حجاب واقعا حق چه کسی است؟

حجاب واقعا حق چه کسی است؟
حجاب حقی الهی
تبیین حجاب در بینش قرآن به این معنی است که زن باید کاملا درک کند که حجاب او تنها مربوط به خود او نیست تا بتواند از حق خود صرف نظر کند و نیز حجاب زن مربوط به مرد هم نیست تا با رضایت مرد از حجاب صرف نظر کند. حجاب زن مربط به خانواده هم نیست تا اعضا خانواده رضایت بدهند. بلکه بر این اساس حجاب حقی الهی است. از این رو کسی حق ندارد بگوید به نداشتن حجاب رضایت دادم.
 کلمه حجاب مصدر از ریشه (ح ج ی) است. لغویون معانی مختلفی برای حجاب آورده اند، از جمله: پرده، حاجب و پوشیدن. به طور خلاصه حجاب به معنای چیزی است که میان دو شیء حائل می‌شود. اما در مفهوم، حجاب پوشش و ساتری است که فرد را از طمع نامحرم مصون و محفوظ بدارد.
 
  حجاب و عفاف در ایران قدمتی چند هزار ساله دارد. سال‌ها قبل از ظهور دین مبین اسلام مردم ایران زمین پیرو دین و آیین زرتشت پیامبر ایران زمین بودند که در این آیین به حجاب و عفاف توجه شده بود. چنانچه در خرده اوستا می‌خوانیم: « نامی زت واجیم، همگی سر واپوشیم و همگی نماز واکریم بردادار هورمزد» (1)
بدین معنا که: «همگان نامی ز تو برگوییم و همگان سر خود می‌پوشیم و آنگاه به درگاه دادار اهورامزدا نماز می‌کنیم.» همچنین در جاهای دیگری در این فرهنگ نیز به پوشش توجه شده که ذکر آن در این مجال نمی‌گنجد.
 
  مساله پوشش فقط مربوط به دین مبین اسلام نیست هرچند که کامل‌ترین و بهترین پوشش را در مکتب حقه اسلام شاهد هستیم اما در دیگر ادیان هم به پوشش و حجاب توجه شده است که به صورت مختصر بدان می‌پردازیم.
 
  ویل دورانت تاریخ نویس بزرگ غرب در مورد عدم رعایت حجاب در دین یهود می‌نویسد: «نپوشاندن موی سر خلافی بود که مرتکب آن را مستوجب طلاق می‌ساخت.» (2)
 
  انجیل (کتاب مقدس مسیحیت) نیز در موارد فراوانی بر حجاب و پوشش تاکید کرده  است. از جمله در عهد جدید بر لزوم پوشش موی سر به ویژه در مراسم عبادی(3) با وقار و امین بودن زن(4) تذکر داده است.
 
   اما حجاب و عفاف در اسلام:
 در قرآن کریم داریم که :
   « یا أَیُّهَا النَّبِیُّ قُلْ لِأَزْواجِکَ وَ بَناتِکَ وَ نِساءِ الْمُؤْمِنِینَ یُدْنِینَ عَلَیْهِنَّ مِنْ جَلابِیبِهِنَّ ذلِکَ أَدْنى‏ أَنْ یُعْرَفْنَ فَلا یُؤْذَیْنَ وَ کانَ اللَّهُ غَفُوراً رَحِیماً »(5) 
 اى پیامبر! به همسران و دخترانت و زنان مؤمنان بگو: روسرى‏هاى بلند بر خود بیفکنند، این (عمل) مناسب‏تر است، تا (به عفّت و پاکدامنى) شناخته شوند و مورد آزار قرار نگیرند، و خداوند آمرزنده مهربان است.
 
   و همچنین در جای دیگر آمده است که : 
   «قُل لِّلْمُؤْمِنِینَ یَغُضوا مِنْ أَبْصرِهِمْ وَ یحْفَظوا فُرُوجَهُمْ ذَلِک أَزْکی لهَُمْ إِنَّ اللَّهَ خَبِیرُ بِمَا یَصنَعُونَ .وَ قُل لِّلْمُؤْمِنَتِ یَغْضضنَ مِنْ أَبْصرِهِنَّ وَ یحْفَظنَ فُرُوجَهُنَّ وَ لا یُبْدِینَ زِینَتَهُنَّ إِلا مَا ظهَرَ مِنْهَا وَ لْیَضرِبْنَ بخُمُرِهِنَّ عَلی جُیُوبهِنَّ وَ لا یُبْدِینَ زِینَتَهُنَّ إِلا لِبُعُولَتِهِنَّ أَوْ ءَابَائهِنَّ أَوْ ءَابَاءِ بُعُولَتِهِنَّ أَوْ أَبْنَائهِنَّ أَوْ أَبْنَاءِ بُعُولَتِهِنَّ أَوْ إِخْوَنِهِنَّ أَوْ بَنی إِخْوَنِهِنَّ أَوْ بَنی أَخَوَتِهِنَّ أَوْ نِسائهِنَّ أَوْ مَا مَلَکَت أَیْمَنُهُنَّ أَوِ التَّبِعِینَ غَیرِ أُولی الارْبَةِ مِنَ الرِّجَالِ أَوِ الطفْلِ الَّذِینَ لَمْ یَظهَرُوا عَلی عَوْرَتِ النِّساءِ وَ لا یَضرِبْنَ بِأَرْجُلِهِنَّ لِیُعْلَمَ مَا یخْفِینَ مِن زِینَتِهِنَّ وَ تُوبُوا إِلی اللَّهِ جَمِیعاً أَیُّهَ الْمُؤْمِنُونَ لَعَلَّکمْ تُفْلِحُونَ» (6)
 
  «به مردان مؤمن بگو دیدگان خویش را از نگاه به زنان اجنبی باز گیرند و فرج‌های خویش را نگهدارند این برای ایشان پاکیزه‌تر است که خدا از کارهایی که می‌کنید آگاه است و به زنان با ایمان بگو چشم از نگاه به مردان اجنبی فرو بندند و فرجهای خویش را حفظ کنند و زینت خویش را جز آنچه آشکار است آشکار نسازند و باید که روپوش هایشان را به گریبان‌ها کنند و زینت خویش را نمایان نکنند مگر برای شوهرانشان ، یا پدران و یا پدر شوهران یا پسران و یا پسر شوهران و یا برادران و یا خواهرزادگان و یا برادرزادگان و یا زنان و یا آنچه مالک آن شده‌اند یا افراد سفیه که تمایلی به زن ندارند و یا کودکانی که از اسرار زنان خبر ندارند، و مبادا پای خویش را به زمین بکوبند تا آنچه از زینتشان که پنهان است ظاهر شود ای گروه مؤ منان همگی به سوی خدا توبه برید شاید رستگار شوید»
 
  سفارش ادیان ابراهیمی به ویژه دین مبین اسلام به حفظ حجاب و عفاف در جامعه را می‌توان به گونه‌های مختلفی تحلیل کرد، یکی از دلایل حفظ این حجاب و عفاف در جامعه توجه به بهداشت روانی جامعه است. رعایت این مسائل باعث محدود شدن روابط به محیط خانواده و ایجاد صمیمیت بین زوجین می‌شود و از آنجا که جامعه از اجتماع خانواده‌ها تشکیل شده این سلامت به سلامت جامعه کسترش خواهد یافت.
 
