یکی از دست آوردهای انقلاب اسلامی در قالب شعار، همین جمله تاریخی است که مردم در ابتدای شکل گیری این نهضت به تبعیت از امامشان و در پی بیانات این شخصیت بزرگ و محوری انقلاب در باب اینکه امریکا شیطان بزرگ است، آنرا به شعاری به یاد ماندنی و ماندگار بدل ساختند.
اما امروزه و پس از گذشت بیش از سه دهه از طلیعه انقلاب و با روی کار آمدن نسل سوم این مرز و بوم، رفته رفته این شعار، پایگاه مردمی خود را در معرض خطری بزرگ مییابد البته این خطر نه از باب کنار گذاشته شدن این شعار از جانب مردم است- چرا که همچنان در بسیاری از گردهم اییهای مردمی ملاحظه میشود که این جمله در رأس نگاه استکبار ستیزی مردم قرار دارد- بلکه خطری که کشور و مردم این سرزمین را به شدت تهدید میکند فراتر از این ظاهر شعاری این جمله است و آن همانا در حد شعار ماندن این دست آورد عظیم انقلاب است.
چند سالی است که از گوشه و کنار، حرفهایی مبنی بر کنار گذاردن این شعارها برای بهبود روابط با غرب و در رأس آنان امریکا به گوش میرسد و این موضوع تا جایی پیشرفت که در انتخابات اخیر یکی از پر چالش تر ین مباحث در مناظرات انتخاباتی، مسئله رابطه با غرب و آمریکا بود که شاید بتوان گفت بسیاری از افرادی که برای رای گرفتن به نظر مردم احترام بیشتری میگذاردند در اظهارات خود بر این امر که باید با غرب تعامل بهتری داشته باشیم تاکید ویژه ای داشتند.
البته این موضوع اگر برخاسته از نهاد اجتماع بوده و خواست اکثریت مردم باشد نمیتوان بر روی آن سر پوش گذاشت بلکه باید بررسی نمود که چرا در جامعه ای که شعار اصلی آن «مرگ بر آمریکاست» در انتخابات دولت آن باید نامزدهای مورد نظر مردم برای رای آوردن به اموری متوسل شوند که به حسب ظاهر با این شعارها منافات داشته و بر خلاف آرمانهای انقلاب به شمار میرود.
اما نکته مهم و قابل تأمل اینجاست که آنچه که در زمان تولد انقلاب به رهبری حضرت امام خمینی(ره) و با کمک دیگر علما و شاگردان حضرت امام اتفاق افتاد این بود:
این بزرگواران در طول 15 سال زمان نهضت به تبیین و تعلیم اصول و پایه های اسلامی انقلاب پرداختند و سایر مُبَلغّان، این امور را در مساجد و بر روی منبر برای مردم شرح و تفصیل داده و مردم را به سوی این آرمانها و ارزشها رهنمون ساختند. آنگاه در این میان، این مردم بودند که با درک و فهم از این مبانی، به پا خواسته و شعارشان شد «مرگ بر آمریکا» و «مرگ بر استکبار».
اما در زمان حال اگر بخواهیم همان ارزشها را زنده نگه داریم باید آنچه که رهبری این انقلاب در قالب توصیه میفرماید را مُتولیان امر تعلیم و تدلیل در قالبهای مختلف- اعم از هنری و علمی و سیاسی- برای مردم تبیین و روشن سازند تا مردم خود به اینجا برسند که باید از خوی استکبار تَبَری بجویند.
آنگاه این شعار از پوست بدر میآید و مانند ابتدای انقلاب علاوه بر زبانِ مردم بر جانِ ایشان نیز جاری خواهد بود.
اگر امروزه این شعار بر زبانها و رسانهها جاری و ساری است، اما آنچه در زندگی مردم جریان دارد استحاله و فرورفتگی در زندگی غربی است، ریشه آنرا باید در عدم تبیین و تعلیم این شعار و مبانی آن برای عامه مردم، توسط دستگاهها و افراد مسئول دانست.
