سفارش تبلیغ
صبا ویژن

سنگ ها را بسته و سگ ها را رها کرده اند...

 
بد حجابی

این حکایت از گلستان سعدی است...

« شاعری پیش امیر دزدان رفت و ثنایی بر او بگفت . فرمود تا جامه از و برکنند و از ده بدر کنند. مسکین برهنه به سرما همی رفت . سگان در قفای وی افتادند . خواست تا سنگی بر دارد و سگان را دفع کند ،در زمین یخ گرفته بود ، عاجز شد ، گفت : این چه حرامزاده مردمانند ، سگ را گشاده اند و سنگ را بسته . »

خبر حمله ی زنی بی حجاب با خانمی محجبه در رسانه ها پخش شده است اما با خواندن گفتگو ی آن خانم با خبرگزاری فارس، یاد این حکایت از گلستان افتادم!
که مردم و پلیس که در آن حوالی بوده اند علاوه بر اینکه هیچ کمکی به آن خانم نکرده اند برعکس، وی را مورد سرزنش و عتاب قرار داده اند. وای بر حال آن مردمی که رد می شدند می دیدند و هیچ کاری نکردند و به جای آن، کلی هم سرزنش کردند! چنانچه خود آن خانم محجبه نقل می کند: « بعضی‌ها در همان حین، به جای اینکه نسبت به وضع فاجعه بار ظاهر آن خانم، معترض باشند به من یادآوری می‌کردند که دوره امر به معروف گذشته است و نباید به این خانم‌های با این ظاهر حتی نزدیک شد، خانمی به من می‌گفت «به تو چه ربطی داشته، هر کسی را در گور خود می‌ خوابانند» آقایی می ‌گفت « این زن اوضاع ش معلوم است»[1].
کجا راه را اشتباه رفته ایم که بجای اینکه سگ ها را ببندند، دارند سنگ ها را می بندند؟ بجای امر به معروف، نهی از معروف می کنند!؟ برخورد منفعلانه با هنجار شکنان و ترویج دهندگان فساد، عاقبتی جز اینگونه حوادث برای ما نخواهد داشت . 

منابع:
[1]. www.farsnews.com/newstext.php?nn=13920426000405



      

من چادرم را دوست دارم

من چادرم را دوست دارم
 

به نقل از کیهان، من چادرم را دوست دارم، چرا که سیاهیش نشانه رفته و بر زمین نشانده است هرچه سیاهی و ظلمت را، هرچه نگاه زهرآلود را!

من چادرم را دوست دارم، چرا که سنگینی نجابتش، خم کرده است کمر دشمنان را و حصار امن و ایمنش، نقش برآب کرده است نقشه‌های بدخواهان و هرزه‌دلان را!
 
من چادرم را دوست دارم، چرا که سلاح من در جنگ نرم با دشمن است و خاکریزهای آنان را چه ماهرانه فتح می‌کند. بدون این سلاح قافیه جنگ را از همان ابتدا باخته‌ام و با آن، جبهه اراده و فکر و عزم دشمن را سنگر به سنگر فتح کرده‌ام!
 

من چادرم را دوست دارم و آن احساس زیبا، امنیت و آرامشی که از داشتنش دارم، هیچگاه با نگاه‌های سنگین عوض نمی‌کنم!
 
من چادرم را دوست دارم، چرا که مرا یاد کوچه‌های غریب مدینه می‌اندازد، یاد چادر خاکی زهرای اطهر(س) و چه پیوند زیبایی بین چادر فاطمه(س) و ولایت علی(ع) است. شاید اگر آن روز حرمت چادر زهرا(س) حفظ می‌شد، به زیر دست و پا نمی‌افتاد، هیچگاه علی(ع) خانه‌نشین نمی‌شد!
 
من چادرم را دوست دارم، چرا که هرگاه می‌ایستم و آن را با افتخار به سر می‌کنم، به یاد هزاران شهیدی می‌افتم که بر خاک افتادند تا زنان ایران زمین با وقار بایستند!
 
سرخی خونشان فرش انقلاب شد تا سیاهی چادر زنانی چون من برافراشته بماند، در سطر سطر وصیت‌نامه‌هایشان اینگونه مرا به رعایت حجاب سفارش کردند:
 
«خواهرم، محجوب باش و باتقوا، که شمایید که دشمن را با چادر سیاهتان و تقوایتان می‌کشید. حجاب تو سنگر تو است، تو از داخل حجاب دشمن را می‌بینی و دشمن تو را نمی‌بینید.» (1)
 
من چادرم را دوست دارم، چرا که به این سخن گهربار مولایم علی(ع) یقین دارم که فرمودند: «بهترین لباس، لباسی است که تو را از خدا به خود مشغول نسازد» و چادر مصداق کامل این گفتار است، برترین پوششی است که مرا به خدای مهربان وصل می‌کند و مرا از هرچه غیر اوست جدا می‌سازد.
 
من چادرم را دوست دارم، چرا که همین سخن رهبر و مقتدایم امام خامنه‌ای برایم بزرگترین و قاطع‌ترین حجت است که در بحث حجاب و عفاف فرمودند: «چادر یک نشانه ملی است، هیچ اشکالی هم ندارد. هیچ منافاتی با هیچ نوعی تحرکی هم در زن ندارد. اگر واقعا بنای تحرک یا کار اجتماعی و کار سیاسی و کار فکری باشد. لباس رسمی زن می‌تواند چادر باشد و همان‌طور که عرض کردم چادر بهترین نوع حجاب است.» (2)

من چادرم را دوست دارم، چرا که شاید مُحرمی، این افتخار نصیبش شود که خیمه‌گاه عزاداران حسینی گردد. آن روز که پسرم بیاید و چادر مرا بخواهد و با همبازی‌هایش در کوچه عزای حسین(ع) برپا کند!
 
من چادرم را دوست دارم، چرا که چادر برای من نماد عفاف است و حجاب، نماد نه گفتن به تمام آرزوهای رنگارنگ دنیایی، نماد فاطمه‌وار زیستن و خدایی شدن!
 
من چادرم را دوست دارم...
 
___________________
1-فرازی از وصیت‌نامه شهید رحیم آنجفی
2-دیدار رهبر معظم انقلاب با اعضای شورای فرهنگی اجتماعی زنان، سال 1370


      

چادر بپوشی مثل هیولا میشی

یه مدتیه از گوشه وکنار می شنویم که هوا گرمه و تابستونه و نمی تونیم چادر بپوشیم به مادر خودم گفتم : گرمت میشه وقتی عبا می پوشی؟ گفت حتی اگه یخورده گرمم بشه مگه اتفاقی میافته یا بستنی ام که آب شم بعدش ادامه داد : این پوشش حتی اگه باعث افزایش چند درجه ای گرما بشه ارزش این رو نداره که جلوی بسیاری از مزاحمت ها رو بگیره ؟

چند وقت پیش نوشته ای در مورد چادر نوشتم . یه بنده خدایی کامنت گذاشت که یعنی چی چادر بپوشیم ؟ چادر بغیر از اینکه زن رو مثل هیولا کنه کار دیگه ای نمیکنه ! چندروزی به این حرفش فکر میکردم و به این نتیجه رسیدم که میشه زن چادری که در شب هست رو به قرص ماه تشبیه کرد که زیبایی آسمان سیاه اون رو قشنگ تر وجذاب تر میکنه والبته در عین حال اُبُهت زن چادری اونقدر بالا میره که باعث افزایش احترام به اون در جامعه میشه .

گاهی وقتا می بینم که می نویسن چه اشکالی داره که زن واسه نماز خوندن تو خونه خودش که نامحرم نیست بدون چادر ولی با بلوز ودامن نماز بخونه ! بله هیچ مشکلی نیست ولی ترسم از اینه که این پوشش رو به مرور زمان تغییر بدن یادمه ایامی که در مدرسه راهنمایی درس می خوندیم به مادر بزرگ فحش می دادن البته به شوخی و بعد پیشرفت کرد و به نوبت خاله ، عمه و فحش به مادر شوخی شد که پارسال تو سربازی که محیطی متشکل از بچه های چند شهر بود دیدم که راحت به خانواده و خواهر همدیگه فحش می دادن به شوخی!!!!!!!!!!!!!!!!

حالا هم حرفم اینه که امسال چادر رو برداشتن وبه ترتیب سال های دیگه شال رو بر میدارن ومانتو نازک وکم کم .... واما در مورد تحمل کردن گرمای چادر خواهر من جنسش که برزنت نیست که نتونی تحمل کنی یعنی تحمل شنیدن متلک آسون تر از تحمل گرمای یکی دو درجه ست؟ ولی اگه گرمت شه و خدا شاد بشه بهتر نیست دیشب تو قرآن خوندم خدا میگه به عهد من وفا کنید تا به عهدی که دادم عمل کنم راستی ترسم از آن روزیست که تو نماز خوندن بگیم خدا که میدونه زیر لباس چی به چیه چه اشکالی داره همونطور که مرد می تونه با یه لباس ساده نماز بخونه ما هم بخونیم غریبه که نیست تو خونه خودم نشستم می دونی که گذر زمان همه چی رو تغییر می ده حواسمون باشه که تغییر نکنیم با گذر زمان و با طوفان ها این ور اون ور نشیم

اما حرف آخر در مورد حجاب(البته از نگاه رهبر) اینه :

مثلاً بیاییم با خودمان فکر کنیم که حجاب داشته باشیم، اما چادر نباشد؛ این فکر غلطى است. نه این‌که من بخواهم بگویم چادر، نوع منحصر است؛ نه، من مى‌گویم چادر بهترین نوع حجاب است؛ یک نشانه‌ى ملى ماست؛ هیچ اشکالى هم ندارد؛ هیچ منافاتى با هیچ نوع تحرکى هم در زن ندارد. اگر واقعاً بناى تحرک و کار اجتماعى و کار سیاسى و کار فکرى باشد، لباس رسمى زن مى‌تواند چادر باشد و - همان‌طور که عرض کردم - چادر بهترین نوع حجاب است.

 البته مى‌توان محجبه بود و چادر هم نداشت؛ منتها همین‌جا هم بایستى آن مرز را پیدا کرد. بعضیها از چادر فرار مى‌کنند، به خاطر این‌که هجوم تبلیغاتى غرب دامنگیرشان نشود؛ منتها از چادر که فرار مى‌کنند، به آن حجاب واقعى بدون چادر هم رو نمى‌آورند؛ چون آن را هم غرب مورد تهاجم قرار مى‌دهد!

 
شما خیال کرده‌اید که اگر ما چادر را کنار گذاشتیم، فرضاً آن مقنعه‌ى کذایى و آن لباسهاى «و لیضربن بخمرهنّ على جیوبهنّ و همانهایى را که در قرآن هست، درست کردیم، دست از سر ما بر مى‌دارند؟ نه، آنها به این چیزها قانع نیستند؛ آنها مى‌خواهند همان فرهنگ منحوس خودشان عیناً این‌جا عمل بشود؛
به نقل از  وبلاگ آتیه سازان اهواز


      

رهنمودهای رهبری درباره روز قدس

رحمت و رضوان خدا بر امام بزرگوار ما که این روز را به عنوان «روز دفاع از ملت فلسطین» معین کردند. ان‏شاءاللَّه روز قدس، همه مردم ما و امیدواریم بخش عظیمى از مردم کشورهاى اسلامى از این فرصت استفاده کنند و حق مردم فلسطین را ادا کنند و ان‏شاءاللَّه دولتهاى مسلمان هم به وظیفه بزرگ خودشان که کمک به دولت حماس در فلسطین و کمک به ملت فلسطین است، عمل کنند.
مهر: روز قدس را و همه این ایام حساس را که لیلةالقدر تاریخ اسلام است به بیدارى و هشیارى بگذرانیم و تا مطلع‏الفجرِ نجات ملتهاى مسلمان و مخصوصاً ملت شجاع و مظلوم فلسطین، دست از تلاش نکشیم.

گزیده رهنمودهای مقام معظم  رهبری به مناسبت روز جهانى قدس به شرح ذیل است:‏

 روز قدس؛ لیلةالقدر تاریخ اسلام‏

 روز قدس در پیش روى ما است و کاملا مجاور لیالى قدر. ما باید همان‏طور که شب قدر را تا صبح به بیدارى مى‏گذرانیم و با دعا و تضرع خود به درگاه الهى مى‏خواهیم که آینده مطلوب براى ما رقم زده شود، روز قدس را و همه این ایام حساس را که لیلةالقدر تاریخ اسلام است به بیدارى و هشیارى بگذرانیم و تا مطلع‏الفجرِ نجات ملتهاى مسلمان و مخصوصاً ملت شجاع و مظلوم فلسطین، دست از تلاش نکشیم.

  روز قدس؛ یک روز جهانى‏

 روز قدس چیز کوچکى نیست. روز قدس یک روز جهانى است. یک پیام جهانى هم دارد؛ نشان‏دهنده این است که امت اسلامى زیر بار ظلم نمى‏رود، ولو این ظلم از پشتیبانى بزرگترین و قدرتمندترین دولتهاى عالم برخوردار باشد.

  روز قدس؛ روز بین‏المللىِ اسلامى‏

 روز قدس در پیش است. روز قدس، یک روزِ به معناى حقیقى کلمه، بین‏المللىِ اسلامى است؛ روزى است که ملت ایران مى‏تواند با کمک ملتهاى مشتاق دیگر - که امروز خوشبختانه تعدادشان هم متعدد و زیاد شده - یک حرف حقى را فریاد کند که براى پنهان‏کردن آن حرف حق و خاموش‏کردن آن فریاد، شصت سال است که دستگاه استکبار دارد سرمایه‏گذارى مى‏کند - البته حداقل شصت سال است، یعنى از زمان تشکیل دولت غاصب؛ و الّا از مقدماتش شاید صد سال هم بیشتر است - شصت سال است که دارند سعى مى‏کنند فلسطین را از نقشه جغرافیاى جهانى حذف کنند. البته تا حدود زیادى هم موفق شده بودند. انقلاب اسلامى زد توى دهن این‏ها. ایجاد نظام جمهورى اسلامى و اعلان روز قدس و تبدیل سفارت رژیم غاصب به سفارت فلسطین در تهران، حرکت هشداردهنده و متوقف‏کننده و مهاجمى بود که در مقابل این نقشه استکبارى ایستاد

  روز قدس؛ نماد صف‏بندى حق در مقابل باطل‏

 چقدر سعى کرده‏اند در طول این سالها که روز قدس را که نماد صف‏بندى حق در مقابل باطل است، تضعیف کنند. روز قدس نشان‏دهنده صف‏بندى حق و باطل، صف‏بندى عدل در مقابل ظلم است.

  روز قدس؛ فریاد رساى امت اسلامى علیه غده سرطانى‏

 روز قدس فقط روز فلسطین نیست، روز امت اسلامى است؛ روز فریاد رساى مسلمانان علیه سرطان کشنده صهیونیزم است که به‏وسیله دست متجاوز اشغالگران، مداخله‏کنندگان، قدرتهاى استکبارى به جان امت اسلامى افتاده است. روز قدس در پیش است، روز فریاد امت اسلامى بر علیه ظلم و عدوان پنجاه ساله دشمنان امت اسلامى است. روز قدس را باید همه امت اسلام و همه ملتهاى اسلامى گرامى بدارند و شما مردم عزیز ایران نیز مثل هر سال، به توفیق الهى این روز را گرامى خواهید داشت.

روز قدس؛ روز آزمایش بزرگ امت اسلامى‏

 روز قدس، روز آزمایش بزرگ ملت‏هاى مسلمان است، روز قدس، آن روزى است که ملت‏هاى مسلمان، بى‏واسطه مقامات رسمى، حرف‏شان را در دنیا مطرح مى‏کنند.

  روز قدس؛ جلوه حقیقى اتحاد دنیاى اسلام‏

 روز قدس یکى از جلوه‏هاى حقیقى اتحاد و انسجام دنیاى اسلام است. روز قدس روز همبستگى امت اسلامى زیر پرچم نجات قدس شریف است. پس این روز را گرامى داریم و صداى خود را در دفاع از ملت ستمدیده فلسطین به گوش جهانیان برسانیم و با الهام از فیض ماه رمضان، دل‏ها و جان‏هاى خود را محکم و استوار سازیم و ایمانمان را به وعده الهى قوى‏تر و بیشتر کنیم.

