ذکر خدا، از یاد بردن هستی محدود خویش در رهگذر یاد اسمای الهی است و تداوم و استمرار آن زنگار گناهان را از روی دل می زداید؛ زیرا غفلت و فراموشی حق تعالی ، ساحت دل را مکدّر می کند.ذکر خداوند آثار و ثمرات اعجاب آور و باشکوهی دارد.
یکی از بهترین اذکار ذکر تسبیح (سبحان الله) است که احادیث مختلفی وجود دارند که برای گفتن ذکر «سبحان الله» به تنهایی ثوابهایی قرار داده شده است:
1. پیامبر اسلام(صلی الله علیه و آله) فرمود: «هر که صد مرتبه سُبحانَ اللَّه بگوید، بهتر است از راندن صد شتر [که با خود به حج برد تا آنها را از براى خدا قربانی کند]».[1]
2. مردی از امام علی(علیه السلام) پرسید، اى ابو الحسن! تفسیر «سُبْحانَ اللَّهِ» چیست؟ آن حضرت فرمود: «بزرگداشتن عزّت و شکوه خداوند، بزرگ و پاک دانستن او از هر آلایشى که مشرکین به ساحت مقدّسش نسبت دهند، لذا هر وقت بندهاى این کلمه را بگوید همه فرشتگان براى او طلب رحمت نمایند».[2]
3. امام باقر(علیه السلام) فرمود: «هر کس در مسجد خیف در منا صد مرتبه سبحان اللَّه بگوید خداوند تعالى ثواب آزاد کردن یک بنده، در نامه عمل او بنویسد».[3]
4. امام باقر(علیه السلام) به نقل از رسول خدا(صلی الله علیه و آله) فرمود: «هر کس که سبحان اللَّه بگوید، خداوند درختى در بهشت برایش مىکارد».[4]
5. یونس بن یعقوب نقل مىکند که به امام صادق(علیه السلام) عرض کردم: آیا کسى که صد بار ذکر «سبحان اللَّه» را بگوید در زُمره کسانى است که، «ذکر و یاد خدا را بسیار کنند؟!»[5] فرمود: «بلى».[6]
عایشه گفت: رسول خدا (صلی الله علیه و آله) پیش از رحلت این ذکر را بسیار مى فرمود: (خدایا) تو را تسبیح مى کنم و به ستایش و حمد تو مشغولم، از تو آمرزش مى طلبم و توبه مى کنم
پاداش گوینده سبحان الله
امام صادق (علیه السلام) از پدر و جد بزرگوارش حضرت امام (علیه السلام) روایت مى کند: نبى اکرم (صلی الله علیه و آله) در پاسخ مسائلى که مردى یهودى از آن حضرت پرسیده بود، ضمن حدیث طویلى فرمود: آن گاه که بنده سبحان الله بگوید، آنچه پایین تر از عرش خداست با او سبحان الله مى گویند و به گوینده ده برابر پاداش آنها داده مى شود و چون الحمدلله گوید، خداوند نعمت دنیا را به او کرامت کند تا نعمتهاى آخرت را ببیند، و آن سخنى است که بهشتیان هنگام ورود به بهشت مى گویند و همه سخنها در دنیا قطع مى شود به جز الحمدلله که قطع نمى گردد و آیه کریمه (احزاب ، 44): درود بهشتیان در روزى که به دریافت و دیدار پاداش خدا نایل مى شوند، سلام است به همین حقیقت اشارت دارد.(7)
پاداش در بهشت
رسول خدا (صلی الله علیه و آله) فرمود: هر کس که سبحان الله العظیم و بحمده بگوید درخت خرمایى براى وى در بهشت کاشته مى شود.(8)
مردی از امام علی(علیه السلام) پرسید، اى ابو الحسن! تفسیر «سُبْحانَ اللَّهِ» چیست؟ آن حضرت فرمود: «بزرگداشتن عزّت و شکوه خداوند، بزرگ و پاک دانستن او از هر آلایشى که مشرکین به ساحت مقدّسش نسبت دهند، لذا هر وقت بندهاى این کلمه را بگوید همه فرشتگان براى او طلب رحمت نمایند»
ترازوى اعمال
امیرالم?منین على(علیهالسلام) مىفرماید: تسبیح و سبحان الله گفتن یک نیمه از ترازوى اعمال را پر کرده و الحمدلله گفتن ترازوى اعمال را سرشار مىسازد و الله اکبر گفتن فاصله میان آسمان و زمین را پر مىکند.(9)
ذکر پیامبر (صلی الله علیه و آله) قبل از رحلت
عایشه گفت: رسول خدا (صلی الله علیه و آله) پیش از رحلت این ذکر را بسیار مى فرمود: (خدایا) تو را تسبیح مى کنم و به ستایش و حمد تو مشغولم ، از تو آمرزش مى طلبم و توبه مى کنم .(10)
پی نوشت ها:
[1]. کلینى، محمد بن یعقوب، الکافی، محقق و مصحح: غفارى، على اکبر، آخوندى، محمد، ج 2، ص 505، دار الکتب الإسلامیة، تهران، چاپ چهارم، 1407ق.
[2]. شیخ صدوق، معانی الأخبار، محقق و مصحح: غفارى، على اکبر، ص 9 – 10، دفتر انتشارات اسلامى، قم، چاپ اول، 1403ق.
[3]. شیخ حر عاملى، محمد بن حسن، وسائل الشیعة، ج 5، ص 269 – 270، م?سسة آل البیت(علیه السلام)، قم، چاپ اول، 1409ق.