شاید بهتر باشد امروز این شعار بیش از آنکه بر زبان افراد جاری باشد بر دلها نشسته و در اعتقادهای مردم رسوخ کند تا همگان متذکر این امر باشیم که آنچه انسان را به سمت هلاکت میکشاند و ارزشهای انسانی انسان را از او میگیرد باید هم آغوش مرگ قرار گیرد و برای رسیدن به این مهم ابتدا باید هلاکت و انحطاط را معرفی و تبیین نمود سپس خود مردم مصادیق خارجی آنرا تشخیص داده و از آن تبری مینمایند و این همان راهی است که پیشوایان ما در صدر اسلام رفتهاند و شاگردان ایشان نیز در زمان معاصر قصد پیمودن آنرا داشته و دارند
بیانات صبح امروز رهبر معظم انقلاب اسلامی در حضور رئیس جمهور و اعضای هیات دولت، درباره مسائل سوریه و دخالت نظامی آمریکا بازتاب گسترده ای در رسانه های جهان داشته است.
شبکه خبری المیادین به نقل از رهبر معظم انقلاب اسلامی ایران نوشت: دخالت آمریکا و تهدید سوریه برای منطقه «فاجعهبار» است.
شبکه خبری العربیه نیز در خبری فوری سخنان رهبر معظم انقلاب اسلامی را زیر نویس کرد و به نقل از ایشان نوشت که حمله به سوریه فاجعه بار خواهد بود.
المنار لبنان نیز در خبری فوری به نقل از ایشان نوشت: دخالت نیروهای خارجی در سوریه آتش جنگ را شعله ور میکند.
خبرگزاری فرانسه در خبری با عنوان "رهبر ایران: حمله آمریکا به سوریه فاجعهآمیز خواهد بود" گزارش داد: آیتالله علی خامنهای، رهبر معظم (انقلاب اسلامی) ایران روز چهارشنبه هشدار داد که "هرگونه دخالت نظامی توسط آمریکا علیه سوریه، متحد تهران، برای منطقه " فاجعه به بار خواهد آورد.
این خبرگزاری در ادامه گزارش داد که ایشان منطقه را به یک "انبار باروت" تشبیه کرد و تاکید کرد که حمله به سوریه "ابعاد و پیامدهای نامشخص" خواهد داشت.
خبرگزاری رویترز نیز در خبری با عنوان "رهبر ایران میگوید دخالت آمریکا در سوریه فاجعه خواهد بود" گزارش داد: آیتالله علی خامنهای، رهبر معظم (انقلاب اسلامی) ایران روز چهارشنبه گفت که دخالت آمریکا در سوریه "برای منطقه فاجعهآمیز خواهد بود".
خبرگزاری ترند هم در خبری با عنوان "رهبر ایران علیه حمله به سوریه هشدار داد" گزارش داد: آیتالله علی خامنهای، رهبر معظم (انقلاب اسلامی) ایران در دیدار با کابینه وزیران این کشور اعلام کرد که حمله به سوریه برای کل منطقه فاجعهآمیز خواهد بود.
این خبرگزاری علاوه بر آن به بخشی از سخنان آیتالله خامنهای درباره مصر پرداخت و به نقل از ایشان نوشت که ایران قصد دخالت در امور داخلی این کشور را ندارد، ولی کشتار مردم بیگناه در این کشور را محکم کرد.
روزنامه اورشلیم پست نیز در خبری با عنوان "رهبر ایران: دخالت آمریکا در سوریه برای خاورمیانه فاجعه خواهد بود" نوشت: آیتالله علی خامنهای، رهبر معظم (انقلاب اسلامی) ایران روز چهارشنبه گفت که دخالت آمریکا در سوریه برای کل منطقه فاجعه به دنبال خواهد داشت.
این روزنامه در ادامه به بخشی از اظهارات ایشان که منطقه را به انبار باروت تشبیه کرده است اشاره کرد.
شبکه سی ان ان عربی، اسکای نیوز و دیگر سایتهای خبری نیز به بازتاب سخنان رهبر معظم انقلاب درباره سوریه پرداختند.
عکسی که می بینید در اوایل دهه ی شصت، در نماز جمعه تهران گرفته شده است. رزمنده ای از جمع مجاهدان فی سبیل الله که به مقام جانبازی نائل گشته، به قنوت ایستاده است. چه شرحی می توان بر این قنوت نوشت. قنوتی متفاوت از دیگر قنوت ها. من و تو، هنگام قنوت، به کف دستان خود خیره می شویم. حال کسی که کف دستی ندارد و چشمی که به آن ها خیره شود، چه تکلیفی دارد؟ آیا شک داری که این قنوت، به حرمت قمرِ منیر بنی هاشم، همو که دستان و چشمش را پیش از شهادت، هدیه آستان ولایت نمود، پذیرفته ترین قنوت خواهد بود؟
پیامبر اکرم حضرت محمد مصطفی صلیالله علیه و آله در روز " احد" بالای سر "مصعب بن عمیر" ایستاد و برای او دعا کرد و سپس فرمود:
رسول خدا گواهی میدهد که شهدا شاهدان نزد خدا در روز قیامت هستند. بیایید و ایشان را زیارت کنید، بر اینان سلام کنید.