  روز قدس؛ «روز دفاع از ملت فلسطین»

 رحمت و رضوان خدا بر امام بزرگوار ما که این روز را به عنوان «روز دفاع از ملت فلسطین» معین کردند. ان‏شاءاللَّه روز قدس، همه مردم ما و امیدواریم بخش عظیمى از مردم کشورهاى اسلامى از این فرصت استفاده کنند و حق مردم فلسطین را ادا کنند و ان‏شاءاللَّه دولتهاى مسلمان هم به وظیفه بزرگ خودشان که کمک به دولت حماس در فلسطین و کمک به ملت فلسطین است، عمل کنند.

روزقدس؛ روز زنده‏کردن مسأله فلسطین‏

 روز قدس یکى از برجسته‏ترین یادگارهاى امام عزیز ما است، نشانه دلبستگى انقلاب و دلبستگى ملت ما به ماجراى قدس شریف و ماجراى فلسطین است. به برکت روز قدس، این نام را ما توانستیم هر سال در دنیا زنده نگه داریم. خیلى از حکومتها و خیلى از سیاستها مى‏خواستند، مایل بودند، تلاش کردند، پول خرج کردند که مسأله فلسطین فراموش شود. اگر تلاش جمهورى اسلامى نبود، اگر ایستادگى جمهورى اسلامى با تمام قوا در مقابله این سیاست خباثت‏آلود نبود، بعید نبود که بتوانند مسأله فلسطین را به تدریج به زاویه بکشانند، اصلا فراموش کنند. الان هم خود دستگاه استکبار و خود صهیونیستهاى خبیث معترفند، معتقدند و ناراحتند از این‏که جمهورى اسلامى، پرچم فلسطین را برافراشته است و نمى‏گذارد که با سازشکارى‏هایى که مى‏خواهند انجام بدهند، مسأله فلسطین را از دور خارج کنند. روز قدس، روز زنده‏کردن این یاد و این نام است.

  روز قدس؛ خنثى‏کننده یک توطئه‏

 روز قدس، تیرى است به قلب (یک) توطئه (و) حرکتى است براى خنثى‏کردن توطئه خباثت‏آمیزى که استکبار و صهیونیسم و طرفداران و همکارانشان دست به یکى کرده‏اند تا به‏کلى مسأله فلسطین را به دست فراموشى بسپارند. اگر ان‏شاءالله دنیاى اسلام این روز را به معناى درست کلمه گرامى بدارد و براى فریادکشیدن بر سر صهیونیستهاى غاصب، مغتنم بشمارد، به میزان زیادى دشمن را شکست خواهد داد و به عقب‏نشینى وادار خواهد کرد.

  روز قدس؛ مظهر وحدت ملت ایران‏

 روز قدس، روز متعلق به مسأله قدس است و ضمنا مظهر وحدت ملت ایران است. مراقب باشید در روز قدس کسانى نخواهند از این اجتماعات براى ایجاد تفرقه استفاده کنند. از تفرقه باید ترسید. با تفرقه باید مقابله و معارضه کرد. تفرقه نباید به وجود بیاید. آن وقتى ملت ایران مى‏تواند پرچم قدس را با افتخار بلند کند که یکپارچه باشد. در طول این سالها سعى کردند این‏را هم به هم بزنند، اما بحمدالله نتوانستند، ان‏شاءالله بعدا هم نخواهند توانست.

  روز قدس؛ پشتوانه امنیت کشور ما

 روز قدس پشتوانه امنیت کشور ما هم هست. این‏را همه آحاد مردم عزیز ما بدانند؛ هر یک نفرى که روز قدس توى خیابان مى‏آید، به سهم خود دارد به امنیت کشور و امنیت ملت و حفظ دستاوردهاى انقلابش کمک مى‏کند. روز قدس، روز بزرگى است، روز مهمى است. ان شاء اللَّه امسال، هم در کشور ما و هم در کشورهاى اسلامى دیگر، این روز، باعظمت‏تر از همیشه برگزار خواهد شد.

توانمندى و ظرفیتهاى دنیاى اسلام در مسأله فلسطین‏

 توانمندى و ظرفیتهاى دنیاى اسلام فقط در نفت خلاصه نمى‏شود، بلکه بزرگترین بازار مصرف کالا و مهمترین گذرگاهها و شریانهاى حیاتى دنیا در اختیار مسلمانان است و آبروى غرب در این منطقه خلاصه مى‏شود.

 دنیاى اسلام حتى بدون استفاده از این امکانات و به صرف استفاده از منطق و حرف سیاسى در دنیا و نَفس خواستن دولتها و ملتها که وزنه عظیمى در تحولات بین‏المللى است، مى‏تواند به خواسته‏هاى برحق خود جامه عمل بپوشاند.

  قدرت دنیاى اسلام را به مردم تفهیم کنید

 یک وظیفه، سیاستمداران دارند، یک وظیفه هم رهبران فکرى و فرهنگى دارند. این وظیفه دوم از وظیفه اول کم‏اهمیت‏تر نیست. علماى اسلام، روشنفکران و اساتید دنیاى اسلام، متفکران برجسته دنیاى اسلام، این کسانى که تریبونهاى مردمى در اختیار آن‏ها است و مى‏توانند افکار مردم خودشان را بسازند، وظیفه بزرگى دارند و باید قدرت ملى، قدرت توده مردم در دنیاى اسلام را به درستى به آن‏ها تفهیم کنند.

  وظیفه مسلمین‏

 مهمترین علاج توطئه آمریکا، در داخل سرزمینهاى اشغالى و در دستان نیرومند مبارزان فلسطینى است، لیکن همه مسلمین موظفند در این جهاد شرکت جسته و کمکهاى مالى و سیاسى و اطلاعاتى و نظامى و تجهیزاتى را به سوى آنان سرازیر کنند. ملت فلسطین باید احساس تنهایى نکند.

 صهیونیستها و کسانى که شکنجه و کشتار مبارزان فلسطینى منتسب به آن‏ها است، باید در هیچ جاى جهان احساس امنیت نکنند. صندوقهاى پشتیبانى و هسته‏هاى کمک به فلسطینیان مبارز باید در همه جاى عالم و از سوى دولتها و ملتها تشکیل شود. تحریم اقتصادى دولت غاصب و به رسمیت‏نشناختن آن، وظیفه همه دولتهاى مسلمان است و ملتها باید در برابر این مسأله حساسیت نشان دهند و با این وسایل و با همه وسایل ممکن باید با توطئه جارى، مقابله و از تأثیر آن ممانعت به عمل آید.

  راهپیمایى روز قدس و اهمیت آن‏

 امروز وقتى به رفتار صهیونیستها نگاه کنید، مى‏بینید هدفشان این است که هر چه مى‏توانند، این انگیزه‏هاى ایستادگى و استقامت را در مردم فلسطین نابود کنند، همه کارهاشان با این سیاست است (که) انگیزه مقاومت از بین برود، ولى مردم فلسطین ایستاده‏اند؛ اولا مبارزه را رها نکردند، ثانیا دولتى را با آراى خودشان سر کار آوردند که این دولت، شعارش ایستادگى و مقاومت و مبارزه با اشغالگران است و با همه فشارهایى هم که در این یکى دو سال اخیر بر این دولت و مردم آن منطقه وارد کردند، این‏ها محکم ایستاده‏اند، دارند مقاومت مى‏کنند. ولى یک ملت تنها، منزوى در یک گوشه، بدون دسترسى به هیچ نقطه‏اى از نقاط عالم، غیر از امید به خدا باید دلخوشیهایى داشته باشد. این شعار عظیم ملتهاى مسلمان به نفع فلسطین، به آن‏ها روحیه مى‏دهد، دلهاى آن‏ها را براى استقامت بیشتر آماده مى‏کند، علاوه بر این‏که افکار عمومى دنیا را به حقانیت داعیه فلسطین آشنا مى‏کند.

  اتحاد مسلمانان کنار مسأله فلسطین‏

 جمهورى اسلامى از اول تشکیل، جزو سطور اول اصلى اهداف خودش، یکى این‏را قرار داد: اتحاد مسلمانان و نزدیک‏کردن دلهاى آن‏ها به یکدیگر و یکى هم مسأله فلسطین را. در بیانات امام راحل - رضوان الله تعالى علیه - این دو نقطه، دو نقطه بسیار روشن و واضحى است: یکى مسأله اتحاد مسلمین در همه موضوعات و کم‏کردن اختلافات و کم‏رنگ‏کردن اختلافات و مانع‏شدن از این‏که اختلافات فکرى و فقهى و کلامى و امثال این‏ها دو طرف را به عداوت بکشد و با هم دشمنى کنند، یکى هم مسأله فلسطین.

  امام(ره) صریحاً فرمود

 امام‏1 صریحاً فرمود: اسرائیل یک غده سرطانى است. غده سرطانى را چه‏کار مى‏کنند؟ غیر از قطع غده، چه علاجى مى‏توان براى آن کرد؟ فلسطین یک کشور تاریخى است. در طول تاریخ، کشورى وجود داشته است به نام فلسطین. یک عده‏اى با پشتیبانى قدرتهاى ستمگر عالم آمده‏اند با عنیف‏ترین و شدیدترین وجهى این ملت را از این کشور بیرون کرده‏اند؛ کشتند، تبعید کردند، شکنجه کردند، اهانت کردند، این ملت را بیرون کردند - که امروز چند میلیون آواره فلسطینى در کشورهاى همجوار فلسطین اشغالى و در کشورهاى دیگر زندگى مى‏کنند، اغلب هم توى اردوگاه‏ها - در واقع آمدند کشور را از صحنه جغرافیا حذف کردند، ملت را به‏کلى از هستى ساقط کردند، یک واحد جغرافیایى جعلى و جدیدى به جاى آن تحمیل کردند و اسمش را گذاشتند اسرائیل. ببینید منطق چه اقتضاء مى‏کند؟ حرفى که ما در مورد مسأله فلسطین داریم، یک حرف شعارى نیست؛ یک حرف صددرصد منطقى است.

  الان رژیم اشغالگر قدس در محاصره است‏

 در مورد منطقه، حوادث فوق‏العاده است. واقعاً ابعاد آنچه در مصر و در تونس و در یمن و در بعضى از مناطق دیگر دارد اتفاق مى‏افتد، الان قابل محاسبه نیست؛ ابعاد این خیلى عظیم است. مسأله فقط مسأله این‏که یک رژیمى رفت یا یک قدرتى رفت و یکى دیگر جایش مى‏آید، نیست؛ از این خیلى عمیق‏تر است. امروز رژیم اشغالگر قدس محاصره است در بین کشورهایى که براى مقابله با او انگیزه دارند. حوادث، حوادث عجیبى است. البته مرتب دارند تلاش مى‏کنند براى این‏که بر امواج بحران در این منطقه سوار شوند و بیدارى را به نحوى کنترل کنند، اما نتوانستند و ان شاء الله به برکت بیدارى ملتها نخواهند توانست.

  ملت فلسطین! استمرار جهاد و ایستادگى‏

 من به برادران و خواهران فلسطینى عرض مى‏کنم: جهادتان را ادامه بدهید، ایستادگى‏تان را ادامه بدهید، بدانید هیچ ملتى جز به‏وسیله ایستادگى و مبارزه نمى‏تواند شرف خود و هویت خود و استقلال خود را به دست بیاورد. دشمن به هیچ ملتى با التماس چیزى نخواهد داد. هیچ ملتى به‏خاطر ضعیف‏بودن و گردن کج‏کردن در مقابل دشمن به چیزى نمى‏رسد. هر ملتى که در دنیا به جایى رسیده است، به‏خاطر عزم و اراده و ایستادگى و سینه سپرکردن و سر را بالا نگه داشتن رسیده است. بعضى از ملتها این توان را ندارند، اما آن ملتى که به اسلام معتقد است، آن ملتى که به قرآن معتقد است، آن ملتى که به وعده خدا معتقد است، آن ملتى که معتقد است «لینصرن الله من ینصره»، چنین ملتى این توانایى را دارد.

  دولت اسرائیل نابودشدنى است‏

 ما راه حل فلسطین را نابودى رژیم اسرائیل مى‏دانیم. نگویند نمى‏شود؛ نمى‏شود در دنیا نیست، همه چیز شدنى است. همه کوههاى عظیمى که مانع راه حرکت انسانها باشد، برداشتنى است. چهل سال گذشته است؛ اگر چهل سال دیگر هم بگذرد، عاقبت دولت اسرائیل نابودشدنى است و باید نابود بشود. تا چند صباح قبل از این، هیچ‏کس فکر نمى‏کرد که ابرقدرت شرق این‏گونه متلاشى بشود. اگر دو سال قبل کسى مى‏گفت که ابرقدرت شرق از بین خواهد رفت، عده‏اى فیلسوفانه ریش مى‏جنباندند که بله، شما ساده هستید! آن روزى که امام(ره) در نامه به گورباچف نوشتند که بعد از این مارکسیسم را باید در موزه‏ها پیدا کرد، عده‏اى پوزخند زدند! دو سال یا سه سال نگذشته بود که آن پیشگویى تحقق پیدا کرد.

 نباید شک کرد که این شجره خبیثه‏اى که «اجتثت من فوق الارض ما لها من قرار»، هیچ پایه و پایگاه و استمرارى نخواهد داشت و بى‏شک نابود خواهد شد و شک نباید کرد که حق پیروز خواهد شد و فلسطین به پیکر اسلامى برخواهد گشت، اما دیر و زود شدن آن، بسته به همت و غیرت مسلمین است. مسلمین بایستى همت کنند، جوانان بایستى مسأله را رها نکنند، مثل ملت سرافراز و شجاع ایران حرفشان را بزنند؛ آنچه را که مى‏خواهند، مطالبه کنند، بلاشک خداى متعال هم به آن‏ها تفضل خواهد کرد.

  فلسطین قطعا آزاد خواهد شد

 مى‏خواستند فلسطین را از نقشه جهان حذف کنند، اشتباه کردند. فلسطین باقى خواهد ماند. از بین نمى‏رود، تجزیه نمى‏شود و قطعا به آغوش اسلام و مردمش برخواهد گشت. فلسطین آزاد خواهد شد؛ در این هیچ شبهه‏اى نداشته باشید. فلسطین قطعاً آزاد خواهد شد و به مردم بر خواهد گشت و در آنجا دولت فلسطینى تشکیل خواهد شد؛ در این‏ها هیچ تردیدى نیست، اما بدنامى آمریکا و بدنامى غرب برطرف نخواهد شد. این‏ها همچنان بدنام خواهند بود. شکى نیست که بر اساس حقایقى که خداى متعال تقدیر کرده است، خاورمیانه جدید شکل خواهد گرفت. این خاورمیانه، خاورمیانه اسلام خواهد بود.

  امت امام خمینى(ره) همواره در کنار فلسطین خواهد بود

 این‏جانب امیدوارم ملت بزرگ ما در این روز قدس نیز مانند همیشه با حضور یکپارچه خود در خیابانها و راهپیمایى تا محل نمازهاى جمعه، فریاد رسا و غریو رعدگون خود را به گوش جهانیان برساند و تکرار کند که امت امام خمینى عظیم(ره)، همواره در کنار فلسطین و خصم دشمنان آن خواهد بود.

شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.

www.khatamolanbia20.@mailfa.com



      

امام علی علیه السلام در کلام مقام معظّم رهبری

علی علیه السلام الگوی کامل

امیرالمؤمنین علیه السلام یک الگوی کامل برای همه است. جوانیِ پرشور و پرحماسه او الگوی جوانان است. حکومت سراسر عدل و انصاف او الگوی دولت مردان است. زندگی سراپا مجاهدت و سراپا مسئولیت او الگوی همه مؤمنان است. آزادگی او الگوی همه آزادگان جهان است. سخنان حکمت آمیز و درس های ماندگار او الگوی عالمان و دانشمندان و روشن فکران [است].

تجسّم حکومت الهی

... آن وقتی که این انسان بزرگ اندیش و بزرگ بالاخره بر مسند قدرت و حکومت دست پیدا کرد ـ در آن دوران کاری کرد که اگر سال های سال مورّخان و نویسندگان و هنرمندان بنویسند و تصویر کنند کم گفته اند و کم تصویر کرده اند ـ وضع زندگی امیرالمؤمنین در دوران حکومت قیامتی است. اصلاً علی علیه السلام معنای حکومت را عوض کرد. او تجسّم حکومت الهی، تجسّم آیات قرآن در میان مسلمین، تجسّم «اَشِدّاءٌ عَلی الکُفّارِ رِحُمَاءُ بَیْنَهُمْ» و تجسّم عدل مطلق بود. او فقرا را به خود نزدیک می کرد و ضعفا را مورد رعایت خاص قرار می داد. برجستگانی که با پول و زور و بقیه وسایل مطرح شدن، خودشان را به ناحقّ مطرح کرده بودند، در نظر علی علیه السلام با خاک یکسان بودند. آنچه در چشم و دل او ارزش داشت، ایمان و تقوا و اخلاص و جهاد و انسانیّت بود. با این مبناهای باارزش، امیرالمؤمنین کم تر از پنج سال حکومت کرد. قرن هاست که درباره امیرالمؤمنین می نویسند و کم نوشته اند و نتوانسته اند درست تصویر کنند و بهترین ها معترف به عجز و تقصیر خودشان هستند.

