کلمه حجاب مصدر از ریشه (ح ج ی) است. لغویون معانی مختلفی برای حجاب آورده اند، از جمله: پرده، حاجب و پوشیدن. به طور خلاصه حجاب به معنای چیزی است که میان دو شیء حائل میشود. اما در مفهوم، حجاب پوشش و ساتری است که فرد را از طمع نامحرم مصون و محفوظ بدارد.
حجاب و عفاف در ایران قدمتی چند هزار ساله دارد. سالها قبل از ظهور دین مبین اسلام مردم ایران زمین پیرو دین و آیین زرتشت پیامبر ایران زمین بودند که در این آیین به حجاب و عفاف توجه شده بود. چنانچه در خرده اوستا میخوانیم: « نامی زت واجیم، همگی سر واپوشیم و همگی نماز واکریم بردادار هورمزد» (1)
بدین معنا که: «همگان نامی ز تو برگوییم و همگان سر خود میپوشیم و آنگاه به درگاه دادار اهورامزدا نماز میکنیم.» همچنین در جاهای دیگری در این فرهنگ نیز به پوشش توجه شده که ذکر آن در این مجال نمیگنجد.
مساله پوشش فقط مربوط به دین مبین اسلام نیست هرچند که کاملترین و بهترین پوشش را در مکتب حقه اسلام شاهد هستیم اما در دیگر ادیان هم به پوشش و حجاب توجه شده است که به صورت مختصر بدان میپردازیم.
ویل دورانت تاریخ نویس بزرگ غرب در مورد عدم رعایت حجاب در دین یهود مینویسد: «نپوشاندن موی سر خلافی بود که مرتکب آن را مستوجب طلاق میساخت.» (2)
انجیل (کتاب مقدس مسیحیت) نیز در موارد فراوانی بر حجاب و پوشش تاکید کرده است. از جمله در عهد جدید بر لزوم پوشش موی سر به ویژه در مراسم عبادی(3) با وقار و امین بودن زن(4) تذکر داده است.
اما حجاب و عفاف در اسلام:
در قرآن کریم داریم که :
« یا أَیُّهَا النَّبِیُّ قُلْ لِأَزْواجِکَ وَ بَناتِکَ وَ نِساءِ الْمُؤْمِنِینَ یُدْنِینَ عَلَیْهِنَّ مِنْ جَلابِیبِهِنَّ ذلِکَ أَدْنى أَنْ یُعْرَفْنَ فَلا یُؤْذَیْنَ وَ کانَ اللَّهُ غَفُوراً رَحِیماً »(5)
اى پیامبر! به همسران و دخترانت و زنان مؤمنان بگو: روسرىهاى بلند بر خود بیفکنند، این (عمل) مناسبتر است، تا (به عفّت و پاکدامنى) شناخته شوند و مورد آزار قرار نگیرند، و خداوند آمرزنده مهربان است.
و همچنین در جای دیگر آمده است که :
«قُل لِّلْمُؤْمِنِینَ یَغُضوا مِنْ أَبْصرِهِمْ وَ یحْفَظوا فُرُوجَهُمْ ذَلِک أَزْکی لهَُمْ إِنَّ اللَّهَ خَبِیرُ بِمَا یَصنَعُونَ .وَ قُل لِّلْمُؤْمِنَتِ یَغْضضنَ مِنْ أَبْصرِهِنَّ وَ یحْفَظنَ فُرُوجَهُنَّ وَ لا یُبْدِینَ زِینَتَهُنَّ إِلا مَا ظهَرَ مِنْهَا وَ لْیَضرِبْنَ بخُمُرِهِنَّ عَلی جُیُوبهِنَّ وَ لا یُبْدِینَ زِینَتَهُنَّ إِلا لِبُعُولَتِهِنَّ أَوْ ءَابَائهِنَّ أَوْ ءَابَاءِ بُعُولَتِهِنَّ أَوْ أَبْنَائهِنَّ أَوْ أَبْنَاءِ بُعُولَتِهِنَّ أَوْ إِخْوَنِهِنَّ أَوْ بَنی إِخْوَنِهِنَّ أَوْ بَنی أَخَوَتِهِنَّ أَوْ نِسائهِنَّ أَوْ مَا مَلَکَت أَیْمَنُهُنَّ أَوِ التَّبِعِینَ غَیرِ أُولی الارْبَةِ مِنَ الرِّجَالِ أَوِ الطفْلِ الَّذِینَ لَمْ یَظهَرُوا عَلی عَوْرَتِ النِّساءِ وَ لا یَضرِبْنَ بِأَرْجُلِهِنَّ لِیُعْلَمَ مَا یخْفِینَ مِن زِینَتِهِنَّ وَ تُوبُوا إِلی اللَّهِ جَمِیعاً أَیُّهَ الْمُؤْمِنُونَ لَعَلَّکمْ تُفْلِحُونَ» (6)
«به مردان مؤمن بگو دیدگان خویش را از نگاه به زنان اجنبی باز گیرند و فرجهای خویش را نگهدارند این برای ایشان پاکیزهتر است که خدا از کارهایی که میکنید آگاه است و به زنان با ایمان بگو چشم از نگاه به مردان اجنبی فرو بندند و فرجهای خویش را حفظ کنند و زینت خویش را جز آنچه آشکار است آشکار نسازند و باید که روپوش هایشان را به گریبانها کنند و زینت خویش را نمایان نکنند مگر برای شوهرانشان ، یا پدران و یا پدر شوهران یا پسران و یا پسر شوهران و یا برادران و یا خواهرزادگان و یا برادرزادگان و یا زنان و یا آنچه مالک آن شدهاند یا افراد سفیه که تمایلی به زن ندارند و یا کودکانی که از اسرار زنان خبر ندارند، و مبادا پای خویش را به زمین بکوبند تا آنچه از زینتشان که پنهان است ظاهر شود ای گروه مؤ منان همگی به سوی خدا توبه برید شاید رستگار شوید»
سفارش ادیان ابراهیمی به ویژه دین مبین اسلام به حفظ حجاب و عفاف در جامعه را میتوان به گونههای مختلفی تحلیل کرد، یکی از دلایل حفظ این حجاب و عفاف در جامعه توجه به بهداشت روانی جامعه است. رعایت این مسائل باعث محدود شدن روابط به محیط خانواده و ایجاد صمیمیت بین زوجین میشود و از آنجا که جامعه از اجتماع خانوادهها تشکیل شده این سلامت به سلامت جامعه کسترش خواهد یافت.