[4]. شیخ صدوق، ثواب الأعمال و عقاب الأعمال، ص 11، دار الشریف الرضی للنشر، قم، چاپ دوم، 1406ق.
[5]. «ذَکرَ اللَّهَ کثِیراً»؛ احزاب، 21.
[6]. ثواب الأعمال و عقاب الأعمال، ص 12.
[7]تفسیر المیزان ، ج 10، ص 17.
[8]- کنز العمال ، ج 1، ص 459.
[9]- مکارم الاخلاق ، ص 309.
[10]- صحیح مسلم ، ج 1، ص 351.
به درستی و نیکویی لقب ابوالفضائل را بدو داده اند، بهاءالدین محمد بن حسین جبل عاملی معروف به شیخ بهایی در اصل لبنانی بوده و پدرش از شیعیان مهاجر به ایران در عهد صفویان است.
به گزارش فرهنگ نیوز، پیش از این در مصاحبهای که سعید حدادیان داشت به اظهار نظر درباره چاپ کتابش توسط انتشارات شهرستان ادب پرداخته بود و عنوان داشته بود که مایل به انتشار این مجموعه اشعارش نبوده است و شهرستان ادب با اجازه او بخشهایی از شعرهایش را انتخاب و منتشر کرده است.
انتشار این گفتوگو این سوال را به وجود آورد که چگونه ممکن است کتاب شعری منتشر شود و شاعرش تمایلی به انتشار آن نداشته باشد. در همین رابطه این شاعر و مداح اهل بیت در گفتوگو با خبرنگار فارس گفت: این موضوع مربوط به شخص بنده است نه منتشرکنندگان کتاب. چون دوستان خوبم در شهرستان ادب از شاعران بسیار خوب و بزرگواری هستند که نسبت به من لطف و محبت دارند.
وی در پاسخ به این سوال که کتاب «همیشه باران» چه قدر از اشعار شما را در بر میگیرد و آیا مجموعه کاملی از اشعارتان در این کتاب ارائه شده است، اظهار داشت: من در قالب مثنوی، دوبیتی، سپید و ترانه هم سرودههایی دارم که هنوز ارائه نکردهام و این کتاب تنها مجموعه کوچکی از اشعار این حقیر است که البته سعی شده از بهترین اشعار در آن استفاده شود.
این مداح اهل بیت در پاسخ به این سوال که با توجه به اینکه حجم سرودههای شما بیش از آن چیزی است که در این کتاب آمده، آیا قصد انتشار بقیه اشعار را نیز دارید یا خیر، گفت: مگر در نظر دوستانی مثل شهرستان ادب به چشم آییم و الا نه...
گرایش زن به اشتغال، روابط زن و شوهر و فرزندان را دگرگون می سازد و این امر موجب کاهش روابط عاطفی با فرزندان می شود که بسیار نگران کننده است. نقش زن در خانه گرداگرد سه محور همسرداری، فرزندداری و خانه داری دور می زند که هر یک مدیریت ویژه ای را می طلبد و نیازمند نظم و صرف وقت کافی است. وظایف مادری، بچه داری، خانه داری و رسیدگی به همسر، زن را تا حدودی با هویت و نقشی که در اجتماع دارد، در تضاد قرار می دهد. عدم حضور مادر در خانه و الگوپذیری کودک از سایرین، به دور شدن مادر و نقش مادر –فرزندی منجر می شود و در سالهای بعد نیز عواقب آن خانواده را در بر خواهد گرفت. در سالهای اخیر، مادران 75درصد از کودکان پیش دبستانی شاغل هستند واین روند همچنان رو به افزایش است؛ ادامه تحصیل و اشتغال مادران، چارهای جز سپردن کودک خود به مهد کودک برای خانواده باقی نمیگذارد، به طوری که رشد ثبت نام نوباوگان در مهد کودکها در این سالها افزایش یافته است. در واقع مهدهایی که با هدف آموزش و نگهداری کودکان پا گرفته است این روزها نقش به سزایی در تربیت کودک دارند و عنصر مهمی در مسیر تربیت کودک محسوب میشوند.
بنا به تعریف بهزیستی کشور « مهد کودک به مرکز یا موسسه یا کانون فرهنگی – تربیتی اطلاق می شود که مسئولیت نگهداری، مراقبت، پرورش و فراهم نمودن زمینه بروز رشد استعدادهای کودکان تا سن قبل از ورود به دبستان را بر عهده دارند که با توجه به مدت فعالیت روزانه، جغرافیای فعالیت و نوع خدمات دارای انواعی است»
شرایط خانوادگی بر ایمنی دلبستگی تاثیر دارد. خیلی از مادران شاغل، فشارهای رسیدگی به دو شغل تمام وقت را استرسزا میدانند. برخی از مادران به دلیل اینکه خسته هستند و به ستوه آمدهاند، به فرزندانشان با عطوفت کمتری پاسخ میدهند و از این رو ، ایمنی آنها را به خطر میاندازند. سایر مادران شاغل ، احتمالا برای استقلال نوباوگانشان ارزش قائلاند و آن را ترغیب میکنند یا اینکه بچههای آنها به دلیل عادت داشتن به جدایی از والدینشان، از موقعیت غریبی نمیترسند. در این گونه موارد، حالت و دلبستگی دوری جو میتواند بیانگر خودمختاری سالم و نه ناایمنی باشد.