کار برای خدا

... امیرالمؤمنین برای خدا و در راه او کار می کرد. به درد مردم می رسید. مردم را دوست می داشت و خدمت به آنها را وظیفه خود می دانست. با این که حکومت او در جهت خدمت به مستضعفان بود، به این اکتفا نمی کرد؛ شب ها هم، تنها و به صورت فردی، به کمک یکایک مستضعفان می رفت. این زندگی امیرالمؤمنین علیه السلام است.

ظلم ستیزی علی علیه السلام

علی علیه السلام در هر سطحی با هر نامی و زیر هر پوششی ظلم ستیز بود. زندگی دشوار امیرالمؤمنین را نگاه کنید. این جنگ های اوست. ببینید با چه کسانی جنگید؟ چه طور جنگید؟ با چه صلابتی جنگید؟ آنها چه کسانی بودند؟ زیر چه نام و عنوان های فریبنده ای پنهان شده بودند؟

امّا وقتی تشخیص می داد که این ظلم و باطل است درنگ نمی کرد. این راه ماست؛ راه دشواری که باید آن را طیّ کنیم. این راه یکایک کسانی است که ادّعای پیروی امیرالمؤمنین علیه السلام را می کنند؛ راه مقابله با ظلم و ظالم در هر سطحی و یا هر کیفیّتی...

شخصیّت و فضایل علی علیه السلام

شخصیّت امیرالمؤمنین علیه السلام ترکیبی از عناصری است که هرکدام به تنهایی یک انسان عالی مقام را اگر بخواهد به اوج آن برسد به زانو در می آورد. زهد امیرالمؤمنین و بی اعتنایی و بی رغبتی او نسبت به شهوات زندگی و زخارف دنیایی یکی از این عناصر است. علم آن بزرگوار و دانش وسیع او ـ که بسیاری از بزرگان مسلمین و همه شیعه بر آن اتّفاق دارند که بعد از نبیّ اکرم صلی الله علیه و آله وسلم کس دیگری غیر از امیرالمؤمنین از آن علم برخوردار نبوده است ـ یکی از این عناصر است. فداکاری آن بزرگوار در میدان های مختلف ـ چه میدان های نظامی و چه میدان های اخلاقی و سیاسی ـ یکی از این عناصر است. عبادت آن بزرگوار یکی دیگر از این عناصر است. عدل و دادگری امیرالمؤمنین که پرچم برافراشته شاخصی برای عدل اسلامی است. رأفت آن بزرگوار نسبت به ضعیفان ـ اعم از فقرا، کودکان، زنان و از کارافتادگان ـ یک وادی عظیم و یکی دیگر از ابعاد شخصیّت امیرالمؤمنین است... در همه اینها در حدّ اعلاست.

قاطعیّت علی علیه السلام

... قاطعیّت و صلابت در راه حقّ، این خصوصیّت ـ اگر نگوییم مهم ترین ـ حداقل بارزترین خصوصیت زندگی امیرالمؤمنین است. آن چیزی که اوّل از این دستگاه حکومت مشاهده می شود، این است که امیرالمؤمنین بعد از تشخیص حقّ هیچ چیزی نمی تواند جلوی راه حقّ او را بگیرد. ...امیرالمؤمنین از جمله کسانی است که در راه خدا هیچ کس و هیچ چیزی نمی تواند جلوی او را بگیرد و مانع او بشود. آنچه را که تشخیص داد بدون هیچ گونه مبالاتی عمل می کند. اگر به سرتاسر زندگی امیرالمؤمنین نگاه کنید، این خصوصیّت را مشاهده می کنید. قاطعیّت و صلابت از اولِ نشستن بر مسند حکومت، امیرالمؤمنین این قاطعیّت و صلابت را نشان می دهد؛ یعنی حکومت وقتی که به نام خدا و برای خدا و برای اجرای احکام الهی است، باید تحت تأثیر هیچ ملاحظه ای که مخالف با حقّ باشد قرار نگیرد. این آن منطقی است که امیرالمؤمنین دنبال می کرد.

صبر و بصیرت علی علیه السلام

امیرالمؤمنین از اوایل نوجوانی تا هنگام مرگ دو صفت بصیرت و صبر را با خود همراه داشت. بیداری و پایداری او یک لحظه دچار غفلت و کج فهمی و انحراف فکری و بد تشخیص دادنِ واقعیت ها نشد. از همان وقتی که از غارحرا و کوه نور پرچم اسلام به دست پیامبر برافراشته شد... حکومت نبوّت و رسالت آغاز گردید، این واقعیّت درخشان را علی بن ابی طالب علیه السلام تشخیص داد. پای این تشخیص هم ایستاد و با مشکلات آن هم ساخت. اگر تلاشْ لازم داشت آن تلاش را هم انجام داد اگر مبارزه لازم داشت آن مبارزه را کرد. اگر جان فشانی می خواست جان خود را در طَبَق اخلاص گذاشت و به میدان برد. اگر کار سیاسی و فعالیّت حکومت داری و کشورداری می خواست آن را انجام داد. بصیرت و بیداری او یک لحظه از او جدا نشد. دوّم صبر و پایداری کرد و در این راهِ استوار و صراط مستقیم استقامت ورزید. این استقامت ورزیدن، خسته نشدن مغلوب خواسته ها و هواهای نفس انسانی نشدن نکته مهمّی است... همه در این خصوصیت باید سعی کنند که خودشان را به امیرالمؤمنین نزدیک کنند، هرچه همّت و استعدادشان باشد...

مقام علی علیه السلام

درباره مقام امیرالمؤمنین علیه السلام زبان های نوعِ بشر و قدرت و تصویر و ترسیم انسان ها عاجز از ارائه کُنه و حقیقت مطلبند؛ بلکه عاجز از تصوّر آن مقام شامخ و کُنه عظمت آن بزرگوارند. ما با قیاس به معلومات خودمان می توانیم چیزی را بشناسیم و بفهمیم. امیرالمؤمنین علیه السلام از مقیاس های ما خارج است. او را با ذرع و پیمانه ای که برای سنجیدن انسان ها و فضیلت ها و مُحسّنات و زیبایی ها در اختیار ماست، نمی شود سنجید و اندازه گرفت. او بالاتر از این حرف هاست. آنچه که ما می بینیم درخشش آن بزرگوار است که به چشم هر انسانی ـ حتّی دشمنان و مخالفان ـ می آید؛ چه برسد به دوستداران و یا شیعیان... درخشش را می بینند، امّا ابعاد و جزئیات را نمی توانند درک کنند و ببینند.



      

حجاب از دیدگاه فقهای متاخر2

سترزن از بچه

- بچه ها یا به سن تمییز رسیده اند یانرسیده اند:

اگر به سن تمیز نرسیده باشد،پوشیدن بدن حتی عورتین از او واجب نیست.

و اگر به سن تمییز رسیده باشد یادختر است یا پسر:

اگر دختر باشد، خانمها بایدعورتین خود را بپوشانند. و اگر پسرباشد(محرم یانامحرم) در صورتی که ممیز محرم باشد، پوشیدن عورتین برای خانمها لازم است و اگر نامحرم باشد، علاوه بر اینکه بر خانمها واجب است عورتین خود را از آنها بپوشانند،بنا بر احتیاط واجب باید تمام بدن خود، به استثنای وجه و کفین را از آنهابپوشانند. (25)

پوشیدن بدن از نامحرم غیر بالغ،ممیز بجز قرص صورت و دستها تا مچ- بخصوص پسر بچه ای که نزدیک بلوغ است - واجب است. لذا درحمامهای عمومی در برخی ازروستاها که زنها پسر بچه های ممیزخود را همراه می آورند، بایستی از این کار جلوگیری شده و پوشش را رعایت کرد. (26)

پرسش و پاسخ

س 1: گفته شد که باید زن ازپسربچه ممیز خود را بپوشاند،بفرمایید ممیز بودن پسر بچه از چه راه و یا راههایی شناخته می شود؟

ج: مطالبی که بزرگترها می فهمند واطفال آنها را درک نمی کنند اگرچه به حدی برسد که آن مطالب را تشخیص بدهد، او را ممیز می گویند. (27)

س 2 : آیا شوهر خواهر و برادرشوهر همچون باقی نامحرمند و حکم خود پوشی از آنان نیز مانند دیگران است؟

ج : آنها مانند باقی نامحرمانند و درحکم، با آنها تفاوتی ندارند وهمانگونه که زن از دیگر نامحرمان خود را حفظ می کند، از آنان نیز خودرا باید حفظ کند; فرضا نمی تواند باپای بدون جوراب عبور کند. (28)

س 3 : چنانچه نپوشاندن وجه وکفین، فسادی را برای زن در جامعه به بار آورد،آیا پوشاندن آن دو، واجب می شود یا نه ؟

ج : در فرض سؤال واجب است. (29)

س 4 : کسی که از روی احتیاط که مبادا نپوشیدن وجه و کفین فسادی راباعث می شود، آن را بپوشاند، آیا امرمستحبی را به جا آورده است یا نه؟

ج : احتیاط خوبی انجام داده است. (30)

س 5 : آرایشگری که زنها را آرایش می کند و می داند زن، خود را به نامحرم نشان می دهد، چه حکمی دارد ؟

ج : اگر به قصد نشان دادن به نامحرم او را آرایش می کند، اعانت براثم است و حرام ولی اگر علم دارد وبدون قصد، عیبی ندارد. (31)

س 6 : آیا برای زن در عده رجعیه،حفظ حجاب از شوهر واجب است ؟

ج : ستر واجب نیست بلکه درروایات امر شده به خضاب و اکتحال وتزیین و اظهار زینت و تشویق زوج به رجوع. (32)

س 7 : آیا پوشیدن مانتو و شلواری که حجم بدن و یا برجستگی های آن رادر مقابل نامحرم آشکار می کند، جایزاست ؟

ج : از جهت حجاب و ستر، کافی است ولی چنانچه پیدا بودن حجم یابرجستگیهای بدن باعث ریبه و مفسده باشد، باید بپوشاند. (33) (آیات عظام: امام،آیة الله گلپایگانی )

س 8 : آیا خانمها می توانند بدون تحقیق کردن از وجود دکتر زن، نزددکتر مرد بروند؟

ج : جایز نیست.(آیات عظام:امام،اراکی،گلپایگانی)

س 9 : در شهر ما، هم دکتر زن هست و هم دکتر مرد، لکن دکتر مردحاذقتر است ; آیا خانمها می توانندنزد دکتر مرد بروند؟

ج : در صورتی که دکتر زن نتواندمداوا کند، اشکالی ندارد.(آیات عظام:امام،اراکی، گلپایگانی)

س 10 : آیا نمایان بودن کف پا،روی پا، قوزک پا و یا پاشنه پا از مردان نامحرم جایز است؟

ج : جایز نیست. (استفتاء از آیات عظام:امام،اراکی، گلپایگانی)

لذا خانمها نمی توانند با پای بدون جوراب در مقابل نامحرم رفت وآمد کنند و یا با این وضع برای خریدچیزی به مغازه نزدیک بروند و یا اگرنامحرم در خانه است، بدون جوراب،در مقابل او ظاهر شوند; اگر چه نامحرم برادر شوهر، شوهر خواهر ویا فرد دیگری باشد.

س 11 : اگر شخصی از دختری ازبستگان خود خواستگاری کند و دخترقبول نکند ولی پس از آن هم یکدیگررا ملاقات کنند، در صورتی که آن پسرهنوز مجرد باشد، آیا دختر باید بیشتراز حد واجب، حجاب را رعایت کند؟

ج : از هر کاری که موجب مفسده وگناه می شود، باید پرهیز کرد.(آیات عظام:امام،اراکی، گلپایگانی)

به عنوان نتیجه می توان گفت:نمایان بودن زیر چانه، گردن، گوش،سینه، دستها تا بازو برای خانمها جایزنیست و باید این مواضع را از نامحرم بپوشانند. خانمها در منزل و یا اماکنی که نامحرم است، هنگام برداشتن چیزی از بلندی یا گرفتن چیزی ازدست نامحرم و یا تعارف کردن میوه وغیره به نامحرم و یا غذا خوردن درمقابل او و یا در هنگام خرید اجناس ازمغازه ها و یا هنگام حمل بار باید کاملامراقب باشند زیرا احتمال عقب رفتن آستین و کنار رفتن پوشش دست، پا ودیگر اعضا زیاد است.

انواع لباسهای زینتی

الف : زنان

در حجاب اسلامی، نوع لباس ورنگ آن تفاوت نمی کند بلکه پوشاندن تمام بدن غیر از صورت و دستها تا مچ است. پوشیدن لباسهای زینتی هرچندبدن آشکار نباشد، جایز نیست ; لذابرای زنان، پوشانیدن موهای مصنوعی و زینتهای مصنوعی مثل دستبند،گردنبند نیز لازم است. البته در غیر حال نماز، در مقابل نامحرم; ولی درحال نماز پوشاندن آنها لازم نیست.

پرسش و پاسخ

س 1 : آیا برای زنان پوشیدن کفش صدادار، به طوری که موقع راه رفتن،صدای آن را نامحرم بشنود، اشکال دارد؟

ج : در صورتی که مفسده ای بر آن مترتب شود، اجتناب از آن لازم است. (34)

س 2 : اگر خانمی بداند نامحرمی باقصد لذت و ریبه به دست و صورت اونگاه می کند - اگرچه وجه و کفین اوزینت نداشته باشد - آیا پوشاندن آنهالازم است؟

ج : بله، باید این دو موضع را ازنامحرم بپوشاند.

لذا رفتن به مکانی که زن می داندنامحرم به قصد لذت به او نگاه می کند، جایز نیست. (35)

س 3 : مراد از زینت چیست؟

ج : هر چیزی که عرفا زینت محسوب گردد، به آن زینت گویند. (36)

س 4 : آرایش کردن خانمها دربیرون از خانه و یا محل کار یا درس چه صورتی دارد؟

ج : آیة الله اراکی: بر زن واجب است، زینت خود را از نامحرم بپوشاند.

- آیة الله گلپایگانی: جایز نیست.

- آیة الله خامنه ای: اصل آرایش اشکال ندارد ولی واجب است دربرابر نامحرم بپوشاند. (37)

س 5 : اگر بانوان سرمه را نه برای زینت بلکه به خاطر فوایدی که از نظرطبی در آن وجود دارد، بزنند آیا درمقابل نامحرم در این صورت بایدبپوشانند؟

ج : اگر عرفا زینت محسوب شودباید بپوشاند، قصد زینت داشته باشدیا نداشته باشد. (38) (استفتاء آیات عظام: امام،اراکی، گلپایگانی)

س 6 : آیا شرعا زنی که مشخص است ابروانش را برداشته، برای رعایت اصول حجاب کامل، حتما بایدآن را بپوشاند یا می تواند آن را نمایان کند.

ج : باید بپوشاند. (39)

س 7 : آیا بند انداختن صورت برای خانمها زینت محسوب می شود؟

ج : امام و آیة الله گلپایگانی: بله!زینت است و باید از نامحرم بپوشاند. (40)

- آیة الله اراکی: در صورتی که عرفازینت باشد، پوشیدن آن از نامحرم واجب است.

لذا خانمها می توانند همان قسمتی از صورت یا دست را که زینت کرده اند، بپوشانند و پوشاندن بقیه صورت واجب نیست، البته بنا به نظرآیة الله گلپایگانی، بنا بر احتیاط واجب،وجه و کفین باید از نامحرم پوشیده شود چه زینت داشته باشد، چه نداشته باشد. پس داشتن النگو،دستبند، انگشتر، بلند کردن ناخن،لاک زدن، حنا گرفتن و بعضی ساعتهای مچی که برای زینت استفاده می شود، پوشیدن بعضی دستکشهای توری برای زینت، همگی از زینتهای دست به شمار می آید و باید آنها را ازنامحرم بپوشاند که در مساله پوشش فرقی بین نامحرمها نیست; چه فامیل نزدیک و چه غریبه، خانمها باید درمجالس و میهمانیهای فامیل و یا غیرآن وجه و کفین خود را بپوشانند و یا اززینت کردن آن پرهیز کنند.