از حضرت زهرا(سلام الله علیها) روایت شده که:
« خداوند تقرب زن را از ناحیه حجاب و رعایت حجاب و رعایت حریم محرم و نا محرم قرار داده، زن هرچه بیشتر به مسئله حجاب خود مقید باشد به خداوند نزدیکتر خواد بود.» (7)
نکته مهم اینکه تبیین حجاب در بینش قرآن به این معنی است که زن باید کاملا درک کند که حجاب او تنها مربوط به خود او نیست تا بتواند از حق خود صرف نظر کند و نیز حجاب زن مربوط به مرد هم نیست تا با رضایت مرد از حجاب صرف نظر کند. حجاب زن مربط به خانواده هم نیست تا اعضا خانواده رضایت بدهند. بلکه بر این اساس حجاب حقی الهی است. از این رو کسی حق ندارد بگوید به نداشتن حجاب رضایت دادم. (8)
نظر علما و بزرگان اسلامی بر آن است که بهترین نوع حجاب چادر است، چرا که باعث تکریم مقام زن میشود. یعنی چادر باعث توجه به شخصیت زن میشود و نه اندام وی.چنانچه در کشورهای غربی شاهد هستیم زن به عنوان ابزاری جهت تبلیغات کالاها و گاهی از آن بدتر مستقلا به عنوان کالا استفاده میشود. عمق این فاجعه آنجاست که تمام این شیطان صفتیها با نام آزادی اتفاق بیافتد آن هم با دکوراسیونی شیک و مجلسی و برای فریب دادن پاکان دیندار !
پیر جماران میفرمودند که:
« و گمان نشود که آن جنایات با اسم آزاد زنان و آزاد مردان بدون نقشه جهانخواران و جنایت کاران بین المللی بود. یکی از نقشههای آنان کشیدن جوانان به مراکز فحشا بود که موفق شدند و کشور ما را از جوانان که عضو فعال جامعه اند تهی کردند و مغز آنها را از قوهی تفکر خلع . اگر روزی باید روز زن باشد چه روزی والاتر و افتخار آمیزتر از روز ولادت با سعادت فاطمه سلام الله علیهاست. زنی که که افتخار خاندان وحی چون خورشیدی بر تارک اسلام عزیز میدرخشید زنی که فضایل او هم طراز فضایل بی نهایت پیغمبر اکرم و خاندان عصمت و طهارت بود.» (9)
سال 89 رییس گروه علوم اجتماعی دانشگاه پیام نور ساری آماری را اعلام کرد که بسیار وحشتناک بود، آمار این گونه بود که علت 49 درصد طلاقها بد حجابی است. به راستی که اینها نتیجهی فاصله گرفتن از آموزههای اصیل دینی است.
پی نوشت ها:
1- اوستا،مترجم:هاشم رضی،بخش هشتم،خرده اوستا آفرینگان ص403
2- ویل دورانت ،تاریخ تمدن،ج 1،ص552
3- رسالهی اول پولس رسول به فرنتیان،باب یازدهم،فقره 1_6
4- رساله پولس رسول به تیموناؤس،باب سوم فقره 11
5- آیه 59 سوره احزاب
6- سوره نو ر آیات 30 و 31
7- وسایل الشیعه ج 14 ص123
8- زن در آیینه جلال و جمال، عبدالله جوادی آملی ص 350
9- صحیفهی امام ج 12 ص 274
|
حلول ماه عید و شادی مسلمین است
پایان ماه روزه، برای صائمین است
نشاط و افتخـار و شـادی و سربــلندی
از محـک الهی برای مؤمنین است
عید سعید فطر و پایان ماه صیام
بخـواهیم از خدای ذوالجـلال و الاکــرام
که تا سال آینده، صفا و پاکی دل
حفظ بشه و نباشیم از انسانهای غافل
همیشه وقتی مهمونیها تموم میشه، حس غریبی دارم …
چه برسه به این دفعه که مهمونی خدا داره تموم میشه …
رمضان آمد و روان بگـذشت
بود ماهی به یک زمان بگذشت
شب قدری به عارفان بنمود
ایـن معانی از آن بیان بگذشت
این عید فرخنده را به همگی شما عاشقان و دلدادگان صیام تبریک و تهنیت عرض می نماییم
رمضان شد چو غریبان به سفر بار دیگر اینست فرخ شدن و اینست به هنگام سفر
خداحافظ ماه پروردگار ارحم الراحمین
خداحافظ ماه لحظه های افطار و سحر
خداحافظ ماه نعمت و رحمت و برکت
خداحافظ ماه شبهای نورانی قدر
صدای پای عید میآید و دل مومن بر سر دو راهی آمدن عید رمضان و رفتن ماه رمضان بلا تکلیف است. از آمدن آن یک دل شاد باشد یا از رفتن این یک محزون؟ عید فطر پاکترین و عیدترین عیدهاست چرا که پاداش یک ماه عبادت و شست و شوی جان در نهر پاک رمضان است.
یا مهدی(عج)
عید فطر؛ عید پایان یافتن رمضان نیست. عید برآمدن انسانی نو از خاکسترهای خویشتن خویش است. چونان ققنوس که از خاکستر خویش دوباره متولد میشود. رمضان کورهای است که هستی انسان را میسوزاند و آدمی نو با جانی تازه از آن سر بر میآورد. فطر شادی و دست افشانی بر رفتن رمضان نیست، بر آمدن روز نو، روزی نو و انسانی نو است. بناست که رمضان با سحرها و افطارهایش. با شبهای قدر و مناجاتهایش از ما آدمی دیگر بسازد. اگر در عید فطر درنیابیم که از نو متولد شدهایم؛ اگر تازگی را در روح خود احساس نکنیم؛ عید فطر، عید ما نیست.