در مبانی توسعه مدرن، حضور زنان در دانشگاه و بازار کار شاخص مهمی به شمار میرفت ؛ بنابراین بعد از انقلاب و در سالهای سازندگی بسیاری از اندیشههای فمینیستی با شعار تساوی زن و مرد و یکسان انگاری موفقیت اجتماعی زنان و مردان، به ورود زنان در مشاغل مختلف و بعضاً ناهمسو با فیزیولوژی زنان دامن زدند.
به طور کلی باید اشاره کرد که تغییرات اجتماعی پس از انقلاب از یک سو موجب گسترش طبقه متوسط جدید و اقشاری که دارای تحصیلات عالی بودند، شد؛ اینان آرمان ها و تقاضاهای سیاسی اجتماعی و فرهنگی معطوف به آزادی و دموکراسی را در سر می پرورانند. از سوی دیگر و با بزرگ شدن این قشر و فراهم شدن زمینه های اجتماعی لازم برای مرجعیت این طبقه و حمایت های سیاسی صورت گرفته از آرمان های آنها به ویژه در میان جوانان، دانشجویان و زنان فراهم شد.
نکته مهم دیگر درباره رواج مهد کودک ها و مهد روستاها در ایران بعد از انقلاب اسلامی، دو زبانه بودن کودکان و تکثر فرهنگ بومی در هر یک از مناطق کشور بود. مهدکودکها توانایی آمادگی کودک برای ورود به دبستان را با ارائه آموزشهای مقدماتی ارتباطی و آموزشی مهیا می سازند. اما به دلیل نبود نظارت کافی و یکسان بودن برنامه در همه سطوح برخی تخلفات آموزشی و رواج ارزش های نامتعارف دیده می شود. طرح روستا مهد از سال 1380 از سوی سازمان بهزیستی و با همکاری شوراهای روستایی اجرا و تاکنون زمینه اشتغال 10 هزار نفر از بانوان روستایی در 5 هزار و 500 مهدکودک فراهم شده است.در برنامه روستا مهد اهداف این مراکز پرداخت یارانه به روستا مهدها، رفع مشکلات تغذیه ای کودکان، آموزش مربیان و تدوین محتوای آموزشی، با نظارت سازمان بهزیستی انجام می شود.
گسترش روز افزون مهدکودکها نیز در راستای تحقق آرمانهای دموکراتیک غربی و حفظ آزادیهای فردی است. نباید چنین پنداشت که وجود مهدهای کودک مبنی بر زوال اندیشه کودک و نابهسامانی خانواده است چرا که آموزش و تربیت کودک در سنین پایین از سوی آموزههای باستانی و آموزههای دین اسلام توصیه شده است. آموزش در این سالها بیشتر در جهت تحقق نقش شهروند قانونی و دموکراتیک بوده تا فردی در جستجوی تعالی و حقیقت.
امیرالمؤمنین(علیه السلام) به فرزند خود امام مجتبی(علیه السلام)میفرماید: «قلب کودک نورس همانند زمین کاشته نشده، آماده پذیرش هر بذری است که در آن پاشیده شود. ازاینرو در تربیت تو شتاب کردم، پیش از آنکه دل تو سخت شود و اندیشه ات به چیز دیگری مشغول گردد، تا به استقبال کارهایی بشتابی که صاحبان تجربه، زحمت آزمودن آن را کشیده اند و تو را از تلاش و یافتن بی نیاز ساخته اند. در تعالیم و احادیث پیامبر و امامان معصوم کودک تا سن 6 تا 7 سالگی بدون تربیت رسمی زندگی میکند اما همواره به الگوهای مثبت و پرورش فضائل اخلاقی سفارش شده است.
اغلب روشها و آموزه ها معتقدند که بهترین دوره برای تربیت فرزند، دوران کودکی است؛زیرا در این سنین حس تقلید و نیز حس پذیرش آموزه های تربیتی، در سطح بالایی از توانمندی قرار دارد و کودک به خوبی آنچه را که به او آموخته میشود، فرا میگیرد. کودکان با آمادگی بالای ذهنی برای تقلید و آموزش در سنین پایین امروزه توسط مهدکودک ها و مدارس در جهت آموزش و پرورش قرار میگیرد. در ایران باستان نیز روحانیون مغان بعد از خانواده ها مسئولیت آموزش و تربیت فرزندان را به عهده داشتند. در ایران پیش از اسلام حفظ صحت از وظایف مهم مذهبی و بیماری منسوب به اهریمن بوده است. در ایران باستان سه منظور عمده از تربیت طفل داشتند:
1. خدمت به اجتماع و کشور
2. خدمت به خانواده و رفع مسئولیت از پدر و مادر
3. بهبودی حال و برتری بر دیگران
جمع گرایی ،اجتماع گرایی و اهمیت رشد معنوی فرد در ایران و بعد از اسلام(صرف نظر از شیوه های کاملا متفاوت آنها) از اهمیتی بالا برخوردار بوده است. خدمت به خانواده و پرورش فرد در جهت دفاع از میهن و افراد دیگر به همنوع پروی و رشد ویژگی های جمعی و نه فردی کمک می کرد.
در طی تاریخ طولانی قبل از اسلام در تمام ادوار ،آموزش همواره شبیه دورانهای قبل نبوده بلکه تابع اوضاع سیاسی - اجتماعی زمان بوده است ولی به طور کلی می توان گفت در تمام اعصار منظور اصلی این بوده است:
• اولین هدف این بوده است که کودک را معتقد به خدا و متدین بار آورند.
• دومین منظور این بوده که کودک را دارای اخلاق نیکو کنند.