س 8 : خانمی هستم که حلقه ازدواج خود را نه برای زینت بلکه برای یادگاری و وفاداری به شوهرم دست کرده ام آیا پوشاندن آن ازنامحرم واجب است؟

ج : به دست کردن هرگونه حلقه ای زینت محسوب می شود و پوشاندن آن از نامحرم واجب است. (41) (استفتاء از آیات عظام: امام، اراکی، گلپایگانی)

س 9 : آیا فرقی بین آرایش کردن هست؟ و اگر کسی بسیار بد زینت کرد، باید از نامحرم پوشیده شود؟

ج : زینت کردن به زشتی و زیبایی نیست هر چه که عرفا به آن زینت گویند، باید از نامحرم پوشاند. (42) (استفتاءاز آیات عظام: امام، اراکی، گلپایگانی)

س 10 : آیا عطر زدن و یا خوشبوکردن به وسیله مواد و مایعات دیگر،برای آقایان و خانمها در صورتی که بوی آن به مشام نامحرم برسد، اشکال دارد؟

ج : عطر زدن اشکالی ندارد ولی اگر عطر زدن بانوان موجب مفسده وتحریک باشد، جایز نیست (43). - البته بنابه نظر آیة الله گلپایگانی اگر به قصدجلب توجه نامحرم باشد، اشکال دارد.

س 11 : آرایش کردن زن برای غیرهمسر در بعضی مجالس زنانه مثل عروسی چه حکمی دارد؟

ج : در صورتی که نامحرم او رانبیند، اشکالی ندارد. (44) (استفتاء از آیات عظام: امام، اراکی، گلپایگانی)

س 12 : پوشاندن زینت و زیورهای صورت و دست در نماز در جایی که نامحرم نیست، آیا لازم است؟

ج : واجب نیست.

س 13 : در جایی که نامحرم به قصد ریبه و تلذذ به زن نگاه کند و یاصورت و دستهایش زینت دارد، اگرصورت و دستها را نپوشیده با همان حال نماز بخواند چه حکمی دارد؟

ج : اگر چه کار حرامی انجام داده ولی نمازش صحیح است. (45)

ب : مردان

1- طلا 2- حریر 3- ابریشم

1- طلا

پوشیدن لباس طلا بافت برای مردحرام است و نماز با آن باطل است ولی برای زن در هر حال اشکالی ندارد لذا به دست کردن حلقه طلا یا به گردن انداختن آن و یا ساعت و دگمه،عینک طلا و یا هر چیز زینتی دیگر که طلا باشد، جایز نیست. (46)

- طلای سفید حکم طلای زرد راندارد، پوشیدن آن برای مرد اشکالی ندارد مگر آنکه همان طلای زرد باشدکه رنگ آن تغییر کرده باشد. (47)

- مساله زینت کردن به مطلا، درصورتی که صدق طلا بر آن نشود،اشکال ندارد. (48)

- اگر چیزی ممزوج از طلای زرد وفلز دیگری باشد، اگر طلای زرد در آن حل شده باشد به طوری که طلای زردبر آن صدق نکند، حکم طلای زرد راندارد. (49)

- اگر مردی شک کند که چیزی ازجنس طلاست یا نه، استفاده کردن ازآن برای او اشکال ندارد. (50)

- اگر مردی نداند که انگشتر یالباسش از طلاست و با آن نمازبخواند، نمازش صحیح است اما اگرفراموش کند این مساله را و با آن نمازبخواند، بنابر احتیاط واجب نمازش باطل است. (51)

- محکم کردن دندانها با طلا و پرکردن با طلا بلکه روکش طلا به آنهانمودن و یا از طلا دندان مصنوعی گذاشتن در نماز بلکه در غیر نماز هم اشکال ندارد اما در مورد دندانهایی مثل ثنایا که پیدا هستند اگر قصد تزیین و زیبایی شود، خالی از اشکال نیست و بنا بر احتیاط واجب باید از آن اجتناب شود و همچنین قاب ساعت رااز طلا قرار دادن و همراه داشتن آن درنماز، اشکالی ندارد ولی اگر زنجیرساعت از طلا باشد و آن را به گردن ویا به لباس بیاویزد، نماز خواندن با آن مشکل است بر خلاف آنکه آویزان نباشد اگر چه همراه نمازگزار درجیبش باشد، که اشکالی ندارد. (52)

س 1 : انگشتر طلا در نماز دردست مرد چه صورتی دارد؟

ج : حرام است ولی حرام نیست همراه داشتن طلا در نماز چه سکه دارباشد یا نباشد. (53)

2- حریر

س 2: اگر لباس نمازگزار حریرباشد چه صورتی دارد؟

ج : از برای مردان، حرام و مبطل نماز است در صورتی که پهنای آن ازچهار انگشت زیاده باشد و اما برای زنان مباح و جایز است چه در نماز وچه در غیر نماز. (54)

- چیزی که نماز در آن تمام نمی شود مانند بند شلوار و عرقچین بنابراحتیاط واجب نباید از حریرخالص باشد. (55)

3- ابریشم

- لباس مردان، ابریشم خالص نباشد. حتی پوشیدن آن برای آنان درغیر نماز هم جایز نیست اگرچه بنابراحتیاط واجب، به تنهایی با آن نشود نماز خواند، مثل بند شلوار وکلاه و مقصود از ابریشم آن است که شامل پیله هم می شود و برای زنان حتی در نماز و برای مردان درضرورت و در جنگ جایز است. (56)

- اگر تمامی یا نیمی از آستر لباس از ابریشم خالص باشد، پوشیدن آن برای مرد جایز نیست. (57)

- آنچه بر مردان حرام است،خصوص پوشیدن ابریشم است، فرش کردن و روی آن سوار شدن و خود رابه آن پیچیدن یعنی در وقت خواب،زیر آن رفتن مانعی ندارد و دکمه لباس و نشانه های آن و نخها و قیطانهایی که در لباس قرار داده می شود، از ابریشم باشد، اشکال ندارد کما اینکه دستمال روی جراحات و دمل گونه ها وپارچه ای که مسلوس البول است (ازآن جهت نگهداری بول استفاده می کنند) از ابریشم باشد، اشکالی ندارد، بلکه وصله زدن لباس و حاشیه دوزی آن با ابریشم در صورتی که آن قدر زیاد باشد که پوشیدن حریر به آن صدق کند، اشکال ندارد، اگرچه درحاشیه دوزی احتیاط این است که ازاین مقدار بیشتر نباشد. (58)

- آنچه حرام است، پوشیدن ابریشم محض است، لذا پوشیدن ابریشمی که با چیزی مخلوط است،اشکال ندارد و معیار آن است که عرفاممزوج بودن صدق کند که از خالص بودن به در آید اگر چه آن چیز یک درهم باشد (59) و آن غیر ابریشم بایدچیزی باشد که نماز در آن صحیح است بنابراین کفایت نمی کند که با پشم و کرک حیوان حرام گوشت، مخلوطباشد; اگرچه مخلوطبودن با اینها برای رفع حرمت پوشیدن،کفایت می کند،البته پوشیدن لباسی که از تابیده ابریشم و طلا بافته شده،حرام است همانگونه که نماز در آن صحیح نیست.

- اگر شک کند که چیزی ابریشم است یا غیر ابریشم، پوشیدن و نماز باآن جایز است و چیزی به نام "شعری"برای کسی که حقیقت آن را نمی داند ازقبیل آن است که در ابریشم بودن شک دارد پس نماز با آن جایز است وهمچنین است اگر شک کند که ابریشم خالص است یا با چیزی مخلوط است،می تواند با آن نماز بخواند هر چنداحتیاط آن است که از آن اجتناب نماید. (60)

- پوشیدن ابریشم برای بچه،اشکال ندارد، لذا اگر ولی به بچه ابریشم پوشاند حرام نیست و بعیدنیست که نماز بچه در لباس ابریشمی صحیح باشد. (61)

- اگر دستمال ابریشمی و مانند آن در جیب مرد باشد حرام نیست و نمازرا باطل نمی کند. (62)

- در حال اضطرار و ناچاری،پوشیدن لباس ابریشمی خالص و طلابافت و لباس غصبی و یا لباسی که ازمردار است، مانعی ندارد و می تواند باآن نماز بخواند. (63)

مذاهب اتفاق نظر دارند که پوشیدن ابریشم و طلا برای مردان حرام و برای زنان جایز است زیراپیامبر اکرم «صلی الله علیه وآله » فرمودند: لباس طلاو حریر برای مردان امتم حرام و برای زنان آنها حلال است.

امامیه: خواندن نماز با ابریشم خالص یا لباس طلادار مانند کمربند،کلاه، جوراب و انگشتر طلا برای مردان صحیح نیست ولی در حال جنگ یا در حال بیماری اگر با آن نمازبخوانند، جایز است.

شافعیه: اگر مردی با لباس حریر یاروی فرش حریر نماز گذارد، حرام است ولی نمازش صحیح است. (64)

پی نوشتها:

1) در بعضی نسخه ها زینت ظاهری از نظرامام انگشتر و النگو و در بعضی دیگر صورت ودستها ذکر شده است.

2) کتاب توضیح المسائل، حضرت آیة الله اراکی،مسئله 783، باب ستر بدن در نماز/ توضیح المسائل، حضرت امام خمینی، م 789، باب ستر درنماز/ توضیح المسائل، حضرت آیة الله مکارم شیرازی، باب ستر در نماز

3) مسئله 4 تحریرالوسیله، ج 1

4) مسئله 5، تحریرالوسیله، ج 1

5) رساله توضیح المسائل آیة الله مکارم شیرازی،باب ستر در نماز

6) همان مدرک

7) اگرچه احتیاط مستحب آن است که دو موضع را نیز بپوشاند. عروة الوثقی، ج 1، فی الستر والساتر،ص 550 / احکام بانوان، محمد وحیدی ، ص 15

8) ریبه: دودل شدن، شک و تردید، در اینجایعنی ترس از فتنه وقوع در حرام و خوشگواری وخوشخواهی

9) عروة الوثقی، ج 1، ص 559 ، فی الستر والساتر، مسئله 5

10) محمد جواد مفید ، فقه تطبیقی، باب سترصلاتی از دیدگاه مذهب خمسه

11) رک به: «مسئله حجاب »، شهیدمرتضی مطهری- «پوشش دراسلام »، محمد محمدی اشتهاردی -«احکام بانوان »، محمد وحیدی

12) عروة الوثقی، ج 1 فی الستر، صفحه 553،مسئله 13/ تحریر، ج 1 ، ص 143، مسئله 6، فی الستر و الساتر

13) عروة الوثقی، ج 2، ص 5، فی الخلل، مسئله 8/ ج 1 ، ص 553، فی الستر ، مسئله 11و 12

14) استفتاء حضرت آیة الله خمینی(قدس سره)

15) عروة الوثقی ، ج 1، فی الستر و الساتر،ص 549، حضرت امام و آیة الله اراکی

16) همان مدرک، و امام : عروة الوثقی، نکاح،مسئله 51

حضرت آیة الله گلپایگانی: «احتیاط واجب این است که مرد مواضعی را که معمولا" پوشیدن آن در بین مردان متعارف است در صورتی که بداند زن اجنبیه به او نگاه می کند، بپوشاند.» مجمع المسائل، ص 644، ج 2

17) کتاب استفتاء امام خمینی، گلپایگانی، اراکی

18) همان مدرک

19) عروة الوثقی. ج 1. فی السترو الساترص 550

20) امام، توضیح المسائل، مساله 2433 و عروة،باب نکاح، م 19، استفتاء.

گلپایگانی، توضیح المسائل، م 2442 و مجمع المسائل ج 2، س 644 و استفتاء

اراکی، توضیح المسائل، م 2437 و استفتاء

21) همان مدرک و کتاب استفتاءات امام،گلپایگانی

22) استفتاء آیة الله خامنه ای

23) همچنین اگر وجه و کفین زینت داشته باشد.گلپایگانی: بنابراحتیاط واجب باید وجه و کفین را هم از نامحرم بپوشاند. (عروة الوثقی، ج 1،فی الستروالساتر، ص 550)

24) امام، گلپایگانی، اراکی، عروة الوثقی، ستروساتر، ص 550; گلپایگانی، اراکی، استفتاء

25) همان مدرک

26) توضیح المسائل، آیة الله خویی، م 2444;آیة الله خویی: زن باید بدن و موی خود را از مردنامحرم بپوشاند و بهتر آن است که بدن و موی خود را از پسری که بالغ نشده ولی خوب و بد رامی فهمد، بپوشاند.

27) کتاب استفتاءات حضرت امام(ره)

28) همان مدرک

29) استفتاءات حضرت امام(ره)

30) همان مدرک

31) توضیح المسائل حضرت آیة الله اراکی، بخش استفتاءات، ص 524

32) همان مدرک، ص 512

33) امام، آیة الله گلپایگانی: جوراب در صورتی که موجب جلب توجه اجنبی باشد جایز نیست.

34) امام خمینی، استفتاء از کتاب احکام ازدواج ص 194; کتاب احکام، روابط زن و مرد، ص 75.

35) عروة الوثقی، فی الستر و الساتر، ص 551، م 4 ; احکام روابط زن و مرد، م 129، ص 88

36) استفتاء امام، گلپایگانی، اراکی

37) احکام روابط زن و مرد، ص 75

38) احکام روابط زن و مرد، م 118، ص 83

39) احکام روابط زن و مرد، م 119، ص 84

40) استفتاء از کتاب احکام ازدواج، ص 195;کتاب احکام روابط زن و مرد، ص 72

41) احکام روابط زن و مرد، م 123، ص 86

42) احکام روابط زن و مرد ، م 124 ، ص 86

43) استفتاء از آیات عظام: امام، اراکی،گلپایگانی، احکام روابط زن و مرد، م 125، ص 87

44) احکام روابط زن و مرد، م 127، ص 87

45) عروة الوثقی، ج 1، ص 551، فی الستر،مساله 4 و 5

46) امام، توضیح المسائل، م 831; گلپایگانی،توضیح المسائل، م 839; اراکی، توضیح المسائل،م 825

47) امام، ج استفتاءات، لباس مصلی، سؤالات 50 تا 54

48) امام، گلپایگانی، عروة الوثقی، شرایط لباس مصلی، شرط پنجم

49) امام، کتاب استفتاءات، ج 2، ص 8;گلپایگانی، توضیح المسائل، م 841; اراکی،استفتاء

50) امام، کتاب استفتاءات، ج 1، لباس مصلی،سؤال 55; تحریرالوسیله، م 18

51) آیة الله فاضل لنکرانی، توضیح المسائل،شروط لباس نمازگزار

- اگر مردی نداند یا فراموش کند که انگشتری یالباسش از طلا است و با آن نماز بخواند، نمازش صحیح است. (اراکی )

- اگر مردی فراموش کند که انگشتری یا لباس اواز طلاست یا شک داشته باشد و با آن نمازبخواند، واجب نیست که آن نماز را دوباره بخواند و همچنین اگر جاهل قاصر باشد.(توضیح المسائل، آیة الله شاهرودی، شرایط لباس نمازگزار)

52) تحریرالوسیله، مساله 14

53) آیت الله سبزواری: هدایة الانام، باب شروطلباس مصلی

54) همان مدرک

55) اراکی، توضیح المسائل، م 828

56) تحریرالوسیله، ج 1، ص 264، م 14

57) امام، توضیح المسائل، م 835

- گلپایگانی: اگر کمتر از چهار انگشت بسته،ابریشم باشد، اشکالی ندارد و بیشتر از آن پوشیدنش برای مرد حرام است. (توضیح المسائل ، م 843)

- اراکی: حرام ونماز در آن باطل است.(توضیح المسائل، م 829)

58) امام، تحریر الوسیله، ج 1، ص 265

59) امام، تحریر الوسیله، م 16

- فاضل لنکرانی: اگر غیر ابریشم مقدار کمی باشدکه به حساب نیاید، نماز خواندن با آن لباس برای مرد جایز نیست.

