه

برخی از آثار گناه و فساد افراد دیگر افراد جامعه را نیز در دنیا می سوزاند و جامعه به منزله یک کشتی است که اگر گوشه ای از آن سوراخ شود کشتی با همه مسافران و سرنشینانش غرق می شود.

 

قرآن کریم تاکید دارد که اگر آبادیها دارای تقوا باشند، برکات آسمان و زمین بر آنها فرستاده می شود. اما مقصود از آبهادیها و اجتماع که تقوایش موجب نزول برکات و فسادش موجب نزول عذاب ها و گرفتاری ها می شود چیست؟. علامه طباطبایی تاکید دارد که مقصود، جامعه بزرگ انسانی است.

وی در بیان آیاتی که مربوط به پاداش و کیفر اعمال است، می فرماید حوادثی که در عالم اتفاق می افتد، تا حدودی تابع اعمال انسانهاست، اگر نوع انسان در مسیر اطاعت خدا حرکت کند و راهی را که مرضی اوست، بپیماید، به دنبالش خیرات از طرف خدا فرود می آید و درهای برکت گشوده می شود و انحراف این نوع از راه بندگی و فرو رفتن در گمراهی و پلید شدن نیتها و زشتی اعمال موجب پدید آمدن فساد در خشکی و دریا، تمام روی زمین و نابودی امت ها و زوال امنیت و بروز جنگ ها و سایر شروری است که به انسان و اعمال او بر می گردد و نیز موجب ظهور مصائب و حوادث طبیعی مثل سیل، زلزله، صاعقه و طوفان و امثال اینها می شود.

نظر دیگر این است که مقصود از اهل آبادیها، نوع انسان نیست، زیرا آیه ای که مورد اشاره علامه طباطبایی است دلالت دارد بر اینکه مقصود از اهل قریه، جامعه بزرگ انسانی نیست. توضیح اینکه آیه “ظهر الفساد فی البر و البحر بما کسبت أیدی الناس لنذیقهم بعض الذی عملوا لعلهم یرجعون” به واسطه دستآوردهای انسان، فساد در دریا و خشکی ظاهر گشته و ما نتیجه بعضی از اعمال را به آنها می چشانیم تا بر گردند دلالت دارد بر اینکه خدا کیفر فساد را در همین دنیا تا اندازه ای به انسان می چشاند تا از فساد دست بر دارد و در مسیر مستقیم قرار گیرد. اگر مقصود از ناس درآیه، نوع انسان باشد، معنای آیه چنین است؛کیفر اعمال نوع انسانی به نوع انسان می رسد،نه فقط به جامعه گنهکار.

در این صورت اگر انسانهای مغرب زمین گناه کنند و انسانهای شرق کیفر ببینند،کیفر گناه نوع انسان به نوع رسیده است، در حالی که این کیفر هیچگاه موجب نمی شود که انسانهای غرب از کجروی بر گردند و این معنا با ظاهرآیه سازگار نیست. خلاصه اینکه ظاهر آیه این است که ما گنهکاران را کیفر می دهیم تا بر گردند. بنابر این،باید در فهم معنای قریه و جامعه در آیات، به عرف مراجعه کرد و عرف مردم، کسانی را که در یک فضا زندگی می کنند که باران هنگام بارش معمولا بر آنها می بارد و تقریبا افق یکسان دارند و از یک آب و هوا بهره مندند،یک جامعه می داند. شاهد دیگر برای این نظرهمان آیاتی است که درباره عذاب اقوام پیشین بیان شده است.

آیا نزول عذاب بر جامعه در صورتی است که تمامی افراد اهل فسق و فجور باشند یا اگر در میان آنها نیکان هم باشند،باز هم عذاب فرود می آید؟ در صورت دوم، آیا نیکوکاران نیز گرفتار عذاب الهی می شوند یا نجات پیدا می کنند؟بدون تردید قهر خدا بر بدکاران، توقف ندارد بر اینکه همه افراد جامعه طغیانگر و معصیت کار باشند. آنچه ازآیات قرآن در مورد کیفر امتهای پیشین یادآوری شد،صریح در این است که در میان آنها عده ای صالح بودن و خود پیامبران هم در کنار آن مردم بودند. مفاد آن آیات این بود که تبهکاران به کیفر خویش رسیدند و متقیان نجات یافتند.

بنی اسرائیل هنگام نزول عذاب سه دسته بودند؛ گروهی صالح و ناهی از منکر بودند. گروه دوم تبهکار و عصیانگر بودند و گروه سوم گرچه تبهکار و طغیانگر نبودند،لکن ناهی از منکر نیز نبودند و به اصطلاح بی تفاوت بودند. وقتی عذاب فرود آمد، تنها گروه اول نجات یافتند و دو گروه دیگر گرفتار شدند.

ازآنجا که جهانی که ما در آن زندگی می کنیم،جهان ماده و طبیعت است و قوانین حاکم برآن، حاکم بر جمع است، نه بر فرد، آثار اعمال هم علاوه برآنکه به صاحبش بر می گردد بر دیگران هم اثر می گذارد. در عالم آخرت، انسان هم با عملش محشور می شود و هیچگونه رابطه ای بین اعمال انسانها وجود ندارد. خیر و شر هر عملی در آخرت به صاحب عمل می رسد. قرآن کریم و روایات اهل عصمت مشحون از این حقیقت است، اما دنیا عالم ماده است و انسانهایی در یک مکان و یک زمان زندگی می کنند و سرایت اعمال یک فرد به دیگران قهری است، برخی از آثار گناه و فساد افراد یک جامعه، دیگران را نیز در این دنیا می سوزاند.