خداوندا تو را شاکریم که یک ماه میهمان و این اجازه را به ما دادی تا سحرها عاشقانه با تو سخن بگوییم و درد دلمان را با تو بگوییم و اکنون روز اول شوال را بر ما عید گرداندی عید بر عاشقان مبارکباد.
تا ز رویت گرفتهام روزه
جز به یادت نکردهام افطار
چقدر سخت است که این عزیزترین عید را بدون آن عزیزترین غایب از نظر بگذرانیم.
حافظ منشین بی می و معشوق زمانی
کایام گل و یاسمن و عید صیام است
عید است و دلم خانه ویرانه بیا
این خانه تکاندیم ز بیگانه بیا
یک ماه تمام میهمانت بودیم
یک روز به مهمانی این خانه بیا
بگذشت مه روزه، عید آمد و عید آمد
بگذشت شب هجران معشوق پدید آمد
خداحافظ ای ماه غفران و رحمت خداحافظ ای ماه عشق و عبادت
خداحافظ ای ماه نزدیکی بر آرزوهـا
خداحافظ ای ماه مهمانی حق تعالی
خداحافظ ای دوریت سخت و جانکاه
خــداحـــافـــظ ای بــهـتریـن ماه الله
چه زود رفت این رمضان عمر ما … پس، بر لب جوی نشین و گذر عمر ببین.
مزرع سبز فلک دیدم و داس مه نو ؛ یادم از کِشته خویش آمد و هنگام درو … آیا چیزی قابل درو در این رمضان کاشتیم؟
دلها همه بهاران شد از شمیم باران
مه، رخ نموده امشب در عید روزه داران
هر کس که در دعایش یادی کند ز یاران
شیرینتر از عسل باد کامش به روزگاران
عــیـد صیــام آمــد و مـاه صیـام رفت
لطف تمام آمد و فیض تمام رفت
شد عید فطر و لطف خدا باز تازه شد
گـرد غـم گنــاه ز جان عوام رفت
کم کم غروب ماه خدا دیده میشود
صد حیف از این بساط که برچیده میشود
در این بهار رحمت و غفران و مغفرت
خوشبخت آن کسی است که بخشیده می شود
روی انتباع رمضان خط مشکی مکشید
روی آن را نور از دل بکشید
آمد آن عید که بودی منتظرش
هر چه خواهی به خدا گو بلند است کرمش
فطر آمد و فطریه ما چه شد یا رب فطریه ما دیدن روی منجی است یا رب
افسوس که ایام شریف رمضان رفت
سی عید به یک مرتبه از دست جهان رفت
عید واقعی آن وقتی است که انسان رضای خدا را به دست بیاورد، پس درون خودمان را اصلاح کنیم.
هر چند که من گناهکارم یا رب
بر رحمت تو امیدوارم یا رب
بر وسعت عفوت چه نگاه اندازم
بر کرده خود نظر ندارم یا رب
خدایا خیلی سعی کردم قدر این مهمونی رو بدونم ولی بازم احساس میکنم نتونستم…
یعنی سال بعد هم ما رو دعوت میکنی؟
استشمام عطر خوش بوی عید فطر از پنجره ملکوتی رمضان گوارای وجود پاکتان.
خدایا به ما توفیق ده تا از کسانی باشیم که حاصل دسترنج یک ماه خود را در رمضان، از این به بعد هم حفظ کنیم.
خدایا! خروج از ماه مبارک را برای ما مقارن با خروج از تمامی گناهان قرار بده.
چگونگی پوشش زن و مرد و حد و مرز ارتباط آنان در عرصه های غیر خصوصی خانوادگی از موضوعات مهم سبک زندگی هر جامعه به شمار می رود. خداوند در آیه 30و31 سوره نوربخشی از وظایف زن و مرد در زمینه پوشش و نحوه ارتباط را بیان کرده است. در دو بلاغ گذشته که روزهای سه شنبه و چهارشنبه منتشر شد، تفسیر آیه 30 و بخشی از محتوای آیه 31 بیان شد.
آیه حجاب
خداوند در آیه 31 علاوه بر بیان دو وظیفه مشابه مردان برای زنان، وظایف مختص دیگری را برای آن ها بیان می کند که حجاب و پوشش از جمله آن هاست. قرآن خطاب به زنان مومن می فرماید: «و لا یبدین زینتهن الا ما ظهر منها؛ زنان نباید زینت خود را آشکار کنند جز آن مقدار که به طور طبیعی ظاهر است.» با توجه به این که در این فراز آیه آشکار کردن زینت نهی شده، در میان مفسران این بحث مطرح شده است که مقصود از زینت پنهان و زینت آشکار چیست؟ و متعلق نهی کدام است؟ برخی زینت پنهان را به معنای زینت طبیعی و اندام زن معنا کرده اند ظاهرا بر این مبنا تفسیر کاشف می نویسد: «فقها برای اثبات وجوب حجاب به این آیه استدلال کرده اند و این که تمام بدن زن به سان عورت می باشد.» عده ای دیگر «لا یبدین زینتهن» را به معنای محل زینت تفسیر کرده و بر این نظرند که آشکارکردن خود زینت به تنهایی هم چون گوشواره و دست بند حرام نیست بنابراین وقتی خداوند می فرماید اظهار زینت حرام است، مقصود آشکار کردن محل این زینت هاست. بر اساس این تفسیر مراد از زینت آشکار که از حرمت استثنا شده (الا ما ظهر منها)، صورت و کف دو دست و پاها می باشد. علامه طباطبایی و تفسیر کاشف این دیدگاه را برگزیده است. برخی دیگر از مفسران نهی در «لایبدین زینتهنّ» را متعلق به خود زینت دانسته اند، منتهی زینتی که روی بدن قرار گرفته باشد و نه زینت به تنهایی در این صورت طبیعی است که آشکار کردن چنین زینتی همراه با آشکار کردن اندامی خواهد بود که زینت روی آن قرار گرفته است. تفسیر نمونه این دیدگاه را درست می داند و می نویسد از ظاهر آیه شریفه همین معنا استفاده می شود. بر پایه این دیدگاه زنان حق ندارند زینت هایی را که معمولا پنهانی است، آشکار کنند هر چند اندامشان نمایان نشود. از این رو حتی آشکار کردن لباس های زینتی مخصوصی که زنان در زیر لباس عادی یا چادر می پوشند، مجاز نیست، هرچند بدن نمایان نشود. تفسیر نمونه علاوه بر این به احادیث نیز استناد می کند و معتقد است که از روایات نیز همین معنا استفاده می شود. دومین حکمی که آیه شریفه در ارتباط با حجاب زنان مطرح می کند، آن است که می فرماید: زنان باید روسری هایشان را از پیش روی رها کنند تا گردن ها و سینه های آنان را بپوشاند (ولیضربن بخمرهنّ علی جیوبهنّ). «خُمُر» جمع خمار (بر وزن حجاب) به معنای پوشش است ولی معمولا به چیزی گفته می شود که زنان با آن سر خود را می پوشانند بنابراین خمار، یعنی روسری، «جیوب» هم جمع «جیب» به معنای یقه پیراهن است که از آن در فارسی به گریبان تعبیر می شود و گاه به قسمت بالای سینه نیز گفته می شود. از آن جا که در دوران جاهلیت و قبل از نزول این آیه زنان سرهایشان را با روسری می پوشاندند و دنباله روسری خود را به شانه ها یا پشت سر می انداختند، به طوری که سینه و گردن های آنان نمایان می شد، قرآن در این فراز دستور می دهد: روسری خود را بر گریبان بیندازند تا هم گردن و هم آن قسمت از سینه که بیرون است پوشیده شود.