سوگند به آن که جانم در دست اوست، هیچ کس نباشد که بر آنها سلام کند الا اینکه جوابش را میدهند. آنها از میوه های بهشتی و هدایای آن روزی داده میشوند.
متن حدیث:
انّ رسول الله یشهد انّ هولاء شهداء عند الله یوم القیام فاتوهم زوروهم وسلمو علیهم فوالذی نفسی بیده ، لا یسلم علیهم احد الی یوم القیامه ، الاّ ردّوا علیه، یرزقون من ثار الجنه و وتح.
«کشف الاسرار،جلد1، صفحه417 »
روزنامه کیهان امروز دوشنبه 04/06/92 در قسمت پاورقی نوشت: سرانجام روز سرنوشت و روز انتخاب مردم یعنى 22 خرداد فرارسید و پس از رقابتهاى داغ انتخاباتى نامزدها (محمود احمدىنژاد، میرحسین موسوى، مهدى کروبى، محسن رضایى) حالا نوبت مردم بود که صحنهاى بىبدیل را براى نظام جمهورى اسلامى خلق کنند.
حضور 85 درصدى مردم، چهل میلیون رأى را در خط انقلاب تثبیت کرد و مردمسالارى دینى را علىرغم تبلیغات وسیع استکبار جهانى علیه نظام جمهورى اسلامى به رخ جهانیان کشانید.
امّا با این اوصاف، همان طور که پیشبینى مىشد و اصلاحطلبان که شکست خود را قطعى مىدانستند، فرایند تشکیک در سلامت انتخابات را رقم زدند. آنان با طرح کمیته صیانت از آراء تاکتیک فرار به جلو را برگزیده بودند و پس از مشخص شدن نتایج انتخابات و پیروزى رقیب، بر طبل اعتراض و القاء تقلب در انتخابات کوبیدند. نامزد حزب مشارکت و اصلاحطلبان در عین ناباورى قبل از پایان شمارش آراء خود را ابتدا پیروز انتخابات نامید و پس از مدتى بدون دلیل و بیان مستندات، خواستار ابطال انتخابات گردید. این در حالى بود که اگر این ادعا مبنى بر تقلب گسترده در انتخابات وجود داشت، علىالقاعده نباید درخواست ابطال انتخابات صورت مىگرفت، بلکه بایستى بر بازشمارى آراء صندوقهاى اخذ رأى تأکید مىشد! امّا از آنجا که اصلاحطلبان و اعضاى حزب مشارکت و نامزد آنان میرحسین موسوى، امیدى به تغییر نتایج پس از بازشمارى آراء نداشتند، درخواست ابطال انتخابات را مطرح نمودند!
میرحسین موسوى با صدور بیانیههاى متعدد مسئولان برگزارى انتخابات را زیر سؤال برد و از انتخابات به عنوان شعبدهبازى دستاندرکاران یاد کرد. وى به بهانههاى مختلف روزانه بیانیههاى متعددى را صادر کرد و سعى نمود تا هواداران خود را براى اردوکشى خیابانى تحریک کند. لذا در شنبه پس از انتخابات، آشوبهاى پراکندهاى در مناطق شمالى شهر تهران رخ داد. آنان که بىعلاقگى خود را به پیگیرى مسیرهاى قانونى نشان دادند، بحرانآفرینى و ایجاد درگیرى را در دستور کار خود قرار دادند.