  از حضرت زهرا(سلام الله علیها) روایت شده که:
« خداوند تقرب زن را از ناحیه حجاب و رعایت حجاب و رعایت حریم محرم و نا محرم قرار داده، زن هرچه بیشتر به مسئله حجاب خود مقید باشد به خداوند نزدیک‌تر خواد بود.» (7)
 
نکته مهم اینکه تبیین حجاب در بینش قرآن به این معنی است که زن باید کاملا درک کند که حجاب او تنها مربوط به خود او نیست تا بتواند از حق خود صرف نظر کند و نیز حجاب زن مربوط به مرد هم نیست تا با رضایت مرد از حجاب صرف نظر کند. حجاب زن مربط به خانواده هم نیست تا اعضا خانواده رضایت بدهند. بلکه بر این اساس حجاب حقی الهی است. از این رو کسی حق ندارد بگوید به نداشتن حجاب رضایت دادم. (8)
 
  نظر علما و بزرگان  اسلامی بر آن است که  بهترین نوع حجاب چادر است، چرا که باعث تکریم مقام زن می‌شود.  یعنی چادر باعث توجه به شخصیت زن می‌شود و نه اندام وی.چنانچه در کشور‌های غربی شاهد هستیم زن به عنوان ابزاری جهت تبلیغات کالاها و گاهی از آن بدتر  مستقلا به عنوان کالا استفاده می‌شود. عمق این فاجعه آنجاست که تمام این شیطان صفتی‌ها با نام آزادی اتفاق بیافتد آن هم با دکوراسیونی شیک و مجلسی و  برای فریب دادن پاکان دیندار !
 
   پیر جماران می‌فرمودند که:
 
    « و گمان نشود که آن جنایات با اسم آزاد زنان و آزاد مردان بدون نقشه جهانخواران و جنایت کاران بین المللی بود. یکی از نقشه‌های آنان کشیدن جوانان به مراکز فحشا بود که موفق شدند و کشور ما را از جوانان که عضو فعال جامعه اند تهی کردند و مغز آنها را از قوه‌ی تفکر خلع . اگر روزی باید روز زن باشد چه روزی والاتر و افتخار آمیز‌تر از روز ولادت با سعادت فاطمه سلام الله علیهاست. زنی که که افتخار خاندان وحی چون خورشیدی بر تارک اسلام عزیز می‌درخشید زنی که فضایل او هم طراز فضایل بی نهایت پیغمبر اکرم و خاندان عصمت و طهارت بود.» (9)
سال 89 رییس گروه علوم اجتماعی دانشگاه پیام نور ساری آماری را اعلام کرد که بسیار وحشتناک بود، آمار این گونه بود که علت 49 درصد طلاق‌ها بد حجابی است. به راستی که اینها نتیجه‌ی فاصله گرفتن از آموزه‌های اصیل دینی است.
 
پی نوشت ها:
1- اوستا،مترجم:هاشم رضی،بخش هشتم،خرده اوستا آفرینگان ص403
2- ویل دورانت ،تاریخ تمدن،ج 1،ص552
3- رساله‌ی اول پولس رسول به فرنتیان،باب یازدهم،فقره 1_6
4- رساله پولس رسول به تیموناؤس،باب سوم فقره 11
5- آیه 59 سوره احزاب
6- سوره نو ر آیات 30 و 31
7- وسایل الشیعه ج 14 ص123
8- زن در آیینه جلال و جمال، عبدالله جوادی آملی ص 350 

9- صحیفه‌ی امام ج 12 ص274



      

منجر شدن لغزشهای فردی به نفاق

منجر شدن لغزش‌های فردی به نفاق
به مناسبت  ماه مبارک رمضان، پایگاه خبری تحلیلی ایران فردا مجموعه ای از درس گفتارهای روزانه از قرآن کریم در بیان امام خامنه ای (مد ظله) را به شما مخاطبان گرامی تقدیم می‌کند: درس‌گفتار قرآن کریم روز بیست و یکم | منجر شدن لغزش‌های فردی به نفاق
 مجموعه ای از درس گفتارهای روزانه از قرآن کریم در بیان امام خامنه ای (مد ظله) را به شما مخاطبان گرامی تقدیم می‌کنیم:
 
سوره مبارکه روم آیه 10
ثُمَّ کانَ عاقِبَةَ الَّذینَ أَساءُوا السّوأى? أَن کَذَّبوا بِآیاتِ اللَّهِ وَکانوا بِ‌ها یَستَهزِئونَ?10?
سپس سرانجام کسانی که اعمال بد مرتکب شدند به جایی رسید که آیات خدا را تکذیب کردند و آن را به مسخره گرفتند!
  
 خطر بزرگ جامعه اسلامی
قرآن مى‌فرماید: «ثمّ کان عاقبة الّذین اسائوا السوأى ان کذّبوا بایات اللَّه»؛ (1) آن کسانى که کار بد کردند، بد‌ترین نصیبشان خواهد شد. آن بد‌ترین چیست؟ تکذیب آیات الهى. (...) خطر بزرگ براى جامعه اسلامى این است؛ هرجا هم که شما در تاریخ مى‌بینید جامعه اسلامى منحرف شده، از این‌جا منحرف شده است. ممکن است دشمن خارجى بیاید، سرکوب کند، شکست دهد و تار و مار کند؛ اما نمى‌تواند نابود کند بالاخره ایمان مى‌ماند و در جایى سر بلند مى‌کند و سبز مى‌شود. اما آن‌جایى که این لشکرِ دشمن درونى به انسان حمله کرد و درون انسان را تهى و خالى نمود، راه منحرف خواهد شد. هرجا انحراف وجود دارد، منشأش این است.(2)
 
 اثر متقابل رفتار و اخلاق بر یکدیگر
اغلبِ گمراهیهایى که وجود دارد، یا به خاطر گناهانى است که از ما سر مى‌زند و یا به خاطر خصلتهاى زشتى است که در وجودِ ما نهفته است. «ثمّ کان عاقبة الذین اساؤا السواى‌ ان کذّبوا بایات اللَّه.» گناه، عاقبتش گمراهى است؛ مگر این‌که نور توبه در دل انسان بدرخشد. این‌که مدام به ما مى‌گویند «اگر یک گناه کردید، پشت سرِ‌‌ همان گناه توبه کنید. از تکرار گناه، پشیمان شوید و تصمیم بگیرید که دیگر گناه نکنید» براى این است که فرو رفتن در باتلاق گناه، کار خطرناکى است و گاهى انسان به جایى مى‌رسد که دیگر راه برگشتى ندارد.
 