این مطلب هم شاهد قرآنی و روایی دارد و هم تجربه بشری آن را اثبات کرده است. وقتی تبهکاری جمعیتی موجب شد که خدا بارانش را منع کند و خشکسالی به وجود آید یا موجب شد ناامنی و وحشت در جامعه ای ایجاد شود و نظام اجتماعی فرو پاشیدگی پیدا کند. دودش به چشم همه افراد جامعه می رود

از این روست که قرآن کریم در سوره انفال آیه 25 می فرماید؛ “ای اهل ایمان! بر حذر باشید از فتنه و عذابی که تنها به ستمگران نمی رسد و بدانید که عذاب خدا شدید است”. آیه شریفه به طور واضح بیان می کند که یک سلسله فتنه ها و آشوب ها رخ می دهد که تر و خشک با هم می سوزند. بنابراین مومنان باید تلاش خود را مبذول دارند و از طریق امر به معروف و نهی از منکراز و قوع این مصیبت جمعی جلوگیری کنند.در روایات امر به معروف و نهی از منکر آمده است که جامعه به منزله یک کشتی است که اگر گوشه ای از آن سوراخ شود کشتی با همه مسافران و سرنشینانش غرق می شود.

منبع : خبرگزاری مهر



      

هدف استکبار



      

اهمیت و جایگاه امر به معروف و نهی از منکر

1) آیا تا به حال قطره را با دریا مقایسه کرده اید؟

امیر المؤمنین علیه الصلاة و السلام:

«مَا أَعْمَالُ الْبِرِّ کُلُّهَا وَ الْجِهَادُ فِی سَبِیلِ اللَّهِ عِنْدَ الْأَمْرِ بِالْمَعْرُوفِ وَ النَّهْیِ عَنِ الْمُنْکَرِ إِلَّا کَنَفْثَةٍ فِی بَحْرٍ لُجِّی‏.»

تمام کارهاى نیکو، و جهاد در راه خدا، برابر امر به معروف و نهى از منکر، چونان قطره‏اى  بر دریاى موّاج و پهناور است‏. (نفثة یعنی آب دهانی که آن را بیرون اندازد.)

ترجمه نهج البلاغه آقای دشتی حکمت 374

 

2) عزت انسان در گرو امر به معروف و نهی از منکر

امام باقر علیه الصلاة و السلام:

«الْأَمْرُ بِالْمَعْرُوفِ وَ النَّهْیُ عَنِ الْمُنْکَرِ خَلْقَانِ مِنْ خَلْقِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ فَمَنْ نَصَرَهُمَا أَعَزَّهُ اللَّهُ وَ مَنْ خَذَلَهُمَا خَذَلَهُ اللَّهُ.»

امر به معروف و نهى از منکر، دو آفریده از آفریده‏هاى خداوند عزوجل هستند، کسى که آن دو را یارى کند خداوند او را عزیز نماید، و کسى که آنها را تحقیر نماید خداوند عزّ و جل ذلیل و خوارش گرداند.

بحارالأنوار ج : 97 ص : 75 ح21

3) یکی از صفات متقین

امیر المؤمنین علیه السّلام در شرح حال پرهیزگاران می فرمایند‏ :

… بَطِی‏ءٌ عَنِ الْمُنْکَرَاتِ،  یَأْمُرُ بِالْمَعْرُوفِ وَ یَنْهَى عَنِ الْمُنْکَر … .

… از زشتى ها به دور می باشد و امر به معروف و نهى از منکر می کند … .

تحف العقول ، ترجمه جنتى ، صفحه 153

4) غیر از این چاره ای نداریم!!

امام حسین علیه الصلاة و السلام:

«لا یحل لعین مؤمنة ترى الله یعصى فتطرف حتى تغیره.»

بر هیچ چشم مؤمنی حلال نیست ببیند خداوند متعال عصیان و مخالفت می شود و از آن چشم پوشی کند مگر اینکه آن را تغییر دهد.

أمالی شیخ طوسی ص : 55

 



      

اخلاص در امر به معروف و نهی از منکر

اخلاص و نیّت بى شائبه، روح هر عمل خیر و کار نیک است و هر چه خلوص نیّت بیشتر باشد درجه عمل بلندتر خواهد بود.