به آتش کشیدن سطلهاى زباله، اماکن و اموال عمومى، اتوبوس و خودروهاى دولتى، شکستن شیشه بانکها و مغازههاى مردم، حمله به پایگاه بسیج و مسجد و . . . از جمله اقدامات آشوبطلبانه معترضین بود. حزب مشارکت به عنوان حلقه اصلى ستاد میرحسین موسوى، ضمن حمایت از وى در اردوکشى خیابانى هواداران، فضاى رسانهاى جریان دوم خرداد را در ایجاد وحدت و اتحاد میان معترضین و امیدبخشى به آنان و همچنین پیوند این رسانهها با اپوزیسیون خارجنشین و فراریان اصلاحطلب و مشارکتى مهیا ساخت. اعضاى حزب مشارکت در بسیارى از ناآرامىها حضور داشته و به تحریک اغتشاشگران پرداختند. این حزب همسو با موسوى و کروبى، پس از تأیید صحت انتخابات توسط شوراى نگهبان در تاریخ 10/4/1388 با صدور بیانیهاى نتایج انتخابات را زیر سؤال برد. در ابتداى این بیانیه آمده است: «با اعلام نظر رسمى شوراى نگهبان درباره دهمین انتخابات ریاستجمهورى ایران دوره جدیدى در تاریخ سیاسى ایران آغاز مىشود. سى سال پس از تأسیس جمهورى اسلامى که با شعار آزادى، استقلال و حاکمیت ملى استقرار یافت، شاهد بر آمدن دولتى هستیم که از دل انتخابات مهندسى شده بیرون آمد و اکنون رئیس آن به جاى این که نماینده اراده ملى باشد، برآیند خواست از پیش تعیین شده عده قلیلى است که بارها و بارها با گفتار و رفتار خود، جمهوریت نظام و اصل همراهى و سازگارى دین و مردمسالارى را زیر سؤال بردهاند . . .».420
حمایت حزب مشارکت و برخى دیگر از احزاب جریان دوم خرداد از اغتشاشگران موجب شد تا جمعى از فعالان سیاسى از اعضاى کمیسیون مادّه 10 احزاب بخواهند تا در خصوص عملکرد این حزب طبق قانون تحقیق و تفحص کنند. آنها خواستار لغو مجوز حزب مشارکت و مجمع روحانیون مبارز شدند.421
همچنین در پى اقدامات غیرقانونى و تحریک اغتشاشگران و همنوایى با آنان، چند تن از اعضاى حزب مشارکت از جمله: محسن میردامادى (دبیرکل حزب و رئیس کمیسیون امنیت ملى مجلس ششم)، عبدالله رمضانزاده (قائم مقام دبیرکل حزب و سخنگوى دولت خاتمى)، سعید حجاریان (تئوریسین و عضو مؤسس حزب)، آذر منصورى (معاون سیاسى حزب و نماینده مردم ورامین در شوراى شهر)، مصطفى تاجزاده (عضو شوراى مرکزى حزب و معاون سیاسى وزیر کشور دولت خاتمى)، محسن صفایى فراهانى (عضو شوراى مرکزى و رئیس هیأت اجرایى حزب و رئیس اسبق فدراسیون فوتبال)، محسن امینزاده عضو مؤسس (عضو شوراى مرکزى حزب و رئیس ستاد 88)، داود سلیمانى (عضو شوراى مرکزى حزب و نماینده مجلس ششم) و تعداد دیگرى از اعضاى این حزب توسط دستگاه امنیتى کشور دستگیر شدند. دستگیرى سرشاخههاى افراطى جریان دوم خرداد تأثیر بسیارى در آرامسازى اوضاع و فروکش کردن فتنه 88 داشت. پرویز سرورى (عضو شوراى مرکزى جمعیت رهپویان انقلاب اسلامى) در آن ایام گفت : «هرچه زمان مىگذرد مردم نسبت به تأثیرات سویى که اغتشاشات اخیر داشته، بیشتر آگاه مىشوند و از همه مهمتر این است که صف مردم از کسانى که در پى تخریب و اغتشاش بودهاند، جدا شده است».422 وى با اشاره به بازداشت برخى از سران احزاب اصلاحطلب اظهار داشت: «فضاى آرام کنونى جامعه با بازداشت سرشاخههاى افراطى جریان دوم خردادى مانند سازمان مجاهدین و حزب مشارکت رابطه مستقیمى دارد».423
گرچه عناصر اصلى و سران حزب مشارکت دستگیر شدند، امّا دیگر اعضاى حزب همچنان فعال بودند و بر خواستههاى غیرقانونى خود پافشارى مىکردند. آنان ضمن صدور بیانیه و متهم کردن نظام، قوّه قضائیه و نهادهاى امنیتى سعى در ایجاد فضاى امنیتى در کشور مىکردند. دفاع از متهمان حوادث پس از انتخابات از دیگر اقدامات آنان محسوب مىشد. آنان با برگزارى مراسم دعاى کمیل خواستار آزادى زندانیان همحزبى خود مىشدند. در یکى از این مراسم که با حضور خانوادههاى بازداشتشدگان مشارکتى همراه بود، محتشمىپور (رئیس کمیته غیرقانونى صیانت از آراء) به خواندن دعا و عباس کوشا (عضو جبهه مشارکت) نیز به سخنرانى پرداخت.424 این محافل در پوشش برگزارى مراسم دعا و نیایش که با تبلیغات وسیعى نیز انجام مىگرفت به محفلى براى حمله به ارکان نظام جمهورى اسلامى تبدیل شد.