60) همان مدرک، م 18

61) همان مدرک، م 19

62) امام، گلپایگانی، عروة، شرایط لباس مصلی،شرط ششم، ص 564

63) اراکی، توضیح المسائل، م 833; امام، توضیح المسائل، م 839

64) مغنیه - محمد جواد: فقه تطبیقی، ص 179،شرایط لباس نمازگزار



      

حجاب از دیدگاه فقهای متاخر

پیشگفتار

از آنجا که حجاب امری ضروری است وبهترین زینت زن بشمار می رود رشد و تهاجم فرهنگی سرسختانه سعی در عرضه زن چون کالایی به جهان دارد. سعی کردیم که این موضوع را در سه بخش از دیدگاه فقهای متاخر و مذاهب مختلف بررسی کنیم. دراین بخش بعنوان مقدمه، حجاب را از دیدگاه قرآن مورد بررسی قرار می دهیم.

«و قل للمومنات یغضضن من ابصارهن ویحفظن فروجهن و لا یبدین زینتهن الا ما ظهرمنها و لیضربن بخمرهن علی جیوبهن ولایبدین زینتهن الا لبعولتهن او ابائهن او ...»

حجاب یک امر فطری است و هر گاه انسان بر اساس فطرت خویش حرکت نموده و اعمال و آداب خود را بر آن اساس بنا کرده باشد، بی شک از سلامت روحی بیشتر واطمینان و آرامش افزونتری برخوردار گشته و در طریق تکامل انسانی، موفقتر خواهدبود. حجاب امری است فطری که از نهاد وسرشت انسان بر می خیزد، به این معنی که هر موجود زنده ای مایل است، آنچه دارد درحریم خود حفظ کند و در مقابل مهاجمین ومتجاوزین به دفاع و مقابله برخیزد.

حجاب سنگری است که در پناه آن،انسانیت انسان و ارزشهای عرفی و مذهبی اومحترم و محفوظ می ماند. این مطالب درمورد زن قطعا بیشتر صدق می کند زیرادستگاه آفرینش او را موجودی زیبا، جاذب و جالب جنس مخالف قرار داده است.

از طرفی حتی در حیوانات، حیوان نربطور غریزی از جفت خود مراقبت کرده وبیگانه را از دسترسی به او باز می دارد و این غریزه در انسان «غیرت » نام دارد. هر مرد باغیرت و حمیت از ناموسش محافظت نموده و او را از چشم ناپاکان دور می کند. و دلیل دیگر ما بر فطری بودن حجاب این است که پوشیدگی و حفظ زیباییهای زن در طول تاریخ با نمودهای مختلفی بطور بارز وجودداشته است. ویل دورانت راجع به قوم یهودو قانون قلمرو می نویسد:

"اگر زنی به نقض قانون یهودمی پرداخت، چنانکه بی آنکه چیزی بر سرداشته باشد به میان مردم می رفت و یا درخیابان عمومی نخ می ریسید و یا صدایش بلند بود که از در خانه اش بیرون می رفت، درآن صورت مرد حق داشت بدون مهریه زنش را طلاق دهد."

آیه ای که از نظرتان گذشت دارای نکات بسیاری از جمله وظایف زن ومرد،در معاشرت با یکدیگراست که عبارت است از:

1- هر مسلمانی باید ازچشم چرانی و نظر بازی اجتناب کند.

2- مسلمان باید پوشش داشته باشد و عورت خود را از دیگران بپوشاند.

3- زنان باید پوشش داشته باشندو آرایش و زیور خود را بر دیگران آشکار نسازند و در صدد تحریک وجلب توجه مردان برنیایند.

4- استثنائی که برای لزوم پوشش زن ذکر شده یکی جمله «و لا یبدین زینتهن الا ما ظهر منها» که سبت به عموم مردان است و دیگری «و لایبدین زینتهن الا لبعولتهن » است وخود دارای نکات ذیل است:

1- در آیه مورد بحث، چون عنایت به کار چشم یعنی عمل دیدن است کلمه ابصار بکار رفته است نه عیون.

2- غض و غمض دو کلمه است که درباره چشم به کار می رود. غمض به معنای برهم گذاردن پلکهاست که باکلمه عین همراه می شود. (غمض عین کن کنایه از صرف نظر کردن است.)ولی در مورد کلمه غض می گویند:«غض بصر یا غض نظر به معنای کاهش دادن نگاه است که منظور پرهیزاز تند نگاه کردن است یعنی اینکه خیره نشود و به اصطلاح علمای اصول نظرشان آلی باشد نه استقلالی.»

3- زینت یعنی چه؟ زینت درعربی از کلمه زیور فارسی اعم است زیرا زیور به زینتهایی گفته می شود که از بدن جدا می باشد مانند طلا آلات وجواهرات ولی کلمه زینت هم به این دسته گفته می شود و هم به آرایشهایی که به بدن متصل است مانند سرمه وخضاب.

راغب می گوید: «سه گونه زینت داریم: زینت نفسانی مثل علم واعتقادات نیک، زینت بدنی مثل قوت و بلندی قامت، زینت خارجی مثل مال و جاه.»

با بررسی آیات قرآن در موارداستعمال این ماده نتیجه می گیریم زینت چیزی است که مایه زیبایی می گردد. خواه این زیبایی حقیقی باشد یا ظاهری، ذاتی باشد یا صفاتی،طبیعی باشد یا مصنوعی.

زینت انسان چیزی است که مایه زیبایی انسان گردد چه زیبایی هنری مانند ایمان و چه زیبایی جسمی مانندچهره و بدن و چه زیبایی خارجی مثل آرایش لباس و زیورآلات.

زینتهای انسان (زن) دو نوع است:یک نوع زینتی که آشکار است و نوع دیگر مخفی مگر اینکه زن عمدابخواهد آن را آشکار کند.

حالا باید ببینیم زینت پنهان وآشکار کدام است و ملاک آن دوچیست؟

اگر عرف زمان نزول آیه را ملاک قرار دهیم، خیلی چیزها آشکار بوده است، مو، گلو، سینه و... و اگر عرف راعرف زمان بگیریم، این عرف، دائمادر حال تغییر و تحول بوده است.گاهی صورت پنهان می شده و گاهی آشکار. اصولیون می گویند: اگرمخصص متصل باشد، اجمال آن درعام سرایت می کند و عام را از حجیت می اندازد و لذا باز مشکل در جای خود باقی است.

ولی مفسران قرآن کریم، مصادیق زینت آشکار را تعیین نموده اند. ماروایاتی را به اجمال می آوریم. امام صادق «علیه السلام »می فرمایند: «زینت ظاهری سرمه و انگشتر است.» (1) و امام باقر«علیه السلام » فرموده اند: «زینت سه قسم است: زینتی برای عموم، زینتی برای محرم و زینتی برای شوهر.»

زینت برای عموم لباس، سرمه،انگشتر، رنگ دست و النگو می باشد وزینت برای محرم، محل گردنبند به بالاو محل خلخال به پایین است و زینت برای شوهر اعضای بدن زن می باشد.

در تفسیر مجمع البیان درباره زینت آشکار و نهان آمده است:

«درباره استثناء «الا ما ظهر منها»سه قول است: 1- مراد از زینت آشکار، جامه های رو است و مراد اززینت پنهان، پای برنجن و گوشواره ودستبند است که این قول از مسعودنقل شده است. 2- مراد از زینت ظاهره سرمه و انگشتر و خضاب دست است یعنی زینتهایی که درچهره و دو دست تا مچ واقع می شود.این قول ابن عباس است. مراد از زینت آشکار، خود چهره و دو دست تا مچ است، این قول ضحاک و عطاست.»

زمخشری درتفسیرکشاف می گوید:

«زینت عبارت است از چیزهایی که زن خود را به آنها می آراید از قبیل:طلا آلات، سرمه، خضاب.»

زینتهای آشکار از قبیل انگشتر،حلقه و سرمه و خضاب که مانعی نیست، آشکار بشود. اما زینتهای پنهان از قبیل دست برنجن و پای برنجن،گردنبند، تاج، کمربند و گوشواره، بایدپوشانیده شود مگر از عده ای که درخود آیه استثناء شده اند و سپس می گوید: «در آیه پوشانیدن خودزینتهای باطنه مطرح شده نه محلهای آنها از بدن و این به خاطر مبالغه درلزوم پوشانیدن آن قسمتها از بدن است از قبیل ذراع، ساق پا، بازو، گردن، سرو سینه و گوش. »

و در فلسفه استثنای زینتهای ظاهر، و مواضع آنها از قبیل چهره و دودست می گوید: «پوشانیدن اینها حرج است و زن چاره ای ندارد که با دودستش اشیاء را بردارد یا بگیرد وچهره اش را بگشاید خصوصا در مقام شهادت و در محاکمات و در ازدواج، وچاره ای ندارد از اینکه در کوچه ها راه برود خواه ناخواه از ساق به پایین یعنی قدمهایش معلوم می شود خصوصازنان فقیر که جوراب و احیانا کفش ندارند.» فخر رازی پس از اینکه بحثی می کند درباره اینکه آیا لغت زینت تنهابه زیباییهای مصنوعی گفته می شود یازیباییهای طبیعی را هم شامل می شودو خودرای دوم را انتخاب می کند،می گوید: «قفال و کسانی که زینت را به زیباییهای طبیعی می گویند، عقیده دارند که زینت آشکار چهره و دودست تا مچ در زنها و چهره و دودست و پا است در مردها، چون ضرورت معاشرت ایجاب کرده که چهره و دو دست تا مچ باز باشد وشریعت اسلام شریعت سهل و آسان است و پوشانیدن این دو واجب نشده است ». اما کسانی که زینت را به امورمصنوعی حمل کرده اند می گویند:«مقصود از زینت ظاهر، زینت چهره ودست است از قبیل وسمه، گلگونه،خضاب، انگشتر. علت این استثناء این است که پوشانیدن اینها برای زن دشوار است و زن ناچار است که بادستهای خود اشیاء را بردارد... .»

× از آنچه بیان شد، در می یابیم که برای زن، پوشانیدن چهره و دستها تامچ واجب نیست حتی آشکار کردن آرایشهای عادی و معمولی که در این قسمتها وجود دارد، نظیر سرمه وخضاب مانعی ندارد.

ستر در نماز

زن باید در موقع نماز تمام بدن حتی سر و موی خود را بپوشاند، ولی پوشاندن صورت به مقداری که دروضو شسته می شود و دستها تا مچ وپاها تا مچ، لازم نیست اما برای آنکه یقین کند که مقدار واجب را پوشانده است، باید مقداری از اطراف صورت و قدری پایین تر از مچ را هم بپوشاند. (2)

بر زن واجب است ، گردن و زیرچانه خود را حتی بنابر احتیاط واجب مقداری از زیرچانه را که بعد از بستن روسری دیده می شود، بپوشاند. (3)

- کنیز و دختر بچه - در پوشش نماز- مانند زن حر و بالغ می باشند. جزآنکه پوشاندن سر و مو و گردن بر این دو واجب نیست. (4)

- هر گاه انسان در بین نماز بفهمدکه قسمتی را که باید بپوشاند،پیداست، باید فورا آن را بپوشاند به شرط اینکه کاری که صورت نماز را برهم می زند، بجا نیاورد و چنانچه پوشاندن آن زیاد طول بکشد، احتیاطواجب آن است که خود را بپوشاند ونماز را تمام کرده و دوباره بخواند. (5)

- هرگاه بعد از نماز بفهمد که مقدارواجب را در حال نماز نپوشانده،نمازش صحیح است. (6)

بنابر آنچه گفته شد، در می یابیم که زن در غیر حال نماز، هنگامی که درمعرض دید نامحرم قرار گیرد، لازم است تمام بدنش را بپوشاند بجز دومورد: یکی دستها تا مچ و دیگرصورت به اندازه ای که در وضو،شستن آن واجب است (7) ، در حال نمازنیز اگر در معرض دید نامحرم قرارگرفت، همین حکم را دارد و اگر جایی نماز می خواند که در معرض دیدنامحرم نیست، بایستی تمام بدن خودرا بپوشاند بجز سه مورد که اگرنپوشاند، نمازش صحیح است:

الف :صورت به اندازه ای که دروضو، شستن آن واجب است.

ب : دستها تا مچ

ج : کف و روی پاها تا قوزک پا

نپوشاندن عضو در موارد یاد شده نیز تا زمانی جایز است که با قصدریبه (8) و تلذذ به آن ننگرند وگرنه برای پرهیز از گناه، پوشیدن آن موضع نیزلازم است و همچنین آن عضو دارای زینت نباشد و الا پوشش آن مقدار هم لازم است. (9)

خوب است با هم نگاهی برنظرات مذاهب پنجگانه بیفکنیم:

مذاهب اتفاق دارند (10) که هر زن ومردی باید خود را در حال نمازبپوشاند، همانطور که از بیگانه در غیرنماز می پوشاند، ولی اختلاف دارند درآنچه بیش از آن زن باید بپوشاندصورت و دو دست یا چیزی از آن راکه در حال نماز واجب است و در غیرآن واجب نیست و نیز آنچه بر مردبیش از بین ناف و زانو باید بپوشاند درحالی که آن در غیر حال نماز، واجب نیست.

حنفیه: بر زن است که روی دودست و کف پا را بپوشاند و بر مرداست که زانو را علاوه بر بین زانو وناف بپوشاند.

شافعیه و مالکیه: در حال نماز برزن واجب است که صورت و روی وپشت دو دست را بپوشاند.

حنابله: جز کشف صورت برای اوجایز نیست.

امامیه: آنچه بر هر زن و مرد درحال نماز واجب است، در غیر نمازهم واجب است هر چند ناظر بیگانه باشد، بر زن جایز است صورت خودرا در حال نماز به مقدار شستن وضو ونیز دو دست را تا مچ و دو پا را تا ساق باز بگذارد و نیز باید عورتین خود رابپوشاند و افضل بین ناف تا زانو است.

پرسش و پاسخ

سوال 1: مگر خداوند به زنهانامحرم است که زن گر چه در اتاق هفتم و در بسته و تاریک نماز بخواند،بایستی خود را بپوشاند؟

جواب: اولا" فلسفه همه احکام الهی برای ما روشن نیست.

ثانیا: شاید حکمت دستور الهی این باشد که این بهترین حالت نزدخداوند است و با بهترین وضع نزد اوحاضر شود و به عبادت بپردازد و یااینکه خود، بهترین تمرین برای حجاب به شمار می رود. (11) سوال 2: آیا پوشش زن در نمازباید طوری باشد که از هیچ طرف، بدن او دیده نشود؟

ج : از تمام اطراف باید پوشش داشته باشد مگر جاهایی که از قسمت پایین قابل دیدن باشد. فرضا اگر زن بدون روسری و یا مقنعه نماز بخواند وطوری چادرش را روی صورتش بیاورد که زیر گلویش دیده نشود - اگرچه در هنگام رکوع ممکن است از زیرقابل دیدن باشد - اشکال ندارد و یاهنگامی که بر سطح یا پنجره ای ایستاده باشد به طوری که عورتش رانبیند،اگر در آنجا ناظری باشد، اقوی واحتیاط واجب پوشاندن آن از تحت است. (12)

سوال 3: چنانچه زن هنگام نماز یاپس از آن در یابد برخی از اندامش که پوشیدن آن لازم بوده، عریان مانده است، تکلیفش چیست؟

ج: نمازش صحیح است و اگر درمیان نماز است، بایستی برای ادامه نماز آن را بپوشاند. (13) اگر چه احتیاطواجب اعاده نماز است بعد از اتمام،مخصوصا اگر پوشانیدن محل، به زمان زیادی نیاز داشته باشد.

سوال 4: چنانچه مدتی با پوششی نماز خوانده است و بعد دریافته که کافی نبوده (جهل به حکم است)،تکلیف چیست؟

ج: اگر احتمال بطلان نمی داده تااینکه تحقیق کند، قضا ندارد. (14)

ستر مرد

مردان باید عورتین خود را ازمردان دیگر و ایضا از محارم خودبپوشانند بجز از همسران خود وپوشانیدن بقیه بدن ا ز آنها واجب نیست (15) ، لذا دکتر بودن از مستثنیات نیست و مردان باید عورتین خود را ازدکترها نیز بپوشانند مگر در مقام اضطرار.

- مردان بنابر احتیاط مستحب بایدمواضعی را که بطور معتاد مردان می پوشانند، از نامحرم بپوشانندخصوصا اگر بدانند نامحرمی به قصدلذت و ریبه به آنها نگاه می کند که پوشاندن آنها واجب می باشد. (16)

- مرد باید بالاتر از مچ و سینه وپاهای خود را و مواضعی را که معمولا" مردان می پوشانند، از نامحرم که ناظربرآنهاست بپوشاند و پوشاندن مواضع دیگر مثل سر، صورت ودست لازم نیست.