مواردی که پوشش زینت واجب نیست
سومین حکمی که در آیه بیان شده، موارد استثنایی است که لازم نیست زن نسبت به آن ها حجاب و پوشش را رعایت کند و می تواند زینت های خود را برای آنان آشکار کند. به بیان دیگر در این فراز از آیه شریفه مرز حریم خصوصی زن که در آن از نظر پوشش آزادی عمل دارد، مشخص و موارد مجاز ترک حجاب و اظهار زینت پنهان بیان شده است. خداوند می فرماید: «ولا یبدین زینتهن الا لبعولتهن»، زنان نباید زینت خود را آشکار کنند مگر: 1- برای شوهر 2- پدر 3- پدرشوهر 4-پسر 5-پسر همسر 6- برادر 7- پسر برادر (برادرزاده که زن در حقیقت عمه آن پسر می شود) 8- پسر خواهر (خواهرزاده که زن نسبت به او خاله می شود) 9-زنان هم کیش (بنابراین اظهار زینت برای زن غیرمسلمان مجاز نیست) 10- بردگان زن 11-افراد سفیه، خواجه و خنثایی که میل جنسی ندارند و 12- کودکانی که از امور جنسی آگاه نیستند.
رفتار تحریک آمیز ممنوع
چهارمین دستور خداوند به زنان این است که: «به هنگام راه رفتن پاهای خود را به زمین نزنند تا زینت پنهانیشان دانسته شود (و صدای خلخالی که بر پا دارند، به گوش برسد.)» این دستور در حقیقت از رفتارها و حرکت های تحریک آمیزی که می تواند عفت عمومی را مخدوش کند، منع می کند و به زنان مسلمان دستور می دهد که باید به شدت عفت را پاس دارند و از اموری که آتش شهوت را در دل مردان شعله ور می کند، بپرهیزند. بر این اساس تفسیر نمونه می نویسد با توجه به این سخت گیری و باریک بینی اسلام، که حتی از صدای تحریک آمیز خلخال منع می کند، به طریق اولی دیگر عواملی را که به آتش شهوت جوانان دامن می زند مانند تصاویر مبتذل و مستهجن و فیلم های تحریک کننده و رمان ها و داستان های جنسی، اجازه نشر نخواهد داد و بدون شک محیط جامعه اسلامی باید از این گونه مسائل مفسده انگیز پاک و مبرا باشد.
منبع: روزنامه خراسان - مورخ شنبه 1391/08/20 شماره انتشار 18264
این روزها یکی از مهمترین دغدغههای جامعه ما مسئله حجاب است. حجابی که نیمی از اصالت آن در هجوم تجددگرایی و غربزدگی از بین رفته و نیم دیگر هم در میان فلسفهبافیها و تعاریف جدید، مدام رنگ عوض کرده و هر روز غریبتر و مهجورتر میشود. اما واقعاً حجاب چیست؟
معنای لغوی این کلمه به پرده یا حائلی اطلاق میشود که وظیفهاش پوشاندن و محفوظ نگه داشتن است و در عرف جامعه ما، به طور خاص، به پوشش کامل اسلامی گفته میشود. بسیاری از ما با شنیدن این کلمه بیاختیار یک خانم چادری را به ذهن میآوریم که تنها نمود ظاهری حجاب است. اما آیا تعریف این واژه به همین جا ختم میشود؟ آیا میتوان پوشش چادر و یا نفس «پوشیده بودن» را مطلق حجاب به حساب آورد؟
چندین آیه در قرآن به موضوع حجاب اشاره دارند که یکی از مهمترین آنها آیات 30 و 31 سوره نور است. ظرافت موجود در این آیات آن جاست که قبل از پرداختن به بحث «پوشش»، از حرمت و حفظ «نگاه» سخن به میان میآورد؛ و تاکید قرآن چنان است که روی صحبت اول به آقایان و پس از آن به خانمها برمیگردد. شاید به این دلیل که اهمیت این موضوع در آقایان بیشتر از خانمها باشد.
خیلی از ما فراموش کردهایم که حجاب به غیر از نوع پوشش – فارغ از بحثهای مرتبط با آن- مراتب دیگر هم دارد و این مراتب دیگر، در بسیاری از موارد مقدم بر نوع پوشش هستند یا حداقل به عنوان پیش زمینه آن محسوب میشوند.