حزب مشارکت در جریان خطبههاى نماز جمعه هاشمى رفسنجانى در مورخه 26 تیرماه 1388 نیز به تشویق هواداران موسوى براى حضور در نماز جمعه پرداخت. در این رابطه على شکورى راد (عضو شوراى مرکزى حزب مشارکت) طى یادداشتى در سایت نوروز بر اهمیت سیاسى شرکت در نماز جمعه به امامت هاشمى رفسنجانى تأکید کرد و نوشت : «ارعاب و اقسام تضییقات رسانهاى و اطلاعرسانى و نیز مواجه بودن با ممانعت از اجتماعات معترضان را برآن داشته است از این فرصت براى انجام یک حرکت سیاسى استفاده نموده و با شرکت در نماز جمعه پیام اعتراضى خود را با حضور انبوه خود تکرار نمایند».425 شکورى راد در ادامه ضمن تأکید بر نکوهیده نبودن و موجه بودن انگیزه سیاسى براى شرکت در نماز جمعه، از کسانى نیز که براى نخستین بار در معرض شرکت در نماز جمعه قرار گرفتهاند خواست که این را براى خود توفیق بدانند و از همراهى با ملّت بازنمانند!426
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
420- گذر از فتنه 88 ، جلد اوّل، معاونت سیاسى حوزه نمایندگى سپاه پاسداران.
421- روزنامه کیهان، به تاریخ 7/4/1388.
422- روزنامه کیهان، به تاریخ 10/4/1388.
423- همان.
424- روزنامه آفتاب یزد، به تاریخ 20/4/1388.
425- تکیهگاه، ص 396.
426- همان.
علامه حسن حسنزاده آملی متولد 1307، روحانی مجتهد، عارف، فیلسوف متأله و مدرس دروس حوزوی است، وی که تاکنون 85 بهار را پشت سر گذاشته است، یکی از اساتید مطرح اخلاق است که در فلسفه، عرفان، فقه، اصول، ادبیات، ریاضیات، علم فیزیک و شیمی و بسیار علوم دیگر نیز تخصص دارد. بازخوانی سخنان اخلاقی این عارف بالله که در سومین همایش طبیب روحانی تجلیل شده است، خالی از لطف نیست.
*تفکر در قرآن
خداوند متعال میفرماید: «الَّذِینَ یَذْکُرُونَ اللّهَ قِیَامًا وَقُعُودًا وَعَلَىَ جُنُوبِهِمْ وَیَتَفَکَّرُونَ فِی خَلْقِ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ رَبَّنَا مَا خَلَقْتَ هَذا بَاطِلاً سُبْحَانَکَ فَقِنَا عَذَابَ النَّارِ»
خردمندان کسانی هستند که در همه حالات چه ایستاده و نشسته و چه در حال خفتن خدای را یاد میکنند و همیشه در خلقت زمین و آسمان تفکر میکنند و میگویند: «پروردگارا! این جهان با این عظمت را بیهوده نیافریدی، تو پاک و منزهی، پس خدایا ما را به لطف از عذاب دوزخ حفظ بفرما».
*تفکر در روایات
مرحوم کلینی در اصول کافی نقل میکند: امام صادق(ع) فرمودند: بالاترین عبادت تفکر دائمی درباره خداوند و قدرت بیپایان اوست، معمّر ابن خلّاد میگوید: شنیدم امام هشتم علی بن موسی الرضا(ع) میفرمودند: «نماز و روزه زیاد، عبادت نیست، بلکه عبادت، تفکر درباره خداوند متعال است».
همچنین مرحوم کلینی از ربعی نقل میکند، امام صادق(ع) میفرمودند: تفکر انسان را به شناخت خوبیها و عمل به آنها میکشاند.