• سومین منظور کلی از آموزش و پرورش آموختن پیشه و هنر بوده است.
• چهارمین منظور کلی بهداشت تن می باشد.
اولین و ابتدایی ترین محل برای آموزش دانش به طور عام خانه بود و پدر و مادر عهده دار آموزش و پرورش بوده اند ولی به مرور و پا به پای تحولات اجتماعات و تمرکز خانواده ها مکان آموزشی به خانه ی دومی انتقال یافت که می توان آنرا نخستین محل تدریس گروهی یا مکتب خانه به حساب آورد.
« فرزندان تا سن 5 سالگی به اختیار مادر و از 5 تا 7 سالگی تحت سرپرستی پدر بودند و در این سن به مدرسه می رفتند.» به گفته مورخان، مدارس دور از بازار و جای داد و ستد ساخته میشد تا مزاحمتی برای کودکان ایجاد نشود..
همه آموختهها، عادتها، رفتارها و منشهای کودکان ناشی از محیطی است که در آن تعاملات روزمره شان شکل میگیرد ؛ اما آنچه در فرایند رشد شخصیت کودکان و تأثیرپذیری آنها از الگوهای رفتاری بسیار حساس است، هماهنگی، همانندی و همراهی الگوها در رشد شخصیت و تثبیت معیارهای اخلاقی کودک میباشد.
توجه به محیط اطراف آموزش کودک و الگو گرفتن از رفتار دیگران اجتماعی از گذشته بر سیطره آموزش و پرورش سایه افکنده بود .خیابان ،بازار، کوچه ، محله و . . . عادات و رسوم و نگرشهای ساکنان آن شهر و محله را به کودک منتقل میکند.پس تحدیدهای صورت گرفته باز هم کودک را در قرنطینه اجتماعی قرار نمیدهد.
آموزه های اسلامی به تربیت همه جانبه کودک توجه کرده اند اما عامل تفاوت زمانی را نیز در نظر گرفته اند. از سوی دیگر ذکر این نکته بسیار با اهمیت است که پیامبر در تربیت اسلامی به الگوهای رفتاری توجه فراوان نشان داده اند. هنگامی که پیامبر کودکی را روزی از خوردن خرما منع نکردند و روز دیگر توصیه برای نخوردن آن و ارائه توضیح به آن کودک کردند. همین الگوی رفتار و تقلیدپذیری کودک در سنین پایین را نشان دادند. باید خاطر نشان ساخت که در فرایند شکلگیری شخصیت کودکان، بیشترین نقش بر عهده الگوهای رفتاری است. یادگیریهای غیر مستقیم، ضمنی یا مشاهدهای، پایدارترین و مؤثرترین یادگیریها محسوب میشوند، به ویژه در دوران پیش از دبستان، به دلیل تمایل فراوان کودکان به تقلید، اهمیت این روشها مضاعف میشود.
بر خلاف آموزههای اخلاقی و انسانی مورد تاکید در گذشته، امروز مهدکودک ها بیشتر به رواج فردگرایی و استقلال فردی پرداخته اند. پیامبر اکرم (ص)درباره فطرت پاک کودک میفرمایند: « هر نوزادی با فطرت خدایی به دنیا می آید و پرورش می یابد ، مگر این که پدر و مادر او را به سوی یهودی گری یا مسیحی گری بکشانند» {بحار الانوار(ط-بیروت)ج3ص281 }
برنامه های تعیین شده در مهد کودک اغلب به برگزاری جشنها و اعیاد تعلق دارد. برنامههای موزیکال و شاد اگر چه در تربیت فرزندان و انتقال بهتر دادهها مفید است، اما هنگامی که به کل فضای تربیتی را در غلبه خود درآورد، آثار زیان بخشش در سالهای اولیه ورود کودک به مدرسه نمایان می شود.
طبق آخرین آمار در کشور ما 700هزار کودک در 14 هزار مهد کودک بصورت 85% در مهدهای خصوصی تحت نظارت بهزیستی کشور مشغول به آموزش میباشند که این تنها 8% از کودکان زیر شش سال کشور را به خود اختصاص می دهد.بالا نبودن این آمار مبنی بر تربیت فرزند توسط مادر در خانه نیست بلکه بسیاری از خانواده ها به دلیل عدم تمکن مالی قادر به ثبت نام فرزندان در مهدهای کودک و تقبل هزینه های سنگین آن نیستند.به طور متوسط ماهانه 80 هزار تومان شهریه مهدهای کودک است که با توجه به امکاناتی از قبیل آموزش شنا، ژیمناستیک،زبان انگلیسی و غیره افزایش خواهد یافت.
مهدهای کودک به عنوان دریچه ای برای ورود کودک به دنیای روابط اجتماعی گسترده تر و تسریع در روند جامعه پذیری نیز قلمداد می شود و ازاین نظر دارای اهمیت بالایی است. و تربیت باید همه ابعاد وجودی آنها شامل رشد اجتماعی، عاطفی، شخصیتی و هوشی را دربرگیرد. این ابعاد عوامل تعیین کننده اساسی یک انسان هستند که از دوران کودکی پایه گذاری می شوند و شکل می گیرند و مهد کودک می تواند گزینه ای مناسب برای تربیت کودک بعد از خانه و خانواده باشد و اگر آموزش به صورت درست و اصولی صورت گیرد در اینده اجتماعی کودک تاثیر فراوان خواهد گذاشت.
|
||
منبع: به نقل از فرهنگ نیوز |
عکسی که می بینید، در زمستان سال 1366 در ارتفاعات غرب کشور گرفته شده است. در آن سال ها، بخش عمده ای از توان رزمی ایرانِ اسلامی، از جبهه های جنوب به جبهه های غرب منتقل شد. در عکس، یکی از رزمندگان لشکر31 عاشورا در حال بوسیدن گونه همرزمان شهیدش دیده می شود.بوسه ای که بی شک حکم بوسه آخرین وداع را دارد.عکاس این عکس،هنرمند بسیجی "حاج بهزاد پروین قدس" است.