متأسفانه در این مسئله، همانند دیگر معضلات جامعه، تنها یک بعد قضیه را دیدهایم. خانوادهها و مربیان و دستاندرکاران امر تمام تمرکز خود را تنها صرف ظاهر کردهاند. هر جا که بحث حجاب پیش آمده از چادر گفتهاند و از کیفیت پوشش و باید و نبایدهایی که اگر عمق مسئله حجاب پیش از این شکافته میشد، نیازی به تکرار و تذکر بیش از حد نداشت؛ و مهمتر از آن این که انگشت اشاره این نصایح و تذکرات فقط و فقط دختران هستند، به حدی که تصور میشود اسلام ما هیچ توصیه و سفارشی برای آقایان نداشته و ندارد!
کوتاهیهایی از این دست، موجب بسیاری از کج رویهای امروز شده است؛ توجه افراطی به یک جنبه و بازماندن از جهات دیگر. نمونه بارز آن هم طیف وسیع آقایان مذهبی و متشرعی است که شاید در جوانب دیگر دینداری نمونه باشند، اما نحوه ارتباطشان با نامحرم، خارج از حدود شرعی است و این ادعا، اغراقی نامنصفانه از سر تحجر نیست. خیلی از آقایان متدین ما نسبت به کیفیت و نوع برخوردهایشان با نامحرم به طرز اسفناکی بیاعتنا هستند. پندار ایشان بر این است که حجاب مختص خانمهاست و هیچ مرتبهای از آن شامل آنها نمیشود.
ابعاد دیگر حجاب هیچ گاه برایشان تبیین نشده. کسی از پاکی ذهن و نجابت قلب و وقار سخن صحبت نکرده. مسایل مهمی چون «ضرورت یا عدم ضرورت صحبت با نامحرم» و «کیفیت نگاه» برای آنها مطرح نشده و چه بسا که نداشتن همین پیشزمینهها، از جمله دلایل گسترش پوششهای غلط و غیر معقول مردانهای باشد که امروزه شاهد آن هستیم.
«بیحجابیهای مدرن» -اصطلاحی که شاید بتوان به بعضی رفتارهای ناهمگون دینداران امروزی اطلاق کرد- از چنین مسائلی نشات میگیرد. از لحن سبک صحبت با نامحرم تا خنده و شوخیهای بیجا و حتی وقیح و نگاههای بیپرده. در این میان فرق چندانی نمیکند طرف مقابل خویشاوند باشد یا یک فروشنده صرف. همکلاسی باشد یا همکار. حتی مجازی یا غیرمستقیم بودن ارتباط هم ضمانی بر بی مشکل بودن آن نیست. متأسفانه فضای مجازی به علت حذف رویارویی مستقیم، پتانسیل زیادی برای ایجاد خطا دارد. آشناییهای ساده از گودر و فیسبوک و وبلاگ و هزار مجرای دیگر آغاز میشود و گاه این آشنایی اساساً عمیقتر از آشناییهای حقیقی است؛ زیرا فضای بیرون اقتضا میکند که تنها ظاهر عمومی فرد جلوه کند و نه ابعاد محرمانه زندگی او، ولی در دنیای مجازی، همین ابعاد محرمانه به سادگی و بدون هیچ ترسی آشکار و زمینه مستعدی میشود برای ایجاد اشتراک و هم صحبتی با دیگران.
پنهان کردن نام یا چهره هرگز نمیتواند مصونیتی در پی داشته باشد، چون در یک رابطه مجازی تفکر فرد و درونیات اوست که اطرافیان را جذب میکند و از سوی دیگر، جاذبه جنس مخالف نیز باعث میشود که اطرافیان غیر همجنس بیشتر به سمت فرد جذب شوند. بارها دیدهایم که در همین دنیای مجازی بسیاری از ملاحظات و حرمتها فراموش میشود و آدمهای متدین اطرافمان چهرهای کاملاً متفاوت پیدا میکنند.
آن چه در هنگام رابطه با نامحرم، هم مهم است و هم دشوار، حفظ صحیح حدود شرعی است و هر دو طرف نیز موظف به رعایت آن هستند و چه بسا که وظیفه مرد سنگینتر هم باشد. زیرا حیای ذاتی زن در بسیاری از موارد خود عامل بازدارنده بسیاری از خطاهاست، ولی حیا و عفاف در جنس مذکر نیاز به آموخته شدن دارد و تذکر فراوانتر.
یادمان نرود که فرض در ترک رابطه با نامحرم، به گناه افتادن و بالاتر از آن، تنها احتمال به گناه افتادن است و همین قانون ساده نشان میدهد که اسلام تا چه حد برای این موضوع اهمیت قائل شده است. پس اگر دغدغه حجاب و دینداری داریم، کمی بیشتر در رفتارمان دقیق شویم و مراقب باشیم که اندوخته ایمانمان در سیلاب بیتوجهی و ناآگاهی از بین نرود.
_____________________________________________________________________________________
منبع: دخت ایران
به نقل از تبیان؛ وقتی برای حفظ سلامت جنسی جامعه چشم می پوشی، بازهم نفعی هست که تو را به آن وا می دارد. اما راهی هست برای اینکه از حتی برای طمع به این نفع هم نباشد.
برای فرو بستن چشم هایم، بهانه ای زیباتر از اینکه خداوند گفته ای مومن به من! چشمت را از نگاه ناروا فرو بند، پیدا نکردم.
قُلْ لِلْمُ?ْمِنِینَ یَغُضُّوا مِنْ أَبْصَارِهِمْ وَ یَحْفَظُوا فُرُوجَهُمْ ذ?لِکَ أَزْکَى لَهُمْ إِنَّ اللَّهَ خَبِیرٌ بِمَا یَصْنَعُونَ
به مردان با ایمان بگو: «دیده فرو نهند و پاکدامنى ورزند، که این براى آنان پاکیزه تر است، زیرا خدا به آنچه مى کنند آگاه است.» سوره مبارکه نور – آیه 30
**راه درمان (نگاه به نامحرم) چیست؟
راستی راه درمان این همه فساد و ابتذال و ناهنجاری و ولنگاری که در اجتماع ما مشاهده می شود،چیست؟!