یکى گناه است که وسیله گمراه شدن مى‌گردد و یکى هم خصلتهاى ناپسند است. خصلتهاى زشت، بیشتر از گناهان فعلى به گمراهى انسان مى‌انجامد. اگر ما در هر کار و هر حرف و هر عقیده‌اى، خودپرست و خودرأى باشیم، همدیگر را تخطئه کنیم و بگوییم «فقط من درست فهمیدم و من درست عمل مى‌کنم»، آن‌گاه به هیچ مشورت واستدلال و منطقى اعتنا نکنیم و به هیچ حرف حقّى گوش نسپاریم؛ اگر حسد در وجود ما چنان ریشه دوانیده باشد که به خاطر آن، زیبا را زشت ببینیم و حاضر نباشیم حقیقت درخشانى را در جایى تصدیق کنیم؛ اگر حبِ‌ّ شهرت، حبِ‌ّ مقام و حبِ‌ّ مال، ما را از پذیرش حقیقت باز دارد، این‌جاست که پذیراى صفات خطرناکِ گمراه کننده شده‌ایم.(3)
 
رفتار‌ها و خلقیات و تربیت‌ها اثر متقابل دارند؛ هم اخلاق در رفتار تأثیر می‌گذارد، هم رفتار بر اخلاق تأثیر می‌گذارد. کار بد که می‌کنیم، روى دل ما اثر می‌گذارد، روى اخلاق ما اثر می‌گذارد، گاهى روى برداشت‌ها و تلقى‌هاى ما اثر می‌گذارد؛ دلبستگى که پیدا می‌کنیم، این دلبستگى روى ذهنیات ما اثر می‌گذارد. اعمال و رفتار از یک طرف، و اخلاق و تربیت از یک طرف؛ این‌ها تأثیر متقابل دارند.(4)
 
 لغزشهای کوچک به انحراف در عمل و عقیده منتهی می‌شود
نکته‌‌‌اى که فعالان سیاسى، مسئولان، صاحبان قدرت، صاحبان مسئولیتهاى گوناگون و متنفذین بشدت بایستى مراقب آن باشند، مسئله‌‌‌ى انحراف و فسادپذیرى شخصى است؛ همه‌‌مان باید مراقبت کنیم. انسان‌ها در معرض فسادند، در معرض انحرافند. گاهى لغزشهاى کوچک، انسان را به لغزشهاى بزرگ و بزرگ‌تر و گاهى به پرتاپ شدن در اعماق دره‌‌‌هائى منتهى می‌کند؛ خیلى باید مراقب بود. قرآن هشدار داده است. در موارد متعدد، در قرآن این هشدار وجود دارد. یک جا می‌فرماید: «ثمّ کان عاقبة الّذین اساؤا السّوأى ان کذّبوا بأیات اللَّه»؛ عاقبت بعضى از کار‌ها این است که انسان به آن خانه‌‌‌ى بد‌ترین می‌رسد که تکذیب آیات الهى است.
 
یک جا می‌فرماید: «فأعقبهم نفاقا فى قلوبهم الى یوم یلقونه بما اخلفوا اللَّه ما وعدوه»؛ (5) خلف وعده‌‌‌ى با خدا کردند، این موجب شد نفاق در دل‌هایشان به وجود بیاید. یعنى انسان گناهى انجام می‌دهد، این گناه انسان را به وادى نفاق می‌کشاند؛ که نفاق، کفر باطنى است. همین جا در قرآن، کافرین و منافقین در کنار هم هستند. در یک آیه‌‌‌ى دیگر می‌فرماید: «انّ الّذین تولّوا منکم یوم التقى الجمعان انّما استزلّهم الشّیطان ببعض ما کسبوا» (6) اینى که مى‌‌‌بینید یک عده‌‌‌اى در مقابل دشمن منهزم می‌شوند، طاقت نمى‌‌‌آورند، نمی‌توانند ایستادگى کنند، به خاطر آن چیزى است که قبلاً از این‌ها سر زده است؛ باطن خودشان را با گناه و با خطا خراب کرده‌‌‌اند. لغزش‌ها انسان را فاسد می‌کند. این فساد، به انحراف در عمل و گاهى به انحراف در عقیده منتهى می‌شود. این هم بمرور پیش مى‌‌‌آید؛ دفعتاً پیش نمى‌‌‌آید که ما فکر کنیم یک نفرى شب مؤمن می‌خوابد، صبح منافق از خواب بیدار می‌شود؛ نه، بتدریج و ذره ذره پیش مى‌‌‌آید. (7) ما بایستى کارى کنیم که اخلاق اسلامى در جامعه رائج شود. وقتى می‌گوئیم انقلاب اسلامى، خب، اسلام یک بخشش اخلاق است. پس بایستى رسالت اخلاقى انقلاب در جامعه تحقق پیدا کند.
 