وقتی به فلسفه و ریشه ی بی حجابی می نگریم، می بینیم، حجاب از عوامل خوشبختی است و موجب سلامتی روحی و روانی و تکامل فرد و جامعه می گردد و برهنگی و بدحجابی، سقوط و انحطاط معنوی و فکری و پیامدهای شوم بیماری روانی و در نهایت جسمی را به ارمغان میآورد.
به گزارش راسخون به نقل از خبرگزاری مهر، گوهر شرم و حیا در صدف وجود زن نهفته است، لذا زنان نباید از جسم و ظاهر جسمانی خود به عنوان کالایی شهوت انگیز استفاده کنند و چشم های هرزه را به خود متوجه نمایند. علل و عوامل مختلفی در بی حجابی نقش دارند که به مواردی چون پیروی از هوی و هوس های نفسانی، جلب توجه و کسب جایگاه، خودنمایی، بی حیایی و بی عفتی، تهاجم فرهنگی، زیبا جلوه دادن خود نزد دیگران، بی غیرتی مرد در اشاعه ی فحشاء، عملکرد بد دستگاه های ذیربط، بی توجهی خانواده ها و دوستی های نامطمئن می توان اشاره کرد.
1) پیروی از هوی و هوس های نفسانی
بی شک در وجود انسان، غرائض و امیال گوناگونی است که همه ی آنها برای ادامه ی حیات او ضرورت دارد. هواپرستی سرچشمه غفلت و بی خبری است برخی زنان به خاطر هوی و هوس خویش به فکر تنوع لباس، آرایش و خودنمایی در جامعه می پردازند، تا اینکه خود را به هر مردی ارائه کنند. آنها بجز شیک پوشی، خودنمایی، لذت جویی، خوشگذرانی، به چیز دیگری نمی اندیشند و بهترین اوقات زندگی خود را به قدم زدن در کوچه و خیابان ها و پارک ها و میهمانی های مفسده انگیز می گذرانند، خلاصه آنجا که هواپرستی و بی حجابی است نه پای دین در میان است و نه پای عقل، در آنجا چیزی جز بدبختی و بلا نیست، در آنجا چیزی جز بیچارگی و شقاوت و فساد نخواهد بود.
2) جلب توجه و کسب جایگاه
انسان موقعیت طلب است و همواره می خواهد در میان مردم از جایگاهی خاص و در خور توجه برخوردار باشد. بعضی از افراد با تحصیل علم و دانش و کسب فصائل اخلاقی و معنوی و یا اجتماعی، جایگاهی بدست می آورند و برخی از افراد فاقد این ارزش ها هستند با نمایش زیبایی ها و جاذبه های طبیعی و ساختگی زنانه خود و بی حجابی سعی در جلب توجه دیگران می کنند تا به کمبودهای عاطفی و یا اجتماعی خود پاسخ دهند، اما این خودنمایی ها دلیل بر شخصیت و ارزش آنها نمی باشد.
3) خودنمایی
با توجه به آفرینش زن توأم با زیبایی و لطف ظاهری و با احساسات و عواطف باطنی و تمایل به خودنمایی که در وجود زن به طور محسوس و قوی به چشم می خورد زمینه تحریک پذیری و ایجاد هیجان و تحریک در دیگران توسط او امری طبیعی است و اگر ویژگی های یاد شده را با آرایش و لباس های دلپذیر و حرکات مهیج بیامیزد و در معرض دید نامحرمان قرار دهد چه مفاسد و انحرافاتی را بوجود می آورد که زمینه ساز اضطراب و نگرانی و پریشانی در روح و روان افراد می شود. برخی زنان با بی حجابی به بیماری صیادی دلها گرفتارند. علاقه همسرانش برای ارضای روحیه آنها کافی نیست. محبوبیت عمومی می طلبند. حضرت امام صادق(ع) در مورد آثار گناه می فرماید: شمار کسانیکه که در اثر گناهان و انحرافات جان خود را از دست می دهند بیش از تعداد افرادی است که در اثر مرگ طبیعی می میرند.
4) بی حیایی
یکی از خلقیات پسندیده و صفات عالیه انسانی عفت است. ملکه عفت آدمی را در اعمال و تمایلات جنسی تعدیل می کند و انسان را از پلیدی های شهوت مصون نگاه می دارد. بی عفتی و بی حجابی بعضی از دختران و زنان جوان غالبا از دوستان ناباب سرچشمه می گیرد. در نتیجه خانواده ها و دختران باید در انتخاب دوست دقت کنند.
5) تهاجم فرهنگی
تهاجم فرهنگی عبارت است از تلاش مستمر و حیله گرانه استکبار برای سلب کردن فرهنگهای اصیل و الهی از ملت ها و جایگزین کردن فرهنگ مبتذل و مبتنی بر فساد و عیاشی و بیبهره ساختن ملت ها از هویت مستقل ملی و دینی خودشان و سلب اتکا به اراده خود. یکی از مهمترین عوامل درونی که باعث انحطاط فرهنگ یک جامعه می شود رواج فساد اخلاقی و بی حجابی است. وقتی فساد بر روی جامعه تاثیر گذاشت، غالبا آن جامعه قادر به ادامه حیات نیست.