نویسنده : آیت الله صافی گلپایگانی


اخلاص و نیّت بى شائبه، روح هر عمل خیر و کار نیک است و هر چه خلوص نیّت بیشتر باشد درجه عمل بلندتر خواهد بود. و چون مقصود از امر به معروف و نهى از منکر اصلاح، هدایت و اجراى حدود و حمایت از حقوق ضعفا و فقرا و تهذیب اخلاق و ترویج ملکات فاضله و پارسایى و پرهیزکارى است، باید کسانى که براى اصلاح و راهنمایى و تکمیل جامعه اقدام مى نمایند همواره این جهت را فراموش نکرده براى تحصیل رضاى خدا بگویند، و براى خدا بنویسند، و براى خدا دعوت کنند، و از روى کمال محبت و مهربانى و دلسوزى و عشق و علاقه، افرادى را که در اثر طغیان آتش شهوات و یا جهل و نادانى و یا خشم و غضب و جهات دیگر، آلوده به معاصى و خطا مى شوند، راهنمایى نمایند.
اگر کسانى که امر به معروف و نهى از منکر مى کنند از این کار مقاصد دیگر داشته باشند مثل آن که بخواهند آن را وسیله نیل به مقام و رتبه و جاه و مال دنیا قرار دهند، علاوه بر آنکه غالباً از این مقاصد محروم مى شوند، زحمات دیگران را هم بى اثر مى سازند. و برعکس اگر نیتها خالص گردید، اقدامات، با برکت و مفید خواهد شد. کسانى که نیتشان خیر و اصلح باشد در انجام وظیفه کوتاهى نکرده با کمال قوّت و قدرت به تکلیف خود رفتار و به وظیفه خود عمل مى کنند. چنانچه از حضرت امیرالمؤمنین ـ علیه السّلام ـ روایت شده است که فرمود:
«مَنْ اَحَدَّ سِنانَ الْغَضَبِ للهِِ قَوِىَ عَلى قَتْلِ اَشِدّاءِ الْباطِلِ».(1)
یعنى: «کسى که سنان خشم را براى خدا تیز نمود، قوى مى گردد بر کشتن کسانى که شدّت در پیروى از باطل دارند».
دین اسلام در خصوص پاکى نیت و اخلاق در اعمال صالحه و کارهاى نیک، سفارش بسیار نموده و مهمترین ملاک خوبى عمل را خلوص نیت شمرده است، چنانچه از پیغمبر اکرم ـ صلّى الله علیه وآله وسلّم ـ نقل شده که فرمود:
«اِنَّمَا الأعْمالُ بِالنّیات».(2)
در قرآن مجید در آیات بسیار، مردم را دعوت مى کند که در قیامها و نهضتها و در اتفاقات و عبادات و در همه اقوال و افعال فقط رضاى خدا را بخواهند. در سوره انعام مى فرماید:
«قُلْ اِنَّ صَلوتى وَنُسُکى وَمَحْیاىَ وَمَماتى للهِِ رَبِّ الْعالَمینَ».(3)
یعنى: «بگو بدرستى که نماز من و قربانى من و زندگى و مرگم براى خدایى است که پروردگار عالمیان است».
و در مقابل، با ریا و ریاکاران و کسانى که اعمال صالحه و دین و ایمان را وسیله رسیدن به مقامات و مناصب دنیوى و مال و جاه قرار مى دهند، بشدّت مبارزه کرده است حتّى آن را در حدّ شرک به خدا قرار داده اند. پس کسى که مى خواهد در امر به معروف و نهى از منکر موفق شود باید صدق نیت و اخلاص را عامل مؤثر حصول مقصود بداند و آن را وسیله اعمال غرضها شخصى و خداى نخواسته اهانت به بندگان خدا قرار ندهد و بداند که خداوند از راز دل او هم آگاه است:
«یَعْلَمُ خائِنَةَ الاْعْیُنِ وَما تُخْفِى الصُّدُورُ»(4)

پى نوشت ها:
1- نهج البلاغه فیض الاسلام، حکمت 165، ص 1169
2- تهذیب، ج1، ص 83
3- سوره انعام، آیه 162
4- سوره غافر، آیه 19

 

منبع : پایگاه اطلاع رسانی دفتر آیت الله صافی گلپایگانی



      

تجربیات منتخب

خاطراتی در موضوعات:

 

ترس، احیای خود، مسئولین، محیط دانشگاه، شجاعت، احتمال تأثیر، فامیل، پوشش مردان، برخورد مناسب امر به معروف خودمان (استاد دانشگاه)، روزنامه ها و ....

ترس

مهم ترین اتفاق برای فراگیری این موضوع همین است که این ترس های کاذبِ تولیدی شیطان بریزه و خیلی راحت -و البته هوشمندانه- تذکر زبانی بدهیم . بهترین راه ریختن این ترس هم یک بار تجربه است و برای تجربه، خواندن این خاطرات

خاطره احتمال تأثیر را بخوانید.

احیای خود

چندی پیش یکی از دوستان گل ، سر کلاس گفتند که حضرت آقا نهی از منکر زبانی را که سالها با توجیه اینکه بی تاثیر است ترک کرده بودم یا اصلا شروع نکرده بودم واجب و تاثیر گذار می دانند و از همان لحظه بود که عذاب وجدان عجیبی در وجودم نشست ، اما راستش رو بخواید خیلی از این کار کراهت داشتم و از طرف دیگه می ترسیدم آبروریزی بشه و تازه فهمیدم که مشکل شاید از بی تاثیری نبوده بلکه شیطان در جایی لانه کرده .

این بود که تصمیم گرفتم هر طور که هست به این واجب عمل کنم . چند باری وقتی می خواستم نهی از منکر کنم انگار یک نفر دستش رو روی گلوم می گذاشت و فشار می داد که اصلا صدام در نمی یومد تا اینکه یک بار در مترو با همون گلوی فشرده شده این کار رو انجام دادم و دیدم که هیچ کسی هم آبرو ریزی نکرد خلاصه کلی خدارو شکر کردم و کم کم دیگه در این کار وارد شدم.

بعد از اون هم خودمو آماده کردم که ممکنه یک روزی هم اصلا آبرو ریزی کنن بذار بکنند اما تا الان شاید در حدود 100 بار این کار رو انجام دادم اما هیچ کسی بی احترامی نکرده .

حالا می پرسید چرا اینارو اینجا نوشتم؟

1. اگه دوستی فکر می کنه تاثیر نداره اشتباه می کنه چون من بارها تاثیرش رو دیدم.

2. اگر کسی گلوش فشار داده می شه بدونه که خود شیطونه که داره فشار میده.

3. اگر کسی ترسی تو دلش هست بنا به دستور امیر المومنین ع خودش رو در اون بندازه چون توهمش ترسناک تر از خودشه.

4. دوستان تجربیات خودشون رو در اختیار همدیگه قرار بدن.

مسئولین

وارد مترو شدم...

 باید برم بلیت بخرم. 

از محل فروش بلیت، بلیت تهیه می‌کنم ولی فروشنده بلیت زیاد حجابش مناسب نبود.