یک بخش هم مربوط به عقاید و باورهاست. این عقاید و باور‌ها باید در عمق جان مردم ما رسوخ و نفوذ کند. همین عقاید است که ما را به میدان مى‌آورد و در میدان نگه می‌دارد. این عقاید باید روى رفتارهاى ما اثر بگذارد. جامعه‌ى ما باید جامعه‌ى گناه نباشد. گناه باید در جامعه روزبه‌روز کم شود. گناه موجب می‌شود که ما نتوانیم در مقابل دشمن بزرگ خودمان - که شیطان انس و جن، دشمن ماست - مقاومت کنیم؛ «انّ الّذین تولّوا منکم یوم التقى الجمعان انّما استزلّهم الشّیطان ببعض ما کسبوا»، یا در آیه‌ى دیگر: «ثمّ کان عاقبة الّذین اساؤا السّواى ان کذّبوا بأیات اللَّه». عمل بد، به عدم استقامت در میدان منتهى می‌شود. عمل بد، به تغییر باور‌ها منتهى می‌شود؛ «ان کذّبوا بأیات اللَّه». ما تعجب می‌کنیم گاهى اوقات وقتى مى‌بینیم عقاید افراد دگرگونى پیدا می‌کند. حالا به عامه‌ى مردم و به متن جامعه خیلى کارى ندارم؛ انسان گاهى روى نخبگان نگاه می‌کند، وقتى یک خرده تفحص می‌کند، مى‌بیند که این مربوط می‌شود به همین آیه‌ى شریفه‌ى «انّما استزلّهم الشّیطان ببعض ما کسبوا». یک پوسیدگى در دندان به وجود مى‌آید، به آن نمی‌رسیم، یک وقت مى‌بینیم زیر یک چیز سختى دندان شکست؛ می‌فهمیم ظاهر خوبى داشته، اما پوک بوده. انسان یک شکستگى‌هاى اینجورى را مشاهده می‌کند. خب، این‌ها همه‌اش مربوط به فرهنگ است.(8)
 
 لغزش نخبگان و راه علاج آن
خیلی‌ها بودندکه در رکاب پیامبر (ص) شمشیر‌ها زدند؛ ولى نتوانستند سوابق را نگهدارند. امیرالمؤمنین (ع) درباره‌ى شمشیر کسى که در رکاب پیامبر جنگیده بود، ولى پس از ایشان در جنگى کشته شده بود، فرمود: این شمشیر، چه روزهایى که در جنگ‌ها، غبار کدورت را از چهره‌ى پیامبر سترد.‌‌ همان شمشیر، شمشیرى بود که روى على‌بن‌ابى‌طالب کشیده شده بود! (9) سوابق را باید نگهداشت.
پرونده‌ى الهى، این‌طور نیست. ما حبط هم داریم، «اولئک حبطت اعمالهم» (10) حبطت، یعنى چه؟ حبط، یعنى اعمالشان باد هوا شد و از بین رفت. خیال نکنید که اگر ما یک روز کار خوبى انجام دادیم و آن را در انبان انداختیم و نگهداشتیم، چنانچه کار بدى هم انجام دادیم، بالاخره آن کار خوب باقى است. نخیر، کار بد در عالم موازین اعمال در پیشگاه خدا این‌طورى است که کار خوب را از بین مى‌برد. گاهى کار و حرکت بد، طورى است که اصل ایمان را هم از انسان مى‌گیرد.
 
ما الان این‌گونه افراد را داریم. من کسانى را مى‌شناسم که چند صباحى کار خوب انجام دادند، بعد بر اثر یک لحظه غفلت و یک اشتباه و یک توقع زیادى و چیزى را که خیال مى‌کرده حقش است و به او نداده‌اند، در دل گرفته و فاصله‌یى پیدا کرده است. این زاویه باز شدنِ از صراط مستقیم، چیز خیلى خطرناکى است. هرچه هم زاویه کوچک باشد، بتدریج این شکاف باز مى‌شود و هرچه جلو‌تر مى‌رود، از خط دور‌تر مى‌شود. امروز کارشان به جایى رسیده که علیه اسلام و انقلاب و نظام اسلامى کار مى‌کنند؛ یک روز هم در خدمت همین اسلام و همین انقلاب بودند.(11)
 
این، علاجش هم مراقبت از خود است. مراقبت از خود هم یعنى همین تقوا. بنابراین علاجش تقواست. مراقب خودمان باشیم. نزدیکان افراد مراقبت کنند؛ زن‌ها از شوهر‌هایشان، شوهر‌ها از زن‌هایشان، دوستان نزدیک از همدیگر؛ «و تواصوا بالحقّ و تواصوا بالصّبر» (12) از یکدیگر مراقبت کنیم، براى اینکه دچار نشویم. مردم مسئولین را موعظه کنند، نصیحت کنند، خیرخواهى کنند، بنویسند براى آن‌ها، بگویند براى آن‌ها، پیغام بدهند تا مبادا دچار لغزش بشوند. خطرات لغزش مسئولین هم براى نظام، براى کشور و براى مردم بیشتر است. انسان گاهى در بعضى از حرف‌ها، در بعضى از اقدام‌ها و تحرکات، این را احساس می‌کند؛ نشانه‌‌‌هاى یک چنین انحرافى را انسان مشاهده می‌کند. به خدا باید پناه برد، از خدا باید کمک خواست.(13)
 
پی‌نوشت:
1) روم: 10
2) بیانات در خطبه‌هاى نماز جمعه? تهران‌ 1380/02/28
3) بیانات در خطبه‌هاى نمازجمعه 1373/11/14
4) بیانات در دیدار نمایندگان مجلس شوراى اسلامى 1388/04/03
5) توبه: 77
6) آل عمران: 155
7) خطبه‌های نماز جمعه‌ی‌ تهران 1388/06/20
8) بیانات در دیدار اعضای شورای عالی انقلاب فرهنگی 1390/03/23
9) الطبقات الکبرى، ابن سعد، ج ‌3، ص 83. «فطعنه عمیر بن جرموز طعنة أثبتته فوقع. فاعتوروه و أخذوا سیفه و أخذ ابن جرموز رأسه فحمله حتى أتی [به و بسیفه علیا فأخذه علی و قال: سیف و الله طال ما جلا به عن وجه رسول الله. ص. الکرب و لکن الحین و مصارع السوء. و دفن الزبیر. رحمه الله. بوادی السباع. و جلس علی یبکی علیه هو و أصحابه‌].» عمیر بن جرموز نیزه‌اى به او زد که از پاى در آوردش، آن‌گاه او را برهنه کردند و شمشیرش را هم برداشتند و ابن جرموز سر او را برید و با شمشیر او به درگاه على (ع) آورد، على (ع) آن شمشیر را به دست گرفت و گفت: به خدا سوگند چه مدت طولانى که این شمشیر غم و اندوه از چهره رسول خدا زدوده است ولى مرگ و سرنوشت و کشتارگاه بد او را چنین کرد، زبیر را در وادى السباع دفن کردند و على (ع) و یارانش نشستند و بر او گریستند.
10) بقره: 217
11) سخنرانى در دیدار با فرماندهان و جمعى از پاسداران سپاه 1369/11/29
12) عصر: 3

13) خطبه‌های نماز جمعه‌ی‌ تهران 1388/06/20



      

توصیههای امام رضا برای روزهای آخر ماه مبارک رمضان

توصیه‌های امام رضا برای روزهای آخر ماه مبارک رمضان
امام رضا(ع) هم می‌فرمایند: پدرم در دهه آخر ماه رمضان در هر شب بیست رکعت به نمازهاى مستحبّى شب‌هاى ماه رمضان مى‏افزود.