پیامبر گرامی اسلام(صلی الله علیه وآله) در کلامی حکیمانه و برخاسته از منطق وحی،فرمودند:باعِدوا بین انفاسِ الرّجال والنّساء فاِنًَه اذا کانت المعاینةُ واللّقاء کان الداءُ الّذی لا دواء له.
بین مردان و زنان(نامحرم) فاصله و جدایی بیندازید (تا کمتر با یکدیگر برخورد داشته باشند) زیرا هنگامی که مردان و زنان با هم تماس داشته باشند و رو در روی یکدیگر قرار گیرند، جامعه به دردی مبتلا خواهد شد که درمان نخواهد داشت.
انسان وقتی به خاطر خدا از لذت های زود گذر چشم می پوشد و شهوت خود را مهار می کند ، خداوند در عوض برایش خوشی ها و لذت های کامل تری را نصیب می گرداند.
**نگاه نکردن به نامحرم فایده ای هم دارد؟
اینکه ما به نا محرم نگاه نکنیم و چشم خود را از گناه حفظ کنیم علاوه بر اینکه تاثیر زیادی بر بالا بردن شخصیت دارد و ارزش اجتماعی ما را بالا می برد فواید بیشمار دیگری نیز دارد :
اول ـ رهای قلب از حسرت. کسی که چشم خود را برای دیدن نامحرم آزاد می گذارد حسرتش بیشتر می گردد، آنچه را چشم به قلب انتقال می دهد مضر واقع می شود، چون چشم چیز هایی را می بیند که رسیدن به آن در مقدور شخص نیست، او نمی تواند صبر کند و این نهایت رنج است.
دوم ـ چشم پوشیدن از نامحرم قلب را نورانی و روشن می سازد و این درخشش در چشم، روی و دیگر اعضای بدن نمایان می گردد، مثل این اینکه نگاه نداشتن چشم ظلمت و افسردگی در پی دارد.
سوم ـ نگاه داشتن چشم باعث صحت فراست و حواست انسان می گردد.
وقتی که قلب انسان با نور صحت و فراست منور گردید، همانند آیینه جلا دارد می گردد که در آن معلومات همانگونه ای که هست تجلی می کند.
چهارم ـ دروازه های علم و دانش برای این شخص باز می گردد، اسباب کسب علم و معرفت برایش به آسانی مهیا می گردند، این خود به سبب منور بودن قلب است، وقتی دل روشن می شود حقیقت اشیاء در آن دیده می شود و برایش به سرعت تمام، شناخت دست می دهد.
چشم پوشیدن از نامحرم قلب را نورانی و روشن می سازد و این درخشش در چشم، روی و دیگر اعضای بدن نمایان می گردد، مثل این اینکه نگاه نداشتن چشم ظلمت و افسردگی در پی دارد.
این شناخت و معرفت از یکی به دیگری رسوب می کند. کسی هم که چشم خود را کنترل نکرد ، قلبش مکدر و تاریک می شود و دروازه های علم و معرفت به رویش بسته می شوند.
پنجم ـ این عمل به قلب قوت، ثبات و شجاعت می بخشد، خداوند متعال قدرت بصیرت را با قدرت حجت و استدلال همگام به او می بخشد.
امام حسن علیه السلام می فرماید : پیروان هوا و هوس کسانی هستند که؛ اگر قاطر ها آنها را پایمال کنند و زیر پای اسب ها شوند، باز هم سایه ی معصیت در دلهایشان است، خداوند از این ابا می ورزد که کسی را خوار و ذلیل کند مگر کسانی را که نا فرمانی او را می کنند.
ششم ـ این عمل یک خوشحالی روانی به قلب می دهد که از لذت نظر به نامحرم به مراتب خوبتر و زیباتر است، چون این شخص با دشمن خود یعنی شیطان قهر نموده، شهوت خود را لبیک نگفته و بر نفس خود غالب آمده است.
انسان وقتی به خاطر خدا از لذت های زود گذر چشم می پوشد و شهوت خود را مهار می کند ، خداوند در عوض برایش خوشی ها و لذت های کامل تری را نصیب می گرداند.
ملا محمدعلی مجتهد، معروف به مرحوم آیتالله احمد مجتهدی تهرانی از علمای بنام تهران بود که سال 86 بدرود حیات گفت، اما سخنرانیها و پندهای عرفانی و اخلاقی وی به یادگار مانده است و میتوانیم هر چند به صورت مجازی هم که شده پای درس این استاد اخلاق تلمذ کنیم.
آیتالله مجتهدی رابطه خوبی با طلاب داشت، طوری که فضای گرم و صمیمی بر حوزه علمیهشان حاکم بود. این استاد برجسته اخلاقی، مباحث را چنان رسا ارائه میداد که بر دل مینشست؛ به طوری که حتی هم اکنون نیز نشستن پای صحبت و کلاس اخلاق ایشان خالی از لطف نیست.
فضیلت سجده و شب زندهداری
دو چیز است که سبب ریزش گناهان میشود: یکی بیماری، دوم سجده. در روایت آمده است که اگر کسی مدتی به سجده برود و شکراً لله بگوید، مخصوصاً بعد از خواندن نماز شب، اگر ده یا پانزده دقیقه در حال سجده بماند، این کار او سبب ریزش گناهان میگردد، پس همانطور که باد پاییزی سبب ریزش برگها میشود، سجده هم گناهان انسان را میریزاند. انسان وقتی به سجده میرود، احساس سبکی می کند.
پیامبر خدا (ص) در خطبه شعبانیه خطبهای که پیامبر(ص) در آخرین جمعه ماه شعبان ایراد کردند، فرمودند: گناه، پشت شماها را سنگین کرده، پس در ماه رمضان روزه بگیرید و عبادت کنید تا از سنگینی گناهان بیرون بیایید.
کسانی که به سختی برای خواندن نماز صبح از خواب بر میخیزند و طوری میخوابند که انگار کوهی بر رویشان افتاده، اینها پشتشان از بار گناه سنگین شده است. طلبهای که پدرش او را برای نماز صبح بیدار کند، اصلاً به درد طلبگی نمی خورد، حالا برای نماز شب اشکال ندارد، البته بهتر است اول طلبه بیدار شود بعد پدر.
نباید به عقل اندک خویش مغرور شد!