کلی فکر می‌کنم که الان باید بگم یا یک کار دیگه کنم.

بلیت رو برمی‌دارم و می‌رم جلوتر متوقف می‌شم و به این سوال فکر می‌کنم که "الان وظیفه چیه؟"

از مأموری که کنارهای دستگاه‌های بلیت‌خوان ایستاده می‌پرسم اگر بخواهم در مورد کارکنان ایستگاه مترو تذکری بدهم باید به که بگویم. میگوید به فلانی و به فردی درون اتاق اشاره می‌کند.

خدمت آقای رئیس ایستگاه مترو سلام می‌کنم و ماجرا را می‌گویم.

گفت که کاغذ شکایات را از آنجا بردار و پر کن.

گفتم که رعایت حجاب قانون است و علاوه بر قانون وظیفه شرعی. کاری ندارد که! شما بگویید که حجابشان را درست کنند؛ آنها  هم مطمئنا عمل خواهند کرد.

از اتاق خارج می‌شم و میرم سوار قطار می‌شم.بعد از ظهری که از آن ایستگاه رد می‌شدم مسئولین فروش بلیط حجابشان خوب بود.

در بقیه ادارات و داروخانه ها و بیمارستان ها و مراکز آموزشی و ... هم این روش بسیار جواب می دهد.

 

محیط دانشگاه

چند روز پیش یکی از بچه های معدن که حالش از وضعیت دو سه تا از خانم ها در آزمایشگاه به هم خورده بود ، به یکی از پسرها گفت تا به اون چند تا دختر که اصلا لباس های مناسبی نداشتن تذکر بده. اون پسره هم رفت تذکر داد و اومد گفت دختره میگه شما چشماتونو درویش کنید. اون موقع منم تو دفتر بودم. با دو سه تا دیگه از بچه ها طرف رو پر کردیم که خلاصه این وضعیت نه در شان دانشگاهه نه در شان خود طرفه. بین قانون و عرف و شرع یکیشو انتخاب کنه. بالاخره این کارش هیچ جوره درست نیست. خودشم بهتر میدونه که بچه های بسیج از همه چشم پاک ترن و داره تهمت میزنه و اگر خودش اصرار داره که دیده بشه و بقیه نگاهش کنن اون یه حرف دیگه س.... اون پسری هم که رابط بود خودش تایید کرد که دیگه اینا گندش رو در اوردن ولی می گفت این حرف ها اثر نداره....خلاصه اون بنده خدا رفت به اون دختره گفت و دیگه خبری ازش نشد تا دیروز! دیروز که چهارشنبه باشه اون پسره اومد دفتر بسیج ما. تا منو دید گفت حاجی دمتون گرم! خیلی باحالید، خیلی باهاتون حال کردم و.... بنده هم با تواضع کامل گفتم: تازه کجاشو دیدی...!!! بعد رفت سر اصل مطلب که اون دختره بود که هفته پیش گفتی بهش تذکر دادم؛ گفتم خب! گفت فردای اون روز اومده بود آستینش که همیشه تا بالای آرنجش بود اومده بود تا دم مچش! کلی حال کرده بود که چقدر اثر داشته دو کلمه حرفش! بعدشم گفت که از این به بعد میخواد تذکر بده.

خاطره برخورد مناسب.....

شجاعت

شب اربعین، صدای بلند ترانه از باندهای یک مغازه کنار جاده: نهی از منکر و لبخند رضایت امام زمان (عج)

یک لحظه چنان رگ غیرتم باد کرد گفتم این جماعت حالیشون نیست شب اربعینه؟!

آهنگش که در هر زمانی ایراد داره بخصوص این شب! تصمیم گرفتم برم و بهشون بگم/ حالا چی، محیط کاملاً مردونه که مراجعات هم مردونه این جور جاها معمولا مرد یک خانواده مسافر از این مغازه ها خرید میکنه نه زن. این مسائل باعث نشد که تصمیمم رو عملی نکنم. با خودم گفتم خائنم اگر سکوت کنم. برادر که نداشتم . پدر هم اهل این نوع تذکرات نبود اگر میفهمید من میخوام چنین کاری بکنم گردنم رو میزد!! شرایط رو سنجیدم و به مادر گفتم من رفتم بیاید اما نگران بودیم پدر ببینه و .وای وای وای

دیدم پدر سخت سر را داخل قسمتهای فنی ماشین کرده و همراه مکانیک مشغولند و به قول معروف سوزن بزنی خونشون درنمیاد.

جلدی، بدو رفتم سمت مغازه : و مادرم هم پشت سرم. اول صاحب مغازه فکر کرد خرید دارم چون سوپر بود اما بنده با جرأت تمام گفتم: برادر محترم شب اربعینه! مذهبی و معتقد هم که نباشی اما حرمت امام حسین یه چیز دیگه است درسته؟

مرد جوان انگار که تلنگری خورده باشه فوری گفت بله و صدای ناهنجار آوازه خوانی زن خواننده قطع شد در این لحظه مادرم کنارم بود.

برگشتم سمت ماشینمون و خداروشکر پدر همچنان مشغول تعمیر

خدارو شکر کردم که وظیفه ام رو انجام دادم. حس بسیار خوبی بود

و اما . شب در این شهر ماندیم و خوابی دیدم : حضرت امام خامنه ای برای دیدن من سراپا گناه آمده بود یک لحظه آقا آمد مقابلم ایستاد و لبخند رضایت بخشی زد و از دری که کنار دستم بود خارج شد شاید کمتر از یک لحظه بود

از بزرگ اهل سیر و سلوک و کرامتی تعبیر این خواب رو پرسیدم گفت: رضایت امام زمان عج از حرکت امر به معروف و نهی از منکر در مورد سیدالشهدا در

قالب چهره امام خامنه ای وای خدای من چقدر بزرگ است سیدالشهدا و چه ارزشی است حتی کمترین کار برای مقام والایش

یاحسین

**************

چی بگم ؟ ... چی بنویسم براتون ؟ ...

