سفارش تبلیغ
صبا ویژن

باربی(3): سرگردان بین فمینیسم و سنتگرایی جنسی

باربی(3): سرگردان بین فمینیسم و سنت‌گرایی جنسی
باربی(3): سرگردان بین فمینیسم و سنت‌گرایی جنسی
تهیه کننده: محمود کریمی
منبع: راسخون
«آیا باربی یک نماد فمنیستی است و به کار مدافعان حقوق زنان می‌آید؛ یا برای زنان مدرن بهتر است که از صفحه روزگار محو شود؟»
این سوال نظر سنجی گاردین است که در آستانه 50 سالگی این عروسک از مخاطبان پرسیده شده است. نتیجه نظر سنجی چنین است: 71 درصد خواستار توقف تولید باربی و 29 درصد خواستار ادامه حضور آن در اسباب بازی فروشی ها شده اند.
در سال 1959 خانم روث هندلر، یکی از موسسین شرکت Mattel، که دختری به اسم باربارا داشت، عروسکی ابداع کرد که نامش «باربی» شد. در همان زمان این عروسک در نمایشگاه «اسباب بازی آمریکایی» در نیویورک معرفی شد.
قرار بود که این اسباب بازی به عروسک مد برای نوجوانان تبدیل شود. اما در نمایشگاه نیویورک، فروشندگان اسباب بازی باربی را به چشم یک عروسک مشتری پسند و محبوب ندیدند. پس از استقبال بی نظیر دخترها از این عروسک بود که باربی معروف و معروف تر شد و کار به جایی رسید که سال ها طول کشید تا Mattle ظرفیت تولیدش را به تقاضای بازار برساند.
با ورود باربی به بازار، صنعت اسباب بازی شاهد یکی از کم نظیر ترین فروش هایش بود. چنان که در همان سال اول 351 هزار عروسک باربی که هر کدام 3 دلار قیمت داشتند به فروش رفت.

یک مانکن همه‌چیز تمام

شمایل اولیه این مانکن عروسکی، یک خانم جوان قد بلند با پاها و دست های کشیده و البته اندامی بی نظیر بود. علاوه بر این موهای بلوند و دم اسبی، لباس شنای راه راه، کفش های جلو باز، عینک آفتابی و گوشواره ظاهری جذاب تر به باربی می داد.
خانم هندلر با الهام گرفتن از عروسک آلمانی «بیلد لیلی» دست به خلق این شخصیت زد. گفته می شود که این عروسک آلمانی شخصیت کمیک های پورنوگرافی آن زمان بوده است.
جفت باربی هم وقتی در 1960 به دنیای اسباب بازی های آمد، به اسم پسر خانم هندلر «کن» یا «کن کارسون» نام گذاری شد. اولین باربی با پاهای تاشو در سال 1965 آمد.
«فرنسی»، به عنوان اولین عروسک آفریقایی - آمریکایی باربی در 1967 به بازار آمد که به جز رنگ پوست هیچ تفاوتی با باربی سفید نداشت. به همین دلیل عموما «کریستی» را که در 1968 معرفی شد، نخستین عروس آفریقایی - آمریکایی باربی می دانند.
باربی هیسپانیک هم در 1980 وارد اسباب بازی فروشی ها شد.
باربی طی 50 سال به صد ها لباس و شخصیت در آمده است؛ از مادر، معلم، پزشک، نوازنده، ورزشکار، خلبان، ملوان، تا حتی متکدی و دزد.
حتی سر نخ بعضی از شخصیت های این عروس به عالم سیاست و مقتضیات آن رسید، مثل جنگ سرد، جنگ ویتنام، اخیرا یونیفورم نیروهای ضد تروریستی بعد از 11 سپتامبر و یونیفورم نظامی متناسب با جنگ عراق. رقیب اصلی باربی، چهار عروسک براتز هستند که در سال 2001 وارد بازار شدند.
باربی که یکی از مسن ترین اسباب بازی های آمریکایی است، طی 50 سال حیاتش موضوع بسیاری از مباحثات و حتی درگیری های قضایی بوده است. این عروسک مد پوش به الگویی برای پوشاک و حتی نحوه زندگی برخی دختران تبدیل شده است.

اندام غیرواقعی و رژیم‌های جان‌فرسا

قدیمی ترین، عمده ترین و البته جالب ترین انتقاد نسبت به باربی موضوع اندام غیر واقعی این عروسک است. دلیل این انتقاد خطری است که خانم های مصمم به داشتن چنین اندامی را تهدید می کند؛ رژیم غذایی سنگین که سلامت آنها را در خطر قرار می‌دهد!
قد استاندارد این عروسک 5/11 اینچ است که در مقیاس 1 به6 ، معادل 5 فوت و 9 اینچ می شود. ابعاد دیگر او در همین مقیاس از بالا به پایین 36، 18 و33 است که طبق نظر چنین بدنی کارشناسان 17 تا 22 درصد کمبود چربی دارد.
به این ترتیب در 1997 Mattle طراحی باربی را تغییر داد و دور کمر آن را کمی زیاد کرد. این شرکت پس از اعمال این تغییر اعلام کرد که باربی اکنون برای طراحی مد روز مناسب تر شده است.
با این وجود جالب است بدانید که به گفته محققان احتمال اینکه کسی بتواند به اندام باربی دست پیدا کند، یک در صد هزار است!
در کشورهای اسلامی البته هر از گاه مخالفت‌هایی با این عروسک که یک نماد آمریکایی محسوب می‌شود بوجود آمده. در سال 2003 عربستان سعودی با اعلام این که این عروسک با ارزش های اسلامی سازگار نیست، فروش آن را ممنوع کرد. یکی از مرکز امر به معروف و نهی از منکر این کشور باربی را «عروسکی یهودی» خواند که با لباس های شرم آور و اندامی نامناسب، به همراه لوازمی که نماد فساد و انحراف تمدن غربی عرضه می شود.
کشورهای اسلامی دیگر هم واکنش هایی نسبت به این نماد کودکانه غربی، واکنش هایی داشته اند که در برخی موارد وجه عملی هم پیدا کرده است؛ نظیر تولید «فولا» عروسک اسلامی و دارا و سارای ایرانی.
در جولای 1992، Mattel باربی سخن گو را هم به بازار عرضه کرد. 270 جمله برای عروسک های سخن گو در نظر گرفته شده بود که از آن تعداد هر عروسک 4 جمله را می گفت. از میان این تعداد جمله درصدی به موضوع انتقادات انجمن آمریکایی «زنان دانشگاهی» به این عروسک تبدیل شد، و باعث آن شد که Mattel در اکتبر همان سال توقف سخنرانی باربی را اعلام کند!
در مارس 2000 داستان هایی شایع شد درباره اینکه وینیل سختی که در باربی های اولیه استفاده می شده، حاوی مواد سمی اند و جان کودکان را تهدید می کنند. که البته این شایعه از سوی متخصصین رد شد.

باربی یعنی کودن؛ یعنی کوته‌فکر

جالب است بدانید کلمه «باربی» گاهی به عنوان یک اصطلاح عامیانه و شاید بی ادبی، به دختر یا زنی اطلاق می شود که احمق و کوته فکر است. اما همین باربی ابله که در چهره و اندام ایده آل بود، با آمدنش تبدیل به رویای دختران و زنان جوان شد. چنان که در 50 سال حیاتش، حتی سبب پدید آمدن یک سندرم شده است؛ «سندرم باربی». این اصطلاح برای توصیف تمایل وافر به داشتن شمایل ظاهری و شیوه زندگی این عروسک به کار می رود. این سندرم عموما در دختران تازه بالغ و نوجوان دیده می شود ولی می تواند در هر سنی بروز پیدا کند.
اما در آستانه 50 سالگی باربی، چرا عده زیادی به برچیده شدن تولید آن و عده دیگر به بقای آن اعتقاد دارند؟
برخی صاحب نظران باربی را برای دختران دارای استقلال فکری یک اسباب بازی افسانه ای می دانند. این گروه که تفکرات فمنیستی دارند، چند دلیل برای نظرشان بیان می کنند. یکی این که تنها این اسباب بازی است که دختران با برادرانشان در استفاده از آن شریک نمی شوند. البته آنها عارضه این مزیت را حسادت پسران می دانند که در خراب کردن عروسک خواهرشان یا تهدید به این کار نمایان می شود.
یکی دیگر از دلایل مورد اشاره این گروه، قیمت مناسب عروسک است، البته به شرط آن که از لوازم جانبی چشم پوشی شود. آنها عقیده دارند که نقش های گوناگون و لباس های رنگارنگ باربی به کودک اجازه می دهد تا ذهنش را آزاد کند و عروسکش را در هر کاری بگمارد. دختران با باربی در خیالات خود زندگی می کنند، و این مزیت از باربی یک ابزار روان شناسی عالی برای کمک به روان آنها می سازد. با این حال این گروه از این که باربی را در شخصیت زن خانه داری ببینند که از ترس تعظیم می کند، یا مورد تحکم و تهدید قرار می گیرد، ابراز انزجار می کنند!
در مقابل برخی از منتقدین باربی، آن را نه مایه افتخار خالقان، که با توجه به الهام گیری از یک عروسک پورنوگرافی آلمانی (لیلی) آن را مایه شرم می دانند. آنها باور دارند که با توجه به الگوبرداری زوج ها ازباربی و کن، این دو عروسک سبب قطبی و جدا شدن نقش دو جنس بشر در جامعه می شوند.
آنها به این مسئله اشاره می کنند که اقدامات بازاریابی برای باربی تا آنجا پیش رفته که از آن در حوزه امور بالینی هم بهره گیری می شود. برای مثال از باربی برای آموزش جنسی دختران در سن رشد، و حتی کمک به آنها در یافتن مردشان استفاده می شود.
مجموعه این اقدامات باعث شد تا جنبشی برعلیه باربی از سال 1972 شکل بگیرد که تولیدکنندگان این عروسک را به ترغیب دختران به مانکن بودن و تبدیل شدن به یک ابزار جنسی متهم می‌کنند. /س


      

باربی(4): باربی و تهاجم فرهنگی

باربی(4): باربی و تهاجم فرهنگی
باربی(4): باربی و تهاجم فرهنگی
تهیه کننده: محمود کریمی
منیع: راسخون