مرحوم علامه شیخ بهاءالدین(بهایی) از امیرالمؤمنین(ع) نقل میکند، پیامبر اکرم(ص) فرمودند: «کسی که خداوند متعال را بشناسد و او را تعظیم کند، دهانش را از سخن (بیفایده) حفظ میکند و شکمش را از غذا (پرخوری) نگه میدارد و رنج روزه و نماز را بر خویش هموار میکند»، عدهای پرسیدند: ای رسول خدا (ص) آیا اینان اولیای الهیاند؟
آن حضرت(ص) در پاسخ فرمودند: «اولیای خدا کسانیاند که ساکتاند، اما سکوتشان تفکر است و سخن میگویند اما سخن گفتنشان ذکر و یاد خداست، نگاه میکنند و نگاهشان عبرت است میگویند و گفتنشان حکمت است، راه رفتنشان در میان مردم سبب برکت است و اگر نبود اجلهایی که خدا برایشان مقدر فرموده بود از خوف عذاب و شوق ثواب، روحشان در بدنشان نمیگنجید».
*اشارهای به جایگاه تفکر در نظام ارزشی اسلام
یکی از دستورات مهمی که برای سالکین الیالله ضروری است و منشأ بسیاری از سعادات هست، تفکر است که قرآن و روایات به آن اصرار میورزند، قرآن آن را علامت عاقلان و اولوالالباب دانسته و برخی روایات آن را بالاترین عبادت بر شمرده و بعضی بالاترین مرحله علم میدانند و دسته دیگر از روایات یک ساعت تفکر را از یک سال عبادت بالاتر دانسته و حضرت امام خمینی(ره) در این باره مینویسد: تفکر مفتاح ابواب معارف و کلید خزائن کمالات و علوم است و مقدمه لازمه حتمیه سلوک انسانیت است.
با توجه به اهمیت فوقالعاده تفکر در اسلام و اینکه سیره معصومین(ع) و و عالمان وارسته بوده، از هر یک نمونهای تقدیم میشود.
*روایت حضور
*پیامبر اکرم(ص) و تفکر
روایات ماجرای جالبی را از رسول خدا(ص) پیرامون تفکر آن حضرت در دل شب و ترنم آن حضرت، به آیات 190 تا 194 سوره آل عمران - که در صدر بحث تفکر گذشت - نقل میکنند به این مضمون که:
امام صادق (ع) میفرماید: بعد از نزول آیات یاد شده، سیره پیامبر اکرم(ص) این چنین بود که آن حضرت وقتی برای نماز شب از خواب بر میخواست به آسمان نگه میکرد و این آیات را تلاوت میفرمود: «ان فی خلق السموات والارض ...»، پس از آن وضو میگرفت و به نماز شب میایستاد، 4 رکعت از نماز شب را میخواند، دوباره میخوابید، پس از مدتی از خواب بر میخواست، به آسمان مینگریست و دوباره این آیات را میخواند: «ان فی خلق السموات والارض ... یتفکرون فی خلق السموات والارض» پس از آن وضو میگرفت و 4 رکعت دیگر از نماز شب را میخواند، بعداً میخوابید پس از مدتی برای بار سوم از خواب بر میخواست، به چهره زیبای آسمان خیره میشد و برای بار سوم همان آیات را تلاوت میفرمود، پس از آن که وضو میگرفت و بقیه نماز شب(شفع و وتر) را میخواند.
*حالش قابل وصف نبود!
یکی از دوستان و نزدیکان مرحوم ملکی تبریزی میگوید: مرحوم ملکی شبها که برای تهجد و نماز شب به پا میخاست، ابتدا در بسترش مدتی صدا را به گریه بلند میکرد، سپس بیرون میآمد و نگاه به آسمان میکرد و آیات «انّ فی خلق السموات والارض ...» را میخواند و سر به دیوار میگذاشت و مدتی گریه میکرد و پس از تطهیر نیز کنار حوض مدتی پیش از وضو مینشست و میگریست و خلاصه از هنگام بیدار شدن تا آمدن به محل نماز و خواندن نماز شب، چند جا مینشست و بر میخواست و گریه سر میداد و چون به مصلایش میرسید دیگر حالش قابل وصف نبود.
*من کیستم؟!
آنچه در تفکر مهم است اینکه: در چه چیز تفکر کنیم؟ و چگونه؟ کدام تفکر صحیح و کدام ناصحیح است؟!
کدامین فکر ما را شرط راه است/ چرا گه طاعت است و گه گناه است؟
و خود در پاسخ میگوید:
در آلا فکر کردن شرط راه است/ ولی در ذات حق محض گناه است
بود در ذات حق اندیشه باطل/ محال محض دان تحصیل حاصل
تفکر کن تو در خلق سماوات/ که تا ممدوح حق گردی در آیات
و ثمره این تفکر هوشمندانه - تفکر در خود، جهان و صفات خداوند - هدایت انسان و بیداریاش از خواب غفلت و بستر عادات، که این آغاز سعادت ابدی است.