دعا برای رسیدن به کمال است نه ثواب. اگر متن فارسی دعاهایی که در مفاتیح الجنان آمده را بخوانید، متوجه میشوید که دعا برای دستیابی به کمال میباشد. آنجایی که امام چهارم (ع) در دعای خود به خداوند عرضه میدارد که: «خدایا، آیا در میان بندگانت کسی از من بدتر هم هست؟» این سخن امام کمال است. یعنی انسان به عمل اندک خودش مغرور نگردد و دچار عُجب نشود و با خود بگوید: در جایی که معصوم (ع) این گونه میفرماید، من کی هستم که به دو رکعت نافله شبم مغرور شوم؟
یا وقتی امام (ع) در دعای ابوحمزه ثمالی عرض میکند: «خدایا، اگر من در همین حال بمیرم چه کنم؟» این درس اخلاق است. آیتالله خوانساری با آن مقام والایی که داشتند میفرمودند: «در حال رفتنم، اما دستم خالی است.» ایشان کسی بود که امام (ع) دربارهشان فرمودند: «آیت الله خوانساری مرجع متقین بود، صاحب نفس قدسیه بود.» زمانی درباره عدالت ایشان از امام (ع) سوال کردند، امام در پاسخ فرمودند: «ما در عصمت ایشان مشکوکیم، شما از عدالتش میپرسید؟»
من در عمرم ندیدم که مرجعی این قدر بی هوا باشد؛ اما با این حال ایشان میفرمودند: «من در حال رفتنم ولی دستم خالی است و فقط به یک چیز چشم امید دوختهام، آن هم این است که هر جا روضهای بود میرفتم و گریه میکردم.»
در فرهنگ اسلامی اولویت و تقدم خانواده یک اصل به حساب می آید و روایات فراوانی بر آن دلالت دارند؛ متن زیر برگرفته از کتاب مفاتیح الحیاة اثر آیت الله جوادی آملی در این خصوص مرور می کنیم:
همهجور حاجت را مىشود از خدا خواست و باید خواست
همهجور حاجت را مىشود از خدا خواست و باید خواست؛ حتّى حاجتهاى کوچک. اما این درخواست خود را به این حاجات کوچک منحصر نکنید. حاجات بزرگترى هست؛ آنها را از یاد نبرید. بزرگترین آنها «مغفرت الهى» است. از خدا بخواهید که آثار به جاماندهى از تخلف و گناه را از دل و جان ما برطرف بفرماید؛ از خدا بخواهید که راه توبه را براى شما هموار کند.
حاجت بزرگ دیگر «محبت الهى» است. مقام حُبّ الهى را از خداى متعال طلب کنید. حاجت بزرگ دیگر «اصلاح امور امت اسلامى» است. از خداى متعال هدایت بشریت را به راه راست بخواهید. این دعاها اقبال استجابت زیادى دارد و همین دعاها اثر مىکند.(1)
گاهى حال دعا از انسان گرفته مىشود این علامتِ بدى است
نمىدانم روایت از معصوم علیهالسّلام است یا عبارتى از غیر معصوم؛ هرچه هست، عبارت حکمتآمیزى است. مىگوید: «أنَا مِنْ أنْ أسْلُبَ الدُّعاءَ أخْوَفُ مِنْ أنْ أسْلُبَ الإجابَةَ؛ از اینکه دعا از من گرفته شود، بیشتر مىترسم تا این که اجابت از من گرفته شود.» گاهى حال دعا از انسان گرفته مىشود. این علامتِ بدى است. اگر دیدیم در وقت دعا، در وقت تضرّع و در وقت توجه و تقرّب، هیچ نشاط و حوصلهى دعا نداریم، علامتِ خوبى نیست. البته درستش هم مىشود کرد. انسان مىتواند با توجّه، با التماس و با خواستن، حال دعا را به طور جدّى از خدا بگیرد.(2)
فکر نکردن در لایههاى زیرین ظواهر، عیب بزرگى است
در مراسم مذهبى به روح مراسم توجه کنید. فقط صورتسازى نباشد؛ انسان شعرى بخواند، اشکى بگیرد یا بریزد. روح دعا و نماز عبارت است از ارتباط با خدا، آشنا شدن با خدا، بهره بردن از معنویت، پاکیزه کردن و پیراستن روح و پالایش کردن ذهن از وسوسهها. نماز را با توجه و اول وقت بخوانید. تحجر بد است. فکر نکردن در لایههاى زیرین ظواهر، عیب بزرگى است. مواظب باشید به این عیب دچار نشوید.(3)
این خطاست که کسى خیال کند باید باطن را درست کرد، ظاهر مهم نیست
توصیه مىکنم که به عمقها توجه کنید و آن را بطلبید؛ از ظواهر هم دست نکشید. این خطاست که کسى خیال یا توهم کند که باید باطن را درست کرد، ظاهر مهم نیست؛ نهخیر، همین ظاهر انسان را به وادىهاى گوناگونى مىکشاند. ظاهر دینى، ظاهر اسلامى، پایبندى به تعبد دینى، همین مجالس دعا، همین مجالس توسل به ائمه علیهمالسّلام لازم است، منتها همهى اینها را با دانایى همراه کنید.(4)
قدر جوانی را بدانید
مهمترین مظهر قدردانى از جوانى همین است که از این صفا و نورانیت و از این ناآلودگى و پیراستگى طبیعى انسان جوان استفاده کنید و خود را در زمینههاى تزکیه و اخلاق پیش ببرید. این إنشاءالله ذخیرهى همهى زندگى شما خواهد شد. راهش هم رعایت دو نکته است؛ ذکر و توبه.
ذکر یعنى یاد. یاد در مقابل غفلت است؛ غفلت از خدا، غفلت از وظیفه و مسئولیت، غفلت از هنگام حساس مواجهه با مأموران الهى در عالم ملکوت، عالم بعد از عبور از جسمانیت، و محاسبهى بزرگ انسان در مقابل خدا در قیامت. این یادها تعیینکننده است.