عروسک، اسباب بازی دختران

عروسک ها اسباب بازی هایی هستند در هیات انسانی و به طور عمده به شکل یک دختر طراحی و ساخته می شوند. عروسک ها به دلیل شکل انسانی خود توانایی ایجاد ارتباط و تاثیرگذاری فراوانی بر روی ذهن دختربچه ها دارند. باید توجه داشت که عروسک هرگز قادر نیست احساساتی را که در دختران برمی انگیزاند در پسران نیز تحریک نماید و این نه به توانایی عروسک که به سرشت و روحیات متفاوت پسران و دختران بازمی گردد. کریستیانف سومرز در همین رابطه می گوید: شرکت تولید اسباب بازی «هسبرو» درصدد بود یک خانه عروسکی را از نظر بازاریابی و مطلوبیت برای پسران و دختران امتحان کند، ولی خیلی زود مشخص شد که واکنش دختران و پسران در مقابل محصول یکی نیست. دختران شروع به لباس پوشاندن به عروسک، بوسیدن آن ها و خانه بازی می کردند در حالی که پسران اسباب بازی ها را از سقف خانه بیرون می انداختند.
در روش‌های تعلیم و تربیت، مهم‌ترین و کلیدی‌ترین عامل بحث «الگوسازی» است. هر سن و هر جنس الگوی خاص خود را برمی‌تابد. در این میان مهم‌ترین سن، دوران کودکی است. تربیت دوران کودکی توأم با بهره‌گیری از الگوهای خاص و ویژة این دوران است. طبیعی است که الگوهای دوران کودکی به طور عمده از مؤلفه‌های عاطفی به جای گزاره‌های عقلانی بهره می‌برند. لذا رمز و رازهای موجود در خیال‌پردازی‌های کودکانه، جایگزین گزاره‌های واقع‌گرایانه در تربیت بزرگسالان می‌شود. مبتنی بر این اصل، استفاده از نماد حیوانات به صورت فانتزی در انتقال مفاهیم آموزشی و تربیتی به کودکان همواره مدّ نظر بوده است؛ به گونه‌ای که امروزه بیشترین حجم تولیدات فرهنگی مربوط به کودکان در زمینة انیمیشن، کتاب، داستان و اسباب‌بازی به استفاده از نمادگرایی از حیوانات محدود می‌شود
در این میان دختربچه‌ها انحصاراً به عروسک علاقه‌مند هستند. این علاقه نشأت گرفته از عاطفه ویژة دختر بچه‌ها و همچنین به دلیل قدرت برتر عروسک در ایجاد حسّ همزادپنداری و تفاهم خیالی با کودک است.
عروسک، بالاترین نقش تربیتی را به ویژه در شکل‌دهی و پایه‌ریزی شخصیت دختران دارد. دختربچه‌ها، زنان آیندة هر ملت هستند و برای انحطاط هر ملت بایستی دختران و زنان آن ملت را منحط تربیت نمود. همان‌گونه که برای اعتلای هر ملت، بایستی دختران و زنان آن ملت را متعالی تربیت کرد. از این منظر، نقش عروسک در تهاجم فرهنگی نقش بسیار برجسته‌ای است.
نکته ی بسیار مهم، کارکرد الگویی و تربیتی عروسک است. چرا که در حساس ترین مقطع سنی یعنی در دوران کودکی مورد استفاده قرار گرفته و نقش بسیار موثری در الگوسازی ذهنی دختربچه ها آن هم در قالبی عاطفی و دوست داشتنی دارد.
باید توجه داشت که عروسک ها در پایین ترین مرحله کمک می کنند که کودکان به یک تصویر کامل بدنی دست پیدا کنند. مادران نیز از کارکرد واسطه ای عروسک برای آموزش دختران در اموری همچون غذا خوردن، حمام کردن و آرامش و ... بهره می برند. اما به تناسب رشد سنی دختران، عروسک ها در آموزش نقش های اجتماعی و نمایش تفکیک جنسیتی و فهم کودک از وظایف آینده خویش نقش بارزی را ایفا می کنند.

ویژگی های باربی

در میان عروسک هایی که تاکنون ساخته شده باربی از ویژگی های منحصر به فردی برخوردار است چرا که باربی تنها یک عروسک نیست بلکه یک سلاح کارآمد در صحنه ی جنگ فرهنگی است و به همین خاطر متخصصین فراوانی در تولید، طراحی، تبلیغ و توزیع آن نقش آفرینی نموده اند. به جهت اهمیت این بخش هر یک از ویژگی ها را به صورت جداگانه شرح می دهیم:

اندام باربی

همانگونه که در پیش اشاره شد باربی از شخصیت یک زن ولگرد خیابانی آلمانی به نام لی لی گرفته شده که پس از جنگ به عنوان زنی محبوب خودفروشی می کرده است.
اما این جک رایان بود که به خاطر استعداد ویژه اش در شناخت فرم بدن زنان، لی لی را به چهره ای آنگلوساکسون تبدیل نمود و سرانجام باربی را خلق کرد. دختر 20 ساله ای که پاهای بلند و فیزیک بدنی لاغری داشته و نمایشگر یک قد 195 سانتی متری است. باید توجه داشت که این ویژگی نمایشگر دوران جوانی یک دختر است و از همین جا می توان به الگوسازی باربی برای آینده کودکان به خوبی پی برد.

چهره باربی

طراحی چهره باربی به گونه ای اغراق گونه صورت گرفته که جامع اکثر زیبایی های متصور باشد و البته این طراحی بسیار ماهرانه صورت پذیرفته است. «موی بور و طلایی، گردن باریک و کشیده، گونه های برآمده، دماغ و دهان کوچک، چشمانی درشت و آبی، لبانی پرگوشت، چهره شاداب، پوست روشن، پیشانی و سری متناسب و ... مجموع اعضای چهره باربی را تشکیل می دهد که به ندرت- حتی با هنرمندی تیغ جراحی پزشکان حاذق- هم زمان در یک فرد جمع می شود.

فرم لباس باربی

لباس های ظریف، خوش رنگ و خوش دوخت باربی محصول هنر و دستان بزرگترین طراحان لباس دنیاست که در کمپانی متل گرد هم آمده اند. هیچ عروسکی تا به حال به اندازه باربی لباس متنوع، زیبا و اشرافی به تن نکرده و این تنها اختصاص به دختری دارد که نماینده فرهنگ آمریکایی و نمایشگر یک زن تمام عیار آمریکایی است.
«عریان گرایی، اشرافی گرایی و مصرف گرایی سه مولفه اصلی لباس های باربی است؛ لباس هایی که زرق و برق خیره کننده اش، جلوه ی شهوانی اندام باربی را مضاعف می کند.»

دوباره سازی باربی:

در طی سالیان گذشته، باربی بیش از 500 بار در نقش ها و شخصیت های متفاوت عرضه شده است از آن جمله: پرستار، افسر پلیس، آموزگار، پزشک، دندانپزشک، دامپزشک، خواننده موسیقی راک، ژیمناست، کارآگاه، افسر نیروی دریایی، افسر خلبان، مهماندار هواپیما، دزد، گدا و… که این شخصیت پردازی ها، برای کارکردهای تربیتی این عروسک است.

باربی انتحاری

باربی این بار در نقش سیاسی ظاهر شده و می کوشد با تمسخر ارزش های والای اسلامی، شهادت طلبی را به مثابه امری غیر منطقی و منفور جلوه دهد.
«باربی انتحاری و شهادت طلب که پس از فریاد ا... اکبر با فشردن ضامن کمربند انفجاریش منفجر می شود به طور غیر مستقیم تلاش می کرد تا فرهنگ شهادت طلبی یا تنها سلاح پیروز و بی رقیب مسلمانان را در میان کودکان به تمسخر گیرد... »

باربی نظامی و ضد تروریست

یکی دیگر از کارکردهای باربی تهییج سربازان آمریکایی با پوشیدن یونیفرم نظامی و به دست گرفتن اسلحه ی آمریکایی است. این بار باربی وظیفه دارد افکار عمومی جوانان را با مقاصد جنگ طلبانه ی طراحانش همراه کند:
« در طول جنگ عراق و آمریکا در سال 1990 عروسک باربی با پوشش نظامی آمریکایی به تهییج افکار عمومی پرداخت. پس از واقعه یازده سپتامبر نیز باربی با پوشیدن یونیفرم نیروهای نظامی ضد تروریست با ایفای نقش جدید خود به تهییج افکار عمومی پرداخت، تیتر آگهی تبلیغاتی باربی برای نبرد ضد تروریست این بود: باربی- روح آمریکایی»

باربی و سیاست:

در طول 40 سال گذشته عروسک باربی فعال در عرصه سیاست آمریکا بوده است. در طول انتخابات ایالتی و ملتی، باربی بسیار فعال است. در طول جنگ ویتنام، گرانادا، پاناما و در انتهای جنگ سرد، باربی نقشهای متفاوتی ایفا کرد.
در طول جنگ عراق و آمریکا در سال 1990، عروسک باربی با پوشش یونیفورم نظامی آمریکایی به تهییج افکار عمومی مردم آمریکا پرداخت. پس از واقعه 11 سپتامبر نیز باربی با پوشیدن یونیفورم نیروهای نظامی ضد تروریست، با ایفای نقش جدید خود به تهییج افکار عمومی پرداخت. تیتر آگهی های تبلیغاتی باربی، برای نبرد ضد تروریسم این بود: باربی ـ روح آمریکایی.

باربی و تعلیم و تربیت:

خانم «روت هندلر» همسر رئیس کمپانی متل دریافته بود همچنان که فرزندش باربارا رشد می کند، به شخصیت سازی و تقلید از بزرگسالان در رفتار با عروسکهای کاغذی می پردازد، بنابراین طرح ایده ابداع عروسک واقعی (سه بعدی) به ذهن او خطور کرد.
پس از ساخت باربی، تصمیم بر این شد تا مدل های گوناگونی از لباسها در اختیار کودکان قرار گیرد تا آنان بتوانند شخصیت دلخواه خود را در مدل های مختلف به باربی ببخشند. به مرور زمان باربی کارکرد مهمی یافت؛ باربی به دختران آموزش می داد که جامعه مدرن از آنها به عنوان یک زن چه انتظاری دارد.
کمر باریک و اندام کشیده باربی باعث شده است تا دختران نوجوان در غرب و سایر کشورها برای اینکه اندامشان شبیه باربی شود یا از الگوی باربی خیلی فاصله نداشته باشد، از خوردن غذا به اندازه کافی در سن رشد خود پرهیز کنند. لذا آمار حیرت آور سازمانهای بهداشتی غرب از سوء تغذیه دختران غربی خبر می دهد.
چون مطرح می شد که ترکیب اندام باربی هیچگاه به هم نخواهد خورد، لذا در تربیت دختران برای اینکه در سنین بزرگسالی هیچگاه آبستن نشوند، در حفظ تناسب اندام آنان بسیار موثر بود. در دهه 90 میلادی به دلیل کاهش نرخ تولید مثل در غرب به ویژه در آمریکا، باربی برای تربیت دختران در آن زمینه وارد صحنه شد و در 1955 این عروسک با یک جنین در شکم خود، به بازار عرضه شد تا دختران نوجوان با وضع حمل باربی به دست خود، اشتیاق مادر شدن بیابند. امروزه اسکیپر که خواهر کوچک باربی محسوب می شود، بخشی از پاسخ به درخواست سیاست گذاران فرهنگی برای بچه دار بودن باربی است.
نگاهی به تحول لباسها و شخصیت باربی، بیانگر آن تحول اجتماعی است که باربی در آن آفریده شده است. امروزه عروسک بزرگ باربی در هیکل یک دختر جوان حقیقی، برای مقاصد مستهجن در فروشگاه های غربی خرید و فروش می شود. تعداد زیادی از هنرپیشه ها و خوانندگان زن غربی با صرف هزینه های زیاد اندام و چهره خود را همچون باربی می سازند تا مورد توجه عموم واقع شوند. امروزه باربی بر روی تمام وسایل مورد استفاده کودکان و نوجوانان اعم از لوازم التحریر، لوازم بهداشتی و آرایشی، پوشاک، اسباب بازی، لوازم تزئینی و… حک شده است و حتی خوردنی های فانتزی کودکان مانند آدامس و شکلات نیز از حضور باربی بی نصیب نیستند. چه اینکه دخترها در سراسر جهان بایستی حضور مدل و الگوی غربی خود( باربی) را همواره در پیرامون خود حس کنند. مادران غربی می پرسند؛ چرا دختران ما زودتر از آنچه که باید بالغ می شوند؟ دلیل این بلوغ زودرس جنسی دختران ما در چیست؟

استراتژی فرهنگی آمریکا و باربی:

از آنجا که بیان دکترین فرهنگی آمریکا بر اومانیسم (بشر مداری به جای خدا محوری)، لیبرالیسم(اباحی گر)، سکولاریسم( عرفی اندیشی و دنیا گرایی) و هدونیسم (لذت محوری) است، طبیعی است که سیاستمداران و استراتژیست های فرهنگی آمریکا تلاش نمایند تا از طریق شیوه و راهکارهای مختلف، بنیان فرهنگی خود را تقویت، و آن را در آمریکا و در سراسر جهان بسط و تسری دهند. یکی از این شیوه ها، تربیت دختران آمریکا و سراسر جهان با گزاره های فرهنگ آمریکایی است. لذا به عنوان بهترین و کارآمدترین راه، اگر دختران سایر ملت ها با «ارزش» های آمریکایی تربیت شوند، این دختران، نقش همسران و مادران را در جوامع خودشان عهده دار می شوند، لذا مبتنی بر ارزش های آمریکایی، جامعه شان را اداره می کنند و این مهمترین کارکرد تهاجمی یک فرهنگ مهاجم است که شهروندان، دیگر ممالک را با ارزش های خود بپرورانند.
اینگونه است که باربی در استراتژی فرهنگی آمریکا واجد بالاترین تأثیرها و ارزش گذاری هاست. و در عرصه پدافند در برابر تهاجم فرهنگی عروسک باربی، مهمترین اقدام در گام نخست تبیین مخاطرات تربیتی و فرهنگی این عروسک است. لذا هشدار بصیرت بخش در صدر این اقدامات است.