6) زیبا جلوه دادن خود نزد دیگران
موضوع زیبایی و جمال طبیعی انسان نیز یکی از مسائلی است که در روایات مذهبی مورد کمال توجه قرار گرفته است. جمال در مورد خداوند بزرگ به معنی زیبایی طبیعی یا تجمل مصنوعی نیست، بلکه مراد ا ز جمال الهی صفات جمالیه و کمالات معنوی است. اما عده ای از زنان و دختران که معنی و مفهوم اصل زیبایی را درک نکرده اند تمام هم و غم خود را بر این می گذارند که شکل ظاهری خود را آراسته و آرایش نمایند و به صورتی زیباتر در نزد دیگران حضور یابند و از زیبایی خدادادی خود در جهت خلاف دستورات الهی استفاده کنند. امام علی(ع) در حدیثی می فرماید: پوشیدگی برای زن سودمندترین و زیبایی او را پایدارتر می سازد.
7) بی غیرتی مرد در اشاعه ی فحشاء
تاثیر متقابل زن و مرد در روابط خانوادگی و سرنوشت فرزندانشان، از اصول غیرقابل انکار در تربیت اجتماعی اسلام است. مرد باید همچون حصاری زن را در حمایت و مراقبت قرار دهد این حالت باید هم در مراقبت نسبت به عفاف و پاکدامنی زن باشد و هم در توجه به نیازهای عاطفی و جنسی او. توجه مرد به عفاف همسر خویش شرط اولیه حفظ حریم خانواده و حفظ سلامت اخلاقی آن است و در افزایش عشق و محبت وی به شوهر موثر است.
8) عملکرد دستگاه های ذیربط
وظیفه ی مهم مسئولین، نظارت لازم بر موسسات تولیدی است که بسیاری از آنها به مراکز مدسازی و دوخت لباس های بی حجاب تبدیل شده اند. آنها به دوخت لباس های غیرشرعی مبادرت می ورزند. اگر کسی بخواهد مانتو و یا شلوار ساده و یا لباس مناسب و در شأنی خریداری کند موفق نخواهد شد. برخی از بی حجابی های زنان و دختران، ناشی از لباس های تحمیلی مانتوسراهای سودجویی است که به فرهنگ بد لباسی و شهوترانی دامن می زنند.
9) بی توجهی خانواده ها
یکی از مهمترین نهادهای موثر در رشد، تربیت و رفتار آدمی نهاد خانواده است. اگر پدران و مادران بی توجه باشند نسبت به مسائل و معیارهای دینی و اخلاقی، از شر مفاسد، فرزندان شان در امان نمی باشند. از این رو خانواده مهمترین قسمت می باشد که باید در امر حجاب به دختران خود آموزش لازم را بدهد.
10) دوستی های نامطمئن
در حقیقت یکی از ریشه های بی حجابی، دوستی های نامطمئن معاشرت های آلوده و مشکوک، گرایش به فرهنگ غرب، شخصیت زدگی، انتخاب الگوهای نامطلوب، احساس پوچی، از درون تهی شدن، بی اعتمادی به فرهنگ خودی و فقر معنویت و نظایر آنها. دختران چون از نظر روحی، عاطفی و احساسی تر هستند از دریچه ی احساسات به دنیا و مسائل آن می نگرند به همین دلیل بیشتر در معرض خطر آسیب های اخلاقی و اجتماعی قرار دارند./7432/
راسخون
- ما الان در زمانهای به سر میبریم که بیش از هر زمان دیگر به تاریخ اسلام نیاز داریم. چون ما هم اکنون در وضعیتی هستیم به درک عمیق دین نیازمندتر از گذشتهایم. امروزه بسیاری از اختلافنظرها، دیگر بر سر حقانیت دین نیست بلکه برداشتهای سطحی از دین توسط برخی از افراد موجب ایجاد مشکلات شده است.
- امروز نیاز ما به تاریخ اسلام فراتر از این است که صرفاً به نکات مشهور تاریخ اسلام اکتفا کنیم. بلکه نکات و جزئیات قطعی و مسلّم زیادی در تاریخ اسلام هست که مشهور نیستند و معمولاً به آنها پرداخته نمیشود، ولی در درک بهتر ما از تاریخ اسلام خیلی کمک میکنند.
- ما برای درک عمیق و صحیح دین نیازمند این هستیم که تاریخ اسلام را دقیقتر مطالعه کنیم. مطالبی که از تاریخ اسلام در دسترس همگان قرار گرفته و مشهور است، لزوماً کلیدیترین مطالب تاریخ اسلام نیست و بهویژه لزوماً متناسب با نیاز امروز جامع? ما نیست. جامع? ما خیلی پیشرفت کرده است و در این شرایط جدید باید بیش از پیش به زوایای غریب تاریخ اسلام مراجعه کنیم.
- اکتفا به مطالب مشهور تاریخی، گاهی از اوقات ما را در برداشت نهایی تاریخ به اشتباه میاندازد. طبیعتاً برداشت ناصواب از تاریخ اسلام موجب برداشت ناصحیح از اسلام نیز خواهد شد.