 ماه مبارک رمضان در نگاه امام رضا (ع) به میدان مسابقه ای برای پیروی از خدا و گام برداشتن به سوی بهشت برای بندگان خدا تشبیه شده است مسابقه ای که تا آخر ماه مبارک رمضان ادامه دارد.

در روایات اسلامی رمضان ماهی که ابتدایش رحمت و میانه اش مغفرت و پایانش آزادی از آتش جهنم است معرفی شده و تصریح گردیده است که درهای آسمان در اولین شب ماه رمضان گشوده می شوند و تا آخرین شب بسته نمی شوند؛ ماهی که خداوند در آن حسنات را می افزاید و گناهان را پاک می کند. (1)

یکی از بافضیلت ترین ایام و لیالی ، دهه آخر ماه مبارک رمضان است . طبق روایات رسیده از اهل بیت (ع) پیامبر اکرم (ص) این دهه را به اعتکاف گذرانده و به عبادت و شب زنده داری مشغول بودند. امام رضا (ع) هم می فرماید: کانَ أَبى علیه ‏السلام یَزیدُ فى الْعَشْرِ الأَواخِرِ مِنْ شَهْرِ رَمَضانَ فى کُّلِ لَیْلَةٍ عِشْرینَ رَکْعَةً؛ پدرم در دهه آخر ماه رمضان در هر شب بیست رکعت به نمازهاى مستحبّى شبهاى ماه رمضان مى‏افزود.

همچنین امام رضا علیه السلام می فرماید: کانَ أمیرُ المؤمنینَ علیه السلام لایَنامُ ثلاثَ لیالٍ : لَیلةَ ثلاثٍ وعِشرِینَ مِن شَهرِ رَمَضانَ ، ولَیلةَ الفِطرِ ، ولَیلةَ النِّصفِ مِن شَعبانَ ، وفیها تُقسَمُ الأرزاقُ والآجالُ وما یَکونُ فی السَّنَةِ؛ امیر المؤمنین علیه السلام سه شب را نمى‏خوابید : شب بیست و سوم ماه رمضان ، شب عید فطر و شب نیمه ماه شعبان ؛ در این شبها ، روزیها تقسیم و مدّت عمر و هر آنچه در آن سال رخ خواهد داد ،تعیین مى‏شود .(2)

یکی از اعمال مهمی که در طول ماه مبارک رمضان مورد تأکید قرار گرفته، افطارى دادن به روزه داران است. در این زمینه روایتی در عیون اخبار الرضا (ع) نقل شده که اهمیت این موضوع را می رساند. طبق این روایت پیامبر اکرم (ع) در خطبه معروف شعبانیه مى ‏فرماید: «مردم بیدار باشید! کسى که از شما به روزه‏ دار مؤمن در این ماه افطارى دهد،پاداش آزاد نمودن یک برده و بخشش گناهان گذشته را همراه دارد. عرض شد: اى رسول خدا! ما توان افطارى دادن نداریم.حضرت فرمود: بترسید از آتش! ولو با دادن نصف دانه خرما و از آتش بپرهیزید! گر چه با دادن شربت آب باشد.»(3)

امام رضا (ع) در روز عید فطر از محلی عبور می کردند که عده ای مشغول خنده و سرگرمی بودند. امام (ع) در بیانی زیبا رمضان را به میدان مسابقه ای برای بندگان خدا تشبیه کرده به اصحاب خود فرمود: همانا خداوند صاحب عزت و جلال، ماه رمضان را میدان مسابقه ای برای بندگانش آفرید تا در این ماه با پیروی از خداوند به سوی بهشت پیشی گیرند. پس گروهی پیشی گرفتند و به پیروزی دست یافتند و کسانی دیگر باز ماندند و محروم گشتند. شگفتا (و شگفتا) از کسی که سرگرم خنده و بازی است (آن هم) در روزی که نیکوکاران ثواب و اجر می برند و کوتاهی کنندگان محروم می شوند. به خدا قسمت اگر پرده و حجاب ها کنار رود، هر آینه نیکوکار به کردار نیک خود و گناهکار به گناهش مشغول می شود. (4)

امام رضا علیه ‏السلام همچنین عید فطر را روز تضرع و دعا به درگاه خداوند دانسته می فرماید: إنَّما جُعِلَ یَومُ الفِطرِ العِیدَ لِیَکونَ لِلمُسلِمینَ مُجتَمَعا یَجتَمِعُونَ فیهِ و یَبرُزونَ لِلّهِ فَیُمَجِّدُونَهُ عَلى ما مَنَّ عَلَیهِم ؛ بدان جهت روز عید فطر عید قرار داده شده است تا در آن روز مسلمانان جمع شوند و به خاطر خدای بزرگ به صحنه آیند و خدا را در برابر نعمتهایش به شکوه و بزرگی یاد کنند تا هم روز عید باشد و هم روز اجتماع، هم روز بالندگی باشد و هم روز زکات دادن، هم روز رغبت و توجه به نعمتهای الهی بادشد، هم روز تضرع و دعا به درگاه خدا. (5)

امام رضا(ع) همچنین فرا رسیدن عید فطر پس از یک ماه بندگی را هدیه ای به خداوند برشمرده می فرماید: در روز قیامت، چهار روز را به پیشگاه خداوند هدیه می‌برند، گویی که عروس را به خانه بخت می‌برند، پرسیدند: این چهار روز چه روزهایی است؟ حضرت رضا(ع) فرمود:روز عید قربان و عید فطر و روز جمعه و عید غدیر. (6)

و در مورد علت تکبیرهاى زیاد در روز عید فطر مى‏فرماید: تکبیر، تعظیم و بزرگداشت‏ خداوند متعال است و نوعى تشکر از هدایت‏ها و نعمت‏هاى پروردگار جهانیان مى‏باشد .(7)

پانوشتها:

1. بحارالانوار، ج 69، ص 043، ح 5

2. بحارالانوار : 97 / 88 15

3. عیون اخبار الرضا علیه‏السلام ، ج 1، ص 230.

4. الکافی، ج 4، ص 181

5. من لا یحضره الفقیه، ج 1، 522

6. اقبال الاعمال، 464

7. عیون اخبار الرضا علیه السلام، ج‏1، ص‏122 .