مکانیزم تربیتی عروسک باربی:

عروسک باربی بر خلاف سایر عروسکها تداعی کننده بچه نبوده و دارای چهره بچه گانه نمی باشد، بلکه یک زن بیست ساله آمریکایی با تمام مشخصات اندامی آن است که با دقت فراوان طراحی و ساخته می شود و با حضور تصاویرش در اکثر مایحتاج و ملزومات ضروری کودکان و نوجوان از قبیل لوازم التحریر، کیف، کفش، شکلات ها، ظروف، البسه، ساعت، وسایل شخصی و… که به بیش از دهها هزار مورد موجود در بازار حتی بازار داخلی می رسد، ملکه ذهنی کودکان و نوجوانان گردیده و خود را به آنان تحمیل و موجب خرید عروسک می گردد. خریداران باربی با خرید یک عروسک کارشان تمام نشده و مجبورند تمام وسایل مکمل آن را از قبیل لباس خواب، وسایل حمام، مایوی شنا، لباس مهیمانی، وسایل آرایش و… را که همه ساله در چندین نوبت نیز تغییر مد داده، بازسازی و تولید می شوند را تهیه و همواره آن را به روز نمایند. بدیهی است مدل لباس باربی و تمام آنچه که تحت عنوان متعلقات عروسک عرضه می شود، مدل لباس و سایر وسایل مورد نیاز دختران و زنان قرار گرفته و بدین صورت دختران مأنوس با این عروسک با سلیقه باربی ( یا به قول دقیقتر با سلیقه و خواست یک زن آمریکایی) بزرگ شده و در زمانی که به سن انتخاب می رسند، دقیقاً دارای سلیقه ای همانند باربی (یا یک زن آمریکایی) می باشند. بنابراین هر آنچه در تمدن غرب برای انحطاط بشر تولید و عرضه می شود، قبلاً ذائقه و احساس نیاز به آن را با هزینه مصرف کنندگان به وجود آورده اند پدیده «باربی بیس» یکی از نمودهای عینی در داخل کشور است که متخصصان تربیتی و تغذیه داخلی با نگرانی فراوان از طریق رسانه های جمعی در جستجوی راه حلی برای آن و اطلاع رسانی به خانواده های ایرانی برای پیشگیری و جلوگیری از گسترش آن هستند؛ در شرایطی که در صفحه نیازمندی های روزنامه های صبح و عصر آگهی های بسیار فریبنده ای با عبارات اغفال کنندای دختران این مرز و بوم را با وعده و وعید فراوان به باربی شدن دعوت می نمایند.
نباید فراموش کرد که تا این لحظه، هیچ کشور و ملتی نتوانسته است در برابر باربی، رقیبی ماندگار و جدی بتراشد و در این عرصه کاملاً شکست نخورده باشد که از جمله «عروسک سندی» در انگلیس می باشد.

باربی و رسانه ها

برای دستیابی به اهداف پیش بینی شده و کارکردهای مورد انتظار، این بازیچه استراتژیک باید به گونه ای متفاوت و در اندازه قابل قبول و با در نظر گرفتن تمام ظرایف هنری و فنی تبلیغ شود. چرا که عصر، عصر ارتباطات است و هر پدیده ای برای حفظ بقا و افزایش تاثیر خود ناچار از در نظر گرفتن حمایت رسانه ای و تبلیغی خویش است.
نباید از یاد برد که یکی از کارکردهای رسانه نزدیک نمودن سلیقه مصرف افراد به یکدیگر و کمک به فراگیری استفاده از یک کالاست.
«در سال 2001 عروسک باربی در اولین فیلم کامپیوتری خود به نام باربی و فندق شکن ظاهر شد و از آن پس تاکنون تعداد قابل توجهی فیلم کامپیوتری- انیمیشن- فیلم سینمایی و مستهجن در مورد باربی تولید شده است.»
یکی از نکات جالب توجه در حمایت رسانه ای از باربی سایت اینترنتی آن است. سایتی که پس از ورود به آن نشانگر شما هم تغییر شکل داده و به پروانه ای بال زنان تبدیل می شود. افراد پس از ورود به سایت « در یک قسمت می توانند بازی کنند، در جایی دیگر با باربی در کنار دریا قدم بزنند یا در منزل جشن تولد بگیرند و ... » و همین امر جذابیت بسیار بالایی برای کودکان ایجاد نموده است.

باربی و صنعت

همانگونه که اشاره شد استیل زندگی آمریکایی باید معرف همه بخش های زندگی باشد. در اینجا صنعت به کمک فراگیری باربی آمده است. امروزه اکثر نیازمندی های دختران با تصویر، رنگ و تبلیغ باربی در بازار کشورهای مختلف از جمله کشور خودمان یافت می شود. آنچنان که به گفته یکی از کارشناسان می توان با هزینه ی حدود یک میلیون تومان، تمام مایحتاج یک دختر را که تبلیغ کننده باربی باشد از بازار جمع آوری نمود، از لوازم التحریر گرفته تا لوازم بهداشتی- آرایشی، انواع لباس، کیف، کفش، خوردنی های مورد علاقه ی کودکان و ... .
فراگیری و فروش قابل توجه این محصولات باعث رونق بیش از پیش اقتصادی این عرصه گردیده و زمینه ی تولید آن با کیفیتهای گوناگون و به منظور تامین سطوح مختلف درآمدی را فراهم نموده است.

تاثیرات مخرب عروسک باربی

نظر به اختصار این مقال و از نگاه موضوعی به چند مورد اشاره می شود:

بلوغ زودرس:

یکی از کارکردهای باربی پر رنگ نمودن غرایز جنسی در ذهن دختران و آموزش روابط جنسی است و به تعبیر برخی فعالان ضد باربی، آموزگار سکس است در حالی که توان عشق آفرینی ندارد.
تقلیل حیا و ترویج اخلاق جنسی مورد نظر باربی از آنجا آغاز می شود که کودک نه تنها می تواند به تعویض لباس های زیر عروسک اقدام کند که به این کار نیز تشویق می شود و در بسیاری از اوقات با اندام جنسی عروسک سر و کار داشته و به تدریج قبح دیدن آن در نظر کودک می شکند.
تامل در این موضوع که کودکان در اثر آلودگی ذهنشان به این موضوعات و بلوغ زودرس جنسی، فرصت حضور در دنیای زیبا و دوست داشتنی کودکی را خیلی زود از دست می دهند، تاسف آور است.

سوء تغذیه:

اگرچه فرم بدن باربی به گونه ای طراحی شده که بعید به نظر می رسد هیچ زنی بتواند با ویژگی های فیزیکی آن به حیات خویش ادامه دهند، اما در اثر تبلیغات، ویژگی های باربی به مثابه«ملاک زیبایی زن امروز»، باعث شده که بسیاری از زنان و دختران با اتخاذ رژیم لاغری و تلاش در جهت شبیه شدن به فیزیک بدنی باربی در دام بیماری های سوء تغذیه همچون آنورکزیا و بولیمیا گرفتار شوند.
« طبق آمار در آمریکا از هر پنج دختر دانشجو یک نفر به بیماری کم غذایی مبتلا است و در سال حدود بیست درصد از افراد مبتلا به این بیماری ها جان می سپارند.این مساله به قدری رایج و نگران کننده است که در برخی از دانشگاه های آمریکا، مواد غذایی رژیمی مانند سالاد در غذاخوری دانشگاه به طرز ماهرانه ای با مواد نشاسته ای آغشته می شود که دانشجویانی که تنها از سالاد تغذیه می کنند دچار بیماری کم غذایی نشوند.»
باید توجه داشت که نه تنها دانشجویان که بازیگران و هنرمندان زن با صرف هزینه های فراوان و با کمک جراحان ماهر زیبایی صورت و شکم، تلاش می کنند اندام خود را با اندام باربی، ملکه زیبایی زنان تطبیق دهند.
در همین رابطه تلاش فمنیست ها برای افشای ساختگی و غیر قابل واقعی بودن معیارهای زیبایی باربی جالب توجه است :
« باربی با قد بیش از 2 متر، تنها 46 کیلو گرم وزن دارد . در حالی که متوسط قد و وزن زن آمریکایی به ترتیب 163 سانتی متر و 66 کیلو گرم است و اگر عروسک باربی در همان ابعاد جان می یافت ، نمی توانست وزن خود را تحمل کند ، نمی توانست قاعدگی ماهانه داشته باشد و البته به هیچ وجه امکان باروری و بارداری نداشت »
در همین رابطه یک ضرب المثل آمریکایی نیز وجود دارد که می گوید : « هر چه قدر لاغر شوی یا پولدار شوی باز هم کم است »

مصرف گرایی و تجمل :

پیش تر به این نکته اشاره نمودیم که بزرگترین طراحان لباس دنیا به کمک کمپانی متل شتافته و به طراحی ظریف و زیبای لباس های گوناگون باربی می پردازند . این لباس ها اغلب تجملاتی و متعلق به طبقه ی ثروتمند جامعه است و اگر چه کودک را در رویای زیبای آینده استفاده از آن غرق می کند اما درکناراین حسرت رسیدن به آن نیز دردل او به جای می گذارد . نه تنها لباس که زیورآلات باربی نیز بسیار گران هستند . باربی به ترویج تجمل و مصرف گرایی با توجه به تنوع بیش از حد می پردازد و این یکی از ویروس های کشنده فرهنگ غربی است که باربی به مثابه یک بیمار ، آن را در میان دختران دیگر سرزمین ها می پراکند و ایشان را به بیماری مهلک مصرف گرایی ، تجمل و مادی گرایی دچار می کند .

نتیجه

دقت در پدیده عروسک باربی و تاثیرگذاری آن در طول بیش از نیم قرن هر انسان خردمندی را به تامل وامی دارد که چگونه یک عروسک می تواند این همه تاثیرات مخرب فرهنگی ، اجتماعی ، روانی و .... داشته باشد و چه ماهرانه توانسته از غفلت میلیون ها انسان سوء استفاده کرده و در قلعه ی ذهن آن ها خانه کند. در همین راستا یکی از کارشناسان به زیبایی تعبیر نموده که « باربی اسب تروا است.»