- نپوشاندن هر جای بدن به قصد به حرام انداختن نامحرم حرام است. (17) - برهنه کردن بدن به قصد لذت وریبه در مقابل محارم و دیگران حرام است. (18)

- لذا اگر مردی بازو و سینه و یابدن خود را به قصد آنکه نامحرمی به او نگاه بکند، باز بگذارد و یا پیراهن نازک بدن نما بپوشد به قصد آنکه نامحرم به او نگاه کند، حرام است وباید از آن اجتناب نماید، لذا اگر لباس آستین کوتاه بپوشد نه به قصد حرام انداختن دیگری اگر چه علم داشته باشد دیگری به حرام می افتد بنابراحتیاط مستحب، نباید چنین لباسی بپوشد.

اما در مورد بچه ها، بچه ها یاممیزند یا غیر ممیز:

- اگر بچه ها ممیز نیستند چه پسر وچه دختر پوشش از آنها واجب نیست حتی عورتین.

- اگر بچه ها ممیز هستند، مرد بایدعورتین خود را از آنها مطلقا بپوشاند. (19)

پرسش و پاسخ

سوال 1 : آیا خانمهای نامحرم می توانند برای مردان آمپول بزنند و یافشار خون گرفته و یا عکسبرداری کنند؟

ج: اگر مستلزم لمس و یا نگاه به بدن مرد باشد، جایز نیست مگر درمقام اضطرار. (20)

سوال 2 : آیا پوشیدن مایو یالباسهای زیر که حجم عورتین پیدااست لکن پوست بدن پیدا نیست،برای پوشش در مقابل دیگران کافی است؟

ج: اگر مفسده ای بر آن مترتب نباشد، اشکالی ندارد. (21)

سوال 3 : پوشیدن پیراهنی که آستین آن بالای آرنج می باشد برای مردان چه صورتی دارد؟

ج : بر مردها پوشاندن بدن خود ازدیدن زن نامحرم واجب نیست ولی اگربداند که در معرض دید نامحرم قرارمی گیرد و نگاه می کنند جهت تحرز ازمعاونت بر اثم باید دستها تا مچ رابپوشاند. (22)

ستر زن از نامحرم

- پوشیدن بدن از نامحرم بالغ،سوای صورت و دستها، واجب است و صورت و دستها را نیز اگر دریابد که با قصد لذت و ریبه نگاه می کنند،پوشیدن آن واجب است. (23)

- خانمها نمی توانند آستین خود رابرای آمپول زدن و یا فشار خون و یانبض گرفتن و غیره در مقابل نامحرم بالا بزنند، مگر در مقام اضطرار. (24)



      

آداب تلاوت قرآن

سپیده سخن

نقش قرآن چون که بر عالَم نشست    نقشه های پاپ و کاهِن را شکست

فاش گویم آن چه در دلْ مُضمر است    این کتابی نیست چیزی دیگر است

چون که در جان رفت، جانْ دیگر شود    جان چو دیگر شد، جهان دیگر شود

با مسلمان گفت: جان بر کف بِنِه    هر چه از حاجت فزون داری بده

اقبال لاهوری

 

در دین اسلام، بسیاری از کارها و اعمال، از نماز و روزه تا خوردن و خوابیدن و جز آن دارای احکام و آدابی هستند که رعایت آنها گاه بر ما واجب و گاه مستحب می شود.

تلاوت قرآن که در ماه مبارک رمضان، بر آن تأکید بیش تر شده و دارای رونق فزون تری است، نیز دارای احکام و آدابی ویژه است که رعایت شماری از آنها بر ما واجب و رعایت شمار دیگری از آنها بر ما مستحب است و بسیاری از آنها را به قلم می آوریم.

شایان توجه است احکام و آدابی که برای تلاوت قرآن گفته می شود و در پی می آید ـ به طور مستقیم و یا غیر مستقیم ـ از آیات قرآن و روایات معصومان علیهم السلام برگرفته شده است.

1. بکوشیم که در هنگام تلاوت قرآن، با طهارت و با وضو باشیم. و چنانچه بخواهیم جایی از بدن خود، مثلاً دستمان، را به نوشته های قرآن برسانیم، بر ما واجب است که با طهارت و با وضو باشیم.

2. چنانچه قرآنی را که برای تلاوت آیات برگزیده ایم، به زبان فارسی یا زبانی دیگر ترجمه و معنی نیز شده باشد، تماس دست یا عضوی دیگر از بدنِ ما با ترجمه و معانی آن ـ بدون طهارت و وضو ـ اشکال ندارد و جایز است؛ اما اگر در ترجمه قرآن، نام خدا یا پیامبران یا امامان و یا حضرت فاطمه زهرا علیهم السلام وجود داشته باشد، نباید دست یا عضوی دیگر از بدن خود را بدون طهارت و وضو، به آن نامها برسانیم؛ البته برخی از مراجع معظّم تقلید، نظریات دیگری دارند.

3. خوب است ـ اگر که بتوانیم ـ پیش از خواندن آیات قرآن، دهان خویش را مسواک بزنیم و خود را خوشبو نماییم.

4. بهتر است هنگام خواندن قرآن رو به قبله باشیم تا این کارمان از هدف و مقصدی الاهی نیز برخوردار شود.

5. هنگام قرائت قرآن و جز آن، توجه داشته باشیم که احترام گذاشتن به قرآن و برگه های آن بر ما لازم و واجب است. «حضرت امام خمینی رحمه الله به طور معمول در حسینیه جماران روی صندلی می نشستند؛ ولی یک روز که به حسینیه وارد شدند و صندلی ایشان در جای همیشگی خود بود، روی زمین نشستند؛ زیرا در آن روز، افراد ممتاز و برگزیده مسابقات قرآنی آمده بودند و قرار بود در آن جلسه، چند آیه از قرآن را تلاوت کنند».

6. یادمان باشد که در هر یک از چهار سوره سجده (آیه 15)، سوره فُصِلَت (آیه 37)، سوره نَجم (آیه 62) و سوره عَلَق (آیه 19)، یک «آیه سَجده» وجود دارد. غالباً در قرآن ها و کنارِ این آیه ها عبارتِ «سجده واجبه» نوشته شده است. هر گاه ما این آیه ها را بخوانیم و یا به آنها گوش دهیم، باید فوراً سجده کنیم. و چنانچه این کار را فراموش کردیم، باید هر لحظه که آن را به یاد آوردیم، سجده نماییم.

7. پیش از خواندن آیات قرآن، عبارتِ «أَعوذُ بِاللّه ِ مِنَ الشَّیطانِ الرَّجیم؛ من از شیطان رانده شده، به خدا پناه می برم.» و پس از آن، آیه «بِسمِ اللهِ الرَّحمنِ الرَّحیمِ» را بخوانیم.

8. در پایانِ قرائت قرآن، عبارتِ «صَدَقَ اللّه ُ العَلَیُّ العَظیمُ: خدای بلند مرتبه و بزرگ، راست گفته است.» را بخوانیم. گفتنی است که کلمه «العَلیّ» در عبارت پیشین به معنیِ «بلند مرتبه» و صفت برای کلمه «اللّه » است و با حضرت علی علیه السلام ارتباطی ندارد.

9. برای قرائت قرآن، بر خدا توکل نماییم و از او استمداد کنیم که ما را در این کار خیر موفق بدارد؛ زیرا قاری قرآن شدن، از عنایات و توفیقات الاهی و با تأییدات آسمانی است که نصیب هر کس نمی شود. به گفته خواجه حافظ شیرازی:

تکیه بر تقوا و دانش در طریقت کافریست    راهرو گر صد هنر دارد توکل بایدش

سعدی نیز خوش سروده است

بخت و دولت به کاردانی نیست    جز به تأیید آسمانی نیست

10. نیز به معصومان علیهم السلام و به ویژه پیامبر عزیز خدا علیه السلام و حضرت امیر مؤمنان و حضرت فاطمه زهرا و امام حسن و امام حسین و امام زمان علیهم السلام توسل بجوییم و از آنان بخواهیم که ما را در امر تلاوت قرآن پایدار بدارند؛ حافظ

ما بدان مقصد عالی نتوانیم رسیدهم مگر پیش نهد لطف شما گامی چند

11. تلاوت قرآن را با حضور قلب و توجه کامل و ادب نیکو و خالصانه و فروتنانه انجام دهیم. مثلاً در این هنگام، با کسی شوخی ننمایم و نخندیم و بگو و مگو نکنیم و به گونه ای قرآن را بخوانیم که گویی با خدا سخن می گوییم و خدا نیز با ما سخن می گوید: مولوی چه خوش سروده است:

از خدا جوییم توفیق ادب    بی ادب محروم گشت از لطف ربّ

بی ادب تنها نه خود را داشت بد    بلکه آتش در همه آفاق زد...

از ادب، پُر نور گشته است این فَلَک    و از ادب، معصوم و پاک آمد مَلَک

12. قرآن را هنگام خواندن آیات، روی زمین نگذاریم؛ بلکه آن را بر جای بلندی، مانند رَحل یا میز قرار دهیم و یا آن را با دست هایمان بگیریم. ما با انجام دادن این کار، قرآنِ عظیم را محترم شمرده ایم. «روزی حضرت امام خمینی رحمه الله طبق معمول روی صندلی نشسته بودند که قرآنی آوردند و آن را روی زمین گذاشتند. هنگامی که ایشان متوجهِ این امر شدند، بی درنگ آن را برداشتند و روی میزی که در کنارشان بود، گذاشتند و فرمودند که قرآن را روی زمین نگذارید.»

13. هنگام خواندن قرآن، به صورتِ دو زانو و اگر نمی توانیم، به صورتِ چهار زانو بنشینیم و چنانچه می توانیم، به چیزی یا به جایی تکیه ندهیم.

14. مواظب باشیم هنگامی که قاری و حافظ قرآن می شویم، نسبت به قاریان و حافظان دیگرِ قرآن حسادت نورزیم و شخصیت آنان یا شیوه های آموزشی و یا شاگردانشان را زیر سؤال نبریم و بر ضد آنان جوسازی و سمپاشی نکنیم. به طور مثال، چنانچه حافظ پنج جزء قرآن شدیم، نسبت به کسانی که حافظ سه جزء قرآن هستند و یا در صورتی که حافظ کل قرآن شدیم، نسبت به کسانی که حافظ کل قرآن نیستند، احساس برتری و غرور کاذب ننماییم و فخر فروشی و جلوه فروشی نکنیم.

15. شایسته است که قرآن کریم را پیش از باز کردن و خواندن و پس از بستن آن ببوسیم و به پیشانی بگذاریم. این کار، نوعی احترام گذاشتن به قرآن مجید و عظیم است.

16. اگر بتوانیم، همیشه قرآن را روی رَحل و در محل یا اتاق مخصوصی برای تلاوت بگذاریم تا هنگامی که وارد آن فضا می شویم، خود به خود، انگیزه خواندن و تلاوت آیات قرآن در وجود ما شعله ور گردد.

17. پیش از خواندن آیات قرآن، این دعا را که برای مطالعه وارد شده است، بخوانیم: «اَللّهُمَّ أَخرِجنی مِن ظُلُماتِ الوَهم و أَکرِمنی بِنورِ الفَهم. اَللّهُمَّ افتَح عَلَینا أَبوابَ رَحمَتِک و انشُر عَلَینا خَزائِنَ عُلومِک بِرَحمَتِکَ یا أَرحَمَ الرّاحِمین؛ خدایا! مرا از تاریکیهای پندار بیرون بر و به روشنایی فهمیدن گرامی دار. خدایا! درهای رحمت خویش را بر ما بگشا و گنجینه های دانشهای خود را بر ما پخش کن. به مهربانی ات، ای مهربان ترین مهربانان!»

18. مواظب باشیم که هنگام قرائت قرآن، مزاحم استراحت، آسایش، کار و مطالعه اعضای خانواده یا دوستان و یا دیگران نشویم. به طور نمونه، قرآن را با صدای بلند نخوانیم یا صدای نوار قرآن را بلند ننماییم.

19. مواظب باشیم که هنگام تلاوت و حفظ قرآن و یا تکرار و بازگویی محفوظات قرآنیِ خود و در جایی که دیگران حضور دارند، در دام سمعه (شنواندن به دیگران) و یا (نشان دادن به دیگران) گرفتار نیاییم و با انجام دادن کار پسندیده ای، در دام ناپسندی نیفتیم. مثلاً با نیتی غیر الهی و ناخالصانه و در مجلس مهمانی، آیات قرآن را به گونه ای با خود زمزمه ننماییم که دیگران زمزمه هایمان را بشنوند و یا حتی بدون زمزمه و با صدای آهسته قرآن نخوانیم؛ به گونه ای که حرکات لبهایمان را ببینند و خودمان نیز از جلوه گریها و جلوه فروشیهای خودمان خوشمان بیاید.

حافظ شیرین گفتار، نیکو سروده است:

غلام همت آن نازنینم که کار خیر، بی روی و ریا کرد

20. هنگام قرائت قرآن، اگر به نام مبارک پیامبر محبوب خدا، حضرت محمد مصطفی علیه السلام رسیدیم، صلوات بفرستیم. و پیش یا پس از خواندن هر یک از سوره های «ضُحی» تا «ناس»، یعنی هر کدام از سوره های نود و سوم تا صد و چهار دهم قرآن، تکبیر (اَللهُ أَکبَر) بگوییم.

21. قرآن و به ویژه قرآنی را که برای تلاوت برگُزیده ایم، پاک و پاکیزه نگه داریم و آن را در جلد و جای مناسب قرار دهیم و در کنار و حاشیه صفحات آن چیزی ننویسیم.

22. هنگام قرائت قرآن، هر گاه به آیات مربوط به «بهشت» رسیدیم، شادمان شویم و رفتن به بهشت را از خدا بخواهیم. و هر گاه به آیات مربوط به «جهنم» رسیدیم، غمگین شویم و به خدا پناه بریم.

23. چنان چه برای ما امکان داشته باشد، هنگام خواندن آیات قرآن، لباسی سفید و پاکیزه بر تن کنیم و عبایی نیکو بر دوش خود بیندازیم تا آمادگیِ معنویِ بیشتری برای این کار، در ما به وجود آید.

24. پیش از قرائت قرآن صلوات بفرستیم و پیش از خواندن و حفظ آیات و پس از آن نیز دعا کنیم و به ویژه دعاهایی را که پیشوایان معصوم علیهم السلام در این مورد به ما آموخته اند، بخوانیم.

25. هنگام خواندن آیات وحیانی، محزون شویم یا به گریه در آییم و یا حتی خود را شبیه گریه کنندگان و محزونان کنیم.

26. قرآن را به صورت ترتیل و شمرده شمرده و با درنگ کردن بر محلهای وقف در آیات، بخوانیم.

27. به قرآن نگاه کنیم، حتی اگر حافظ قرآن باشیم.

هنگامی که قرآن را تلاوت می کنیم، بدنمان پوشیده باشد.

29. تا آن جا که می توانیم قرآن را با صدای نیکو بخوانیم.

30. هنگامی که قرآن خوانده می شود، ساکت شویم و به آن گوش فرا دهیم.

31. قرآن را با لحن و لهجه عربی بخوانیم.

32. پسندیده تر است که قرآن را در مکانهای مناسب، مانند مساجد بخوانیم.

33. خود را وظیفه مند بدانیم که به آیات قرآن عمل کنیم؛ بدین معنی که کارهای واجبِ گفته شده در قرآن را انجام دهیم و کارهای حرامِ گفته شده در آن را ترک کنیم و نیز تا آنجا که می توانیم به کارهای مستحبِ مذکور در قرآن عمل نماییم و از کارهای مکروهِ گفته شده در آن خودداری ورزیم.

34. شایسته است ثواب هایی را که بر اثر قرائت قرآن نصیبمان می شود، به معصومان و امامزادگان علیهم السلام ، شهیدان، و بزرگان و استادان و در گذشتگان خود، پدر و مادر و برادر و خواهر و فرزندان خویش، بستگان، آشنایان و دوستان خود نیز هدیه کنیم.

35. پسندیده است که در برنامه قرائت قرآن خود، ختم قرآن نیز داشته باشیم.

36. قرآن یا قسمتی از آن را همیشه همراه خود داشته باشیم و هر روز از روی آن بخوانیم.