نکته دیگر توبه است. ممکن است کسى بگوید ما که جوانیم و هنوز عمرى از ما نگذشته که مثل شما گناه زیادى کرده باشیم و محتاج توبه باشیم. نه، این درست نیست؛ توبه وظیفهى همیشگى انسان است. پاکترین انسانها هم باید توبه کنند.(5)
پی نوشت ها:
1_(خطبههاى نماز عید سعید فطر 2/8/1385)
2_(خطبه نماز جمعه 28/11/1373)
3_ (در دیدار دانشجویان و اساتید دانشگاههاى استان کرمان 19/2/1384)
4_(دیدار با دانشجویان و اساتید دانشگاههاى استان کرمان 19/2/1384)
5_(دیدار با دانشجویان دانشگاه شهید بهشتى 22/2/1382)
آیت الله محمد ناصری، استاد اخلاق و عرفان حوزه علمیه، امروز در سخنرانی خود در مسجد کمر زرین به بیان نکاتی درباره حقوق پدر و مادر و اهمیت رعایت ادب و احترام والدین پرداخت و گفت: در رساله حقوق امام سجاد(ع) برای بسیاری از چیزهایی که ما حتی فکر آن را هم نمی کنیم حق بیان شده، و ما را ملزم به رعایت حقوق آنها دانسته که مهم ترین و بیشترین حق را که حتی پیامبر اکرم(ص) هم نمی تواند آن را ادا کند برای خداوند متعال ذکر کرده، کسی نمی تواند حق خدا را ادا کند زیرا همه وجود ما از خداست و هرآنچه که بخواهیم با آن حق خداوند را ادا کنیم متعلق به خدا است.
وی با بیان این که پس از حق خداوند باید حق پیامبر و ائمه را ادا کرد، ابراز داشت: حق نفس و عقل را هم باید ادا کرد، در روایات آمده کسی که خودش را نشناسد به یقین هلاک می شود و این بیانگر اهمیت خودشناسی است، انسان باید با تأمل و تفکر در گذشته خود و نگرش به عاقبت و آینده خود به خود شناسی دست پیدا کند ضمن این که این خود شناسی سبب پی بردن به بی نهایت بودن لطف و کرم خداوند نسبت به انسان ها به سبب نعمات بی دریغ و بی شمار می شود.
آیت الله ناصری اعضا و جوارح را هم جزء چیزهایی که بر انسان حق دارند خواند و افزود: اعضای بدن انسان هم بر گردن او حقی دارند که باید رعایت شود و این حق عبارت است از پرهیز از محرمات و انجام واجبات، مثلا با گوش نباید غیبت شنید زیرا شنونده غیبت با کسی که گوینده غیبت است از نظر گناه یکسان است، یا با زبان نباید الفاظ ناشایست یا کلام آلوده به گناه گفت، همچنین حق اعای بدن است که در راه صحیح از آنها استفاده شود زیرا بدن انسان خلق شده برای رسیدن به معارف الهی و قدم برداشتن انسان در راه کمال و سعادت.
استاد اخلاق و عرفان حوزه علمیه حق والدین را از مهم ترین حقوق خواند و خاطرنشان کرد: سبب وجود ما در عالم پدر و مادر هستند و با زحمات والدین است که ما رشد کرده ایم و البته آشنایی ما با ولایت امیرمؤمنان(ع) و قرار گرفتن زیر پرچم ولایت به سبب زحمات والدین ما است و این نعمتی است که باید بسیار شاکر آن باشیم، خداوند حق پدر و مادر را در امتداد حقوق ائمه طاهرین ذکر کرده و خدا در قرآن تأکید بسیار زیادی بر وجوب نیکی و احسان و احترام نسبت به پدر و مادر دارد.
آیت الله ناصری در ادامه تصریح کرد: خداوند در قرآن پس از امر به پرستش و عبادت خود و لزوم پرهیز از شرک و کفر حکم به نیکی و احسان به والدین کرده که نشان از اهمیت جایگاه ادب و احترام نسبت به والدین در نزد خدا دارد ضمن این که در روایات و احادیث متعددی ذکر شده که رضای الهی در رضای پدر و مادر است و اگر کسی می داند والدین او از او رضایتمند نیستند حتی اگر کافر باشند باید بداند که خداوند متعال هم از او رضایت ندارد و شخصی که خدا از او راضی نباشد هلاک خواهد شد و باید منتظر عقوبت این مسأله باشد اما از طرف دیگر اگر کسی جلب رضایت و خشنودی والدین خود را بکند و آنها را از خود راضی نگه دارد مورد الطاف الهی واقع می شود زیرا خداوند از خشنودیوالدین ما از دست ما راضی می شود.
مدیر حوزه علمیه حضرت ولی عصر افزون شدن روزی و محبوبیت بین مردم را از آثار احترام گذاشتن و نیکی به پدر و مادر ذکر کرد و گفت: احسان به پدر و مادر و محبت به آنان آنقدر نزد خداوند و ائمه جایگاه دارد و مهم است که در روایات آمده حتی نگاه محبت آمیز به والدین ثواب یک حج مقبول را دارد، و حتی خداوند دو ملک را قرار داده که یکی دائم در حال دعا کردن برای کسانی است که به والدین خود محبت می کنند و احترام می گذارند و دیگری مدام در حال نفرین کردن است بر کسانی که احترام پدر و مادر خود را نگه نمی دارند.
آیت الله ناصری در پایان خاطرنشان کرد: اگر کسی از گناهان خود قصد توبه دارد باید پیش از هرچیز رضایت والدین خود را جلب کند زیرا مهم ترین چیزی که سبب پذیرش و قبولی توبه شخص گناهکار به درگاه خداوند میشود دعای خیر والدین است به خصوص دعای مادر، انسان باید در صحبت کردن خود مواظب باشد در حضور پدر و مادر صدای خود را بالا نبرد و در انجام کارها و امور خود هرچند مهم و واجب باشد اما نباید پدر و مادر خود را به زحمت بیاندازد ضمن این که اگر کسی پدر و مادر ظالم و ستمگری داشت حق ترک رابطه با آنها و یا تندی و شماتت با والدین خود را ندارد هرچند که مسلمان نباشند و به او ظلم کنند.