ملاحظه دقت و ظرافت در طراحی این سلاح موثر و فراگیر فرهنگی نشان از رصد دائمی تغییرات فرهنگی و سیاسی دنیا توسط سازندگان عروسک باربی دارد . در همین راستا این جمله از براندا آندولینا بازار یاب کمپانی متل بسیار تکان دهنده است که گفته بود : « ما همواره با دقت آمار نوزادان متولد شده را بررسی می کنیم و ترکیب والدین و فرهنگ و زبان آن ها را کاملا در نظر می گیریم.»
از این نکته نباید غفلت کرد که غرب و به ویژه آمریکا برای تعریف انسان معیار خود از همه ی ابزارهای فرهنگی ، سیاسی ، اقتصادی و حتی نظامی خویش بهره می برد و البته به کمک و رسانه های ارتباط جمعی پذیرش این مدل و معیار را مطلوب و قابل دستیابی جلوه می دهد .
اما روی دیگر سکه مقابله با این هجوم گسترده و استفاده از قابلیت های فراوان اسباب بازی در الگو سازی برای دختران و مادران آینده جامعه است، چنانچه در فرهنگ غنی اسلامی و ایرانی زن از جایگاه ویژه برخوردار بوده و سلامت او تضمین کننده سلامت جامعه محسوب می شود. اگر چه دارا و سارا و دیگر اعضای خانواده او آغاز قابل تقدیر و موثری در ورود به این مسیر بوده اند اما به هیچ وجه کافی نبوده و پاسخگوی این هجمه عظیم فرهنگی نخواهد بود . موفقیت این امر و دستیابی به الگویی برای تربیت دختران درگرو یک عزم ملی و سامان دهی همه ی توان فکری ، فرهنگی ، اقتصادی و ... برای تحقق آن است و تردیدی نیست که اگر در مسیر تربیت مادران فردای سرزمینمان موفق شویم آن روز است که می توانیم مدعی ترسیم آینده ای روشن و جامعه ای آباد توام با سلامت اخلاقی و روانی برای همه ی مردم باشیم . ان شاءا... /س


      

باربی(2): باربی و هویت زن

باربی(2): باربی و هویت زن
باربی(2): باربی و هویت زن
تهیه کننده: محمود کریمی
منبع: راسخون
غرب برای رسوخ به فکر و اندیشه و سپس رفتار انسانها به صورت گری و تصویر سازی می پردازد. تصویری که می تواند به خاطر جاذبه هایش زشتی ها را زیبایی جلوه دهد و عیب ها را بپوشاند و دروغها را راست بنمایاند. البته این شگرد کاری شیطان است که هوا و هوس را می پروراند. یکی از مظاهری که فرهنگ غرب برای کودکان آنرا دنبال می کند وسایل اسباب بازی خصوصا عروسک هاست. عروسک باربی که برگرفته از یک زن ولگرد و خیابانی آلمانی به نام لی لی است توانسته جای خوبی در بازار فروش عروسک ها برای خود در سراسر دنیا باز کند. بدین گونه فرهنگ یک زن خیابانی تحت عنوان زیبایی به دختر بچه ها راه پیدا می کند، البته باید برای فهم این فرهنگ توجه کمی را به ویژگی های ذاتی زن و مرد داشته باشیم.
زن معشوق آفریده شده است. از این رو هنرِ دست بازی به دل مرد و در اختیار گرفتن آن را دارد. استاد شهید مرتضی مطهری(ره) در این باره سخنانِ پرنغزی دارد، وی می گوید: طبیعت، مرد را مظهر طلب و عشق و تقاضا آفریده است و زن را مظهر مطلوب بودن و معشوق بودن. طبیعت زن را گُل و مرد را بلبل، زن را شمع و مرد را پروانه قرار داده است. این یکی از تدابیر حکیمانه و شاهکارهای خلقت است که در غریزه مرد نیاز و طلب و در غریزه زن ناز و جلوه قرار داده است... منتهای هنر زن این بوده است، به آستان خود بکشاند.
باربی نماد و سمبل فرهنگ عریان گرا و لذت جوی غرب، مبلغ تفکر تنّازی است؛ چرا که هیچ گاه افسرده و پیر نمی شود و به انحای مختلف به زنان غرب و در دامنه وسیع تری به زنان ملیت های مختلف می آموزد که چگونه جسم خود را در معرض غارت مردان قرار دهند و با استفاده از زیبایی های جنسی خود، برای سحر و شکار دلِ مردان سود جویند. اما آیا باربی به عنوان نمونه کامل یک زنِ آمریکایی قدرت عشق آفرینی دارد؟ به عبارت دیگر، آیا نمونه باربی می تواند شعله های سوزانِ آتش عشق را در دل مردان بیافروزد و در ادوار مختلف زندگی همواره آن را افروخته نگاه دارد؟ پاسخ بدین سئوال البته منفی است؛ چرا که باربی نماد سکس است و سکس برخلاف پندار عمومی زنان غربی، هرگز قادر نیست عشقی ماندگار را در مغاک دلِ مردان پدید آورد؛ بلکه باید گفت که عریان گرایی قربانگاه واقعی عشق می باشد.
به گواه تاریخ شرم، حیا و عفت زنانه همان مقررات اخلاقی و قوانین غریزی است که زنان به واسطه آنها آتش عشق را در دل مردان شعله ور می کنند و شأن و منزلت خویش را تا حد پرستش بالا می برند.
علامه شهید مرتضی مطهری(ره) به نقل از ویل دورانت می گوید: زنان دریافتند که دست و دل بازی مایه طعن و تحقیر است و این امر را به دختران خود یاد دادند... زنان بی شرم جز در موارد زودگذر برای مردان جذاب نیستند. خودداری از انبساط و امساک در بذل و بخشش بهترین سلاح برای شکارمردان است. اگر اعضای نهانی انسان را در معرض عام تشریح می کردند، توجه ما به آن جلب می شد ولی رغبت و قصد به ندرت تحریک می گردید. مرد جوان به دنبال چشمان پُر از حیاست و بدون آن که بداند، حس می کند که این خودداری ظریفانه ازیک لطف و رقت عالی خبر می دهد.
همچنین شهید مطهری(ره) از برتراند راسل نقل می کند: اصل اساسی عشق رمانتیک آن است که معشوق خود را بسیار گران بها و به دست آوردنش را بسیار دشوار بدانیم... بهای زیادی که برای زن قایل می شدند نتیجه روانشناسی اشکال تصرف وی بود... از لحاظ هنرها مایه تأسف است که به آسانی به زنان بتوان دست یافت و خیلی بهتر است که وصال زنان دشوار باشد، بدون آن که غیر ممکن گردد... اگر مردی هیچ گونه رداع اخلاقی در برابر خود نبیند یک باره تسلیم تمایلات جنسی شده و عشق را از کلیه احساسات جدی و عواطف عمیق جدا سا خته و حتی آن را با کینه همراه می سازد.
چشمان پُر از آزرم، استغنای ظریفانه و عدم دسترسی آسان به زنان، همان مقررات غریزی است که موجب خیال پردازی های شاعرانه و به وجود آمدن عشق در مردان می شود. باربی از این حیث قادر نیست عشقی شورانگیز را خلق کند؛ چرا که بی شرم و سهل الوصول است. هیچ نقطه پنهانی ندارد و به هیچ خیالِ عاشقانه ای دامن نمی زند. نهایت چیزی که مدل باربی به مردان هدیه می دهد، اقناع شهوت و کام جویی های جنسی است. بنابراین الگوی باربی به دلیل بی شرمی، بی حیایی و بی عفتی هرگز نمی تواند مولد عشق باشد.اما بدون تردید این توانایی را دارد که مجالس کام جویی های مردان را رونق بخشد و بر متاع بازار شهوات جنسی بیفزاید. چهره و اندام باربی به عنوان ارزشمندترین اجزای این عروسک تنها حامل این نوع تفکر است.
وقتی کار بدین جا می کشد که دیگر از زن نه به عنوان یک موجود دارای شخصیت و هویت، بلکه از اجزای بدن او صحبت به میان می آید و از سکسی بودن سر و سینه و پای زن چنان بحث می شود که از زمره گوشت گردن و قلوه گاه و ران گوسفند، بزرگترین لطمه به خود زن وارد شده است. او که همواره با حفظ شرم، از موضع قدرت و ناز با جنس مخالف روبرو می شده، اکنون از موضع ضعف و نیاز خود را عرضه می کند. اکنون در غرب دیگر آن غرور زنانه که جزءلاینفک زنانگی اوست، به کلی شکسته شده است و دیگر از آن عزت نفس و مناعت طبع که او را محبوب و معشوق می ساخت، خبری نیست.
باربی به کودکان می آموزد که چگونه با آرامش ،کالای جسم خود را در معرض چشمان گرسنه مردان قرار دهند و از تن خود به مثابه سلاحی زنانه برای شکار دل های شهوانی سود جویند. باربی آموزگار سکس است و به همین دلیل توانایی عشق آفرینی را ندارد. او زاده شهوت است و لذا نمی تواند آنچه را که خود ندارد به دیگران هدیه دهد. /س


      

باربی(1): سیر تاریخی باربی

باربی(1): سیر تاریخی باربی
باربی(1): سیر تاریخی باربی
تهیه کننده: محمود کریمی
منبع: راسخون
چیزی که در تجربه تاریخی اندلس ثبت شده بود و موجب شکست تدریجی مسلمانان با استفاده از اهرم افساد زنان و دختران گردیده بود. عروسک باربی پدیده ای است که در همین راستا طراحی شده و این نوشته سعی دارد تا نگاهی اجمالی به ابعاد و تاثیرات آن داشته باشد و زمینه تامل بیشتر افراد نسبت به این پدیده ی فرهنگی- سیاسی- اقتصادی را فراهم آورد.
تأمل در باب چگونه زیستن مساله ای است که از دیرباز ذهن بشر را به خود مشغول ساخته و از گذشته های دور تاکنون متفکران و اندیشمندان بسته به جهان بینی و مبانی فکری خویش پاسخ های گوناگونی را در این زمینه ارائه نموده اند. این موضوع تا آنجا پیش رفته که امروزه با توجه به ارتقاء سطح آگاهی و دانش بشری، به شیوه های مختلف زیستن و یا به تعبیر سبک های مختلف زندگی منجر شده است. سبک هایی که همه ابعاد زندگی بشر در یک اجتماع و جامعه را در بر گرفته و تعریف مشخص از آن ارائه نموده است.
با پایان یافتن جنگ جهانی دوم و ظهور دو بلوک شرق و غرب به رهبری شوروی و ایالات متحده آمریکا، صحنه جنگ بین دو ابرقدرت تغییر یافته و جنگ سرد آغاز شد؛ جنگی که زمین درگیری آن نه مثل گذشته محدود بود و نه مشخص؛ جنگی که نه با فکر نظامیان بلکه با طرح ریزی استراتژیست های دو طرف طراحی و با به کارگیری سلاح فرهنگ، هنر و رسانه انجام می گرفت و این آمریکا بود که به واسطه برتری اش در حوزه های ذکر شده به مرور از رقیب خود پیشی گرفت.
در این میان ظهور انقلاب اسلامی با شعار نه شرقی، نه غربی و پیدایش موج بیداری اسلامی در بین مسلمانان جهان- متاثر از این انقلاب- و تجربه ی تلخ شکست در پی تهاجم نظامی، دولتمردان ایالات متحده را بیش از پیش وادار نمود تا به شیوه ی دیگری از جنگیدن بیاندیشند و این بار جدی تر به عرصه های غیر نظامی جنگ روی آورند. لذا مساله سبک زندگی مورد توجه سیاستمداران ایالات متحده آمریکا قرار گرفت. مجموعه ای که بوسیله آن بتوان برای لحظه لحظه زندگی مردم برنامه داشت؛ یعنی چگونگی خوراک، پوشاک، تفریح، معماری، ارتباط با دیگران، لوازم زندگی و ... بر همین اساس پدیده سبک زندگی آمریکایی موضوعیت یافت. در این میان توجه ویژه برنامه ریزان به نقش زنان و دختران در ترویج فرهنگ مورد نظر، حائز اهمیت و تامل است.
چیزی که در تجربه تاریخی اندلس ثبت شده بود و موجب شکست تدریجی مسلمانان با استفاده از اهرم افساد زنان و دختران گردیده بود.
عروسک باربی پدیده ای است که در همین راستا طراحی شده و این نوشته سعی دارد تا نگاهی اجمالی به ابعاد و تاثیرات آن داشته باشد و زمینه تامل بیشتر افراد نسبت به این پدیده ی فرهنگی- سیاسی- اقتصادی را فراهم آورد.