بزار یه خاطره تلخ جانسوز بگم براتون ...

یا امیرالمومنین ...

چند هفته پیش سوار اتوبوس شده بودم . شب بود .

یه جوان 26 ساله یا بزرگتر با موبایل آهنگی گذاشته بود .

ما با این همه ... هیچی نگفتیم . یه بچه 14 ساله که مورچه روی صورتش بکسوات می کرد ، گفت آقا خاموشش کن ، این آهنگ حرامه .

اون آقا گفت ناراحتی گوشتو بگیر . اشکالش چیه؟ .

اون پسر گفت تو داری گناه می کنی ، من چرا گوشمو بگیرم؟ خاموشش کن . من وظیفمه باید امر به معروف و نهی از منکرت کنم .

یکی گفت : اشکالش چیه .

اون پسر گفت آهنگ حرومه .

اون آقا گفت برو بابا ... یکی دیگه گفت برو بابا مغزتو شستن ... یکی دیگه گفت : کجای قرآن اومده ... بقیه شروع کردن به خندیدن و پچ پچ کردن و من فقط سکوت

اون بچه یکه و تنها ... کوتاه هم نیومد .... 

الله اکبر .... جانش اینجاست ...

اتوبوس ایستگاه ایستاد . نفر جلوی اون آقا پیاده شد . این بچه که چه عرض کنم ، این روح عظیم ، نشست اونجا و گفت : من باید اینو ارشادش کنم .

الله اکبر ... گفت علی ...

گفت ما الگومون امیرالمومنینه . من باید تو رو امر به معروف کنم . تو باید دست از گناه برداری

الله اکبر ... چقدر چقدر قشنگ از علی و آل علی (ع) دم می زد . چقدر زیبا از حق علی دم می زد .

یه نفره اتوبوس رو بهم ریخت ...

بخدا اون شیعست ...   منم فهمیدم که بارم خالی خالیه ....

استغفرلله ربی و اتوب الیک

یا الله و یا رحمان و یا رحیم ، بحق علی العفو العفو العفو

اما برام درس شد و فهمیدم اثبات محبت و شیعگی اهل بیت وسط میدون کربلاست ؛ با عمله ، نه پشت منبر و تریبون و کامپیوتر و بنر و سایت و کتاب وووووو......

این ماجرا منو یاد اون داستان انداخت که شخصی ایام محرم بود ، با خودش گفت اگه من کربلا بودم نمی زاشتم تیر به حسین ع برسه .

شب تو خواب خودشو تو میدون کربلا دید . دید دارن سمت آقا تیر می ندازند . رفت خودشو سپر کرد اما زمانی که تیر انداختن سمت آقا ، تیر اول رو ترسید و جای خالی داد و تیر خورد به آقا .

گفت خب تیر دوم . تیر دوم هم همینطور ...

الله اکبر . بخودش اومد دید حسین ع تیربارون شده .

اگه بازم من و یا هر کسی توی امر به معروف و نهی از منکر جای خالی بدیم ، این تیرها به پیکره جامعه مون می شینه .

خیلی جای فکر داره ...

احتمال تأثیر

9تا پسر به همراه 3 دختر با وضعیت نا مناسب در خیابانهای تهران.

خیلی ترسیدم، دعوا میشه، اثر نداره و .... ولی نتونستم و یه توسل به امام زمان (عج) کردم و رفتم جلو. زدم رو شونه ی گنده ترین پسره و گفتم: آقا میشه یه لحظه وقتتون رو به من بدین.

پذیرفت و رفتیم یه گوشه ای. گفتم: به این خانمهایی که همراهتون هستن، بفرمائید حجابشون رو درست کنند. چون یه مکث کردم و حواس پسره هم جمع تر شد و گفتم: چون بعضی بهشون نگاههای بد می کنن.

تا این رو کفتم طرف برگشت و ماچ و بوسه و تشکر و ...

فامیل

نتیجه استمرار در نهی از منکر فامیلی

یه فامیلی داریم که خیلی باهاشون رفت و آمد نداریم

خیلی هم دور نیست؛ اما شاید دو سه ماه یه بار ببینیمشون

به هر حال؛

همسر این فامیلمون خانم با حیا و موقریه

ولی مانتوییه و یه مقداری هم موهاش رو بیرون میذاره

دخترش ولی اصلا حجاب خوبی نداره

این وضع اذیتم می کرد و همش تو ذهنم بود که چطور نهی از منکر کنم؟

اولین باری بود که تو فامیل چنین تذکری میخواستم بدم

با مادرم مشورت کردم

ایشون گفتن اصلا صلاح نیست که مستقیم باشه.

لذا منم ازشون خواستم که کمی رابطه مون رو باهاشون بیشتر کنیم تا این رابطه باعث بشه خود به خود تاثیر مثبت بپذیرند.

با یاری والده که خدا حفظشون کنه - در عرض دو هفته، سه مرتبه در میهمانی های مختلف دیدیمشون!

قرار گذاشته بودیم که مادرم با دخترش رابطه رفاقتی برقرار کنه.

به فضل خدا این اتفاق هم افتاد و بعد از میهمانی دوم اون دخترخانوم از مادر ما خواسته بود که ببردش به امام زاده ای نزدیک منزلشون.