37. پس از تلاوت آیات یا سوره ها و یا جزءهای قرآن، خدای را سپاس گوییم و شکر او را به جای آوریم تا توفیقات ما را در این راه افزون تر کند:

شکر نعمت، نعمتت افزون کند    کفر، نعمت از کَفَت بیرون کند

38. اگر پس از مدتی قرائت قرآن، جزء قاریان خوب قرآن قرار گرفتیم، به تعلیم و تربیت قاری قرآن نیز بپردازیم و مطالعات و تحقیقات و تجربه ها و روشهای خود را در اختیار دیگران بگذاریم و مواظب باشیم که در این کار، بُخل نورزیم؛ زیرا تعلیم و تربیتِ حتی یک قاری قرآن، بسیار مهم و با ارزش و دارای ثوابِ فراوان است و خرسندی خدای رحمان و معصومان و به ویژه امام زمان علیه السلام را به همراه دارد.

39. قرائت قرآن، افزون بر آداب ظاهری، آداب باطنی نیز دارد وبرخی از آنها عبارت است از:

یک. فهمیدن اصل کلام الهی؛

دو. بزرگ شمردن قرآن؛

سه. حضور قلب و نیت خالصانه داشتن (که قبلاً نیز به آن اشاره شد)؛

چهار. تدبر و تفکر کردن در آیات قرآن و توجه داشتن به معانی آن؛

پنج. تأثیر پذیرفتن از آیات قرآن؛

شش. خود را مخاطب آیات قرآن و امر و نهی های آن دانستن.

منبع:پایگاه اطلاع رسانی حوزه



      

پیامک ها و جملات زیبا درباره روز قدس

اس ام اس روز قدس ، روز حمایت از غزه ، فلسطین و همه مظلومین جهان

 

جملاتی از مقام معظم رهبری درباره روز قدس :

در روز قدس باید فریاد مرگ با امریکا، اسرائیل و ارتجاع فضاى سراسر کشورهاى اسلامى را پر کند.

.

.

.

روز قدس باید روز آمادگى براى آزادسازى قدس باشد.

.

.

.

روز قدس را گرامى بدارید و آن را بزرگ بشمارید.

.

.

.

روز قدس روز آرمانها و اهداف مقدس و اسلامى این امت است.

.

.

.

روز قدس یکى از مهمترین روزها در جهان اسلام است.

.

.

.

شرکت فعالانه مسلمانان در مراسم روز جهانى قدس سبب قدرت و قوت مبارزین فلسطین خواهد شد.

.

.

.

ملت بزرگ ما در روز قدس با حضور یکپارچه فریاد رساى خود را در حمایت از ملت فلسطین به گوش جهانیان مى‏رساند.

.

.

.

ملت مسلمان ایران با شرکت در راهپیمایى روز جهانى قدس این روز عزیز را زنده نگه دارد.

.

.

.

روز قدس باید روز آمادگى براى آزادسازى قدس باشد.

.

.

.

روز قدس را گرامى بدارید و آن را بزرگ بشمارید.

.

.

.

روز قدس روز آرمانها و اهداف مقدس و اسلامى این امت است.

.

.

.

روز قدس یکى از مهمترین روزها در جهان اسلام است.

.

.

.

شرکت فعالانه مسلمانان در مراسم روز جهانى قدس سبب قدرت و قوت مبارزین فلسطین خواهد شد.

.

.

.

ملت بزرگ ما در روز قدس با حضور یکپارچه فریاد رساى خود را در حمایت از ملت فلسطین به گوش جهانیان مى‏رساند.

.

.

.

ملت مسلمان ایران با شرکت در راهپیمایى روز جهانى قدس این روز عزیز را زنده نگه دارند.

.

.

.

متن آهنگ یه مسجد از امیر تاجیک:

یه مسجد ، وسط دو تا مثلث اسیره

یه کودک ، زیر چکمه سیاهی می میره

یه ضجه ، توی آسمون شب پر می گیره

یه مادر ، دوباره ناله رو از سر می گیره

اس ام اس روز قدس جملات زیبا و قصار روز قدس

گلوله ، سینه ی برادرم رو می دره

شهادت ، کفن گلی می شه که پرپره

قلب اون ، روی خاک افتاده اما می زنه

کسی که ، تن پاکش روی دستای منه

شتاب کن برادر وقت شهادت منه

وقت گذشتن از خود ، وقت نجات میهنه

سلاح من سنگ منه

می شکنه شیشه ی شبو

فریاد من مثل تبر

می کنه ریشه ی شبو

برخیز ای مسلمان باید که مثله طوفان

کشتی شب رو بشکنیم



      

امر به معروف و نهی از منکر6

-  جمع‏بندى
- کتابنامه
- پى‏نوشتها

جمع‏بندى

طى مرور نسبتا مفصلى دریافتیم که امام على‏علیه السلام امر به معروف و نهى از منکر را به معنایى بسیار گسترده‏تر از آن‏چه تصور مى‏شود، در نظر مى‏گیرند. ایشان این فریضه را زیربناى دیگر فرایض و بنیاد دعوت اسلامى و غایت دین مى‏شناسد. امر به معروف و نهى از منکر، فلسفه حکومت و تئورى انقلاب و معیار ارزیابى صلاح و فساد و مشروعیت یا عدم مشروعیت حاکمیت‏ها به‏شمار مى‏رود. حکومتى از نظر ایشان مطلوب و مشروع است که این فریضه در آن به شکل کامل جارى باشد و همگان آزاد باشند تا یکدیگر را امر و نهى کنند.

مهم‏ترین کارکرد اجتماعى امر به معروف و نهى از منکر، تأمین حقوق همگان، اصلاح عامه، بازداشتن بدکاران، ممانعت از تجاوز به محرومان، حفظ نظام اجتماعى سالم، برقرارى عدالت و نگه‏داشت نظام ارزشى و اخلاقى جامعه است. اگر این فریضه ترک شود، به‏تدریج صالحان مست قدرت مى‏شوند و تباه مى‏گردند، یا شریران بر مسند قدرت مى‏نشینند و آن‏گاه دعاى نیکان مستجاب نمى‏شود؛ چرا که خودکرده را تدبیر نیست. این آفت در همین حد باقى نمى‏ماند، بلکه به‏تدریج اساس جامعه مضمحل مى‏گردد و راه تباهى در پیش مى‏گیرد.

امر به معروف و نهى از منکر باید به قصد حل مشکل و رفع مسئله باشد، نه مشکل‏آفرینى و مسئله‏سازى.

اساسى‏ترین ابزار نظارت اجتماعى، همین امر به معروف و نهى از منکر است که در همه عرصه‏ها کاربرد دارد. لیکن مردم غالبا به دلیل ترس یا طمع این فریضه را ترک مى‏کنند. حال آن‏که روزى و مرگ هر کس در دست خدا است و اجراى این فریضه نه روزى کسى را مى‏برد و نه رشته جانش را مى‏گسلد.

امر به معروف و نهى از منکر، شرایطى دارد که مهم‏ترین آنها پایبندى آمر به معروف و ناهى از منکر به گفته‏هاى خویش است. نکته مهم درباره این شرایط آن است که نباید بهانه‏اى براى ترک اصل فریضه گردد. باید شرط را کسب کرد و آن‏گاه به امر به معروف پرداخت. امر به معروف و نهى از منکر به قصد تأثیر صورت مى‏گیرد، نه صرفا اسقاط تکلیف. بنابراین باید در این زمینه مراتب و آداب آن را رعایت کرد و با توجه به منطق «گره کز دست بگشاید چرا آزار دندان را» از آسان به دشوار پیش رفت و شیوه «الایسر فالایسر» را به‏کار بست. مهم‏ترین آداب این فریضه از نظر امام عبارتند از: پرهیز از تجسس، پرهیز از پرده‏درى، پرهیز از دشنام و رفق و صبورى در کار؛ چرا که هدف از اجراى این فریضه، نه دخالت در حریم خصوصى افراد است و رنجاندن دیگران، بلکه مقصود اصلاح است و تربیت.

آموزه امر به معروف و نهى از منکر، مسلمانان را به راه‏اندازى و تشکیل سازمان گسترده‏اى به نام «حسبه» هدایت کرد و آنان سازمانى پدید آوردند که منحصرا وظیفه‏اش امر به معروف و نهى از منکر بود. آغازگر این حرکت خود رسول‏خداصلى الله علیه وآله وسلم بود. امام على‏علیه السلام نیز در دوران خلافت خویش به حسبه و نظارت بر کارکرد سالم اصناف مى‏پرداخت و اصولى به‏کار مى‏بست که مهم‏ترین آنها اقدام مستقیم و مباشر خودشان بود.

کتابنامه

.1 تهذیب الاحکام. محمد بن حسن طوسى، تصحیح على‏اکبر غفارى، تهران، صدوق، .1376

.2 مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل. میرزا حسین نورى طبرسى، تحقیق مؤسسة آل‏البیت‏علیهم السلام لاحیاء التراث، قم، مؤسسة آل‏البیت‏علیهم السلام لاحیاء التراث، 1408 ق.

.3 امر به معروف و نهى از منکر. سیدحسن اسلامى، قم، نشر خرم، .1375

.4 الروضة البهیة فى شرح اللمعة الدمشقیة. محمد بن جمال‏الدین مکى عاملى، بیروت، دار احیاء التراث العربى، 1403 ق.

.5 مسالک الافهام الى تنقیح شرائع الاسلام. زین‏الدین بن على العاملى، قم، مؤسسة المعارف الاسلامیه، 1414 ق.

.6 پیکار صفین. نصر بن مزاحم منقرى، تصحیح عبدالسلام هارون، ترجمه پرویز اتابکى، تهران، انتشارات و آموزش انقلاب اسلامى، .1370

.7 شرح نهج‏البلاغة. ابن ابى‏الحدید، تحقیق محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت، دارالجلیل، 1407 ق.

.8 تحریرالوسیلة. امام خمینى، بیروت، دارالتعارف، 1401 ق.

.9 شرائع الاسلام فى مسائل الحلال والحرام. جعفر بن حسن محقق حلى، تصحیح عبدالحسین محمدعلى بقال، قم، مؤسسة المعارف الاسلامیه، 1415 ق.

.10 تذکرة الاولیاء. فریدالدین عطار نیشابورى، تصحیح محمد استعلامى، تهران، زوار، .1374

.11 معالم القربة فى احکام الحسبة. محمد بن محمد قرشى معروف به ابن اخوه، قاهره، الهیئة المصریه العامه للکتاب، 1976 م.

.12 غررالحکم و دررالکلم. عبدالواحد بن محمد تمیمى آمدى، شرح جمال‏الدین محمد خوانسارى، تصحیح جلال‏الدین ارموى، تهران، انتشارات دانشگاه تهران، .1366

.13 رویکردهاى آینده حرکت اجتهاد. سیدمحمدباقر صدر، ترجمه سیدحسن اسلامى، چاپ شده در مجموعه مقالات تأملى در نظام آموزشى حوزه، قم، مرکز مطالعات و تحقیقات اسلامى، .1375

.14 کتاب الامر بالمعروف والنهى عن المنکر. حسین نورى همدانى، لاهور، مرتضى حسین صدر الافاضل، .1354

.15 نهج‏السعادة فى مستدرک نهج‏البلاغة. محمدباقر محمودى، بیروت، دارالتعارف، جلدهاى مختلف با تاریخ‏هاى گوناگون، ج‏1، بى‏تاریخ، ج‏2، 1396 ق، ج‏3، 1397، ج‏4 و 5، 1387، ج‏6، 1386، ج‏7 و 8، .1385

.16 النهایة فى مجرد الفقه والفتاوى. محمد بن حسن طوسى، قم، قدس محمدى، بى‏تاریخ.

.17 جواهرالکلام فى شرح شرائع‏الاسلام. محمدحسن نجفى، بیروت، دار احیاء التراث العربى، .1981

.18 التبیان فى تفسیر القرآن. ابوجعفر محمد بن حسن طوسى، بیروت، دار احیاء التراث العربى، 1382 ق.

.19 فروع کافى. محمد بن یعقوب کلینى، تصحیح على‏اکبر غفارى، بیروت، دار الاضواء، 1405 ق، سال اول، تهران، کتابخانه صدوق، بى‏تاریخ.

.20 گفتار ماه در نمایاندن راه راست دین. سخنرانى‏هاى سال 40ـ1339، سال اول، تهران، کتابخانه صدوق، بى‏تاریخ.

.21 کیمیاى سعادت. ابوحامد محمد غزالى طوسى، تصحیح حسین خدیو جم، تهران، انتشارات علمى و فرهنگى، .1374

.22 گلستان سعدى. تصحیح غلامحسین یوسفى، تهران، خوارزمى، انتشارات خوارزمى، .1374

.23 ارتباطات انسانى. على‏اکبر فرهنگى، تهران، مؤسسه خدمات فرهنگى رسا، .1374

.24 احیاء علوم‏الدین. ابوحامد محمد غزالى، بیروت، دارالمعرفه، 1402 ق.

.25 تفصیل وسائل الشیعة الى تحصیل مسائل الشریعة. محمد بن حسن حر عاملى، قم، مؤسسة آل‏البیت‏علیهم السلام لاحیاء التراث، 1412 ق.

.26 مسند الامام على‏علیه السلام. سیدحسن قبانجى، تحقیق طاهر اسلامى، قم، اسوه، 1420 ق.

.27 راه اصلاح، یا امر به معروف و نهى از منکر. لطف‏الله صافى گلپایگانى، قم، دفتر انتشارات اسلامى، چاپ دوم 1375، (چاپ اول 1328).

.28 الاحکام السلطانیة. قاضى ابویعلى محمد بن حسن فراء، تصحیح محمد حامد الفقى، قم، دفتر تبلیغات اسلامى حوزه علمیه قم.

.29 تحف العقول عن آل‏الرسول. ابن شعبه حرانى، تصحیح على‏اکبر غفارى، قم، دفتر انتشارات اسلامى، .1363

.30 سلسلة الینابیع الفقهیة. به کوشش على‏اصغر مروارید، بیروت، دارالتراث والدار الاسلامیة، 1410 ق.

.31 ثواب الاعمال و عقاب الاعمال. محمد بن على بن حسین معروف به شیخ صدوق، ترجمه على‏اکبر غفارى، تهران، نشر صدوق، .1367

.32 علل الشرایع. محمد بن على بن حسین معروف به شیخ صدوق، نجف، المکتبة الحیدریه، 1385 ق.

.33 دعائم الاسلام و ذکر الحلال والحرام والقضایا والاحکام عن اهل‏بیت رسول‏الله علیه و علیهم افضل السلام. قاضى نعمان بن محمد بن منصور تمیمى مغربى، تحقیق آصف بن على‏اصغر فیضى، قاهره، دارالمعارف، 1385 ق.

.34 کتاب فضائل الصحابة. احمد بن حنبل، تحقیق وصى‏الله بن محمد عباس، مکه، جامعة ام‏القرى مرکز البحث العلمى و احیاء التراث الاسلامى، 1403 ق.

.35 موسوعة الامام على بن ابى‏طالب‏علیه السلام فى الکتاب والسنة والتاریخ. محمد محمدى رى‏شهرى [و همکاران‏]، قم، دارالحدیث، 1421 ق.

.36 حسبه یک نهاد حکومتى. سیف‏الله صرامى، قم، مرکز مطالعات و تحقیقات اسلامى، .1377

پى‏نوشتها:

1) سوره آل عمران، آیه .110

2) سوره مائده، آیه 63 و .79

3) سوره اعراف، آیه .199

4) سوره نحل، آیه .90

5) سوره اعراف، آیه .107

6) سوره توبه، آیه .71

7) سوره حج، آیه .41

8) سوره لقمان، آیه .17

9) سوره طه، آیه‏هاى 43ـ .44

10) سوره بقره، آیه 44 و سوره حشر، آیه‏هاى 2ـ .3

11) ر.ک: مستدرک الوسائل، ج‏12، ص‏.337 تفصیل این مطلب در ادامه خواهد آمد.

12) نهج‏البلاغه، حکمت .374

13) پاره‏اى از فقها با همین دیدگاه هنگام بحث از جهاد، براى آن کتاب مستقلى نگشوده‏اند؛ بلکه آن را در کتاب «الامر بالمعروف والنهى عن المنکر» آورده‏اند. براى مثال، ر.ک: المراسم العلویه (در مجموعه سلسلة الینابیع الفقهیه، ج‏9، ص‏67).

14) نهج‏البلاغه، حکمت .30

15) ر.ک: تحف العقول عن آل‏الرسول، ص‏.237 این حدیث، به امام حسین‏علیه السلام نیز منسوب است.

16) شرح غررالحکم و دررالکلم، ج‏4، ص‏ .374

17) نهج‏البلاغه، خطبه 92 (ترجمه شهیدى).