- نگاه و تحلیل آیت الله بهجت در مورد قیام امام حسین(ع) که بر اساس برخی از همین واقعیات غیر مشهور است، یکی از همین موارد است. (در محضر بهجت/ج1/ شماره 208 و ج3/ شماره1429). ایشان بر اساس اسناد تاریخی میگوید: امام حسین(ع) مانند برادرش امام حسن(ع) وقتی دید یاور ندارد، حاضر شد با شرایطی از معارض? با یزید کنار بکشد و از قیام و اقدام بر علیه حکومت او صرفنظر کند – شبیه آنچه برادرش با معاویه توافق کرد. امام حسین(ع) در کربلا در جلسهای با عمر سعد این پیشنهاد را داد، ولیکن عمر سعد که قبلاً دو راه به حضرت پیشنهاد داده بود: اول «السلّ?» یعنی جنگ و شمشیر، و دوم «الذّل?» یعنی ذلت و خواری و تسلیم حکم یزید شدن، این پیشنهاد حضرت را قبول نکرد و از حضرت تسلیم بدون قید و شرط خواست. یعنی دستبسته تسلیم عمر بن سعد شده و او را نزد یزید ببرد و او هر چه خواست با حضرت بکند: بکشد و یا رها کند؛ یعنی تسلیم ذلیلانه و بی قید و شرط. این بود که حضرت فرمود: «ألا! و إنّ الدّعیّ بن الدّعیّ قد رکز بین اثنتین: بین السّلّ? والذّلّ?، و هیهات منّا الذّل?، یأبی اللهُ لنا ذلک و رسوله والمؤمنون.»(لهوف/97-احتجاج/2/300)
- غیر از لزوم آگاهی از تاریخ اسلام، ضرورت دیگر «تحلیل» تاریخ اسلام است. ما باید به تحلیل وقایع تاریخ اسلام بپردازیم، نه از این تحلیل گریزی هست و نه به سادگی میتوان به تحلیل درستی رسید. زیرا اولاً اگر آن واقع? اجتماعی را نتوانیم تحلیل نکنیم، یعنی آن را نفهمیدهایم. ثانیاً اگر تحلیل کنیم، ولی غلط تحلیل کنیم، باز معنایش آن خواهد بود که اشتباه فهمیدهایم.
- تحلیل غلط و نابجا برای تاریخ اسلام داشتن مانند آن است که کسی از قرآن برداشت اشتباهی داشته باشد و آن را غلط ترجمه و تفسیر کند. همانطور که قرآن منبع شناخت دین است، تاریخ اسلام هم منبع شناخت دین ماست.
- هر چه به آخرالزمان نزدیکتر میشویم به پیچیدگیهای بیشتری میرسیم که خیلی از تحلیلگرها از درک زمان? خود عاجز میشوند و در روایات ذکر شده که مردم دیگر مؤمن و منافق را تشخیص نمیدهند.(امام رضا(ع): ... إِنَّهُ إِذَا کَانَ کَذَلِکَ اخْتَلَطَ الْحَقُّ بِالْبَاطِلِ وَ اشْتَبَهَ الْأَمْرُ فَلَمْ یُعْرَفْ مُؤْمِنٌ مِنْ مُنَافِق؛ صفات الشیعه شیخ صدوق/8) بسیاری از کسانی که تاگذشته تکیهگاه دیگران به شمار میرفتند، نظر و تحلیلشان بیاثر میشود.(رسول خدا(ص): وَ سَتَکُونُ بَعْدِی فِتْنَةٌ صَمَّاءُ صَیْلَمٌ یَسْقُطُ فِیهَا کُلُّ وَلِیجَةٍ وَ بِطَانَةٍ وَ ذَلِکَ عِنْدَ فِقْدَانِ شِیعَتِکَ الْخَامِسَ مِنْ وُلْدِ السَّابِعِ مِنْ وُلْدِکَ؛ کفایة الأثر/156) واقعاً در فتنههای آخرالزمان، بحران افزایش پیدا میکند و اوضاع بسیار پیچیده میشود. البته هنوز اوضاع ما خیلی پیچیده نشده است ولی ما انتظار داریم با پیچیدگیهای بیشتری مواجه بشویم؛ این یک روند طبیعی است که هرچه جلوتر میرویم با پیچیدگیهای بیشتری مواجه شویم.
- در این پیچیدگیها به کجا باید پناه ببریم؟ واقعاً اگر کسی تحلیل درستی از تاریخ اسلام نداشته باشد، آیا میتواند درک و تحلیل سیاسی درستی از زمان? خودش داشته باشد؟! این یک خیال واهی است که درک زمان? فعلی بدون تاریخ اسلام برای اهل سیاست ممکن باشد. تاریخ اسلام قواعد مهمترین رخدادهای جامع? اسلامی را تا آخر مشخص کردهاند.
- بعد از تحلیل صحیح تاریخ اسلام، مسئل? مهم انطباق قواعد کلی آن بر زمانها و موقعیتهای مختلف است. نباید درک تاریخی خود را بدون مصرف بگذاریم و نباید با مصرف غلط آن تاریخ شناسی خود را بیاثر و بلکه مضر قرار دهیم.
- تطبیق اشتباه و نابهجای قواعد کلی تاریخ اسلام بر زمانها و موقعیتها بر اثر عدم توجه به شرایط و فضای حاکم بر وقایع تاریخی، ما را به درک اشتباه از قواعد کلی تاریخ اسلام و تحلیلهای سیاسی اشتباه میرساند. در مجلس شورای اسلامی، برادر بزرگواری به برخورد پیامبر(ص) در عفو مشرکین مکه و بخشیدن قاتلین حمز? سیدالشهداء اشاره کردند و گفتند که باید در برخورد با فتنهگران 88 به این رفتار پیامبر(ص) تأسی کنیم.