کمپانی «متل»:

کمپانی متل در سال 1945، توسط زوج «هندلر» و «مت» در ایالت کالیفرنیای جنوبی آمریکا تاسیس شد. این شرکت، ابتدا قاب عکس تولید می کرد و سپس به ساخت مبلمان خانه، و در نهایت به تولید اسباب بازی روی آورد.
روث هندلر هنگام مشاهده بازی دخترش باربارا با عروسک های کاغذی متوجه شد او از بازی دادن آنها در نقش بزرگسالان لذت می برد. آن زمان اغلب عروسک ها به شکل کودکان خردسال ساخته می شدند. روث ایده ساخت عروسکی با اندام بزرگسالان را به شوهرش الیوت پیشنهاد نمود، اما وی به عنوان مدیر شرکت متل اشتیاقی به این پیشنهاد نشان نداد.
در سال 1956 روث در سفری به آلمان به عروسکی که بایلد لی لی نامیده می شد برخورد نمود که عینا مطابق آن چیزی بود که در سر می پروراند. او سه عدد از این عروسکها را خریداری کرد. یکی را به دخترش داد و دوتای دیگر را به متل برد.
عروسک لی لی براساس شخصیت محبوب ظاهر شده در کمیک استریپی شکل گرفته بود. لی لی، خانم خوشنامی بود که می دانست چه میخواهد. عروسک لی لی اولین بار در سال 1955 در آلمان به فروش رفت و اگر چه در آغاز به بزرگسالان فروخته می شد، اما کمکم محبوبیتی بین کودکان بدست آورد که از پوشاندنش با قطعاتی که جداگانه در دسترس بودند، لذت می بردند.

متل و «میکی ماوس»:

کمپانی متل در 1955، برای تبلیغ اسباب بازی ها در نمایش های تلویزیونی با کلوپ میکی ماوس به همکاری پرداخت که موجب دگرگونی ساختاری در تجارت اسباب بازی شد.

جهت گیری در عروسک سازی:

در سال 1959، به دلیل علاقه دختر «هندلر» به عروسک های کاغذی، این شرکت طرح ساخت عروسک را دنبال کرد که منجر به عقد قرارداد برای دریافت امتیاز عروسک آلمانی «لی لی» شد.

عروسک «لی لی»:

عروسک «لی لی»، در واقع بر گرفته از شخصیت و اندام و چهره یک زن خیابان گرد آلمانی به همین نام بود. عروسک آلمانی «لی لی» به عنوان یک قطعه کلکسیونی فقط به بزرگسالان به ویژه به کلکسیونرهای اسباب بازی فروخته می شد.

تغییر نژاد:

کمپانی «متل»، امتیاز عروسک «لی لی» را از آلمان خرید، و پس از تغییراتی، صورت بندی نژادی آن را به نژاد «آنگلوساکسون» همانند کرد و به تولید انبوه آن در آمریکا اقدام نمود.

تولد باربی:

این عروسک تغییر نژاد یافته ( به نژاد آمریکایی ـ انگلیسی آنگلوساکسون) باربی لقب گرفت. باربی، اسم خلاصه شده باربارا، دختر کوچک رئیس کمپانی متل یعنی آقای هندلر بود. باربی به زودی در صف اول اسباب بازی دختران در غرب قرار گرفت. در سال 1959 هر عروسک باربی به قیمت سه دلار فروخته می شد؛ اما اکنون هر عروسک باربی اصل ساخت کمپانی متل 4500 دلار قیمت دارد.

از طراحی موشک ضد هوایی تا طراحی عروسک باربی:

طراح تغییرات «باربی» در آمریکا در کمپانی «متل»، «جک رایان» است. وی قبل از آن در پنتاگون (وزارت جنگ آمریکا) طراح موشک های اسپارو و هاوک بود. شرکت متل او را بخاطر تخصص و استعدادش در شناخت فرم هیکل زنان استخدام کرد.

شرکت سهامی عام متل:

در سال 1960، شرکت «متل»، سهام خود را به فروش رساند و به سهامی عام تبدیل شد. از 1963 تا سال 1965، ثروت کمپانی «متل» از 100 میلیون دلار به 500 میلیون دلار افزایش یافت.

تولد کن ( دوست پسر باربی):

در سال 1961، کمپانی« متل» عروسک «کن» را تولید کرد. این عروسک پسری بود با لباس های شیک و موهای قهوه ای با نامی بر گرفته از نام پسر آقای هندلر(رئیس کمپانی متل). به این ترتیب عروسک باربی صاحب یک دوست پسر شد.
بعدها در سال 1963، عروسک «میچ» و در سال 1965، عروسک «اسکیپر» به جمع «کن» و« باربی» پیوستند.

دوستان زرد و سیاه باربی:

در سال 1968، کمپانی «متل» برای اینکه به باربی یک شخصیت تربیتی جهانی ببخشد، اقدام به ساخت و فروش عروسک های سیاه و زردی نمود که هیکل و اندام آنها کاملا همانند اندام باربی، ولی رنگ پوست و چهره آنها متفاوت است. عروسک دو رگه آفریقایی ـ آمریکایی برای کودکان سیاه پوست در آمریکا و آفریقا که به باربی سیاهان معروف شد، با نام «کریستین» توسط کمپانی «متل» به بازار آمد. این همه مسئله نبود؛ بازار بیش از یک میلیاردی زرد پوستان در آسیا و همچنین تربیت غربی دختران آنان، ضرورت نگاه فرهنگ غربی به آن عرصه را جدی ساخت. در سال 1990، «کی یرا» باربی ژاپنی ها و چینی ها را ساخته و روانه بازار کرد. در کنار این دوست زرد پوست باربی، دو سال قبل از آن (1988) ترزای آمریکای لاتین به جمع دوستان باربی پیوسته بود.

گسترش فعالیت های کمپانی متل:

از 1965، کمپانی متل در راستای تبلیغ و ترویج باربی به ساخت و فروش اسباب بازی های جنبی و تکمیلی آن پرداخت: اسباب بازی «ببین و بگو» در مهد کودک ها، خودروهای مسابقه ای احتراقی، اسباب بازی های الکترونیکی، سرگرمی های ویدئوی خانگی، پازل ها و……

اساسنامه کودکان:

در سال 1978، متاثر از شعار حقوق بشر رئیس جمهور وقت آمریکا، جیمی کارتر مبنی بر بسط حقوق بشر در جهان، کمپانی متل با دید بشر دوستانه!!؟ اساسنامه جهانی کودکان را تنظیم نمود که به شکل قابل توجهی شرکایی را به صورت غیر انتفاعی در اتحادیه ای پیرامون اساسنامه مزبور ( از سراسر جهان) گرد آورد.

متل کمپانی چند ملیتی:

کمپانی آمریکایی متل، برای ترویج باربی در سال 1986، شرکت «هنگ کنگی اراکو» را تاسیس کرد. در سال 1988 با کمپانی «والت دیسنی» در جهت تولید و بازاریابی اسباب بازی ها و فیلم های شخصیت های عروسکی و کارتونی معروف والت دیسنی در سراسر جهان، قرارداد همکاری منعقد نمود. همچنین در سال 1988، کمپانی «متل» کل سهام شرکت اسباب بازی سازی فرانسوی اس. ای را خرید و در سال 1989شرکت «کورجی تویز» انگلیسی را تاسیس کرد. با توجه به گسترش نفوذ باربی، کمپانی متل در 1991 شرکت «آویوا»، تولید کننده اسباب بازی های ورزشی را تاسیس کرد.
از این پس به ترتیب:
- در 1992 تاسیس شرکت های بین المللی از سوی متل.
ـ در سال 1993 جذب مجموعه محصولات «فیشر پرایز» (تولید کننده اسباب بازی پیش دبستانی) به مجموعه متل.
ـ در سال 1994، تاسیس شرکت کرانسنکو برای تولید اسباب بازی های معروف باربی در انگلیس، توسط متل.
ـ در سال 1995، تدوین مقررات حقوقی تولید و توزیع عروسک های بزرگ کاپچ کیدز توسط متل.
ـ در سال 1997، ادغام کمپانی اسباب بازی نایکو در متل.
ـ در 1997 خط تولید باربی دست به ساخت و عرضه یک عروسک معلول سوار بر ویلچر به نام «اسمایل» کرد.
ـ در سال 1998 خریداری کمپانی اسباب بازی سازی پرنده آبی از انگلیس.
ـ در سال1998 تولید دختر مطلوب آمریکایی در دو مجموعه اول( مجموعه اول دختران7-3 ساله و مجموعه دوم دختران 12-7 ساله) شامل سلیقه ها، علایق، الزامات و ….

کمپانی متل و هری پاتر:

در سال 2000، کمپانی «متل» امتیاز مجموعه بازی ها و فعالیت های سرگرم کننده پیرامون داستانهای «هری پاتر» شامل: عروسک ها، پازل ها، خودروها، بازی های کامپیوتری و فیلم های مربوط را ( با همکاری کمپانی سینمایی وارنر) خریداری نمود.

معاهده جهانی تی. اچ. کیو:

در سال 2001، کمپانی متل به معاهده جهانی چاپ و انتشارات تی اچ کیو برای گسترش و نشر بازی های آموزشی و نرم افزارهای تولیدی خود با توجه به ذخایر کمپانی متل شامل باربی هاتوی ـ دختر آمریکایی ـ مچ باکس و فشیر پرایز، به معاهده جهانی چاپ و انتشارات تی. اچ. کیو وارد شد.

فیلم های باربی:

در سال 2001 عروسک «باربی» در اولین فیلم کامپیوتری خود به نام باربی در فندق شکن ظاهر شد. از آن پس تاکنون، تعداد قابل توجهی فیلم کامپیوتری، انیمیشن، فیلم سینمایی، و مستهجن سکس در مورد باربی تولید شده است.



      

هالیوود و تبلیغ سبک زندگی آمریکایی

 



ورود لوح‌های فشرده و دی‌وی‌دی به بازار و عدم توانایی نهادهای نظارتی در کنترل این اقلام فرهنگی از یک دهه پیش، باعث شد تا فیلم‌های هالیوودی به راحتی و با ارزان‌ترین قیمت در اختیار مخاطب ایرانی قرار گیرد.البته از چند سال قبل‌تر از آن، صداوسیما که با گسترش شبکه‌های صداوسیما نیاز به پر کردن جدول پخش خود داشت، بار دیگر پس از چند سال تحریم، به سینما و تلویزیون آمریکا روی خوش نشان داد و سریال‌های آمریکایی و بعدتر فیلم‌های دیگر، به وفور از صداوسیما پخش شد. این گونه بود که استاندارد فیلم دیدن در بین مخاطب ایرانی، از دیدن فیلم‌های وطنی و سریال‌های شرقی و عربی، به فیلم‌ها و سریال‌های هالیوودی تغییر پیدا کرد.
 

نویسنده: حسین امیری
 




وقتی استاندارد فیلم دیدن به مدد صداوسیما تغییر کرد، مخاطب ایرانی عطش خاصی برای تماشای آثار هالیوودی پیدا کرد و با ورود سی‌دی و سپس دی‌وی‌دی و ارزان شدن آن‌ها، قاچاق این گونه فیلم‌ها نیز آسان شد و در طول چند سال، تماشای سریال‌های هالیوودی به پدیده‌ای فراگیر تبدیل گشت؛ سریال‌هایی که بدون هیچ نظارتی و توسط شرکت‌های زیرزمینی با زیرنویس فارسی عرضه می‌شد و هیچ سنخیتی با فرهنگ ایرانی نداشت.
علت گرایش قشر متوسط جامعه به سمت این سریال‌ها، داشتن وقت فراغت بیشتر نسبت به طبقه‌ی فقیرتر جامعه بود. البته نه اینکه فقط طبقه‌ی متوسط این فیلم‌ها را ببیند؛ بلکه طبقه‌ی متوسط چون امکانات مادی بهتری برای تقلید زندگی به سبک این فیلم‌ها و سریال‌ها دارد، تأثیر بیشتری از این سریال‌ها می‌گرفت و این آموزه‌ها را با دردسر کمتری در زندگی خود امتحان می‌کرد. پس نسبتی که بین خودش و زندگی آمریکایی برقرار می‌کرد به مراتب قوی‌تر از طبقه‌ی ضعیف جامعه بود.