منبع: قدس آنلاین


      

1460 روز فرصت خدمت دولت (کاریکاتور)

روز گذشته با تنفیذ ریاست جمهوری، ریاست جمهوری دولت یازدهم سکان خدمت به مردم را در دست گرفت



      

آیا زنان ماشین سوار نشانه های آخرالزمان هستند؟

آیا زنان ماشین سوار نشانه های آخرالزمان هستند؟
با توجه به روایتی از پیامبر(ص) در آخر زمان زنان بر مرکبهای سوار می شوند که از طرف امت من لعنت خدا بر آنان باد، آیا می توان این مرکبها را امروزه به اتومبیل تشبیه کرد و آیا رانندگی کردن زنان با ماشین از نظر شرعی مشکل دارد؟
 به نظر میرسد صرف نظر از بحث سندی این روایت از لحاظ محتوایی دلالتی بر عدم جواز رانندگی زن ندارد آنچه در این روایت مورد مذمت واقع شده سوار شدن زن بر خصوص زین است که معمولا روی اسب قرار میگیرد موید این مطلب روایتی است که از امیر مومنان علیه السلام نقل شده که میفرماید زنان را سوار بر زین نکنید که موجب تحریک وتهییج {شهوت جنسی}آنان میشوید {بحارج100 ص260}
 
و در روایتی در ادامه این حدیث آمده موجب تحریک آنان بر فجور واعمال منافی عفت میشوید بنا بر این با توجه به این روایت خصوص سوار شدن زن بر زین به شکل خاص که موجب تحریک شهوت جنسی است و از سوی دیگر با عفت و مستور بودن زن نیز منافات دارد مورد مذمت قرار گرفته ولی نشستن زن بر روی صندلی وسیله نقلیه ویا هر چیز غیر زین به شکل مخصوص بلا اشکال است ضمن آنکه در این روایت نهی مقید به رانندگی کردن زن نشده وصرف سوار شدن بر زین مورد مذمت است که اگر قرار باشد صندلی ماشین ویا هر وسله نقلیه مانند آنرا نیز شامل شود لازمه آن این است که زن به عنوان سر نشین نیز سوار بر ماشین نشود در حالی که چنین برداشتی خلاف بدیهیات دین است نکته دیگر در مورد این روایت این است که لعنی که در روایات برای برخی از اعمال وارد شده وبه این تعبیر است که خداوند لعنت کند کسی را که فلان عمل را انجام دهد در همه جه به معنای حرمت انجام آن عمل نیست وبرخی اوقات ممکن است آن عمل مکروه باشد.
 
لعن به معنای دوری از رحمت خداست که در اعمال حرام موجب دوری بیشتر ودر اعمال مکروه موجب دوری کمتری است دلیل این مطلب که لعن از سوی خداوند بر انجام عمل مکروه نیز هست روایات است از جمله در روایتی میفرماید خداوند لعنت کند کسی را که تنها غذا بخورد وبرده اش را بزند وعطای خود را از دیگران دریغ کند که مشخص است تنها غذا خوردن ومنع کمک وعطا از دیگران فی حد نفسه حرام نیست ضمن آنکه توجه به این نکته نیز لازم است که وارد بودن لعنت از خداوند بر کسی مطلبی غیر از لعنت کردن ما آن فرد را به این معنی که اگر در این روایات وارد شده خداوند لعنت کرده کسی را که این گونه باشد معنایش این نیست که جایزاست ما نیز ان فرد را لعنت کنیم چون لعنت کردن غیر کفار ومنافقین جایز نیست, در هر صورت با توجه به مطالب یاد شده رانندگی کردن زن فی حد نفسه با رعایت شئون اسلامی بلا اشکال است وآنچه در این روایت مورد مذمت است سوار شدن بر زین وسوارکاری است که آنهم صرفا مرجوح بودن این عمل از روایت استفاده میشود وحرمت آن نیاز به دلیل روشنی دارد .
 
الف. مقام معظم رهبرى مى‏فرمایند اگر مفسده نداشته باشد و با حفظ حجاب اسلامى باشد اشکال ندارد، (استفتاء از دفتر مقام معظم رهبرى). ب. آیت‏الله فاضل: رانندگى، اسب‏سوارى و دوچرخه سوارى و هر کارى که باعث جلب توجه نامحرم بشود براى زن اشکال دارد ـ و رانندگى اگر در عرف عادى شود و جلب توجه نامحرم نکند با حفظ حجاب کامل اسلامى اشکال ندارد، (استفتاء از دفتر آیت‏الله فاضل). ج. آیت‏الله مکارم: رانندگى اگر با حفظ حجاب اسلامى باشد اشکال ندارد و دوچرخه سوارى و اسب‏سوارى اگر بین خود زنها و دور از چشم نامحرمان باشد اشکال ندارد، (استفتاء از دفتر آیت‏الله مکارم). د. آیت‏الله تبریزى: رانندگى با حفظ حجاب اسلامى اشکال ندارد اما دوچرخه سوارى و اسب سوارى هم اگر دور از چشم نامحرمان و در بین خود زنها باشد اشکال ندارد.
 
آیت‏الله بهجت: رانندگى اگر براى نامحرم نباشد و یا حفظ حجاب کامل اسلامى باشد اشکال ندارد اما دوچرخه سوارى و اسب‏سوارى اگر در بین خود زنها و دور از چشم نامحرمان باشد و مفسده‏اى هم نداشته باشد اشکال ندارد. بلکه کراهت دارد. از فتاوای مراجع عظام تقلید روشن می گردد که نفس سوار شدن دوچرخه برای خانم ها اشکال ندارد و آنچه مورد بحث و اشکال است جلب نظر نامحرم و ایجاد مفسده است و این ملاک مختص دوچرخه سواری نیست بلکه هر کاری که موجب مفسده و تحریک دیگران باشد برای خانم ها حرام است.
 
مراد از سوار شدن زنان بر زین، چه بسا خودنمایی های تحریک کننده باشد که گاهی با ماشین سواری و دوچرخه سواری در میان مردان و پسران جلوه گری می کنند. البته احتمال دارد منع اسب سواری خانم ها به خاطر این بوده است که خود زین به گونه ای است که باعث تحریک جنسی خود زن می شود و برای آنها خوب نبوده است.


      

آیتالله مکارمشیرازی میزان فطریه را اعلام کرد

آیت‌الله مکارم‌شیرازی میزان فطریه را اعلام کرد
آیت‌الله مکارم شیرازی، میزان زکات فطره امسال را بر اساس قوت غالب گندم یا برنج اعلام کرد.