- آیا در فضای کنونی باید از برخورد پیامبر(ص) با مشرکین مکه سخن گفت، یا باید از نحو? برخورد امیرالمؤمنین(ع) با برخی از متمردین زمان خودش سخن گفت؟! متمردین و معارضین دو گروه هستند: 1. یک گروه در بیرون جامعه اسلامی و 2. یک گروه در داخل جامعه اسلامی هستند. مثالی که آن نمایند? محترم مجلس مطرح کرد، عفو پیامبر(ص) نسبت به کسانی بود که بیرون جامع? اسلامی بودند، ولی وضعیت فعلی ما مربوط به آن گروه از متمردین است که در درون جامع? اسلامی قرار دارند. در اینجا باید از مواردی در تاریخ اسلام مثال زد که گروهی از مؤمنین در داخل جامع? اسلامی، متمردانه عمل کردند و بعد برخورد پیامبر(ص) یا امیرالمؤمنین(ع) با آنها را مطرح نمود و مقایسه کرد. اینگونه تحلیلها ناشی از برخورد سطحی با تاریخ اسلام است. وقتی میخواهیم تشابه یک حادثه در زمان? خود با یک حادثه در تاریخ اسلام را درک کنیم، باید عمیقاً دقت کنیم.
- هم تاریخ اسلام و هم تحلیل تاریخ اسلام از اهمیت فوقالعادهای برخوردار است، بهگونهای که حتی درصورت آشنایی با دیگر معارف دینی، بدون داشتن یک درک صحیح از تاریخ اسلام، نمیتوان درک صحیحی از فضای سیاسی جامعه داشت.
- امیرالمؤمنین(ع) در نام? سی و یکم نهج البلاغه ارزش کلام خود را مستند به درک عمیق تاریخ حیات بشر میفرماید و خطاب به هم? جوانان امت اسلامی میفرماید: «اگرچه من عمر کسانی که قبل از من بودند را نداشتهام ولی در اعمال گذشتگان نگاه کردهام (به تعبیر ما یعنی تاریخ آنها را خواندهام) و در اخبار آنها فکر کردهام در آثار باقیمانده از پیشینیان سیر کردهام. آنقدر بررسی من نسبت به تاریخ پیشینیان عمیق بوده است که گویا یکی از آنان بودهام بلکه گویا با آنها عمر کردهام! ؛ أَیْ بُنَیَ إِنِّی وَ إِنْ لَمْ أَکُنْ عُمِّرْتُ عُمُرَ مَنْ کَانَ قَبْلِی فَقَدْ نَظَرْتُ فِی أَعْمَالِهِمْ وَ فَکَّرْتُ فِی أَخْبَارِهِمْ وَ سِرْتُ فِی آثَارِهِمْ حَتَّى عُدْتُ کَأَحَدِهِمْ بَلْ کَأَنِّی بِمَا انْتَهَى إِلَیَّ مِنْ أُمُورِهِمْ قَدْ عُمِّرْتُ مَعَ أَوَّلِهِمْ إِلَى آخِرِهِمْ»(نهج البلاغه/نام? 31)
- البته نام? 31 نهج البلاغه یک نام? تاریخی نیست، ولی مواعظ و معارف دینی را عصار? نگاه عمیق و دقیق به تاریخ حیات بشر اعلام میفرماید.
- یکی از ارزشهای مطالع? تاریخ این است که واقعیات تاریخی خیلی بهتر انسان را مجاب و متقاعد میکند تا یکسلسله مفاهیم نظری صرف؛ هرچند مبتنی بر استدلالهای عقلی باشند. وقایع تاریخی، انسان را به سهولت و سرعت بیشتری تسلیم و انگیزهمند میکند.
- کسی میپرسید «آیا میشود در حکومت اسلامی، کسی منصوب شود که جنایت کند؟» پاسخ دادم: «بله، پیامبر گرامی اسلام(ص) که عصمت ایشان مسلم است، یک کسی را منصوب و مأمور کرد، ولی او مرتکب جنایت شد».(داستان کشتار ناجوانمردان? عدهای از مسلمانان توسط خالدبن ولید؛ آیت الله جعفر سبحانی، فروغ ابدیت،ج1،ص824) وقتی این پاسخ را شنید به سرعت آرام شد و به خود فرصت تفکر داد. حالا اگر این نمون? تاریخی را کنار بگذاریم، با هزار استدلال عقلی و نقلی به این راحتی نمیتوان او را مجاب کرد. (البته این روش برای کسانی موثر است که پیامبر(ص) را واقعاً قبول دارند.)
- قدرت متقاعدکنندگی تاریخ فقط مربوط به مسائل دینی نیست. به عنوان مثال امروز تاریخ دموکراسی نشان داده است که دموکراسی، بیشتر در جهان تولید جنایت میکند و برای اثبات این واقعیت دیگر نیاز به مباحث نظری پیچیده نیست. اگر 50 سال پیش میخواستیم حقیقت دموکراسی را برای کسی بگوییم با بحثهای مفصل عقلی و نظری هم نمیتوانستیم او را متقاعد کنیم. ولی امروز دمکراسی غربی چهر? پلید خود را نشان داده است.
- چه کسی نمیداند همین کشورهای به اصطلاح دمکراتیک هستند که تروریستهای جنایتکار را برای آدمکشی در کشورهای اسلامی تجهیز میکنند؟! اینها همه از نتایج دموکراسی است.