آموزه‌های سبک زندگی آمریکایی برای قشر متوسط
به اذعان جامعه‌شناسان و پژوهشگران حوزه‌ی سینما، آنچه در اغلب فیلم‌های آمریکایی در مورد زندگی و خانواده به نمایش گذاشته می‌شود مقداری با حقیقت زندگی در آمریکا متفاوت است. جامعه‌ی آمریکا علی‌رغم همه‌ی فسادهای موجود، همچنان به خانواده اهمیت می‌دهد اما آنچه هالیوود به عنوان یک بنگاه بزرگ اقتصادی و فرهنگی یهودی به تصویر می‌کشد نوعی از سبک زندگی کاملاً مدرن و مادی و مصرف‌گرایانه است که نظیرش را فقط در سینمای آمریکا می‌توان سراغ گرفت و بس. اصالت لذت، روابط جنسی آزاد، مصرف‌گرایی، عدم تمایل به ازدواج، خشونت و قدرت‌طلبی از مؤلفه‌های اصلی این نوع سبک زندگی است.

هالیوود و ارزش‌های بصری
سوپراستارها در هالیوود نقش بسیار مهمی دارند؛ سوپراستارهای زن و مردی که اساس صنعت سینمای آمریکا بر آن‌ها و جذابیت‌های فیزیکی آن‌ها گذاشته می‌شود و به طور ناخودآگاه به عنوان الگوی پوشش و تیپ ظاهری جوانان در سراسر جهان قرار می‌گیرند. هالیوود با انتخاب چهره‌ها و هیکل‌های خاصی به عنوان بازیگر، زیبایی‌شناسی خود را به همه‌ی جهان تحمیل می‌کند. در حقیقت هالیوود و صنعت رسانه‌ای سینمایی آمریکاست که تعریف می‌کند چه کسی زیبا و چه کسی زشت است و این زیبایی با آنچه در فرهنگ اقوام مختلف تا به حال وجود داشته متفاوت است.
به طور مثال، در فرهنگ زیباشناختی جوامع سفیدپوست، اصل بر سفیدتر بودن پوست به عنوان معیاری برای زیبایی بوده است. تشبیه معشوقه به ماه یا ترکیبی مانند «سیمین تن» در ادبیات کلاسیک ایران و بسیاری از کشورها نیز به همین سبب بوده است؛ اما در سال‌های گذشته، علاقه‌ی جوانان به رنگ سبزه و گسترش پدیده‌ی « سولاریوم » و « برنزه کردن » حاکی از این است که دیگر سفید بودن بدن انسان، که در گذشته جذاب بوده است، ارزش مطلقی محسوب نمی‌شود. تبلیغ شبکه‌های ماهواره‌ای مدلینگ و فیلم‌های هالیوودی اصلی‌ترین علت این تغییر ذائقه است؛ به گونه‌ای که اگر لابه‌لای تبلیغات روزنامه‌ها را نگاه کنیم، می‌توانیم شمار زیادی از آگهی‌های مربوط به سولاریوم و فروش دستگاه‌های سولاریوم را ببینیم.

پدیده باربیسم
 

باربی ، باربیسم ، barbie

عروسک‌های باربی که از دهه‌ی 1960 در آمریکا رواج پیدا کرده‌اند، در حقیقت بر اساس فرم بدن زنان روسپی آلمانی طراحی شده‌اند و سپس به نژاد آنگلوساکسون تغییر فرم پیدا کرده‌اند، اما پدیده‌ی باربیسم و تشبه به این عروسک‌ها توسط فیلم‌های هالیوودی رواج داده می‌شود؛ سوپراستارهایی که با قامتی کشیده و اندامی لاغر، به عنوان زنان زیبا و معشوقه‌های فیلم‌های هالیوودی معرفی می‌شوند، مروجان این پدیده هستند.
جوانان سراسر دنیا با دیدن این سوپراستارها اندام خود را با آن‌ها مقایسه می‌کنند و برای هر چه لاغرتر شدن، به رقابتی سنگین با خود و اطرافیانشان می‌پردازند. همچنین است در جراحی کردن فرم بینی، لب‌ها و گونه‌ها تا هر چه بیشتر به شاخص زیبایی هالیوودی نزدیک‌تر شوند. این رقابت سنگین، علاوه بر اینکه هزینه‌های بسیاری را بر خانواده‌ها در جوامع مختلف تحمیل می‌کند و بازار دارو، لوازم آرایشی، لباس و... تولید غرب را گرم می‌کند، آسیب‌های بسیاری بر فرهنگ‌های بومی وارد می‌کند و به بسیاری از نابسامانی‌های اجتماعی دامن می‌زند. در فرهنگ ایرانی و طب اسلامی، این قدر لاغر بودن به هیچ وجه نه ارزش فرهنگی محسوب می‌شود و نه معیار سلامتی بدن؛ لکن در کشور ما نیز مسابقه‌ی لاغری و استرس‌های حاکی از اضافه وزن، روند رشد بالایی دارد؛ به گونه‌ای که حتی افرادی که از دیدگاه پزشکی مدرن و سنتی، نرمال محسوب می‌شوند دچار استرس و نگرانی موهومی برای رسیدن به شاخص اندام هالیوود می‌شوند و آرامش روانی خود را از دست می‌دهند.
هالیوود و ارزش‌های جنس
از دیرباز روبوسی کردن در جامعه‌ی ایرانی بین افراد هم‌جنس رایج بوده است و زنان و مردان ایرانی در اعیاد و مناسبت‌های دینی و ملی، با هم‌جنس‌های خود روبوسی می‌کردند و این یک سنت پسندیده محسوب می‌شد؛ اما رشد پدیده‌ی هم‌جنس‌گرایی در جوامع غربی در قرن بیستم باعث شد تا در جوامع غربی روبوسی مردان با مردان و زنان با زنان به عنوان ملاک هم‌جنس‌گرایی شناخته شود و در این جوامع روبوسی غیرهم‌جنس به عنوان عرف پذیرفته شد. در مقابل، روبوسی مردان با مردان، در نشانه‌شناختی فیلم‌های هم‌جنس‌گرایانه تبلیغ می‌شود.
این در حالی است که جامعه‌ی ایران اقتضائاتی غیر از جامعه‌ی غرب دارد و هنوز سنت دیده‌بوسی و مصافحه، سنتی رایج و پسندیده است. این تقابل و تفاوت در ارزش‌های روابط جنسی، نمونه‌ی آشکاری از تفاوت فرهنگ غرب با ایران اسلامی است؛ چرا که اساس و بنیان‌های فکری تمدن ایران با تمدن غربی متفاوت است. اما این نمونه شاید به خوبی گویای خطرات ترویج ارزش‌های غربی نباشد. روابط جنسی بین زن و مرد به شیوه‌ی فیلم‌های هالیوودی، آسان گرفتن طلاق، ارزشمند جلوه کردن مجردی و... که جمع این‌ها می‌شود اخلاق جنسی نوین، ارزش‌هایی است که هالیوود در حوزه‌ی روابط جنسی، در پی ترویج آن است.

فرهنگ غذایی دهکده جهانی
امروزه شاید فردی را نتوان پیدا کرد که با واژه‌هایی چون پیتزا، هات داگ، کالباس و... آشنا نباشد؛ چرا که این کلمات دیگر وارد فرهنگ واژگانی و تغذیه‌ی ایرانی شده است. اما تا قبل از ورود رسانه و سینما به فرهنگ ایرانی، چنین غذاهایی برای عمده‌ی جامعه‌ی ایرانی ناشناخته بود. در کمتر از صد سال، هات‌داگ که به تازگی وارد فرهنگ غذایی آمریکا شده بود، در ایران نیز به همان اندازه شناخته شده و مقبول است.
اما همان گونه که غذاهای غربی وارد جامعه‌ی ایرانی شده است، خوراکی‌ها و نوشیدنی‌های غربی نیز به سرعت وارد فرهنگ ایرانی می‌شود. تقریباً همه‌ی فیلم‌های هالیوودی صحنه‌های شراب‌خواری به شیوه‌ی مدرن و شاعرانه را در خود دارند. شهروند ایرانی که روزی شراب را نجس و شراب‌خوار را نجاست‌خوار می‌دانست، حالا سوپراستارهای محبوب و شخصیت‌های مقبول فیلم‌ها را که به عنوان افرادی شجاع، حقیقت دوست و عدالت خواه معرفی می‌شوند، در حال خوردن مارک‌های معروف شراب می‌بیند و هیچ حالت انزجاری در مقابل آن پیدا نمی‌کند.
از طرف دیگر، رواج غذاهای مدرن، که کالری بالا و حجم کم دارند، به افزایش بی‌رویه‌ی چاقی دامن می‌زند؛ در حالی که توسط همین فیلم‌ها، لاغری و باربیسم به عنوان ارزش مطلق معرفی می‌شود. بنابراین تناقضی در رفتار و زندگی مخاطب ایرانی شکل می‌گیرد که به فراگیر شدن رژیم‌های غذایی زیان‌آور و رقابت در این رژیم گرفتن‌ها می‌انجامد. این تناقض و نیازی که در این بین ایجاد می‌شود شبیه بسیاری از برنامه‌های استعمار است که در کشورهای اسلامی اجرا شده است؛ مانند رواج اعتیاد به سیگار و مواد مخدر.

هالیوود و ارزش‌های سیاسی
یکی از مهم‌ترین اهدافی که هالیوود در پی بسط و گسترش آن است اهداف سیاسی است. خوشبختانه این بخش از اهداف هالیوود چند سالی است که مورد توجه منتقدین و استراتژیست‌های ایرانی قرار گرفته است و مخاطب با این دست از اهداف آشناست، لکن بخشی از اهداف سیاسی هالیوود ترویج ارزش‌های سیاسی است؛ ارزش‌هایی که از قضا بر طبقه‌ی متوسط کشور ما تأثیر بسزایی داشته است. جا انداختن حقوق بشر و نظم نوین جهانی به عنوان ارزش‌های سیاسی مورد نظر هالیوود در تمام جهان، جهت استحکام پایه‌های این نظم نوین، هدف اصلی هالیوود است.
بنابراین هالیوود سعی می‌کند دموکراسی از نوع آمریکایی را که تقسیم قدرت بین احزاب است، به عنوان معیار دموکراسی واقعی، در مقابل انواع حکومت‌ها مطرح کند. به طور مثال، در این مقابله، مردم‌سالاری دینی که در ایران حاکم است به چالش کشیده می‌شود. « اصالت قدرت » نیز یکی از ارزش‌هایی است که هالیوود در حوزه‌ی سیاسی مروج آن است. فیلم‌هایی مثل « دشمن مردم » به طور مستقیم و بسیاری از فیلم‌های دیگر، به طور غیرمستقیم، به این موضوع می‌پردازند.
نتیجه‌ی پذیرفتن این ارزش، اقبال مردم به سمت اشرافیت نیز هست؛ چرا که دیگر ساده‌زیستی و تقوا معیار سیاست‌مدار موفق محسوب نمی‌شود، بلکه سیاست‌مداری که قدرتمندتر است ارزش‌مندتر است. رواج این ارزش‌ها در میان قشر متوسط می‌تواند به حزب‌سالاری بدون منطق انقلابی بینجامد و چالش بزرگی برای مردم‌سالاری دینی به حساب بیاید.
رسانه‌ی ملی در نیمه‌ی نخست دهه‌ی هفتاد، چند سالی در واکنش به تحریم‌های آمریکا علیه ایران، پخش آثار هالیوودی را تعطیل کرد؛ ولی در نیمه‌ی دوم این دهه، دوباره شروع به پخش آثار هالیوودی کرد و در دهه‌ی هشتاد، تعداد زیادی از این آثار از تلویزیون پخش شد. امید است در اولین حرکت به سمت ذائقه‌سازی، رسانه‌ی ملی بار دیگر پخش آثار هالیوود را تحریم کند و با همین هزینه، به سمت تولید آثار بهتر یا خرید آثار هنری طیف مقاومت در جهان حرکت کند.