در این جا توجه شما را به رساله و جزوه ارزشمند من کیستم؟ از حضرت استاد جلب میکنم؟
وقتی چنین حالت خروج از عادت که در درس پیش گفتهایم، پیش آمد، مدتی در وضعی عجیب بودم که نمیتوانم آن را به قلم در آورم و به قول شبستری در گلشن راز:
که وصف آن به گفتوگو محال است/ که صاحب حال داند کان چه حال است.
در آن حال به نوشتن جزوهای به نام «من کیستم؟» خویشتن را تسکین میدادم، اکنون پارهای از آن جزوه را به حضور شما بازگو میکنم:
من کیستم؟ من کجا بودم؟ من به کجا میروم؟ آیا کسی هست بگوید من کیستم؟
آیا همیشه در اینجا بودم؟ که نبودم.
آیا همیشه در اینجا هستم؟ که نیستم.
آیا به اختیار خودم آمدم؟ که نیامدم.
آیا به اختیار خود هستم؟ که نیستم.
آیا به اختیار خود میروم؟ که نمیروم.
از کجا آمدهام؟ و به کجا میروم؟ کیست این گره را بگشاید؟
چرا گاهی شاد و گاهی ناشادم؟ از امری خندان و از دیگری گریانم؟
شادی چیست؟ و اندوه چیست؟ خنده چیست؟ و گریه چیست؟
میبینم، میشنوم، حرف میزنم، حفظ میکنم، یاد میگیرم، فراموش میشود، به یاد میآورم، ضبط میشود، احساسات گوناگون دارم، از ادراکات جور واجور دارم، میبویم، میجویم، میپویم، رد میکنم، طلب میکنم، اینها چیست؟ چرا این حالات به من دست میدهد، از کجا میآید؟ و چرا میآید؟ کیست این معما را حل کند؟!
چرا خوابم میآید؟ خواب چیست؟ بیدار میشوم بیداری چیست؟ چرا بیدار میشوم؟ چرا خوابم میآید؟ نه آن از دست من است و نه این، خواب میبینم، خواب دیدن چیست؟ تشنه میشوم، آب میخواهم، تشنگی چیست؟ آب چیست؟
اکنون که دارم میبینم به فکر فرو رفتم که من کیستم؟ این کیست که اینجا نشسته و مینویسد؟ نطفه بود و رشد کرد و بدان صورت در آمد، آن نطفه از کجا بود؟ چرا به این صورت در آمد؟ صورتی حیرتآور در آن نطفه چه بود تا بدین جا رسید؟ در چه کارخانهای صورتگری شد و صورتگر چه کسی است؟ آیا موزونتر از این اندام و صورت میشد یا بهتر از این و زیباتر از این نمیشد؟
این نقشه از کیست؟ و خود آن نقاش چیرهدست کیست؟ و چگونه بر آبی به نام نطفه این چنین صورتگری کرد، آن هم صورت و نقشهای که اگر بنا و ساختمان آن و غرفهها و طبقات اتاقهای آن و قوا و عمال وی و ساکنان در اتاقها و غرفههایش و دستگاه گوارش و بینش و طرح نقشه و پیاده شدن آن و عروض احوال و اطوال و شئون گوناگون آن را شرح داده شود، هزار و یک شب میشود ولی آن افسانه است؟
و این حقیقت و آن گاهی تنها من نیستم، جز من این همه صورتهای شگرف و نقشههای بوالعجب از جانداران دریایی و صحرایی و از رستنیها و زمین و آسمان و ماه و خورشید و ستارگان و نظم و ترتیب حکم فرمای بر کشور وجود و وحدت صنع، و چهره زیبا و قد و قامت دلربای پیکر هستی نیز هست که در هر یک از آنها چه باید گفت و چه توان گفت و چه پرسشهایی پیش از پیش که در یک یک آنها پیش آید؟ و در مجموع آنها عنوان میتوان کرد؟ حیرت اندر حیرت، حیرت اندر حیرت!!