 

همون روز رفته بودند و اونجا مادرم در مورد این مسائل در لفافه مطالبی بهش گفته بودن و او هم استقبال کرده بود.

پوشش مردان

...دیروز در اتوبوس به این فکر می کردم که هنجار شکنی دینی در پوشش برای آقایون چه مصادیقی داره؟
شمردم:
پیرهن کوتاه
شلوار خیلی تنگ
تراشیدن ریش
مو های عجیب غریب
یقه ی خیلی باز
پاچه کوتاه
و البته
چشم چرانی و...
...
در همین افکار بودم که یه آقایی وارد اتوبوس شد.
از سر و صورتش عرق می ریخت و معلوم بود داره آب پز میشه
نگاهم از صورت سر خور روی یقه ی پیرهنش که تا پنج انگشت بالاتر از نافش باز بود و هیچ لباسی هم زیرش نبود.
با خودم گفتم الان وقتشه!
تا فکر تذکر به ذهنم خطور کرد نفسم به عقلم گفت:
 
این بنده ی خدا الان گرمشه
تا حدودی حق داره
عقلم گفت:
خب از فردا اونایی که گرمشونه لخت مادرزاد بیان تو خیابونا خوبه؟
نفسم گفت:
خب اینکه چیزی نیست داری گیر میدی
دو تا دکمه س
به تو چه اصلا
عقلم گفت:
خفه شو!
فلذا بسم الله گفتم و از امام زمان استمداد کردم که طرف شاخ بازی در نیاره و دعوا راه نیفته
سرم رو بردم کنار گوشش گفتم:
آقا در شان شما نیست یقه تون انقدر باز باشه.
طرف یه نگاه کرد به یقه ش
گقت: ببخشید
دو تا از چهار تا دکمه رو بست
بعد من گفتم: دمت گرم حاجی
من چون دیدم چهره ت به آدمای با شخصیت می خوره گفتم بگم که اینطوری خوب نیست
طرف گفت: کوچیکتم داداش
منم گفتم :
چاکرتم
یا علی
و همه چیز خیلی خیلی خوب و محبت آمیز تمام شد.
تا جایی که دو سه نفر در اطراف که متوجه موضوع شده بودن با لبخند ماجرا رو دنبال می کردن.

برخورد مناسب امر به معروف خودمان (استاد دانشگاه)

دانشجو که بودم، یکی از اساتید (که از قضا رئیس دانشکده هم بود) انگشتر طلا دست می کرد.

خیلی با خودم کلنجار رفتم که چگونه بگویم که ناراحت نشود. در آخر، نامه­ای نوشتم و در باکس استاد گذاشتم، بدون اینکه نامم را ذکر کرده باشم.

جلسه بعد استاد در کلاس، به نامه اشاره کرد و گفت که انگشترش طلا نیست و فقط رنگ طلاست. بعد خوشحالی­اش را از اینکه دانشجویی می­تواند به استادش اینقدر صمیمی تذکر بدهد بیان کرد و متن نامه را خواند.

روزنامه ها و ....

سلام

یک کار کنید که مفاهیم و تعالیم اسلامىدر فضاى روزنامه شما، احیا شود. طورى شود که در روزنامه.........، اسلام حس شود.

برخی از عکس هایی که شما در صفحه اول روزنامه خود قرار می دهید، مناسب نیست.

عکس های بازیگران خانم با حجاب نادرست. (موهای معلوم، آشکار شدن زینتها، آرایش کرده و ...)

این کار شما صحیح نیست. اشتباه است

تصحیحش کنید. از عکس های مناسب استفاده کنید.

 

جواب روزنامه:

سلام

در کلیت دغدغه شما را قبول داریم ولی ممکن است سهوا دچار لغزش هم شده باشیم.

از جمله عکس گوشواره اول این هفته که اشتباه یکی از پرسنل فنی بود که ویرایش عکس را درست انجام نداده بود.

بیشتر مراقبیم و ترجیح می دهیم صفحه یک مخصوصا کمتر از عکس هنرپیشه های خانم استفاده کنیم.

با تشکر

ع . م

*********

جواب جواب ایمیل قبلی

من:

انتظار ما اینه که نظارتهاتون بیشتر و جدیتر صورت بگیره .

روزنامه ای که با این تعداد و در این گستره چاپ و منتشر میشه، نباید دچار اشتباه یکی از پرسنل فنی بشه.

از طرفی در شماره های دیگر شما هم چنین مواردی تا حدودی مشاهده شده

مثل شماره دیروزتون. دقیقا خلاف تیترتون (اقدام پلیس در برابر ارتکاب خلاف دینی و فرهنگی برخی بازیگران خانم)، عکس برخی از این بازیگران متخلف در صفحه اول چاپ شده بود.

این ها موجبات ناراحتی مادران شهدا و دلسوزان و متدینین و مردم می شود.

از توجه شما و پذیرفتن این موارد از جانب شما تشکر می کنم.

 

جواب روزنامه:

سلام. متاسفانه تاوان اشتباهات سهوی برای یک روزنامه خیلی زیاده.

مطلب دیروز هم اطلاع رسانی از هشدار پلیس بود و خواهشا عکس کوچک هنرپیشه ها که واکنش منفی این بازیگران را برای ما در پی داشته ، به حساب دیگه ای نگذارید.

نمی شد عکس ویرایش شده با حجاب رو بگذاریم و از هشدار پلیس بنویسم! مطمینا علاوه بر خوانندگانی مثل شما و خود بازیگرها ، این بار خود پلیس هم شاکی می شد و متهممان می کرد که تصویر موجه از این افراد کنار هشدار پلیس گذاشته ایم.