 به نقل از حوزه، این مرجع تقلید درباره میزان فطریه امسال، گفت: اگر قوت غالب مومنین و روزه‌داران گندم باشد، می‌بایست به ازای هر نفر مبلغ 3 هزار تومان معادل 3 کیلو گندم به عنوان زکات فطره پرداخت نمایند؛ البته زکات فطره ساکنین تهران به دلیل شرایط اقتصادی این منطقه و گران‌تر بودن گندم، مبلغ 3500 تومان می‌باشد.

آیت‌الله مکارم شیرازی همچنین درباره میزان زکات فطره افرادی که قوت غالب آنان برنج است، یادآور شد: زکات فطره این دسته از مؤمنین و روزه‌داران، به ازای هر نفر مبلغ 15هزار تومان معادل 3 کیلو برنج متوسط می‌باشد.



      

چرایی وجود محراب در مساجد و گودی آن!

چرایی وجود محراب در مساجد و گودی آن!
مِحراب یا نمازگاه، محلی در مسجد و کلیسا است که پیشوای دینی یا پیش‌نماز در اثنای نماز گزاردن در آن می‌ایستد. در مسجدها محراب در گوشه? قبله مسجد قرار دارد طرز قرار گرفتن محراب، جهت قبله را در داخل مسجد مشخص می‌کند.

 درباره فلسفه وجود محراب در منابع اسلامی سخن گفته شده است. در تعابیر اهل معنا محراب؛ یعنی" محل حرب و جنگ"، بنابراین وقتی امام جماعت و یا هر انسان دیگری برای خود مکانی را به عنوان محراب انتخاب می‏‌کند و در آن به نماز می‏‌ایستد در واقع با شیطان باطنی و ظاهری در جنگ است و با هر گونه شرک و کفر مبارزه می‏‌کند و تنها خدا را می‏‌پرستد و او را تسبیح و تقدیس می‏‌کند.

ریشه کلمه محراب

برخی بر این باورند که ریشه? محراب از فعل حرب به معنی «جنگیدن»، است و بنابراین محراب هم به معنی «میدان جنگ» است و اشاره به «محل جنگیدن با شیطان» دارد و برخی دیگر این توضیح را برای ارتباط این واژه و فعل کافی نمی‌دانند و به دنبال ریشه? آن در زبان‌های دیگر هستند. البته هم‌اکنون این تئوری نامحتمل دانسته می‌شود زیرا گفته می‌شود این واژه پیش از اسلام برای اشاره به نوعی بنا به کار می‌رفته‌ است.همچنین به پرستش‌گاه‌های آیین مهرپرستی که در ایران و بین النهرین رواج داشته است مهرابه گفته می‌شده‌ است.

گودی محراب نماز به خاطر چیست؟

گفته شد که محراب در تعابیر اهل معنا؛ محل حرب با شیطان و نفس اماره را گویند. به‌ همین دلیل در مذهب شیعه آن‌را گود می‌سازند؛ تا از بروز غرور در نفس امام جماعت جلوگیری کند. البته از منظر فقهی گودی محراب به این خاطر است که مکان ایستادن امام باید از محل ایستادن مامومین بالاتر نبوده و حداقل مساوی باشد؛ لذا در مسجد باید کف محراب عبادت از محل ایستادن ماموم پائین‌تر باشد.

همچنین گفته شده که گودی محراب تداعی کننده سنگر مجاهدین و مبارزین در جبهه‌های جنگ است و این خود به امام جماعت این معنا را القاء می‌کند که در چه جایگاه خطیری قرار داشته و وظیفه دفاع از حقانیت دین را بر عهده دارد و باید متوجه باشد که در سنگر تبیین معارف دین و احکام اسلام و قرآن ایستاده است.

چگونگی محراب در عبادتگاه سایر ادیان

یکی از جلوه گاه‌های معماری آیینی در مذهب یهود و نصاری و مسلمانان؛ محراب معابد است که در مساجد دور آن‌را به‌شکل قوسی آیات قرآن می‌نویسند. شریف‌ترین محل نشستن و صدر مجلس را هم محراب می‌گویند.

گفته شده که در آیین مهرپرستی؛ مهرابه محل پرستش و راز و نیاز بوده است و در خانه‌های قدیمی قسمتی فرورفته در شبستان‌ها بود که به آن « مهرابه » می‌گفتند و در طول زمان و استعمال زیاد مهرابه به محراب تبدیل شد.

در دین یهود و نصاری و اسلام، معبد و محراب از جایگاه خاصی برخوردار است. یهودیان محراب را به شکل اتاقک و بالاتر از زمین می‌ساختند (آیه 21 سوره صاد دلالت بر این حقیقت دارد). روی همین حساب است که گویند کسانی که دو طرف محراب می‌ایستند باید امام را ببینند والا نمازشان باطل است.

آیا محراب در زمان پیامبر(ص) بوده؟

اینکه محراب در زمان پیغمبر(ص) بوده یا خیر؛ مشخص نیست. به احتمال قوی جهت‌نمایی در دیوار وجود داشته که جایگاه امام جماعت و سمت قبله را به مامومین نشان می‌داده، قدر مسلم این است که محراب مقعر در زمان امویان ابداع شد.

البته در اخبار رسیده از طریق عامه در زمان پیامبر(ص) وجود محراب در مسجد تائید شده است. بیهقی در( سنن ج2ص30)نقل می‌کند که " رسول الله(ص) نهض الی المسجد فدخل المحراب ثم رفع یدیه بالتکبیر ".



      

انقلاب مشروطه در قاب تصویر



      

پیرزنی در قوم لوط که هدایت نشد!

پیرزنی در قوم لوط که هدایت نشد!
در قوم لوط پیرزنی وجود داشت که هدایت نشد (و کانت من الغابرین) این پیر زن کیست؟

 آیه ذکر شده این می باشد : «فانجیناه و اهله الا امراته کانت من الغابرین» : چون کار به اینجا رسید ما لوط و پیروان واقعی و خاندانش را که پاک دامن بودند نجات بخشیدیم جز همسرش که او را در میان قوم تبهکار رها ساختیم زیرا او هم از نظر عقیده و آئین و مذهب با آنان هماهنگ بود .