هر چه میبینم متحرک و حرکت میبینم، همه در حرکتاند، زمین در حرکت و آسمان در حرکت، ماه و خورشید و ستارگان در حرکت، رستنیها در حرکت، شاید آب و هوا و خاک و دیگر جمادات هم در حرکت باشند و من بیخبر از حرکت آنها، چرا همه در حرکتاند؟ اگر محرک داشته باشند آن محرک کیست؟ و چگونه موجودی است؟ و تا چه قدر، قدرت و استطاعت دارد که محرک این همه موجودات عظیم است؟؟
آیا خودش هم متحرک است یا نه؟ اگر متحرک باشد محرک میخواهد یا نه؟ و اگر بخواهد محرک او چه کسی خواهد بود و همچنین سخن در آن محرک پیش میآید و همچنین ...!! و آن گهی این همه چرا در حرکتند؟ اگر احتیاج نباشد حرکت نیست، احتیاج به همه چیست؟
آیا همه را یک حاجت است و یا دارای حاجتهای گوناگونند؟ و چون احتیاج است عجز و نقص است که به حرکت به دنبال کمال میروند و در پی رفع نقص خودند، آیا این همه موجودات مشهود ما ناقصاند و کامل نیستند؟ چرا ناقصاند؟ کاملتر از آنها کیست؟ و خود آن کمال چیست؟
و چون به دنبال کمال میروند ناچار ادراک عجز و نقص و احتیاج خود کردهاند، پس شعور دارند، توجه دارند، قوه دراکه دارند، حقیقتی دارند که بدین فکر افتادهاند.
کودکان به مدرسه میروند و در حرکتاند، خواهان علمند، و به دنبال علم میروند، درختان رشد میکنند، پس در حرکتاند و به دنبال حقیقتی و کمالی رهسپارند. حیوانات همچنین شاید جمادات هم این چنین باشند که سنگی در رحم کوه، کم کم گوهری، کانی، گرانبها میشود.
زمین را مینگرم، ستارگان را میبینم، بنیآدم را مشاهده میکنم، حیوانات جور واجور که به چشم میخورند درختهای گوناگون که دیده میشود، گلهای رنگارنگ که به نظر میآید، در همه مات و متحیر، با همه حرفهای بسیار دارم. هر گاه در مقابل آینه میایستم سخت در خود مینگرم و به فکر فرو میروم. که تو کیستی؟ و به کجا میروی؟ چه کسی تو را به این صورت شگفت در آورده است؟
در پیرامون همین حال و موضوع قصیدهای به نام قصیده اطواریه گفتم که برخی از ابیات آن این است:
من چرا بیخبر از خویشتنم؟/ من کیم تا که بگویم که منم؟
من بدین جا ز چه رو آمدهام؟/ کیست تا کو بنماید وطنم؟
آخرالأمر کجا خواهم شد؟/ چیست مرگ من و قبر و کفنم؟
باز از خویشتن اندر عجبم؟/ چیست این الفت جانم به تنم
گاه بینم که در این دار وجود/ با همه هم دم و هم سخنم
گاه انسانم و گه حیوانم/ گاه افراشته و گه اهرمنم
گاه افسرده چو بو تیمارم/ گاه چون طوطی شکر سخنم
گاه چون با قلم اندر گنگی/ گاه سحبان فصیح ز منم
گاه صد بار فروتر ز خزف/ گاه پیرایه و در عدنم
گاه در چینم و در ماچینم/ گاه در ملک ختا و ختنم
گاه بنشسته سر کوه بلند/ گاه در دامن دشت و دمنم
گاه چون جغدک ویرانهنشین/ گاه چون بلبل مست چمنم
گاه در نکبت خود غوطهورم/ گاه بینم حسن اندر حسنم
از امام جعفر صادق علیه السلام نقل کردهاند که فرمود: نمازگزار سه فایده به دست میآورد:
1. هر گاه به نماز بایستد، خوبیها و نیکوییها از پهنه آسمان بر سرش فرو مىریزد.
2. فرشتگان او را از زیر پاهایش تا فراز آسمان احاطه و او را در برمىگیرند.
3. فرشته اى او را ندا مىدهد: اى نمازگزار، اگر میدانستی با چه کسى مناجات مى کنى، هرگز روی نمیگرداندی و به دیگرى توجه نمیکردی.
متن حدیث:
عن جمیل عن أبی عبد الله علیه السلام قال للمصلی ثلاث خصال إذا قام فی صلاته یتناثر علیه البر من أعنان السماء إلى مفرق رأسه و تحف به الملائکة من قدمیه إلى أعنان السماء و ملک ینادی أیها المصلی لو تعلم من تناجی ما انفتلت ؛
«ثوابالاعمال و عقابالاعمال،صفحه 77»