در مجموع از توجه تون ممنون



      

آقا، حواس همه به همسر شماست!

 

به نقل از سایت جنبش حیا

تو مترو با خانمی روبروی هم ایستاده بودند

حتی اگر موازی شان هم می ایستادم چیزی که گوشه چشمم را می آزرد نشان می داد که وضع خراب است

برای همین پشتم را بهشان کردم که هیچ شعاع نوری از آنها به چشمم منعکس نشود

اما اشتباه می کردم

حتی اگر من سرم را در برف کنم و نخواهم کثافت ها و فساد های جامعه ام را ببینم انعکاسش کورم خواهد کرد

همین که برگشتم دیدم چند مرد، با وقاحت تمام دارند با لب و لوچه آویزان به آن منظره کثیف نگاه می کنند

حالم بد شد

بیشتر از خودم

که چرا به جای حل کردن این مشکل با یک تدکر نرم و گرم و مهربان، صورت مسئله را پاک کردم

مدتی بود به دلیل راه دادن شیطان لعین به سرسرای فکرم ، به آقایانی که همراه همسر بی حجابشان به خودفروشی و تفاخر می پرداختند چیزی نمی گفتم!

علتش هم همان وسوسه هایی بود که می دانید

چون با دوستانم که حرف می زدیم فهمیدیم شیطان به همه ما یک چیز می گوید. حرفش یکی است

احتمال اثر ندارد! مسخره ات می کنند! سرت داد می زنند! باشد دفعه بعد! دیگه دیر شد! و....

اما اخیرا این ملعون یک حرف دیگر هم می زد!!!

آن هم این بود : مطمئنی؟؟! تو که درست ندیدی!!

در حالی که متوجه خراب بودن وضع می شدم تلقین می کرد که تو ندیدی! رد شو و برو...

بگذریم!

برگشتم و از پشت دست روی شانه هایش گذاشتم و برش گرداندم سمت خودم

استیل مهربانی بود....

باهاش دست دادم و با تعجب گفتم:

آقا من یه لحظه نگاه کردم دیدم حواس همه به همسر شماست!

شما که خوشتون نمیاد از این وضعیت!؟؟

اونم با تعجب گفت: نه!

گفتم: جسارت نشه از روی برادری میگم...

گفت: قربونت داداش...

اما هنوز یه کم گنگ بود که خب الان باید چیکار کنم!؟

از قطار بپرم پایین!؟ برم بزنم زیر گوش آقایان حاضر در مترو؟!

دو زاریم افتاد....

گفتم: فکر کنم اگر بگید خانومتون حجابشون رو درست کنند مشکل حل بشه

اونم سریع برگشت به خانومش یه چیزری گفت و خانومش هم سریع یه تغییراتی داد

بعد دستم رو که هنوز تو دستش بود محکم فشار داد و خیییلیییی گرم تشکر کرد!

احساس کردم فهمیده که دلم براش سوخته! احساس کردم واقعا منو درک کرده که می خواستم بهش کمک کنم...

خب!

همین مکالمه کوتاه و آرام توجه خیلی از اطرافیان رو جلب کرد

یعنی همون هایی که داشتن چشم چرونی می کردن هم شنیدن چی میگم...

و فکر کنم علاوه بر این که خودشون رو زدن به اون راه، چشمشون رو هم جمع و جور کردن

بچه ها!

این روزا یاد خطبه امیرالمومنین علیه السلام میفتم!

به کوفی ها می فرمود:

اون روزی که حکم جهاد دادم نرفتید با دشمن در مرز بجنگید

تا جایی که آمد و پشت در خانه هایتان با شما جنگید...

و به ناموس مسلمانان تعدی کرد!

بچه ها!

جبهه رو خالی کردیم که دشمن تا پشت در خونه هامون اومده!؟

نکنه هنوز تو خواب خجالت و شبهه باشیم؟

نکنه دست رو دست بذاریم تا بیاد تو خونه و همه زندگیمون رو غارت کنه...

بچه ها نمیدونم حس کردید یا نه!

این همه که بزرگان دارند برای بهبود اوضاع فرهنگ و اقتصاد دعا می کنند و هیچ اتفاقی نمی افته عجیب نیست؟

آخه یه دونه دعای امثال حضرت آقا و مرحوم حاج آقا مجتبی و مرحوم حاج آقا خوشوقت و حاج آقا جاودان و... بسه برای استجابت! نیست!؟

پس چرا مستجاب نمیشه؟

نکنه طبق اون حدیث پیامبر صلوات الله علیه و آله نتیجه ترک امر به معروف باشه؟!

خدا نکنه.

اما بچه ها!

صدای پای دشمن از پشت در خونه هامون میاد...

نمی شنویم؟

نمی بینیم؟

اگر هنوز به مدد الهی ایمان داریم، باید دست بجنبونیم!

دوباره مثل روز های اول!

قول و قرار های دوستانه!

طعم شیرین توکل و امید به خدا موقع نهی از منکر هنوز زیر زبونمونه

طعم شیرین دعا و استغاثه از امام زمان موقع امر به معروف...

خاطراتش هنوز رو سایت هست.

خاطرات خودمونه به خدا!

به یاد جمله آقا:

هر کس در محیط خودش نهی از منکر کند؛ با زبان، نه با دست! اما بدون ملاحظه...

نگویید اثر ندارد! بگویید تا اثرش را ببینید!



      

در جریان باشید.

در جریان باشید...