 

 

منبع: حرف آخر



      

چند سوال اساسی از ساپورت پوش ها

 

 یا زیر پای شهر سست شده یا زیر پای اعتقادات ما. یا کسی دیگر برایش مهم نیست یا همه خود را به خواب خرگوشی زده اند. روزهاست که برخی از آدم های شهر رنگ و رو عوض کرده اند و آنطور که می خواهند زندگی می کنند نه آنطور که قانون و عرف برای آنان تعیین کرده است.

چند سوال اساسی از " ساپورت" پوش ها

 

 
این روزها سر بالا گرفتن در شهر کمی سخت شده چرا که حتی اگر بخواهیم هم نمی توانیم چشم بر لرزش دل ببندیم و بی اختیار تن به لرزشی ناخواسته ندهیم. 

این روزها در سایه بی تدبیری مسئولان فرهنگی که کم کم کوله بارشان را به مقصد خانه بسته اند و کاری به میز تصدی گریشان ندارند " حجاب " به فراموشی سپرده شده تا حجاب معقول و جامعه پسند جای خود را به ساپرت هایی تنگ و بدن نما بدهد غافل از اینکه این مهر سیاهی بر پرونده آنان که بر روی حقیقت چشم پوشیده اند و عطای ساعات آخر کار را به لقایش بخشیده اند ثبت خواهد شد.

جالب تر از این که در ماه های اخیر دیگر خبری از گشت های به اصطلاح ارشاد نیست. گشتی هایی که تا چندی پیش حتی به تار مویی گیر می دادند و هم اکنون در برابر این ساپرت های تن نما خود را در پستویی پنهان کرده اند. این کم کاری این سوال را به وجود می آورد که آیا آشپز فرهنگی کشور چند نفر شده است که اینگونه " آش " تهیه شده برای حجاب گاه شور می شود و گاه بی نمک؟

در یادداشت پیش روی هدف اصلی زیر سوال بردن مسئولان نیست چرا که دیوار این آقایان چنان بلند است که دست ما به آنها نخواهد رسید و حتی پاسخی در خورد در برابر سوالات ایجاد شده در این حوزه را نمی دهند بلکه هدف همین مردمی اند که در کف خیابان ها هر روز رفت و آمد می کنند و برخی از آنها با همین پوشش به اصطلاح روشنفکرانه این سوال را در ذهن ایجاد می کنند که آیا اینجا " ایران است "؟

شنا کردن بر خلاف جهت حرکت رودخانه همیشه سخت و طاقت فرسا بوده اما از زمانی که رودخانه فرهنگ کشور در حوزه حجاب دیگر جریانی را در خود نمی بیند و عملا به آبراهی که حتی عمق آن به یک وجب هم نمی رسد تبدیل شده حرکت برخلافش دیگر سخت نیست و هر کس هر طور و به هر نحو که دوس دارد می تواند بپوشد و بگردد و نهایتا اگر کسی به او بگوید بالای چشمت ابروست وی را به باد مشت و لگد بگیرد و آخر چند صد نفر برای وی " به به " و چه چه " کنند که چه خوب بلایی سر آدم " فضول " آوردی. 

سوال ما از افرادی که با این نوع پوشش به دنبال خودنمایی در سطح جامعه هستند این است که آیا فرهنگ خانوادگی و نه فرهنگ عمومی جامعه، اجازه ورود نگاه های دریده به حریم شخصی آنان را می دهد؟

آیا این خانم های به اصطلاح " مد پوش " تا کنون صفحات جراید را ورق نزده اند و حوادث تلخ را نخوانند که به دلیل عدم کنترل غرایض چگونه رقم خورده است؟ مردانی که تنها به خاطر ظاهر یک خانم وی را دزدیده اند... چندین بار مورد تجاوز قرار داده اند .... و نهایتا جنازه سوخته وی را در گوشه ای از بیابان های شهر رها کرده اند.

سوال دیگر از ساپرت پوش های گرامی این است که تا کنون چند نفر از آنان با خیانت رو به رو شده اند؟ تا کنون چند نفر از ساپرت پوش ها روابطی را شروع کرده اند که مردان آن سوی رابطه تنها به خاطر خواسته های جسمی به آنان گرایش پیدا کرده اند؟ تا کنون چند نفر از این دوستان شکست عشقی را تجربه کرده اند؟ تا کنون چند نفر از آنان مورد تجاوز روحی قرار گرفته اند؟ آیا عموما میزان آزار و اذیتی که به این افراد وارد می شود قابل مقایسه با آن دسته از بانوانی است که سطح پوشش عمومی و قابل قبول جامعه را رعایت می کنند؟

عموما کسانی که با لباس های بدن نما در سطح جامعه حضور می یابند در برابر این سوال که چرا این پوشش را انتخاب کرده اید این پاسخ را از آستین خود بیرون می آورند که " پوشش مقوله ای شخصی است و به کسی ربط ندارد ".

در پاسخ به این استدلال کودکانه باید گفت که هر کشوری در سطح جهان برای پوشش و نوع حضور در جامعه برای ساکنان خود حداقل هایی را در نظر گرفته است و این مقوله برای ایران نیز صدق می کند. زمانی پوشش افراد جنبه خصوصی می یابد که در چارچوب های دیوار شخصی شکل گرفته باشد ولی وقتی فرد در سطح جامعه حضور می یابد دیگر نوع پوشش او محوریت خصوصی بودن را از دست می دهد چرا که اینجا در برابر اذهان عمومی ظاهر شده و خود را در مقام مقایسه و اظهار نظر آنان قرار می دهد.

سوالی که وجدانا طرفداران پوشش آزاد باید به آن، نه به ما و نه به مردم، بلکه به خود پاسخ دهند این است آیا خودشان واقف بر این هستند که با حضور این گونه شان در سطح جامعه افراد چه نوع برداشت زننده ای از آنها در ذهن می پرورانند؟ آیا کسی که خود را در یک جایگاه و مقام اجتماعی می بیند عموما می تواند قبول کند که هر ذهن هرزه ای برای وی شناسنامه ای جداگانه صادر کند و بر اساس آن هویتی جدید برای وی بسازد؟



 

منبع: به نقل از فرهنگ نیوز



      

نیکی به همسایگان مرگ را به تاخیر میاندازد

  نیکی به همسایگان مرگ را به تاخیر می‌اندازد 
یک استاد حوزه و دانشگاه گفت: اسلام همسایه را از روابط نسبی و فامیلی هم بالاتر برده و وظایف و احکامی را در قبال همسایه برای ما ذکر کرده است.

راضیه محمدزاده ، با بیان این‌که «اسلام به همسایه‌داری هم از بعد معنوی و هم از بعد ارزشی اهمیت زیادی می‌دهد» عنوان کرد: اسلام در اهمیت به همسایه پا را فراتر از محدوده‌ مکانی می‌نهد و رابطه با همسایه را بالاتر از رابطه با فامیل می‌داند.

این استاد حوزه و دانشگاه ادامه داد:‌ ما در اصطلاح‌های عامیانه یک خوش همسایگی و یک بد همسایه بودن داریم. خوش همسایگی به این معنی است که اگر حتی از همسایه‌مان رفتار خوبی ندیدیم با او به خوبی رفتار کنیم و حرمتش را نگه داریم که اگر با همسایه خوب رفتار نکنیم جزء مسلمانان نیستیم.

وی در ادامه با اشاره به آثار خوش همسایه بودن گفت: اگر همسایه‌ خوبی باشیم جامعه ما به آرامش می‌رسد، خانه‌ها آباد می‌شود، مرگ‌ها به تاخیر می‌افتد، روزی‌مان زیاد می‌شود و کینه و بدی از بین می‌رود.

محمدزاده خاطرنشان کرد: حد همسایگی در اسلام از 40 خانه اطراف منزل است. با این حدودی که اسلام مشخص کرده پس مبحث همسایه داری وسیع شده و تمام افراد جامعه با همدیگر همسایه هستند و باید حرمت همدیگر را حفظ کنند.

این استاد حوزه و دانشگاه در ادامه با اشاره به کارهایی که باید در قبال همسایه انجام دهیم، گفت: اسلام در قبال همسایه وظایفی را برای ما ذکر کرده از جمله آن وظایف احوالپرسی و احترام گذاشتن به همسایه است. ما در قبال همسایه وظیفه داریم که اگر مشکل مادی دارد درصدد رفع آن برآییم.

محمدزاده افزود: ما نباید به همسایه خود حسد بورزیم. در حضورش باید احترامش را حفظ کرده و در غیابش نگهبان اموالش باشیم. کمک حالش بوده و هر کاری که از دستمان بر می‌آید برایش انجام دهیم و درصدد یافتن اسرار او نباشیم. اگر از او بدی دیدیم آن بدی را به طور کامل بپوشانیم. رسیدگی به همسایه از اصول جوانمردی و مروت است.

منبع: ایسنا


      

بدترین وزیران کیست؟

بدترین وزیران کیست؟ 
بدترین وزیران تو، کسى است که پیش از تو وزیر بدکاران بوده و در گناهان آنان شرکت داشته، پس مبادا چنین افرادى محرم راز تو باشند، زیرا که آنان یاوران گناهکاران و یارى دهندگان ستمکارانند.

امیرالمومنین امام علی علیه السلام در بخشی از نامه خود به مالک اشتر فرمودند: بدترین وزیران تو، کسى است که پیش از تو وزیر بدکاران بوده، و در گناهان آنان شرکت داشت، پس مبادا چنین افرادى محرم راز تو باشند، زیرا که آنان یاوران گناهکاران، و یارى دهندگان ستمکارانند.

تو باید جانشینانى بهتر از آنان داشته باشى که قدرت فکرى امثال آنها را داشته اما گناهان و کردار زشت آنها را نداشته باشند.

کسانى که ستمکارى را بر ستمى یارى نکرده، و گناهکارى را در گناهى کمک نرسانده باشند، هزینه این گونه از افراد بر تو سبک تر، و یاریشان بهتر، و مهربانیشان بیشتر، و دوستى آنان جز با تو کمتر است.

آنان را از خواص، و دوستان نزدیک، و رازداران خود قرار ده، سپس از میان آنان افرادى را که در حق گویى از همه صریح ترند، و در آنچه را که خدا براى دوستانش نمى پسندد تو را مددکار نباشند، انتخاب کن، چه خوشایند تو باشد یا ناخوشایند.

تا مى توانى با پرهیزکاران و راستگویان بپیوند، و آنان را چنان پرورش ده که تو را فراوان نستایند، و تو را براى اعمال زشتى که انجام نداده اى تشویق نکنند، که ستایش بى اندازه خودپسندى مى آورد، و انسان را به سرکشى وامى دارد.

متن حدیث:

شَرُّ وُزَرَائِکَ مَنْ کَانَ لِلْأَشْرَارِ قَبْلَکَ وَزِیراً وَ مَنْ شَرِکَهُمْ فِی الْآثَامِ فَلَا یَکُونَنَّ لَکَ بِطَانَةً فَإِنَّهُمْ أَعْوَانُ الْأَثَمَةِ وَ إِخْوَانُ الظَّلَمَةِ وَ أَنْتَ وَاجِدٌ مِنْهُمْ خَیْرَ الْخَلَفِ مِمَّنْ لَهُ مِثْلُ آرَائِهِمْ وَ نَفَاذِهِمْ وَ لَیْسَ عَلَیْهِ مِثْلُ آصَارِهِمْ وَ أَوْزَارِهِمْ مِمَّنْ لَمْ یُعَاوِنْ ظَالِماً عَلَى ظُلْمِهِ وَ لَا آثِماً عَلَى إِثْمِهِ أُولَئِکَ أَخَفُّ عَلَیْکَ مَئُونَةً وَ أَحْسَنُ لَکَ مَعُونَةً وَ أَحْنَى عَلَیْکَ عَطْفاً وَ أَقَلُّ لِغَیْرِکَ إِلْفاً فَاتَّخِذْ أُولَئِکَ خَاصَّةً لِخَلَوَاتِکَ وَ حَفَلَاتِکَ ثُمَّ لْیَکُنْ آثَرُهُمْ عِنْدَکَ أَقْوَلَهُمْ بِمُرِّ الْحَقِّ لَکَ وَ أَقَلَّهُمْ مُسَاعَدَةً فِیمَا یَکُونُ مِنْکَ مِمَّا کَرِهَ اللَّهُ لِأَوْلِیَائِهِ وَاقِعاً ذَلِکَ مِنْ هَوَاکَ حَیْثُ وَقَعَ وَ الْصَقْ بِأَهْلِ الْوَرَعِ وَ الصِّدْقِ ثُمَّ رُضْهُمْ عَلَى أَنْ لَا یُطْرُوکَ وَ لَا یُبَجِّحُوکَ بِبَاطِلٍ لَمْ تَفْعَلْهُ فَإِنَّ کَثْرَةَ الْإِطْرَاءِ تُحْدِثُ الزَّهْوَ وَ تُدْنِی مِنَ الْعِزَّةِ وَ لَا یَکُونَنَّ الْمُحْسِنُ وَ الْمُسِی‏ءُ عِنْدَکَ بِمَنْزِلَةٍ سَوَاءٍ...