18) همان، خطبه .27

19) درباره علت پذیرش خلافت، ر. ک: نهج‏البلاغه، خطبه .3

20) همان، خطبه .33

21) همان، نامه .47

22) همان.

23) همان، نامه 53 (ترجمه شهیدى، ص 336).

24) نهج‏البلاغه، حکمت 252 (ترجمه شهیدى).

25) ر.ک: نهج‏البلاغه، نامه .47

26) سوره علق، آیه‏هاى 6 و .7

27) سوره مؤمن، آیه .60

28) ر.ک: نهج‏السعادة فى مستدرک نهج‏البلاغة، ج‏3، ص 245ـ .247

29) همان، ج‏1، ص‏ .391

30) همان، ج‏8، ص‏ .315

31) براى مثال در این باب ر.ک: سرمقاله مجله حوزه با عنوان «نصیحت ائمه مسلمین»، شماره 11، مهرماه 1364 و مقاله «نصیحت ائمه مسلمین» نوشته محمد سروش محلاتى، مجله حکومت اسلامى، شماره اول، پاییز 1375، ص‏135ـ .189

32) نهج‏البلاغه، نامه 53 (ترجمه شهیدى، ص 328).

33) همان، خطبه 216 (ترجمه شهیدى).

34) همان، نامه .53

35) همان، حکمت .374

36) همان (ترجمه شهیدى، ص 249).

37) ر.ک: تفصیل وسائل الشیعه الى تحصیل مسائل الشریعه، ج‏20، ص‏ .352

38) تعبیر اسمى الفرائض در سخنان امام باقرعلیه السلام در باب امر به معروف و نهى از منکر آمده است: ر.ک: فروع کافى، ج‏5، ص 55ـ .56

39) پاره‏اى از این علل در کتاب امر به معروف و نهى از منکر، تحت عنوان «علل مهجوریت امر به معروف و نهى از منکر»، ص 77ـ106 به‏تفصیل آمده است.

40) نهج‏البلاغه، حکمت .219

41) ر.ک: نهج‏البلاغه، نامه .53

42) گلستان سعدى، باب اول، حکایت اول.

43) نهج‏البلاغه، حکمت 110 (ترجمه شهیدى).

44) در این باب، امام باقرعلیه السلام سخنان ارجمندى دارد که بخشى از آن در این نوشته نقل خواهد شد و همه آن را در فروع کافى (ج‏5، ص 55ـ56) مى‏توان دید.

45) نهج‏السعادة فى مستدرک نهج‏البلاغة، ج‏3، ص‏281، و با همین مضمون، با تفاوت اندکى در کلمات، نهج‏البلاغه، حکمت .374

46) سوره ذاریات، آیه‏هاى 22ـ .23

47) براى مثال ر.ک: سوره روم، آیه 8؛ سوره لقمان، آیه 29؛ سوره فاطر، آیه 45؛ سوره نوح، آیه 4؛ سوره حجر، آیه 5 و سوره مؤمنون، آیه .43

48) ر.ک: شرائع الاسلام فى مسائل الحلال والحرام، ج‏1، ص‏ .390

49) الروضة البهیه فى شرح اللمعة الدمشقیه، ج‏2، ص‏ .415

50) مسالک الافهام الى تنقیح شرائع الاسلام، ج‏3، ص‏ .101

51) مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل، ج‏12، ص‏ .186

52) نهج‏البلاغه، خطبه .88

53) همان، خطبه .17

54) همان.

55) پیکار صفین، ص‏ .162

56) شرح نهج‏البلاغه، ج‏3، ص‏ .186

57) ر.ک: مسالک الافهام الى تنقیح شرائع الاسلام، ج‏3، ص 101ـ .102

58) تحریرالوسیله، ج‏1، ص‏467، مسئله .8

59) براى مثال ر.ک: نهج‏البلاغه، خطبه .192

60) تذکرةالاولیاء، ص‏ .35

61) معالم القربة فى احکام الحسبة، ص‏ .271

62) براى مثال ر.ک: نهج‏البلاغه، خطبه .192

63) ر.ک: شرائع الاسلام فى مسائل الحلال والحرام، ج‏1، ص‏ .390

64) تحریرالوسیله، ج‏1، ص‏467، مسئله .1

65) همان.

66) ر.ک: نهج‏البلاغه، حکمت .374

67) غررالحکم و دررالکلم، ج‏4، ص‏ .374

68) ابن شعبه حرانى، تحف‏العقول عن آل‏الرسول، تصحیح على‏اکبر غفارى، قم، دفتر انتشارات اسلامى، 1363، ص‏.237 این سخن به امام حسین‏علیه السلام نیز منسوب است.

69) براى مثال ر.ک: الروضة البهیه فى شرح اللمعة الدمشقیه، ج‏2، ص‏415؛ شرائع الاسلام فى مسائل الحلال والحرام، ج‏1، ص‏ .390

70) همان.

71) براى آشنایى با دیدگاه شهید صدر در این باب بنگرید به: مجموعه مقالات تأملى در نظام آموزشى حوزه، قم، مرکز مطالعات و تحقیقات اسلامى، 1375، ص‏270، مقاله رویکردهاى آینده حرکت اجتهاد، سیدمحمدباقر صدر، ترجمه نگارنده.

72) کتاب الامر بالمعروف والنهى عن المنکر، ص‏ .72

73) نهج‏السعادة فى مستدرک نهج‏البلاغة، ج‏3، ص‏245ـ .247

74) النهایة فى مجرد الفقه والفتاوى، ص‏ .789

75) سوره اعراف، آیه .164

76) همان.

77) همان، آیه .165

78) جواهرالکلام فى شرح شرائع الاسلام، ج‏21، ص‏ .370

79) براى مثال ر.ک: تهذیب الاحکام، ج‏10، ص‏11ـ13، 62ـ63 و 148؛ فروع کافى، ج‏7، ص‏158و .188

80) شرائع الاسلام فى مسائل الحلال والحرام، ج‏1، ص‏ .390

81) سوره بقره، آیه .195

82) کتاب الامر بالمعروف والنهى عن المنکر، ص‏ .95

83) سوره لقمان، آیه .17

84) التبیان فى تفسیر القرآن، ج‏8، ص‏ .279

85) براى آشنایى با پاره‏اى از تفسیرها و برداشت‏هاى گوناگون و حتى سوء فهم‏ها در این باره، بنگرید به: تقیه، امر به معروف و نهى از منکر، ص‏97ـ .144

86) نهج‏البلاغه، خطبه 56 (ترجمه سیدجعفر شهیدى).

87) رویکردهاى آینده حرکت اجتهاد» در مجموعه مقالات تأملى در نظام آموزشى حوزه، ص‏ .275

88) همان، ص‏ .277

89) تقیه، امر به معروف و نهى از منکر، ص‏ .160

90) همان، ص‏ .144

91) سوره بقره، آیه .44

92) سوره صف، آیه‏هاى 2 و .3

93) براى آشنایى با رویکرد فقهى به این شرط و نقض و ابرام‏هاى ادله آن ر.ک: جواهرالکلام فى شرح شرائع‏الاسلام، ج‏21، ص‏373ـ .374

94) کیمیاى سعادت، ج‏1، ص‏ .503

95) براى مثال ر.ک: تحریرالوسیله، ج‏1، ص‏475، مسئله .20

96) افزوده‏هاى داخل قلاب از مصحح محترم، مرحوم یوسفى است.

97) گلستان سعدى، تصحیح غلامحسین یوسفى، باب دوم، ص‏103ـ .104

98) نهج‏البلاغه، حکمت 80 (ترجمه شهیدى).

99) همان، حکمت 79 (ترجمه شهیدى).

100) ارتباطات انسانى، ص‏.346 فصل دهم این کتاب با عنوان اعتبار یا مشروعیت در ارتباطات میان فردى (ص‏341ـ351) انواع مشروعیت‏ها و خاستگاه‏هاى آنها را بر مى‏رسد.

101) نهج‏البلاغه، خطبه .129

102) همان، خطبه .105

103) همان، خطبه .175

104) همان، خطبه .222

105) همان، حکمت 73 (ترجمه شهیدى).

106) همان، حکمت .289

107) جواهرالکلام فى شرح شرائع‏الاسلام، ج‏21، ص‏ .381

108) گفتار ماه در نمایاندن راه راست دین، سال اول، ص‏ .95

109) ر.ک: تحریرالوسیله، ج‏1، ص‏481، مسئله .14

110) ر.ک: جواهرالکلام فى شرح شرائع الاسلام، ج‏21، ص‏ .378

111) در این مورد، ر.ک.به: جواهرالکلام فى شرائع الاسلام، ج‏21، ص‏ .378

112) نهج‏البلاغه، حکمت 373 (ترجمه شهیدى).

113) نهج‏السعاده فى مستدرک نهج‏البلاغه، ج‏1، ص‏ .387

114) نهج‏البلاغه، حکمت 374 (ترجمه شهیدى). همچنین بنگرید به: نهج‏السعادة فى مستدرک نهج‏البلاغة، ج‏10، ص‏387، که این متن با اندکى تفاوت در الفاظ در آن آمده است.

115) نهج‏البلاغه، خطبه 201 (ترجمه شهیدى).

116) همان، حکمت 375، (ترجمه شهیدى).

117) مسند الامام على‏علیه السلام، ج‏4، ص‏ .436

118) همان.

119) تفصیل وسائل الشیعة الى تحصیل مسائل الشریعة، ج‏16 ص‏ .143

120) ر.ک: مسند الامام على‏علیه السلام، ج‏4، ص‏ .436

121) نهج‏البلاغه، نامه 31 (ترجمه شهیدى، ص‏296).

122) جواهرالکلام فى شرح شرائع الاسلام، ج‏21، ص‏.383 همچنین براى آشنایى تفصیلى با احکام مراتب امر به معروف و نهى از منکر، ر.ک: تحریرالوسیله، ج‏1، ص‏476ـ481، و براى بررسى تحلیلى این مراتب، ر.ک: امر به معروف و نهى از منکر، ص‏159ـ .168

123) ر.ک: گفتار ماه در نمایاندن راه راست دین، ص‏ .95

124) راه اصلاح یا امر به معروف و نهى از منکر، ص‏ .37

125) احیاء العلوم، ج‏2، ص‏ .201

126) کیمیاى سعادت، ج‏1، ص‏ .419

127) ثواب الاعمال و عقاب‏الاعمال، ص‏ .596

128) علل الشرایع، ص‏ .522

129) تحریرالوسیله، ج‏1، ص‏466، مسئله .4

130) همان.

131) در ترجمه دکتر شهیدى «نهایى» آمده است که غلط چاپى است.

132) نهج‏البلاغه، نامه 53 (ترجمه شهیدى، ص‏333).

133) ر.ک:نگارنده، «پنج آموزه اخلاقى در شرح چهل حدیث» مجله علوم حدیث، ش 14، زمستان 78، ص .155

134) سوره یوسف، آیه .53

135) قاضى فراء، الاحکام السلطانیه، ص‏ .295

136) فروع کافى، ج‏7، ص‏ .188

137) سوره نور، آیه .19

138) کیمیاى سعادت، ج‏1، ص‏ .507

139) همان.

140) نهج‏البلاغه، خطبه 140 (ترجمه شهیدى).

141) همان، نامه 53 (ترجمه شهیدى، ص 327).

142) تصنیف غررالحکم، ص‏ .421

143) سوره طه، آیه .44

144) سوره انعام، آیه .108

145) سوره مؤمنون، آیه .3

146) سوره فرقان، آیه .63

147) نهج‏البلاغه، خطبه 206 (ترجمه شهیدى).

148) سوره شعراء، آیه .216

149) مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل، ج‏12، ص‏ .186

150) تفصیل وسائل الشیعه الى تحصیل مسائل الشریعه، ج‏16، ص‏ .165

151) نهج‏البلاغه، حکمت 153 (ترجمه شهیدى).

152) ر.ک.به: نهج‏البلاغه، نامه .31

153) براى مثال ر.ک: جلال‏الدین محمد بلخى، مثنوى، داستان «خدو انداختن خصم در روى امیرالمؤمنین على و انداختن امیرالمؤمنین على شمشیر از دست» و کیمیاى سعادت، ج‏1، ص‏ .517

154) ر.ک: لغت‏نامه‏هایى چون لسان العرب، صحاح اللغه، مجمع‏البحرین و المنجد، ذیل ماده حسب.

155) الحسبة فى مصر الاسلامیة من الفتح العربى الى نهایة العصر المملوکى، ص‏ .8

156) براى مثال، این تفاوت‏ها را در کتاب‏هاى الاحکام السلطانیه، نوشته ماوردى و ابویعلى بنگرید و ترجمه و بررسى آنها را در کتاب حسبه یک نهاد حکومتى، ص‏22ـ23 ببینید.

157) حسبه یک نهاد حکومتى، ص‏ .36

158) الدروس الشرعیة، ص‏ .167

159) کیمیاى سعادت، ج‏1، ص‏ .502

160) براى کسب آگاهى بیش‏تر درباره نهاد حسبه و کارکرد و اختیارات آن منابع متعددى وجود دارد؛ از جمله: فضل‏الله بن روزبهان خنجى، سلوک الملوک، تصحیح محمدعلى موحد، تهران، خوارزمى، 1362، ص‏175ـ199؛ مقدمه ابن خلدون، ج‏2، ص‏636ـ637؛ سهام مصطفى ابوزید، الحسبة فى مصر الاسلامیة من الفتح العربى الى نهایة العصر المملوکى، قاهره، الهیئة المصریه العامه للکتاب، 1986، (مقدمه کتاب)؛ دائرة المعارف الاسلامیة، ج‏7، ص‏379؛ محمد بن محمد قرشى معروف به ابن اخوه، قاهره، معالم القربة فى احکام الحسبة، الهیئة المصریةالعامه لکتاب، 1976؛ ابوالحسن على بن محمد ماوردى، الاحکام السلطانیة، قم، مکتب الاعلام الاسلامى، 1406 ق؛ محمد بن حسین ابویعلى، الاحکام السلطانیة، قم، مکتب الاعلام الاسلامى، 1406 ق؛ ابن تمیمه، الحسبة و وظیفة الحکومة الاسلامیة؛ قاهره، مطبوعات الشعب، 1976؛ لغت‏نامه دهخدا، ماده حسبه، محتسب و احتساب؛ سیدحسن اسلامى، امر به معروف و نهى از منکر، قم، خرم، 1375، ص‏59ـ74؛ سیف‏الله صرامى، حسبه یک نهاد حکومتى، قم، مرکز مطالعات و تحقیقات اسلامى، .1377

161) معالم القربة فى احکام الحسبة، ص‏ .12

162) همان.

163) سلوک الملوک، ص‏ .182

164) الاستیعاب فى معرفة الاصحاب، ج‏3، ص‏112 و مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل، ج‏12، ص‏ .337

165) تهذیب الاحکام، ج‏7، ص‏8ـ .9

166) الجعفریات، 238؛ محمدى رى‏شهرى، موسوعة الامام على بن ابى‏طالب‏علیه السلام فى الکتاب والسنة والتاریخ، قم، دارالحدیث، 1421، ج‏4، ص‏176ـ .177

167) همان. همچنین در معالم القربة فى احکام الحسبة موارد دیگرى در این زمینه نقل شده است که خواندنى است. براى مثال ص‏14، 15، 163، 271، 278، 288 و .300

168) دعائم الاسلام و ذکر الحلال والحرام والقضایا والاحکام، ج‏2، ص‏ .538

169) مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل، ج‏12، ص‏.337 مرحوم شهید مطهرى این ماجرا را به صورتى داستان‏گونه و با نثرى استوار در داستان راستان (قم، صدرا، ج‏2، ص‏246ـ250) با عنوان «شکایت از شوهر» نقل کرده است.

170) ر.ک: موسوعة الامام على بن ابى‏طالب فى الکتاب والسنة والتاریخ، ج‏4، ص‏ .180

171) کتاب فضائل الصحابه، ج‏2، ص‏621؛ موسوعة الامام على بن ابى‏طالب فى الکتاب والسنة والتاریخ، ج‏4، ص‏ .180

172) تاریخ طبرى، ج 5، ص‏ .156

173) مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل، همان.

174) موارد متعددى از این‏گونه حسبه‏هاى حضرت در این منبع آمده است: رى شهرى و همکاران، موسوعة الامام على بن ابى‏طالب‏علیه السلام فى الکتاب والسنة والتاریخ، قم، دارالحدیث، 1421 ق، ج‏4، ص‏175ـ .181



      
<   <<   21   22   23   24   25   >>   >