      

پرسشنامه

باسمه تعالی

سن:                                          جنسیت:                                  میزان تحصیلات:

 

  1. به نظر شما کدام یک از موارد زیر تاثیر بیشتری در وضعیت بدپوششی در کشور دارند؟     (5 اولویت اول را به ترتیب شماره‌گذاری کنید)
  1. اهمال والدین در تربیت فرزندان
  2. اهمال سازمان‌های متولی تربیت (مثل آموزش و پرورش و صدا و سیما و ...)
  3. برنامه های صدا و سیما
  4. تئاتر و سینما
  5. بی برنامگی مسئولین فرهنگی
  6. برنامه های ماهواره ای
  7. عملکرد ضعیف ارگان های امنیتی و نظارتی
  8. ترک امر به معروف و نهی از منکر توسط مردم
  9. عدم ارائه الگوهای مناسب و به روز مد و لباس اسلامی ایرانی
  10. فضای فرهنگی نامناسب دانشگاه ها
  11. دیگر موارد را ذکر نمایید.

 

  1. مراحل اصلاح وضعیت پوشش در جامعه به ترتیب اولویت کدام است؟ (5 اولویت اول را به ترتیب شماره‌گذاری کنید)
  1. اصلاح برنامه های صدا و سیما
  2. جمع آوری ماهواره ها
  3. جمع آوری مانکن ها و افراد بزهکار از سطح جامعه
  4. امر به معروف و نهی از منکر توسط مردم
  5. ارائه فراوان و ارزان قیمت الگوهای زیبا و اسلامی
  6. اجرای قانون بر زمین مانده امر به معروف و نهی از منکر توسط دولت
  7. مقابله با ساخت و پخش فیلم های سینمایی مخالف شئون اسلامی
  8. تولید فیلم‌های مستند با موضوع پیامدهای بدحجابی در زندگی
  9. دیگر راهکارها را نام ببرید

 

  1. در مواجهه با یک خانم جوان بسیار بد حجاب اولین احساسی که از وی در ذهن شما تداعی می شود؟
  1. احساس خاصی ندارم، بالاخره در هر جامعه ای افراد خراب هم وجود دارند.
  2. احساس ترحم از اینکه یک دختر مسلمان شیعه اینگونه انگشت نما شده است.
  3. احساس تاسف از اینکه فضای جامعه از آموزه های اسلامی دور شده است.
  4. احساس خشم و عصبانیت از اینکه چرا مسئولین فرهنگی و امنیتی کاری نمی کنند.
  5. احساس تنفر از اینکه در جامعه اسلامی ما چنین افراد بی حیایی وجود دارند.
  6. احساس ناامنی از اینکه وجود چنین افرادی موجب ناامن شدن جامعه می شود.
  7. احساس ترس از اینکه نوامیس خود ما در معرض الگو گرفتن از چنین افرادی می شوند.
  8. احساس تکلیف و مسئولیت، چون خدا خواسته نسبت به یکدیگر بی اعتنا نباشیم.

احتمال اصلاح این فرد چه قدر است؟ زیاد? کم? صفر? 

 

  1. نظر شما در مورد افراد بدحجابی که اهل عبادت هم هستند(اهل نماز و روزه و نذری دادن و زیارت کردن) چیست؟
  1. افراد بی‌خیال که هم خدا را می خواهند هم دنیا را و اصلاح نشدنی اند.
  2. افراد معتقدی که دین را خوب نمی شناسند و با آموزش قابل تغییرند.
  3. افراد غافلی هستند که شرایط جامعه آنها را اینگونه بار آورده و با تغییر شرایط اصلاح می شوند.
  4. افراد دنیاپرستی هستند که دین را آنگونه که متناسب میلشان است تفسیر می کنند و غیر قابل تغییرند.

احتمال اصلاح این فرد چه قدر است؟ زیاد? کم? صفر? 

 

  1. افراد متدین چه وظیفه ای در قبال شیوع بد حجابی در جامعه اسلامی دارند.
  1. گوشزد کردن با اخم یا بی اعتنایی
  2. گفتن غلط بودن کار و وجوب حجاب
  3. بی تفاوتی و قطع رابطه با گناهکار
  4. ورود حکومت تنها راه است.
  5. در مواردی که هنوز قبح آن ریخته نشده، تذکر دهند.
  6. با تهاجم فرهنگی و وسایل ارتباطی امروز، شیوع بدحجابی اجتناب ناپذیر است.

 

  1. اگر در بین نزدیکان درجه یک شما فردی بدحجاب باشد برخورد شما چیست؟
  1. قطع رابطه
  2. تذکر جدی دادن و کم کردن رابطه
  3. با ملاطفت و به تدریج، وجوب حجاب را به وی گوشزد می کنم.
  4. ترجیح می دهم هیچ عکس العملی نشان ندهم تا خودش آزادانه انتخاب نماید.

 

  1. به نظر شما تأثیر تذکر لسانی صحیح در حوزه بدحجابی چیست؟
  1. با توجه به شیوع بدحجابی، تذکر لسانی هر چقدر هم درست گفته شود عملا هیچ اثری ندارد.
  2. مانع از ریخته شدن قبح بدحجابی می‌شود.
  3. اصلاح تدریجی بدحجابی
  4. فهمیدن واجب بودن حجاب
  5. مردم جو جامعه را برعلیه بدحجابی می‌بینند.
  6. آمران و ناهیان دلگرم می‌شوند.

 

با تشکر از اینکه وقت گذاشتید و با دقت به سؤالات پاسخ دادید. ضمنا فراموش نکنیم که «گناهکار فقط بدحجاب نیست».

و دلیل انتخاب موضوع بدحجابی، مبتلابه‌تر بودن سؤالات و دقیق‌تر شدن پاسخ‌ها بود.



      

اعلامیه

اعلامیه



      
<   <<   26   27   28   29   30   >>   >