«نهج البلاغه، نامه 53»/مشرق



      

«حجاب» حقالناس است یا حقالله؟

«حجاب» حق‌الناس است یا حق‌الله؟
آیت‌الله جوادی آملی تأکید کرد: زن باید کاملاً درک کند که حجاب او تنها ‏مربوط به خود او یا مرد سرپرست او و یا حتی خانواده وی نیست تا بگوید من از حق خودم صرف‏نظر کردم، بلکه حجاب زن، حقى الهى است.

 آیت الله عبدالله جوادی آملی با طرح پرسشی درباره وجوب حجاب، به آن در قالب تفسیر و توضیح قرآنی، پاسخ داده است که از نظرتان می گذرد:

* سوال: چرا اسلام بانوان را ملزم به رعایت حجاب کرده است و آیا این الزام براى زن محدودیتى دارد؟‎

‎راه حلّ این شبهه و تبیین حجاب در بینش قرآن کریم این است که زن باید کاملاً درک کند که حجاب او تنها ‏مربوط به خود او یا مرد سرپرست او و یا حتی خانواده وی نیست تا بگوید من از حق خودم صرف‏نظر کردم، مرد بگوید ‏من راضیم و یا اعضاى خانواده رضایت دهند، بلکه حجاب زن، حقى الهى است، ‏لذا مى‏ بینید در جهان غرب و کشورهایى که به قانون غربى مبتلا هستند، اگر زن همسردارى آلوده شد و ‏شوهرش رضایت داد، قوانین آنها پرونده را مختومه اعلام مى‏کنند، اما در اسلام این‌گونه نیست، یعنی حرمت زن،‏ اختصاص به خود زن شوهر و برادر و فرزندانش ندارد به عبارتی اگر همه رضایت دهند، قرآن ‏راضى نخواهد بود، چون حرمت و حیثیت زن بعنوان حق ‏اللَّه مطرح است، خداى سبحان زن را با سرمایه ‏عاطفه آفریده است تا معلّم رقّت بوده و پیام عاطفه بیاورد، حال اگر جامعه‏ اى این درس رقّت و عاطفه را ترک نموده و به ‏دنبال غریزه و شهوت رفتند، به همان فسادى مبتلا مى‏ شوند که در غرب ظهور کرده است. بنابراین کسى نمی‌تواند نسبت به نداشتن حجاب رضایت داشته باشد.

از این جهت است که قرآن کریم مى‏گوید، هر گروهى، اگر راضى هم ‏باشند، شما حد الهى را در برابر آلودگى اجرا کنید، معلوم مى‏شود عصمت زن، حق ‏اللَّه است و به هیچ ‏کسى ارتباط ندارد. قهراً همه اعضاى خانواده، اعضاى جامعه و حتی خود زن، امین امانت الهى هستند. زن ‏به عنوان امین حق ‏اللَّه از نظر قرآن مطرح است، یعنى این مقام، حرمت و حیثیت را خداى سبحان (که ‏حق خود اوست)، به زن داده و فرموده است: این حق مرا به عنوان امانت حفظ کند، آن‌گاه جامعه به صورتى ‏درمى‏آید که شما در ایران مى‏ بینید، جهان در برابر ایران خضوع نموده است، زیرا که در مسأله جنگ تا آخرین ‏لحظه، صبر نمود و کارى که برخلاف عاطفه، رقت، رأفت و رحمت باشد انجام نداد. با این که دشمنان او از ‏آغاز، حمله به مناطق مسکونى، کشتار بى رحمانه بى‏ گناهان و غیر نظامى‏ ها را مشروع نمودند.‏‎ ‎

جامعه ‏اى که قرآن در آن حاکم باشد، جامعه عاطفه است، راز این امر نیز در این است که نیمى از جامعه را ‏معلمان عاطفه که همان مادران می‌باشند، به عهده دارند چه بخواهیم، چه نخواهیم، چه بدانیم و چه ندانیم اصول ‏خانواده درس رأفت و رقّت مى ‏دهد، و رأفت و رقّت در همه مسائل کارساز است‎./مشرق



      

لباس شهرت مقدمه شهوترانی +تصویر

لباس شهرت مقدمه شهوترانی +تصویر
حضرت امیرالمؤمنین(علیه السلام) می‌فرماید: 6 چیز از اخلاق قوم لوط است که «گشودن و باز گذاشتن دکمه‌های پیراهن و قبا» و «پوشیدن روپوش بلند از روی تکبر که بر زمین کشیده می‌شود» از جمله آن‌هاست.
، پوشش، انتخاب نوع لباس و خرید آن همواره یکی از دغدغه‌های آدمی به ویژه بانوان بوده که ائمه (علیهم السلام) دستورات خاصی در این زمینه دارند؛ بر این اساس آداب پوشش از منظر ائمه‌ اطهار علیهم‌السلام موضوعی است که آیت‌الله جوادی آملی آن را در کتاب «مفاتیح‌الحیات» ذکر کرده است که بخش دوم آن تقدیم خوانندگان می‌شود.
 
پوشش‌های پسندیده
 
رسول خدا (صلی الله علیه و آله) می‌فرماید: برای حضور در میان برادران دینی، لباستان را آراسته و لوازم خود را به اصلاح آرید به گونه‌ای که در میان مردم مانند خالی نمودار و برجسته باشید، زیرا خدا زشتی و و زشت‌نمایی را دوست ندارد؛ همچنین می‌فرماید: لباس سفید از هر لباسی برای شما بهتر است، پس آن را بپوشید و مردگانتان را در آن کفن کنید.
 
پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) باز می‌فرماید: تا پایان عمر پوشیدن لباس پشمین را ترک نمی‌کنم تا پس از من سنت شود.
 
امیر مومنان(علیه السلام) می‌فرماید: لباس پنبه‌ای بپوشید، چرا که آن لباس رسول خدا (صلی الله علیه و آله) و لباس ما (اهل بیت) است و آن حضرت لباس پشمین و مویین را جز هنگام بیماری نمی‌پوشید. البته این بدان معناست که هر یک از لباس پشمی و پنبه‌ای در مورد مناسب خود سزاوار پوشیدن است.
 
راوی گوید: هرگاه امام حسن (علیه السلام) برای اقامه نماز برمی‌خاست بهترین لباس را می‌پوشید. پرسیدند: چرا بهترین لباس خود را می‌پوشید؟ فرمود: خدا زیباست و زیبایی را دوست دارد، پس خود را برای پروردگارم زیبا می‌کنم و او می‌فرماید: «در هر مسجدی خود را بیارایید» از این رو، دوست دارم بهترین لباسم را بپوشم.
 
امام صادق(علیه السلام) می‌فرماید: کتان از [جمله] لباس پیامبران است؛ همچنین می‌فرماید: روز جمعه خود را بیارایید و پاکیزه‌ترین لباستان را بپوشید.
 
راوی می‌گوید: امام رضا(علیه السلام) در تابستان بر حصیری می‌نشست و در زمستان  بر زیراندازی مویین و لباسش خشن بود؛ اما چون در میان مردم حاضر می‌شد لباس آراسته بر تن می‌کرد.
 
امام رضا(علیه السلام) می‌فرماید: روز جمعه مستحب است که مرد عمامه بر سر نهد و بهترین و پاکیزه‌ترین لباسش را بپوشد و با بهترین عطر خود را خوش بو کند.
 
پوشش‌های ناپسند
 
حضرت رسول (صلی الله علیه و آله) می‌فرماید: هلاکت زنان امت من در دو چیز سرخ‌فام است: طلا و لباس نازک و نیز می‌فرماید: ای علی! هر مردی از همسرش اطاعت کند خدا او را به رو در جهنم افکند. علی(علیه السلام) پرسید: این چه اطاعتی است؟ فرمود: در پوشیدن لباس نازک به وی اجازه دهد؛ همان گرامی به علی(علیه السلام) فرمود: ای برادر! به تو سفارشی می‌کنم آن را رعایت کن که شاید خدا سودی به تو برساند: لباس خشن و مناسب اندام بپوش تا غرور و تکبر تو را نگیرد؛ همچنین فرمود: از خصلت‌هایی که موجب هلاکت قوم لوط شد پوشیدن حریر (ابریشم) بود.
 
 
امیر مؤمنان(علیه السلام) می‌فرماید: 6 چیز از اخلاق قوم لوط [قومی که به سبب همجنس‌گرایی دچار خشم و عذاب الهی شد]در این امت است: پوشیدن روپوش بلند از روی تکبر که بر زمین کشیده می‌شود، گشودن و باز گذاشتن دکمه‌های پیراهن و قبا و ... ؛ همچنین می‌فرماید: لباس سیاه نپوشید، چرا که آن لباس فرعون است؛ نیز می‌فرماید: هر کس لباس فاخر بپوشد به تکبر گراید و متکبر در آتش دوزخ است.
 
امام باقر (علیه السلام)‌ می‌فرماید: رسول خدا(صلی الله علیه و آله) امتش را از به دست کردن انگشتر طلا و پوشیدن انواع لباس زرباف و ابریشمی و ارغوانی نهی فرمود.
 
امیر مومنان (علیه السلام) پیوسته می‌فرمود: امور این امت همواره به خیر و صلاح خواهد بود مادامی که به سان عجم‌ها [بیگانگان] غذا نخورند و لباس نپوشند پس هرگاه چنین کردند خدا خوارشان می‌کند.
 
 
امام صادق (علیه السلام) می‌فرماید: کفش باریک و نوک دراز نپوشید، چرا که آن، کفش فرعون است و نخستین بار او آن را پوشید.
 
به فرموده امام صادق(علیه السلام) : رسول خدا (ص) مردان را از پوشیدن لباس زنان و زنان را از پوشیدن لباس مردان نهی می‌فرمود.
 
 
لباس شهرت
 
رسول خدا (صلی الله علیه و آله) از انگشت‌نما شدن در هر دو سو (افراط و تفریط) نهی فرموده است: افراطی در نازکی، نرمی و بلندی لباس و یا تفریط در ضخامت، زبری و کوتاهی آن و نیز می‌فرماید: لباسی را که در زیبایی یا زشتی شهرت دارد نپوشید و نیز می‌فرماید: هر کس لباس شهرت بپوشد خدا از او رو گرداند تا وقتی که آن را کنار نهد و همچنین می‌فرماید: هر کس در دنیا لباس شهرت بپوشد خدا روز قیامت لباس ذلت بر او بپوشاند.
 
امام حسین (علیه السلام) می‌فرماید: هر کس لباس شهرت بپوشد خدا روز قیامت لباسی از آتش بر او بپوشاند.
 
 
حضرت امام صادق (علیه السلام) می‌فرماید: خدا لباس شهرت را دشمن دارد؛ همچنین می‌فرماید: برای خواری مرد همین بس که لباس انگشت‌نما و بدنام کننده بپوشد.


      
<   <<   11   12   13   14   15   >>   >