زنی که هدایت نشد و مورد هلاکت قرار گرفت همسر لوط بوده است : غابر به معنای باقی ماندن بنابراین «کانت من الغابرین» بیانگر این است که همسر لوط به جهت باقی ماندن در میان قومش از عذاب الهی رهایی نیافت از آیه 10 سوره تحریم اجمالا استفاده می شود که همسر لوط در آغاز زن سر به راهی بود پس راه خیانت را پیش گرفت و از آیین و روش همسرش جدا شد و این جدایی باعث جدا ماندن وی از خانواده لوط شد و نجات نیافتن از عذاب الهی را در بر داشت .
منابع :
1-تفسیر نمونه ،ج 6 آیت الله مکارم شیرازی ، ص 246 ذیل آیه 83 اعراف .
2-تفسیر المیزان ذیل آیه مورد بحث 83 اعراف .


      

زیباترین دلیل برای نگاه نکردن به دختران خیابانی

زیباترین دلیل برای نگاه نکردن به دختران خیابانی
وقتی در کوچه های شلوغ قدم می زنی، خیلی باید مراقب توجیه های شیطان باشی. حتی یک لحظه هم نباید از دلایل خود برای نگاه نکردن به نامحرم غافل شوی. چرا که با یک لحظه غفلت هم چیزی را از دست خواهیم داد.

 وقتی برای حفظ سلامت جنسی جامعه چشم می پوشی، بازهم نفعی هست که تو را به آن وا می دارد. اما راهی هست برای اینکه از حتی برای طمع به این نفع هم نباشد.

 
برای فرو بستن چشم هایم، بهانه ای زیباتر از اینکه خداوند گفته ای مومن به من! چشمت را از نگاه ناروا فرو بند، پیدا نکردم.


قُلْ لِلْمُ?ْمِنِینَ یَغُضُّوا مِنْ أَبْصَارِهِمْ وَ یَحْفَظُوا فُرُوجَهُمْ ذ?لِکَ أَزْکَى لَهُمْ إِنَّ اللَّهَ خَبِیرٌ بِمَا یَصْنَعُونَ‌

 

به مردان با ایمان بگو: «دیده فرو نهند و پاکدامنى ورزند، که این براى آنان پاکیزه ‏تر است، زیرا خدا به آنچه مى‏ کنند آگاه است.» سوره مبارکه نور – آیه 30


راه درمان (نگاه به نامحرم) چیست؟

راستی راه درمان این همه فساد و ابتذال و ناهنجاری و ولنگاری که در اجتماع ما مشاهده می شود،چیست؟!


پیامبر گرامی اسلام(صلی الله علیه وآله) در کلامی حکیمانه و برخاسته از منطق وحی،فرمودند:باعِدوا بین انفاسِ الرّجال والنّساء فاِنًَه اذا کانت المعاینةُ واللّقاء کان الداءُ الّذی لا دواء له.


بین مردان و زنان(نامحرم) فاصله و جدایی بیندازید (تا کمتر با یکدیگر برخورد داشته باشند) زیرا هنگامی که مردان و زنان با هم تماس داشته باشند و رو در روی یکدیگر قرار گیرند، جامعه به دردی مبتلا خواهد شد که درمان نخواهد داشت.

 

انسان وقتی به خاطر خدا از لذت های زود گذر چشم ‏می پوشد و شهوت خود را مهار می کند ، خداوند در عوض برایش خوشی ها و لذت های کامل تری را نصیب می گرداند
نگاه نکردن به نامحرم فایده ای هم دارد؟

اینکه ما به نا محرم نگاه نکنیم و چشم خود را از گناه حفظ کنیم علاوه بر اینکه تاثیر زیادی بر بالا بردن شخصیت دارد و ارزش اجتماعی ما را بالا می برد فواید بیشمار دیگری نیز دارد :

 

اول ـ رهای قلب از حسرت. کسی که چشم خود را برای دیدن نامحرم آزاد می گذارد حسرتش ‏بیشتر می گردد، آنچه را چشم به قلب انتقال می دهد مضر واقع می شود، چون چشم چیز هایی را می ‏بیند که رسیدن به آن در مقدور شخص نیست، او نمی تواند صبر کند و این نهایت رنج است.
 

دوم ـ چشم پوشیدن از نامحرم قلب را نورانی و روشن می سازد و این درخشش در چشم، روی و ‏دیگر اعضای بدن نمایان می گردد، مثل این اینکه نگاه نداشتن چشم ظلمت و افسردگی در پی دارد. ‏


سوم ـ نگاه داشتن چشم باعث صحت فراست و حواست انسان می گردد.


وقتی که قلب انسان با نور صحت و فراست منور گردید، همانند آیینه ‏جلا دارد می گردد که در آن معلومات همانگونه ای که هست تجلی می کند.


چهارم ـ دروازه های علم و دانش برای این شخص باز می گردد، اسباب کسب علم و معرفت ‏برایش به آسانی مهیا می گردند، این خود به سبب منور بودن قلب است، وقتی دل روشن می شود ‏حقیقت اشیاء در آن دیده می شود و برایش به سرعت تمام، شناخت دست می دهد.


چشم پوشیدن از نامحرم قلب را نورانی و روشن می سازد و این درخشش در چشم، روی و ‏دیگر اعضای بدن نمایان می گردد، مثل این اینکه نگاه نداشتن چشم ظلمت و افسردگی در پی دارد.


این شناخت و ‏معرفت از یکی به دیگری رسوب می کند. کسی هم که چشم خود را کنترل نکرد ، قلبش مکدر و تاریک می شود و دروازه های علم و معرفت به رویش بسته می شوند.‏


پنجم ـ این عمل به قلب قوت، ثبات و شجاعت می بخشد، خداوند متعال قدرت بصیرت را با ‏قدرت حجت و استدلال همگام به او می بخشد.


‏امام حسن علیه السلام می فرماید : پیروان هوا و هوس کسانی هستند که؛ اگر قاطر ها آنها را پایمال کنند و زیر ‏پای اسب ها شوند، باز هم سایه ی معصیت در دلهایشان است، خداوند از این ابا می ورزد که کسی ‏را خوار و ذلیل کند مگر کسانی را که نا فرمانی او را می کنند.‏

 
ششم ـ این عمل یک خوشحالی روانی به قلب می دهد که از لذت نظر به نامحرم به مراتب ‏خوبتر و زیباتر است، چون این شخص با دشمن خود یعنی شیطان قهر نموده، شهوت خود را لبیک ‏نگفته و بر نفس خود غالب آمده است.
 
انسان وقتی به خاطر خدا از لذت های زود گذر چشم ‏می پوشد و شهوت خود را مهار می کند ، خداوند در عوض برایش خوشی ها و لذت های کامل تری  را نصیب می گرداند.‏



      
<   <<   41   42   43   44   45   >>   >